مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
فضای شهری
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۴
153 - 168
حوزههای تخصصی:
بسیاری از فعالیت های روزمره زندگی در فضاهای عمومی شهری صورت می گیرد و انجام برخی از این فعالیت ها اجتناب ناپذیر است. فضای شهری ایده آل فضای است که در آن عدالت شهروندی رعایت شده باشد و تمامی شهروندان و حتی اقشار آسیب پذیر جامعه بتوانند از این فضا استفاده کنند. رعایت احترام و فرهنگ سازی از موضوعات مهمترین سالمندان می باشد. همچنین حضور پذیری سالمندان در مدیریت و مشارکت شهروندی هم می توان نقش بسیار مهمی را ایفا کند. موضوع سراهای محله، مساجد در اداره محلات و کمک به حل مشکلات شهری نیز از موضوعات بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مشکلات و چالش های سالمندان در فضای شهری است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش پژوهش، تحلیلی - توصیفی بود. مؤلفه ها در شش بخش مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در سنجش چالش های سالمندان در فضای شهری از آزمون میانگین و رگرسیون استفاده شده است. جامعه آماری شامل سالمندان منطقه 13 تهران است که تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد ضرایب مدل رگرسیون رعایت احترام و فرهنگ سازی، در سطح 05/0 رد می شود، اما بقیه متغیرها در سطح 05/0 رد نمی شود. رضایت سالمندان با توجه به میزان رعایت احترام و فرهنگ سازی متفاوت می باشد بنابراین رعایت احترام و فرهنگ سازی به صورت هم زمان پیش بینی کننده رضایت سالمندان هست. اما ایمنی، حمل ونقل، سهولت دسترسی، رعایت احترام و فرهنگ سازی، تأسیس سرای سالمندان هوشمند و اختصاص بودجه دولتی به صورت هم زمان پیش بینی کننده های رضایت سالمندان نیستند بنابراین مهم ترین پیش بینی کننده رضایت سالمندان، رعایت احترام و فرهنگ سازی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین معیارهای مشکلات و چالش های سالمندان در فضای شهری با رضایت سالمندان در شهر تهران رابطه خطی معنی داری وجود دارد، مهم ترین پیش بینی کننده های رضایت سالمندان به ترتیب حمل ونقل و اختصاص بودجه دولتی می باشد.
شهر هوشمند راهبردی برای ارتقای احساس امنیت در فضاهای شهری (مورد مطالعه: شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۲
129 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهرهای جهان به دلیل افزایش جمعیت و پیچیده تر شدن، دشواری های بیش تری در راه تحقق امنیت دارند. هدف از این پژوهش لزوم توجه به نظریه شهر هوشمند به عنوان یک راهبرد به منظور ارتقای امنیت در شهرها و ارایه راه کارهای هوشمندانه بوده است.روش پژوهش: نوع پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیف – تحلیلی است. جمع آوری داده از طریق پرسش نامه پژوهش گرساخته (384 نفر) در سطح مناطق شهر کرج انجام شده است و برای تحلیل از تحلیل های آماری تی تک نمونه ای و رگرسیون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، جمعیت بالای 15 سال ساکن در شهر کرج بود حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران برابر با 384 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری پژوهش نیز به صورت خوشه ای چند مرحله در سطح فضاهای شهری مورد مطالعه بوده است. برای ارزیابی پایایی پرسش نامه از آزمون کرونباخ در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده و طبق قاعده تجربی، آلفا دست کم باید 7/0 باشد تا بتوان مقیاس را دارای پایایی به شمار آورد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد در بین عوامل امنیت فضای عمومی عوامل کالبدی – فضایی با میانگین (97/2)، رفتاری و اجتماعی (77/2) در شرایط نامطلوب و عوامل نظارتی (5/3) و دسترسی (63/3) در شرایط مطلوبی قرار دارند. هم چنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مؤلفه های هوشمندی بر مؤلفه های امنیت تأثیرگذار هستند به طوری که بعد زندگی هوشمند با بتای 423/0 و شهروندی هوشمند با بتای 332/0 بیش ترین تأثیر را را از نظر پاسخ دهندگان در افزایش امنیت در فضاهای عمومی کرج داشته است.نتیجه گیری: با پیچیده شده فضای شهرها و توسعه فناوری، هوشمندی از الزامات ضروری مدیریت شهرها به شمار می رود و در جهت تحقق امنیت به عنوان راهبرد نوین در ارتقای امنیت فضاهای عمومی مطرح شده است که از طریق مؤلفه های زندگی و شهروندی هوشمندی می تواند امنیت در فضاهای عمومی شهر را محقق سازد.
تبیین روند شکل گیری گفتمان مقاومت در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
115 - 133
حوزههای تخصصی:
شهر، صحنه استراتژیک فهم روندهای بازپیکربندی نظم اجتماعی است. ازنظر لوفور، این فضا همچون ابزار هژمونیک طبقه مسلط، برای بازتولید سلطه خود است. در این صحنه همواره شاهد کشمکش های دو گفتمان مسلط و مقاومت برای تسلط بر فضای جغرافیایی هستیم. شکل گیری گفتمان مقاومت در فضای شهری روندی را طی می کند که هدف اصلی این مقاله تبیین این روند است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مقالات پژوهشی منتشرشده در سایت ها می باشد. نتایج نشان می دهد که اولین جرقه شروع گفتمان مقاومت از نقد سیاست ها و بیان مسئله شروع می شود و تا بحران سیاسی ادامه پیدا می کند. نارضایتی های محلی موجب خروج شهروندان متفاوت از دنیای خصوصی خود و تبادل نظر با دیگران در مورد مسائل موردعلاقه مشترک، ایجاد ایده ها و روایات مشترک در مورد فضای زندگی می شود. جابه جایی و محروم سازی سیستماتیک از فضای زندگی روزانه، موجب تسریع در تجمیع قدرت ساکنان شهر برای دفاع از تولید فضا می شود. مشارکت در مبارزات مکرر حس عاطفی را ایجاد می کند که از طریق آن وابستگی های فردی به جنبش های اجتماعی و جمعی بیشتر می شود. این بسیج محلی عملکردهای حیاتی را به کار می گیرد، زیرا این عملکردها افراد متفاوت را به عرصه عمومی می کشاند و دارایی ها و ابزارهای ارتباطی و عاطفی را ایجاد می کند که فعالان جدید را قادر می سازد تا وقت و منابع خود را برای مبارزه ای با ریسک بالا به کار بگیرند.
سنجش عوامل فیزیکی- اجتماعی مؤثر بر احساس امنیت زنان در فضاهای شهری (مطالعه موردی: خیابان امام خمینی (ره) شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امنیت یکی از مؤلفه های اساسی رفاه اجتماعی می باشد و زنان به عنوان سرمایه های انسانی هر جامعه ای، نقشی مؤثر در پیشبرد تعالی و اهداف جامعه دارند؛ لذا پژوهش حاضر بر آن بود عوامل مؤثر بر احساس امنیت زنان در فضاهای شهری را تبیین نماید.داده و روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف بنیادی کاربردی بوده و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی رویکرد حاکم بر آن توصیفی تحلیلی است و از نظر روش و ماهیت این پژوهش به صورت کمی با تأکید بر داده های میدانی می باشد. جامعه آماری پژوهش را اساتید دانشگاه و زنان بالای 15 سال شهر گرگان تشکیل می دهند که از طریق فرمول کوکران تعداد 200 نمونه تعیین گردید و در نهایت این تعداد حجم نمونه از طریق نمونه گیری سیستماتیک ساده انتخاب شد. میزان آلفای کرونباخ پرسشنامه0/87 به دست آمد. از 7 شاخص کالبدی، اجتماعی، محیطی، مبلمان شهری، دسترسی، رفتاری و نظارت در قالب 34 گویه و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS21 و LISREL بهره گرفته شد.یافته ها: تحلیل اطلاعات نشان داد، عامل اجتماعی با ضریب اثر 941/0 مهم ترین عامل در احساس امنیت زنان. عامل رفتاری با ضریب اثر 932/0دومین گروه و بعد از آن مبلمان شهری با ضریب اثر 931/0 سومین گروه می باشد. که علت این امر اهمیت مسائل اجتماعی در زیست پذیری زندگی شهر گرگان و تنوع اقوام در این شهر می باشد.نتیجه گیری: بیشترین بار عاملی در بین نشانگرهای کالبدی به گویه تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی(بار عاملی 0/73)، در بین نشانگرهای اجتماعی به گویه بی توجهی به حقوق دیگران از طرف دیگر شهروندان(بار عاملی 0/77)، در بین نشانگرهای محیطی به گویه وجود آلودگی صوتی(بار عاملی 0/87)، در بین نشانگرهای مبلمان شهری به گویه باجه های اطلاع رسانی و کمک در وضعیت اضطراری(بار عاملی 0/79)، اختصاص یافته است.
شناسایی فضاهای همگانی ناامن در محله های شهری و بازطراحی آن ها با رویکرد ارتقای امنیت محیطی (مورد مطالعه: محله های نارمک، سنگلج، کارگر شمالی و باغ شاطر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
72 - 87
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با افزایش جمعیت و گسترش شتابان شهرنشینی و توسعه کالبدی شهرها به ویژه در کلان شهرها بحث امنیت محیطی به ویژه در محلات شهری بسیار مورد توجه قرار گرفت. فضاهای شهری همگانی درون محلات کلان شهری نیز جزء فضاهایی هستند که بالقوه زمینه ساز روی دادن برخی جرائم و آسیب های اجتماعی مانند سرقت، درگیری، اعتیاد و... هستند به ویژه اگر در طراحی این گونه فضاها اصول طراحی محیطی رعایت نشده باشد. در کلان شهر تهران نیز مسئله کمبود و ضعف امنیت در فضاهای شهری در برخی محلات آن به شدت وجود دارد. بافت کالبدی فرسوده، منازل مخروبه و یا در حال ساخت، معابر تنگ و بن بست و سرپوشیده متعدد در محله از یک سو و تمرکز کم جمعیت به ویژه پس از تعطیلی بازار و نظارت همگانی پایین در برخی محلات تهران از سوی دیگر، زمینه را برای بروز مشکلات اجتماعی و پیدایش مکان های ناامن فراهم کرده است. نظریات و رویکردهای بسیاری برای رویارویی با این مشکل و ایجاد فضای شهری امن از سوی نظریه پردازان شهری مطرح شده است. از مهم ترین نظریات ارائه شده در این خصوص پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی است. این رویکرد که در طراحی های خود هم زمان با عوامل کالبدی، عوامل اجتماعی را نیز ملاک قرار می دهد زمینه های حذف و یا تعدیل نقاط جرم خیز و کور بافت را فراهم می سازد و با افزایش سطح حمایت و نظارت اجتماعی، به افزایش سطح امنیت در محله کمک می کند. پژوهش حاضر نیز باهدف بازطراحی فضاهای همگانی ناامن شهری با تأکید بر رویکرد طراحی محیطی در محله های با امنیت پایین انجام گرفته است. مواد و روش هاتحقیق حاضر در زمره تحقیقات کمی کیفی قلمداد می شود. بر اساس نوع، جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس روش، جزء تحقیقات توصیفی تحلیلی به شمار می رود. در این تحقیق شش بعد (نظارت، مدیریت و نگهداری، حمایت از فعالیت، ساختار، دسترسی و جابه جایی و حس مالکیت) در قالب 11 شاخص در سطح محلات مورد سنجش قرار گرفته است. روش گردآوری داده ها اسنادی میدانی بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، مشاهدات میدانی عمیق، مصاحبه و تصویربرداری از فضاهای شهری مورد نظر بوده است. جامعه آماری تحقیق ترکیبی از شهروندان محلات (384 نفر بر اساس فرمول کوکران) و متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری (30 نفر) بوده اند. برای وزن دهی به معیارهای پژوهش و طبقه بندی محلات از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. پس از شناسایی محله ناامن با استفاده از روش کیفی فضاهای شهری ناامن شناسایی شده و بر اساس ویژگی های طراحی محیطی از طریق، روش آنالیز و مورفولوژی (تحلیل ریخت شناسی) به بازطراحی فضاهای ناامن پرداخته شده است. یافته هااز دیدگاه جامعه خبرگانی پژوهش، معیار حمایت از فعالیت ها با نمره 0/266 بالاترین امتیاز و معیار حس مالکیت با نمره 0/085 کمترین درجه اهمیت را به خود اختصاص داده است. همچنین معیارهای ساختار محلات، دسترسی و جابه جایی، نظارت و مدیریت و نگهداری به ترتیب نمره های 0/207، 0/168، 0/145 و 0/130 را به خود اختصاص داده اند. از تحلیل داده های گردآوری شده در سطح محلات نمونه مشخص شد که محله نارمک در چهار بعد ساختار محله، نظارت، حس مالکیت و مدیریت و نگهداری به ترتیب با کسب امتیاز 0/543، 0/469، 0/493 و 0/450 رتبه اول را به در موضوع امنیت محیطی فضاهای شهری کسب کرده است. در بدنه میدان های نارمک، اثری از کنج های پرت به چشم نمی خورد و بن بست های کوتاه و خوانا موجب شده تا بدنه های این فضاها، دارای قابلیت نمایانی مناسبی باشند. طبق آنچه از مدل به دست آمده است، محله های نارمک، کارگر شمالی، باغ شاطر و سنگلج به ترتیب با امتیاز 0/393، 0/330، 0/221 و 0/056 در رتبه های اول تا چهارم قرار گرفته اند؛ بنابراین محله نارمک به عنوان امن ترین محله و محله سنگلج در بخش مرکزی شهر تهران به عنوان ناامن ترین محله ارزیابی شده اند. جداره های محله سنگلج، به دلیل همجواری با بازار، بسیار فعال بوده و این همجواری سبب شده تا طی روز، رفت وآمدهای غیر محلی زیادی به درون محله وجود داشته باشد و همین نکته از امنیت محله می کاهد. برای شناسایی بهتر کوچه ها و فضاهای ناامن در محله سنگلج، محدوده مورد طراحی به سه پهنه شرقی، شمال غربی و جنوب غربی تقسیم شد. در پهنه شرقی، ویژگی هایی مانند نبود نظارت روی کوچه ها، وجود انبارها، نبود سکنه و به دنبال آن نبود تعلق و مسئولیت سکنه نسبت به حضور گروه های آسیب پذیر و... دیده می شود. در پهنه شمال غربی ویژگی هایی همچون کمبود نور و روشنایی، کنج ها و تورفتگی های ناامن به وجود آمده بر اثر عقب رفتگی ساختمان ها در کوچه ها وجود داشته است. همچنین در پهنه جنوب غربی ویژگی هایی مانند افزایش حضور فروشندگان مواد مخدر در شب هنگام بازار طرخانی (هنگام تعطیلی)، استعمال مواد مخدر به صورت علنی در ابتدای کوچه ها و دیگر موارد مشابه به چشم می خورد. کوچه خلص در محدوده شماره دوم پهنه شرقی و کوچه حمامی در محدوده شماره یک پهنه شمال غربی به دلیل موقعیت قرارگیری و وجود ناامنی بیشتر جهت طراحی و تحقق ایده ها انتخاب شده اند. حفظ سردر قدیمی به عنوان ورودی مجموعه از کوچه حمامی، تبدیل کنج و پاتوق معتادان به غرفه های صنایع دستی و غرفه های فرهنگی، بهسازی سردر و جداره مغازه ها در خیابان شیشه گران و... از ایده های طراحی این فضای شهری ناامن است. ترمیم جداره ها و ساماندهی نمای ساختمان ها، حذف زوائد بصری در جداره ها جهت از بین بردن به هم ریختگی نماها در فضا، تخریب بنای فرسوده برای ایجاد گشودگی و طراحی کافه گالری فرش به سبب نزدیکی با محورهای فرش فروشی، تعبیه کیوسک نگهبانی (برای تقویت چشم ناظر) در ورودی کافه گالری و... از نکات قابل مشاهده در طراحی های پیشنهادی برای ارتقای امنیت محیطی فضای کوچه خلص است.نتیجه گیرینتایج حاصل از مقایسه تطبیقی محله های مورد مطالعه نشان داد محله نارمک در شرق تهران (منطقه 8) به عنوان امن ترین محله و محله سنگلج در بخش مرکزی تهران (منطقه 12) به عنوان ناامن ترین محله از دید ساکنان ارزیابی شده اند. درواقع این مقایسه به ما فرصتی برای بررسی و مقایسه اصول CPTED، در تمامی محلات و استفاده از نکات مثبت در محلات امن را می دهد و آموزه هایی را برای امن تر کردن محله سنگلج ارائه کرد. نتایج نشان داد حدود 20 موقعیت یا فضای ناامن در سطح محله سنگلج وجود دارد که از مهم ترین ویژگی های آن می توان به باز بودن کوچه ها و امکان راحت فرار مجرمان، کنج های ناامن به وجود آمده بر اثر عقب رفتگی ساختمان ها، کمبود نور و چراغ، کمبود خرده فروشی یا هر کاربری مرتبطی که حضورپذیری بیشتر و امنیت را به دنبال خود داشته باشد، حضور کارتن خواب ها و گروه های بزهکار و معتادان در برخی مسیرها اشاره کرد. درنهایت پژوهش حاضر نتایج پژوهش های قبلی در خصوص وجود فضاهای ناامن شهری در سطح برخی محلات و کاربرد تأثیرگذار معیارهای رویکرد پیشگیری از جرم در طراحی مجدد فضاهای ناامن شهری را تأیید می کند. علاوه بر این، ذکر این نکته ضروری است که امن کردن محلات شهری به ویژه در بخش مرکزی شهرها فقط با اقدامات کالبدی و طراحی امکان پذیر نیست، بلکه نیازمند هم زمان اقدامات اجتماعی، سیاست گذاری و مدیریتی نیز است.
بازخوانی عوامل مؤثر برافزایش حس تعلق در پیاده راه های شهری (نمونه موردی: پیاده راه شهید چمران شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
88 - 107
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نیاز های فردی و اجتماعی انسان که باید مورد توجه طراحان فضاهای شهری قرار گیرد شامل مواردی همچون ارتباط عاطفی با مکان و احساس تعلق به آن است. با توجه به اهمیت شناخت عوامل مؤثر بر ایجاد حس تعلق مکانی در طراحی فضا های شهری، هدف این پژوهش مطالعه عوامل تأثیر گذار بر ایجاد حس تعلق در یک فضای شهری و به صورت خاص پیاده راه های شهری است. حس مکان یک ساختار چندبعدی و پیچیده است که برای توصیف رابطه بین شهروندان و فضاهای شهری مورد استفاده قرار می گیرد. این ویژگی توسط استفاده کنندگان از آن فضاها ادراک می شود و در نهایت، منجر به خاص و منحصربه فرد شدن یک مکان می شود. هدف این پژوهش، بازخوانی عوامل و معیارهای تأثیرگذار بر ایجاد و افزایش حس تعلق در فضای شهری و به صورت خاص در پیاده راه های شهری به عنوان یکی از فضاهای شهری مورد استفاده در شهرهای امروزی است. در این راستا با توجه به بالقوگی های پیاده راه شهید چمران شیراز در مجاورت بلوار چمران به عنوان نمونه مورد مطالعه، این پژوهش در پی آن است تا با توجه به مطالعات میدانی و مصاحبه با استفاده کنندگان آن به تحلیل یکپارچه محدوده و مجموعه ای از راهبردهای مکان محور و خردمقیاس به منظور افزایش میزان حس تعلق استفاده کنندگان از این فضای شهری دست یابد که در نهایت منجر به ایجاد خاطرات جمعی در این فضا شود.مواد و روش هااین پژوهش از نظر هدف، پژوهش کاربردی است و از رویکردهای توصیفی تحلیلی بهره می گیرد، و از روش آمیخته کمی کیفی در آن استفاده شده است. روش های گردآوری اطلاعات آن به چهار دسته اطلاعات کتابخانه ای، میدانی و تحلیل های صورت گرفته به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی است که در نهایت نیز تکمیل پرسشنامه از استفاده کنندگان پیاده راه چمران و تحلیل آن به وسیله آزمون تی در نرم افزار SPSS مورد استفاده بوده است. در خصوص گردآوری اطلاعات پژوهش مربوط به ادبیات موضوع و پیشینه پژوهش و پیشینه محدوده مورد پژوهی از اطلاعات کتابخانه ای و جهت جمع آوری اطلاعات به منظور شناخت و سنجش بافت از لحاظ معیارهای حس تعلق در پیاده راه شهید چمران شیراز از روش میدانی و روش ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، استفاده شده است. عمده ابزارهای استفاده شده در روش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته با افراد محلی، تکمیل پرسشنامه تهیه شده با توجه به شاخص های به دست آمده از مطالعات مبانی نظری، عکس برداری و مشاهده بوده است. در این پژوهش در دو بازه زمانی مختلف (صبح و عصر) که کاربران بیشتری در محدوده پژوهش حضور دارند، مصاحبه و پاسخ دهی به پرسشنامه به کمک 90 نفر از استفاده کنندگان از پیاده راه، ساکنان محدوده و شاغلان در اطراف آن صورت گرفته است.یافته هااز آنجا که این پژوهش به دنبال سنجش میزان حس تعلق در پیاده راه شهید چمران و ارائه استراتژی های مکانی برای افزایش آن است، بر همین اساس و بر مبنای معیارها و زیرمعیارهای سنجیده شده در این محدوده، براساس ابعاد کلان اصول ایجاد حس تعلق مکانی در پیاده راه های شهری منتج از چارچوب نظری، پس از شناسایی مهم ترین قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها از جدول سوات، آن ها در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی قرار گرفتند. از نتایج حاصل شده می توان دریافت که پیاده راه شهید چمران با توجه به وضعیت عوامل داخلی، در حال حاضر دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی نبوده و عوامل ضعف این خیابان بر قوت آن غلبه دارد. از طرفی، با توجه به نمره نهایی ماتریس عوامل خارجی، این پیاده راه وضعیت نسبتاً مناسب و قابل قبولی داشته و فرصت های موجود در این محدوده از تهدیدهای احتمالی امتیاز بیشتر دارد. به این ترتیب استراتژی های محافظه کارانه انتخاب شد که با استفاده از روش ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی، اولویت و امتیاز هر یک از استراتژی های پیشنهادی با این رویکرد در پیاده راه چمران پیشنهاد شد. جذاب ترین راهبردها به منظور جبران ضعف ها و بهره برداری از فرصت ها «بازتعریف کاربرد فضاهای موجود در طول مسیر پیاده راه به منظور تقویت فعالیت های اجتماعی»، «ترکیب عناصر فضایی و پوشش گیاهی به منظور ایجاد تعادل در تناسبات فضایی محیط»، «تقویت نورپردازی و بهبود وضعیت آن در مسیر پیاده راه»، «بهبود وضعیت دسترسی پیاده در طول مسیر و تقویت همه شمولی در طول آن»، «بازتعریف ورودی فضاها و نیز تقویت تعین فضایی در طول مسیر پیاده راه»، «تقویت خوانایی در طول مسیر پیاده راه» بوده است. در نهایت اولویت استراتژی های فضایی در پیاده راه شهید چمران مشخص شد.نتیجه گیریبی تردید یکی از عوامل تأثیرگذار بر حضور شهروندان در پیاده راه های شهری به عنوان فضایی جدید در شهرهای امروزی، میزان حس تعلق آن به این فضاست. در نتیجه اتخاذ استراتژی هایی مکان مبنا به منظور افزایش کیفیت محیطی این فضای شهری حائز اهمیت است. این پژوهش در صدد بررسی و شناخت معیارها و زیرمعیارها تأثیرگذار بر حس تعلق شهروندان در پیاده راه های شهری و ارزیابی آن ها در پیاده راه شهید چمران شیراز به منظور سنجش وضعیت آن از لحاظ میزان حس تعلق شهروندان به این فضای شهری و ارائه استراتژی هایی برای افزایش میزان حس تعلق در آن به منظور پاسخ دهی به سؤال های مطرح شده در پژوهش است. به همین منظور، پس از مرور مبانی نظری موجود در ارتباط با موضوع مورد پژوهش و استخراج چارچوب نظری، معیارها و زیرمعیارهای حس تعلق در یک پیاده راه شهری در این محدوده مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. در این راستا، ابتدا به کمک برداشت های میدانی در ساعت های مختلفی از روز براساس میزان مراجعه کنندگان به این پیاده راه شهری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و گفت وگو با استفاده کنندگان از این فضا و تکمیل پرسشنامه برمبنای مبانی نظری موضوع، وضعیت موجود این پیاده راه ارزیابی شده و سپس به کمک ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، نوع استراتژی های لازم برای بهبود وضعیت این پیاده راه مشخص شده است. استراتژی های اتخاذ شده توسط ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی، QSPM، در این فضای شهری براساس تحلیل های صورت گرفته از نوع محافظه کارانه بوده و در راستای بهره جستن از فرصت های بالقوه در این محدوده به منظور غلبه بر ضعف های موجود است. همچنین، استراتژی استفاده از فضاهای متنوع موجود در پیاده راه به منظور تعریف فعالیت های موقت یا دائمی در مسیر پیاده راه، بالاترین میزان جذابیت در بین سایر استراتژی های پیشنهادی را به دست آورده است و با توجه به اینکه محدوده پیاده راه شهید چمران در مجاورت با کاربری های متنوعی قرار دارد، تعریف فضاهای منعطف و گوناگون به منظور تشویق مردم به حضور در این فضای شهری و انجام فعالیت های فرهنگی اجتماعی گوناگون می تواند میزان ارتباط استفاده کنندگان با این فضا را بیش از پیش افزایش دهد و در کنار ایجاد خاطرات جمعی برای آنان به احیای حس تعلقشان نسبت به این محیط بینجامد. از جمله سایر راهکارهایی که در نهایت به منظور بهبود وضعیت فعلی پیاده راه چمران برگزیده شده اند، می توان به ترکیب عناصر فضایی و پوشش گیاهی، تقویت نورپردازی و نیز بهبود وضعیت دسترسی اشاره کرد. همان طور که پیداست راهکارهای یادشده، ماهیت خرد و مکان محور داشته و به دنبال اصلاحات کوچک در وضعیت فعلی محدوده هستند؛ که با توجه به نتایج پرسشنامه، مصاحبه ها و مشاهدات نشان از رضایت نسبی استفاده کنندگان از فضای یادشده و نیز عملکرد موفق این فضا به عنوان پیاده راه شهری است.به این ترتیب حس تعلق به مکان زندگی، یکی از مباحث مهم در حوزه مطالعات شهری است؛ به طوری که حس تعلق بالای شهروندان سبب ارتقای روحیه مشارکت پذیری آن ها و گسترش ارتباط و تعامل فرد با محیط می شود. نتایج این پژوهش قابل استفاده در طراحی پیاده راه های شهری بوده و راهگشایی برای افزایش میزان حس تعلق در پیاده راه های شهری موجود است و به کمک چارچوب پیشنهادی آن می توان در تمامی ابعاد کالبدی، عملکردی، اجتماعی اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی به منظور ایجاد یک فضای شهری با بیشترین میزان حس تعلق عمومی نسبت به آن برنامه ریزی و طراحی انجام داد.
بررسی تأثیر ICT بر آشفتگی فضا و ساختار شهری؛ نمونه موردی شهر کرمان
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
99 - 121
حوزههای تخصصی:
شهرها مظهر و تجلیگاه هر نوع فنآوری و تکنولوژی جدید هستند. در عصر حاضر که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است، اثرات این فناوری نوین در شهرها قابل توجه می باشند. شهر کرمان از لحاظ زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات از وضعیت مناسبی برخوردار می باشد. هدف از این تحقیق دستیابی به اثرات این فناوری بر فضاها و ساختار این شهر است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با ابزار پرسشنامه به تعداد 382 با فرمول کوکران بدست آمد و سپس با نمونه گیری خوشه ای- مکانی در سطح 4 محله متفاوت (اقتصادی، تاریخی) پر گردید و با SPSS 16.0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین با استفاده از مدل AHP و با نرم افزار Export choice موثرترین زیر ساخت در تغییر ساختار و فضاهای شهری، فناوری اطلاعات و ارتباطات با امتیاز 413 تعیین شد. نتایج تحقیق با پیشینه های تحقیق منطبق می باشد و هم چنین نشان می دهد نه تنها فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث اغتشاش و بی نظمی در فضاهای شهری نگردیده (بجز در جاهایی که به صورت صحیح مکانیابی نشده) بلکه توانسته بسیاری از نابسامانی های شهر را از بین برده و باعث نظم در فضاهای شهر مخصوصاً فضاهای قدیمی (بیشتر خیابان) شده و هم چنین به ساماندهی ساختار شهری کمک کرده است.
نقش فضای عمومی در شکل گیری شهرِ شهروندمدار (مطالعه موردی: پارک شفق محله یوسف آباد تهران)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۱
75 - 103
حوزههای تخصصی:
شهرها پیش از آنکه پدیده هایی مهندسی باشند، پدیده هایی اجتماعی هستند؛ که در نتیجه روابط فضاهای عمومی نشان می دهند. فضاهای عمومی از طریق فراهم کردن بستری برای مشارکت، سرزندگی، هویت و حس تعلق، شهروندی، گذران اوقات فراغت و... سبب شگل گیری، شهری می شوند که ما از آن به نام شهر شهروندمدار یادمی کنیم. درواقع شهرِ شهروندمدار، شهری است متعلق به شهروندان که تجربه با هم و در کنار هم بودن را به ساکنین خود می دهد که درنتیجه آن هیچ لحظه ای شبیه لحظه ی قبل یا بعد نیست و ساکنین زمان های متفاوتی را در فضا تجربه خواهند کرد. بنابراین مهم ترین بعد اجتماعی در شهرها، شهروندان و مهم ترین بعد کالبدی و فیزیکی در شهرها فضاهای عمومی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به نقش فضای عمومی در شکل گیری شهر شهروندمدار از طریق شهروندی، سرزندگی، حس تعلق و هویت، مشارکت و تعامل، گذران اوقات فراغت، در شهر است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد 120 تن تعیین و داده های مورد استفاده در این پژوهش به صورت کیفی و از طریق پرسشنامه از ساکنین محله یوسف آباد که در پارک شفق حضور داشتند جمع آوری شده است. با تحلیل داده ها با استفاده از آزمون پیرسون و رگرسیون نرم افزارSPSS نتیجه گیری شد که فضاهای عمومی می توانند بستر لازم برای شکل گیری شهرِ شهروندمدار را فراهم کنند.
نقش فضاهای شهری در خلق الگوهای رفتاری ناهنجار با تأکید بر عامل پیش گیری از وقوع جرم در محله چهارباغ منطقه ثامن مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
99 - 127
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری یکی از تأثیرگذارترین عوامل در هدایت الگوهای رفتار فردی و اجتماعی افراد هستند. تمامی رفتارهای انسان در فضاهای معینی شکل می گیرد که بستر رفتار به شمار می آیند. از همین رو، با ارتقای کیفیت محیط می توان از بروز رفتارهای ناهنجار تا حدی جلوگیری کرد. ایجاد محیط دفاعی با نظر به ترکیب دو جنبه فیزیکی و روان شناسی به طور همزمان، جوهر و اساس مفهوم پیش گیری جرم ازطریق طراحی محیطی را تشکیل می دهد. برخی مکان ها به دلیل ساختار کالبدی خاص، نوع فعالیت و ویژگی های ساکنان آن مکان، فرصت بیشتری را برای وقوع جرم فراهم می کنند. هدف کلی از انجام این تحقیق دست یابی به الگویی از برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور جلوگیری از خلق الگوهای رفتاری ناهنجار به ویژه جرم در محله چهارباغ منطقه ثامن مشهد است. محله چهارباغ یکی از محله های قدیمی بافت اولیه و پیرامون حرم مطهر رضوی است که از ساختار کالبدی نامناسبی برخوردار است و میزان وقوع جرم در این محله بسیار بالاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است. همچنین نظرات و دیدگاه های شهروندان به کمک ابزار پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده جمع آوری و سپس با روش های آمار ناپارامتریک ازجمله آزمون تی و معادلات ساختاری به تحلیل استنباطی داده ها پرداخته شده است. با توجه به جمعیت سال 1395 این منطقه که معادل 13849 نفر است و با کمک فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 381 پرسش نامه در این محدوده مورد پرسش گری قرار گرفته است. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد عوامل مختلفی ازجمله درآمیختگی کالبدی و محیطی در فضاهای شهری و کیفیت نامناسب بافت بر وقوع جرم نقش مؤثری دارند، همچنین بین مؤلفه های کالبدی در برنامه ریزی شهری و مسئله وقوع جرم رابط معناداری وجود دارد، به طوری که کالبدهای نامناسب و بدون فرم و با شکل نامنظم بر وقوع جرم می افزایند.
بررسی و تحلیل میزان مطلوبیت کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
151 - 169
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری دارای عملکردها و کارکردهای متنوعی می باشند که در این بین یکی از مهمترین آنها کارکرد اجتماعی است. کارکرد اجتماعی فضا از مهمترین کارکردهای فضاهای شهری محسوب می گردد که امکان درگیری در تعاملات معنادار با اجتماع، شکل گیری حس مکان و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را در شهروندان ایجاد می نماید. بنابراین، با توجه به اهمیت کارکرد اجتماعی فضاهای شهری، هدف از تحقیق حاضر بررسی و تحلیل مطلوبیت این کارکردها در منطقه 12 کلان شهر تهران می باشد. از این رو، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی بوده که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل شهروندان منطقه 12 تهران بوده که حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شده است که نحوه ی دسترسی به آنها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان مطلوبیت کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری در منطقه 12 کلان شهر تهران یعنی برقراری تعاملات اجتماعی، تعهد و تعلق اجتماعی (یکی شدن با فضا) و پاسخگویی اجتماعی بر اساس مدل ساختاری به ترتیب 62/0، 49/0 و 41/0 به دست آمده است. همچنین نتایج شاخص جزئی مقدار بحرانی و P در مدل ساختاری نشان می دهد که وضعیت متغیرهای برقراری تعاملات اجتماعی در منطقه 12 در سطح اطمینان 95 درصد و مقدار بحرانی 37/2 (یعنی بالاتر از 96/1) مطلوب، متغیرهای پاسخگویی اجتماعی با مقدار بحرانی 52/1 (یعنی کمتر از 96/1) نامطلوب و پاسخگویی اجتماعی با مقدار بحرانی 99/1 دارای مطلوبیت نسبی بوده است.
بررسی نقش بازآفرینی شهری در رونق محورهای گردشگری (مورد مطالعه: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
75 - 102
حوزههای تخصصی:
رویکرد بازآفرینی شهری و شناخت متغیرهای تأثیرگذار در آن، می تواند به نوبه خود، باعث توسعه ی ی گردشگری شهری شود، هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی تأثیر مؤلفه ها و ابعاد اصلی بازآفرینی (کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی،اقتصادی) بر هفت محور گردشگری شهر ایلام است؛ که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی پژوهش، توصیفی- تحلیلی متکی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری اول 100 نفر متخصص و کارشناس از میان مدیران و فعالان بخش گردشگری و مدیریت شهری هستند، تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه به وسیله ی پرسشنامه ی هدفمند و از طریق روش گلوله ی برفی انتخاب شدند. جامعه ی آماری دوم کلیه ی شهروندان و گردشگران شهر ایلام هستند،که به وسیله ی فرمول کوکران تعداد 376 نفر به صورت تصادفی و به وسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته، به عنوان جامعه ی نمونه انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. از دو نرم افزار Spsss و SmartPLS برای سنجش و بررسی داده ها از طریق روش های آماری مختلف همچون معادلات ساختاری و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج نشان دهنده، اهمیت و اولویت بیشتر دو بعد کالبدی و بعد اقتصادی؛ به ترتیب از نقطه نظر جامعه ی نمونه ی اول و جامعه ی نمونه ی دوم است، همچنین محور گردشگری عتبات عالیات جایگاه بهتری نسبت به 6 محور دیگر گردشگری در شهر ایلام دارد. از این رو با توجه به ناکارآمدی محورهای گردشگری شهر ایلام، می توان گفت بازآفرینی شهری، تلاشی در راستای رونق اقتصاد شهر ایلام و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت شهروندان ایلامی و گردشگران است و به عنوان ابزاری مؤثر، پایداری و تقویت کلان سطح گردشگری شهر ایلام را به همراه خواهد داشت.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری با تأکید بر اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه (نمونه موردی: مناطق 3 و 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکرد اجتماعی فضا از مهم ترین کارکردهای فضاهای شهری محسوب می شود که امکان درگیری در تعاملات معنادار با اجتماع، اجتماعی شدن، شکل گیری حس مکان و فرصت جمع شدن و لذت تجربه با دیگران را در شهروندان ایجاد می کند. متأسفانه در شهرهای مختلف ایران طی سالیان گذشته این کارکردهای اجتماعی فضاها تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه با تغییرات عدیده ای روبه رو شده اند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار اقتصاد سیاسی و طرح های توسعه بر تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری جدید (منطقه 3) و قدیم (منطقه 12) کلان شهر تهران و ارائه راهکارهایی به منظور توسعه کارکردهای اجتماعی مثبت فضاهای شهری نگارش شده است؛ ازاین رو، روش تحقیق در پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، تحلیلی و اکتشافی است. همچنین تحلیل فضاهای شهری مورد مطالعه با بهره گیری از روش دلفی (نظر 16 نفر از نخبگان و مدیران) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین اثرگذاری در راستای تغییر کارکردهای اجتماعی فضاهای شهری تهران (جدید و قدیم) مربوط به مؤلفه های عدم شکل گیری مناسب ارتباط بین اقتصاد، اجتماع و حکومت، عدم انسجام و ارتباط مناسب بین ابعاد و عناصر اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی و کالبدی در طراحی فضاهای شهری و عدم بهره مندی از افراد با سلیقه ها و ترجیحات مختلف در رأس امور است. همچنین نتایج نشان می دهد که تغییرات تدریجی فضاهای شهری قدیمی در سالیان گذشته و معاصرشدن آن ها همراه با تأثیرات مدرنیسم، باعث شده این فضاها در پاسخگویی به نیازهای روزمره ساکنان ناتوان شده و نقش اجتماعی آن ها کاهش یابد.
بررسی پیامدهای فضای شهری بر مصرف شهروندان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
181 - 208
حوزههای تخصصی:
امروزه اثرات مدرنیته بر فضای شهری باعث گرایش بیشتر افراد به مصرف شده است. اهمیت این موضوع از این رو قابل طرح است که فضای شهر کرمانشاه دارای پیامدهایی برای مصرف شهروندان این شهر است. امروزه تمام شهرها در تکاپوی ایجاد امکانات برای مصرف هستند و شهرها به واسطه ی امکاناتی که برای مصرف فراهم می کنند، تعریف می شوند. شهرنشینی معاصر به طور فزاینده ای با مصرف شهروندان در ارتباط است. این پژوهش سعی دارد پیامدهای فضای شهری بر مصرف شهروندان شهر کرمانشاه را با دیدی انتقادی از طریق دیدگاه اندیشمندانی چون مارکس، زیمل، وبلن، بوردیو، بودریار، دوسرتو، لوفور، زوکین و ورث مورد بررسی قرار دهد. روش این پژوهش مردم نگارانه و فنون گردآوری داده ها مشاهده، مصاحبه و تجربه ی زیسته بوده است. مشاهدات در دو بخش کالبد و رفتار انجام شد و از 56 نفر، اعم از مدیران و اعضای هیأت مدیره، فروشندگان و خریداران، در پنج مجتمع تجاری با نام های ارگ، پارسیان، پلازا، گل و مروارید مصاحبه به عمل آمد. شیوه ی تجزیه و تحلیل در سه مرحله ی کدگذاری، تفسیر و گزارش نویسی انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که: تغییر مکان های سنتی به مدرن سبب وفور و انباشتگی کالاها، تبلیغات و طراحی مراکز تجاری شده است؛ فضاهای مصرف سبب اعتیاد به خرید، مصرف گرایی، خودنمایی، چشم و هم چشمی، تغییر و دگرگونی هویت، تمایز و تفکیک طبقاتی شده اند؛ پرسه زنان، مصرف کنندگان فضای شهری هستند، اما به مصرف کالا نمی پردازند؛ سرانجام این که زنان به نسبت دیگر گروه های اجتماعی بیشترین مصرف کنندگان فضاهای مصرف هستند.
کاربست علم روانشناسی محیطی در معماری و طراحی شهری با تاکید بر اصول و معیارهای طراحی مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۲
۱۷۸-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به جایگاه علوم رفتاری در طراحی شهری و معماری و چگونگی تاثیرگذاری فضا بر بروز رفتار انسانی از جمله مواردی است که نیازمند بررسی و بازبینی مفهومی و عملیاتی است که ترسیم کننده جایگاه واقعی علم روانشناسی محیطی در طراحی معماری باشد. در واقع آشنایی طراحان شهری با دانشهایی همچون علوم رفتاری و روانشناسی محیطی می تواند این امکان را برای طراحان فراهم کند تا منطبق بر نیاز و فرهنگ استفاده کنندگان، فضاها را طراحی کنند و بر این اساس شرایط لازم برای زندگی مطلوب برای کاربران شهری از فضاها فراهم آید. با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی و این که در پژوهش های انجام شده، به جنبه های روان شناختی و رفتار های مرتبط با این رویکرد کمتر پرداخته شده است، لذا در این تحقیق تلاش شده پیوند میان حوزه های روان شناسی و معماری و بالاخص طراحی شهری با مبنا قرار دادن جایگاه روان شناسی محیطی در معماری و اهمیت شناخت ارتباط بین محیط و طراحی (به ویژه طراحی شهری) مدنظر قرار گیرد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی - تحلیلی است که از روش فراتحلیل و تحلیل محتوا نیز برای بررسی تحقیقات و پژوهشهای مربوط به این موضوع استفاده کرده است. در پایان نیز اصول و معیارهای مهم در طراحی مجتمع های مسکونی و نکاتی چند در این رابطه مورد اشاره قرار گرفته است.
