مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
راهبردهای مقابله ای
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی حل مسئله بر تاب آوری، رضایت زندگی و راهبردهای مقابله ای خانواده افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. به شیوه نمونه گیری در دسترس از کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهاران اصفهان تعداد 32نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی (16نفر)و گواه (16نفر)قرار گرفتند. گروه آزمایش 7 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی حل مسئله دریافت کرد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. همه آزمودنیها در ابتدا و انتهای پژوهش پرسشنامه های (تاب آوری کونور دیوید سون و رضایت زندگی دینر و لارسن گریفن و مقابله با موقعیتهای استرس زا اندلر و پارکر) را تکمیل کردند.داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss.16 و با روش تحلیل کوواریانس (به منظور کنترل نمرات پیش آزمون)مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها:نتایج نشان داد آموزش گروهی حل مسئله بر همه متغیرهای وابسته به جز تاب آوری تاثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: آموزش گروهی حل مسئله مداخله موثری در بهبود رضایت زندگی وراهبردهای مقابله ای خانواده سوءمصرف کنندگان مواد موثر است.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی از متغیرهای مهم در سلامت روانی کودکان و نوجوانان است. هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای و کیفیت دلبستگی در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه چهارم و پنجم شهر شیراز در سال تحصیلی 1395 بود. در این پژوهش از میان 60 دانش آموز دختر دوره ابتدایی، بر اساس نمونه گیری در دسترس، دو گروه 30 نفری مبتلا و غیرمبتلا به اختلال وسواس - بی اختیاری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس وسواس بی اختیاری ییل براون (گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان نسخه تجدیدنظر شده (گالون و رابینسون، 2005) و پرسشنامه رفتارهای مقابله ای کودکان (بریتانی وهرناندز، 2008) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین دو گروه در متغیر کیفیت دلبستگی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05 p < ) . به عبارت دیگر کودکان مبتلابه اختلال وسواس - بی اختیاری نسبت به کودکان غیرمبتلا در متغیر کیفیت دلبستگی نمرات پایین تری کسب کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که ازخودبیگانگی و کنار آمدن ویرانگر با مشکل در کودکان مبتلابه اختلال وسواس - بی اختیاری در مقایسه با کودکان غیر مبتلا بیشتر است (0/05 p < ). درحالی که اعتماد و کنار آمدن سازش یافته با مشکل در کودکان مبتلا در مقایسه با کودکان غیرمبتلا کمتر بود (0/05 p < ). نتیجه گیری: تشخیص به موقع اشکال در راهبردهای مقابله ای کودکان و سبک های دلبستگی و مداخله صحیح، در پیشگیری و درمان اختلال وسواس - بی اختیاری مؤثر است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی(کنترل خشم،جرأت ورزی و ارتباط مؤثر) بر سرسختی و راهبردهای مقابله ای نوجوانان بی سرپرست
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: دوران کودکی و نوجوانی شرایط خاصی دارد. مشکل در مقابله و تنظیم هیجان می تواند منجر به رفتارهای پرخطر شود. یکی از دلایل اصلی که سبب می شود، برخی نوجوانان مهارت زندگی کردن را نداشته باشند؛ این است که این کودکان، مهارت های زندگی مناسبی که می توانند آن ها را جلوه دهند را ندارند. آن ها در یک وضعیت دو سویه گرفتارند. از یک طرف، دانش آموزان بی دقت فرصتی برای تمرین مهارت های زندگی نمی یابند و از طرف دیگر، آن هایی که در مهارت های زندگی ضعیف هستند قادر به برقراری ارتباط نیستند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (کنترل خشم، جرأت ورزی و ارتباط مؤثر) بر سرسختی و راهبردهای مقابله ای نوجوانان بی سرپرست استان مازندران می باشد.
