مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
هویت
با پیروزی انقلاب اسلامی، مسأله فلسطین و حمایت از آزادی و استقلال مردمان آن به یکی از مهمترین ارکان هویت-بخش به انقلاب اسلامی و در نتیجه شکل دهنده به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل گردید. این امر رفته رفته ضمن تأثیر بر مجموعه امنیتی خاورمیانه، سبب شکل گیری زیرمجموعه امنیتی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران گردید که تحت تأثیر غالب منابع هویت بخش به جمهوری اسلامی ایران، ضمن تقابل با استعمار جهانی و نمود منطقه ای آن یعنی اسرائیل، رد مشروعیت جعلی این رژیم را مورد توجه قرار داد. بر این اساس، این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی نقش جمهوری اسلامی ایران بر شکل گیری مجموعه امنیتی محور مقاومت را مورد بررسی قرار دهد. برای بررسی این موضوع، مکتب امنیتی کپنهاگ باتوجه به مفاهیمی همچون هویت، مجموعه های امنیتی منطقه ای، بین الاذهانی بودن مفهوم امنیت به عنوان چارچوب نظری این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. فرضیه این پژوهش بر این مبنا است که بخش غالبی از هویت مجموعه امنیتی محور مقاومت تحت تأثیر منابع هویت-بخش به جمهوری اسلامی از جمله هویت اسلامی- شیعی، عدالت محوری و ظلم ستیزی، امت محوری، نگاه ضدغربی آن و ... قرار داشته است.
بررسی مقایسه ای جنبش حزب الله لبنان و انصار الله یمن
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو جنبش اسلام گرای معاصر(انصارالله یمن و حزب الله لبنان) با یکدیگر مقایسه شده اند. با توجه به اهمیت این دو جنبش شیعی در شرایط کنونی منطقه خاورمیانه، شناخت هویت (ماهیت)، اهداف و دشمنان این دو جنبش از طریق مطالعه تطبیقی و در قالب یک دستگاه مفهومی ضروری می نماید. بر این اساس، با استفاده از چهارچوب مفهومی آلن تورن، تلاش شده است تا این جنبش ها مورد بررسی و مقایسه قرار گیرند. این مقاله به لحاظ روشی از نوع پژوهش های توصیفی – اکتشافی می باشد و سؤال اصلی آن حول این محور شکل گرفته است که : جنبش انصارالله یمن(حوثی ها) و حزب الله لبنان چه تفاوت ها و شباهت هایی با یکدیگر دارند؟ پاسخ به این سؤال اولا،ً ما را در شناخت ماهیت این دو جنبش که برای نظام جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت حیاتی می باشد، یاری می رساند و ثانیا مقایسه این دو جنبش شیعی در فهم تحولات اخیر کشورهای یمن و لبنان و همچنین در فهم نقش و تأثیر جنبش های شیعی در تحولات سیاسی اجتماعی منطقه خاورمیانه، مثمر ثمر خواهد بود.
هویّت دینی و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت (با نگاهی بر سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران)
حوزههای تخصصی:
با وجود افزایش و شدت یافتن فرآیندهای توسعه و نو سازی، دین همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبع مهمّی برای هویّت و معنابخشی در جهان متجدّد و آشفته به شمار می رود. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پای بندی و وفاداری به آن و اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین های مذهبی فراگیر در فرآیند شکل دهی به هویّت ملّی و دینی بسیار مؤثّر است. مسئلة اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال است: تاریخ چه نقشی در شکل گیری هویّت دینی با تکیه بر سیر تاریخی آن در طول بحران های هویّتی در تاریخ ایران داشته است؟ مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به سیر تاریخی هویّت دینی و بحران هویّتی در تاریخ ایران و نقش تاریخ در شکل گیری هویّت پرداخته است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که، هرچند بحران های هویّتی مختلفی در طول تاریخ بر ما ایرانیان وارد شده است ولی همیشه با قدرت، و با کمک تاریخ غنی سرزمین خود، فرهنگ مهاجم را جذب و سپس بدون اینکه اصالت خویش را از دست بدهیم، هضم نموده ایم و هویّت ملی و دینی خود را شکل داده ایم.
