مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
مطالعه کیفی
زمینه و هدف: شیوع کووید-19 آثار روان شناختی گوناگونی بر روی مردم جهان داشته است. با وجود رونق فضای مجازی در این دوره، بررسی پست های روان شناختی مردم در این فضا اهمیت خاصی دارد. این تحقیق با هدف تبیین و طبقه بندی پست های روان شناختی در دوران شیوع کووید-19 انجام شد. روش پژوهش: روش این مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای متن قراردادی و جهت دار بود که به روش آنتروپی شانون در بازه زمانی خرداد 1399 تا اسفند 1399 انجام شد. جامعه این مطالعه شامل کلیه پست های روان شناختی در شبکه های اجتماعی درباره کووید-19 در دوران شیوع این ویروس بود. به دلیل ماهیت کیفی این مطالعه بر اساس قاعده اشباع نظری و با توجه به نظر متخصصان این حوزه، 223 پست با مضمون روان شناختی به صورت هدفمند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. سپس به صورت دستی طبقات و زیرطبقات تحلیل شدند. یافته ها: پست های روان شناختی در دوران شیوع کووید-19، در دو طبقه اصلی بهزیستی روان شناختی و آسیب شناسی روانی قابل تقسیم هستند. بهزیستی روان شناختی دارای زیرطبقه های مهارت های زندگی، مثبت نگری، معنا و هدف مندی، حمایت اجتماعی و شکرگزاری و قدردانی است. آسیب شناسی روانی نیز دارای سه زیرطبقه برون سازی و درون سازی مشکلات روانی- رفتاری و مکانیسم های دفاعی است. همچنین هرکدام از زیرطبقه ها دارای زیرطبقه های ردیف دوم می باشند که زیرطبقه ها به واسطه آنها مشخص و متمایز می شوند. نتیجه گیری: پست های گوناگون روان شناختی و غیر روان شناختی ارائه شده در دوران شیوع کووید-19 نیاز به مطالعه بیشتری دارند. بر این اساس پیشنهاد می شود در مطالعات آتی پست های روان شناختی با توجه به بیماری های روانی بررسی شوند.
واکاوی عوامل مؤثر بر اضطراب اجتماعی مبتنی بر مدل مغز-رفتار: یک مطالعه کیفی
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی معمولاً در دوران کودکی یا اوایل نوجوانی ظاهر می شود و اغلب اثرات طولانی مدتی بر چندین بخش از زندگی فرد از جمله مدرسه و تحصیل دارد؛ از این رو، مطالعات مبتنی بر جمعیت شیوع اختلال اضطراب اجتماعی را در میان نوجوانان با استفاده از مصاحبه های تشخیصی بالینی ارزیابی کرده اند؛ لذا این پژوهش با هدف واکاوی مؤلفه های اضطراب اجتماعی مبتنی بر مدل مغز- رفتار انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی با استفاده از روش مضمون با رویکرد اترید- استرلینگ بود. با روش نمونه گیری هدفمند با بررسی متون از منابع معتبر در زمینه اضطراب اجتماعی مبتنی بر مدل های مغز – رفتار در سال های 1960-2023 اطلاعات مورد نظر با 39 مقاله تا اشباع نظری گرداوری شد. سپس اطلاعات بدست آمده کدگذاری و طبقه بندی شد. یافته ها: در مرحله اول کدگذاری 112 مضمون پایه از متن متون استخراج شد. در مرحله دوم بر اساس میزان سنخیت مفاهیم بدست آمده تعداد 22 مضمون سازمان دهنده انتزاع شد. در مرحله سوم 3 مضمون شامل حساسیت پایین فعال سازی رفتاری، حساسیت بالای بازداری رفتاری و حساسیت واکنشی شدت یافته جنگ، گریز و فلاپ به عنوان مضامین فراگیر مرتبط با مؤلفه های اضطراب اجتماعی مبتنی بر مدل مغز رفتار شناسایی شدند. اعتبار سنجی داده ها با استفاده از روایی محتوایی و پایایی مضامین با استفاده از روش هولستی مورد بررسی و تائید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش آگاهی محققین و درمانگران از مؤلفه های اضطراب اجتماعی مبتنی بر مدل مغز- رفتار در طراحی و به کارگیری درمان های اثربخش تر که به فعال سازی رفتار افراد با اضطراب اجتماعی می پردازد مورد توجه قرار گیرد.
