مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مجتمع مسکونی
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : یکی از مهم ترین مسائل مورد توجه د ر طراحی مسکن، ایجاد حریم و محرمیت است. نما د ر معماری به عنوان پوسته بیرونی و مؤلفه اصلی پوشش بنا، نقش مؤثری د ر ایجاد محرمیت، حریم د ید اری و جلوگیری از اشراف و د ید به د اخل خانه د اشته است. مهم ترین مسئله د ر نماهای مجتمع های مسکونی معاصر، طراحی نامناسب جد اره های نورگیری با امکان حفظ حریم د ید اری اهل خانه بود ه است.
هد ف پژوهش : این پژوهش با بررسی مشربیه به عنوان یک راهکار بومی د ر حوزه کشورهای خاورمیانه، به معرفی پیشینه تاریخی این عنصر کالبد ی- فضایی و بررسی نقش آن د ر ایجاد حریم د ید اری د ر خانه های این منطقه می پرد ازد و با استخراج شاخصه های طراحی مشربیه به عنوان یک جد اره د وپوسته و راهکارهای آن د ر ایجاد حریم د ید اری، این شاخصه ها را د ر مجتمع های مسکونی معاصر تهران بررسی و نحوه بهره برد اری و معاصرسازی این تکنولوژی بومی د ر نماهای این بناها را مورد تحلیل قرار می د هد .
روش پژوهش : این تحقیق از نوع کیفی و روش آن، توصیفی-تحلیلی است. روش گرد آوری اطلاعات این جستار به صورت مید انی و اسناد ی (کتابخانه ای) است. د ر این پژوهش با تمرکز بر مجتمع های مسکونی تهران به عنوان نمونه های مورد مطالعه، 15 نمونه از خانه ها با جد اره های د وپوسته د ر نمای اصلی انتخاب شد ه است. د ر اد امه تلاش شد مؤلفه های تأثیر گذار د ر طراحی جد اره های د وپوسته که نقش مؤثری د ر ایجاد حریم د ید اری د اشته است د ر این مصاد یق مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد .
نتیجه گیری : نماهای د وپوسته عموماً با هد ف ایجاد آسایش حرارتی استفاد ه می شود . مجتمع های مسکونی معاصر از این قابلیت نماهای د و پوسته، به علاوه امکان های زیبایی شناسی، کارکرد ی و همچنین محرمیت و ایجاد حریم د ید اری برای ساکنین بهره برد ه اند . شکل و فرم، مکان استقرار، نوع بازشد گی، مصالح و فناوری اجرای نماهای د وپوسته نقش مؤثری د ر عملکرد و رفتار آن ها د اشته است. بررسی ها نشان می د هد استفاد ه از مصالح بومی مانند چوب و آجر با قابلیت انعطاف پذیری و امکان کنترل بازشد گی توسط استفاد ه کنند گان می تواند نقش مؤثری د ر پاسخ های عملکرد ی متفاوت و ارتقاء حریم د ید اری نماهای د وپوسته د ر این خانه ها ایفا کند .
تحلیل ساختار فرمی مسیریابی در فضاهای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکن مهر فاز 3 شهر پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی مسیریابی در محوطه مجتمع های مسکونی، موضوع مهمی برای طراحی معماری این گونه فضاها است. مسیری که محور دید و خوانایی بیشتری را برای انسان ایجاد نماید، می تواند مسیری بهینه باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ساختار فرمی مسیریابی در فضای مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا است. در این پژوهش، یک توصیف ساختاری از رفتار محیطی انسان بر اساس مبانی نظری نحو فضا ارائه می شود. همچنین با استفاده از نرم افزار Depthmap X 0.50 و با استخراج روش های مبتنی بر گراف، ادراک و تفسیر مردم از مسیریابی در محوطه مجتمع مسکونی تبیین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهند که سه نوع گردش مبتنی بر شبکه، منحنی و خطی در طراحی محوطه مجتمع های مسکونی صورت می گیرد که انسان با توجه به اهداف و منافع فردی و جمعی، می تواند یکی از این مسیرهای را برای عبور انتخاب نماید. همچنین بر اساس نتایج، مسیریابی در مسیر گردش خطی، آسان ترین مورد در جهت ادراک فضا است. همچنین مسیریابی شبکه ای به سبب خوانایی کمتر، دشوارترین مسیر جهت مسیریابی افراد می باشد. مسیریابی منحنی نیز به سبب اینکه دارای عمق فضایی کوتاه تری می باشد، دارای خوانایی مناسبی می باشد. به طورکلی یافته ها در این پژوهش نشان دادند که مسیریابی با عمق فضا و محور بصری افراد رابطه معناداری دارد.
ارائه الگوی بهینه چیدمان مجتمع های مسکونی با تاکیر بر کاهش پدیده جزیره گرمایی (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی میان مرتبه شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
224 - 239
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر و با افزایش جمعیت شهرها، ساخت و سازهای شهری نیز افزایش یافته و به موجب آن، انواع فعالیت های صنعتی نیز در آنها توسعه یافته است. این موضوع منجربه شکل گیری پدیده ای تحت عنوان خرد اقلیم در شهرها شده است که امروزه به موضوعی قابل توجه در مجامع علمی تبدیل شده است. از آنجا که شکل و فرم سازماندهی فضاها در بلوک های شهری، نقشی قابل توجه در شکل گیری این مهم دارد لذا پژوهش حاضر با بررسی تاثیر فرم و شکل ساختمان های مسکونی به عنوان مهمترین اجزای شکل دهنده کالبد بلوک های شهری، به تاثیر این موضوع بر شکل گیری جزایر حرارتی می پردازد. بنابراین این پژوهش با هدف دستیابی به آسایش حرارتی و کاهش اثرات پدیده جزیره گرمایی در فضای ایجاد شده به واسطه مجتمع های مسکونی میان مرتبه، به دنبال ارائه فرم بهینه مجتمع های مسکونی برای شهر شیراز می باشد. در این راستا، روش تحقیق به کار رفته در این مقاله به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش شناسی، روش تحقیق کمی است. لذا تحقیق بر پایه ی دو راهبرد استدلال منطقی تجزیه و تحلیل منابع کتابخانه ای از یک سو و سنجش کمی، بر پایه ی نرم افزار (نسخه Envi-met 4 Basic) از سوی دیگر بنا شده است. این پژوهش به تحلیل و مقایسه شش الگو ی متفاوت فرم در شهر شیراز پرداخته است. از این رو داده های دمایی 12 ظهر 1تیر ماه 1397 به عنوان انقلاب تابستانی مبنای ارزیابی و مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بهترین وضعیت در دمای متوسط تابشی متعلق به پلان مرکزی تک عنصره است.
حس رضایت از فضای باز مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
15 - 24
حوزه های تخصصی:
به منظور خلق فضاهای کارآمدتر و ارتقای سطح کیفی فضای باز مسکونی، این پژوهش درصدد کشف عوامل موثر در رضایت ساکنان از فضای باز مسکونی است. رضایت از مکان امری چند بعدی و توجه به عوامل متعدد سازنده مکان در تدوین الگوی ارزیابی افراد ضروری است. بر اساس ادبیات موجود، الگوی چهار بعدی فضایی، اجتماعی، مدیریتی و عملکردی به عنوان یکی از موثرترین معیارها، جهت برآورد رضایت افراد استخراج گردید. جهت ارزیابی الگوی نظری، سه مجتمع آپادانا، بهجت آباد و سروستان از میان مجتمع های بلندمرتبه و میان مقیاس شهر تهران انتخاب گردیدند و پرسشنامه های مناسب در آنها توزیع شد. شیوه ی پژوهش پایه ی این مقاله، همبستگی است که با تبیین الگوی معادله ی ساختاری، ویژگی های فضای باز مجتمع مسکونی به عنوان متغیرهای مستقل و حس رضایت به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار می گیرد. سپس، بار عاملی هر سنجه و جایگاه هریک از متغیرهای ساخته شده در الگوی نظری تعیین می شود. نتایج پژوهش بر اهمیت نقش معمار به عنوان سازنده ی فضا در رضایت ساکنان از مکان دلالت می کند؛ چنانچه ویژگی های فضایی بیشترین تاثیر را در رضایت ساکنان دارد. پس از آن ابعاد مدیریتی و اجتماعی مکان بر برآورد ساکنان از محیط دخیل است. کمترین معیار موثر بر رضایت کاربران، ویژگی های عملکردی مجتمع مسکونی است.
تحلیل دانه بندی بلوک های مسکونی از منظر جرم شناسی با استفاده تکنیک نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
91 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دسترسی بصری و فیزیکی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی و نقش آنها در تامین امنیت آن محیط است. پیرامون موضوع مطروحه، سه الگوی فضای باز در مجتمع های مسکونی در نظر گرفته شد که شامل"الگوی حیاط مرکزی"،"الگوی خطی یا ردیفی" و"الگوی بلوک های پراکنده" است. ابزار ارزیابی در این پژوهش، تئوری نحو فضا است. فرایند این پژوهش به این صورت انجام می شود که در ابتدا فاکتورهای مؤثر بر میزان جرم خیزی فضاهای باز مجتمع های مسکونی استخراج می گردد، سپس با استفاده از تئوری نحو فضا، به تبیین چارچوب نظری پژوهش پرداخته می شود. در ادامه با استفاده از نرم افزار Depthmap ، شاخص-های " قابلیت دسترسی فیزیکی"،" قابلیت دسترسی بصری"،"دسترسی محلی" و دسترسی فراگیر" در نمونه های موردی بررسی می شود و در نهایت الگوی نهایی بهینه که دارای کمترین میزان احتمال جرم خیزی است معرفی شده و راه کارهای حاصل تبیین می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به تحلیل های کمی ذکر شده، فضای باز مجتمع مسکونی با الگوی حیاط مرکزی، دارای کمترین میزان جرم خیزی نسبت به دو الگوی دیگر است، این در حالی است که در فضاهای باز با الگوی بلوک های پراکنده، امکان وقوع جرم بیشتر از سایر نمونه ها می باشد.
نقش تعاملات اجتماعی برایجاد امنیت محیطی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: فاز یک شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
69 - 92
مجتمع های مسکونی در عصر حاضر به گونه ای طراحی می شوند که میزان تبادلات اجتماعی در آن ها کاهش پیدا کرده است. یکی از عواملی که نقش تعاملات اجتماعی را در مجتمع های مسکونی کم رنگ کرده است، مسئله امنیت محیطی می باشد. بدین جهت در این پژوهش به بررسی نقش تعاملات اجتماعی در ایجاد امنیت محیطی، در مجتمع های مسکونی پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر روش پیمایشی- همبستگی می باشد. این پژوهش در ابتدا به بررسی مبانی نظری و دیدگاه های صاحب نظران در زمینه های تعاملات اجتماعی و امنیت محیطی پرداخته است. سپس شاخص های تأثیر گذار استخراج و با استفاده از مدل مفهومی پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. جامعه آماری در این پژوهش از میان مجتمع های مسکونی شهر تهران در نظر گرفته شده است که با توجه به مشخصه ها و مؤلفه های طرح مطالعاتی و گستردگی جامعه آماری، مجتمع مسکونی اکباتان به عنوان بخش کوچک تر جامعه آماری در نظر گرفته شد و در نهایت، با تحلیل اطلاعات به دست آمده، فرضیه ی پروژه مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به اطلاعات به دست آمده مشخص گردید که بین تعاملات اجتماعی و امنیت محیطی در مجتمع مسکونی رابطه معناداری وجود دارد.
تحلیل ادراک حریم در پیکربندی فضایی مجتمع های مسکونی معاصر با رویکرد نحو فضا (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی آسمان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به تحلیل رابطه متقابل بین پیکربندی فضایی، عمق فضا، روابط فضای معماری در ادراک حریم، جهت شناسایی الگوی پنهان و ساختار اجتماعی ارتباطات در یکی از مجتمع های مسکونی معاصر در تبریز، می پردازد. "عمق"، "هم پیوندی" از پارامترهای بسیار مهم در ادراک حریم می باشند که به کمک ترسیم نمودارهای توجیهی و خروجی متغیرهای عددی در نرم افزار تخصصی نحو فضا مورد مطالعه قرار گرفته اند. تکنیک نحو فضا در واقع بررسی ارتباط هر واحد فضایی در یک مجموعه در فضای هم جوار است که می توان با شناخت ساختار اجتماعی ارتباطات اجزا باهم، به الگوی فعالیت های نظام یافته و بار معنایی و روابط فضایی دست یافت. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از نوع استدلال منطقی می باشد که در تدوین چارچوب نظری از روش کیفی و در تحلیل نقشه ها و مدلسازی، از روش کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق بر روی 11 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای مسکونی این مجتمع، نشان از وجود ارتباط بین روابط فضای معماری و پیکر بندی کالبد معماری و عمق فضایی در تعریف حریم دارد، همچنین می تواند ارتباطات مناسب فضایی را برای دستیابی به حریم بیشتر جهت استفاده در طراحی پلان مجتمع های معاصر را، مشخص نماید.
تحلیل و ارزیابی شاخص های کالبدی موثر بر سرزندگی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه : توجه به فضاهای بازونیمه باز درمجتمع های مسکونی ونیازهای روانی ساکنین درمجتمع ها یکی ازمسائل مهم دردنیای امروزمی باشد.سرزندگی و نشاط ازکیفیت های مطلوب زندگی مردم قلمداد می شود که در سلامت جسمی و روانی شهروندان نقش به سزایی دارد. فضاهای باز، بستری برای بیان فرهنگ عمومی و توسعه زندگی اجتماعی بوده و اعتقادات شخصی و ارزش های عمومی کاربران را انعکاس می دهد، به همین جهت مطالعه درخصوص محیط های بیرونی در محیط های مسکونی، برای توسعه کیفیت زندگی اجتماعی در جوامع امروزی اهمیت زیادی دارد. هدف پژوهش : هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت شاخص های کالبدی موثر بر سرزندگی و میزان اثر هر یک از این شاخص ها در فضاهای باز و نیمه باز و ارائه راهبردهای طراحی بر مبنای شاخص های کالبدی مجتمع های مسکونی شهر رشت می باشد. روش شناسی تحقیق : روش تحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کمی-کیفی و از نطر روش گردآوری اطلاعات توصیفی- تحلیلی می باشد. بدین جهت با استخراج شاخص ها و مولفه های کالبدی از طریق مطالعات کتابخانه ای و انتخاب مولفه ها با استفاده از روش دلفی از متخصصین معماری و تهیه جدول هدف محتوی(کیفی) و تبدیل داده های کیفی به کمی با استفاده از طیف لیکرت به پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخت، نظرسنجی در میان ساکنین سه مجتمع مسکونی کاکتوس، پردیسان و لاکانشهر رشت انجام شد. قلمروجغرافیایی پژوهش : محدوده مورد مطالعه استان گیلان، شهر رشت می باشد. موضوع مورد مطالعه مجتمع های مسکونی شهر می باشد. یافته ها و بحث : یافته ها حاکی از آن است که عامل«تنوع کالبدی»با بالاترین میانگین 3.5بیشترین تاثیررا در میزان حس سرزندگی ساکنین گذاشته است. نتایج : با توجه به نتایج تحقیق، شش عامل«تنوع کالبدی، جذابیت بصری،بهره گیری از عناصر طبیعی،چشم انداز مطلوب،ایمنی ونورپردازی مناسب»ازمهمترین عوامل کالبدی موثربرسرزندگی هستند که همه دررتبه بالاترازحدمیانگین درمیزان احساس سرزندگی ساکنین تاثیرداشته اند.
معیارهای طراحی و برنامه ریزی در معماری شهرهای جدید و تاثیر آن در ماندگاری و دلبستگی ساکنین (مورد مطالعه: شهر جدید گلبهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
586 - 597
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا از طریق ارتقاء دلبستگی افراد به محل زندگیشان زمینه ماندگاری آنها را در شهرهای جدید فراهم نماید. لذا به تبیین رابطه میان معیارهای کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در شهرهای جدید می پردازد. پژوهش پیش رو، پژوهشی بنیادی-کاربردی است و در بخش نظری متکی به مطالعات کتابخانه ای و راهبرد تحقیق کیفی و در بخش عملی از راهبرد تحقیق همبستگی و گونه رابطه ای آن استفاده کرده است، جهت گردآوری اطلاعات نیز از روش میدانی و پرسشنامه در شهر جدید گلبهار کمک گرفته است. همچنین از آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی برای تعیین ماهیت رابطه میان انگاره دلبستگی به مکان و معیارهای کالبدی واحدهای مسکونی واقع در مجتمع های مسکونی و همچنین رتبه بندی آن ها در نرم افزار SPSS استفاده شده است. از نقطه نظر ساکنان 8 معیار کلیدی مرتبط با حوزه واحدهای مسکونی در زمینه شکل گیری و ارتقای دلبستگی به مکان در مجتمع های مسکونی دارای اهمیت است. نتایج پژوهش ضمن تایید همبستگی معنادار این عوامل کالبدی با انگاره دلبستگی به مکان، غنای بصری (زیبایی) را از منظر ساکنین به عنوان اثرگذارترین عامل کالبدی در القاء حس دلبستگی به محل سکونتشان نشان داد و بر لزوم توجه به نیازهای والای انسانی (نیاز به زیبایی) تاکید نمود. همچنین مشخص شد در مواردی که افراد عوامل کالبدی واحد سکونتی خود را مناسب نیافته اند، تمایل بیشتری به ترک محل زندگیشان از خود بروز داده اند، که نشان دهنده آن است که از طریق ارتقای معیارهای کالبدی مرتبط با واحد سکونت می توان زمینه ماندگاری افراد را در مکان فراهم کرد.اهداف پژوهش:بررسی ماندگاری ساکنین شهرهای جدید از طریق ارتقای دلبستگی به مسکن توسط معیارهای کالبدی معماری.شناسایی و تبیین معیارهای کالبدی مؤثر بر ارتقای حس دلبستگی ساکنین.سؤالات پژوهش:چه رابطه ای میان معیارهای کالبدی مسکن و دلبستگی به مکان و ماندگاری ساکنین وجود دارد؟کدام یک از معیارهای کالبدی مسکن در ارتقای حس دلبستگی به مکان مؤثر است؟
ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء دلبستگی به مکان درفضاهای باز مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۱۰۵-۸۹
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان، خلاصه ای منبعث از ادراک انسان از ابعاد کالبدی، ذهنی و رویدادهای مکان است. با این حس فضا به مکانی با ویژگی های حسی و رفتاری خاص برای انسان بدل می شود. در میان فضاهای مختلف، فضای باز با کارکردها، معانی و ویژگی های کالبدی خود می تواند نقش مهمی در کیفیت بخشیدن به فضاهای سکونت در شهرهای امروز داشته باشد. در نتیجه توجه طراحان به عوامل مؤثر در دلبستگی افراد به فضاهای باز در مجتمع های مسکونی می تواند نقش مؤثری در زیست پذیری این فضاها ایفا نماید. با توجه به اهمیت مفهوم دلبستگی به مکان در کیفیت بخشی به محیط، این تحقیق ابتدا به بررسی مفهوم دلبستگی و ابعاد آن، و سپس به تبیین شاخص های دلبستگی به مکان به شناسایی عوامل مؤثر بر احساس دلبستگی و سنجش آنها در بین متخصصان حوزه معماری و شهرسازی می پردازد. در واقع هدف این تحقیق، ارائه مدل دلبستگی به مکان و سنجش و تحلیل عوامل مؤثر بر میزان دلبستگی به فضاهای باز مسکونی در بین متخصصین می باشد. مقاله حاضر دارای روش توصیفی و تحلیلی می باشد و برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای کتابخانه ای و پرسشنامه بهره گرفته شده است و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری آن را متخصصان حوزه معماری و شهرسازی و علوم تربیتی و روانشناسی تشکیل می دهند و نمونه ها به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. سپس با استفاده از مؤلفه های مؤثر بر حس دلبستگی ، شاخص های پرسشنامه تجزیه و تحلیل شده است. پرسشنامه های جمع آوری شده، در محیط نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا از آزمون آماری تی تک نمونه ای و فریدمن استفاده شده است. نهایتا 34 شاخص در قالب 8 مؤلفه مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد مؤلفه حس وابستگی ، حمایت اجتماعی و ارتباط عاطفی قوی با مکان به ترتیب مهم ترین مؤلفه های کالبدی مؤثر بر احساس دلبستگی در فضای باز مجتمع مسکونی هستند و فضاهای فاقد ایمنی و تاریک مهم ترین عامل ها برای عدم دلبستگی به مکان در میان ساکنان خواهند بود.