شناسایی مؤلفه های عینی و ذهنی مؤثر در طراحی نما در جهت ارتقاء هویّت منظر ِشهری و افزایش حس تعلق شهروندان
حوزههای تخصصی:
بحث نماسازی در ساختمان و ساخت بدنه ِشهری یک بحث هویّتی و فرهنگی است. افزایش ساخت وسازهای شهری، مشخص نبودن محدوده ساخت وساز، گسترش انبوه سازی در سال های اخیر سبب شده است، که نمای بسیاری از شهرها دچار نوعی بی نظمی شود که این بهم ریختگی در منظر ِشهری ما بیشتر ناشی از تقلیدهای کوکورانه از سبک های معماری و نبود متغیرهای دسته بندی شده، جهت به کارگیری در طراحی نماها است. از طرفی وجود نماهای گوناگون در پوسته های شهری باعث بر هم خوردگی زیبایی کلِ شهر گردیده است. لذا شناسایی و تدوین مؤلفه های عینی و ذهنی برای طراحی نمای مطلوب و یکپارچه در شهر ضروری می باشد، چرا که وجود تنوع و ناهمگونی در نماهای شهری نوعی بی هویّتی و عدم یکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نما و منظر شهری را به وجود آورده است. بنابراین به نظر می رسد ارتقاء هویّتِ شهر و افزایش حس تعلق و خاطره انگیزی شهروندان به شکل دهی و زیبایی نماها در شهر وابسته است که این امر با شناسایی و بهره مندی از اصول تدوین شده مشخص برای طراحی نما میسر می گردد. لذا با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه منابع کتابخانه ای با هدف بازخوانی هویّت بصری در نماهای شهری در انطباق با مؤلفه های هویّت بخش معماری به اهمیّت و تأثیر نما در هویّت بخشی به محیط و متغیرهای مؤثر در نماسازی که موجب ارتقاء هویّت و افزایش حس تعلق شهروندان می شود، پرداخته شده است. یافته ها نشان داده، شاخص هایی چون تناسبات، هماهنگی، رنگ، مقیاس، خطوط آسمان و ترکیب بندی در بعد عینی و معنی داری و آموزندگی و خاطره انگیزی در بعد ذهنی در طراحی نما تأثیرگذار است.
لباس و هویت: ابعاد هویت فرهنگی در لباس ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ایرانی مجموعه ای از سنن، آیین، مذهب و زبان است که توانسته در میان اقوام به اصولی نسبتاً واحد برسد. هویّت (پرسش از کیستی) از نگرش های فرهنگی زاده شده و جایگاه انسان در هستی را نشان می دهد. هویّت گاه بالذات و گاه بالعَرَض است. مسأله پوشاک به عنوان یک شأن انسانی، نمودی از هویّت فرهنگی به شمار می رود. بنابر این، ارتباط هویّت و لباس اینگونه است که شأن عرضی یا صورت ظاهری لباس، برآمده از رفتار بشری و بالتبع دارای اجزائی متغیر است و بخش ذاتی آن محتوای عمیق دارد و معانی آن، با خُلق انسانی مرتبط است که مفهومی والاتر، ثابت یا با تغییرات کم تر دارد، چرا که این مفاهیم از بطن انسان و فرهنگ برآمده از آن نشأت می گیرند.این نوشتار با هدف بررسی جایگاه لباس، یکی از نمودهای هویّت فرهنگی و بیان مؤلّفه های لباس ایرانی اجرا شد و در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی بود که مؤلّفه های هویّتی در لباس ایرانی کدام است؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بود. نتایج پژوهش گواه آن بود که کارکرد طرح، رنگ، بافت و تزئینات در لباس، علاوه بر جنبه زیبایی بخشی، سبب حفظ حرمت بشری و متناسب با تفکّر بومی و ملّی، همسو با شرایط زمانی و مکانی و هم سنخ با ارزش های تمثیلی در هنرهای سنّتی ایرانی است. به جهت دستیابی به نتایج مطلوب، ایده های برخی نظریه پردازان سنت گرا و کتب تاریخی قرن اخیر در باب پوشاک بررسی شد.
