فاطمه السادات فاطمی

فاطمه السادات فاطمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

تبیین جامعه شناختی مصرف فیلم در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصرف سرمایه فرهنگی دانش سینمایی گروه های مرجع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۷
مصرف نه صرفاً یک روند اقتصادی منفعت گرایانه، بلکه امری اجتماعی و شامل نشانه ها و نمادهای فرهنگی است. به همین نسبت مصرف فیلم و سینما متمایز از تعینات اجتماعی و فرهنگی نیست. هدف مقاله حاضر آن است که به تبیین جامعه شناختی مصرف فیلم و سینما در شهر اصفهان بپردازد. چارچوب نظری مقاله با محوریت نظریه فرهنگی پی یر بوردیو و اضافه کردن برخی از متغیرهای مغفول در اندیشه وی تدوین شده است. برای نیل به هدف اصلی، روش پیمایشی در پارادایم پوزیتویسیتی اقتباس می گردد. جامعه آماری شامل 1972660 نفر، حجم نمونه برابر با 401 نفر و شیوه نمونه گیری از نوع سهمیه ای است. به منظور آزمون فرضیات و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری، از مدل های رگرسیونی ساده و چندگانه با متغیر پنهان، ضریب همبستگی پیرسون و مدل همبستگی، آزمون تحلیل واریانس یا آنوا و آزمون تی نمونه های مستقل برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. با توجه به یافته های این پژوهش سرمایه فرهنگی و مؤلفه های آن (عینیت یافته، تجسم یافته، نهادینه شده)، دانش سینمایی، گروه های مرجع و سرمایه اقتصادی بر مصرف فیلم و سینما تأثیرگذار بوده اند، اما متغیرهای جنسیت، قومیت، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات بر مصرف فیلم و سینما تأثیر معناداری نداشته اند. متغیر دانش سینمایی نقش میانجی جزئی در رابطه بین سرمایه فرهنگی و مصرف فیلم و سینما داشته اما متغیر سرمایه فرهنگی به عنوان میانجی، نقشی در رابطه بین سرمایه اقتصادی و مصرف فیلم و سینما نداشته است. با توجه به مدل کلی پژوهش نیز می توان چنین استنباط نمود که به طورکلی 40 درصد واریانس متغیر مصرف فیلم و سینما توسط متغیرهای مستقل این پژوهش تبیین شده است.
۲.

ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس احساس گناه بین فردی و رابطه آن با اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار روایی مقیاس احساس گناه بین فردی تحلیل عاملی تاییدی اضطراب بیماری کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی ساختار عاملی تاییدی، اعتبار و پایایی فرم کوتاه مقیاس احساس گناه بین فردی گازیلو (2018)  و رابطه آن با اضطراب کرونا در نمونه دانشجویان بود. روش: پژوهش اخیر توصیفی از نوع همبستگی بود. 330 نفر از دانشجویان از طریق فراخوان اینترنتی به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند (به علت شیوع ویروس کرونا). پرسشنامه های اضطراب کرونا (علیپور و همکاران (1398)، احساس گناه بین فردی-15 (گازیلو و همکاران، 2018)، احساس گناه بین فردی-67 (اوکانر و همکاران، 1997)، احساسات شخصی شرم و گناه (هاردر و زالما، 1990)، عزت نفس (روزنبرگ، 1965) و افسردگی (PHQ-9) استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS-24 و  AMOS-24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که 15 سوال روی 3 عامل بارگذاری شدند که این 3 عامل روی هم 46 درصد از واریانس مقیاس احساس گناه بین فردی را تبیین می کردند. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 64/0 تا 87/0 محاسبه گردید. رابطه سه بعد (گناه بازمانده، گناه همه توانی و نفرت از خود) این مقیاس با اضطراب بیماری کرونا، احساس گناه بین فردی-67، افسردگی، عزت نفس، شرم و گناه معنادار بود (01/0 ≥P). نتایج تحلیل عاملی تاییدی بعد از اصلاح مدل  (نسخه 14 سوالی) برازش خوبی با داده ها نشان داد. نتیجه گیری: به طورکلی یافته ها حاکی از مناسب بودن ویژگی های روان سنجی پرسشنامه احساس گناه بین فردی بود و با توجه به رابطه احساس گناه بین فردی با اضطراب بیماری کرونا، می توان از این ابزار برای کاربردهای تحقیقاتی و بالینی استفاده کرد.
۳.

رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحمّل ناکامی انگیزه تأیید سازگاری عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۹ تعداد دانلود : ۶۳۰
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر سوم دوره متوسطه دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر دانش آموز دختر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، مقیاس انگیزه تأیید تری پاتی (1991) و سازگاری عاطفی دانش آموزان سینها و سینگ (1993) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین تحمل ناکامی، انگیزه تأیید و سازگاری عاطفی با همدیگر رابطه معناداری وجود دارد. و همچنین متغیرهای انگیزه تأیید و تحمل ناکامی می توانند سازگاری عاطفی را پیش بینی کنند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتیجه گیری: بنابراین، براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تقویت تأیید جویی و تحمل ناکامی می تواند در تربیت دانش آموزان با سازگاری عاطفی بالا مؤثر واقع شود.
۴.

اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش فلسفه به کودکان و همدلی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فلسفه به کودکان آموزش همدلی شایستگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۳۰۴
هدف از این مطالعه، اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش فلسفه به کودکان و همدلی بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی شهر تهران که در سال 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از افرادی که نمره پایین تری در شایستگی اجتماعی کسب نمودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای در معرض آموزش ترکیبی فلسفه برای کودک و همدلی قرار گرفت، در پایان جلسات، دانش آموزان هر دو گروه در دو مرحله، یک مرحله بلافاصله پس از پایان آموزش و یک مرحله بعد از گذشت دو ماه از آموزش مجدداً پرسشنامه شایستگی اجتماعی فلنز و همکاران (1990) تکمیل نمودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که اجرای این برنامه می تواند بر ارتقا شایستگی اجتماعی دانش آموزان تأثیر معناداری بگذارد (01/0P> ) و موجب افزایش شایستگی اجتماعی دانش آموزان گردد.
۵.

اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر همدلی و حل مسئله اجتماعی دانش آموزان پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فلسفه همدلی حل مسئله اجتماعی دانش آموزان کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۲۹۴
در دهه های اخیر، فلسفه و کودک تحت عنوان فلسفه برای کودکان در زمینه آموزش و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت آموزش برای کودکان در فلسفه معاصر، این مطالعه به بررسی اهمیت تدریس فلسفه برای کودکان پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» (P4C) بر همدلی و حل مسئله اجتماعی در دانش آموزان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان حسن آباد تهران بودند. با استفاده از روش در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفته شدند. در ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه تجدیدنظر شده همدلی دیویس و حل مسئله اجتماعی دزوریلا پاسخ دادند. در مرحله بعد گروه آزمایش، تحت آموزش فلسفه برای کودکان قرار گرفتند (5 جلسه) و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات آموزشی، دوباره پرسشنامه ها در اختیار هر دو گروه شرکت کننده قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه می تواند به ارتقا همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی دانش آموزان تأثیر معناداری بگذارد (P<0/05). نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» منجر به بهبود همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی می شود.
۶.

تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری) و هدیه های آسمان و علوم تجربی پایه پنجم و ششم ابتدایی بر اساس مفاهیم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل محتوا کتاب های درسی دوره ابتدایی مفاهیم اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۷
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مفاهیم اخلاقی به دانش آموزان در کتاب های درسی پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحلیل محتوا در دو گام استفاده شد. در گام اول به صورت کیفی، روش تحلیل محتوای عرفی یا استقرایی برای شناسایی مقوله ها به کار گفته شد. در گام دوم، پس از دستیابی به مقوله ها، به صورت کمی و نظام مند و عینی، به بررسی مقوله ها پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کتاب های فارسی (خوانداری)، مطالعات اجتماعی، هدیه های آسمان و علوم تجربی سال تحصیلی 1398-1399 پایه پنجم و ششم ابتدایی که شامل 8 جلد کتاب بود نمونه گیری در این پژوهش به شیوه ی نظری انجام شد و ملاک دسته بندی دروس، وجود محتوای اخلاقی در ساختار دروس کتاب در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داده است که متأسفانه چیدمان مفاهیم اخلاقی در کتب درسی موردتوجه قرار نگرفته است و از میان 12 مفهوم اخلاقی، تنها «تفکر»، «رفتار نیک»، «همکاری» موردتوجه قرارگرفته است و سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و تنوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند. نتیجه گیری: پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق، باید به بررسی دوباره ی محتواهای اخلاقی کتاب های درسی پرداخته و نحوه ی ارائه این مفاهیم را بررسی کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان