مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
حاشیه نشینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیکاری، فقر، شرایط اقتصادی بغرنج و مسائل و مشکلات از یک سو و تمایل مردم برای سکونت در شهرهای بزرگ و یا مجاورت اینگونه شهرها از سوی دیگر همواره یکی از مسائل اصلی شهرهای کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران بوده است. با یک بررسی کارشناسانه و مشاهده آمار و ارقام از فاجعه بارتر شدن این مسئله حکایت دارد که اگر برنامه ای مدون و طراحی شده برای آن در نظر گرفته نشود کل جوامع شهری را تهدید می کند. ساکنانی که با توجه به مسائل و مشکلات فراوان به دور ازحداقل شرایط زیستی مناسب و بدون دسترسی به منابع درآمدی پایدار، مجبور به سکونت در مناطقی مختلف شهر می شوند. مناطقی که بستر مناسب برای پذیرفتن این ساکنان را ندارند و در نتیجه این هجوم سکونتگاه های غیر رسمی برای سکونت بوجود می آیند.هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش سکونتگاه های غیر رسمی در ساختارفضایی شهری و بررسی نحوه جلوگیری از گسترش سکونتگاه های غیر رسمی و پیدا کردن روش های بهینه جهت ساماندهی این نواحی در شهر همدان می باشدکه در ابعاد کالبدی ، فضایی ، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.روش شناسی تحقیق: از لحاظ متدولوژی تحقیق حاضر با توجه به ماهیت نوعی تحقیق کاربردی- توسعه ای است. و نحوه گردآوری داده های توصیفی از شاخه پیمایشی می باشد. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک دلفی و تحلیل آمار با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل سکونتگاه های غیر رسمی محدوده شهر همدان می باشد.یافته ها: نتایج بدست آمده از آزمون t-test تک نمونه ای در مورد رضایت ساکنان از وضعیت سکونتگاه های غیر رسمی شهر همدان نشان می دهد که این محلات با توجه به جدول که حاصل از خروجی آزمون t-test می باشد نشان می دهد که رضایتمندی در این محلات با توجه با اختلاف میانگین و حد بالاو پایین درسطح متوسط و نامطلوب می باشد.نتایج: توسعه شهر همدان و گسترش شهر نشینی در دهه های اخیر با رشد اسکان غیر رسمی همراه بوده است. این پدیده اجتماعی- اقتصادی به دلیل نبود توجه به برنامه ریزی منطقه ای و شهری و توانایی های درونی منطقه شهری به لحاظ ایجاد فعالیت و ظرفیت اشتغال شکل گرفته است و اغلب این محلات در محدوده خدماتی شهر همدان واقع شده اند و مشکل اصلی آنها نبود برخورداری از امکانات و خدمات رفاهی و اجتماعی شهر است. علاوه بر این کالبد و سیمای شهر همدان را با مشکل مواجه نموده است. واقعیت این است که نمی توان این محدوده ها را از فضای برنامه ریزی حذف کرد و آنها را نادیده گرفت بلکه باید با برنامه ریزی شهری دقیق و متناسب با ویژگی های ساکنین به ایجاد تغییر در کالبد و بافت آنها پرداخت.
طراحی مدلی برای تعیین سهم عوامل مؤثر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا؛ مطالعه موردی: حاشیه نشینان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۱۰-۹۵
حوزه های تخصصی:
مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها، آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فراوانی را باعث شده است. این در حالی است که تمرکز جمعیت در بخش خاصی از سرزمین، مخالف سیاست های آمایش سرزمین است. به همین دلیل، اگر این گروه مجدداً به روستاهای خود بازگردند، بخش زیادی از این مشکلات مرتفع خواهد شد. اما برای تحقق این هدف، ضرورت دارد که زمینه ها و عوامل تسهیل کننده این روند، شناسایی گردد. به همین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی و همبستگی برای تعیین مدلی برای تعیین سهم هر یک از عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی در فراوانی وقوع از دیدگاه مهاجران و اولویت بندی این عوامل از دیدگاه کارشناسان، به انجام رسید. داده های موردنیاز با پرسش نامه مورد تأیید و از نمونه ای به حجم 300 نفر از مهاجران شهر مشهد و 30 نفر از کارشناسان این حوزه گردآوری شد. برای سنجش پرسش نامه از آلفای کرونباخ و برای کفایت حجم نمونه از شاخص KMO، برای شناسایی ساختار عاملی و بررسی بارهای عاملی از آزمون EFA و برای تعیین روابط بین متغیرها از مدل شاخص های چندگانه و علل چندگانه استفاده شد. برای ارزیابی مدل نیز از محاسبه شاخص های برازش مانندRMSEA ،TLI ، CFI و Chi-square بهره بردار شد. نتایج نشان داد، در بین متغیرهای پیشگویی کننده، تنها متغیر پیوند با نهادهای اجتماعی، می تواند دیدگاه مهاجران را متأثر سازد. به همین دلیل، این متغیر در کل با متغیرهای پنهان ارتباط معنی داری داشت که این ارتباط بیشتر با دو متغیر پنهان (مهاجر اصلی) و (تسهیل کننده ها) بود. بااین وجود، هر چهار شاخص برازش، کمتر از مقدار مطلوب بودند و به این ترتیب برازش مدل تأیید نشد، اما مشخص شد که بازگشت عمدتاً به روستاهای غیر زادگاه اولیه بوده و ابعاد خانوادگی به خصوص زیرمعیار «مشاهده رفتار همنوعان» بالاترین تأثیر بر بازگشت حاشیه نشینان به روستا را به خود اختصاص می دهد. این یافته عمدتاً با نظریات وبلن، گیدنز و سیستمی همخوانی دارد. مطابق این نتایج، می توان با نشان دادن تعداد، تنوع و شرایط کنونی افرادی که دست به مهاجرت زده اند، تعداد بیشتری از حاشیه نشینان را متقاعد نمود تا به روستا بازگردند.
تحلیل وضعیت مالکیت در بخش مسکن و پیامدهای آن
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۱ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۱)
77 - 87
حوزه های تخصصی:
بالا بودن سهم مسکن در سبد هزینه ای خانوارها، ضرورت افزایش حساسیت سیاست گذاران کشور را در نحوه مدیریت بخش مسکن طلب می کند. اتخاذ روش های مختلف در راستای حمایت از مستأجران و سرمایه گذاران در این حوزه برای کنترل نرخ اجاره بها و نیز قیمت واحدهای مسکونی دارای اهمیت ویژه ای است. داده ها حاکی است که نرخ افزایش اجاره نشینی در کشور از نرخ افزایش مالکیت پیشی گرفته و از توان اقتصادی خانوارها کاسته شده است. این موضوع منجر به رشد حاشیه نشینی و افزایش مشکلات ناشی از آن، افزایش سوداگری در بازار مسکن، افزایش نارضایتی عمومی و افزایش شکاف طبقاتی شده است. نگاهی به تجربیات جهانی نشان می دهد بازار اجاره بها به طور کامل در انحصار دولت است و قوانین به گونه ای پایه ریزی شده که همواره به نفع مستأجران است. رابطه حقوقی میان مالک و مستأجر تعریف و افزایش سقف اجاره بها به روشنی تبیین شده و در راستای تنظیم بازار، قانون گذار حقوق بسیاری را برای مالک قرار داده است. با توجه به نرخ تورم بالای مسکن در کشور و وضعیت حاکم بر اقتصاد، برخی راهکارها ازجمله اعمال مالیات مؤثر بر بازار مسکن، کاهش تمرکززدایی با تکیه بر سند آمایش سرزمین، کنترل متغیرهای کلان اقتصادی، اعمال قوانین کنترل نرخ اجاره بها و... پیشنهاد می شود.