مواد و روش کار: روش پژوهش در این تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بی سرپرست مراکز بهزیستی استان مازندران در سال (1395-1394) می باشند (112=n). به این صورت که از بین مراکز استان مازندران، دو مرکز انتخاب شد. نمونه پژوهش حاضر شامل 30 نفر از نوجوانان بی سرپرست استان مازندران بودند و پس از اجرای پیش آزمون، 15 نفر از آزمودنی ها در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند، که به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های سخت رویی اهواز و راهبردهای مقابله ای لازاروس بود. سپس مداخله آزمایشی (آموزش مهارت های کنترل خشم، جرأت ورزی و ارتباط مؤثر) برای گروه آزمایشی، طی 8 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد ولی در مورد گروه کنترل هیچ آموزشی صورت نگرفت. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑ ﻪ ﻣﯿ ﺎﻧﮕﯿﻦ مؤلفه سرسختی و راهبردهای مقابله ای ﮔﺮوه آزﻣﺎیشی در ﭘﺲآزﻣﻮن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل، ﻣﻮﺟﺐ افزایش سرسختی و راهبردهای مقابله ای ﮔﺮوه آزﻣﺎیشی ﺷﺪه اﺳﺖ و همچنین، موجب تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و آزمایشی شده است.
بحث و نتیجه گیری: مطابق با یافته های این مطالعه، آموزش مهارت های زندگی (کنترل خشم، جرأت ورزی و ارتباط مؤثر) بر افزایش سرسختی و راهبردهای مقابله ای نوجوانان بی سرپرست مؤثر است. لذا به کارگیری این روش حمایتی، می تواند به عنوان یک روش مؤثر، به منظور افزایش سرسختی و راهبردهای مقابله ای نوجوانان بی سرپرست باشد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای، شادکامی و امید به آینده در نوجوانان بازمانده از زلزله بم با نوجوانان عادی
حوزه های تخصصی:
مقدمه : زلزله ازجمله بزرگ ترین و ویرانگرترین بلایای طبیعی است که اثرات جسمانی و روان شناختی مختلفی بر افراد جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان می گذارد. هدف : لذا هدف این پژوهش، مقایسه ی راهبردهای مقابله ای، شادکامی و امید به آینده در نوجوانان بازمانده از زلزله ی بم با نوجوانان عادی است. روش : در این پژوهش 143 نوجوان بازمانده از زلزله بم و 207 نفر از سایر نوجوانان به شیوه نمونه گیر ی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های راهبرد های مقابله ای لازاروس، شادکامی آکسفورد و امید به آینده اسنایدر پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیر ی ( MANOVA ) و T گروه های مستقل تحلیل گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که نوجوانان بازمانده از زلزله از راهبردهای مقابله ای مسأله مدار کمتر و از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بیشتر استفاده می کنند و میزان شادکامی و امید به آینده در این افراد کمتر از نوجوانان عادی است. هم چنین تفاوت های جنسیتی در متغیرهای موردمطالعه مشاهده شد. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها با انجام دادن اقدامات روان شناختی مناسب و آموزش های لازم در زمینه راهبردهای مقابله ای می توان میزان آسیب پذیری افراد زلزله زده را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های حل مسئله در دانشجوهای افسرده و عادی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه راهبردهای مقابله ای با سبک های حل مسئله در دانشجویان افسرده و غیرافسرده انجام شد. در این پژوهش، دویست دانشجوی دختر از مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد قم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ و راهبردهای مقابله ای موس و بیلینگز (CRI) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که که بین سبک های مقابله ای، شیوه های حل مسئله غیر سازنده و افسردگی رابطه معنادار وجود دارد و دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد مهار جسمانی و مهار هیجانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان غیر افسرده در مقایسه با دانشجویان افسرده از سبک های حل مسئله خلاقیت، اعتماد و گرایش بیشتر استفاده کردند. تفاوت های معناداری بین دو گروه دانشجویان افسرده و غیر افسرده وجود داشت. درماندگی، مهارگری و اعتماد از سبک های حل مسئله و تنها مهار جسمانی از راهبردهای مقابله ای توانایی پیش بینی کردن نشانه های افسردگی را دارند.
