مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
حاشیه نشینی
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
59 - 76
حوزه های تخصصی:
از زمینه های ناپایداری توسعه شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، سکونتگاه های غیررسمی می باشد که به علت عدم توانایی سیاست های شهری برای حل و فصل مشکلات مسکن اقشار آسیب پذیر جامعه و کنترل مهاجرت ها شکل گرفته است. سکونت گاه های غیررسمی با تجمعی از اقشار کم درآمد و غالباً با مشاغل غیررسمی و شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار همراه اند و به دلیل برخورداری از شرایط انزوا زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی به شمار می روند. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آسیب های اجتماعی ناشی از اسکان غیررسمی و وضعیت آن ها در محله غیررسمی اسلام آباد شهر زنجان می باشد. روش پژوهش اکتشافی- تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه بوده است. تعداد نمونه آماری مورد مطالعه جهت تکمیل پرسشنامه شامل 382 نفر از ساکنین محله غیررسمی اسلام آباد می باشد. شاخص های تحقیق در قالب ابعاد شش گانه آسیب های اجتماعی شامل ابعاد اقتصادی، محیطی، اجتماعی-فرهنگی، خانوادگی، فردی-روانی، مدیریتی به صورت محقق ساخته بوده و با مطالعه پیشینه تحقیق و نظریه ها و رویکردهای آسیب های اجتماعی تنظیم گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل عاملی، آزمون تک نمونه ای t، آزمون رگرسیون خطی چندگانه و الگوی تحلیل یکپارچه ANP بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عوامل تقویت کننده آسیب های اجتماعی در محله غیررسمی اسلام آباد ناشی از بیکاری (با ضریب 0.980)، بی عدالتی (با ضریب 0.988)، و توزیع ناعادلانه ثروت (با ضریب 0.978) می باشد و بعد «اجتماعی- فرهنگی» (با ضریب 0.627=β) بیش ترین همبستگی را بر گسترش آسیب های اجتماعی دارد. یعنی با تضعیف شرایط اجتماعی-فرهنگی در جامعه، آسیب های اجتماعی نیز گسترش پیدا می کند.
مدل سازی و تحلیل عوامل مؤثر بر وقوع جرم در مناطق حاشیه نشینِ شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
91 - 108
حوزه های تخصصی:
امروزه عوامل و عناصر متنوعی در بروز آسیب های اجتماعی و جرائم در شهرها اثرگذارند، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی از چالش های مهم ناشی از فقر فرهنگی و اقتصادی و عصر جهانی شدن می باشد که درشدت بخشیدن به آسیب های اجتماعی اهمیت بسزایی دارد، به طوری که می توان گفت حاشیه نشینی و جرم علت و معلول یکدیگرند. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر وقوع جرائم در مناطق حاشیه نشین شهر کاشان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و دارای ماهیتی کاربردی می باشد. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 160 پرسش نامه برآورد گردید. برای تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test در نرم افزار SPSS و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نمایانگر معنی دار بودن اثرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی با وقوع جرم در محلات حاشیه نشین دارد. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که از بین شاخص های موردسنجش شاخص اجتماعی بیشترین بار عاملی را با وزن رگرسیونی (87/0) و مقدار خطای (000/0) P value = در وقوع جرائم به خود اختصاص داده است.
