مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرآیند طراحی
حوزه های تخصصی:
تاکنون، تفاوت مد مفهومی و مد متعارف چندان مورد تحلیل قرار نگرفته، زیرا کاروزان و طراحان مد در گذشته موارد مربوط به تحقیقات خود در زمینه ی فعالیت های مد را منتشر نکرده اند. با توجه به این قضیه، امروزه کمبود منابع جهت مشخص نمودن محتوا و پایه ی کار برای طراحان مد، مشکل ساز شده است. فرضیات مورد بررسی در این تحقیق، تمایز مد متعارف از مد مفهومی، ارتباط بین هنر مفهومی و مد مفهومی و هم چنین ارتباط بین مد مفهومی و مد متعارف می باشد. با استفاده از مد مفهومی به عنوان یک رسانه می توان مسائل اجتماعی را به شکل فیزیکی به اجرا درآورد و با توجه به این نکته، این مقاله در جهت تحقق اهداف این فصلنامه گام برمی دارد. در این مقاله، جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت پذیرفته و داده ها با رویکرد توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. در این تحقیق، اصول مد متعارف، مبانی مد مفهومی، رابطه ی بین مد مفهومی و هنر مفهومی و در نهایت شیوه ی نمایش مسائل اجتماعی با تحلیل روند کاری طراح مد مفهومی، حسین چالایان، مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق هم چنین مشخص می کند که مد مفهومی از مسائل بصری جهت انتقال ایده ها به مخاطب و زیر سوال بردن ماهیت و سرشت اصول متعارف مد استفاده می کند، اما مد متعارف از مسائل دیداری تنها در حوزه ی مبانی زیبایی شناسی بهره می گیرد.
تألیف راهنمای طراحی ساخت کالبد بازار، هم ساخت با الگوهای رفتار خرید و فروش کنشگران آن (نمونه موردی: ساخت کالبد بازار اعراب شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
169 - 184
حوزه های تخصصی:
بازار اعراب شهر اهواز در مجاورت بازار مرکز شهر و در حاشیه رودخانه کارون قرار گرفته است. استفاده کنندگان و کاربران این بازار، غالباً اعراب شهر می باشند. رفتارهای خرید و فروش آنان در این بازار با الگوهائی بروز می یابند. ساخت کالبد بازار با الگوهای رفتار در این بازار متناظر نیست. این امر، سبب شده این دو هم ساخت نباشند. برای برطرف کردن این مسأله، این سئوال مطرح شد که چگونه ساخت کالبد بازار اعراب را با الگوی رفتار کنشگران آن می توان هم ساخت نمود؟ به این منظور، با نگرش سیستمی به ساخت کالبد بازار اعراب شهر اهواز و رفتارهای خرید و فروش استفاده کنندگان و کاربران آن توجّه شد. ساخت کالبد بازار بر اساس مدل نظری ساخت با روش های پیمایشی و توصیفی و رفتارهای استفاده کنندگان و کاربران با مدل نظری حوزه عملکرد و روش قوم نگاری پژوهش شدند. ساخت مراتبیِ متناظر کالبد بازار هم ساخت با الگوهای رفتار خرید و فروش کاربران، انواع الگوهای روابط خریداران، فروشندگان و خریداران با فروشندگان، الگوهای رفتار، شکل های رفتار در این بازار و راهنمای طراحی ساخت کالبد بازار متناظر با الگوهای رفتار که براساس مدل نظری فرآیند تألیف شدند از دستاوردهای این پژوهش هستند. استفاده از نتایج این پژوهش در موارد مشابه توصیه می شود.
مقایسه تفکر واگرا و هم گرا در فرآیند طراحی معماری با تأکید بر آموزش معماری
حوزه های تخصصی:
طراحان و معماران به واسطه فرآیند طراحی به ایده پردازی و طراحی معماری می پردازند و استادان معماری در این راه، نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفاء می کنند، زیرا خط فکری و مسیر طراحی را برای طراحان و معماران مشخص می کنند و آزادی عمل آن ها را برای ایجاد طرح های خلاقانه تعیین می کنند. بنابراین، بی شک خروجی و محصول نهایی هر یک از طراحان و معماران بی ارتباط به تفکر اساتیدی که تحت آموزش آن ها بوده اند و یا خواهند بود، نیست. با توجه به اینکه انتخاب هر یک از دو نوع تفکر هم گرا و واگرا در فرآیند طراحی نتایج متفاوتی را در پی خواهد داشت و سیمای شهرها و معماری کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین تفکر واگرا و تفکر همگرا در فرآبند طراحی با تأکید بر آموزش معماری سعی در مشخص کردن راهی برای آموزش معماری به دانشجویان این رشته داشته تا بتواند با رویکردی معاصر، یعنی با در نظر گیری صنعت و تکنولوژی در عصر حاضر و همچنین نگاه به گذشته، بسترساز رشد و پرورش خلاقیت دانشجویان باشد و با آموزش طراحان، شهرسازان و معماران آینده این مرز و بوم، سیمای شهرها و معماری کشور را در یک مسیری بهتر هدایت نماید. روش به کار گرفته در پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با استفاده از بررسی منابع موجود در حیطه موضوع مورد بررسی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تفکر واگر موجب افزایش خلاقیت دانشجویان و ارائه دستاوردهای جدید خواهد شد و توجه به تفکر همگرا نیز، وجود هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری، وجود قوانین و ضوابط اجباری و سفت و سخت برای طراحی و هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری را در پی خواهد داشت. بنابراین آموزش مطلوب معماری هر دو تفکر واگرا و هم گرا را مورد توجه قرار می دهد.
تحلیل آثار منتخب رضا مفاخر با رویکرد به فرآیند طراحی وی ( مطالعه موردی: پروژه 25 میلی متری، پروژه 77 مترمربعی و مجتمع چندمنظوره عمار)
حوزه های تخصصی:
معماری، دارای ذاتی هنری بوده که بر توانایی های آفرینشی و تصورات معمار، متکی است. توجه به طرز فکر معمار در طراحی و آفرینش فضا، یکی از اصول مهم در فرآیند طراحی و نقد آثار است. به منظور درک بهتر ایده پردازی و روند شکل گیری طرح در ذهن معمار، در پژوهش حاضر، به بررسی انگاره های طراحی در سه پروژه از رضا مفاخر شامل: کلینیک پزشکی 25 میلی متری، کلینیک دندان پزشکی 77 مترمربعی و مجتمع چندمنظوره ی عمار، به روش توصیفی- تحلیلی، پرداخته شده است. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای با استفاده از مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک موجود و هدف پژوهش، شناسایی روش های به کار رفته در آثار مفاخر و تطبیق آن ها با نظریات نظریه پردازان جهانی بوده است؛ بدین منظور، ابتدا مطالعاتی در ارتباط با معمار و خط فکری وی در طراحی هایش، صورت گرفته و پس از آن، تطبیق روش تفکر وی و نظریات مطرح شده ی جهانی در قالب جدول و نمودار، ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که مفاخر از روش های قیاسی و استعاره ای، برنامه محور و رهیافت خردگرایانه، بیش از سایر روش ها در طراحی آثار خود استفاده کرده است.
تبیین مدل خلاق طراحی معماری برای نوآموزان، مبتنی بر یادگیری از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
91 - 108
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در فرایند طراحی معماری، خلاقیت در پردازش ایده نقش اساسی ایفا می کند. همانطور که ایده های خلاقانه بدون پشتوانه ذهنی بروز نمی کند، ایده های گذشته نیز تبار و پشتوانه خلاقیت های آینده اند. طبیعت با سال ها کارآمدی و تنوع، متعاقب اصل انتخاب طبیعی، می تواند در فرایند خلاقانه طراحی معماری به عنوان تبار و الگو قرار گیرد. این پژوهش بر محوریت هم زمان فرایند خلاقیت، فرایند طراحی و علم بیونیک، در پی فرایند بهره گیری خلاقانه از بیونیک است، که در پژوهش های پیشین، هم پوشانی این سه مؤلفه لحاظ نشده است.هدف پژوهش: از آنجا که معماری از اساس، ماهیتی بین رشته ای دارد، با توجه به نقش نظام های فرایند طراحی، فرایند خلاقیت و علم بیونیک، هدف این پژوهش نتیجه گیری در قالب سامانه مفهومی و منطقی، و برقراری ارتباطی معنادار و هدفمند بین عناصر و مفاهیم ذکرشده است تا بنیانی برای فرایند طراحی معماری خلاقانه با یادگیری از طبیعت قرار گیرد.روش پژوهش: روش این پژوهش استدلال منطقی با استفاده از تدابیر تحلیلی-توصیفی در زمره رویکرد کیفی، در پی تدوین رابطه بین گزاره های خلاقیت، طراحی معماری و الگوهای برگرفته از طبیعت است. ماهیت تحقیق از حیث هدف، کاربردی و نوع تحقیق نیز مروری است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که طبیعت بستر مناسبی برای غنای بصری نوآموزان در جهت ایده یابی طراحی است و بهره گیری از عملگرهای بصری به عنوان یک راهبرد شناختی بازیابی های بصریِ زمان نهفتگی ذهن را در مرحله خلق ایده در پی دارد که به تنوعِ طرح نهایی منجر خواهد شد.دانشِ مبتنی بر شناخت اجزای طبیعت روش هایی از تجربه ساختارها و سیستم ها را پیش روی ما قرار داده که شانس بیشتر برای فهم مسئله معماری و تنوع راه حل و در نتیجه افزایش توانایی خلاقیت طراحان مبتدی را فراهم می کند. همچنین مراحل فرایند طراحی و خلاقیت برگرفته از بیونیک هم پوشانی دارند. قاب بندی بیونیکی مسئله طراحی معماری، گزینش صحیحِ فهرستِ وارسی از طبیعت بر اساس مسئله و درستی مقیاس درجه بندی ارتباط این فهرست با مسئله طرح از گام های اساسی مدل فرایند طراحی خلاق معماری بیونیکی محسوب می شود.
