مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بوف کور
حوزه های تخصصی:
مهدی رجبی از نویسندگان جوانی (متولد ۱۳۵۹) است که در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت می کند. در این زمینه، تاکنون ۸ اثر از رجبی منتشر شده که تعدادی از آن ها در کانون توجه منتقدان قرار گرفته اند. یکی از این آثار رمان کنسرو غول است. از ویژگی های پیدا و پنهان این اثر که بر آشنایان ادبیات معاصر ایران آشکارشدنی است، همانندی آن با یکی از برجسته ترین داستان های معاصر ایران و جهان است؛ خواننده ی کنسرو غول، در نخستین خوانش خود از این اثر، سایه روشن بوف کور را بر آن می بیند. با باز خوانی این آثار و درنگ بر جزئیات آن ها سایه ها کنار می روند و چگونگی گره خوردگی این اثر ها با یکدیگر روشن می شود. پژوهش پیش رو، حاصل پشت سر گذاشتن این منزل هاست. زمینه ساز این حرکت، آشنایی با رویکرد بینامتنیت و آراء نظریه پردازان به نام آن بوده است؛ رویکردی که جوهره ی آن در کهن ترین کتاب های بلاغت فارسی و عربی نمودی آشکار دارد. آنچه بیش از هر چیز رمان رجبی را به بوف کور هدایت پیوند می دهد، شخصیت ها و نوع پردازش آن هاست. شیوه ی روایت، بن مایه و برخی توصیفات نیز پیوند میان این آثار را ژرف تر ساخته است؛ پیوندی که ژنت آن را «بینامتنیت ضمنی» می نامد. واژه های کلیدی: بوف کور، بینامتنیت، ژرار ژنت، کنسرو غول، صادق هدایت و مهدی رجبی.
بررسی ویژگی های سبکی تکرار کامل در رمان سووشون و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۶
85 - 105
حوزه های تخصصی:
تکرار پدیده ای زبانی است که پیرامون آن بررسی هایی در زبان های گوناگون و در چارچوب نظریه های مختلف صورت گرفته است. تکرار در دو نوع کامل و ناقص از سوی زبان شناسان بررسی شده است که از آن میان در پژوهش حاضر به ویژگی های سبکی تکرار کامل در سووشون (سیمین دانشور) و بوف کور (صادق هدایت) می پردازیم. پرسش این است که فرایند تکرار تا چه میزان می تواند ملاکی برای تشخیص سبک ادبی نویسنده تلقی شود؟ برای دست یابی به این منظور به پیکره ای در زبان فارسی نیاز بود که با نگاهی تطبیقی، بازیابی نحوه کاربرد تکرار، بسامد وقوع و تفاوت آنها در این دو رمان معاصر مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های حاصل از بررسی داده های این دو اثر نشان می دهند که قیدها در فرایند تکرار کامل ناافزوده بیشترین بسامد کاربرد را دارند و دانشور به میزان بیشتری نسبت به هدایت از انواع تکرار کامل بهره گرفته است. بنابراین تکرار کامل می تواند ملاک مناسبی جهت تشخیص سبک باشد.
تبارشناسی زن اثیری در بوف کور صادق هدایت بر پایه کشفیات «نقاره خانه ری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۵
41-60
حوزه های تخصصی:
شیوه نگارش و پرداخت شخصیت ها در رمان بوف کور به گونه ای ا ست که این متن را همواره در میدان دیدگاه های گوناگون و رویکردهای مختلف قرار داده است. یکی از شخصیت های رازآمیز و بحث برانگیز این رمان، «زن اثیری» است. تاکنون نظرهای گوناگونی درباره چیستی و کیستی این زن داستانی از سوی تفسیرگران و منتقدان بازگفته شده است. این مقاله پس از بررسی دیدگاه های پیش گفته، به تبارشناسی «زن اثیری» بر پایه نشانه هایی از درون متن و نشانه هایی از بیرون متن پرداخته است. این نوشته در پی پاسخ بدین پرسش است: آیا شخصیت «زن اثیری» تنها برآمده از خیال خلاق داستان پرداز است یا ریشه در واقعیت های بیرونی دارد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که تصویر زن اثیری و مکان به خاک سپاری او با برخی از یافته های باستان شناسی در منطقه «نقاره خانه ری» همسویی دارد. بازگشت روان مردگان به جهان زندگان در آثار دیگر هدایت نیز نظر نگارندگان این مقاله را پشتیبانی می کند که معتقدند: «این زن می تواند همان "نجیب زاده دیلمی" باشد که در نقاره خانه ری به خاک سپرده شده، از سوی هدایت بازآفریده شده است».
بوف کور: زندگی نامه خودنوشت یا داستان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
67-91
حوزه های تخصصی:
بوف کور از همان زمان نگاشته شدن تاکنون با بازخوردهای متفاوت و خوانش های گوناگونی، همچون شرح، بازخوانی، نقد، بررسی، تحلیل، تفسیر و تأویل، مواجه شده است. در ارزیابی و تحلیل شماری از منتقدان از این رمان کوتاه، سه فرضیه کلیدی خودنمایی می کند که هر کدام از آن ها نیازمند بازکاوی است: برخی از منتقدان داستان را با واقعیت یا تاریخ یکسان فرض کرده اند؛ برخی دیگر داستان بوف کور را شرح احوال و قصه زندگی نویسنده (هدایت) دانسته اند؛ گروه سوم نیز راوی داستان را همان نویسنده بیرونی داستان پنداشته اند. در این نوشتار، با تکیه بر منابع پایه ای شناخت نوع ادبی داستان و تمرکز بر اصول بنیادین این گونه ادبی و عوامل درون متنی آن، مفروضات سه گانه فوق با ارایه شواهد مختلفی از آثار منتقدان مذکور نقد و بررسی می شود.
بوف کورصادق هدایت و خیزاب های ویرجینیا وولف: روایت روایت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت، متفکر و هنرمندی بر آشوبنده، نا بهنگام، پی افکن و نویسنده ای صاحب سبک بود. به جریت می توان گفت که بوف کوراو درنیم قرن اخیر بیش ازهراثرادبی ایرانی دیگری مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و هر روز منتقدان ابعاد تازه ای از این اثر را هویدا می کنند. آنها ابعاد سورریالیستی، سمبولیستی، اگزیستانسیالیستی، ناسیونالیستی، اکسپرسیونیستی و متافیزیکی این اثر را تجزیه تحلیل کرده اند. از دیدگاه ادبیات تطبیقی، از تاثیر پذیری هدایت از شوپنهاور، ژان پل سارتر، گی دو موپاسان، ژرار دونروال، فرانتس کافکا و دیگر ادیبان هم از بعد محتوایی و هم از بعد ساختاری قلم فرسایی ها شده است. پژوهش حاضر تاثیر پذیری و اشتراکات انکار ناپذیر و درعین حال کشف نشده ی بوف کور از رمان خیزابها ی ویرجینیا وولف را مورد نقد و موشکافی قرار می دهد. در این پژوهش، ارتباطات بینا متنی بوف کور با خیزابها از بعد مضمونی واکاوی شده و در این راستا پژواک یکی از مهمترین مضامین رمان خیزابها یعنی روایت زدگی در بوف کور رد یابی می شود. بر اساس تطبیق متنی نشان داده می شود که چطور برخی از جملات بوف کورشباهت خیره کننده ای به جملات کلیدی رمان خیزابها دارند.
اسطورة همزادان در داستان های «بوف کور» و «پیکر فرهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به همزاد، همواره در فرهنگ ها و افسانه های ملل مختلف وجود داشته است. در ادبیات غرب، اسطورة همزاد تعابیری روانشناختی به خود گرفته است. در ایران صادق هدایت با تأثیرپذیری از آثار غربی، به اسطورة همزاد در آثار خود توجه داشت. در بوف کور وجود شخصیت هایی با هویت یکسان، نمایانگر تعدّد همزاد یک فرد است که نتیجة این شباهت ها، عدم تفاوت و نیز ایستایی جامعه در قرون مختلف است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکردِ نوی صادق هدایت و عباس معروفی به همزاد با عنوان «همزادان» در بوف کور و پیکر فرهاد صورت گرفته است. ما در هر دو رمان با روشی تحلیلی، اسطورة همزادان را بررسی کرده ایم و بر آن بودیم تا منشأ و نتایج این اندیشه را روشن سازیم؛ بنابراین در آغاز این پژوهش به ریشة همزادان در اسطوره ها و افسانه های کهن و اندیشة «اتو رنک» اشاره کرده ایم و سپس به پیامد پدیدة همزادان یعنی عدم تحول تاریخی پرداخته ایم.
تحلیل معادل گزینی عناصر فرهنگی رمان بوف کور در ترجمه به عربی با تکیه بر رویکرد ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهش های ترجمه از منظر نظریه پردازی و راهکارهای ترجمه یافته است. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفه های فرهنگی بسیاری را در جای جای آن می توان دید که در امر ترجمه، مترجم را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. این رمان برجسته در سال 1976 میلادی به قلم ابراهیم الدسوقی به زبان عربی ترجمه شد. «ایویر» از جمله نظریه پردازانی است که برای ترجمه عناصر فرهنگی، رویکرد خاص خود را ارائه کرده است که شامل وام گیری، تعریف، ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی، واژه سازی، حذف و اضافه کردن می شود. در این پژوهش، قصد داریم با روش توصیفی تحلیلی، شیوه های ترجمه عناصر فرهنگی رمان بوف کور را به زبان عربی با تکیه بر رویکرد ایویر بررسی کنیم. با تحلیل شیوه ترجمه بوف کور مشخص می شود که مترجم در بیشتر موارد فرهنگی ترجیح داده است با شیوه جایگزینی به معادل یابی بپردازد که در برخی موارد با کاستی همراه بوده است و صرفاً زمانی توفیق یافته است که از روش تلفیقی، به ویژه در افزودن به پاورقی بهره جسته است.
داستان هوسباز پُلی برای رسیدن به بوف کور
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
41 - 53
حوزه های تخصصی:
داستان هوسباز و بوف کور از جمله آثاری هستند که صادق هدایت در هند نوشته است. هدایت در سال 1315 به دعوت «شین پرتو» وارد بمبئی شد و در آپارتمان وی اقامت گزید. او در این شهر ابتدا داستان کوتاه هوسباز را نوشت و سپس آن را گسترش داد و از روی آن، رمان بوف کور را نوشته و منتشر ساخت. هر دو داستان در همان سال 1315 در بمبئی منتشر شدند. اهمیت این دو داستان و شباهت های کم نظیر ساختاری و محتوایی میان آن دو نویسندگان را بر آن داشت تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازند. از نتایج تحقیق برمی آید که دو داستان یادشده هم از نظر انتقادی یا بدبینانه به زندگی و گرایش شدید به انزوا و مرگ اندیشی و هم از نظر ساختاری و روایت گری بسیار به یکدیگر شبیه هستند. مقاله حاضر تلاش دارد تا همانندی های هر دو داستان را با دلایل و شواهد بررسی و تحلیل کند.
بررسی و تحلیل تقابل های دوگانه در بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
«تقابل های دوگانه» یکی از مهم ترین کارکرد ذهن جمعی بشر است، و اساسی ترین مفهوم ساختارگرایی را تشکیل می دهد. نخستین بار نیکلای تروبتسکوی، واج شناس(01890-1938 م.) از اصطلاح «تقابل های دو گانه» نام برد. از آن جایی که اساس ساختارگرایی بر تقابل های دوگانه است، در پَساساختارگرایی نیزنشانه هایی از یک حرکت متقابل، با دو پاره کردن نشانه به دال و مدلول قابل درک است. درحقیقت آواها و اندیشه ها، توده های بی شکلی هستند که در میان آن ها صورت به وجود می آید این شکل گیری با استفاده از روابط جانشینی و عناصر هم نشینی انجام می گیرد. با بررسی ساختارداستان بوف کور می توان به ساختار تفکر نویسنده ی آن پی برد. به نظر می رسد، متن داستان بوف کور تشکیل دهنده ی یک نظام فکری است که این نظام، ماتریسی از تقابل هاست.هم چنین در شرح ساختار بوف کور باید گفت که اساس این کتاب بر تقابل های متضاد و پاردوکسی است. وجود تقابل در این اثر موجب تحولاتی عظیم و گسترده گردیده و از سویی دیگر سبب شده تادر این اثر، ایده ی وحدت ازکثرت نزج و شکل بگیرد و در اصل اساس فلسفه بوف کور نیز برهمین مبناست.این پژوهش، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و استواری بر چارچوب نظری «تقابل های دو گانه »، می کوشد با ردگیری این کارکرد در بوف کور به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که نظام فکری مبتنی برتقابل های دو تایی این اثر چیست؟ تقابل های دوگانه یکی از محوری ترین بنمایه در بوف کور است، که در سه حوزه تضاد، پاردوکس و توصیف قابل بررسی است.