حاشیه نشینان شهری و تجربه رنج اجتماعی (محله نایسر شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۶
157 - 184
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد با تأکید بر مفصل بندی ای دیالکتیکی از سویه های اجتماعی، تاریخی و فضاییِ برساختِ حاشیه نشینان به مطالعه تجربه رنج اجتماعی در میان ساکنان یکی از بزرگ ترین محلات حاشیه ای شهر سنندج (نایسر) بپردازد. بنیان مفهومی نظریِ کار برای نزدیک شدن به میدان مطالعه و تحلیل تجربی آن نوعی پرداخت انتقادی تاریخی به فضا و پیونددادن فضا به زیست بومِ اجتماعی است. این مطالعه تجربی، در بُعد روش شناختی، بر روش شناسی کیفی و مشخصاً بر اتنوگرافی انتقادی تکیه کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که «دلزدگی از محله»، «رهاشدگی»، «بی اعتمادی» و «احساس استیصال در تغییر وضعیت» ازجمله مضامین مرتبط با رنج اجتماعی در میدان مطالعه است. همچنین «شیوه تصاحب املاک»، «عملکرد سازمان های خدماتی شهری» و «ناتوانی خود حاشیه نشیان نایسر» محوری ترین عوامل مرتبط با سلسله مراتب سلطه است که تداوم وضعیت را موجب می شوند. از یافته های تحقیق می توان این گونه استنتاج کرد که ساکنان این محله حاشیه ای پتانسیل آن را دارند که در چارچوب آموزه «حق به شهر» ظرفیت ها و توان های بالقوه خود را شکوفا سازند و در جهت بازپس گیری شهر از سلب مالکیت کنندگان گام بردارند. به بیان دیگر، توان آن را دارند که به سمت بازپس گیری فضای اجتماعی زندگی شان از منطق سرمایه و سلطه ارگان های دولتی حرکت کنند و موجبات مدیریت همگانی محله را برای خود فراهم سازند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیر رسمی بر اساس نظر مطلعان و ذینفعان کلیدی (مطالعه موردی: محلات حاشیه نشین شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر یکی از مهمترین چالش های پیش روی مدیریت شهری، اسکان غیررسمی است. این پدیده از پیامدهای نامطلوب شهرنشینی در جهان معاصر است که به ویژه در نتیجه صنعتی شدن شتابان و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته و به دلیل محرومیت و عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی از تسهیلات زندگی شهری در قیاس با دیگر نواحی شهری، آنها را کانون مسائل و مشکلات حاد شهری و ضد توسعه پایدار انسانی نموده است. با توجه به اهمیت موضوع فوق؛ پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی عوامل مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی در شهر یزد گردآوری گردیده است. روش: پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و مدیران شهری و خانوارهای ساکن در محلات حسن آباد، اسکان و کشتارگاه تشکیل می دهند که برای جامعه اول به منظور شناسایی نماگرهای مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی به صورت گلوله برفی و هدفمند 31 نفر از کارشناسان و مدیران شهری و برای جامعه دوم به منظور بررسی میزان اثر هر نماگر 366 خانوار از طریق روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از یافته های کیفی (تحلیل محتوای مصاحبه ها در نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا) و کمی (آزمون آماری T تک نمونه ای و تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده گردیده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد 44 نماگر در قالب 5 عامل در منطقه مورد مطالعه مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. که از میان عامل های بارگذاری شده، عامل اقتصادی با 9 نماگر و مقدار ویژه 11.757 و درصد واریانس 26.722 مهمترین عامل و عامل زیست محیطی- بهداشتی با 4 نماگر و مقدار ویژه 5.843 و درصد واریانس 13.280 کم اهمیت ترین عامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. نتایج: این پدیده اجتناب ناپذیر و رو به رشد است و باید آن را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفت، لذا بر دیدگاه ساماندهی و توانمندسازی که به مشارکت همه جانبه مردم در رفع مسائل و مشکلاتشان تکیه می کند و این امکان را برای آنان فراهم می سازد که با توجه به اولویت ها و نیازهایشان به بهبود شرایطشان بپردازند، تأکید می گردد.
بررسی آثار اجرای طرح های هادی روستایی بر کاهش تصرفات اراضی و حاشیه نشینی شهرها؛ نمونه پژوهش: روستاهای حومه شهر سراوان (دزک تا آسپیچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۸)
98 - 117
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: اجرای طرح های هادی و مدیریت زمین های کشاورزی در اطراف شهر سراوان، یکی از اولویت ها برای توسعه این شهر است؛ زیرا بی توجهی به این سکونتگاههای پیرامونی، مشکلاتی را برای سراوان همانند شهرهای زاهدان، چابهار و زابل ایجاد کرده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل و ارزیابی اجرای طرح های هادی در سکونتگاههای پیرامون سراوان انجام شده و در پی آن است تأثیرات این طرح ها را بر جلوگیری از حاشیه نشینی و تغییرات کاربری اراضی پیرامون این شهر نشان دهد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، 5131 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی حومه شهر سراوان و 30 نفر از کارشناسان و مسئولان توسعه روستایی است. حجم نمونه با بهره گیری از فرمول کوکران در پنج سکونتگاه روستایی که از اجرای طرح های هادی در آنها پنج سال می گذشت، 350 نفر برآورد شد. روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه ای است و برای تحلیل داده ها در راستای آزمون فرضیات، آزمون T تک نمونه ای، همبستگی و تحلیل واریانس به کار رفت. نتایج پژوهش: نتایج نشان می دهد اجرای طرح های هادی در کنترل حاشیه نشینی اثرگذاری مطلوب و در اهداف توسعه ای خود، عملکرد پذیرفته ای داشته است. اجرای طرح های هادی از میزان حاشیه نشینی پیرامون شهر سراوان کاسته و واگذاری زمین روستایی توسط بنیاد مسکن نقش مهمی در کنترل و مهار تصرفات اراضی در حاشیه شهر داشته است. میانگین اثرگذاری اجرای طرح های هادی بر ابعاد کالبدی برابر با 32/1، بر ابعاد اقتصادی معادل 98/1، بر ابعاد اجتماعی برابر با 79/1 و بر بعد حاشیه نشینی معادل 78/1 است که اثرگذاری مثبت اجرای طرح های هادی را بر ساختار سکونتگاهها و کاهش تصرفات اراضی حاشیه شهر سراوان نشان می دهد. نوآوری: برای نخستین بار تأثیرات اجرای طرح های هادی در منطقه بررسی شده با تصاویر ماهواره ای آسیب شناسی و تحلیل شد.
پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران حاشیه نشین شهر تهران بر اساس سبک های دلبستگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
117 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه حاشیه نشینی یکی از مهمترین بسترهای بروز آسیب های روانی- اجتماعی تلقی می شود. برای پیشگیری از بروز این آسیب ها، ابتدا باید به خانواده و یکی از مهمترین نقش های آن یعنی مادری، توجه کرد. لذا پژوهش حاضر درصدد پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران ساکن در حاشیه شهر تهران، بر اساس سبک های دلبستگی آنان بود. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند ساکن در شهرستان های رباط کریم و پاکدشت بود. بدین منظور نمونه ای متشکل از 119 نفر از زنان ساکن در این دو شهرستان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392) و مقیاس مشکلات تنظیم هیجانی (گراتز و رومئر، 2004) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیری در نرم افزار SPSS-20 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مادران با سبک ایمن مشکلات کمتری در تنظیم هیجانات داشته، وضوح هیجانی بالاتر و توانایی دسترسی به راهبردهای نظم بخشی هیجانی بهتری دارند؛ سبک اجتنابی قادر به پیش بینی مشکلات مربوط به شرکت در رفتارهای هدفمند و سبک دوسوگرا به طور معنی داری نمره کل دشواری در تنظیم هیجان، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکلات کنترل تکانه و محدودیت دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجانی را پیش بینی نمود. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر اهمیت بیشتر سبک های دلبستگی دوسوگرا و ایمن و نقش کمتر سبک اجتنابی در پیش بینی مشکلات مرتبط با نظم بخشی به هیجانات در مادران حاشیه نشین شهر تهران بود.
بررسی روند و عوامل مؤثر در گسترش حاشیه نشینی در کلانشهر تبریز
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲
633 - 649
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی پدیده ای است که عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و خدماتی و ... در پیدایش آن نقش دارند و از دو گروه بنیادی دفع کننده روستا و جذب کننده شهر نشأت می گیرد. هدف اصلی این پژوهش بررسی روند حاشیه نشینی طی دهه های اخیر و تعیین مهم ترین عوامل در گسترش حاشیه نشینی در کلانشهر تبریز می باشد. روش تحقیق مقاله ی حاضر، توصیفی-تحلیلی، نوع پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده ها و اطلاعات اسنادی و پیمایشی است. در تحقیق حاضر جهت تعیین روایی تحقیق از روش تأیید خبرگان و صاحبنظران استفاده شده است. سپس عوامل و شاخص های مؤثر بر حاشیه نشینی مشخص گردیده و با لحاظ مؤلفه های بدست آمده پرسشنامه ای برای ارزیابی و تعیین مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل در حاشیه نشینی تهیه گردید و در اختیار 34 نفر از خبرگان قرار گرفت. در نهایت داده ها با استفاده از روش های آماری و ضرایب همبستگی در نرم افزار SPSS تحلیل شده اند. یافته های پژوهش حاضر، نشان می دهد که مهاجرت در سالهای اخیر با افزایش روبه رو بوده است و حاشیه نشینی نیز تحت تأثیر عوامل مختلفی ( اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی، خدماتی، فرهنگی) قرار دارد که از این بین، عامل اقتصادی با 41/29 درصد مهمترین عامل در روند حاشیه نشینی و عوامل اجتماعی، فرهنگی، خدماتی و کالبدی- فیزیکی به ترتیب با 57/23، 58/20، 70/14 و 76/11 درصد از دیگر عوامل مؤثر در روند حاشیه نشینی در شهر تبریز بوده است و عامل بیکاری که یکی ازعوامل اقتصادی است در روند مهاجرتهای بی رویه به شهر تبریز نقش بسزایی داشته است.