تحلیل سویه های مفهوم مشارکت در فرآیند طراحی فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
49 - 62
حوزه های تخصصی:
توجه به مقوله مشارکت بهره برداران فضاهای عمومی در فرآیند طراحی معماری از نکات مهم و حائز اهمیت است. این موضوع در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و طراحان این گونه از فضاها قرار گرفته و در نمونه های عملی نیز در سه سطح طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی به ارائه راهکارهای اجرایی طراحی مشارکتی اقدام گردیده است. علی رغم وجود روش مشخص انگیختگی مشارکتی در طراحی، در کشور ما توجه به این مقوله عمدتاً به سطح پایینی از روش های دریافت اطلاعات مانند مصاحبه و ضبط نظرات بهره برداران اکتفا شده و نوعی اغفال در سطوح کلان طراحی، برنامه ریزی و تصمیم سازی مشاهده می گردد؛ به طوری که نتایج به دست آمده از این اقدامات یا در حد صرفاً نوشتاری و یا در سطح پایین مداخله عملیاتی منحصر گردیده است. نکته حائز اهمیت در این میان، عدم تبیین مناسب از مؤلفه های تأثیرگذار مشارکت از یک طرف و نبود ساختار تأثیرگذاری این مؤلفه ها و ارتباط آن با فرآیند طراحی از طرف دیگر است. بنابراین مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل مشارکتی به تحلیل و ارائه مدل مفهومی _ ساختاری تأثیرگذاری این عوامل در فرآیند طراحی می پردازد. روش تحلیل و ارائه مدل مقاله براساس روش قیاسی _ مروری است. بر این اساس، سه مؤلفه اصلی ابعاد فردی، اجتماعی و مکانی به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در طراحی مشارکتی استخراج گردید که توجه به این عوامل در قالب سه گانه ذهنیت های فردی، ترجیحات اجتماعی و نیازهای عملکردی _ معنایی به عنوان شاخصه های مفهومی طراحی مشارکتی ارائه گردیده است. در این میان حاصل تلاقی این سه گانه با مفاهیمی مانند حس تعلق به مکان (در ابعاد معنایی)، تنوع کالبدی و عملکردی (در ابعاد اجتماعی _ مکانی)، نفوذپذیری و خوانایی (در بعد مکانی) بیشترین نقش در سطوح مداخله مشارکتی را دارا و در سطح ثانویه مؤلفه های دسترسی، امنیت و دعوت کنندگی (در ابعاد مکانی) نقش بعدی را عهده دار هستند. سطح ثانویه تأثیرگذاری مکان باعث تسهیل حضور افراد در مکان های عمومی گردیده و سطح اولیه تأثیرگذاری سبب تعمیق مشارکت در مکان های عمومی و ایجاد ساختار عاطفی، ناخودآگاه و معنایی در مکان می گردد.
بازنگری فرآیند طراحی (رمزگشایی «قیاس» به عنوان روش اصلی آفرینش فضا و فرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
71 - 80
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به منظور بررسی روش های «آفرینش فرم و فضا»، ابتدا «فرآیند طراحی» و مراحل کلی دوگانه ی آن یعنی «تحلیل» و «ترکیب» مطالعه شد ه است. سپس این روش ها در آرای برخی نظریه پردازان معاصر مقایسه و نقد شده، آثار موفق برخی از طراحان معاصر و روش طراحی آنان با روش های بالا مقایسه و به این ترتیب روش های طراحی و آفرینش فرم در محیط مصنوع بازنگری شد ه است. یافته اصلی این پژوهش این است که «قیاس» به معنای ارزیابی و سنجش فرم نهایی(مرحله «ترکیب») با مولفه های تحلیلی (مرحله «تحلیل») به عنوان یکی از مراحل و عوامل اصلی روش های آفرینش فرم و فضا محسوب شده که بر اساس چگونگی تخیل و تصور طراح می تواند طیفی از «مستقیم»، «عینی»، و «درونی»، تا «غیر مستقیم»، «ذهنی»، و «برونی» را در فرآیند طراحی شامل شود. همانطور که «قیاس» دارای این درجات «درونی» و «برونی» است، مولفه های «تحلیل» نیز از درجه «درونی» (برنامه، سایت) تا «برونی» (نمونه ها، پدیده ها) قابل تشخیص هستند.