تبیین شاخص های طراحی فضای شهری انعطاف پذیر با بهره گیری از مدل دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۲۶۴-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت فضاهای شهری و طراحی مناسب آن راهی به سوی برآوردن نیازهای گوناگون شهروندان است. در این میان توجه به اصل انعطاف پذیری به عنوان یکی از عوامل خلق فضای شهریِ با کیفیت، فضا را قادر می سازد تا گزینه های متعددی را به شهروندان ارائه نماید. حال در این پژوهش که از نظر ماهیت از نوع پژوهش های اکتشافی می باشد، تلاش گردیده تا به تبیین مفهوم انعطاف پذیری و راه های تحقق آن در فضای شهری پرداخته شود، همچنین الگویی به منظور دستیابی به انعطاف پذیری در فضای شهری ارائه گردد. گفتنی است حصول به این فضا با دارا بودن شاخص های انعطاف پذیری، نخست نیازمند پیش شرط هایی است که شامل نفوذپذیری، تنوع، و خوانایی خواهد بود. در این راستا نخست به گردآوری داده های کیفی با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای پرداخته می شود و با بازنگری ادبیات موضوع مهمترین مؤلفه های دخیل در طراحی فضای شهری انعطاف پذیر شناسایی و سپس در قالب روش دلفی با استفاده از ابزار پرسشنامه ای و مبتنی بر روش گلوله برفی مؤلفه ها مورد سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از نقش مؤثرتر 17 شاخص در شکل گیری فضای شهری انعطاف پذیر می باشد که با توجه به جدول رتبه بندی، شاخص های سازگاری عملکردها، تغییرپذیری، داشتن حق انتخاب های افزون تر و نیز توجه به روابط انسانی و دسترسی ها از اهمیت بالاتری برخوردار می باشند.
بررسی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری در سازمان فضایی (مطالعه موردی: شهر ساحلی بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۲۷۶-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحقق پذیری طرح های توسعه شهری بر سازمان فضایی شهر ساحلی بابلسر می باشد، لذا از لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و از لحاظ هدف، کاربردی می باشد. جهت جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی از طریق تحلیل گزارش های کمیسیون ماده 5 و 100 در یک دوره 11 ساله (1384 تا 1394) و همچنین بررسی های میدانی، مصاحبه صورت پذیرفته است. یافته های حاصل بیانگر آن است که از مجموع مساحت 1652 هکتاری شهر ساحلی بابلسر در حدود 60 هکتار از طریق افزایش تراکم های غیر مجاز، تغییرکاربری ها و تفکیک، دستخوش تغییرات اساسی گردیده که با اصول طرح های شهر مغایرت فراوان دارد. نتایج پژوهش ضمن تأیید فرضیه ارائه شده، بیانگر آن است که هر سه عنصر اصلی (بخش دولتی، بخش خصوصی و بخش عمومی) به عنوان گردانندگان سازمان فضایی به صورت مستقیم و غیرمستقیم در تغییرات به وجود آمده در شهر بابلسر تأثیرگذار بوده است، همچنین با توجه وابستگی مدیریت شهری بابلسر به درآمدهای حاصله از افزایش تراکم ها، این روند از سال 1385 تا 1393 ادامه داشته است اما در سال 1394 کاهش داشته و به سمت تفکیک اراضی گرایش یافته است همچنین این افزایش تراکم ها در تمامی محله های 16 گانه شهر بابلسر یکسان نبوده و بیشترین آن در محله نخست وزیری بوده است.
جهانی شدن و تأثیر آن بر حق به شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۷۰-۶۱
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن پدیده ای است که امروزه ذهن بسیاری از اندیشمندان و سیاست مداران را به خود مشغول کرده است. ابعاد گوناگون و ویژگی های مختلف جهانی شدن و تأثیراتی که بر ابعاد مختلف زندگی شهری می گذارد، موجب تردید بسیاری از شهرسازان و سیاست مداران در اختلاط بیشتر با جامعه جهانی شده است. انگاره دیگری که امروزه در سراسر شهرهای جهان رواج یافته است، انگاره «حق به شهر» است که به حق ساکنان شهر در اداره شهر خود تأکید دارد. پژوهش پیش رو به بررسی تأثیر پدیده جهانی شدن بر حق به شهر ساکنان شهر می پردازد. در مسیر پژوهش، ابتدا پدیده جهانی شدن و سپس حق به شهر بررسی می شود و سپس به بررسی تأثیر جهانی شدن بر حق به شهر پرداخته می شود.
ارزیابی تاثیرات مولفه های فضای شهری بر شکل گیری الگوهای رفتاری با تاکید بر جنسیتی شدن آن؛ نمونه موردی: منطقه 2 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۲۶۰-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری بازنمودی از کیفیت زندگی شهروندان برپایه ساختارهای محیطی، فرهنگی و اجتماعی به شمار رفته و با کاوش در آنها به عنوان جزئی از کلیت شهر یا جامعه می توان به دیدگاهی روشن و عمومی در این ارتباط دست یافت. به دلایلی چند از جمله سهولت درک کالبد و محیط در مقایسه با معنا و عملکرد فضای شهری، مطالعه فضاهای شهری عموما با غفلت از مورد اخیر صورت پذیرفته و به بیان دیگر، رویکرد پدیدارشناسی و انسان گرایی کمتر در کیفیت فضاهای شهری به کار می روند. تاکید بر رویکردهای یاد شده، پذیرش تاثیرپذیری فعالیت و رفتارهای انسان از محیط را به دنبال داشته که به صورت تخصصی در دانش روان شناسی محیطی مورد توجه قرار دارد. این مقاله با هدف واکاوی نظری- تحلیلی تاثیرپذیری رفتار انسان از محیط (فضای شهری) با تاکید بر رفتارهایی که با تحدید حضور برخی گروه های اجتماعی به ویژه زنان به جنسیتی شدن فضای شهری منجر می گردند، با استفاده از نظریات مطرح در روان شناسی محیطی انجام شده است. روش انجام این پژوهش راهبردی- شهری با رویکرد کارکردی برگرفته از نتایج بررسی های توصیفی- استنتاجی و اسنادی- کتابخانه ای بوده که برمبنای آن مدل سازی صورت گرفته است. پایه های نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه اکولوژیکی (بوم شناسی) و نظریه محتوای- اثباتی لنگ، از میان نظریات مرتبط با ادراک در روان شناسی محیطی بر نظریه کنش گرایی احتمالی برونزویک، قابلیت های محیطی گیبسون و ویژگی های جلب کننده محیط برلاین استوار است. در ارتباط با نظریات مرتبط با جنسیتی شدن فضای شهری از نظریه فضای افتراقی لوفور و دیدگاه های مون، راکرفلر، کاسکلا، تانکیس و به صورت ویژه نظریه رویکرد غیرکلامی راپاپورت بهره گیری شده است. ارزیابی صحت و دقت فرضیات پژوهش به کمک روش معادلات ساختاری SEM به طور مشخص روش کمترین مربعات جزئی(PLS) در نرم افزارهای Smart PLS و SPSS صورت پذیرفته است. آزمون های خودگران سازی، تحلیل عاملی تاییدی و تی تک نمونه ای (t-value) در این راستا و آزمون های شاخص اعتبار اشتراک (CV com)، شاخص اعتبار افزونگی(CV red)، واریانس تبیین شده (R2) و شاخص GOF جهت نکویی برازش مورد استفاده قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشانگر آن است که محیط مانند یک قرارگاه رفتاری عمل کرده که برمبنای آن میان جنبه های کالبدی و الگوهای رفتاری رابطه ویژه ای برقرار بوده که بر بروز رفتارهای نسبتاً مشابه در زمان های مختلف توسط افراد گوناگون دلالت دارد. فزونی سطح معناداری 403/3 در ارتباط با معنای فضای شهری، سطح معناداری 405/2 در ارتباط با عملکرد فضای شهری و سطح معناداری 085/6 در ارتباط با شکل فضای شهری از میزان قابل قبول 96/1 بیانگر مثبت بودن فرضیه ها و تایید رابطه میان معنا، عملکرد و شکل فضای شهری بر شکل گیری الگوهای رفتاری می باشد. در مرحله بعد نیز معناداری الگوهای رفتاری با سطح 725/8 بر فضای شهری جنسیتی تایید شده است. بدین ترتیب و در صورت شناسایی عوامل محیطی موثر بر رفتار می توان قابلیت های محیط را جهت رخداد یا ممانعت از شکل گیری الگوهای رفتاری معین مورد برنامه ریزی و طراحی قرار داد. تقسیمات فضایی و نمادین حاصل از فرآیند یاد شده می توانند حضور برخی گروه های اجتماعی چون زنان را تشویق یا تحدید نموده و بدین ترتیب بر شکل گیری جغرافیای جنسیتی شهرها موثر باشند.