بررسی الگوی محل سکونت مهاجران و ارتباط آن با حاشیه نشینی و فقر شهری در کلان شهرها نمونه موردی: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
25 - 40
حوزه های تخصصی:
مهاجرت، یکی از فرایندهایی است که همواره بین سکونت های انسانی در هر سطحی وجود داشته است؛ اما این مقوله در ایران بعد از دهه 1340 شمسی شدت یافته و در دهه های بعدی به دلایل مختلف به خصوص عوامل اقتصادی و تغییرات اقلیمی شدت بیشتری یافته است؛ مقصد بیشتر این مهاجران نیز کلان شهرهای کشور بوده است. کلان شهر مشهد، یکی از کلان شهرهایی است که همواره جاذب جمعیت مهاجر به خصوص از نیمه شرقی کشور بوده است. همچنین، یکی از ابعاد مهاجرت به شهرها، الگوی سکونت مهاجران در شهرهای مقصد است که بر نحوه خدمات رسانی و کیفیت محیط های شهری و حتی بافت اجتماعی – اقتصادی آن تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و ازنظر روش، توصیفی تحلیلی است که به دنبال بررسی الگوی سکونت مهاجران در کلان شهر مشهد و نیز ارتباط آن با حاشیه نشینی و فقر شهری است. نتایج پژوهش نشان داده اند الگوی سکونت مهاجران در شهر مشهد از نوع خوشه ای است و محدوده جنوب غربی (منطقه 9، 10 و 11) و نیز شمال شرقی (منطقه 3 و تا حدودی منطقه 4 و 2)، خوشه های جاذب مهاجرت در کلان شهر مشهد بوده اند. همچنین، نتایج نشان داده اند محل سکونت مهاجران چندان با حاشیه های شهر انطباق ندارد و بین فقر شهری و الگوی سکونت مهاجران رابطه معنادار وجود ندارد.
تأملی بر حاشیه نشینی و اثرگذاری آن بر امنیت اجتماعی (با تأکید بر شهر همدان)
منبع:
دانش انتظامی همدان سال اول پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
51 - 76
حوزه های تخصصی:
معمولاً حاشیه نشینان را کسانی می دانند که در شهرها زندگی می کنند، ولی به دلیل مجموعه عواملی نتوانسته اند جذب نظام اقتصادی- اجتماعی شهر شوند و به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره مند گردند. اگر چه امروزه حاشیه ها را جزئی از شهرها می دانیم که بافتی مشترک با شهرها پیدا کرده اند، ولی حاشیه ها اغلب دارای فرهنگ ناباروی هستند و همچنان به مناطق جرم خیز و مشکل زا تبدیل می شوند. مناطقی که به گفته جامعه شناسان، فرهنگ فقر و فقر منطقه ای، مشخصه اصلی آن است و جرم و جنایت، زاییده این فرهنگ است که نه تنها تهدیدی علیه امنیت اجتماعی مردم این منطقه به شمار می رود، بلکه امنیت اجتماعی ساکنان شهرها را نیز تهدید می کند.
مطالعه علل ارتکاب جرم در میان جوانان حاشیه نشین شهر همدان
منبع:
دانش انتظامی همدان سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
45 - 72
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و مطالعه علل ارتکاب جرم در میان جوانان حاشیه نشین شهر همدان پرداخته است. آمارهای موجود حکایت از این دارد که بیشتر جوانانی که مرتکب جرایم گوناگون می شوند عموماً در مناطق حاشیه شهر ساکن می باشند. این مناطق بیش از سایر مناطق در معرض انواع فعالیتهای غیر قانونی است که غالبا با جرایم بیشتری روبه رو هستند. هدف کلی پژوهش این است که ببینیم آیا نیاز و فرصت در بروز جرم نقش دارند یا خیر. و در صورت مثبت بودن پاسخ ، هر یک از این دو عامل ( نیاز ، فرصت ) تا چه اندازه در بروز وپیشگیری از جرم مؤثر می باشد. این مطالعه از نوع پیمایشی بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل جوانان ساکن شهر همدان در محدوده سنی 29-18 سال می باشد که تعدادشان 38000 هزار نفر برآورد شده است و با استفاده از جدول مورگان 380 نفر از جوانان به عنوان جمعیت نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.یافته های تحقیق نشان میدهد که بین متغیر مستقل نیاز و جرم رابطه مثبت و بین متغیرهای مستقل فرصت و جرم رابطه منفی وجود دارد بدین معنا که هر چه بر میزان نیاز افراد در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افزوده شود احتمال ارتکاب جرم توسط آنها افزایش می یابد .