ارائه مدل ارزشیابی پروژه های طراحی معماری دانشجویان با استفاده از تکنیک DEMATEL(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
75 - 88
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف آموزش معماری، ارزش یابی طراحی بر اس اس معیارهای دقیق است. س ؤالات اصلی که در این راستا مطرح می شود عبارت اند از: معیارهای مناسب برای ارزشیابی پروژه های طراحی کدم اند؟ میزان اثرگذاری هر یک از معیارها به چه صورت خواهد بود؟ بدین منظور معیارهایی ش امل تمام کیفیات تأثیرگذار در ابع اد طراحی در دو گروه فرآیند طراحی و محصول طراحی انتخاب ش ده و طبق نظرات خبرگان آموزش معماری، ضریب اثرگ ذاری معیارها تعیین می گردد. میزان اثرگذاری معیارها که یکی از انواع DEMATEL در ارزش یابی نهایی پروژه های طراحی معماری با تأثیر دادن ضرایب به دس ت آمده و ب ا تکنیک روش های تصمیم گیری گروهی بر اساس مقایسه های زوجی و قضاوت کارشناسان است، تعیین می گردد. نتایج رتبه بندی معیارهای پژوهش نش ان می دهد که معیارهای گروه دانش طراحی و گروه مقدمات طرح به ترتیب دارای بیش ترین و کمترین اثرگذاری در ارزشیابی نهایی پروژه ها می باشند.
نقش علم و روش های علمی در پیدایش نسل اول نظریه های فرآیند طراحی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
104-118
حوزه های تخصصی:
ورود روش های علمی به عرصه طراحی، یکی از نقاط عطف تحول نگرش به فرآیند طراحی بوده است. بحث درباره روش های علمی در طراحی و نگاه نظام مند و خارج از ابهام به آن، نظریه های فرآیند طراحی را در بدو شکل گیری تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیر، منجر به پیدایش انواع گوناگونی از مدل های فرآیند طراحی _ از جمله در معماری_ موسوم به مدل های نسل اول شده است. در این راستا، چرایی و چگونگی اثرگذاری علم و روش های علمی در نظریه های فرآیند طراحی، سؤالی است که این تحقیق، مورد واکاوی قرار می دهد. بررسی روش های علمی در قالب عوامل تأثیرگذار بر فرآیند طراحی، می تواند به ارتقاء آگاهی و دانش نسبت به عمل طراحی کمک نموده؛ عدم قطعیت در تصمیم گیری های طراحی را کاهش داده؛ و مسیری شفاف تر و دقیق تر را نمایان سازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، نحوه به کارگیری روش های علمی را در زمینه نظریه های فرآیند طراحی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که چگونه تمایل به توسعه علم طراحی و طراحی علمی، منجر به تولید انواع روش ها یا مدل های طراحی، به گونه ای منطقی و عینی شده و درنهایت، به شکست، ناکامی و عدم کاربرد آن ها در واقعیت یا عمل فرآیند طراحی منتهی شده است.
نقش تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری، نمونه موردی: آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه علی رغم گسترش و بسط موضوعات بینارشته ای علوم شناختی، روانشناسی و معماری، درباره نقش آگاهی و ناآگاهی طراحان در فرآیند آفرینش اثر انگاره ای قطعی، واضح و روشن وجود ندارد. از سوی دیگر به خاطر نبود روشی برای خلق معانی مشترک، شکافی عمیق میان فضای اندیشیده شده و فضای درک شده ایجاد شده است. تغییرات بنیادین و دگرگونی های پیوسته در طراحی پژوهی و هم پیوندی آن با معماری و آموزش امروز منجر به گسست تجربه مستقیم طراحان از الگوهای فضایی ثابت و در پی آن عدم شکل گیری روند طبیعی و دگرگونی کهن الگوهای معماری برای بازنمایی مفاهیم ازلی و سرمشق ها شده است. هدف پژوهش: این مقاله به معرفی ویژگی هایی از واحدهای فضایی معماری ایرانی که در آثار طراحان ایرانی امروز تداوم داشته است می پردازد و با تبیین نحوه تأثیر تجربه مستقیم و زیسته طراحان در آفرینش فضا، بر بازنمایی کهن الگوها در فرآیند تولید معماری، از میان کهن الگوهای برگزیده می پردازد. روش پژوهش: با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا، بر مبنای نظریه داده بنیان، آثار معماران ایرانی تحصیل کرده خارج از کشور به عنوان داده جمع آوری شده است؛ این آثار به روش سیستماتیک استراوس و کوربین و بر اساس معیاره فضای مادی و معنایی به کهن الگوهای باغ ایرانی، حیاط میانی، ایوان و چارطاقی، دسته بندی می شوند. این دسته بندی شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. سپس از میان چهار کهن الگوی انتخابی، مواردی که معماران مورد مطالعه، تجربه مستقیم و زیسته در فضای آن را داشته اند مشخص و با نتایج دسته بندی مقایسه می شوند. نتیجه گیری : یافته ها نشان می دهد تجربه زیسته طراحان در بازنمایی کهن الگوهای معماری نقش مستقیم دارد. گرایش به شبیه سازی فضاهای کهن الگوی حیاط میانی که ایرانیان در آن تجربه زیسته و پیوسته دارند بیشتر است. تداوم عناصر معنابخش به فضای ایوان و ظهور برخی نظام ها و نقش مایه ای باغ ایرانی در مواردی نادر مشهود است.
