مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مجتمع مسکونی
حوزه های تخصصی:
کشاورزی شهری به یک جنبش در حال رشد در تمام جهان تبدیل شده است. اگرچه در مورد مزایای کشاورزی شهری برای ساکنان شهرها یک بحث ادامه دار وجود دارد، ولیکن مطالعه جامع ای بر روی نقش سازو کارهای اجتماعی کشاورزی شهری به منظور تشویق و تسهیل تعامل اجتماعی صورت نگرفته است. از این رو، در این مطالعه سعی گردیده که به ارزیابی رابطه ساز و کارهای اجتماعی کشاورزی شهری و تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی در قالب یک مدل علی پرداخته شود. پرسشنامه با 530 شرکت کننده ساکن در مجتمع مسکونی رضوان شیراز در ایران صورت گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل با داده های این پژوهش، برازش مناسبی دارد و مشارکت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، امنیت و سلامت اجتماعی به صورت مستقیم تعاملات اجتماعی را پیش بینی نمودند. همچنین مدل، تاثیر غیر مستقیم هر یک از این ابعاد را -با میانجی گری کشاورزی شهری و سایر ابعاد-، با تعاملات اجتماعی را نیز تائید کرد. این نتایج نشان دهنده آن است که نه تنها متغیرهای یاد شده هر یک به تنهایی پیش بینی کننده تعاملات اجتماعی هستند، بلکه می توانند به عنوان ابعاد سازنده کشاورزی شهری نیز، تعاملات اجتماعی را قویا پیش بینی نمایند.
تحلیل پایداری اجتماعی مجتمع های مسکونی به کمک تکنیک سواراتاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
217 - 234
حوزه های تخصصی:
مرور پیشینه تحقیق در خصوص «توسعه پایدار» از نقطه نظر معماری، بیانگر فقدان مدل منسجمی است تا تحلیل گران معماری به واسطه آن قادر باشند میزان «پایداری اجتماعی» یک مجتمع مسکونی را به طور کمی تحلیل نمایند. در واقع، مطالعات قبلی عموماً بر شناسایی معیارهای پایداری اجتماعی متمرکز شده اند، لیکن موضوع رتبه بندی و استفاده از این معیارها برای تحلیل کمی طرح های معماری تاکنون مطالعه نشده است. بنابراین، در مقاله حاضر، هدف اصلی عبارت است از طراحی یک مدل کمی و منسجم که به واسطه آن بتوان میزان پایداری اجتماعی در یک مجتمع مسکونی مفروض را اندازه گیری نمود. مقاله از نوع تحلیلی و توصیفی بوده و روش گردآوری داده ها، مطالعه کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابتدا معیارهای پایداری اجتماعی از ادبیات موضوع استخراج و تخلیص شده، سپس یک مدل کاربردی مشتمل بر تکنیک «سوارا» برای وزن دهی معیارها و تکنیک «تاپسیس» به منظور سنجش میزان پایداری اجتماعی ارائه می گردد. در راستای اثبات کاربردی بودن مدل ارائه شده، میزان پایداری اجتماعی چند نمونه موردی با هم مقایسه شده اند. قاعده انتخاب این نمونه ها دسترسی کافی به اطلاعات لازم و نزدیک بودن بزرگی نمونه ها به هم بوده است. به علاوه، در کسب نظرات تخصصی، از خبرگان معماری دانشگاه و صنعت ایران، با سال ها سابقه اجرایی و علمی و دارای اشراف بر مباحث معماری پایدار و پایداری اجتماعی استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که از دیدگاه خبرگان، سه معیار «فرهنگ ساکنین»، «تعامل و تجانس اجتماعی» و «امنیت» بیش از 60 درصد از کل ارزش وزنی مجموعه معیارهای پایداری اجتماعی را به خود اختصاص می دهند.