طراحی ورودی شهر با رویکرد هویت بخشی به فضای شهری (نمونه موردی : ورودی شرقی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۱۰۴-۸۳
حوزههای تخصصی:
فضای ورودی شهرها بعنوان یکی از فضاهای شهری و مفصل اتصال دهنده فضای طبیعی خارج و فضای مصنوعی داخل شهر عمل می کند. توسعه بی رویه شهرها و توجه نکردن به الگوهای توسعه فضایی مناسب باعث ضعف در شکل و محتوای فضاهای ورودی شهرها گردیده است و این فضاها را دچار مشکلات و نابسامانی های متعدد کرده است. توجه به گسترش نابسامانی در این عرصه ها اتخاذ تدابیر ویژه و راهگشا را ضروری می نمایاند. هدف از این نوشتار، طراحی دوباره یک بخش فراموش شده شهری به شکلی تازه و با بیانی هماهنگ با نیازهای امروز و شناخت هویت شهری و مؤلفه های آن و نقشی که این مؤلفه ها در ارتقای هویت فضای ورودی شهرها از لحاظ کیفی و بصری دارند، می باشد. پژوهش حاضر از دو بخش نظری و طراحی تشکیل می شود که در آن از روش توصیفی و تحلیلی استفاده می شود. جهت تدوین چارچوب نظری ابتدا مفهوم فضای شهری و مفهوم ورودی شهر به عنوان یکی از انواع فضاهای شهری، مفهوم هویت به عنوان یکی از توقعات مورد انتظار از ورودی شهرها، مفهوم هویت شهری و مؤلفه های آن بیان گردیده است. سپس ضوابط و معیارهایی جهت ساماندهی فضای ورودی شهر با رویکرد تقویت هویت شهری تدوین شده است. در بخش طراحی تحقیق نیز از روش فرایند طراحی استفاده می گردد. بدین ترتیب که ابتدا شناخت وضع موجود با تلفیقی از روشهای توصیفی و تحلیلی و با استفاده از اسناد موجود و تحقیقات میدانی انجام می پذیرد، سپس به ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به منظور تعیین پتانسیل ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای پروژه تحت مطالعه پرداخته می شود. در انتها پس از ارائه ایده های طراحی و انتخاب گزینه برتر، پروژه مورد نظر (فضای ورودی شرقی شهر زنجان ) مورد طراحی قرار گرفته است. آنچه از این تحقیق می توان نتیجه گرفت این است که برقراری نظام تسلسل مراتب در ساماندهی کالبدی شهرها سبب می شد تا پیوند هر بافت به بخش یا بافت متفاوت مجاور خود به کمک مفصلی شکل بگیرد که بتواند نیروهای حاصل از این انتقال (از وضعیتی به وضعیت دیگر) را در خود حل و جذب کند. بافت بخش ورودی شهرها این گونه می باشد که اتصال میان شهر و خارج شهر را به خوبی برقرار می کرد. برهم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهر که یکی از حلقه های این تسلسل است، دچار ابهام و بی هویتی شود و در واقع جایگاه آن به عنوان عنصری مهم در تعریف شهر و نقطه اتصال شهر به پیرامون فراموش شود. بنابراین طراحی و اقدامات صورت گرفته در هر حوزه می بایست با جایگاه و توقعاتی که از آن حوزه انتظار می رود متناسب بوده و با تأمین مؤلفه های کیفی به فضاهایی در شأن نام ورودی شهری برسد که با هویت خاص خود و ایجاد خاطرات جمعی، تا مدت ها در ذهن هر مسافر و شهروندی باقی بماند.
بررسی نقش معماری در طراحی فضاهای شهری؛ نمونه موردی: فضاهای آموزشی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۱۴۰-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
پیش از ظهور سیستم های نوین آموزشی، آموزش معماری در قالب مدرسه و دانشگاه به شیوه سنتی انجام می گرفت، آموزشی هدف دار بود و مهارتی به شاگرد آموزش داده نمی شد مگر آنکه راهِ به کار گرفتن آن نیز نشان داده می شد. این آموزش از طریق نظری و عملی، توامان و در محل خلق اثر صورت می گرفت. در آموزش معماری به شیوه مدرن، به تدریج از اهمیت آموزش به شیوه عملی کاسته شده و جای آن را تئوری-هایی بدون درک شیوه استفاده از آنها پُر کرده است. هم اکنون کارگاه معماری، جولانگاه اندیشه هایی است که به شاگردان تحمیل می شود، بدون آنکه امکان آزمون درستی یا نادرستی نظریات فراهم باشد. در این مقاله، ابتدا با روش تحلیلی- استدلال منطقی و ابزار گردآوری داده مشتمل بر: بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای به بررسی نحوه آموزش و فضای آموزشی هنر معماری در روند توسعه این شاخه ارزشمند از هنر پرداخته شده است. سپس با انجام مطالعات میدانی و به کمک مشاهده و مصاحبه با صاحب نظران، نوع نگرش به هنر معماری و آموزش آن در دوره جدید مورد مطالعه قرار گرفته است. در مرحله بعد با توجه به عوامل کارآمد و ناکارآمدی های موجود در فضای آموزش مدرن و نیازها و امکانات آموزشی، به بررسی چگونگی فضای مدرسه در معماری معاصر پرداخته شده است. نهایتاً با ارائه الگوهایی ازمقتضیات یک مدرسه معماری کارآمد، طراحی مدرسه معماری در بستر مشخص شده صورت پذیرفته است.