تبیین راهبردهای داوری طرح های معماری و نقش آن در فرایند یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
85 - 103
حوزه های تخصصی:
فرایند یادگیری مستمر و جامع وابسته به انتخاب شیوه آموزش مناسب در هر نظام آموزشی پیشرو است. فرایند آموزش جامع در امر تدریس از دو جنبه یادگیری و ارزیابی بررسی می شود. در این پژوهش جایگاه ارزیابی طرح های معماری در فرآیند یادگیری و ارتقای توان علمی دانشجویان بررسی شد. روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی-کیفی) باهدف کاربردی است. جامعه ی آماری 51 مدرس از اعضای هیئت علمی متخصص رشته معماری در دانشگاه های شهید بهشتی، تهران، علم و صنعت و شهید چمران اهواز می باشند. نمونه گیری به صورت سامانمند و غیر تصادفی انجام و نظر به اینکه یکی از عوامل مهم در ارزشیابی آموزشی عملاً خود دانشجویان می باشند ترجیح داده شد که نظرات دانشجویان هم درزمینه ی ارزشیابی طرح های معماری گرفته شود. بر این اساس دانشجویان آتلیه طرح معماری (3)، کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه طیف لیکرت است. تجزیه وتحلیل آماری نتایج با کمک نرم افزار SSPS و به کارگیری آزمون همبستگی اسپیرمن برای سنجش مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار آن و از آزمون فریدمن برای اولویت بندی متغیرها استفاده شد. امتیازدهی خبرگان در ارزشیابی نهایی پروژه ها محاسبه گردید. نتایج حاصل از پرسشنامه ها در تهیه راهکارهای پیشنهادی و امتیازدهی معیارها و ضوابط داوری پروژه های طراحی معماری مؤثر هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مطالعات و دانش فنی، با بالاترین ضریب همبستگی معنی دار بیشترین رابطه را با محصول نهایی داشته است و بعدازآن مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه قرار دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد که زیرمولفه تحلیل و تفسیر نتایج محصول نهایی،تکنیک نحوه ارائه و ماکت بالاترین رتبه و مهم ترین زیرمولفه های مرتبط با ارزشیابی طرح های معماری هستند. شاخص وزنی 5 مؤلفه اصلی تاثیرگزار بر داوری طرح های نهایی بر اساس آزمون رتبه بندی زیرمولفه ها به ترتیب محصول نهایی، مطالعه و دانش فنی، مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه است.
برنامه دهی معماری، یک ضرورت برای طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مابین فعالیت های متعدد در طراحی پژوهی معماری، "برنامه دهی" به عنوان یکی از مراحل فرآیند طراحی محسوب می شود که توسط آن طراح با موضوع و اهداف یک پروژه ی طراحی بخصوص در زمینه ی نیازهای استفاده کنندگان، محیط و بستر پروژه آشنا می گردد و به صورتی نظام مند این اطلاعات و ایده های مناسب را در سطوح مختلف مراحل طراحی به کار می گیرد. اگرچه توجه به مقوله ی "برنامه دهی معماری" از اواخر دهه ی 1960 میلادی در حرفه و مراکز آموزش معماری مطرح شد، ولی با تأمل بر روی فعالیت آن می توان ادعا نمود که "برنامه دهی" در طول تاریخ جدا از "طراحی" معماری نبوده است. این مقاله ضمن معرفی ویژگی های "برنامه دهی معماری"، به معرفی بخشی از مطالعات و تجربیات آموزشی نگارنده با دانشجویان دوره کارشناسی ارشد معماری دانشگاه تهران در قالب یک نمونه موردی، "به سازی بخشی از محور خیابان انقلاب حدفاصل میدان انقلاب و چهارراه ولی عصر (عج)"، می پردازد. توجه به مزایای "برنامه دهی"، به خصوص در شرایط حاضر اقتصادی و حرفه ای در کشور، می تواند نقش بسزایی در پیشرفت حرفه ی معماری داشته و معماری کشور را یک گام نزدیک تر به سوی ایجاد "معماری خوب" بنماید. در این میان ضرورت دارد که برنامه ریزان آموزشی، به جایگاه صحیح بحث "برنامه دهی معماری" پی برده و برگزاری دروسی در این زمینه را در سطوح مختلف کارشناسی و کارشناسی ارشد معماری در دستور کار قرار دهند.