رویکرد منظر در ایجاد سرزندگی خیابان ولی عصر با تأکید بر ایجاد حس مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یان مسئله : تفکرات مدرنیستی و جزءنگر در دهه های گذشته سبب شده تا شهر به مثابه موجودی زنده، شادابی و سرزندگی خود را از دست داده و خیابان، رکن اصلی تشکیل دهنده چارچوب و ساختار اصلی فرم شهرها و مقصد و تفرجگاه مردم قبل از این دوره، به مسیری ترافیکی سرشار از دود تنزل یابد. کلانشهر تهران از این قاعده مستثنی نبوده و نگاه کالبدی و دوقطبی (دوآلیسم دکارتی) باعث عدم ایجاد حس مکان و در نتیجه عدم شکل گیری فضاهای جمعی سرزنده شده است. متاسفانه در شهرسازی امروز به مقوله مکان یا اصلا توجه نمی شود یا اگر بخواهد مد نظر قرار گیرد، تنها به مثابه ابژه ای صرف به آن نگاه می کند؛ ابژه برای سوژه ای که در مقابل آن است، نه همراه آن. هدف : مطالعه حاضر با رویکردی منظرین و راهبردی کیفی- استنتاجی و از مورد پژوهی خیابان ولی عصر با هویت تاریخی و خاطره جمعی پر رنگ در بین مردم قصد در تبیین مؤلفه های سرزندگی و رابطه آن با حس مکان در خیابان ولی عصر دارد. روش تحقیق : درگردآوری داده های پژوهش از تکنیک نقشه برداری رفتاری و پرسشنامه در باب تدقیق رابطه کیفیت فضایی، معنایی و حس مکان خیابان ولی عصر و میزان سرزندگی و از فرمول آزمون فریدمن و نرم افزار SPSS برای وزن دهی به مؤلفه های ایجاد سرزندگی بهره گیری شده است. در نتیجه مجموعه ای از راهبرد ها و راهکار ها در راستای احیاء منظر خیابان تاریخی – تفرجی ولی عصر در جهت افزایش سرزندگی، ایجاد و تقویت فعالیت های اجتماعی و تداوم جریان خاطرات جمعی پیشنهاد شده است.
مبانی هستی شناختی سبک زندگی طیبه از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«سبک زندگی» بیانگر ظهور الگوواره های نوین در عرصه علوم اجتماعی است. خاستگاه متفاوت سبک های زندگی بشر را می توان در باورها، تفکرات، مبانی، پیش فرض ها، نوع نگاه به انسان، هستی، اهداف، زندگی، ارزشها و در الگوهای رفتاری بشر جست وجو کرد. در نوشتار پیش رو، با بهره گیری از روش تحلیلی و توصیفی به روش اسنادی در منابع قرآنی و کتاب های مربوط به مبانی هستی شناختی، سبک زندگی به بحث و بررسی گذارده شده است. بررسی مهم ترین «مبانی هستی شناختی سبک زندگی از دیدگاه قرآن»، چارچوب کلی و استانداردهای سبک زندگی مؤمنانه و در مرحله متعالی تر، سبک زندگی طیبه را تعیین می کند و موجب تمایز این نوع سبک زندگی از دیگر سبک های زندگی رایج در دنیای مدرن می شود. در واکاوی «مبانی هستی شناختی»، نوعی جهان بینی به دست آمد که نشان می دهد نگاه به هستی یا الهی و توحیدی است (یعنی دارای هویت از اویی و به سویی) و یا الحادی و مشرکانه. پذیرش هر یک از این مبانی آثار و تبعاتی دارد و هر کدام الگوهای رفتاری و سبک زندگی متناسب با خود را در بعد فردی و اجتماعی می آفریند.
مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی مبانی فلسفی هویت از دیدگاه مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی است. نوع پژوهش، کیفی، روش آن، کتابخانه ای و بر اساس «نظریه موضوع گرا» اجرا شد. پرسش اصلی فلسفه هایدگر معنای هستی، موضوع فلسفه او هستی شناسی و روش کار او پدیدارشناسی است. هایدگر معتقد است: شناخت و فلسفه ریشه در تاریخ و جامعه دارد و در نتیجه، زمان وظیفه تأسیس جهان را عهده دار است. بنابراین، منشأ شناخت ما ازجمله شناخت رسمی به شکل علوم جدید و شناخت غیررسمی ما به شکل معرفت روزمره، ازجمله معرفت از هویت ویژگی تاریخی برخوردار است و محصول محیط و زمان است، پس، به دنیای زندگی تعلق دارد. یافته های پژوهش نشان داد که می توان به طرحی فلسفی از هویت برای بررسی مسئله هویت به منزله مسئله اجتماعی رسید.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر برگرایش جوانان شهر اهواز به هویت ملی با تأکید بر استفاده از شبکه های غیر ایرانی ماهواره و سایت های اینترنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر برگرایش جوانان شهر اهواز به هویت ملی با تأکید بر استفاده از شبکه های غیر ایرانی ماهواره و سایت های اینترنتی است، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش میدانی با استفاده از تکنیک پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. همچنین حجم نمونه در این تحقیق 383 نفر است. پژوهش حاضر بر اساس تئوری های مختلف از جمله مارکس، گیدنز، کاستلز، هابرماس و مارشیا به دنبال بررسی ارتباط بین متغیرهایی چون شبکه های تلویزیونی خارجی، سایت های خارجی اینترنت، احساس محرومیت، دینداری، مشارکت اجتماعی، پایگاه اقتصادی – اجتماعی، وضعیت تأهل، سن و جنس به عنوان متغیرهای مستقل و گرایش به هویت ملی به عنوان متغیر وابسته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین استفاده از شبکه های تلویزیونی خارجی (ماهواره)، استفاده از سایت های خارجی اینترنت، احساس محرومیت، دینداری، مشارکت اجتماعی، جنس و وضعیت تأهل و میزان گرایش به هویت ملی ارتباط وجود دارد. اما بین متغیرهای پایگاه اقتصادی – اجتماعی و سن با گرایش به هویت ملی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
تحلیل نقش های نشانه ای هویت فردی تصویرگرمولف در کتاب های تصویری پست مدرن (رمان گرافیکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سه رمان گرافیکی پسامدرنیستی از سه تصویرگرمولف مطرح ، با مدل نشانه شناسانه ی «امبرتو اکو» مورد تحلیل قرار گرفته؛ هدف، یافتن نشانه هایی است که تصویرگرمولف از آن ها به عنوان ابزاری برای بیان بینش ها و دیدگاه های فردی خویش بهره می برد. نشانه هایی که وابسته است به بستر فکری-فرهنگی شکل گرفته در آن و روابط ایجاد شده میان صور بیانی و صور محتوایی که به تعبیر اکو نقش های نشانه ای نام دارد؛ در این نقطه، علاوه بر سخنگو، نقش سخنگیر در خوانش روایت و تفسیر آن اهمیت دارد. نقش نشانه ای مفهومی است که اکو با طرح آن ناپایداری نشانه و امکان شکل گیری نقش های نشانه ای جدید تحت شرایط متفاوت و در نتیجه زایایی نشانه را بیان کرد. سوال در باب حضور و وجود است؛ آیا تصویرگرمولف، یگانه راوی اثر، از نقش های نشانه ای، برای بیان استفاده می کند، تا تمام آنچه که می خواهد، بنمایاند و در ورای آن به حضور و وجودی جاودانه دست یابد؟ با توجه به مدل اکو و بررسی های انجام شده، تصویرگران مولف با درک از خود، هستی و رابطه ی خود با دیگری، با اشتراک گذاری دیدگاه های فردی شان در رسانه ای به نام رمان گرافیکی پسامدرنیستی، مخاطبان را به دیدن جهان از زاویه دید خویش دعوت می نمایند و نتیجه گیری را به مخاطب وامی گذارند. واژگان کلیدی: پسامدرنیسم- تصویرگری تالیفی- صورت بیان- صورت محتوا-نقش نشانه ای- هویت.