فضاهای باز مجتمع های مسکونی بر افزایش تعاملات اجتماعی ساکنین، (مطالعه موردی: سه مجتمع مسکونی در اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۵
83 - 92
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه کیفیت فضای باز مسکن و میزان اضطراب کودکان بر مبنای نظریه رشد اریکسون (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۷
85 - 98
حوزه های تخصصی:
نظریه رشد اریکسون بیانگر اهمیت محیط زندگی و نقش بازی در دوران رشد کودک م یباشد. این درصورتی است که فضاهای مسکونی امروز ما توانایی پاسخگویی به نیازهای طبیعی کودکانمان را ندارند. این پژوهش که با هدف تدارک محی طها و فضاهای مسکونی کارآمدتر و سالم تر و به تبع آن رضایتمندی ساکنان از مجموع ههای زیستی انجامشده، به بررسی اثر ویژگ یهای فضایباز مجموع ههای مسکونی به عنوان یکی از عوامل محیطی، بر روی چگونگی رشد کودک م یپردازد. با توجه به رویکرد بینرشته ای تحقیق، زمینه روان شناسیمحیطی برای تبیین فرضیه و آزمون آن مناسب تشخیص داده شد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که؛ آیا مجتم عهای مسکونی آپارتمانی می توانند فضای مناسبی برای رشد کودکان فراهم کنند؟ روش تحقیق به کار گرفته شده توصیفی از نوع علی مقایس های می باشد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک راهه و ضریب همبستگی پیرسون نشان م یدهد که بین اضطراب کودکان و رضایت از فضای باز مجتم عهای مسکونی به لحاظ آماری رابطه معنادار وجود ندارد.
تأثیر فضای سبز و طراحی منظر بر ارتقاء احساس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
19 - 28
حوزه های تخصصی:
امروزه در طراحی مجتمع های مسکونی هدف اصلی صرفه اقتصادی و تأمین سرپناه مدنظر است طراحی فضاها بیش از آنکه بر اساس نیاز ساکنان باشد متکی بر ایده طراحان است، از چالش های مهم به کارگیری معیارهایی است که احساس تعلق به مکان را ارتقاء داده و به حرفه کمک کند طرح های ارائه شده با خواسته ها، سلایق و اقلیم تطابق بیشتر داشته باشد. در این پژوهش به نقش فضای باز و سبز مجتمع های مسکونی در ارتقاء حس تعلق به مکان پرداخته شده است که با روشی تحلیلی و از طریق موردپژوهشی ابتدا معیارهای احساس تعلق به مکان از متون نظری استنتاج و سپس در چند مجتمع مسکونی به آزمون گذاشته شد. بین نحوه ی اظهارنظر و احساس تعلق مکانی دو گروه ساکنان تفاوت معناداری موجود بود، ساکنان برخوردار از محیط مطلوب و واجد فضای سبز طراحی شده، دیدگاه مثبت و احساس تعلق بیشتری نسبت به محیط خود داشته اند.
بررسی نقش فضاهای تعاملات اجتماعی بر کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی سعیدیه، کاشانی، بوعلی و امام رضا در شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
109 - 120
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پاسخ به این سؤال که چه رابطه ای میان فضاهای اجتماع پذیر و مجتمع های مسکونی وجود دارد که باعث افزایش کیفیت زندگی ساکنین می شود، صورت گرفته است. بر اساس مدل هایی که برای نیازهای انسان ارائه شده اند، تعاملات اجتماعی یکی از این موارد ضروری است. پیشینه پژوهش در طراحی محیط نشان می دهد که ویژگی های کالبدی فضاهای یک مجتمع مسکونی می تواند بر میزان مطلوبیت آن ها تأثیرگذار باشد. روش تحقیق موضوع به شیوه کمی و میدانی و برای بررسی نمونه های موردی، پرسشنامه سنجش شاخصه ها تنظیم گردید و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شد و اطلاعات به دست آمده با نرم افزارهای Spss و smartpls تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برای بهبود و ارتقای کیفیت زندگی و کمیت فضاهای شهری به خصوص مسکونی، نوع طراحی بر اساس اصول و معیارهای اجتماعی و فرهنگی ازجمله همسایگی و اجتماع پذیری است.
شاخص های ذهنی کیفیت زندگی ساکنان مجتمع های مسکونی شهرهای جدید در ایران، با تأکید بر ویژگیهای معماری (مطالعه موردی شهرهای اندیشه، پردیس و پرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
143 - 163
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین راه حل ها در پاسخ به کاهش ظرفیت کلان شهرها و رفع مشکلات آنها احداث شهرهای جدید بوده است. از عوامل مهم جذب جمعیت به شهرهای جدید ارائه مسکن با کیفیت بالاتر نسبت به مادرشهر و در کل، کیفیت بهترمحیط سکونت است. این تحقیق به بررسی ارتباط بین میزان رضایتمندی از شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی براساس ویژگی های طرح معماری می پردازد. هدف اصلی، دستیابی به معیارهای طراحی بهینه مجتمع های مسکونی در جهت رضایتمندی از شاخص های ذهنی ساکنین است. ابتدا مدل پژوهش بر اساس رابطه بین شاخص های ذهنی و مولفه های معماری و ویژگیهای ساکنین طراحی شده است. در ارزیابی مدل ساختاری ابتدا بار عاملی متغیرهای مختلف پرسشنامه در پیش بینی گویه های مربوطه بررسی شده تا از برازندگی مدل های اندازه گیری و قابل قبول بودن نشانگرهای آنها در اندازه گیری متغیرها اطمینان حاصل شود. روش پژوهش، با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و نرم افزار AMOS میباشد. جامعه آماری تعدادی از مجتمع های مسکونی سه شهر جدید اندیشه، پرند و پردیس است. نتایج پژوهش نشان داد از بین شاخص های مورد ارزیابی امنیت بیشترین رضایت را دربرداشته است. ساکنین با وجود داشتن رضایت نسبی از استانداردهای فضاهای سکونتی، حس تعلق به مکان ندارند. از عوامل کالبدی می توان به رضایتمندی نسبتا پایین از طراحی نما و فضای سبز اشاره کرد. روابط اجتماعی ساکنین با یکدیگر ضعیف است که از نظر طراحی مهمترین عامل آن نداشتن فضاهایی جهت تعاملات اجتماعی می باشد.
تحلیل جغرافیایی ساختمان های بلندمرتبه. مطالعه موردی: مناطق جنوب رودخانه زاینده رود در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
1 - 15
حوزه های تخصصی:
امروزه مسائلی نظیر: افزایش سریع جمعیت در شهرها، افزایش مهاجرت به شهرها، نیاز به اسکان در شهرها، کمبود زمین، بالا بودن قیمت و گسترش افقی شهرها باعث شده که ساخت بناهای بلند به شدت مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش مسایل ساختمان های بلندمرتبه در مناطق جنوب رودخانه زاینده رود در شهر اصفهان بررسی شده است و تعدادی از ساختمان های بلند موجود در مناطق 5، 6 و 13 مورد تحلیل قرار گرفته است. اهمیت این پژوهش از این جهت است که بلندمرتبه سازی در مناطق جنوب رودخانه زاینده رود اثرات متفاوت بسیاری بر سطح شهر و ساکنان آن دارد و در سال های اخیر بلندمرتبه سازی های بی رویه ای در سطح شهر خصوصاً در این مناطق صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت ترکیبی از روش های کتابخانه ای و پیمایشی است. برای تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS و برای ترسیم نقشه ها از نرم افزار های GISاستفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: در سال های اخیر بلندمرتبه سازی های بی رویه ای در سطح شهر اصفهان و به خصوص در مناطق جنوب رودخانه زاینده رود صورت گرفته است. ساختمان های بلندمرتبه در مناطق جنوب رودخانه زاینده رود اثرات منفی بر جای گذاشته است از جمله انسداد دید و چشم انداز ساختمان های اطراف،جلوگیری از جریان باد در سطح شهر،تأثیرات ترافیکی، مسائل اجتماعی- فرهنگی و ... . ساختمان های بلند و وضعیت آن ها در مناطق 5، 6 و 13 باعث اختلاف در میزان ترافیک شده است. به طوری که ترافیک در منطقه 5 بیشتر از منطقه 6 و 13 بوده است. مسائل اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده به وسیله ی ساختمان های بلند در مناطق 5، 6 و 13 متفاوت بوده است. منطقه 13 بیشترین مسائل اجتماعی و فرهنگی را دارا بوده است.