ارائه چارچوب مفهمومی معماری سازمانی در نظام آموزش عالی به صورت الکترونیک مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب مفهومی معماری سازمانی در نظام آموزش عالی به صورت الکترونیکی و مجازی انجام پذیرفت.
روش شناسی: این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی است که از حیث هدف کاربردی و همچنین از نظر ماهیت و روش، اکتشافی است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر 30 نفر از خبرگان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل کفایت نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی آن از طریق روایی نظری و روایی محتوایی و پایایی آن به مدد روش میان کدگذار و درون کدگذار مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش، داده های به دست آمده، با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش تحلیل محتوا در قالب کدگذاری شاخص ها و مؤلفه های معماری سازمانی نظام آموزش عالی مشخص گردید.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حکایت از آن دارد که چارچوب مفهومی پژوهش در پنج سطح و در قالب ضرورت ها، زیرساخت ها، راهبردها، نقشه راه و پیاده سازی و دستاوردها و پیامدهای معماری سازمانی در نظام آموزش عالی به صورت الکترونیکی و مجازی تدوین و تشریح شده است.
خانواده در میان ذهنیت دانشجویان دانشگاه های تهران؛ مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
97 - 121
ذهنیت دانشجویان دانشگاه های تهران نسبت به مناسبات میان جنسیتی در خانواده و تصورات و انتظارات آنان از خانواده مطلوب خود موضوع این تحقیق است. رویکرد روش شناختی پژوهش حاضر، رویکردی کیفی است. از میان دانشجویان سه دانشگاه تهران، امیرکبیر و الزهرا با 32 دانشجوی دختر و پسر در خرداد و تیر 1399 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده های به دست آمده با روش تحلیل تماتیک بررسی شدند. یافته های پژوهش در سه محور انتظارات از زندگی مشترک، هرم قدرت در خانواده و تقسیم جنسی کار خانگی نشان می دهند که دختران و اغلب پسران مشارکت کننده در پژوهش به خانواده نگاهی مثبت دارند و آن را مأمن آرامش بخشی می خواهند که فرصت های رشد و بالندگی را برای اعضایش فراهم کند. بخش مهمی از مشارکت کنندگان به خانواده پدرسالار نقد دارند و برای خود خانواده برابرتر مطالبه می کنند. رابطه فرادست فرودست مردانه زنانه در جنبه های مهمی از زندگی برای بخش مهمی از مشارکت کنندگان مورد تردید واقع شده است، گرچه این گرایش همچنان در میان بخشی از مشارکت کنندگان وجود دارد. درنهایت می توان دال مرکزی یافته های تحقیق را ابهام هنجاری در نگرش دانشجویان نسبت به خانواده دانست. آن ها الگوی خانواده پدرسالار را نقد می کنند، اما در شناخت و پذیرش الزامات خانواده مدنی با ابهام روبه رو هستند. این ابهام مختص دانشجویان نیست و بخشی از تغییرات بزرگ تر در مناسبات جنسیتی و الگوی خانواده در ایران امروز است.
موانع دستیابی زنان به پست های مدیریتی از دیدگاه مدیران زن (مطالعه ای کیفی در شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
333 - 349
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش کمّی حضور زنان در سازمان ها با بهبود کیفی منزلت و جایگاه آن ها همراه نبوده و از این نیروی عظیم و خلاق، که نیمی از صاحبان تفکر و اندیشه به شمار می روند، در سطوح مدیریتی بهره چندانی گرفته نشده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، به بررسی این پرسش پرداخته می شود که چه عواملی باعث شده زنان کمتر به سطوح بالای مدیریتی دست یابند؟ هدف این پژوهش شناسایی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی از طریق به کارگیری روش تحقیق کیفی است. در این پژوهش، مدیران زن دستگاه های دولتی شهر بندرعباس، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند مطالعه شدند. داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی و با کمک نرم افزار MAX QDA تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از داده ها، چهار دسته کلی از موانع دستیابی زنان به پست های مدیریتی را از دیدگاه خود آن ها آشکار کرد که آن چهار دسته کلی نیز براساس بررسی و تحلیل عمیق تر و چند باره داده ها به چندین مؤلفه تقسیم می شوند. این موانع به ترتیب اهمیت عبارت اند از: موانع شخصی با چهارده مؤلفه شامل وضعیت تأهل و فرزندان، حمایت نشدن از جانب خانواده و همسر، بی اعتمادی زنان به توانایی های خود، و...؛ موانع سازمانی با نوزده مؤلفه شامل دیدگاه و تفکر تصمیم گیرندگان و مدیریت، ترجیح مردان به زنان در شرایط مساوی، توجه نکردن به شایستگی ها و توانمندی ها، و...؛ موانع اجتماعی با چهار مؤلفه شامل فرهنگ جامعه و دید مردسالاری در جامعه، باورنداشتن توانمندی بالای زنان در جامعه، وجود پیش داوری های منفی درباره زنان، و...؛ و موانع سیاسی با پنج مؤلفه شامل قانون مرخصی طولانی زایمان، تابعیت زن از همسر، و... . در پایان این مقاله، علاوه بر بحث یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای رفع این موانع، مانند بالا بردن حس خودباوری و اعتماد به نفس زنان از طریق معرفی مدیران زن موفق در کشور و همچنین توجه کردن به توانمندی های زنان در سازمان ها ارائه شده است.
ورود زنان به مشاغل مردانه: دلایل و پیامدها واکاوی کیفی آرای کارشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
399 - 424
حوزه های تخصصی:
جنسیت، به منزله یکی از عناصر تعیین کننده فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از ابعاد حیات جمعی زنان همچون اشتغال آنان را تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند بر نوع مشاغل زنان و مردان در جامعه تأثیر گذار باشد. امروزه، جداسازی جنسیتی مشاغل در ایران به تدریج در حال برداشته شدن است، اما سیاست گذاری اجتماعی در مورد این موضوع نیازمند مطالعات علمی است. از این رو، در این مطالعه با استفاده از روش کیفی و بحث گروهی متمرکز، دیدگاه های 19 نفر از کارشناسان مسائل زنان و خانواده درباره پدیده «ورود زنان به مشاغل مردانه» و دلایل آن، مورد پرسش و بحث قرار گرفته است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل تماتیک نشان داد مشارکت کنندگان در مورد این پدیده دیدگاه های پیامدگرای مثبت گرا، پیامدگرای منفی گرا و تلفیقی داشتند. تعالی توانایی های فردی و ارتباطی زنان و تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی از دلالت های مثبت ورود زنان به مشاغل مردانه ذکر شده اند. همچنین، جداسازی مشاغل زنان مانع پرورش استعدادهای آن ها، تقویت باورهای جنسیتی در جامعه و عدم تعادل اقتصادی جنسیتی قلمداد شده است. اما پیامدگرایان منفی گرا ورود زنان به مشاغل مردانه را مترادف فاصله گیری زنان از دنیای زنانه، عدم تعادل هویتی و شخصیتی، فرسودگی جسمی و روانی، کاهش فرصت ازدواج، ناامنی اخلاقی و جنسی برای زنان درگیر در این مشاغل و بازخوردهای اجتماعی مردانه دانسته اند.
تجارب دانشجویان دختر از سکونت در خوابگاه های دانشجویی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی دانشجویان، ضمن تحصیل در دانشگاه، زندگی جمعی و گروهی را نیز در خوابگاه های دانشجویی تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجارب دانشجویان دختر از سکونت در خوابگاه های دانشجویی و با روش پدیدارشناسی صورت گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 24 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه شهید باهنر کرمان انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. مصاحبه ها تا زمان اشباع ادامه یافتند و با روش کولایزی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که سکونت در خوابگاه برای دانشجویان دختر، فرصت ها و مشکلات متعددی به همراه دارد. استقلال، افزایش صبر و توان تحمل مشکلات، یادگیری مدیریت مالی، تقویت روحیه قدرشناسی نسبت به خانواده، آشنایی با فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلف، یادگیری و تقویت مهارت های مختلف، افزایش نظم و مسئولیت پذیری و تقویت بعد معنوی و عمل به باور های دینی از مهم ترین فرصت هایی بودند که سکونت در خوابگاه برای دانشجویان به ارمغان آورده بود. در کنار این فرصت ها، احساس غربت و دلتنگی، فشار های روانی ناشی از هم اتاق شدن با افراد نامناسب، کیفیت پایین غذای سلف، کاهش کیفیت درس خواندن و بهم خوردن نظم خواب از برجسته ترین مشکلاتی بودند که دانشجویان به آن اشاره کردند؛ بنابراین بر مبنای این یافته ها، خوابگاه های دانشجویی می توانند مراکز آموزشی و فرهنگی مؤثری برای شکوفایی دانشجویان باشند و موجبات رشد فردی و اجتماعی آن ها را فراهم نمایند؛ اما سکونت در خوابگاه ها، در کنار جنبه های مثبت، مشکلاتی نیز به همراه دارد که ضرورت برنامه ریزی های دقیق تر و سرمایه گذاری های بیشتر مسئولین را برای بهبود وضعیت خوابگاه ها نمایان می سازد.