تحلیل برسازی هویت ملی ایرانی بر مبنای نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت به عنوان یک عامل معنا ساز، نه یک امر ثابت که سیّال و متغیر است. مولّفه های اساسی هویت در طی زمان و تحت تأثیر برخی حوادث و اندیشه ها دچار تغییر و دگرگونی می شوند. مؤلفه نژاد و تبار مشترک به عنوان یک مولّفه هویت بخش برای ایرانیان در سده اخیر به ویژه در دوران جنگ جهانی اول و سال های پس ازآن، به مولّفه های هویت بخش اضافه گردیده است. این مقاله زمینه ها و چگونگی برسازی هویت ایرانی بر اساس مولّفه نژاد را با استفاده از روش تاریخی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه برساخت گرایی مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش بر آن است که طرح مولّفه نژاد به عنوان یک عامل هویت ساز برای ایرانیان، تحت تأثیر اندیشه های نژادی اروپا، از دستاوردهای شرق شناسی بوده است. دوران جنگ جهانی اول به خاطر شرایط سیاسی و اجتماعی خاص ایران و ارتباط با آلمانی ها در این فرایند بسیار تأثیرگذار بوده است. با به قدرت رسیدن رضاشاه، ناسیونالیسم مبتنی بر نژاد تبدیل به ایدئولوژی دولت پهلوی گردید.
ارزیابی شاخص های تعلق مکانی ساکنان بافت قدیم شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، این انگیزه را در فرد ایجاد می کند که به احیا و نوسازی همه جانبه محیط های خانگی و محلی بپردازد و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان است. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامه خودساخته است. جمعیت بافت قدیم شهر کاشان، 44548 نفر بوده است و حجم نمونه بر طبق فرمول نمونه گیری کوکران، 384 نفر محاسبه شد. برای تحلیل پرسشنامه ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و پیرسون استفاده شده است. نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که بافت قدیم شهر کاشان در حال حاضر بیانگر هویتی نیست که از ابتدا برای آن تعریف شده و تصویر ذهنی و سیمایی که از این بافت در ذهن ساکنان این بافت ها نقش بسته است، به دلیل وضعیت نابسامان و برنامه ریزی نشده، بسیار آشفته است و خوانایی، ابعاد زیباشناختی، بافت، مقیاس، شکل بافت، ردیف پنجره ها، مصالح و غیره که از مشخصه های اصلی سازنده هویت است، در این بافت رعایت نشده است. بافت نه در عمل و نه در ذهن افراد، هویت شایسته ای ندارد و نتوانسته است حس تعلق خاطر و این همانی را با افراد برقرار کند.
زمان ومکان ابزار هویت سازی در منش مبشران وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش هویت در معماری هندسه رفتار فردی و اجتماعی برای دانشمندان علوم جغرافیایی و اجتماعی موضوع انکارناپذیری است؛ بنابراین پژوهش های متعددی برای دستیابی به شیوه هایی که بتواند این موضوع را محقق کند در دستور کار محققان قرارگرفته است. معماری رفتار بشری فرایند بسیار پیچیده ای است که برای دستیابی به آن شگردهای گوناگون لازم است. این فرایند یکی از شاخصه های اصلی در هدایت رفتارهای انسان و یا جوامع است و بدون تردید از جمله ابزار و لوازم همگرایی جوامع بشری، هویت بخشیدن به آنها و در نهایت همسویی و همدلی برای تحقق آرمان های مشترک است. به عبارت دیگر همواره در طول تاریخ، راهبری و معماری رفتاری جوامع بشری در گرو هنر کسانی بوده است که توانسته اند دیگران را با خود همسو و همرفتار کنند. مبشّران وحی از جمله افرادی بوده اند که در ایجاد هویت های فردی و جمعی موفق تر از دیگران عمل کرده اند. اگرچه ابزار هویت سازی مبشّران وحی به غیر از مؤلفه های زمان و مکان در عوامل دیگری چون مهندسی نرم رفتار نیز مشاهده می شود، این عوامل به عنوان یک سیاست راهبردی وابزاری تأثیرگذار در هویت سازی عملکرد آنها بازتاب دارد. این مقاله که برگرفته از یک طرح مشترک تحقیقی در دانشکده معارف قرآن و عترت و دانشکده علوم جغرافیایی و برنامه ریزی دانشگاه اصفهان است با تکیه بر روش شناسی تحلیلی سینماتیک سعی در بازشناسی تکنیک های زمانی و مکانی که مبشّران وحی از آنها استفاده کرده اند، دارد. نتایج برگرفته از این تحقیق نشان می دهد که: * مبشّران وحی، زمان و مکان را به عنوان ابزاری راهبردی در هویت سازی جوامع به کار گرفته اند. *تقدس بخشی از ویژگی های بنیادی هویت سازی در تکنیک های مبشّران وحی است.
هویت: میراثی از گذشته یا انتخابی برای آینده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
آیا هویت میراثی به جای مانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیش فرض گرفته شده است. ازاین رو، تحلیل مفهوم زمان نقطه عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریه اجتماعی می پردازیم و برمی نهیم که جامعه شناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» است که در روایت هگلی اش نسبتی وثیق با پارادایم فلسفه آگاهی دارد. این پارادایم، اجازه تأسیس جامعه شناسی را نمی داد چرا که جامعه شناسی نظریه کنش است نه نظریه آگاهی. از همین رو، تأسیس جامعه شناسی در پایانه های سده نوزدهم اروپایی مقارن است با بحران فلسفه آگاهی. کانون این بحران نیز مفهوم «سوژه» بود، سوژه ای که خود هم بنیاد فلسفه آگاهی مدرن بود و هم کانون جامعه مدرن. اما مارکس، نیچه و فروید طومار سوژه را درهم پیچیدند و بدین سان جامعه مدرن را به بحران درانداختند. تأسیس جامعه شناسی پاسخی بود به این بحران. این تأسیس چرخش گاهی است که در آن از گران باری و زیان باری «تمپوسنتریسم» آگاه گشتیم و بر سودمندی «توپوسنتریسم» انگشت نهادیم. پس از این بحث نظری، به برخی از نارسایی های تلقی زمان محور از «هویت» در علوم اجتماعی ایران اشاره می کنیم و نشان می دهیم که چگونه این نارسایی ها گرانبار از گذشته است و ازاین رو ناتوان از نگریستن به آینده. ریشه ناتوانی جامعه شناسی ایرانی در پردازش «نظریه کنش» را نیز در همین نارسایی ها جست وجو می کنیم. جامعه شناسی ایرانی برای برون رفت از این بن بست و گشودن افق هایی نو در سپهر نظریه و عمل اجتماعی، چاره ای جز دست شستن از تلقی هویت «به سان میراثی از گذشته»، و برگرفتن آن همچون «انتخابی برای آینده» ندارد. سرآخر درباره مفهومی از هویت «بخردانه» و نسبت آن با علوم اجتماعی سخن می گوییم. افزون بر اینها، وجه میان رشتگی این مقاله در بررسی نسبت علومی همچون جامعه شناسی و تاریخ در چشم اندازی فلسفی بر زمینه تحلیل مفهوم های زمان و مکان توضیح داده می شود.
هویت های غیرمنعطف، عمده بنیان نظری تعارضات انقلاب اسلامی و دولت اسرائیل در عصر ارتباطات
حوزههای تخصصی:
در فرآیند برساخته شدن هویت (دگرسازی) عواملی باعث می شوند که خطوط مرزی «هویت» با «دیگری» به خشونت گرایش پیدا کند. این پژوهش تلاش می کند تا نسبت میان فرآیند هویت یابی و چگونگی ظهور خشونت در دوران معاصر را در خصوص تقابل های «انقلاب اسلامی » و «اسرائیل» مورد بررسی قرار دهد. این مقاله مدعی است که ظهور افراطی گری را باید در نسبت با دو عامل «مرزهای هویتی» و «رسمیت یا اعتبار هویتی» در عصر ارتباطات جستجو نمود. آن گونه که از دلایل بنیادین ظهور خشونت، نوع تعریف مرزهای هویتی در ارتباط با «دیگر»ی است. به عبارتی هر قدر میان «ما» و «دیگری» در سطح نظری اشتراکات بالقوه ی هویتی کمتر لحاظ شود، احتمال بروز خشونت بیشتر می شود. گروه های رادیکال در روابط ارتباطی خویش، آن دسته از تعاریف هویتی را مدنظر قرار می دهند که حداقل اشتراکات با دیگران را نداشته باشد. یافته های این پژوهش گویای آن است که از آن جا که هویتِ برساخته، به شرایط زمانی و مکانی بستگی دارد؛ به نظر می رسد، بین تعاریف مختلفی که از هویت وجود دارد باید به تعریفی بسنده کرد که با وجود معرفی «دیگر»ی برای ایجاد «هویت»، همواره دریچه هایی برای پیدا کردن اشتراکات هویتی را نیز در نظر داشته باشد.