بررسی نقش طبیعت بر حس شادابی ساکنین در مجتمع های مسکونی (راهکارهای بهبود روابط همسایگی؛ نمونه های مورد بررسی مجتمع اکباتان در تهران و مجتمع مهرگان در قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۳۷۶-۳۶۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش طبیعت در مجتمعهای مسکونی بر میزان حس شادابی و سرزندگی ساکنین با بررسی نمونه های موردی مجتمع اکباتان در تهران و مجتمع مهرگان در قزوین پرداخته است. در این مقاله تعریف سرزندگی از دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفت. دیدگاه اول که بعد آن فردی است، مربوط به بینش، فرهنگ و ادراک مردم است و دیدگاه دوم به فضاهای شهری مربوط می شود که این دو دیدگاه با هم ارتباط متقابل دارند و از یکدیگر نیز تاثیر می پذیرند. سپس به بررسی عوامل موثر بر سرزندگی پرداخته شده که در این میان نقش طبیعت در ایجاد سرزندگی، نقشی اساسی و غیر قابل انکار است. وجود طبیعت به عنوان یکی ازعوامل موثر درطراحی محوطه باز مجتمعها می تواند جهت «ارتقاءحس سرزندگی، آرامش محیط و کاهش روح ماشینی مدرنیته» مفید واقع می شود. در نهایت تأثیر طبیعت موجود در مجتمع های مسکونی اکباتان تهران و مهرگان قزوین از طریق پرسشنامه ای که پایایی و روایی آن بررسی شده است، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی پرسشنامه حاکی از آن بود که میزان زیاد طبیعت در مجتمع اکباتان تأثیر بسیار قابل توجهی بر حس سرزندگی افراد در این مجتمع نیز داشته، همچنین میزان اندک طبیعت در مجتمع مهرگان، تأثیر بسیار اندکی بر روی حس سرزندگی ساکنین این منطقه داشته است. با توجه به مفهوم سرزندگی و عوامل موثر بر آن، بایدگفت که طبیعت موجود در محوطه باز مجتمعهای مسکونی به عنوان یک بستر و فضای گردهم آورنده، باعث تعاملات اجتماعی و روابط بهتر میان کاربران خواهد شد.که در نهایت این ارتباطات منجر به شادمانی بیشتر و حس سرزندگی ساکنین می شود. از متغییرهای این تحقیق می توان به: 1- متغییر مستقل: طبیعت؛ 2- متغییر مداخله گر: تعاملات اجتماعی؛ 3- متغییر وابسته: سرزندگی اشاره کرد و داده های تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردیده اند. در معماری گذشته برای انجام این تعاملات، از طبیعت موجود درحیاط خانه ها استفاده می کردند ولیکن در مجتمعهای مسکونی امروزی به علت عدم توجه به معنا وکیفیت فضایی، به آن کمتر توجه شده است. همچنین روش تحقیق دراین مقاله توصیفی (علی- مقایسه ای) از نوع کیفی می باشد. در پایان نتیجه گیری لازم اشاره شده است.
اولویت بندی شاخص های طراحی فضای مابین مجتکع های مسکونی براساس اصول پدافند غیر عامل (نمونه موردی : شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
1 - 23
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز مابین بلوک های مسکونی به دلیل عدم مالکیت خصوصی و تعلق آن به عموم ساکنان، می توانند در مواقع بحرانی به منظور اهدافی مانند امدادرسانی، اسکان موقت و مانند آن، نقش بسیار مهمی در کاهش آسیب پذیری ها داشته باشند. براین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی و شناسایی محدودیت ها و توانایی های فضاهای باز از نظر چگونگی ترکیب توده و فضا، تنوع پذیری عملکردی برای مواقع بحرانی و همچنین چگونگی دسترسی مناسب از منظر پدافند غیرعامل می پردازد. به همین منظور معیارهای کلی تبدیل فضای مابین مجتمع های مسکونی به فضای باز شهری براساس اصول پدافند غیرعامل، توسط 24 نفر از کارشناسان و اساتید حوزه معماری، مسکن و شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران به روش دلفی در طی دو مرحله شناسایی شدند پس از شناسایی مهمترین معیارها با تکمیل ماتریس تصمیم گیری شباهت به گزینه ایده آل با تاپسیس توسط گروه خبره، معیارها اولویت بندی شدند.نتایج نشان میدهد که سه شاخص سلسله مراتب حریم و قلمرو، انعطاف پذیری و نفوذپذیری به ترتیب دارای اولویت برای طراحی فضای باز مابین بلوک های مسکونی طبق اصول پدافندغیرعامل میباشند. در آخر سه معیار دارای اولویت در بلوک های مسکونی شهرک اکیاتان تهران تحلیل شد. با طراحی هوشمندانه این فضاها به کمک این سه معیار نه تنها می توان تا حدود زیادی از آسیب پذیری فضای مسکونی در شرایط بحرانی و در زمان اولیه حمله دشمن، جلوگیری نمود بلکه می توان با ایجاد فضاهایی زیبا و متباین به غنای معمارانه فضاها در مواقع عادی نیز افزود.
ارائه الگویی نوین درساخت مجتمع های مسکونی از منظر آمایش سرزمینی با رویکرد پدافند غیرعامل (نمونه موردی شهرستان بردسیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
92 - 107
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از مهمترین اصول پدافند غیر عامل و یکی از ارکان مهم آمایش سرزمین، اصل مکان یابی بهینه برای انواع فعالیت ها و مراکز مختلف، است. در این مقاله رابطه بین آمایش سرزمین، پدافند غیرعامل و مکان یابی تبیین شد.دفاع غیر عامل مکمل دفاع عامل، صلح آمیزترین و اثربخش ترین روش دفاعی است که کاهش آسیب پذیری زیرساخت های ملی و مراکز حیاتی، حساس و مهم و پایداری ملی را بدنبال دارد.جامعه بشری درشرایط کنونی جهان در رابطه با فضای مورد استفاده اش نمی تواند بدون مطالعات لازم مبتنی بر آینده نگری و آمایش سرزمین توأم با برنامه ریزی به ویژه برای نسل های آینده به زندگی مطلوب ادامه دهد. ضرورت پژوهش و بررسی درباره مقوله توسعه و آمایش به مثابه دو روی یک سکه از هم تفکیک ناپذیرند. از سوی دیگر پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ امور، خصوصا مسائل امنیت ملی و دفاعی با امور سیاسی و اثر پذیری اقتصاد جهانی از این شاخص ها ، تأثیر مستقیم دارد. پدافند غیرعامل به مجموعه ای از اقدامات غیرمسلحانه برای کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی، شریانهای حیاتی، تاسیسات حساس وسازه های مهم در برابر بارهای انفجار و تهدیدات احتمالی دشمن و بلایای طبیعی گفته می شود. با عنایت به این تعریف، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل مؤلفه های ساختاری و معماری تأثیرگذار در الگوهای برنامه ریزی و طراحی مسکن و همچنین ملاحظات استراتژیک در مکانیابی کاربریها در شهرکها برای مقابله با آثار تهاجم نظامی دشمن و بلاهای طبیعی در مناطق مسکونی شهرستان بردسیر است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که میتوان با اتخاذ تدابیر مناسب معماری ساختمان با رویکرد دفاعی منطبق با خصوصیات کالبدی و فضایی شهرها و به خصوص در مناطق مسکونی شهری ضمن ایجاد فضاهای زیبا و دلنشین و بدون لطمه زدن به عملکردها فضاها و همچنین بدون صرف هزینه های زیاد از شدت و گستردگی صدمات ناشی از حملات دشمن و حتی بلاهای طبیعی در هنگام بروز بحران کاست.
تحلیل و بررسی زمینه گرایی بر اساس گونه بندی مجتمع های مسکونی، مطالعه موردی: شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشور ایران افزایش جمعیت شهری و نیاز به مسکن موجب جایگزینی مجتمع های مسکونی با مساکن تک خانواری شده است، تبریز هم از این قاعده مستثنی نمی باشد. در این میان مسائلی نظیر اعمال سلیقه بازار و سودجویی افراد شرایطی را رقم زدند که مجتمع های مسکونی بی توجه به زمینه شکل گرفتند. این پژوهش با هدف تحلیل تأثیر گونه بندی مجتمع های مسکونی بر زمینه گرایی در تبریز سعی دارد که مجتمع های مسکونی ای که به لحاظ زمینه گرایی وضعیت مطلوب تری دارند و نیز مهم ترین ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار بر آن را شناسایی نماید و راهکارهایی برای خلق محیط زندگی مطلوب ارائه نماید. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، تحلیلی و میدانی به شیوه آمیخته می باشد. روش پژوهش تحلیلی و میدانی است. لازم به ذکر می باشد که برای گردآوری داده های پژوهش از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) و برای تحلیل های پژوهش از آزمون های آماری Spss استفاده شده است. با توجه به ضرایب بتا، در گونه های محیطی، پراکنده، خطی و ابر بلوک بیشترین تأثیرگذاری مربوط به بعد طبیعی و در گونه متمرکز بیشترین تأثیرگذاری مربوط به بعد تاریخی می باشد. بررسی میزان میانگین ها نشان داد که، بیشترین میزان میانگین ابعاد کالبدی و فرهنگی در گونه متمرکز و بیشترین میزان میانگین ابعاد تاریخی و طبیعی در گونه ابر بلوک است. با توجه به مدل مسیر، تأثیر گونه محیطی و بعد تاریخی بر زمینه گرایی بیشتر می باشد. در طراحی مجتمع های مسکونی باید به بعد تاریخی به ویژه مؤلفه هویت توجه شود.
سنجش کیفیت مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل از دیدگاه ساکنین
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
786 - 804
حوزه های تخصصی:
پروژه مسکن مهر از بزرگ ترین طرح ها می باشد که به علت گستردگی این طرح نیاز به بررسی نتایج حاصل از این تجربه دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل گامی جهت برنامه ریزی مطلوب طرح ملی مسکن می باشد پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش ساکنین مجتمع های مسکن مهر شهراردبیل می باشد. به منظور ارزیابی و اولویت بندی مجتمع های مورد مطالعه از 8 سنجه (تسهیلات و خدمات، کالبدی، اجتماعی، روشنایی و تهویه، آلودگی، دسترسی، محیطی، اقتصادی) بهره برده شد. در این خصوص سایت های هدف با استفاده مدل PROMETHEE اولویت بندی گردیده است. یافته ها نشان داد مسکن مهر ولیعصر (شام اسبی) با کسب امتیاز 0.430 در رتبه نخست و در وضعیت مطلوب قرار گرفته است. در مقابل مسکن مهر میراشرف با کسب امتیاز 0.308- در رتبه آخر و در وضعیت بسیار نامطلوب قرار گرفته است. مسکن مهر پیله سحران نیز با کسب امتیاز0.320 در رتبه دوم قرار گرفته که گویای وضعیت نسبتا مطلوب این مجتمع می باشد. نتایج پژوهش بیانگر این امر می باشد که در برنامه ریزی، ساخت و اجرای مجتمع های مسکن مهر جنبه های کمی و پروژه ای از کیفیت آن پیشی گرفته است. لذا امید است در طرح مسکن ملی این نواقص مرتفع گردد.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با پایداری مسکن، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
17 - 29
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، سنجش سطح پایداری مجتمع های مسکونی شهر گرگان و شناسایی نحوه اثرگذاری سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر مفهوم پایداری مسکن می باشد. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مجتمع های مسکونی شهر گرگان است که تعداد 268 مورد از آن ها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری مشخص شدند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ استفاده شد که اعتبار آن با استفاده از روش صوری مورد تأیید قرار گرفت. علاوه بر این، سنجش پایایی ابزار سنجش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای مفهوم سرمایه اجتماعی (879/0 =α) و پایداری مسکن (810/0 =α) مورد تأیید قرار گرفت. همچنین یافته ها نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با متغیر وابسته، یعنی متغیر پایداری مسکن و ابعاد چهارگانه آن رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان داد که مدل تلفیقی در مطالعه حاضر توانست تا حد قابل قبولی رابطه سرمایه اجتماعی را با مفهوم پایداری مسکن را تبیین نماید. ازاین روی، این الگو می تواند برای سایر نقاط شهری کشور جهت سنجش پایداری مسکن بر حسب تأثیر سرمایه اجتماعی مفید واقع شود
بررسی مؤلفه های کالبدی پایداری اجتماعی در فضاهای مسکونی و تبیین راهکارهای طراحی با تاکید بر پیاده مداری (مطالعه موردی: مجتمع لاکانشهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
555 - 568
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه به سبب فراگیرشدن زندگی ماشینی و وابستگی افراطی به خودرو، روح زندگی اجتماعی انسان ها و تعاملات اجتماعی در مقیاس های مختلف دیده نمی شود؛ این امر از یک سو سبب افت پایداری اجتماعی در سطح شهرها شده و از یک سو سبب شکل گیری مشکلات در دو بعد جسمی و زیست محیطی برای انسان و محیط می شود..هدف: هدف از این پژوهش ارزیابی یک مجتمع مسکونی به منظور تعیین سطح پایداری اجتماعی و پیاده مداری و استخراج مؤلفه های حائز اهمیت در کنار ارائه ی راهکار برای طراحی فضاهای موجود در یک مجتمع مسکونی با کیفیت می باشد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش توصیفی و شیوه ی پیمایشی انجام گرفته و به منظور جمع آوری و تحلیل صحیح اطلاعات، جامعه ای آماری با بهره مندی از پرسشنامه پنج ارزشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت داده ها برای استخراج کیفیت سطوح پایداری اجتماعی و پیاده مداری و سایر ریزمؤلفه های مربوطه، توسط نرم افزار spss موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند.قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش به منظور تطبیق جامعه آماری و موضوع تحقیق، مجتمع مسکونی لاکانشهر شهر رشت با جامعه آماری متشکل از 362 نمونه بر اساس جدول مورگان و روش کوکران، مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها و بحث: یافته ها نشان می دهند که سطح پایداری اجتماعی و پیاده مداری در مجتمع لاکانشهر با میانگین 17/3 از 5 در وضعیت قابل قبولی قرار دارد و ریزمؤلفه هایی از قبیل "سرمایه ی اجتماعی"، "عدالت فضایی" و "کیفیت سلسله مراتب و دسترسی از مهم ترین عوامل مؤثر در تحقق پایداری اجتماعی در محیط های پیاده محور معرفی شدند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که چالش هایی در خصوص تحت الشعاع قرار گرفتن سطح پایداری اجتماعی و پیاده مداری این مجتمع بدلیل عدم پیش بینی بستر اختصاصی پیاده روی و دوچرخه سواری، ناامنی در برخی معابر در نقاط خلوت، عدم مناسب سازی برای قشر کم توان، نورپردازی نامناسب بعضی از معابر و همچنین سطح پایین خوانایی برخی از نقاط وجود داشته که سبب تقلیل سطح مشارکت داوطلبانه می شود، می باشند. بنابراین با افزایش کیفیت مؤلفه های مذکور می توان به افزایش سطح پایداری اجتماعی و پیاده مداری امیدوار بود.