مطالعه کیفی عوامل اجتماعی مؤثر بر نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی دانش آموزان از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
175 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه استان سمنان است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است و به صورت کیفی به اجراء درآمد. یازده نفر از متخصصان و صاحب نظران در سه بخش آموزشی، پژوهشی و اجرایی در حوزه موضوع تحقیق به صورت نمونه گیری هدفمند و به روش غیراحتمالی مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و در قالب 231 کد اولیه، 43 مفهوم و 17 مقوله سازمان دهی شدند. نتایج پژوهش نشان داد، عوامل محیطی، سازمانی و انگیزاننده، به عنوان شرایط علّی؛ مقوله های بسترسازی فرهنگی، بسترسازی امکانات و زیرساخت ها، و عوامل مؤثر در شاد کردن به عنوان شرایط زمینه ای؛ چالش های فردی، خانوادگی، مدرسه و جامعه به عنوان شرایط مداخله گر؛ مقوله های آموزشی، انگیزشی و یادگیری اجتماعی به عنوان راهبرد؛ و پیامدهای محسوس جسمانی و ظاهری، روحی و روانی، رفتاری، و بهبود کیفیت زندگی به عنوان پیامد حاصل از مدل شناسایی شدند. با توجه به نتایج حاصل، می توان اظهار کرد که ایجاد نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی در بین دانش آموزان مدارس استان سمنان، موضوعی عمیق و زیربنایی است و نیازمند کارکرد درست حوزه ها و نهادهای مختلف است. پیشنهادها و اقدامات سطحی تأثیر زیادی در تقویت این متغیرها دارند، لیکن تأثیر پایدار و قابل توجهی در این خصوص ندارند؛ بنابراین، این موضوع نیازمند برنامه های راهبردی و بلندمدت است که تمام عوامل در کنار همدیگر برای دستیابی به نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی پایدار همکاری کنند.
دیدگاه زنانِ ایرانی در مورد سرطان پستان: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:درک دیدگاه زنانِ غیرمبتلاء از بیماری سرطان پستان می تواند در تدوین و اجرای مداخلات پیشگیرانه از این بیماری نقش موثری ایفاء نماید. این تحقیق تلاش کرد به درک بهتر ما از ادراک زنان ایرانی از سرطان پستان روشنی بیشتری بخشد. روش:در این پژوهش از روش کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی استفاده و داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 39 زن 20-40 ساله که به شیوه هدفمند انتخاب شدند با استفاده از رویکرد کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:در این پژوهش برای درکِ بهتر دیدگاه زنان ایرانی از سرطان پستان به چهار جنبه شامل چیستی ادراک شده، علل ادراک شده، احتمال ابتلاء ادراک شده و فرجام ادراک شده سرطان پستان پرداخته شد. ما دریافتیم زنان ایرانی ماهیت سرطان پستان را یک بیماری ترسناک، علامت دار، شرم آور و پیش رونده دانسته و احتمال ابتلاء ادراک شده سرطان پستان در مورد خودشان را به دلیل باورهای سبب شناسیِ شان از سرطان پستان، بسیار اندک ارزیابی می نمایند. نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر کمک ارزشمندی به شناخت ادراک زنانِ ایرانی از بیماری سرطان پستان داشته و می تواند تلویحات سودمندی در مداخلات معطوف به افزایش آگاهی و انجام رفتارهای پیشگیرانه ی اثربخش تر و در نهایت کاهش مرگ های ناشی از تشخیص دیرهنگام این بیماری در میان جامعه ی زنانِ ایرانی داشته باشد.
تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
145-167
حوزه های تخصصی:
درک بیشتر از اختلال میل/ برانگیختگی جنسی با استفاده از بررسی تجارب این بیماران سرنخ های زیادی را برای پیدا کردن آنچه این اختلال را به وجود می آورد و آنچه برای درمان به آن نیاز است، در اختیار می گذارد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی انجام شد. طرح پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت کنندگان شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف و بر اساس قانون اشباع داده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته بود. بر حسب نتایج، تجارب این بیماران در 5 مقوله محوری عوامل فردی با مضامین اصلی (ویژگی های روان شناختی، نگرش های ناکارآمد و فقدان مهارت)، ناکارآمدی زندگی زناشویی با مضامین اصلی (فرایند ازدواج، تعارضات زناشویی، همسر بازدارنده و ناهخوانی جنسی)، عوامل محیطی اجتماعی با مضامین اصلی (عوامل فرهنگی اجتماعی، تاریخچه رشدی و سبک زندگی ناسالم)، پیامدها و ملاحظات درمانی (با مضامین اصلی موانع و محدودیت های درمان، عوامل تسهیل گر و انتظارات و خواسته های درمانی) به دست آمد.
الگوی خود-دیگری در بستر روایت زندگی زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۴۲-۳۲۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: روابط آشفته از مشکلات اساسی افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی می باشد. رابطه نامطلوب والد-کودک منجر به فقدان حس ثبات، تمایز و آشفتگی خود-دیگری می شود. اگرچه، سال هاست آشفتگی خود-دیگری به عنوان یکی از معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت مرزی درنظرگرفته شده، اما نسبت به سایر جنبه های این اختلال نادیده گرفته شده است. هدف: هدف پژوهش حاضر دستیابی به الگوی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی بود. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی بنیادی با رویکرد آمیخته بود که از روش های کیفی و کمی به فراخور نیاز پژوهشی استفاده شد. جامعه آماری شامل زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، بعلاوه متخصصان روانشناسی و روان پزشکی مشهد و تهران در سال 1400 بود. پانزده زن با رگه اختلال شخصیت مرزی با استفاده از نمونه گیری در دسترس و پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنریگ (1999) از بیمارستان ابن سینا مشهد انتخاب شدند. داده ها در قسمت کیفی با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی لیشنرینگ و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد و سپس با استفاده از تحلیل محتوا و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد «مدل خود در روابط» شامل مؤلفه های «رابطه با والدین»، «رابطه با جنس مخالف» و «روابط ناموفق» می باشد. تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد «رابطه با والدین» بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: آشفتگی خود-دیگری در زنان با رگه اختلال شخصیت مرزی، اساسی و منتج از روابط بی ثبات اولیه با والدین می باشد. بنابراین در درمان افراد با رگه اختلال شخصیت مرزی از نتایج پژوهش حاضر می توان استفاده نمود.
مقایسه پاسخ های رفتاری به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه پاسخگویی نسبت به ابراز هیجانات همسر از جمله عواملی است که می تواند در شکل گیری صمیمیت زناشویی نقش داشته باشد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ های رفتاری نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. نمونه موردپژوهش شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری هدفمند و در نظر داشتن اصل اشباع انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای پدیدارشناختی کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. در نتیجه تحلیل داده ها شش مضمون اصلی از هر گروه استخراج شد. مضامین اصلی به دست آمده از گروه با صمیمیت عاطفی بالا شامل «همراهی، توجه به هیجان و پذیرش آن»، «همراهی در پردازش شناختی هیجان»، «پاسخ دهی کنش گرانه»، «زمان بندی در پاسخ دهی به هیجان همسر»، «اقدامات اصلاحی» و «مدیریت محرک های محیطی» و مضامین اصلی حاصل از گروه با صمیمیت عاطفی پایین دربرگیرنده «عدم همراهی، فقدان توجه به هیجان و عدم پذیرش آن»، «عقلانی سازی»، «پاسخ دهی هیجانی واکنشی»، «شتاب زدگی در پاسخ دهی»، «اقدامات تلافی جویانه» و «پاسخ دهی گزینشی» بودند. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های رفتاری دو گروه در چهار محور انعطاف پذیری، سازنده بودن، همراهی کردن و عاملیت تفاوت هایی وجود دارد.