نقش فرهنگ مقاومت در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
فرهنگ با ابعاد مختلف زندگی انسان ها پیوند خورده و در زمینه های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و غیره تعریف هایی از فرهنگ شده است. امام خمینی (ره) فرهنگ را کارخانه آدم سازی می داند. در نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، فرهنگ از چنان اهمیتی برخوردار است که با سرنوشت اجتماعی ملت ها گره خورده است. یکی از مهم ترین و مؤثرترین عوامل برقراری وفاق، اقتدار و ارتقای ضریب امنیت «مشارکت» در صحنه های گوناگون ملّی است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی در صدد تبیین نقش فرهنگ مقاومت در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس فرهنگ مقاومت یکی از موضوعات بنیادین ساختار سیاسی ایران محسوب می شود. اسلامیت، جمهوریت، حاکمیت، استقلال، امنیت، تمامیت ارضی، افتخارات ملی، عدالت و رفاه و از همه مهم تر کیان اسلام و تشیع در جهان، محور های اصلی منافع ملی انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهند که همواره در جبهه تقابل انقلاب با دنیای استکبار قرار داشته است. فرهنگ مقاومت و پایداری با بهره گیری از مولفه هایی هم چون؛ استکبار ستیزی، روحیه جهادی و احیا و تقویت هویت دینی می تواند ما را در مقابله ها با ناتوی فرهنگی یاری نموده و افق روشنی جهت رسیدن به امنیت پایدار برای ملت مسلمان ایران باشد.
بررسی عوامل مرتبط با هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه: زنان بخش مرکزی شهرستان پاسارگاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل مرتبط با هویت اجتماعی زنان شهرستان پاسارگاد است. روش پژوهش پیمایش می باشد. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. حجم نمونه شامل 377 نفر زن واقع در سن 18 تا 64 سال بخش مرکزی شهرستان پارساگاد بوده است. ابزار پژوهش در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است. با استفاده از نظریه های گیدنز و تاجفل 9 فرضیه مطرح شد و ارتباط متغیرهای: 1-سن ، 2- تحصیلات، 3- ساعات مطالعه، 4-داشتن مهارت های فردی، 5- رضایت از زندگی، 6- وضعیت اشتغال، 7-شرکت در مجالس مذهبی، 8-عضویت در گروههای ورزشی و 9-وضعیت تاهل، با هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه قرار گرفت. اعتبار این پژوهش صوری و روایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ 85/0 محاسبه شد. نتایج بدست آمده از تحلیل دو متغیره داده ها نشان داد که ارتباط تمامی متغیرها به جز متغیر عضویت در گروههای ورزشی با متغیر هویت اجتماعی زنان معنا دار است. نتایج بدست آمده از تحلیل چند متغیره داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان می دهد که 4 متغیر رضایت از زندگی، ساعات مطالعه، شرکت در مجالس مذهبی و داشتن مهارت های فردی؛ بترتیب وارد معادله رگرسیونی شده و بر متغیر هویت اجتماعی تاثیرگذار بودند. این چهار متغیر روی هم 33/0 از متغیر واریانس وابسته را تبیین کردند.