رابطه سرمایه اجتماعی درون گروهی با سلامت روان حاشیه نشینان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۲ شماره ۴۸
۱۴۹-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مقاله حاضر، تأثیر سرمایه اجتماعی را بر سلامت روانی حاشیه نشینان شهر اصفهان بررسی می کند. روش: جامعه آماری این پیمایش، از افراد بیش از ۱۶ سالِ ساکن در منطقه ارزنان و زینبیه تشکیل شد. از بین این افراد، ۳۵۷ نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش سلامت روان، از پرسش نامه استاندارد ۲۸ سؤالی سلامت سازمان جهانی بهداشت و برای ارزیابی سرمایه اجتماعی، از آرای پوتنام و کلمن و پرسش نامه سرمایه اجتماعی شامل مؤلفه های اعتماد، عضویت در شبکه ها، انسجام، و هنجارهای غیررسمی استفاده شد. یافته ها: میانگین اعتماد اجتماعی، 62/2 و میانگین عضویت در شبکه ها، 63/2 بود که هر دو از حد متوسط کم تر بود. همچنین، میانگین انسجام اجتماعی، 21/3 و هنجارهای اجتماعی، 06/3 بود که هر دو از حد متوسط بیش تر بود. میانگین سلامت روان نیز 06/3 بود. بین اعتماد و سلامت روان (115/0=r) و بین انسجام و سلامت روان (187/0=r) و بین هنجارهای اجتماعی و سلامت روان (289/0=r)، رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت، اما بین عضویت در شبکه ها و سن با سلامت روان رابطه وجود نداشت. در کل، سرمایه اجتماعی، 5/13درصد از پراکنش سلامت روان را تبیین می کند. بحث: براساس نتایج: ۱. از بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی، هنجارهای غیررسمی قوی ترین هم بستگی را با سلامت روان داشت؛ ۲. سطح اعتماد حاشیه نشینان پایین است و نسبت به نهادهای رسمی چندان خوش بین نیستند. پیشنهاد می شود مسئولان شهرداری ها، از طریق برگزاری فعالیت های فرهنگی ورزشی، در بهبود این مسئله کوشا باشند.
مرور نظام مند مطالعات انجام شده در زمینه حاشیه نشینی (1375 تا 1396)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۱
133-85
حوزه های تخصصی:
مقدمه:با رشد شتابان جمعیت شهری کشورهای درحال توسعه، حاشیه نشینی به عنوان یکی از معضلات و مسائل اجتماعی دامن گیر مدیریت شهری این کشورها شده است. در ایران نیز، حاشیه نشینی به عنوان یک چالش فراگیر در بسیاری از شهرها و کلان شهرها خودنمایی کرده است. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش مرور نظام مند است و این فرصت را مهیا می سازد که با مداقه در اهداف، سوالات، روش شناسی، چارچوب نظری و سایر ویژگی های مطالعات منتخب یک بررسی توصیفی و تحلیلی از آن ها انجام گردد. در چارچوب این روش و در گام نخست، واژه «حاشیه نشینی» و سایر واژگان نزدیک به آن از نظر معنایی مانند «آلونک نشینی» «اسکان غیررسمی» و «سکونت گاه های غیرقانونی» در کتابخانه ها، مراکز و بانک های علمی فارسی مورد جستجو قرار گرفتند و پس از اتمام جستجو مرتبط ترین مطالعات با اهداف تحقیق انتخاب شدند. معیارهای ورود مطالعات شامل انجام پژوهش در کشور ایران، انتشار مطالعه به زبان فارسی و تمام متن بودن آنها، بود. معیارهای خروج از مطالعه نیز محدود به دسترسی نداشتن به متن کامل مطالعه (مقاله)، عدم تمرکز بر کلیدواژگان مورد بررسی محقق و عدم برخورداری از چارچوب نظری واضح و مشخص بود. یافته ها: تلاش های صورت گرفته در زمینه مطالعه حاشیه نشینی را می توان در چند موضوع زیر دسته بندی کرد: 1) پژوهش هایی که سعی در تبیین عوامل موثر بر شکل گیری حاشیه نشینی داشته اند و بر عوامل جاذبه و دافعه شهری و روستایی و همچنین تکانه های تحول آفرین موثر بر این موارد تمرکز کرده اند. 2) پژوهش هایی که متمرکز بر شرایط گذران زندگی حاشیه نشینان بودند و التفاتی به شناسایی و کشف عوامل موثر در پیدایش این وضعیت نداشتند. در این پژوهش ها وضعیت محلات حاشیه نشین از یک سو از نظر سلامت و بهداشت و از سوی دیگر با تمرکز بر شاخص های اجتماعی و اقتصادی کیفیت زندگی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. 3) دسته سوم از مطالعات انجام شده با محوریت سیاست های ساماندهی و مدیریت محلات حاشیه نشین از منظر فضایی-کالبدی و رفاه و تامین اجتماعی قابل رصد است. 4) طیف دیگری از پژوهش های انجام شده در زمینه حاشیه نشینی بر پیامدها مترکز بودند. در بیشتر این پژوهش ها پیشفرض این بود که مناطق حاشیه نشین بستر مناسبی برای جرم هستند و بروز انواع آسیب های اجتماعی در آن ها محتمل است. شمار اندکی از این مطالعات نیز به افزایش تعداد جمعیت و برهم خوردن تعادل محلات حاشیه نشین پرداخته اند. بحث: مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در دو دهه گذشته در حوزه حاشیه نشینی و از سوی محققان رشته های مختلف از جمله جامعه شناسی، جغرافیا و مدیریت نشان می دهد کنکاش پیرامون این شکل اسکان نتوانسته است شرایط موثر بر شکل گیری آن، استراتژی های افراد ساکن در این محلات و پیامدهای زیست در این محلات را به وضوح روشن سازد.
بازشناسی مؤلفه های پایگاه اجتماعی و رابطه آن با گرایش به کارتن خوابی در شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
۱۳۵-۹۷
حوزه های تخصصی:
پیش فرض موجود در میان جامعه شناسان، وجود رابطه بین طبقات اقتصادی و پایگاه اجتماعی پایین و میزان گرایش به کجروی1 اجتماعی بیانگر گرایش به پارادایم تضادگرایی در این شاخه از حوزه جامعه شناسی است. اما ازآنجاکه پژوهشگر در مطالعاتی که درباره کارتن خوابی داشته، با موارد نقض کننده این گزاره مواجه شده بود، این پژوهش را با هدف مطالعه رابطه پایگاه اجتماعی و گرایش به کارتن خوابی در میان کارتن خواب های شهر تهران آغاز نمود. روش: روش پژوهش ترکیبی و از نوع ترکیبیِ متوالی بود. بدین صورت که ابتدا بر اساس فرضیه های موجود در چارچوب نظری که متأثر از نظریه های تضادگرایی در کنار نظریه کنش متقابل گرایی مید بود و تأثیر پایگاه اجتماعی پایین در گرایش به انحرافات اجتماعی و در این پژوهش، گرایش به کارتن خوابی تدوین شد و پرسشنامه ای محقق ساخته در میان کارتن خواب های شهر تهران توزیع شد. در بخش کمی، جامعه آماری 12048 نفر بودند و بر اساس فرمول کوکران، 372 نفر به عنوان جامعه موردمطالعه انتخاب شدند که شیوه نمونه گیری نیز تصادفی بود. در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها پیش رفت که پس از مصاحبه با 34 نفر از کارتن خواب های شهر تهران، پژوهشگر به اشباع داده ها دست یافت. یافته ها و نتایج: نتایج پژوهش در بخش پیمایشی و کمی نشان داد که رابطه کارتن خوابی و پایگاه اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نبود. پس ازآن، بر مبنای داده های گردآوری شده، سه پایگاه اجتماعی بالا، متوسط و پایین از یکدیگر تفکیک شدند که رابطه گرایش به کارتن خوابی و پایگاه اجتماعی پایین و متوسط در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بود. بدین ترتیب، پژوهشگر برای بازشناسی مؤلفه های پایگاه اجتماعی و نقش آن در گرایش به کارتن خوابی بر اساس مصاحبه با کارتن خواب ها نشان داد که در پایگاه اجتماعی پایین، مهاجرت و حاشیه نشینی، حضور در موقعیت های آسیب زا افزایش می یابد. در پایگاه اجتماعی بالا نیز تنوع موقعیت های فراغتی، امکان حضور در موقعیت های پرخطر را افزایش داده و به اعتیاد و کارتن خوابی منجر می شود. این نتایج نشان داد که فرضیه تضادگرایان در مورد رابطه فقر اقتصادی و گرایش به انحرافات اجتماعی همیشه نمی تواند معنادار داشته باشد.
اسکان غیررسمی و آسیبهای اجتماعی در شرق مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
۳۱۹-۲۸۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئله حاشیه نشینی نه تنها منجر به سیاه نمایی چهره بیرونی شهر می شود بلکه دارای عواقبی نامطلوب و جبران ناپذیرتر است. شناسایی آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیه نشینی، از مهم ترین مسائل شهری است که باید آن را موردتوجه قرار داد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان میزان حاشیه نشینی با آسیبهای اجتماعی شرق استان مازندران است. روش: روش پژوهش از نوع کمی، پیمایشی بود. جامعه آماری شامل افراد ساکن مناطق حاشیه نشین شرق استان مازندران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای و سپس تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بوده که تحلیل آن با مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos صورت گرفت. یافته ها: حاشیه نشینی بر شکل گیری آسیبهای اجتماعیگرایش به خشونت، مصرف مشروبات الکلی، قانون گریزی، احساس ناامنی، اختلالات روانی، اختلال در سلامت اجتماعی، گرایش به اعتیاد، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، ازخودبیگانگی اجتماعی، فقر اقتصادی و احساس محرومیت تأثیر مثبت دارد. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان گر برازش و قابل قبول بودن مدل نظری پژوهش بود. بحث: پدیده حاشیه نشینی در مازندران حاصل و برونداد مشکلات اجتماعی و ساختاری درهم تنیده است و مسائل اجتماعی فراوانی را در پی دارد. لذا سیاست گذاران و مسئولان، باید در برنامه ریزی ها، توجه جدی تر و هماهنگ تری در جهت رفع نواقص و کاستیهای مناطق حاشیه نشین اعمال کنند.
ادراک ساکنین متن شهر از حاشیه نشینان؛ استراتژی های مواجهه ساکنین مناطق برخوردار شهر مشهد با حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
205 - 238
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های کم برخوردار مناطقی با آسیب ها و محرومیت های گوناگون هستند. محرومیت ها موجب می شود این مناطق با «داغ ننگ مکانی» شناخته شوند. انگ مکانی ماهیتی پویا داشته و به افراد منتقل می شود و زمینه بدنامی آنان را موجب می شود؛ بنابراین ساکنین این محلات با داغ مکانی ادراک می شوند که به موجب آن برچسب های مختلفی به آنان تعلق می گیرد و استراتژی های گوناگونی برای مواجهه با آنان اتخاذ می شود. این پژوهش با هدف مطالعه چگونگی ادراک حاشیه نشینان از نگاه ساکنین مناطق برخوردار و استراتژی های مواجهه با حاشیه نشینان در شهر مشهد است. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختمند انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه براساس قاعده اشباع اطلاعاتی تعیین شده است. تحلیل مصاحبه ها با تکنیک تحلیل مضمون براون و کلارک پیش برده شد. یافته های حاصل از 21 مصاحبه با ساکنین مناطق برخوردار شهر مشهد نشان داد حاشیه نشینی از منظر این افراد با خصیصه هایی چون حصر مرتبه آغازین (زیست معاش محور، پایگاه اقتصادی فرومایه، خودایستا و خودناتوان)، خودنابه هنجار (ارزشمندی خصوصیات ناپسند، هنجارگریز) و فرهنگ فرومایه (کنش تکانشی، خود ناآراسته، تربیت فرودین، لهجه فرودین، گفتار فرودین، کنش فرودین و سرمایه فرهنگی فرودین) ادراک می شوند، که مجموع این ادراکات در کنار یک دیگر موجب برساخت «داغ ننگ حاشیه نشینی» می شود. برساخت داغ ننگ حاشیه نشینی و ادراک آن مبنایی برای کنش با حاشیه نشینان می شود که براساس آن دو دسته استراتژی های «سازش اجتماعی» که به منزله پذیرش حاشیه نشینان و تمایل به ارتباط با آن و «عدم سازش اجتماعی» به منزله عدم پذیرش و تمایل به مرزبندی با آنان دارد، در تعامل با حاشیه نشینان به کار گرفته می شود.
آشفتگی حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی معضلی در مدیریت حوادث غیر مترقبه (زلزله)
حوزه های تخصصی:
افزایش بی رویه جمعیت شهرها به ویژه نخست شهرهای کشورهای درحال توسعه ناشی از رشد طبیعی و مهاجرت، باعث ایجادپدیده اسکان غیررسمی شده که این پدیده معضلات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی را در این شهرها به وجود آورده است. مردم ساکن در این محدوده ها بیشتر به گروه های کم درآمد و میان درآمد پایین تعلق دارند. جمعیت ساکن در بافت های حاشیه ای که در حال حاضر در اولویت بهسازی و توانمندی شرکت بازآفرینی شهری ایران قرار گرفته اند. مشخصات اصلی این سکونتگاه ها که باعث شده به نام سکونتگاه غیررسمی اطلاق شوند هم وضعیت سند رسمی مالکیت و هم اشتغال و اقتصاد غیررسمی است. منظور از اقتصاد غیررسمی، فعالیت مجرمانه و غیرقانونی نیست؛ بلکه منظور، آن گروه های شغلی است که زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار ندارند و بیشتر، کارگران ماهر روزمزد و کارگران فصلی و شاغلان بخش خدمات ساده را شامل می شوند. علاوه بر این وضعیت، امکانات مسکن و کیفیت ساخت نیز در این محدوده ها مسائل جدی دارد. هدف مقاله حاضر بحران حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی معضلی در مدیریت زلزله با روش توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد آنچه در مدیریت بحران و کاهش بلایا در مراحل مختلف لازم و ضروری است همکاری های بین بخشی در بین دستگاه های متولی می باشد؛ و در تعیین استراتژی های مربوط به مدیریت بحران سکونتگاه ها، عوامل درونی و بیرونی شاخص اجتماعی، تهدیدات و نقاط قوت و ضعف شاخص محیط زیستی، عوامل بیرونی (فرصت و تهدید) و نقاط ضعف شاخص اقتصادی، باید در اولویت قرار گیرد. در نتیجه تشکیل کارگروه هماهنگی مدیریت بحران در مناطق حاشیه و سکونتگاه های غیررسمی و سایر مناطق هدف می تواند کارساز باشد.