جستاری در کاربرد دفترچه فرایند به عنوان ابزاری کمک آموزشی در کارگاه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دفترچه فرآیند به عنوان یک ابزار کمک آموزشی در کارگاه طراحی معماری، نشان دهنده مسیر اندیشه و نیز اقدامات انجام شده دانشجو در روند انجام پروژه طراحی و حاوی دست نگاره ها، نمودارها، و یادداشت های وی است. مقاله حاضر گزارشگر پژوهشی است که با هدف ارزیابی میزان اثربخشی دفترچه فرایند و راهیابی ارتقاء تأثیر آن در فرایند آموزش طراحی معماری انجام شده است. مقاله، پس از برشمردن پشتوانه های نظری دفترچه فرایند، در پرتو دو مفهوم "بار شناختی" و " طرحواره ذهنی " در روانشناسی آموزش، مستندات کاربرد دفترچه را در کارگاه طرح یک کارشناسی معماری مورد تحلیل قرار می دهد. جامعه مورد پیمایش، سه دوره از دانشجویان طرح یک دانشگاه فردوسی بودند و بازخورد آنان از طریق دو پرسشنامه باز و بسته گردآوری و بعنوان داده پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد، اثربخشی آموزشی دفترچه فرایند به عنوان یک ابزار کمکی مفید، به رغم برخی کاستی ها، کاملا پذیرفتنی است. علاوه بر آن، در جمع بندی نهائی، راهکارهایی نیز برای تقویت فواید دفترچه و رفع کاستی های آن پیشنهاد می شود. راهکارهای پیشنهادی معطوف به آن هستند که دفترچه فرآیند نقش مؤثرتری در کاهش بار شناختی دانشجو و نیز تقویت توان تولید و تعمیق طرحواره های ذهنی او داشته باشد.
برداشت صحیح از نمونه ها در ایده پردازی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از نمونه ها توسط دانشجویان در طراحی معماری رواج دارد، اما مرز کپی برداری و برداشت صحیح روشن نیست. سوال این است که برداشت صحیح چیست و چگونه می توان رابطه بین ایده طراحی را با نمونه ارزیابی نمود؟ در این پژوهش با هدف کشف تعریف برداشت صحیح، ابتدا ساختاری به عنوان سطوح بهره گیری از آثار بر اساس طبقه بندی سطوح اندیشه از به یادآوردن، فهمیدن، بهکاربستن، تحلیل کردن، ارزیابی کردن تا آفریدن تدوین می شود. بر اساس این ساختار، تحلیل می شود که الگوهای برداشت صحیح موجود در ادبیات کدام سطح را دربردارند. با بررسی کلیه روشهای ارزیابی برداشت، چهار تعریف از برداشت صحیح بر اساس چهار رویکرد فرآیند برداشت، خلاقیت ایده، اجتناب از درجازدن و برداشت ساختاری ارائه میشود و برای هر تعریف روشی برای ارزیابی رابطه بین ایده و نمونه معرفی میشود. نتایج پژوهش نشان می دهد برداشت صحیح فراتر رفتن از سایر سطوح مواجهه با اثر و رسیدن به سطح آفریدن است که نتیجه آن شباهت ساختاری با نمونه، تکرار نشدن ویژگی های نامطلوب و ارتقای بداعت و کیفیت ایده طراحی است. ارزیابی بداعت و کیفیت ایده طراحی و نوع شباهت بین ایده و نمونه توسط داوران خبره به عنوان روش ارزیابی پیشنهاد می شود.
تبیین نسبت رابطه انسان و مکان در فرآیند طراحی معماری با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحان در صورت استفاده مؤثر از رابطه انسان و مکان در خلق فضا می توانند محیط های با معنا و با هویت بیافرینند. پدیدارشناسی به دلیل داشتن قابلیت شناخت رابطه انسان و مکان می تواند به طراحان در فرآیند طراحی کمک کند. روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. هدف این تحقیق چگونگی استفاده از نگرش «پدیدارشناسی» در فرآیند طراحی است. پدیدارشناسی مکان دو رویکرد هستی شناسی و شناخت شناسی را در بر می گیرد، هستی شناسی بیشتر دید مکانی دارد و به دنبال معنای مکان یا زیست جهان (روح مکان) می باشد، و شناخت شناسی بیشتر نظرگاهی انسانی به موضوع دارد و به دنبال چیستی مکان یا تجربه زیسته (حس مکان) است. نتایج تحقیق نشان می دهد در مراحل اولیه فرآیند طراحی (شناخت مسئله) از هر دو رویکرد «پدیدارشناسی مکان» می توان استفاده کرد. در این مرحله به کارگیری روح مکان به عنوان راهنمای طراحی در فرآیند طراحی هم امکان پذیر و هم الزامی می باشد؛ و از حس مکان می توان با مشارکت ذی نفعان برای ایجاد ظرفیت ارتباط مؤثر بین فرد و مکان در فرآیند طراحی استفاده کرد. علاوه بر این، برای آموختن از فرآیند طراحی و همچنین بهبود ارتباط طرح با کاربر واقعی، می توان رویکرد شناخت شناسی پدیدارشناسی را بکار گرفت. در این حالت، میزان موفقیت طرح در آفرینش حس مکان پس از بهره برداری مورد سنجش قرار می گیرد.