رابطه علّی انگیزش تحصیلی و رویکردهای مطالعه با میانجی گری راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
107 - 134
حوزه های تخصصی:
ایام امتحانات، دورانی پر استرس در زندگی دانشجویی است، و بر این مبنا این پژوهش با هدف بررسی رابطه علّی انگیزش تحصیلی و رویکردهای مطالعه با میانجی گری راهبردهای مقابله ای انجام گرفت. مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی بود. 331 دانشجو از میان کلیه دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده انگیزش تحصیلی ه ارتر (R-HAM)، مقیاس تجدید نظر شده راهبردهای مقابله ای (R-COP) و سیاهه رویکرد و مهارت های مطالعه برای دانشجویان (ASSIST) بودند. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ (ماکرو پریچر و هیز) انجام شد. بر اساس نتایج، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. به طور کلی، نتایج نشان داد انگیزش درونی با راهبردهای مقابله گرایشی و رویکرد مطالعه عمقی رابطه مثبت و با رویکرد مطالعه سطحی رابطه منفی دارد. رابطه انگیزش بیرونی با راهبردهای مقابله اجتنابی و رویکرد مطالعه سطحی رابطه مثبت و انگیزش درونی با راهبردهای مقابله اجتنابی و رویکرد مطالعه سطحی رابطه دارد. انگیزش درونی ازطریق راهبردهای مقابله ای گرایشی با رویکردهای مطالعه عمقی و راهبردی دانشجویان ارتباط مثبت و انگیزش بیرونی نیز ازطریق راهبردهای مقابله ای اجتنابی با رویکرد مطالعه سطحی رابطه مثبت دارد. نتایج از تحریک انگیزه های درونی دانشجویان به منظور اتخاذ سبک مقابله ای گرایشی و در نتیجه تقویت رویکردهای مطالعه عمیق و راهبردی در آنان حمایت کرده اند.
پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
125 - 141
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روان شناختی بر اساس راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی انجام شد. روشپژوهش پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر سبزوار درسال تحصیلی 95-1394 بودند. تعداد 330 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین راهبردهای مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت معنادار و در مقابل بین راهبردهای هیجان مدار و ناگویی هیجانی با بهزیستی روان شناختی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون بیان کننده پیش بینی بهزیستی روان شناختی از روی راهبردهای مقابله ای و ناگویی هیجانی بود. با در نظر گرفتن نتایج پژوهش، آموزش راهبردهای سازگارانه مسأله مدار و شناسایی و درمان به موقع نارسایی های هیجانی به منظور ارتقاء بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پیشنهاد می شود.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس طرحواره های ناسازگار و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلا به بیماری ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم مهر ۱۳۹۷ شماره ۷ (پیاپی ۲۸)
207-218
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کیفیت زندگی براساس طرحواره های ناسازگار و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلا به ام اس انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس دارای پرونده فعال در انجمن ام اس استان تهران بود. تعداد نمونه 250 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند ابزارسنجش مورد استفاده شامل پرسشنامه سنجش کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه)، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و فرم کوتاه طرحواره های ناسازگارانه اولیه یانگ بود. در پایان، داده های پژوهشی، با روش رگرسیون و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بررسی ها نشان می دهد، کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس، از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای که پرورش می دهند قابل پیش بینی است.
تبیین مدل نظری برای خودمتمایزسازی، راهبرد های مقابله ای و تعهدزناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل روابط خودمتمایزسازی، راهبردهای مقابله ای و تعهد زناشویی می باشد.پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه پژوهش همه معلمان مدارس شهر کامیاران و همسرانشان بودند که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تدریس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 250 زوج (500 نفر) انتخاب شدند. هر نفر پرسشنامه هایتمایزیافتگی، سبک های مقابله با شرایط پر استرس و تعهد زناشویی را پاسخ دادند. تحلیل داده ها با دو نرم افزار Spss و Amos انجام شد.نتایج بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین تعهد زناشویی با مقابله مسئله مدار و با جایگاه منمی باشد. همچنین رابطه منفی و معنی داری بین تعهد زناشویی و مقابله هیجان مدار مشاهده شد.از طرفی رابطه مثبت و معنادار بین مقابله مسئله مدار و جایگاه من، بین مقابله هیجان مدار با واکنش عاطفی و با آمیختگی با دیگران وجود دارد.نتایج پژوهش حاضر نشان داد سطح خودمتمایزسازی افراد و راهبردهای مقابله ای آنها می تواند پیش بین خوبی برای تعهد زناشویی باشد.
تبیین دلزدگی تحصیلی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۱
91 - 126
حوزه های تخصصی:
احساس دلزدگی، تجربه شایعی است که آثار زیانبار آن روی یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این پژوهش، نقش علّی صفات زیربنایی شخصیت و راهبردهای مقابله ای در تبیین دلزدگی تحصیلی بررسی شد. گروه مشارکت کنندگان مشتمل بر 718 دانش آموز (380 دختر و 338 پسر) از دبیرستان های شیراز بودند که به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها نسخه کوتاه شده پرسشنامه ویژگی های شخصیتی گلدبرگ، مقیاس راهبردهای مقابله با دلزدگی تحصیلی و مقیاس دلزدگی مرتبط با کلاس و یادگیری به کار رفت. به منظور بررسی مدل از روش معادلات ساختاری و برای تعیین نقش میانجی گری راهبردهای مقابله ای، به طور همزمان از روش بوت استراپ و مراحل بارون و کنی در نرم افزار AMOS، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که به استثنای توافق پذیری، دیگر عوامل شخصیتی دلزدگی تحصیلی را پیش بینی می کنند. راهبرد مقابله ای شناختی اجتنابی تأثیر صفات وظیفه مداری و گشودگی تجربه را بر دلزدگی تحصیلی میانجی گری می کند. راهبرد رفتاری اجتنابی نیز تأثیر برون گرایی، وظیفه مداری و گشودگی را بر دلزدگی تحصیلی میانجی گری می کند. افزون بر این، بررسی شاخص های برازش، بیانگر تطابق مناسب مدل با مشاهدات بود. تلویحات یافته ها در پرتو مبانی نظری و تحقیقات پیشین، پایان بخش مقاله پیش رو است.
آگاهی بخشی به والدین و مراقبان کودک از کودک آزاری جنسی و راهبردهای پیشگیرانه و مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان به علت ویژگی هایی که ازنظر سنی دارند بسیار آسیب پذیرترند و به حمایت و مراقبت نیاز دارند. همچنین بزرگ کردن فرزندان یکی از دشوارترین و پرمسئولیت ترین کار ممکن بر عهده ی انسان است و در صورت عدم آگاهی و نبود دانش کافی جهت پیشگیری و راهبردهای مقابله ای والدین و مراقبان، ممکن است آسیب های متعددی مانند آزار جنسی گریبان گیر کودکان شود. هدف از این مقاله ی توصیفی افزایش آگاهی و دانش والدین و مربیان آموزشی مدارس از کودک آزاری جنسی و همچنین آشنایی با راهبردهای کاربردی جهت پیشگیری از این مشکل روانی-اجتماعی بود. روش: بدین منظور پژوهشگر با گردآوری منابع گوناگون طی چندین سال اخیر در این حیطه، پژوهشی کوتاه، مفید و کاربردی جهت استفاده والدین، مراقبان، اولیای مدرسه و افراد مسئول در قبال کودک ارائه کرده است. این پژوهش می تواند خلاءهای موجود را در جهت آگاهی بخشی کودک آزاری جنسی و همچنین از راهکارهای پیشگیرانه و راهبردهای مقابله ای تا حدودی پر کند و همچنین می توان در راستای کاهش این پدیده مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر مشخص شد آموزش به والدین، مربیان و خود کودک یکی از مهم ترین راهبردهای مهم و ضروری پیشگیری از کودک آزاری جنسی است و البته در این مقاله راهکارهای کلیدی از روش ها گوناگون به والدین و نمونه ای از شیوه آموزش به کودک بیان شده است. یکی از مشکلات اساسی عدم آموزش یا آموزش ناکافی والدین و سایر مسئولان در قبال کودک جهت پیشگیری از آزارهای جنسی است. این پژوهش آشنایی با کودک آزاری جنسی و انواع آن، عوامل زمینه ساز، پیامدهای مربوط به آن، علائم مهم و کلیدی برای شناسایی آزار جنسی کودک، و چگونگی آموزش را به والدین و کودک را ارائه می دهد.