گونه شناسی مجتمع های مسکونی، گامی مؤثر در طراحی با کیفیت مجموعه های مسکونی معاصر؛ بررسی موردی: مجتمع های مسکونی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۴
117 - 139
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت شهری و نیاز به اماکن مسکونی موجب استفاده از مساکن چندخانواری به جای مسکن تک خانواری شده است که شهر تبریز نیز از این قاعده مستثنی نیست. از مسائل مهم طراحی این الگوی جدید سکونت، فراهم آوری زمینه ای جهت شناخت و آسیب شناسی وضع موجود است. با واکاوی ادبیات موضوع چارچوبی متشکل از دو معیار مطرح در طبقه بندی مجموعه های مسکونی یعنی ارتفاع (تعداد طبقات) و نحوه همنشینی فضاهای باز و بسته تبیین شد و کیفیات فضایی هر یک از گونه ها بر مبنای معیارهای ارزیابی کیفی مجموعه های مسکونی تحلیل گردید. سپس کلیه مجتمع های مسکونی شهر تبریز شناسایی شد و گونه شناسی آنها با تأکید بر معیارهای مذکور، هدف نوشتار حاضر قرار گرفت. در گام نهایی ارزیابی کیفی گونه های غالب مجتمع های مسکونی شهر تبریز با تکیه بر معیارهای ارزیابی کیفی مجموعه های مسکونی صورت گرفت. نتایج تحقیق با معیار ارتفاع حاکی از فراوانی مجتمع های مسکونی کوتاه مرتبه در شهر است که ریشه در مسائل اقتصادی و سهولت تکنولوژی ساخت دارد. نتایج تحقیق با معیار همنشینی فضای باز و بسته حاکی از فراوانی گونه پراکنده به عنوان راهکاری جهت رهایی از محدودیت و ایجاد تنوع فضایی است. گونه شناسی مجتمع های مسکونی شهر تبریز با دو معیار همزمان ارتفاع و همنشینی فضای باز و بسته حاکی از گونه غالب خطی در مجموعه های کوتاه مرتبه، گونه غالب پراکنده در مجتمع های میان مرتبه و بلند مرتبه، فراوانی بلند مرتبه در گونه متمرکز و پراکنده و فراوانی کوتاه مرتبه در سایر گونه ها است. دستاورد این پژوهش می تواند جهت بازنگری کیفی فضای باز مجتمع های مسکونی مورد استفاده طیف متنوع سیاست گذاران، برنامه ریزان و طراحان قرار گیرد.
ابعاد تأثیرگذار بر خودشکوفایی در مجتمع های مسکونی از نگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای معاصر باتوجه به بحران معنای بوجود آمده و از بین رفتن هویت فردی، اهمیت توجه به رشد فردی و تلاش جهت خودشکوفایی بیش از پیش نمایان می گردد. خودشکوفایی گرایش بنیادین هر انسان برای تحقق قابلیت های بالقوه است، بطوریکه به بیشترین ادراک از خویش و یکپارچگی نیازهای جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی برسد. باتوجه به اهمیت تاثیرات محیط مسکونی بر افراد، لازم است طراحی مسکن به گونه ای صورت پذیرد که زمینه ساز شکوفایی افراد باشد، چراکه عدم توجه به خودشکوفایی سبب اختلال در رشد و تکامل فردی و در فضای مسکن، سبب عدم شکل گیری ارتباط معنادار بین فرد و فضا خواهد شد. با توجه به ضرورت عنوان شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه ی ابعاد طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی ساکنین براساس دیدگاه متخصصان نگارش شده و روش تحقیق پژوهش، آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. جامعه ی مورد مطالعه متخصصان رشته ی معماری بوده و نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی و باتوجه به نظریات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ در مرحله ی اول پس از مصاحبه بازپاسخ با متخصصین، به وسیله ی تکنیک کدگذاری باز و محوری، جدول هدف-محتوا تشکیل شده و پرسشنامه ی محقق ساخت شکل گرفته است؛ پیمایش نیز در دو دور صورت پذیرفته و پرسشنامه ها توسط متخصصان تکمیل شده است. داده ها به وسیله ی نرم افزارSpss-23 و با استفاده از تحلیل عاملQ، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن تحلیل شد. درنهایت تأثیرگذارترین عوامل بر خودشکوفایی از دیدگاه متخصصان مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد روانشناختی-ذهنی، تعاملی-اجتماعی و شناختی-معنایی از دیدگاه متخصصان موثرترین عوامل بر خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند.
اولویت های اجرایی در ارتقای مطلوبیت مساکن جدید شهری، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
210 - 230
حوزه های تخصصی:
امروزه، مسکن و موضوعات مرتبط با آن به عنوان مسائل جهانی در نظر گرفته می شود و برنامه ریزان و سیاست گذاران کشورهای مختلف در پی حل مشکلات مربوط به آن هستند. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی میزان مطلوبیت مسکن در مجتمع های مسکونی شهر رشت و همچنین شناسایی اولویت های اجرایی در جهت ارتقاء مطلوبیت مجتمع های مسکونی بود. در این زمینه هفت مجتمع مسکونی برای مطالعه انتخاب شدند. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است. در راستای شناسایی اولویت اجرایی در ارتقاء مطلوبیت مساکن جدید شهری در مجتمع های مسکونی شهر رشت، ابتدا براساس مطالعات نظری پژوهش، شاخص های مرتبط با مطلوبیت این مساکن استخراج شد. برای گردآوری اطلاعات از روش پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ساکن در مجتمع های مسکونی مورد مطالعه بودند. در این زمینه تعداد 1000 پرسشنامه در هفت مجتمع مسکونی مورد مطالعه توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مقایسه نمرات میانگین، مدل آنتروپی شانون، روش تحلیل دو بعدی و همچنین روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. در این پژوهش تعداد 47 عامل بررسی شد. جمع بندی نظرات ساکنان هفت مجتمع مسکونی مورد مطالعه در کلانشهر رشت نشان داد که وضعیت بالغ بر 51 درصد عوامل، در سطح نامطلوب و بسیار نامطلوب قرار دارد. تحلیل اختلاف سطح اهمیت و مطلوبیت شاخص ها نشان داد که 11 عامل همچون ازدحام و تراکم جمعیت، تناسب قیمت با درآمد، شرایط پیش پرداخت و قیمت تمام شده مسکن، دسترسی به خدمات بهداشتی، تهویه طبیعی و همچنین نور طبیعی دریافتی در ساختمان های مسکونی، پاکیزگی محیط و کیفیت پوشش گیاهی و فضای سبز به عنوان اولویت های اجرایی در تحقق مطلوبیت مساکن جدید شهری نقش دارند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که عوامل کالبدی در بعد درونی مسکن با واریانس 22/77 درصد، بیشترین تأثیرگذاری و اهمیت را در مطلوبیت مجتمع های مسکونی دارند. براساس تلفیق نتایج، در پایان پژوهش مدل کاربردی پژوهش ارائه گردید.
بازشناسی عوامل مؤثر بر کالبد فضاهای مسکونی و سنجش میزان رضایتمندی ساکنان مجتمع های مسکونی از کیفیت کالبدی محیط مسکونی (مورد شناسی: مجتمع مسکونی آسمان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
149 - 220
حوزه های تخصصی:
سنجش درجه رضایتمندی فضایی الگوی سکونت و مجتمع های سکونتی، طیف گسترده ای از مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی، کالبدی و... را دربرمی گیرد که در مجموع ارزش کیفیت محیط مسکونی و سکونت را نمایان می کند. شاخص های کیفی مسکن همواره به عنوان حساس ترین ابزار برنامه ریزی مسکن محسوب می شوند. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی، علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز دربرمی گیرد. رضایت از سکونت، امری چندبُعدی است و توجه به عوامل متعدد سازنده کیفیت و رضایتمندی آن در تدوین الگوی ارزیابی ضروری است. ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان می تواند درجهت سنجش میزان دستیابی به اهداف پروژه های شهری مؤثر واقع شود و همین طور نتایج حاصل از این گونه پژوهش ها را می توان در ارتقای کیفیت محیط زندگی به ویژه در مجتمع های مسکونی به کار برد. این پژوهش که با هدف ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان مجتمع های مسکونی تبریز صورت گرفته، به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و برای ارزیابی نهایی داده ها از نرم افزار SPSS و روش آماری همچون آزمون T تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون بهره گرفته شده است. شیوه جمع آوری اطلاعات بر پایه چک لیست هایی برای تکنیک های پرسشنامه، مشاهده، بررسی ویژگی های مکانی-فضایی بوده و در این مسیر از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که رضایتمندی افراد در زمینه های دیاگرام عملکردی و فرم فضاهای خارجی در سطح بسیار خوب و فرم ساختمان، فرم فضاهای داخلی و ابعاد واحد مسکونی، ارتفاع سقف واحدهای مسکونی و ابعاد و اندازه مشاعات، امکانات و ارتباطات فضای خارجی در حد متوسط (بالاتر از حد میانه) و تعداد اتاق های واحد مسکونی و تعداد واحدهای موجود در مجتمع در حد ضعیف (پایین تر از حد میانه) هستند و در کل میزان رضایتمندی ساکنان از این مجتمع مسکونی در بالاتر از حد متوسط قرار دارد.
معناشناسی خرد عرفی و تأثیر آن در بازیابی هویت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
35 - 48
حوزه های تخصصی:
توجه به خرد عرفی، به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر در رابطه تجربی انسان-محیط از مسائلی است که در پژوهش ها و فرایندهای طراحی معماری کمتر به آن پرداخت شده است. مقاله حاضر باهدف ایجاد محیط های مسکونی باکیفیت، به بررسی و شناسایی تأثیر مؤلفه های خردعرفی بر شکل گیری هویت مکان می پردازد. مقاله حاضر ازنظر نوع تحقیق: کیفی و کمی، ازنظر راهبرد: تفسیری- تحلیلی، ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه و روش تحلیل داده ها همبستگی هست. نتایج پژوهش، ارتباط معنی دار بین خرد عرفی و هویت مکان را به اثبات می رساند. بین مؤلفه های خرد عرفی و مؤلفه های هویت مکان، بالاترین رابطه معنی دار همبستگی مربوط به مؤلفه الگوی رفتاری-کالبدی و در سطوح بعدی، مؤلفه های خاطرات جمعی و رضایتمندی هست. در طراحی معماری، چهار سنجه به ترتیب: خوانایی فرم، مصالح بومی و تنوع فعالیتی و بصری بیشترین عوامل تأثیرگذار هست.
تبیین جامعه شناختی تأثیر سرمایه اجتماعی بر سازگاری اجتماعی نمونه: ساکنان مجتمع های مسکونی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
159 - 188
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار کاربری فضایی شهرها موجب تشدید مسائل اجتماعی ازجمله کاهش سازگاری اجتماعی میان ساکنان مجتمع های مسکونی شهری شده است؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر سازگاری اجتماعی بین ساکنان مجتمع های مسکونی مناطق شهر اصفهان در سال 1398 با ترکیبی از نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی است. جامعه آماری این پژوهش، همه افراد و خانوارهای ساکن مجتمع های مسکونی شهر اصفهان اند که تعداد 385 نفر از ساکنان، طبق فرمول کوکران به منزله نمونه با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شد و داده ها با ابزار پرسش نامه با پایایی و روایی مناسب جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و درصد) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی تأییدی و روش مدل سازی معادلات ساختاری) با نرم افزار SPSS وAMOS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد اجتماعی، اتصال به شبکه های اجتماعی و هنجارگرایی) بر میزان سازگاری اجتماعی ساکنان تأثیر داشته است.
بررسی جایگاه فضای سبز در مجتمع های مسکونی آپارتمانی ایران (مورد: برندگان جایزه معمار 99- 1393)
حوزه های تخصصی:
باگذشت قرن ها و تحول شکل زندگی بشر، فضای سبز همچنان همانند عنصری جدایی ناپذیر از زندگی انسان قلمداد می شود. فضاهای سبز در معماری ایران همیشه مورد توجّه بوده و می توان گفت هیچ بنایی احداث نمی شده مگر آن که سامان دهی و شکل گیری صحیح فضاهای سبز آن نیز مدنظر معمار بوده است. اهمیت استفاده از عوامل طبیعی در معماری امروزه و نیاز به ایجاد پایداری اکولوژیک میان طبیعت و مصنوعات بشری حداکثر استفاده از عوامل محیطی و طبیعی در معماری جزء ارکان پایداری در این زمینه می باشد. در این پژوهش توصیفی به بررسی جایگاه فضای سبز به عنوان عنصر حیاتی در زندگی بشر پرداخته شد. در گام نخست به مطالعه و شناخت تأثیرات حاصل از فضای سبز بر زندگی انسان پرداخته شد که نتایج نشان دهنده تأثیرات بسیار تعیین کننده ای است که عبارت اند از: تأثیرات روان شناختی- تأثیرات جامعه شناختی و تأثیرات فرهنگی. در ادامه، برخی مجتمع های مسکونی آپارتمانی در پروژه های موفق در مسابقه معمار از سال 93-1399 مورد پژوهش قرار گرفت.