نقش آفرینی تفکر روایت محور و فرصت های آن در کارگاه های آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 100
حوزه های تخصصی:
توجه به زندگی انسان و نحوه ی حضور و رفتار او در فضا، از دغدغه های اصلی در طراحی معماری است. از رویکردهای مطرح در این خصوص، تفکر روایت محور در معماری و آموزش آن است. این جستار به بررسی رویکردهای ورود و حضور روایت در فرآیند طراحی و فرصت ها، قابلیت ها و راهکارهای عملی آن در ارتقای آموزش طراحی معماری مبتنی بر زندگی پرداخته است. این بررسی با استفاده از روش اقدام پژوهی؛ از یک سو با مطالعهی تجربیات موجود و ادبیات نظری مرتبط، و از سوی دیگر با پایش نقش و جایگاه تفکر روایت محور در پیش برد طراحی دانشجویان کارگاه طرح یک دانشگاه فردوسی انجام گرفته و از طریق مقایسه ی این دو، به دنبال آشکارسازی و سنجش میزان پاسخ دهی عرصه های نقش آفرینی روایت در فرآیند طراحی برآمده است. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که تفکر روایت محور و تمرین های مرتبط، بازخورد مثبتی در پیش برد و تسهیل فرآیند طراحی دارد و می تواند متناسب با موضوع کارگاه، سطح آموزشی، مراحل مختلف فرآیند و ویژگی دانشجویان، کاربردهای متفاوتی در تمامی مراحل فرآیند طراحی داشته باشد. از سوی دیگر، برخی بازخوردهای منفی دانشجویان و تحلیل مربیان از روند کارگاه، زمینه هایی برای بازبینی و یا ارتقای این رویکرد را آشکار ساخت که در بین آنها می توان به لزوم پرهیز از قرار گرفتن روایت ها در مسیر تخیل غیرواقع بینانه اشاره کرد.
بررسی چالش های آموزش طراحی معماری در روش تکه انگاری (با استفاده از روش پژوهش ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
31 - 42
حوزه های تخصصی:
پژوهش به دنبال دریافت چالش های روش تکه انگاری با هدف ارتقاء آموزش دانشجویان معماری در هر گام آن می باشد. نخست نظریات پژوهشگران در ارتباط با فرایند طراحی با کمک مطالعات اسنادی و کتابخانه ایی به روش توصیفی –تحلیلی و در سه نسل خردگرا ، فرایندگرا و هنجاری مطالعه شد . چالش ها از دیدگاه فراگیرندگان، در سه مقوله ابهامات، تاکیدات و نکات مثبت و منفی ، و با دریافت از 24 گویه، ارزیابی شد. روش تحقیق پژوهش از نوع ترکیبی و تحلیل داده ها از نوع بهم تنیده است . ابزار گرد آوری داده ها ، پرسشنامه های بسته ، مشاهده و مصاحبه های عمیق و بحث های گروهی و مطالعه دستنوشته های دانشجویان در سال های متمادی است . ابزار تحلیل داده ها نرم افزار SMART – PLS می باشد . یافته ها نشان می دهد که روش تکه انگاری جزیی از الگوهای فرایندگرا و در مسیر خلق ایده با الگوهای قیاسی و بهره مندی از استعاره عمل می کند . نتایج نشان می دهد، پر چالش ترین گام ، ورود به وادی تکه انگاری ، رسیدن به اسکیس های اولیه و تهیه گزارش نهایی است. این روش در مسیر خلق ایده بسیار تاثیر گذار تر است.
خوانش مولد پیشینه های معماری و بهره گیری از آن ها در فرآیند طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
623 - 635
حوزه های تخصصی:
در فرآیند طراحی، مراجعه به پیشینه ها و طرح های مشابه و مطالعه و بهره گیری از آن ها ازجمله فعالیت های رایجی است که توسط طراحان انجام می شود؛ چنانچه به روش صحیحی صورت گیرد می تواند آن ها را در حل مسائل طراحی یاری کند و موجب شکل گیری ایده های بدیع و خلاقانه شود. چگونگی خوانش و تجزیه وتحلیل پیشینه ها و بهره گیری عملی از آن ها در فرآیند طراحی، اهمیت ویژه ای پیدا می کند. مطالعه حاضر با هدف ترسیم چارچوبی نظری و به منظور ایجاد مدلی در جهت خوانش مولد پیشینه ها و بهره گیری از آن در فرآیند طراحی معماری انجام شده است. ظرفیت مولد خوانش پیشینه ها به معنای آشکارکردن اصول کاربردی در پروژه مورد بررسی و هدف آن برقراری ارتباط میان تجزیه وتحلیل و طراحی است. به این منظور از خلاصه ای از رویکرد نقد فرمالیستی به عنوان مدلی که برای خوانش آثار معماری اتخاذ کرده آغاز شد و با بحث پیرامون پیشینه ها به عنوان منبع دانش طراحی و تمرکز اصلی در استخراج راه حل های کاربردی در روند طراحی معماری ادامه می یابد. به عنوان نتیجه گیری، دو رویکرد اصلی را در بهره گیری از پیشینه های معماری پیشنهاد می کند که طی آن ها می توانیم از طریق مطالعه عمیق و دقیق پیشینه و پیکربندی تقریبی با نمودار های انتزاعی یا صورت بندی راه حل های طراحی در قالب اصول فرمی و به کار گیری آن ها در موقعیت های آینده در گام نخست و همچنین توسعه خلاقانه آن ها برای انطباق با موقعیت های جدید و گسترش دانش طراحی در مرحله بعد استفاده کنیم و به کارگیری چارچوب پیشنهادی را به عنوان روشی برای مطالعه پیشینه ها در فرآیند طراحی مورد بحث قرار می دهد. اهداف پژوهش:بررسی نقش مطالعه پیشینه ها در فرایند طراحی معماری.ایجاد مدلی در جهت خوانش مولد پیشینه ها و بهره گیری از آن ها در فرآیند طراحی معماری.سؤالات پژوهش:مطالعه پیشینه ها چه نقش مولدی می تواند در فرایند طراحی معماری داشته باشد؟گام های خوانش مولد پیشینه ها و بهره گیری از آن ها در فرآیند طراحی معماری کدام است؟