نقش الگو های جهادی در تعمیق ریشه های هویتی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی های مقدماتی انجام شده نشانگر برخی از تحول های هویتی جوان انقلاب اسلامی است که بعضاً مثبت ارزیابی نمی شود، از آنجا که عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، آثار مهم و قابل توجهی در جهت هویت بخشی جوانان دارند و نیز با توجه به ضعف الگوپردازی از نمونه های جهادی، این پژوهش به دنبال آن است تا اثر این الگوها را در هویت بخشی به جوانان مورد مطالعه قرار دهد. در مرحله نخست پس از انجام 80 مصاحبه با چهره های کلیدی جهاد سازندگی در دوران جنگ، خلاقیت های رزمی مهندسی جهاد سازندگی در آن دوران احصا شد. در مرحله بعد از 110 نفر از دانشجویان خواسته شد تا ارزشیابی خود را در مورد جهاد سازندگی ارائه کنند. آنگاه بعد از ارائه قریب به 200 تصویر از دستاورد های خلاق رزمی مهندسی جهاد سازندگی به آنان، از دانشجویان مجدداً درخواست شد تا ارزیابی خود را از جهادگران مطرح سازند. تحلیل مضمون انجام شده در بررسی یک گروه با خودش، اثرگذاری قابل توجه آگاهی جوانان از دستاورد های جهادگران بر جریان هویت یابی آنان را نشان داد. در ادامه با تبدیل داده های کیفی حاصله به داده های کمی، تفاوت معنادار نتایج مشخص شد. بنابراین به نظر می رسد با استخراج الگو های مختلف جهادی و ارائه عینی و ملموس آنان به جوانان، می توان در تحول هویتی آنان تأثیر مثبتی برجای نهاد.
دیپلماسی رسانه ای و مذاکرات هسته ای ج.ا.ا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی هویت نمایش داده شده از کشورهای عضو 1+5 در رابطه با موضوع مذاکرات هسته ای در روزنامه ایران دوره زمانی 1382 تا 1392 پرداخته است. در مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 1+5، کشورهای غربی با کمک دیپلماسی رسانه ای سعی در امنیتی کردن پرونده هسته ای ایران و همراه کردن آن با واژگانی از قبیل بمب اتمی، تهدیدی برای امنیت جهان داشته اند. بر همین اساس دیپلماسی رسانه ای یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل بر روی مسائل جدید به طور عام و مسأله پرونده هسته ای ایران به طور خاص است. سؤال تحقیق بدین صورت مطرح شده است: «هویت اعضای 1+5 در متن روزنامه ایران سال های 92-82، چگونه تصویر شده است؟» در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته های تحقیق ضمن تأکید بر، برساخته بودن هویت کشورها در روابط بین الملل، هویت اعضای 1+5 را در گروه های «دوست» و «دشمن» نمایش می دهد
بازدارنده های مصرف گرایی مورد مطالعه: ساکنان شهرکاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه جامعه ایرانی با مدرنیته، با پیامدهایی همراه بوده و ارزش های متفاوتی را در ساحت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شده است. گسترش این ارزش ها، با تغییر نگرش و به تبع آن، تغییر در کنش های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از جمله مصرف گرایی همراه بوده است. پرسش این است که آیا دینداری، ارزش ها، سنت ها، هویت و پایگاه اقتصادی و اجتماعی می تواند به مثابه بازدارنده هایی در فرایند مصرف گرایی آن جوامع نقش ایفا نماید؟ در این مقاله با رویکرد جامعه شناختی و روش پیمایش و با استفاده از پرسش نامه صورت پذیرفته است. داده های مورد نیاز از نمونه 506 نفری از افراد هیجده سال به بالای ساکنان شهر کاشان، به شیوه تصادفیِ ساده جمع آوری شده است. یافته های آماری نشان می دهد که بین دینداری، سنت گرایی، هویت انقلابی، هویت جنسیتی، ارزش های دینی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با مصرف گرایی، رابطه معناداری وجود دارد. نتایج معادله رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که دینداری بیشترین قدرت تبیین کنندگی را در رابطه با مصرف گرایی دارد، به گونه ای که با افزایش دینداری میل به مصرف گرایی کاهش پیدا می کند.