مراقبت آگاهانه از فرد مبتلا به ویروس کرونا از زبان بهبودیافتگان؛یک مطالعه کیفی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
83 - 94
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، توصیف تجربه های بیماران بهبودیافته از کووید 19 در مورد عوامل روانشناختی موثر بر بهبود آنان است . روش: این مطالعه کیفی در سال 1399 انجام شد. روش جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان بیمارانی بودند که از بیماری کرونا رهایی یافته و مایل به صحبت کردن درباره تجربه خود در طول بیماری بودند. نمونه گیری از 3 شهر گچساران، باشت و نورآباد انجام شد. رویکرد مورد استفاده در نمونه گیری، نمونه گیری با در نظر گرفتن هدف مطالعه بود. داده ها به روش تحلیل محتوا آنالیز شد. مدیریت کدهای استخراج شده از طریق نرم افزار MAXQDA نسخه 10 انجام شد. یافته ها: در مجموع تعداد 15 مصاحبه با 8 زن و 7 مرد 23 تا 58 ساله انجام شد. تحلیل صحبت های شرکت کنندگان عوامل کمک کننده به بهبود سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا منجر به شناسایی 305 کد شد که در 2 طبقه اصلى شامل «بیمار مثبت اندیش» و «اطرافیان همدل» و 9 طبقه فرعی طبقه بندی شد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق افکار و رفتار فرد مبتلا به کرونا و اطرافیان او (پرسنل و آشنایان) در سلامت روان و تسریع روند بهبود فرد مبتلا تاثیر گذار است که لازم است اطرافیان بیمار به آن توجه داشته باشند. یکی از مسئولیت های کادر درمان تدارک مشاوره هایی برای اطرافیان و پرستاران بیماران در خصوص افکار و رفتار بیمار و اطرافیان او است.
بررسی علل ناسازگاری زناشویی در تعاملات زوجی (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی علل ناسازگاری در تعاملات زوجی است. روش پژوهش: این مطالعه با روش کیفی و به شیوه تحلیل مضون (تماتیک) انجام شد. روش: روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بود به این ترتیب که 20 نفر از زوجین ناسازگار بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. یافته ها: داده های گرد آوری شده به کمک تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA.2018 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. پس از تحلیل محتوای داده ها هفت مقوله مرکزی حاصل گردید که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از کمبود مهارت های ارتباطی (ناهماهنگی رفتارکلامی و غیرکلامی، ضعف مهارت گفتگو، مرزهای مبهم، ضعف مهارت های شنیداری)، نفوذ ناپذیری (عدم انعطاف پذیری، عدم توافق، تکبر ورزیدن)، نبود مرزبندی در خانواده اصلی (مثلث سازی، محکوم کردن، مداخله کردن)، عوامل اقتصادی (مشکلات مالی، مهریه سنگین، تورم)، ناارزنده سازی (کم ارزش دانستن، عدم پذیرش، قضاوت کردن)، عدم تحمل پریشانی (عدم کنترل خشم، احساسی عمل کردن، نفرت داشتن) و ازدواج اجباری (پایبندی به روابط قبیله ای، پایبندی به آداب و رسوم). نتیجه گیری: درتعاملات زوجی مقوله های بدست آمده، علل ناسازگاری زناشویی هستند.
تحلیل گفتمان کیفی سوژگی زن ایرانی در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
229 - 258
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز رشد شگفت انگیز و خارج از حد تصور رسانه ها، آن ها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نه تنها وظیفه ی اطلاع رسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام می دهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تأثیر خود قرار داده اند. گوناگونی نقش های اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت است که مفاهیم زنانگی و مردانگی (جنسیت) به شدت تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار دارند. زنان و مردان هریک به گونه ای در رسانه ها بازتاب داده می شوند. تصویر زنان در رسانه های جمعی دارای وجهه ای ایدئولوژیک برای تداوم مناسبات مردسالارانه بوده است. در برابر سوژگی زن در گفتمان مردسالار؛ استراتژی مبارزه برای ساختارشکنی و در هم شکستن قالب های کلیشه ای، در مدرنیته متأخر جریان یافته است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان سوژگی زن ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. تکنیک مورد استفاده تحلیل گفتمان انتقادی و مشخصاً رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، صفحات مرتبط با طبقه ی نظری گفتمان های سوژگی در شبکه ی اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی می باشد که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شده است. مقوله های نهایی به دست آمده در پژوهش شامل زن شیء واره، تجلیل نارسیسم، نظام طبقاتی جنسیتی، اهمیت زدایی از نقش، طبیعی شدگی مراتب بالاسری، سلب حقوق، دیگری سازی مضاعف می باشد که منطبق با گفتمان سوژگی زنان می باشد.
مدل های تربیت سیاسی در زنان سیاستمدار و تأثیر آن بر رقابت سیاسی در سطوح کلان (هیئت دولت و مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
279 - 233
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های انتقال تجارب و مهارت های کنشگری سیاسی در نسل های مختلف، آگاهی به تجارب زیسته سیاستمداران است. تجربه بازیگری سیاسی به اقتضای نوع نظام سیاسی در هر جامعه ای متفاوت است چرا که ساختارهای نهادی، قانونی و سازمانی نظام های سیاسی و از سوی دیگر ویژگی های فرهنگی، تاریخی، دینی و فکری بر شیوه های بازیگری سیاسی، قواعد و نیز نتایج و دستاوردهای آن تاثیر می گذارد. تربیت سیاسی، به عنوان اولین و مهم ترین مرحله در شیوه های سیاست ورزی حایز اهمیت است؛ به طوری که اقسام تربیت سیاسی بر ویژگی های بازیگری سیاسی تاثیر به سزایی دارد که مهم ترین نمود آن در رقابت سیاسی آشکار می شود. در پژوهش حاضر، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و به کارگیری روش کیفی تحلیل داده ها از طریق کدگذاری به روش استراوس و کوربین، مقوله های مرکزی دو مفهوم تربیت سیاسی و رقابت سیاسی در ارتباط با تجارب زیسته زنان سیاستمدار ایرانی استخراج شد. در مجموع سه مدل تربیت سیاسی پیرو، تربیت سیاسی مبارزاتی، تربیت سیاسی شهروندی مفهوم بندی و با دو مدل رقابت سیاسی پنهان و رقابت در اقتدار سیاسی مورد مطالعه قرار گرفتند. سرانجام ارتباط مدل های تربیت سیاسی بر نوع رقابت سیاسی جمع بندی و تحلیل شد.
عوامل موثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیجان ها یکی از ابعاد شخصیتی دانش آموزان هستند که آنها در تمامی فرآیند یادگیری و در موقعیت های تحصیلی مختلف تجربه می کنند. هیجان های تحصیلی عبارت است از فراز و نشیب هایی که دانش آموز در کلاس درس و در رابطه با موضوعات درسی تجربه می کند. این هیجان های می توانند بر کیفیت عملکرد فرد تأثیر گذار باشند و موجبات موفقیت یا عدم موفقیت وی را در امور وابسته به تحصیل فراهم آورند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم منطقه دو شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه گیری به شکل هدفمند و طبق ملاکهای ورود و خروج به پژوهش انجام شد و 12 دانش آموز بر اساس دستیابی به ملاک اشباع داده ها با تجربه هیجان تحصیلی مثبت و منفی، به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع کیفی و به شیوه نظریه زمینه ای و مطابق با نسخه اشتراوس و کوربین و با تحلیل سیستماتیک بود و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. یافته ها سه عامل فردی ، محیطی و آموزشی مؤثر بر هیجان تحصیلی را شناسایی کردند. عوامل مؤثر بر هیجان تحصیلی در سه مقوله اصلی کدگذاری شده که هرکدام دارای مقوله های فرعی دیگری می باشند. مقوله های اصلی به دست آمده عبارت اند از: ۱- عوامل فردی، ۲- عوامل محیطی، 3- عوامل آموزشی و مقوله های فرعی ،عوامل فردی شامل: تناسب ارزش و هدف، کنترل پذیری، شناخت؛ عوامل محیطی شامل: عوامل درونی مدرسه، عوامل بیرونی، عوامل اجتماعی و عوامل آموزشی شامل مقولات فرعی برنامه درسی، معلم و همکلاسی ها می باشد. بنابراین، به طورکلی هیجان تحصیلی از عوامل متعددی چون فردی، محیطی و آموزشی متأثر است.