فراتحلیلی بر پژوهش های حوزه ی اسکان غیررسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود امکانات و زیرساخت های مختلف در شهرها موجب شده است تا بسیاری از روستاییان محل زندگی خود را ترک و به شهرها مهاجرت کنند. این درحالی است که گرانی قیمت زمین و مسکن مهاجران تازه وارد را مجبور می کند تا به دور از چشم مسؤولان و بدون اخذ مجوز از دستگاه های متولی، به ساخت سرپناه در حاشیه شهرها اقدام کنند که به تبع آن مشکلات زیادی را برای مسؤولان درزمینه خدمات رسانی و همچنین برای حاشیه نشینان به وجود می آورد. این پژوهش با روش فراتحلیل )روشی سیستماتیک برای نیل به این اهداف با تحلیل آماری یافته های کمی حاصل از مطالعات مربوط به یک مسأله پژوهشی است (و با هدف شناسایی و دسته بندی مقالات پژوهشی نوشته شده در حوزه حاشیه نشینی در مجلات علمی- پژوهشی در داخل ایران نگارش شده است؛ به طوری که پس از جست وجو و شناسایی مقالاتی که طی سال های اخیر مستقیماً به موضوع یادشده پرداخته اند، بافهم رویکردها و ماهیت آن ها، به بررسی ساختار مقالات شامل روش شناسی، شاخص ها، نمونه گیری، روش های جمع آوری و تحلیل داده ها و نتایج به دست آمده پرداختیم تا جنبه های مثبت و منفی را واکاوی کنیم. در چهارچوب این روش، در ابتدا واژه اسکان غیررسمی و سایر واژگان نزدیک به آن از نظر معنایی مانند آلونک نشینی، حاشیه نشنی و سکونتگاه های غیرقانونی در کتابخانه ها، مراکز و بانک های علمی فارسی مورد جست وجو قرار گرفتند و مرتبط ترین مطالعات با اهداف تحقیق انتخاب شدند. معیارهای ورود مطالعات شامل انجام پژوهش در کشور ایران، انتشار مطالعه به زبان فارسی و تمام متن بودن آن ها بود. نتیجه پژوهش ها حاکی از آن است که همه مقالات نوعی نظریه آزمایی بوده و منجر به نظریه سازی نشده است. هرچند که برخی از پژوهش ها، الگوها و پیشنهادهای بسیار خوب و تازه ای را ارائه داده اند، باتوجه به ماهیت پژوهش ها نمی توان آنها را در رده پژوهش های بنیادی و نظریه ساز قرار داد.
بررسی علل تشدید حاشیه نشینی در تبریز از منظر عوامل برنامه ریزی ناحیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تکوین و تشدید حاشیه نشینی در پیرامون شهرها تحت تأثیر روابط نابرابر سیاسی- اقتصادی در سطح جهانی، ضعف برنامه های ملّی در سطح میانی و برنامه ریزی شهری در سطح خرد شکل گرفته و در این راستا شهر تبریز نیز همانند سایر شهرهای بزرگ ایران، خیل عظیمی از جمعیت حوزه های روستایی و شهرهای کم جمعیت را به سوی خود کشانده و زمینه ساز افزایش میزان حاشیه نشینی شده است و مهمّ ترین هدف از پژوهش حاضر بررسی علل و عوامل تشدید حاشیه نشینی در شهر از منظر عوامل برنامه ریزی ناحیه ای است.داده و روش: تحقیق حاضر، از دیدگاه ماهیت روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری، ساکنان مناطق حاشیه نشین کلانشهر تبریز (مناطق قربانی، سیلاب، حیدرآباد، مارالان، ساری زمی، آخمه قیه، آخر طالقانی، قسمت های از لاله، محله غازان داغی و پاتوق) می باشند. این مناطق طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای 309581 نفر جمعیت بوده و با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. افرادی به عنوان نمونه انتخاب گردید که اطلاعات کافی در این زمینه داشتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات نیز از آمارهای توصیفی و استنباطی (تی تک نمونه ای، کندال، تحلیل عاملی و تکنیک معادلات ساختاری) استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصله نشان م ی دهد، مهمترین عوامل مؤثر در تشدید و گسترش حاشیه نشینی در کلانشهر تبریز عبارتند از؛ 1) مدیریت و برنامه ریزی و سیاست گذاری و فناوری، 2) جاذبه های اقتصادی، رشد جمعیت و بروز مخاطرات محیطی، 3) نابرابری درآمدی و دسترسی به شغل و امکانات، 4) دافعه های اقتصادی محل سکونت مبدا و اختلافات قومی، 5) دافعه های اجتماعی فرهنگی محل سکونت قبلی، 6) رشد جمعیت روستا و میل به مهاجرت و 7) یافتن شغل و مسکن. در این میان عامل های اول و دوم به ترتیب با مقدار ویژه 60/5 و 45/5 از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. در این میان عامل های اول (عامل مدیریت و برنامه ریزی و سیاست گذاری و فناوری) و دوم (عامل جاذبه های اقتصادی، رشد جمعیت و بروز مخاطرات محیط) به ترتیب با مقدار ویژه 5/60 و 5/45 از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و عامل هفتم نیز با مقدار ویژه 1/51 از کمترین اهمیت برخوردار می باشد.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر، نشان دهنده تأثیر عوامل مختلف بر تکوین و تشدید حاشیه نشینی است که در این رابطه باید عوامل و فاکتورهای کمی و کیفی را در تشدید و گسترش حاشیه نشینی در کلانشهرها لحاظ کرد.
حاشیه نشینی و امنیت کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی یکی از چالش های جدی جهان در قرن بیست و یکم است. در ایران نیز طبق آمار، بیش از یک دهم جمعیت در حاشیه شهرها زندگی می کنند و شمار زیادی از آنها در کلان شهر تهران سکونت دارند. حاشیه نشینان که غالباً مهاجران روستایی کم بضاعت هستند، بیشتر در زمین های پست و کم بهای اطراف شهر به صورت غیر رسمی اسکان یافته اند. این نوع سکونت فاقد هر نوع استاندارد زندگی است، به همین علت، مسائل و مشکلات زیادی به وجود آورده است که به خصوص مسائل امنیتی آن اهمیت فراوانی دارد. این مقاله با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به سوال اصلی تحقیق است که «وضعیت حاشیه نشینی در کلان شهر تهران چگونه است و چه تاثیری روی امنیت آن دارد؟» با استفاده از چارچوب نظری برگرفته از رهیافت های محرومیت نسبی و انتظارات رضایتمندی، سوال اصلی به آزمون گذاشته شد. یافته های تحقیق مبتنی بر اسناد، مدارک و شواهد مشخص کرد به رغم برخی اقدامات مقطعی، حاشیه نشینی در کلان شهر تهران رو به گسترش است و با وجود اینکه نسل اول شرایط زندگی در این مناطق را قبول کرده اند، نسل دوم که خود را متولد تهران می دانند، در مقایسه زندگی خود با گروه مرجع (شهروندان تهرانی) دچار محرومیت نسبی شده اند و برای جبران آن راه های قانونی و رسمی را دشوار یا مسدود یافته به کارهای غیرقانونی و هنجارشکن روی آورده اند که نتیجه آن ناامنی های بسیار برای حاشیه نشینان، شهروندان تهرانی و دولت است.
عوامل اقتصادی و اجتماعی حاشیه نشینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان گذشته، با رشد شتابان شهرنشینی بسیاری از مردم به دلیل نارسایی شیوه های تولید در روستاها و شهرهای کوچک، به شهرها و کلان شهرها مهاجرت نموداند. این فرایند شیوه ی جدیدى از زندگى شهرى را که عموماً با تراکم بیش از حدّ جمعیت، تعارض فرهنگى، بى ثباتى اجتماعى، بیکارى، مشاغل کاذب، خشونت، جرم، آمادگى براى آشوب و... همراه بود را در حاشیه ی بسیاری از شهرهای بزرگ فراهم آورد. رشد شتابان مهاجرت سبب شد تا ترکیب جمعیتی شهرها و استان های بزرگ حالت طبیعی خود را از دست داده و شهرهای حاشیه ای به وجود آیند. لذا ما در این پژوهش عوامل مؤثر بر حاشیه نشینی در ایران را با تأکید بر دلایل شکل گیری و گسترش شهرهای حاشیه ای در نزدیکی کلان شهر تهران، شناسایی و مدل سازی نمودیم و ضمن بررسی و توصیف های آماری، با استفاده از مدل ریاضی-اقتصادسنجیِ لاجیت-پروبیت دریافتیم که مهاجرت، درآمد پایین مهاجران و اندازه ی خانواده ی آنها، گرانی غیرمتعارف زمین شهری در تهران، و نهایتاً وجود اعضای بیکار در خانواده سبب ظهور و رشد سریع حاشیه نشینی شهری در این استان شده است.
چالش های مدیریت انتظامی در پیشگیری از جرائم مناطق حاشیه نشین بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
97 - 126
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توسعه مهاجرت از روستابه شهر، توسعه حاشیه نشینی در مراکز شهری و افزایش جرائم و چالش های پلیس در پیشگیرى و کاهش جرائم در این مناطق مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و مسئولان در چند دهه گذشته بوده است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی چالش های مدیریت انتظامی در پیشگیری از جرائم مناطق حاشیه نشین شهر بیرجند بوده است.
روش : روش انجام پژوهش، کیفی از نوع اکتشافی می باشد. جامعه آماری شامل فرماندهان و مدیران انتظامی، قضات دادگستری و استادان شاغل در دانشگاه بیرجند بود که با روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند با تعداد 19 نفر مصاحبه عمیق شد. در تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار «مکس کیودا» نسخه 20/20 استفاده شد.
یافته ها: چالش های مهم مدیریت انتظامی در پیشگیری وضعی از جرائم در قالب چهار مضمون اصلی شامل عوامل مدیریتی، عوامل مرتبط با تجهیزات، عوامل مرتبط با مجرمان و عوامل شهری و شانزده مضمون فرعی شناسایی شدند. چالش های مهم مدیریت انتظامی در پیشگیری اجتماعی از جرائم در قالب پنج مضمون اصلی شامل عوامل ایمنی، عوامل شغلی، عوامل آموزشی، عوامل مدیریتی و عوامل ارتباطی و چهارده مضمون فرعی شناسایی شدند. چالش های مدیریت انتظامی در پیشگیری کیفری از جرائم در قالب سه مضمون اصلی شامل عوامل رفتاری، عوامل قانونی و عوامل سازمانی و نُه (9) مضمون فرعی شناسایی شدند.
نتیجه گیری: درصورتی که بسترهای قانونی و قضایی لازم برای پلیس فراهم شود و امکانات و منابع لازم تأمین و موانع اجرایی پلیس کاهش یابد، امکان موفقیت پلیس در پیشگیری از جرائم مناطق حاشیه نشین بسیار زیاد خواهد بود. با این وصف، این بسترها در اختیار قوای سه گانه و نیز منوط به همکاری مردم است؛ بنابراین، موفقیت پلیس برای پیشگیری از جرائم در شهر و مخصوصاً مناطق حاشیه نشین تا حدود زیادی مستلزم هماهنگی و همکاری مراکز برون سازمانی و مردم در سطح کلان و در حوزه داخلی رفع موانع درون سازمانی است.
سرمایه های جمعی و تاب آوری محلی ساکنان شهرهای حاشیه ای (مردم نگاری ساکنین شهرک عزیزی شهر قدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
119 - 137
حوزه های تخصصی:
هدف: در چند دهه ی گذشته، رشد شتابان مهاجرت داخلی در کشور سبب شده تا ترکیب جمعیتی شهرها به هم ریخته و هر روز بر جمعیت شهرهای حاشیه ای افزوده شود و پیامد این مسئله در شکل آسیب شناختی آن، تراکم بیش از حد جمعیت، شکل گیری تعارض های فرهنگی در شیوه زیست جدید، بیکاری و انواع آسیب های اجتماعی بوده است. فارغ از رویکرد آسیب شناختی نسبت به توسعه شهرهای حاشیه ای، مسئله ی حائز اهمیت این است که این اجتماعات علی رغم تنش ها و مسائل متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چگونه دوام پیدا می کنند و سازوکارهای قوام بخش تاب آوری این گونه اجتماعات چیست؟ این مطالعه باهدف بررسی سازوکارها و راهبُردهای به کار گرفته شده توسط ساکنان مناطق حاشیه نشین، در پی تحلیل الگوهای مصرف خانواده های ساکن در شهرک عزیزی شهر قدس است.روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش مردم نگاری و با مدد از روش هایی چون مشاهده ی مشارکتی و مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخت. مدت زمان حضور در میدان جهت جمع آوری داده های تحقیق، ۱۸ ماه بوده است؛ البته به دلیل شرایط همه گیری ویروس کرونا، این حضور مستمر نبوده است. در این مدت با ۳۲ خانواده ی ساکن در شهرک عزیزی و همچنین صاحبان بنگاه های اقتصادی محلی مصاحبه هایی صورت پذیرفت. معیار ادامه ی مصاحبه ها، اشباع نظری بود. طی این مصاحبه ها از مفاهیم نظری حساس چون بسترمندی کنش های افراد، تاب آوری و عقلانیت محلی استفاده و با تمرکز بر مصرف و نحوه ی تأمین نیازهای روزمره به مطالعه ی الگوهای مصرف خانواده ها پرداخته شد. متون استخراج شده از مصاحبه ها با استفاده از تحلیل مضمون کدگذاری شدند.یافته ها: نتایج نشان می دهند باتوجه به موقعیت و شرایط اقتصادی و فرهنگی میدان موردمطالعه، مدیریت الگوی مصرف اقتصادی در میان خانواده های مورد بررسی، متأثر از مولفه های اجتماعی چون حمایت های شبکه های اجتماعی به طرق مختلف، هوشمندی در انتخاب نوع فروشگاه یا روش های خرید، خرید بر اساس قاعده آشنایی، پرسه زنی جهت خرید بهینه و تکیه بر خریدهای قسطی و نسیه ای بوده است. تمام این مؤلفه ها گویای آن است که در جامعه موردمطالعه، شکل خاصی از عقلانیت محلی باتکیه بر منابع و سرمایه جمعی حاکم است که لزوماً شکل خاصی از عقلانیت در وجه عقلانیت ابزاری نداشته و امکان ارائه ی چشم انداز نظری جهت درک و تفسیر نحوه ی تصمیم گیری ها و سازوکارهای کنش های اقتصادی افراد جامعه مورد مطالعه را ندارد. ساکنین باتوجه به محدودیت های زیست روزمره شان، رفتار هوشمندانه ای در زندگی دارند و از راهبُردهای گوناگونی برای برطرف کردن نیازهای خود بهره می برند. چنین استدلال شد که تاب آوری محلی در این گونه اجتماعات، نتیجه ی منابع و سرمایه های جمعی آن ها است. به این معنا که ساکنان این اجتماعات از منابع موجود، به خصوص شبکه های ارتباطی و سرمایه های جمعی در جهت پاسخ به نیازهای خود بهره می برند. به نظر می آید وجود و بهره گیری از چنین راهبردهایی به پابرجایی مناطق اسکان غیررسمی یاری رساند، این در حالی است که وجود جاذبه در چنین مناطقی به جریان مهاجرت های پیرامون-مرکز خواهد افزود و این مسئله می تواند منجر به بروز مسائل جدیدی در این مناطق گردد
بررسی و تحلیل مشکلات کنترل حاشیه نشینی ازمنظر قوانین (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
109 - 123
حوزه های تخصصی:
تأسف بارترین شکل توسعه درهم و بی قواره شهرها شامل حلبی آبادها، آلونک نشینی ها و زاغه نشینی ها که در باغها و زمینهای مزروعی حاشیه شهری (چسبیده به محدوده قانونی و در حریم شهرها) رشد می یابند. و دارای کوچه های باریک و پرپیچ و خم و از نظر بهداشتی نامطلوب و ساخته شده با مصالح اولیه (چوب و گِل) و نامتعارف مثل مقوا، حلب، نایلون، لاستیک خودروها، پیت های نفت می باشد، گفته می شود. بخشی از شهر که در آن نارسایی عرضه خدمات درمانی، بهداشتی، آموزشی، تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی نامطلوب، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل، زلزله، آتش سوزی دیده می شود. دراین پژوهش ابتدا به بررسی قوانین مرتبط با مدیریت ساخت و سازها توسط شهرداری ها ، دهیاری وبخشداری ها پرداخته شده و سپس اهرم های نظارتی و کنترلی بررسی می شوند . در ادامه با تجزیه وتحلیل با مدل سوات که یکی از ابزارهای استراتژیک تطابق قوت و ضعف درون سیستمی با فرصتها و تهدیدهای برونسیستمی است. و ارزیابی منظمی را برای شناسایی این عوامل و تدوین برنامه هایی بلندمدت که بهترین تطابق بین آنها ایجاد نماید، ارائه میدهد. یک برنامه ریزی بلندمدت که قوتها و فرصتها را به حداکثر و ضعفها و تهدیدها را به حداقل میرساند. با این فرضیه که ضعف قوانین ساخت و ساز و احداث بنا باعث توسعه حاشیه نشینی گردیده است که با پیشنهاد اصلاح قوانین و بازنگری می توان مانع از گسترش حاشیه نشینی گردید تا پیامدهای منفی تخریب هرگز بوجود نیاید و شاهد شهری توسعه یافته با رفاه کامل باشیم.
مقایسه تطبیقی دانه بندی قطعات در بافت های شهری با استفاده از پردازش شیء گرای تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: محله های منجم و یوسف آباد تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
175 - 198
حوزه های تخصصی:
در ایران، گستردگی بافت های فرسوده و حاشیه و ناکارآمدی مکانیسم های مواجه با این بافت ها، به عنوان مسأله اساسی در برنامه ریزی و مدیریت شهری مطرح است. علی رغم قدمت مکاتب شکل شناسی، پژوهش های محدودی در حیطه گونه شناسی بافت شهری صورت گرفته است. امروزه تکنیک های سنجش از دور و GIS روش های مناسبی برای جمع آوری داده ها و تصمیم گیری سریع و دقیق در مطالعات محیطی محسوب می شوند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تطبیقی دانه بندی قطعات است. جهت انجام پژوهش از تصاویر ماهواره ای IRS، سنجنده (Liss) در سال 2017 و تصاویر سنتینل 2، باندهای 2، 3، 4، 8 (مرئی) با قدرت تفکیکی مکانی 10 متر استفاده شده و سعی بر آن بوده است که بهترین روش ها و معیارها جهت ارزیابی دانه بندی قطعات با استفاده از تکنیک های سنجش از دور به ویژه روش شیءگرای تصاویر اتخاذ گردد. پس از انجام تصحیحات لازم، تصاویر در محیط نرم افزاری eCognition پردازش شده و از الگوریتم های شیءپایه جهت ارزیابی استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که این روش (طبقه بندی آستانه گذاری شیءگرا) با دقّت کلّی 93 درصد و ضریب کاپای 91 درصد از دقّت خوبی جهت ارزیابی برخوردار است و در هر دو بافت مورد مطالعه (فرسوده و حاشیه) نیز، شاخص های ریزدانگی و نفوذناپذیری به طور ملموسی وجود دارند. بدین صورت که در هر دو بافت، مساحت بیش از 50 درصد پلاک ها زیر 200 مترمربع می باشد. همچنین از دیگر نتایج تحقیق آن است که تفاوت محسوسی در بین بافت های فرسوده و حاشیه شهر وجود ندارد و هر دو محدوده مورد مطالعه، دارای بافت ریزدانه و نفوذناپذیر هستند. علاوه بر این، استفاده از فناوری های نوین مانند سنجش از دور، سبب کاهش چشمگیر در مطالعات میدانی، زمان و هزینه شده و امکان مطالعه دانه بندی بافت ها را فراهم آورده است.
توسعه اقتصادی مناطق حاشیه نشین از طریق مولدسازی دارایی ها (مطالعه موردی محله فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فقر و حاشیه نشینی در اثر توسعه نامتوازن منطقه ای از مهم ترین مشکلات شهرنشینی در کشور در طول پنج دهه گذشته بوده است و دولت به علت مشکلاتی که در زمینه تأمین اعتبار با آن گریبان گیر است، فاقد توانایی لازم برای مداخله حداکثری در این مسئله است. رویکردهای جدید نیز مداخله از بالا به پایین دولت را در این زمینه نادرست می دانند و بر لزوم مشارکت اجتماعی و اقتصادی ساکنین در این محدوده ها در فرایند بازآفرینی و توانمندسازی، تأکید دارند. در این مقاله در راستای مولدسازی دارایی ها در محله فرحزاد با محوریت شهرداری تهران، رویکردهای توانمندسازی، وام خرد، تأمین امنیت تصرف و رسمی سازی دارایی ها برای استخراج راهبردها، سیاست ها و اقدامات پیشنهادی بررسی شده است. اطلاعات موردنیاز برای این پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS و آنالیز SWOT تجزیه وتحلیل شد. براساس یافته های این مقاله، غیررسمی بودن سکونتگاه ها و مهارت اندک و مشاغل غیررسمی، اصلی ترین موانع مولدسازی دارایی های ساکنین هستند. در این راستا، استفاده از راهبرد وقف 99 ساله زمین، توسعه مشاغل با اولویت رستوران داری و تفریحات با توجه به وجود بسترهای مناسب گردشگری محله، ایجاد بازارچه های فروش حمایتی با توجه به وجود ذخایر مناسب زمین های شهری برای توسعه و حمایت از مشاغل حرفه ای، استفاده از پتانسیل نهادهای خیریه و مردم نهاد و نهادهای محلی ازجمله شورایاری و سرای محله، برای آموزش فنی و حرفه ای مشاغل، تشکیل تعاونی های شغلی و اعتمادسازی و آگاهی بخشی درباره فرایندهای وام دهی خرد، استفاده از قراردادهای اجاره به شرط تملیک تجهیزات کسب وکار برای رفع تهدید استفاده غیرهدفمند از وام خرد، توصیه می شود.
مؤلفه های کیفیت محیطی و تأثیر آن بر انحرافات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین، مطالعه موردی: شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
148 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه طی چند دهه اخیر، تحولات صنعتی، اقتصادی، اجتماعی و مهاجرت از روستاها به شهرها، رشد و گسترش مناطق حاشیه نشین، انواع انحرافات و آسیب های اجتماعی را به دنبال داشته است. سکونتگاه های غیر رسمی در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نمودی از روند رو به رشد نابرابری های فضایی و افزایش فقر در شهرها است. احساس امنیت به عنوان یکی از نیازهای ضروری انسان، نقش بسزایی در تکوین حس تعلق مکانی و سرزندگی شهروندان دارد، به طوری که برخورداری از مؤلفه امنیت، از جمله متغیرهای مهم در تقویت شهر انسانی و هویت شهرها محسوب می شود. امروزه آسیب های اجتماعی از مهم ترین عوامل تهدیدکننده در شهرها محسوب می شوند. حاشیه نشینی به عنوان یکی از بسترهای مهم بروز آسیب های اجتماعی است که همواره با گسترش آن، افزایش ناامنی اجتماعی اقتصادی افزایش می یابد. انحرافات اجتماعی و جرم خیزی، تبدیل به بِرند نواحی حاشیه نشین شده و این امر، باعث تسهیل وقوع جرم در این مناطق شده است. ازدحام و تراکم بیش از حد در مناطق حاشیه نشین از یک طرف و از سوی دیگر، فرهنگ نامتعالی حاشیه نشینان پتانسیل جرم خیزی در محلات حاشیه نشین مناطق کلان شهری را افزایش می دهد. نبود فرهنگ سازی و سطح پایین آموزش شهروندان این مناطق و مقاومت در برابر نوآوری و عجین شدن با فرهنگ متعالی مادرشهر بر عقب ماندگی تاریخی این مناطق دامن زده است، به طوری که با گذشت چندین دهه از پدیده حاشیه نشینی و عوض شدن چندین نسل، همچنان فرهنگ غالب حاشیه نشینی در این محلات حاکم است. خلاقیت این پژوهش، بررسی ارتباط انحرافات اجتماعی و کیفیت محیطی و مشخص کردن تأثیر مؤلفه های طراحی محیطی در کاهش جرم خیزی محلات حاشیه نشین است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های کیفیت محیطی و تأثیر آن بر کاهش انحرافات اجتماعی در نواحی حاشیه نشین در شهر مراغه است.
مواد و روش هاروش تحقیق حاضر، توصیفی تحلیلی و ماهیت تحقیق، کاربردی است. در گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و مشاهدات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری، کل حاشیه نشینان شهر مراغه است که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 320 نفر برآورد شد. در انتخاب نمونه ها، از نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده استفاده شد. از هجده متغیر برای ارزیابی نقش کیفیت محیطی در انحرافات اجتماعی استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش، مناطق حاشیه نشین شهر مراغه است. از جمله محلات حاشیه نشین شهر مراغه، محلات انزاب، میکائیل آباد، زینال آباد و پهرآباد هستند. در تجزیه و تحلیل این پژوهش، از نرم افزار SPSS و از آزمون مربع کای ( x2 hi-squared test) و همچنین آزمون رگرسیونی تک متغیره ساده (Simple Linear Regression) استفاده شده است. در رگرسیونی تک متغیره، تغییرات یک متغیر مستقل بر متغیر وابسته مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد. با توجه به اینکه در این مقاله، یک متغیر مستقل (کیفیت محیطی) و یک متغیر وابسته (انحرافات اجتماعی) وجود دارد، از آزمون رگرسیون تک متغیره (ساده) استفاده شده است. برای تعیین تعداد عامل های پرسشنامه کیفیت محیطی و خلاصه سازی عوامل اصلی بروز ارتکاب جرم، از مدل تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است.
یافته هاتجزیه و تحلیل یافته های میدانی نشان می دهد وضعیت مؤلفه کیفیت محیطی در مناطق حاشیه نشین شهر مراغه، مناسب نیست و تا حد زیادی پایین تر از سطح متوسط (یعنی عدد 3) قرار دارد. برای آزمون تأثیر کیفیت محیطی بر انحرافات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین از آزمون رگرسیون تک متغیره استفاده شده است. سطح معناداری 0/000 و ضریب بتای (B) 0/32 به دست آمد؛ به این معنا که با هر واحد افزایش در وضعیت نامناسب (نامناسب تر شدن)کیفیت محیطی، انحرافات اجتماعی 0/32 افزایش می یابد. نتایج آزمون رگرسیون تک متغیره بیانگر آن است که با هر واحد افزایش در وضعیت نامناسب تر شدن کیفیت محیطی، انحرافات اجتماعی 32/ واحد (درصد) افزایش می یابد. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی از متغیرکیفیت محیطی، 3 عامل پس از انجام چرخش واریمکس (Varimax) استخراج شد. در این مطالعه، تأثیر کیفیت محیطی بر انحرافات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین مورد تأیید قرار گرفت، اما بین سن و انحرافات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین رابطه معنادار به دست نیامد و انحرافات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین بر حسب جنسیت تفاوت معناداری به دست نیامد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کیفیت محیطی بر انحرافات اجتماعی ساکنان تأثیر نسبتاً برابری دارد و نمی توان جنسیت و یا سن و احتمالاً سایر عوامل را با وجود کیفیت محیط زندگی نامناسب در انحرافات اجتماعی ساکنان مناطق حاشیه نشین، دخیل دانست و لازم است برای بهبود کیفیت محیط مناطق حاشیه نشین و افزایش امکانات لازم و کاهش عوامل آسیب زا چاره اندیشی کرد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحلیل عاملی، سه عامل عملکردی خدماتی، تراکم و حضورپذیری فضا و کالبدی کاربری در کاهش ارتکاب به جرم در مناطق حاشیه نشین تأثیر دارند. نتایج آزمون رگرسیون تک متغیره بیانگر آن است که با هر واحد افزایش در وضعیت نامناسب تر شدن کیفیت محیطی، انحرافات اجتماعی 32/ واحد (درصد) افزایش می یابد. در محلات حاشیه نشین مراغه، عواملی مانند بیکاری، خشونت و ارتکاب انواع جرائم از جمله قتل، فقر و اعتیاد، میزان بالایی را نشان می دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد با برنامه ریزی و طراحی شهری از قبیل توسعه فضاهای جمعی و عمومی، نوسازی مساکن، تعریض معابر، خدمات رسانی، نورپردازی های شبانه، استقرار بعضی از اداره های دولتی در این مناطق، توسعه حمل و نقل عمومی و مناسب سازی مبلمان شهری، باعث تشویق حضورپذیری ساکنان در فضاهای عمومی شود و به تأمین امنیت این نواحی کمک شایانی کند.