پیش بینی پذیرش درد، بر اساس استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
151 - 166
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی پذیرش درد، براساس استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به مراکز روماتولوژی مناطق 2،3،5،6،7،18 شهر تهران در سال 1396 بودند که 214 نفر از آنها، بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، اما 210 نفر، به عنوان نمونه نهایی باقی ماندند. داده های پژوهش از طریق مقیاس استرس ادراک شده کوهن، کاماراک و مرمل اشتاین (1983)، پرسشنامه شیوه های مقابله با شرایط پر استرس کالزبیک، مایک، دیکر و هنگوون (2002) و پرسشنامه پذیرش درد مزمن مک کراکن، ولوز و ایکلستون (2004) جمع آوری و با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که استرس ادراک شده (13/0-=β ،001/0=p)، راهبرد هیجان مدار (16/0-=β ،001/0=p) و راهبرد اجتنابی (21/0-=β ،001/0=p) به شکل منفی و معنادار و راهبرد مساله مدار (58/0=β ،001/0=p) به شکل مثبت و معنادار توانایی پیش بینی پذیرش درد را دارند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان دادند که می توان از استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در جهت کنترل درد مبتلایان آرتریت روماتوئید سود جست
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر راهبردهای مقابله ای کارآمد و ناکارآمد و سبک های مراجعه به دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر راهبرد های مقابله ای کارآمد و ناکارآمد وسبک های مراجعه به دیگران در دانش آموزان پسر متوسطه اول روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر 13 تا 16 سال به تعداد 200 نفر مشغول به تحصیل در یکی از مدارس متوسطه دوره اول شهرستان فریمان در سال تحصیلی 97- 1396 بودکه به شیوه نمونه گیری هدفمند، 34 نفر دانش آموز انتخاب گردید و در دو گروه 17 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله برای گروه آزمایش شامل 10 جلسه 60 دقیقه ای رواندرمانی مثبت نگر بود. ابزارپژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای مقابل ه ای و برنامه درمانی روانشناسی مثبت گرا ( Rashid, 2008) بود . داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که روان درمانی گروهی مثبت نگر در افزایش راهبرد های مقابل ه ای کار آمد (P<0/01)، و کاهش راهبرد های مقابل ه ای نا کار آمد (P<0/01)، افزایش سبک های مراجعه به دیگران (P<0/01)، در دانش آموزان موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری هم تداوم داشته است.