بررسی میزان رضایتمندی شهروندان از عناصر شکل دهنده ی تعلق خاطر (مطالعه موردی: شهر رشت شهرک مسکونی گلها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در راستای ساخت و ساز شهرک ها نکته ی قابل توجه، عدم وجود تعلق خاطر می باشد که با معیارهایی از جمله عدم جذابیت های محیطی و کیفیات بصری، عدم خوانایی، امنیت و غیره خود را نشان می دهد. این عوامل بر ارتباط افراد با محیط پیرامونشان و به طبع رضایتمندی آن ها تأثیرگذار خواهند بود. شهرک گلها، با مشکلات متعددی از جمله عدم وجود فضایی برای تجمع، نبود نگهبانی و سردرگمی فضایی، نامتناسب بودن ساختار ظاهری بناهای جدید احداث شده نسبت به بناهای قبلی و مهم تر از همه وجود زمین های خالی و بلااستفاده روبه رو است. روش تحقیق به کارگرفته شده در این پژوهش، ترکیبی شامل مجموعه ای از روش های توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات به شیوه ی میدانی و اسنادی صورت گرفته است. نمونه ی آماری تحقیق، بر اساس جمعیت شهر رشت، 384 نفر محاسبه گردید. با توزیع420 پرسشنامه به دلیل عدم بازگشت، در نهایت 386 پرسشنامه صحیح پاسخ داده شد. تحلیل پرسشنامه ها توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت. سنجش میزان انتخاب، نفوذپذیری و خوانایی نیز با روش space syntax و تحلیل هم پیوندی و اتصالات، در مسیر مجاور شهرک گلها صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که تأثیرگذاری معیارهایی چون خوانایی، امنیت و نفوذپذیری در حد متوسط است. تناسبات بصری، عملکرد عناصر و دسترسی، تأثیر زیادی بر افزایش رضایتمندی ساکنین دارند. در نتیجه به کارگیری الگوهای معمارانه، در نظرگرفتن فضاهای مکث و حرکت، ایجاد کاربری های مدیریتی، جلوگیری از انبوه سازی و احداث پارک درون محوطه از جمله راهکارهایی به منظور ایجاد تعلق خاطر در راستای افزایش رضایتمندی می باشند.
چارچوب کیفی برنامه ریزی و طراحی عرصه های میانی مجتمع های مسکونی برای ارتقاء استقلال حرکتی کودکان، نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
63 - 78
حوزه های تخصصی:
استقلال حرکتی کودکان به عنوان یک کیفیت کلیدی محیط های دوستدار کودک، نمایه ای از میزان پذیرش کودکان در جامعه است. این کیفیت امکان بازی های آزادانه و متنوع را برای کودکان فراهم می کند و در شکل گیری شخصیت اجتماعی و حس استقلال آنها نقش بسزایی دارد. عوامل فردی، اجتماعی و محیطی مؤثرترین عوامل در شکل گیری و ارتقای استقلال کودکان در تحرک و بازی در محیط های خارج از خانه هستند. طی سال های اخیر، با افزایش مسائل اجتماعی محدودکننده حضور کودکان در محیط های عمومی و تبدیل آنها به تله های اجتماعی والدین، مفهوم استقلال حرکتی کودکان گسترده تر شده و علاوه بر حرکت کودکان بین خانه و مدرسه، حرکت آزادانه کودک بین خانه و محیط های پیرامون آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. استقلال حرکتی کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی به عنوان فضای واسط بین خانه با محله و شهر زمینه ساز و تقویت کننده استقلال حرکتی کودکان در محیط های عمومی و شهری خواهدبود. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین مهمترین عوامل و شرایط اثرگذار بر استقلال حرکتی خانه محور کودکان است. باتوجه به ماهیت موضوع و ضرورت نگاه به آن از دید کودکان، والدین، متخصصین و مدیران شهری از روش نظریه زمینه ای استفاده شده و با 107 نفر از مشارکت کنندگان مذکور تا حد اشباع نظری مصاحبه شد. به دلیل اهمیت کیفیات کالبدی محیط، مشاهده میدانی مستقیم در عرصه های میانی 15 مجتمع مسکونی منتخب در شهر تهران نیز انجام شد و یادداشت های کیفی تهیه شد. داده های به دست آمده در نرم افزار Maxqda به صورت کیفی تحلیل شده و تعداد 74 مفهوم، 25 کد محوری و نُه مقوله اصلی استخراج گردید؛ یکپارچه و بهینه سازی کدها و مقوله ها انجام شده و سپس ارتباط آنها با مقوله هسته ای پژوهش تعیین گردید. مدل مفهومی حاصل نشان می دهد عوامل زمینه ای و مداخله گر شامل چارچوب های قانونی، ضوابط و مقررات، شیوه اجرا و نظارت، پذیرش جامعه نسبت به موضوع و فرهنگ سازی پیرامون حضور مستقل کودکان در عرصه های میانی مجتمع های مسکونی دارای اهمیت قابل توجه هستند. کیفیت های کالبدی محیط نظیر ایمنی و امنیت کودکان، دسترسی به بازی، دسترسی به طبیعت و فضای سبز و بهداشت می توانند موجب تعدیل و بهبود اتمسفر اجتماعی مجتمع و انسجام بیشتر آن به نفع حضور مستقل و آزادانه کودکان و دستیابی به سلامت روانی و جسمانی آنها گردند.