آینده نگاری گسترش سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی با رویکرد سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
164 - 190
حوزه های تخصصی:
مقدمه امروزه یکی از چالش های مهم پیش رو، مسئله اسکان نایافتگی و سکونتگاه های غیررسمی است. بحث اسکان غیررسمی یک چالش بشری است که پیامدهای آن هنوز هم در جهان در حال توسعه نمایان است. اسکان غیررسمی در کنار اینکه پدیده ای جغرافیایی و شهری و معماری است، به طور جدی پدیده ای اجتماعی هم تلقی می شود. اسکان غیر رسمی به طور کلی به عنوان تولید فزاینده، غیرمجاز و خود سازمان یافته محله های جدید شهری تعریف می شود. این نوع سکونتگاه ها اغلب به مکانی برای جذب مهاجران از روستا به شهر، تأمین کننده مسکن ارزان قیمت برای بیش از یک میلیارد نفر و ایجادکننده زیرساخت های اولیه محله در شهرهای در حال توسعه تبدیل شده اند.
مواد و روش هامقاله پیش رو از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی و تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش های آینده نگاری و بهره گیری از ابزار پرسش نامه و مصاحبه با متخصصان و خبرگان تکمیل شد. جامعه آماری در این مقاله، کارشناسان، خبرگان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش بوده و قلمروی مکانی پژوهش نیز شهر میانه اندام خوی است. انتخاب کارشناسان و خبرگان از حوزه های زیر صورت گرفته است: خبرگان دانشگاهی و جامعه علمی با حوزه تخصصی برنامه ریزی شهری و مسکن، مدیران و کارشناسان فعال در حوزه مدیریت شهری، مدیران و عوامل اجرایی درگیر در مسائل شهری (شهرداری و اداره راه و شهرسازی). در این پژوهش از تکنیک دلفی برای جمع آوری داده ها و از روش تحلیل ساختاری به منظور بررسی و شناسایی عوامل و متغیرهای تأثیرگذار استفاده شده است. عوامل کلیدی نیز با بهره گیری از نرم افزار میک مک شناسایی شدند و در نهایت روش سناریونگاری با بهره گیری از نرم افزار Scenario Wizard به منظور تدوین و تحلیل سناریوهای محتمل و مطلوب به کار گرفته شد.
یافته هابرای شناسایی عوامل اولیه مؤثر بر روند آینده سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی، تکنیک دلفی به کار گرفته شد. به این منظور پرسش نامه هایی به صورت تشریحی طراحی و در اختیار کارشناسان مربوطه قرار گرفت. سپس پرسش نامه های دریافتی مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه آن، تعداد 72 عامل در 6 حوزه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی و فیزیکی، مدیریتی و سیاست های مدیران شهری، سیاست های کلان استانی و کشوری) مورد شناسایی قرار گرفتند. در راند بعدی تکنیک دلفی، متغیرهای مؤثر بر وضعیت آینده سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی، وارد ماتریس اثرات متقابل شده تا شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن ها بر همدیگر و بر وضعیت آینده گسترش سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی مشخص شود. میزان تأثیرگذاری عوامل بر یکدیگر از صفر تا 3 مورد سنجش قرار گرفت. عدد صفر نمایانگر فقدان تأثیر عوامل بر همدیگر است، عدد 1 نمایانگر تأثیرگذاری ضعیف متغیرها بر همدیگر، عدد 2 نمایانگر تأثیرگذاری میانه عوامل بر یکدیگر و عدد 3 نمایانگر تأثیرگذاری بالای عوامل بر یکدیگر است. پس از معین شدن میزان و شدت تأثیرگذاری متغیرها، ماتریس اثرات ساختاری جهت بیان متغیرهای کلیدی وارد نرم افزار میک مک شد. ابعاد این ماتریس 72×72 بوده و درجه پر شدگی آن نیز 60 درصد است که بیان می کند متغیرها در بیش از 60 درصد روی یکدیگر تأثیرگذار بوده اند. از مجموع 5184 رابطه ممکن و محتمل در این ماتریس، 2060 نسبت عدد صفر، 1936 نسبت عدد 1، 870 نسبت عدد 2 و 310 نسبت عدد 3 است.
نتیجه گیریاین مقاله با هدف بررسی وضعیت آینده سکونتگاه های غیررسمی در شهر میانه اندام خوی با رویکرد آینده نگاری انجام شده است. گسترش روزافزون حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی در اطراف شهر خوی و سرایت مشکلات این مناطق به درون شهر خوی و لزوم ارائه عوامل تأثیرگذار در رشد و گسترش این مناطق باعث انجام این پژوهش شده است. در این تحقیق برای شناسایی عوامل اولیه مؤثر بر روند آینده رشد و گسترش سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی از دلفی مدیران استفاده شد. در راند اول پرسش نامه هایی به صورت تشریحی و با سؤال های باز طراحی شد، در این پرسش نامه ها از کارشناسان خواسته شد تا عوامل مؤثر و دخیل در سیستم مورد مطالعه را شناسایی کنند. پس از بررسی پرسش نامه های دریافتی از کارشناسان تعداد 72 عامل در 6 حوزه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی و فیزیکی، مدیریتی و سیاست های مدیران شهری، سیاست های کلان استانی و کشوری) استخراج شدند. در ادامه پرسش نامه دلفی، عوامل تأثیرگذار وارد ماتریس اثرات متقاطع شده تا میزان تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر و بر وضعیت آینده گسترش سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی مشخص شود. اگر تعداد عوامل شناسایی شده N باشد، یک ماتریس تأثیرگذاری N× N تشکیل می شود. میزان این تأثیرگذاری از عدد صفر تا 3 مورد سنجش قرار می گیرد. از مجموع 72 عامل اولیه تأثیر گذار بر آینده سیستم، 26 عامل به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شدند. در ادامه برای سناریو نگاری، تعداد 78 وضعیت پیش رو برای این عوامل کلیدی طراحی شد. این وضعیت های محتمل برای روند آینده پیش روی سیستم از نظر سیاست گذاری بسیار بااهمیت هستند. می توان اذعان کرد که لازمه تدوین سناریوها، تحلیل شرایط پیش روی سیستم است. روندهای احتمالی برای هر عامل از سایر متغیرها متفاوت است و تنها خاصیت اشتراکی بین آن ها وجود طیفی از روندهای مطلوب، بینابین و نامطلوب است. از مجموع 678 وضعیت حاکم بر روند آینده گسترش سکونتگاه های غیررسمی شهر خوی، تعداد 275 وضعیت روندی مطلوب، تعداد 267 وضعیت روندی ایستا و تعداد 136 وضعیت روندی نامطلوب را برای آینده سیستم متبادر هستند. در مقاله حاضر سناریوهای منتخب به دو دسته کلی تقسیم بندی شدند:سناریوهای منتخب با توجه به درجه مطلوبیت آن ها در دو گروه دسته بندی می شوند: سناریوهای کاملاً مطلوب (سناریوهای اول تا نهم) و سناریوهای با وضعیت بینابین و نامطلوب (سناریوهای دهم تا بیست و ششم).