چهارچوب مفهومی و معیارهای حکمروایی بناهای مسکونی بلندمرتبه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
123 - 152
حوزه های تخصصی:
بهره برداری از بناهای مسکونی بلندمرتبه در ایران، به روش مشارکتی کارآمد و با استفاده از الگوهای حکمروایی مطلوب انجام نمی گیرد. مدیریت این بناها در این کشور بر مبنای «قانون تملک آپارتمان ها» و آیین نامه اجرایی آن و «رویکرد اداری» انجام می پذیرد. ازاین رو چهارچوب مفهومی و معیارهای مشخصی برای ارزیابی، برنامه ریزی و توسعه حکمروایی مشارکتی این بناها در ایران وجود ندارد. این مقاله در پاسخ به این سؤال تدوین شد که چهارچوب مفهومی و معیارهای کاربردی مناسب برای تحقق حکمروایی مطلوب بهره برداری از ساختمان های مسکونی بلندمرتبه در ایران چیست؟ هدف نظری این مقاله، توسعه چهارچوب ادراکی و هدف کاربردی آن ارتقای ظرفیت های نهادی و اجرایی تحقق الگوی حکمروایی مطلوب در فرایند بهره برداری از بناهای مسکونی بلندمرتبه است. اطلاعات موردنیاز به «روش دلفی» و با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، اعضای هیئت علمی رشته -گرایش های شهرسازی (برنامه ریزی شهری)، معماری، جغرافیا و برنامه ریزی شهری و مدیریت (شهری) 7 دانشگاه تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی، علم و صنعت، هنر، خوارزمی و علامه طباطبایی بوده است. 15 نفر از این خبرگان که از سابقه علمی و اجرایی مناسب تری در حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری، به ویژه مسکن برخوردار بوده اند به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. 9 نفر از این افراد در فرایند دلفی مشارکت کرده اند و در چهار دور به پرسش های این پژوهش پاسخ داده اند. این گروه درباره چهارچوب مفهومی و 5 معیار اصلی (اثربخشی، تساوی، مشارکت، پاسخگویی، امنیت) و 26 معیار فرعی حکمروایی مطلوب بناهای مسکونی بلندمرتبه در ایران به توافق رسیده اند. این چهارچوب و معیارها بر اساس سوابق و با تلفیق برخی مفاد قانون تملک آپارتمان ها و آیین نامه اجرایی آن، قوانین و استانداردهای فنی و تخصصی ملاک عمل و معیارهای حکمروایی خوب شهری موردنظر برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد تدوین شده اند.
بررسی رابطه طرح کالبدی در مجتمع های مسکونی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی امام خمینی و امام رضا در همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۲۶۴-۲۵۳
حوزه های تخصصی:
مکان پدیده ایست که انسان در طول زندگی خود به آن معنا بخشیده و به آن وابسته می شود. وابستگی به مکان از کیفیت فضا و نحوه طراحی متأثر است و افراد طی دوره زمانی خاص آن را می آفرینند. میان دلبستگی به مکان و ادراک و شناخت مکان از سوی فرد رابطه مثبت وجود دارد تا آنجا که خود را با آن بازمی شناسد. این پژوهش به بررسی رابطه طرح کالبدی و حس دلبستگی به مکان در بین ساکنین مجتمع های مسکونی می پردازد. پس ازپرداختن به نظریه های موجود در زمینه دلبستگی به مکان بارویکردی استنتاجی و با استفاده از تحقیق پیمایشی به صورت تحلیلی به آزمون فرضیه ها می پردازد، برای به دست آوردن نتایج نهایی روشی ترکیبی در قالب مطالعه موردی که عمده آن راروش همبستگی تشکیل می دهد. برای بررسی مجتمع های مسکونی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم شده و در بین ساکنین مجتمع های مسکونی توزیع شده و اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که از بین شش شاخص بدست آمده یعنی تسهیلات و امکانات رفاهی، سازماندهی، کیفیت فضاهای داخلی، تعاملات اجتماعی، نوع دسترسی و دید و منظر تنها دو شاخص نوع دسترسی و دید ومنظر می تواند بعنوان عوامل تأثیرگذار در افزایش حس دلبستگی به مکان باشد.
ارزیابی میزان رضایت شهروندی از کیفیت های سکونتی در مجتمع های مسکونی؛ موردپژوهی: مجتمع های مسکونی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۸۰-۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف از تعریف مفاهیم و مولفه های کیفیت سکونتی شهر این است که یک نظریه کلی و عمومی در مورد یک مجتمع زیستی مطلوب ارائه شود؛ نظریه ای که با هرگونه محیط انسانی سازگار شود، به آن پاسخگو باشد و بتواند ارزش های عمومی را به عملیات خاص و مشخصی پیوند ده د و به ارتباط بین ارزش های انس انی و شهر کالبدی فضایی محدود شود. با بررسی و مرور ادبیات مربوط به میزان رضایت از محیط سکونتی مشخص شده است که درک میزان رضایت از سوی شهروندان از کیفیت سکونتی تاثیر فراگیر در میزان رضایتمندی اجتماعی و ایجاد محیطی مطلوب و پاسخده برای زندگی دارد. در این میان ارزیابی ساکنان از محیط های سکونتی شان می تواند به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای سنجش دستیابی به اهداف و ارزیابی میزان موفقیت هر طرح شهری مطرح شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه می باشد. داده ها با استفاده از آزمون T و روش های تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون L.S.D و Scheffe تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، میزان رضایت ساکنین در رابطه با کیفیت محیطی در حد متوسط و در برخی ابعاد مطلوب بدست آمد. همچنین نتایج آزمون برای رضایت از کیفیت محیط سکونتی نیز در سه شاخص اندازه و تسهیلات مسکن، و شرایط درونی و بیرونی مجتمع های مسکونی تاحدودی معنی دار بود. در پایان نیز در راستای ارتقاء میزان رضایت ساکنین از کیفیت های سکونتی در مجمتع های مسکونی در حوزه شرایط درونی و بیرونی راهکارهایی راهبردی و اجرایی مورد اشاره قرار گرفت.