تبیین نقش عناصر کالبدی محیط در امنیت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
35 - 46
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله این است که با استناد به نتایج پژوهش ها در خصوص رابطه متقابل محیط و رفتار، الگویی جهت پیشگیری از جرم و ارتقاء امنیت مجتمع های مسکونی تدوین نماید. مرحله اول پژوهش، مروری بر پیشینه نظری؛ مبتنی بر رویکرد پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، با روش تحلیل محتوای متون مرتبط و مرحله دوم؛ مطالعات میدانی پژوهش در دو بخش؛ شناخت عوامل مؤثر بر امنیت مجتمع های مسکونی همدان با راهبرد کیفی و آزمون مدل مفهومی با راهبرد کمی و روش مدل یابی معادلات ساختاری هست. نتایج نشان می دهد؛ برخی عوامل کالبدی به تنهایی و برخی از طریق عوامل اجتماعی در امنیت مجتمع های مسکونی نقش دارند. دسته بندی مطالعات امنیت مجتمع های مسکونی در سه سطح کلان، میانه و خرد، همچنین معرفی عوامل فرهنگی، منطقه شهری و بافت پیرامون مجتمع در سطح کلان مطالعات امنیت از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می باشند.
سنجش و بررسی تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، نمونه موردی: کوی نو بنیاد(برج های ASP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
96-69
حوزه های تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر، مطالعه درباره ی مفاهیم تاب آوری در مناطق مختلف شهری در مقیاس های مختلف، توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات بسیار کم می باشد. به ویژه در شهر تهران که به یک باره از دوره سنت وارد دوره مدرن شده است این موضوع می تواند مورد توجه قرار گیرد. روش ها: در پژوهش کنونی ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای در این زمینه، آیتم های مربوط به تاب آوری های کالبدی محیطی و اجتماعی در مجتمع های مسکونی، استخراج گردید. سپس در این مجتمع ها حالت های متعددی از این نوع تاب آوری ها وجود دارد که با مطالعه و طبقه بندی آن ها می تواند به میزان مطلوبیت این مجتمع ها دست یافت. نمونه موردی مورد مطالعه در این پژوهش، مجتمع مسکونی کوی نوبنیاد می باشد، زیرا بااینکه سال ساخت آن بالای آن، از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با روش تفسیری و در قالب تحلیل کیفی و کمی صورت پذیرفته است. پرسشنامه که در مورد سنجش میزان تاب آوری کالبدی-محیطی و اجتماعی میان ساکنین این مجتمع توزیع گردید. یافته ها: از یافته های این پژوهش می توان دریافت که مجتمع کوی نوبنیاد (برج های آ.اس.پ) علی رغم قدمت بالای آن، میزان تاب آوری متوسط تا زیاد دارند. نتیجه گیری: با بررسی انجام شده، می توان الگوهای استفاده شده در این مجتمع را که باعث ماندگاری، محبوبیت و تاب آوری بالای آن شده، در طراحی مجتمع های مسکونی مدرن به کاربرد تا بتوانیم ساختمان های ماندگار داشته باشیم.
بررسی نقش مؤلفه های کالبدی امنیت در ایجاد حس دلبستگی به مکان (نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی آسمان و یاسمین شهرستان مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
63 - 80
حوزه های تخصصی:
امروزه نادیده گرفتن اصول و مؤلفه های امنیت در طراحی مجتمع های مسکونی، منجر به کاهش میزان دلبستگی به مکان شده است. هدف پژوهش حاضر ارتقاء میزان دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی شهر مراغه از طریق مؤلفه های کالبدی امنیت می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته می باشد، همچنین برای گردآوری داده های پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) استفاده شده است؛ به طوری که داده های کمی با پرسش نامه پژوهشگرساخته گردآوری شد و برای تحلیل های پژوهش نیز از آزمون های آماری پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت مؤلفه های کالبدی امنیت و دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی شهر مراغه از دیدگاه ساکنان مطلوب و در وضعیت متوسط رو به بالا ارزیابی شده است، همچنین بین مؤلفه های امنیت (به جز مؤلفه های کیفیت محیط زندگی و مجاورت با کاربری ها) و دلبستگی به مکان ارتباط خطی برقرار می باشد. از لحاظ میزان تأثیرگذاری نیز مؤلفه های قلمروبندی و نظارت بیشترین تأثیر را بر دلبستگی به مکان دارند.