رابطه طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با درماندگی روانشناختی مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با درماندگی روان شناختی مادران کودکان استثنایی است. روش: روش پژوهش همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان استثنایی شهر اندیمشک و نمونه پژوهش شامل 210 نفر از این مادران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای (کارور، 1989)، طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) و فرم کوتاه مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی (لاوبوند و لاوبوند، 1995) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای با افسردگی، اضطراب و استرس مادران کودکان استثنایی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای 28 درصد از افسردگی، 45 درصد از اضطراب و 36 درصد از استرس را تبیین می کنند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد سلامت روانی افراد تاثیر طرحواره های هیجانی و راهبردهای مقابله ای قرار می گیرد. طرحواره های هیجانی، راهبرد هیجان مدار و اجتنابی در کاهش سلامت روانی و راهبرد مسئله مدار در افزایش آن نقش دارد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
93-100
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه طرحواره های ناسازگار و تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم بود. جامعه آماری کلیه افراد مبتلابه بیماری مولتیپل اسکلروزیس در بیمارستان سینا تهران(1395-1396) بود. از این افراد تعداد 202 نفر، که 102 نفر بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و 100 نفر دیگر افراد سالم از همراهان بیمار به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ- شکل کوتاه (یانگ، 2005) و پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای کوتاه کارور (1997) بود. روش آماری مورداستفاده تحلیل واریانس بود. بر اساس تحلیل داده های پژوهش، بیماران مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس از طرحواره های ناسازگار اولیه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت مندی بیشتر از افراد سالم استفاده می کنند. بین هر دو گروه افراد بیمار و سالم در مؤلفه های رهاشدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، خود تحول نایافته/گرفتار، ایثار و معیار سرسختانه تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم هیجان فرونشانی و ارزیابی مجدد در بین دو گروه افراد بیمار و سالم تفاوت معنادار وجود ندارد ولی در راهبرد مقابله ناکارآمد تفاوت معنادار نشان داده شد. بنابراین تفاوت معناداری بین طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای تنظیم هیجان و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلابه مولتیپل اسکلروزیس و سالم وجود دارد.
مقایسه شادکامی، راهبردهای مقابله ای و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دارای خانواده و نوجوانان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
185-192
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه شادکامی، راهبردهای مقابله ای و اضطراب اجتماعی، در دو گروه نوجوانان دارای خانواده و نوجوانان بی سرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی می پردازد.در این مطالعه، 147 نوجوان دختر و پسر، بین سنین 12 تا 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای از بین کلیه نوجوانان دارای خانواده شهر تهران و نمونه گیری در دسترس از بین نوجوانان ساکن در مراکز شبانه روزی دولتی شهر تهران، انتخاب شدند و پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، راهبردهای مقابله ای نوجوانان، فرم کوتاه و اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرسا را تکمیل کردند، سپس داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری ( MANOVA ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نوجوانان بی سرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی، شادکامی کمتر و اضطراب اجتماعی بیشتری دارند همچنین از راهبردهای مقابله ای کارآمد کمتری استفاده می کنند. نتایج این پژوهش مشخص می کند که با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و تاثیر متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، بر سلامت روان، فراهم کردن شرایطی برای بهبود وضعیت نوجوانان، وبه خصوص انجام مداخلات یاری رسان و اقدامات یاری دهنده درخصوص نوجوانان بی سرپرست ضروری به نظر می رسد.
رابطه سبک های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی با اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی نقش سبک های دلبستگی، راهبرد های مقابله ای و سلامت روانی در اعتیاد به اینترنت، 400 دانشجو (200 زن، 200 مرد) به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامة دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1384)، پرسشنامة راهبردهای مقابله ای (اندلر و پارکر، 1990)، پرسشنامة سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972) و آزمون اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند: 1) اعتیاد به اینترنت با راهبرد های مقابله ای مسئله محور رابطة منفی و با راهبردهای مقابله ای هیجان محور و اجتنابی رابطة مثبت دارد، 2) رابطة اعتیاد به اینترنت با سبک دلبستگی ایمن منفی و با سبک دلبستگی ناایمن، دوسوگرا و اجتنابی مثبت معنادار است، 3) بین اعتیاد به اینترنت و نمرة سلامت روانی پایین رابطة معنادار وجود دارد، و 4) سبک های دلبستگی، راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی، اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند.
بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر راهبردهای مقابله ای در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۷ شماره ۶۹
581-590
حوزه های تخصصی:
زمینه: در بحث روابط زوجین، چگونگی مقابله زوجین به چگونگی ارزیابی فرد و تأثیرپذیری فرد از خود و زندگی مشترک و همچنین سبک های دلبستگی هر یک از زوجین بستگی دارد. یکی از متغیرهای تعیین کننده در روابط زناشویی، راهبردهای مقابله افراد با عامل تنیدگی می توان اشاره کرد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر راهبردهای مقابله ای در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجینی که به دلیل تعارض های زناشویی به مراکز مشاوره تهران مراجعه کرده بودند که از میان آنها تعداد 30 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای کارور، شیرر ووینتراب (1989) بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک متغیره، کواریانس چند متغیره و اندازه گیری مکرر تحلیل نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل پس از مداخله تفاوت معنادار آماری وجود دارد و زوج درمانی هیجان مدار موجب کاهش راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و ناکارآمد ( 0/05 p< ) و افزایش راهبرد مقابله ای مسأله مدار (0/05 p< ) شده است. نتیجه گیری: مظالعه نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر راهبردهای مقابله مؤثر بوده است اما اثر تعاملی متغیر جنسیت با زوج درمانی هیجان مدار رابطه ای نشان نداد.
درمانی اجتماعی هیجانی مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط بر راهبردهای مقابله ای در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۹
361-374
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی بر راهبردهای مقابله ای زوجین انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه شامل زوجینی بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. آزمودنی های گروه های آزمایشی 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای گردآوری شد. نتایج آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله ، مسئولیت پذیری، فاصله گیری و گریز و اجتناب تفاوت معنی داری وجود داشت(0/01> P). نتایج آزمون توکی نشان داد که در حل مساله و مسئولیت پذیری، میانگین نمرات «گروه واقعیت درمانی از گروه کنترل» و در حمایت اجتماعی، فاصله گیری و گریز و اجتناب، میانگین نمرات «گروه ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی از گروه کنترل» به طور معناداری متفاوت بود (0/01> P). بر حسب نتایج واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی منجر به افزایش راهبردهای جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله، مسئولیت پذیری و کاهش فاصله گیری و گریز و اجتناب شد.
رابطه راهبردهای مقابله ای، تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی با کیفیت زندگی در مادران دارای فرزند آهسته گام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : وجود آهسته گام در کودکان، اثرات عمیقی بر کیفیت زندگی مادران می گذارد. شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کنترل این استرس گامی مهم در ارتقای سلامت روانی خانواده های دارای این کودکان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه راهبردهای مقابله ای، تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی با کیفیت زندگی در مادران دارای فرزند آهسته گام در اهواز بود. روش : این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 350 نفر از مادران دارای کودک آهسته گام است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید. روش برای جمع آوری داده راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران و پرسشنامه کیفیت زندگی ویر و شربورن استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره صورت گرفت. یافته ها : نتایج رگرسیون نشان داد که پیش بینی کیفیت زندگی مادران از روی متغیرهای راهبردهای مقابله ای (راهبرد مقابله مساله مدار، اجتناب مدار و هیجان مدار)، تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، سرزنش دیگران، فاجعه آمیز کردن، پذیرش، نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت) و ذهن آگاهی (مشاهده، توصیف، عمل توام با هوشیاری، غیر قضاوتی بودن و غیرواکنشی بودن )معنی دار می باشد و متغیرهای راهبرد مقابله مسئله مدار، راهبرد مقابله هیجان مدار، ارزیابی مجدد مثبت، عمل توأم با هوشیاری و غیر واکنشی بودن به ترتیب پیش بینی کننده کیفیت زندگی مادران می باشند . نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که آموزش هایی را در زمینه کاربرد راهبردهای مقابله ای، تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی برای ارتفای سطح کیفیت زندگی مادران دارای کودک آهسته گام فراهم آورد.