امنیت فیزیکی شهر ملایر (منطقه بندی نقاط جرم خیز)
منبع:
دانش انتظامی همدان سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳
73 - 121
حوزه های تخصصی:
امنیت همواره از بنیادی ترین نیازهای بشر می باشد و تا این نیاز تأمین نگردد او نمی تواند از فضایی که در آن قرار گرفته، برداشتی مطلوب داشته باشد امنیت محیط زندگی، یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب در زندگی انسان به شمار می رود. دردهه های اخیر به تدریج سکونت گاه های غیررسمی به طورعمده درحاشیه کلانشهرها وشهرهای بزرگ کشورخارج ازبرنامه رسمی توسعه شهری وبه صورت خودرو، شکل گرفته وگسترش یافته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی امنیت فیزیکی شهر ملایر می باشد که به روش توصیفی – تحلیلی و استدلالی انجام گرفته است. جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای( اسنادی، نقشه، عکس هوایی و . . . ) و میدانی ( مشاهده ، پرسشنامه و مصاحبه ) و تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS ، Excel و Arc GIS صورت گرفته است.. جامعه ی آماری پژوهش، جمعیت شهر ملایر به تعداد 287,982 نفر بوده که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 خانوار تعیین گردید. یافته های این پژوهش حاکی از وجود ارتباط میان سه منطقه مورد مطالعه سرجو، طالقانی و جعفرآباد با احساس امنیت و جرم خیزی می باشد.
بررسی جامعه شناختی رابطه حاشیه نشینی، فرهنگ فقر و امنیت اجتماعی در نقاط شهری ایران (مورد مطالعه: شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که حاشیه نشینی از حیث فراهم نمودن بستر مناسب برای ارتکاب جرائم مورد توجه کارشناسان انتظامی، حقوقی، قضایی و جرم شناسان می باشد. این پژوهش در پی بررسی پدیده های اجتماعی تأثیرگذار بر تهدید امنیت اجتماعی در مناطق حاشیه نشین شهری می باشد. به عبارتی، رابطه حاشیه نشینی و امنیت اجتماعی را در شهر همدان مورد مطالعه قرار می دهد. برای این منظور، از رویکرد جامعه شناختی استفاده شده است. به این منظور، با استفاده از روش پیمایشی و با تهیه پرسشنامه، داده ها گردآوری شده اند. جامعه آماری تحقیق کلیه حاشیه نشینان شهر همدان بوده که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 383 نفر از بین آنان انتخاب شده است. پردازش داده ها در سه سطح توصیف، تحلیل دو متغیره، و تحلیل چند متغیره و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد بین محرومیت نسبی و امنیت اجتماعی رابطه وجود داشته و با امکان ارتقای پایگاه اجتماعی افراد میزان کنش های اعتراضی آنان نیز افزایش می یابد، همچنین، با افزایش مدت سکونت در مناطق حاشیه نشین احتمال بروز رفتارهای مخل امنیت اجتماعی نیز افزایش می یابد. لیکن فرهنگ فقر و احساس ازخودبیگانگی ارتباط معنادار با امنیت اجتماعی ندارد. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی جهت استفاده سازمان های مسئوول ارائه شده است.
احساس امنیت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن با تأکید بر نقش پلیس (موردمطالعه: مناطق 4 گانه حصار امام خمینی، شهرک ولیعصر، مزدقینه و خضر)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان احساس امنیت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در مناطق 4گانه حاشیه نشین(دیزج، حصار امام، خضر و مزدقینه) شهر همدان انجام پذیرفت. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، افراد بالای 18 سال ساکن در مناطق چهارگانه مذکور می باشند که از طریق نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه ها 384 نفر انتخاب گردیدند، لیکن جهت ضریب اطمینان بیشتر تعداد نهایی نمونه ها 402 نفر انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های موردنیاز، از پرسشنامه محقق ساخته احساس امنیت اجتماعی استفاده شده است که برای تعیین روایی آن از روایی محتوایی و برای به دست آوردن پایایی از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شد که مقدار آن در پرسشنامه مذکور 81/0 محاسبه گردید. در این پژوهش جهت آزمون فرضیه ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر؛ میانگین، درصد،آزمون کالموگروف- اسمیرنف، آزمون های T دو نمونه مستقل، همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندمتغیره در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج آزمون آماری t دو نمونه مستقل نشان دهنده آن است که میزان احساس امنیت اجتماعی در مردان 36/3 و در زنان 25/3 صدم می باشد. همچنین نتایج آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره نشان دهنده آن است که بین متغیرهای پایگاه اجتماعی – اقتصادی، توانمندی پلیس، رفتار حرفه ای پلیس، اعتماد اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی، رابطه مستقیم و بین احساس محرومیت نسبی با احساس امنیت اجتماعی در مناطق هدف رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.