جایگاه مشارکتی کاربر در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
افراد و اقشار مختلف در جوامع انسانی نیازمند سرپناهی به نام «مسکن» هستند. فرآیند طراحی این نوع فضاها از راه های مختلفی انجام می شود که امکان بهره گیری از نظر های بهره بردار در طول انجام دادن این فرآیند، همواره مد نظر جامعه طراحان بوده است؛ زیرا کاربران در این امر عضوی اثرگذارند. در طی سال های اخیر، رویکرد مشارکتی به عنوان پاسخی مناسب در فرآیند طراحی فضاهای مسکونی، نقش مهمی داشته است. هدف از پژوهش حاضر تبیین و سنجش «کم و کیف مشارکت کاربر در فرآیند طراحی» است؛ از این رو در این مقاله کوشش شده است تا به پرسش هایی چون کاربر در چه موضوعاتی و تا چه میزان می تواند در این فرآیند ورود کند، پاسخ داده شود. در پژوهش حاضر از روش نظریه برپایه استفاده شده است. نتایج حاصل شده نشان دهنده حدود و نحوه مشارکت کاربر در مراحل مختلف فرآیند طراحی در فعالیتی سه مرحله ای و رفت و برگشتی است که در آن سهم کاربر بیشتر در «میزان تأثیرگذاری با اعلام نیازها» و سهم معمار نیز بیشتر در «میزان مشارکت با اعمال ملاحظه های تخصصی» مطرح است. نوآوری پژوهش حاضر حصول مدل و مؤلفه های برآمده با استفاده از نظریه برپایه و ارائه مدل سه مرحله ای از مشارکت کاربر در فرآیند طراحی است.
بررسی تاثیر تکنولوژی دیجیتال بر محیط و قابلیت های بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
3 - 16
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام این مطالعه بررسی تاثیر تکنولوژی دیجیتال بر محیط و قابلیت های بازاریابی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. این پژوهش از نظر فلسفه، قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی اجرا شده است. از نظر شاخص زمانی نیز مقطعی محسوب می شود. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل تحلیل شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مدیران و کارشناسان در شرکت های کوچک و متوسط در تهران است که تعداد آنها 950 نفر بوده است و با توجه به جدول مورگان، حجم نمونه 274 نفر تعیین شده است. در این راستا ضمن مرور بر ادبیات موضوع و استفاده از منابع کتابخانه ای، محقق از پرسشنامه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده کرده است. روایی محتوایی با استفاده از فرمول لاوشه و پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ سنجیده شده است. فرضیات این پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد آزمون قرار گرفت. نتایج در پایان حاکی از تاثیر مثبت تکنولوژی دیجیتال بر قابلیت های بازاریابی و محیط بازاریابی است.هدف اصلی از انجام این مطالعه بررسی تاثیر تکنولوژی دیجیتال بر محیط و قابلیت های بازاریابی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. این پژوهش از نظر فلسفه، قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی اجرا شده است. از نظر شاخص زمانی نیز مقطعی محسوب می شود. برای سنجش متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل تحلیل شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مدیران و کارشناسان در شرکت های کوچک و متوسط در تهران است که تعداد آنها 950 نفر بوده است و با توجه به جدول مورگان، حجم نمونه 274 نفر تعیین شده است. در این راستا ضمن مرور بر ادبیات موضوع و استفاده از منابع کتابخانه ای، محقق از پرسشنامه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده کرده است. روایی محتوایی با استفاده از فرمول لاوشه و پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ سنجیده شده است. فرضیات این پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد آزمون قرار گرفت. نتایج در پایان حاکی از تاثیر مثبت تکنولوژی دیجیتال بر قابلیت های بازاریابی و محیط بازاریابی است.