عوامل خانوادگی دخیل در سلامت خانواده های نظامی: مطالعه کیفی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
51 - 62
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت شناسایی عوامل خانوادگی موثر بر سلامت خانواده های نظامی این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خانوادگی دخیل در سلامت خانواده نظامی مبتنی بر بافت فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و در حیطه پژوهش کیفی بود که با استفاده از روش داده بنیاد انجام شد. بدین منظور 18 شرکت-کننده به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق در طول یک دوره 12 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری انجام شد و در قالب مقوله های اصلی،دسته بندی شدند. نتایج: تحلیل مصاحبه شرکت کنندگان به شناسایی 327 کد اولیه، 12 زیر مقوله و 3 مقوله اصلی شامل بسترهای زوجی، بسترهای والدگری و بسترهای ساختاری منجر شد. بحث: بر این اساس در سلامت خانواده عوامل مختلف زوجی، والدینی و ساختاری همچون قدردانی، صمیمیت، حمایت متقابل، توافق، مشارکت و همکاری، نظارت، هماهنگی، خانواده گرایی وحل تعارض ها نقش دارند. این عوامل در سلامت خانواده نقش بسیار مهمی ایفا می-کنند، بنابراین لزوم توجه بیشتر بافت فرهنگی- اجتماعی در پرداختن به سلامت خانواده های نظامی اهمیت اساسی دارد.
عوامل زناشویی موثر بر سلامت خانواده های نظامی: یک مطالعه کیفی پدیدارشناسانه
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۶ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
63 - 74
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه زناشویی نقش اساسی در خانواده سالم بر عهده دارد. با توجه به ضرورت شناسایی عوامل زناشویی، این مطالعه با هدف شناسایی عوامل زناشویی موثر در سلامت خانواده نظامی مبتنی بر بافت فرهنگی- اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش کیفی بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور 18 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق در طول یک دوره 12 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری انجام شد و در قالب مقوله های اصلی، دسته بندی شدند. نتایج: تحلیل مصاحبه شرکت کنند گان به شناسایی 341 کد اولیه، 12زیر مقوله و 2 مقوله اصلی شامل ثبات رابطه زناشویی وکیفیت رابطه زناشویی منجر شد. نتایج نشان داد که در سلامت خانواده عوامل زناشویی همچون تعهد، ارتباط موثر، سازگاری، قدردانی، صمیمیت، حمایت متقابل، توافق، تلاش برای خشنودی یکدیگر، مشارکت و همکاری و رضایت جنسی نقش دارند. بحث: یافته های مطالعه بیانگر این است که توجه جدی به رابطه زناشویی برای برخورداری از سلامت خانواده حائز اهمیت است، بنابراین لزوم توجه بیشتر به این عوامل برای هرگونه اقدام و برنامه-ریزی در زمینه سلامت خانواده های نظامی اهمیت اساسی دارد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ مثبت اندیشی آموزشی معلمان از دیدگاه خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبردهای نوین تربیت معلمان سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
280 - 241
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مثبت اندیشی آموزشی معلمان جوّ همکارانه، سلامت مدرسه، موفقیت تحصیلی دانش آموزان و اثربخشی مدرسه را تسهیل می کند. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل توسعه دهنده فرهنگ مثبت اندیشی آموزشی معلمان شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود. این مطالعه با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناختی انجام شد. حجم نمونه شامل سه نظریه پرداز بین المللی و بیست ویک کارشناس داخلی در حوزه تعلیم وتربیت بود که به طور هدف مند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده های لازم بر اساس اشباع نظری جمع آوری گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار NVivo10 با بهره گیری از کدگذاری (باز، محوری و گزینشی) مورداستفاده قرار گرفت. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که هفده عامل بیشترین نقش را در رشد و توسعه فرهنگ مثبت اندیشی آموزشی معلمان در مدارس ایفا می نمایند. این عوامل به ترتیب اولویت عبارت اند از: «کیفیت زندگی معلمان»، «توانمندسازی معلمان»، «ویژگی های انگیزشی»، «ساختار توانمندساز»، «ویژگی های شخصیتی»، «نظارت و راهنمایی»، «تعاملات سازنده»، «آگاهی بخشی»، «ویژگی های اخلاق حرفه ای»، «کیفیت فعالیت های آموزشی و پرورشی»، «بازخورد سازنده»، «کیفیت محیط آموزشی»، «امنیت روانی و شغلی»، «کیفیت برنامه درسی»، «سیاست گذاری های آموزشی»، «شایسته سالاری» و «عدالت سازمانی». در نهایت عوامل شناسایی شده هفده گانه می تواند منشور راهنمای برنامه ریزان و سیاست گذاران آموزشی کشور قرار گیرد. از طرفی، فرهنگ مثبت اندیشی آموزشی معلمان در مدارس زمانی رشد و توسعه پیدا می کند که عوامل مطروحه به طور هماهنگ موردتوجه قرار گیرند.