بررسی علل شکل گیری و راهکار مقابله حاشیه نشینی شهر زابل با تاکید بر توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
17 - 28
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی ایران همراه با مهاجرت روستاییان به شهرها باعث به وجود آمدن حاشیه نشینی به صورت گسترده شده است. اولین مبدا مهاجران روستایی و شهرهای کوچک مناطق مرزی شهرهای بزرگتر منطقه می باشد. شهر زابل به عنوان مادر شهر سیستان در سال های اخیر با رشد حاشینه نشینی به خصوص در محورهای مواصلاتی خود به مناطق و روستاهای اطراف مواجه بوده است. هدف این تحقیق بررسی جامعه شناختی عوامل موثرحاشیه نشینی شهر و ارائه راهکارهای مناسب جهت توانمندسازی آنها بوده و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. پرسشنامه هایی در 14 محله حاشیه نشین شهر زابل و به صورت تصادفی در بین 316 نفر از ساکنان حاشیه شهرزابل توزیع گردید. داده ها توسط نرم افزار Spss و Excel تحلیل شده اند. نتایج نشان می دهد از دلایل مهم حاشیه نشینی زابل می توان مهاجرت گسترده از روستاها و شهری کوچک منطقه ( 09/92 درصد) به دلیل کمی درآمد( 52/21 درصد)، خشک سالی ( 30/19 درصد) و بیکاری اشاره کرد. ساکنان مناطق حاشیه ای معتقدند که دادن وام های اشتغال در زمینه مهارت های آموخته شده ( 85/42 درصد )، کارآفرینی دولت ( 71/35 درصد)و آموزش مهارت های فنی ( 42/21 در صد ) زمینه اشتغال ساکنان حاشیه ای را با توجه به وضعیت موجود فراهم خواهد آورد. و اشتغال توانمندسازی حاشیه نشینان را نیز افزایش می دهد. کارشناسان و مدیران شهری اولویت های مهم مانند، تأمین منابع مالی توسط دولت و اعطای وام های بانکی به مدیرت شهری جهت اجرای طرح های توانمندسازی و بهسازی حاشیه ها ( 15/57 درصد ) واعطای وام بانکی به ساکنان این محلات برای اشتغال آن ها و همچنین بهسازی محلات( 85/42 درصد ) جهت توانمندسازی حاشیه نشینان مطرح کرده اند
بررسی مؤلفه های مؤثر کلان اقتصادی بر روند حاشیه نشینی بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
103 - 124
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد شهرنشینی در کشورهای درحال توسعه، بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن وقوع 8 سال جنگ تحمیلی، تغییراتی در شرایط ساختاری کشور رخ داده است و همین امر سبب رشد بی رویه شهرها و به نوبه آن، رشد حاشیه نشینی شد. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی مؤلفه های مؤثر کلان اقتصادی بر روند حاشیه نشینی در بازه زمانی 1394-1357 است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی مراجعه به ارگان های دولتی ( بانک مرکزی، جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی و...) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از منطق فازی با نرم افزار متلب استفاده شده است. در این پژوهش، سه شاخص مهاجرت، اشتغال غیررسمی و مسکن نامناسب با زیرشاخص های آن ها، به عنوان مؤلفه های کلان اقتصادی مؤثر بر پدیده حاشیه نشینی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد، علی رغم نوساناتی که در برخی از مؤلفه ها مشاهده شده است؛ رشد حاشیه نشینی در طول دوره مورد بررسی، با روند نوساناتی در حال افزایش است؛ مثلاً مهاجرت روستا به شهر و اشتغال غیر رسمی در سال های اخیر، روندی به نسبت صعودی را در پیش داشته است؛ به طوری که مهاجرت از 1358 تا 1369 در حال افزایش، اما از 1369 تا 1379 با شیب خیلی ملایم مشاهده شده است. نوسانات بازار مسکن ( به خصوص با شروع احداث مساکن مهر)، تا حدودی افزایش این دو مؤلفه را خنثی کرده است، اما روند مسکن نامناسب در سال 1375 به اوج خود رسیده است.
چالش های روزمره زندگی زنان حاشیه نشین شهر تهران (مطالعه ی کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف درکِ تفسیر زنان از زندگی حاشیه نشینی و تجربه ی زندگی روزمره آنان در مناطق حاشیه ی شهر تهران (منطقه 19) صورت گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش کیفی به شیوه ی پدیدارشناسی و تکنیک گردآوری داده ها «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «مشاهدات میدانی مشارکتی و غیر مشارکتی» بوده است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق 14 نفر از زنان 14- 60 ساله ی ساکن کوره های آجرپزی، که حداقل مدت سکونت آنها در این منطقه 5 سال بوده است، به شیوه ی هدفمند انتخاب شده اند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافته اند. به منظور تحلیل داده ها و استخراج مفاهیم و مضامین از داده های خام، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سبک زندگی خاص زنان حاشیه نشین، شبکه های درهم تنیده همسایگی زنان، باقی ماندن زنان در دور فقر و محرومیت و زندگی شبه شهری زنان حاشیه نشین به گونه ای است که در نهایت منجر به ساختن و برجسته-سازی فرهنگ حاشیه نشینی شده است. هم چنین نتایج بیانگر آن است که زندگی حاشیه ای چالش ها و تبعات متعددی برای زنان و دختران به همراه دارد، از جمله: احساس ناامنی اجتماعی، عدم دسترسی به امکانات و فرصت های اجتماعی و عدم ثبات و زندگی موقتی.
زنجیره فقدان: تشدید بحران در مناطق حاشیه ای (مواجهه شهروندان حاشیه نشین سنندج با کووید 19)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدها و پسامدهای شیوع ویروس کرونا چنان گسترده است که بسیاری از اندیشمندان حوزه های علوم اجتماعی از شکل گیری جهانی متفاوت با ویژگی های متمایز با عنوان «دنیای پساکرونا» سخن به میان می آورند. چنین بیانی در حقیقت نشان از اهمیت مسئله و گستردگی میزان تأثیرگذاری آن بر جنبه ها و حوزه های مختلف زندگی بشری در اقصا نقاط این کره خاکی دارد. چنین پیامدهایی بدون تردید در مناطق حاشیه ای و کمتربرخوردار در مناطق مختلف جهان و از جمله ایران اثرات ماندگارتر و شدیدتری بر جای خواهد گذاشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی نحوه مواجهه و مقابله شهروندان نواحی حاشیه شهر سنندج، و ارزیابی اثرات سکونت در این مناطق بر راهکارها، راهبردها، امکانات و فرصت های شهروندان در مواجهه با مسائل اجتماعی، و در این مورد خاص، ویروس کرونا، تدوین شده است.پژوهش به روش نظریه زمینه ای انجام پذیرفته است و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه جمع آوری شدند، داده های به دست آمده با بهره گیری از نرم افزار "اطلس تی" تجزیه و تحلیل شدند. پس از انجام فرایند کدگذاری، و اخذ 56 کد و 5 مقوله اصلی، نهایتاً مقوله محوری با عنوان "زنجیره فقدان" به عنوان خروجی نحوه مواجهه و مؤلفه های پیرامونی شهروندان حاشیه نشین شهر سنندج با کروناویروس مطرح شد. همچنین، بر اساس مدل پارادایمی، مقوله زنجیره فقدان از شرایط عِلّی (علت و معلولی) همچون محرومیت اجتماعی و نابرابری اجتماعی نشئت گرفته است که خود با ظهور عوامل واسطه ای همچون فقدان مهارت و فقدان آگاهی و فقدان حمایت با شرایط زمینه ای چون رکود و تورم، بی اعتمادی، ناامیدی، افسردگی و عدم دسترسی به فضای مجازی به عنوان یک هسته مرکزی قابل شناسایی است. به صورت خلاصه، افراد حاشیه نشین قربانی شرایط اجتماعی و اقتصادی خود هستند و بیشتر از سایر افراد در دوران کرونا مورد هجمه مشکلات قرار می گیرند و این به آن معناست که کروناویروس برخلاف آنچه اشاره شده است، ویروسی "دموکرات" نیست و همه را به یکسان مورد هجوم و آسیب قرار نمی دهد.
حاشیه نشینی وتاثیر آن بر توسعه سیاسی -اجتماعی در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
143 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین پدیده حاشیه نشینی و تاثیر آن بر توسعه سیاسی-اجتماعی در کلان شهر تهران انجام شده است. گردآوری داده ها از طریق پیمایش با ابزار پرسشنامه و روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی، داده ها جمع آوری شده اند. جامعه آماری تحقیق368 شهروند ساکن در دو منطقه حاشیه نشین فرحزاد و قلعه میر تهران است. پس از گردآوری داده ها، و با استفاده از نرم افزار SPSS، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. بر اساس آمارهای استنباطی از آزمون های پیرسون و رگرسیون استفاده شده است و در نهایت مدل تحلیل مسیر ارائه گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد حاشیه نشینی با تقلیل کیفیت زندگی باعث کند شدن توسعه اجتماعی –سیاسی شده است. در بیشترین و قوی ترین تاثیر حاشیه نشینی بر توسعه سیاسی-اجتماعی، می توان به تاثیرمستقیم متغیر آموزش (به میزان 400/0)، مشارکت سیاسی(به میزان 365/0)، کیفیت زندگی (به میزان 291/0)، عدالت و برابری (به میزان 287/0) و سرمایه اجتماعی (به میزان 247/0) اشاره کرد. در مجموع متغیرهای موجود در این تحقیق می توانند تا 75 درصد میزان تاثیر حاشیه نشینی بر توسعه سیاسی-اجتماعی را توضیح دهند.
تحلیلی بر فضاهای شهری حاشیه با رویکرد امنیت (SBD) در کاهش آسیب های اجتماعی (نواحی حاشیه شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
هدف آر این پژوهش تحلیلی بر فضاهای شهری حاشیه با رویکرد امنیت (SBD) در کاهش آسیب های اجتماعی (نواحی حاشیه شهر همدان) است. رویکرد امنیت از طریق طراحی (SBD)، استفاده هوشمندانه از فضای انسان ساخت به منظور ارتقاء امنیت شهری در فرایند طراحی و برنامه ریزی محیط مصنوع است. درواقع می توان این رویکرد را به عنوان راهی برای تحقق شهری ایمن دانست که از اقدامات پیشگیرانه از طریق طراحی و برنامه ریزی شهری برای کاهش احتمال تجاوز و جرائم شهری بهره می گیرد. برای رویکرد امنیت از طریق طراحی پنج رکن و ویژگی قابل تصور است: تعیین قلمرو (قلمرو گرایی)، نظارت (اعم از رسمی و غیررسمی)، کنترل ورودی و خروجی، امنیت فیزیکی، مدیریت و نگهداری. اصول پنج گانه این رویکرد، حاصل پیوند بسیاری از دیدگاه ها و تئوری های جرم شناسی اند. این اصول بر اساس فرضیات زیر پایه گذاری شده اند. در پژوهش حاضر از روش ترکیبی استفاده شده است، به این ترتیب که از روش پیمایش در زمره روش های کمّی و از روش بحث گروهی متمرکز در زمره روش های کیفی بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد زمینه سازی برای ایجاد فعالیت های اقتصادی منطبق با شرایط و ویژگی های مهاجران از طریق آموزش های فنی حرفه ای و بالا بردن مهارت نیروی کار با ضریب (610/0)، علاقه مندی و رضایت ساکنان از محیط پیرامون با ضریب (605/0) و وجود عرصه های همگانی جهت استفاده گروه های سنی و فرهنگی مختلف با ضریب (590/0) و قابل رؤیت بودن موانع و حصارها (فراهم نکردن فضای اختفاء مجرمان) با ضریب (560/0) از مهم ترین عوامل تأثیرگذار اصول قلمروهایی در کاهش آسیب های اجتماعی محله حاج شمسعلی همدان به دست آمده است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری (مطالعه ی موردی: ناحیه ی کریم آباد شهر زاهدان
حوزه های تخصصی:
شهر زاهدان یکی از بی قاعده ترین روندها در گسترش فیزیکی شهری را طی سه دهه ی گذشته دارا بوده است. فقر و بیکاری مطلق منجر به افزایش سکونتگاه های غیر رسمی و ناهنجاری های فضایی-کالبدی در سطح شهر گردیده است. این مطالعه با هدف بررسی جامعه شناختی تأثیر حاشیه نشینی بر مدیریت شهری شهر زاهدان در ناحیه ی کریم آباد انجام شد. روش پژوهش در این پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. روش نمونه برداری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه انتخاب گردید. از این رو 375 پرسشنامه بین ساکنان 18 تا 70 سال سن ناحیه توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL صورت گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بیش تر افراد دارای تحصیلات دیپلم به پایین و میزان درآمد کمتر از ده میلیون ریال و دارای مشاغل آزاد و کارگری بودند که همه این مسایل بستری برای آسیب های اجتماعی در ناحیه ی فراهم خواهد نمود. در ادامه با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف نرمال بودن داده ها مورد بررسی قرار گرفت. مطابق با نتایج حاصل از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مقدار معناداری برای متغیرهای اقتصادی،090/0، فیزیکی-کالبدی108/0، خدماتی- زیست محیطی070/0 و مدیریت شهری051/0بود. در پاسخ به چگونگی وضعیت اقتصادی، وضعیت فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و مدیریت شهری نتایج نشان داد که شرابط در تمامی ابعاد متوسط رو به پایین می باشد و در این میان مدیریت شهری با 637/3 با بیش ترین میانگین نسبت به سایر ابعاد وضعیت بدتری داشت. هم چنین نتایج نشان داد مؤلفه های اقتصادی، فیزیکی- کالبدی، خدماتی- زیست محیطی و جمعیت شناختی بر مدیریت شهری شهر زاهدان تاثیرگذار است. در مورد سازوکار بهبود، علاوه بر محور توجه به نیازهای اقتصادی، مفاهیمی مرتبط با مدیریت کنترلی شهری و فعالیت های فرهنگی و افزایش آگاهی حاشیه نشینان، مورد توجه است.