نقش روایت بوف کور؛ عشق ناکام و گشودن ابهام ساختاری متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
103 - 120
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، گشودن ابهام ساختاری بوف کور را ازطریق روایت کوتاه عاشقانه ای مورد توجه قرار می دهد که دارای دو موقعیت است و در هر موقعیت یک کنش به انجام می رسد؛ کنش موقعیت نخست عبارت است از اینکه پیرمرد قوزکرده ای انگشت سبّابه دست چپش را به حالت تعجب بر روی لبش گذاشته است و در موقعیت دوم، دختری خم شده و گل نیلوفری را به پیرمرد تعارف می کند. با این دو موقعیت، مناسک عشقی به نمایش گذاشته شده و ارجاع سازی صحنه عاشقانه به جهان بیرون بر ناکامی دلالت دارد. در متن بوف کور از روایت مذکور با عنوان مجلس بر روی قلمدان یاد شده و این مجلس نقاشی در پژوهش حاضر، «نقش روایت» نامیده می شود. نگارنده، تبیین نقش روایت را با طرح این پرسش ها که نقش روایت چیست، چه ویژگی های برجسته ای دارد و نقش روایت بوف کور چگونه در گشودن ابهام ساختاری روایت اصلی اثرگذار است، مورد توجه قرار می دهد. هدف پژوهش این است که مفهوم برجسته عشق را در این نقش روایت ازطریق نظام دیداری و برمبنای شکل زایی تجسمی نشان دهد و این نقش روایت عاشقانه را به عنوان ابزاری معرفی کند که گره روایت بوف کور با توجه به عناصر آن باز می شود. برپایه مطالعه انجام شده در پژوهش حاضر، می توان به این تعریف از نقش روایت رسید: روایتِ تصویری موجز و فشرده که روایتِ اصلی، صورت گسترش یافته آن است و در آن عناصری مانند نور، رنگ، فضا، مکان، عمق، سطح، حالت و... که ویژگی های برجسته متون دیداری هستند، در یک کادر مشخص با ابزار واژه قاب بندی می شود.
تحلیل تطبیقی «بوف کور» هدایت و رمان «زوربای یونانی»کازانتزاکیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 29
حوزه های تخصصی:
در میان ادبیات داستانی ملل مختلف گاه آثاری یافت می شودکه هم از نظر موضوع و درون مایه و هم از نظر ساختار و نحوه روایت بسیار به یکدیگر شبیه اند. بی گمان آن چه در تعامل و گفت وگوی میان آثار ادبی کشورها می تواند اهمیتی بیش تر داشته باشد، آثاری هستند که در مسیر اقبال و توجه عام و خاص نقشی بنیادین در جریان سازی ادبی و همراهی با تحولات فکری و اجتماعی ملّت خویش دارند. رمان ِمشهور «زوربای یونانی»(1946م) نوشته نیکوس کازانتزاکیس(1883- 1957م) و بوف کور صادق هدایت در ادبیات ایران، در این جایگاه ادبی قرار دارند. بنابر اهمیت این دو رمان در ادبیات داستانی یونان و ایران و شباهت های کم نظیر ساختاری و محتوایی میان آن دو و اقبال گسترده نویسندگان و خوانندگان حرفه ای و دانشگاهی در دو کشور تلاش شده تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازیم. از نتایج تحقیق برمی آید که دو رمان یادشده هم از نظر روایت خیام وار و انتقادی یا بدبینانه به زندگی و گرایش شدید به انزوا و مرگ اندیشی و هم از نظر ساختاری و روایتگری بسیار به یکدیگر شبیه هستند.
بازنمایی فرهنگ شفاهی تهران قدیم در «بوف کور» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از فضای مناقشه برانگیز و تأویل پذیر بوف کور را می توان در تصاویری بازجست که به فرهنگ شفاهی تهران سده ی سیزدهم اشاره دارد. به مردمانی قصه پرداز که اینک خود بخشی از قصه ها شده اند. حکایات بازمانده از این مردمان به اندازه ای به شخصیت ها و حوادث بوف کور نزدیک است که این گمان را ایجاد می کند: «شاید هدایت در نوشتن بوف کور از آن ها بهره جسته باشد.» این تصاویر را به طور خلاصه می توان در موضوعات زیر دسته بندی کرد: جغد ساعت، حکیم باشی یا قلمدان ساز انبار ارگ، بی بی خانم و حکیم باشی، سرنوشت یک بیمار در حال احتضار، سمساری حسین گدا و شرابخانه ی اعتضادالسلطنه، مهدیعلی خان مردی از بنارس، کلیسای طاطاووس، تصنیف رایج «حالا نخوریم کی خوریم؟»، وکلای بقال و چقال مجلس، جوانمرد قصاب، آبگوشت آدم، محاکمه ی محمدباقر گلپایگانی، آب بازی روز سیزده و عمارت سرخه حصار. بازخوانی این عناصر می تواند بوف کور را به یک اثر اتوبیوگرافیک تاریخی با محوریت تهران صفوی قاجاری نزدیک کند. این پژوهش در نظر دارد با تکیه بر مطالعات تطبیقی به روش کتابخانه ای به این پرسش پاسخ گوید که سهم بوف کور از این تصاویر، حکایات و فرهنگ شفاهی تا چه اندازه است؟ و آیا ایماژهای دگرگونه ی بوف کور تباری داستانی دارند یا پاره نقوشی از گلیم تکه تکه شده ی تهران هستند که در این اثر فرصت تجلی یافته اند؟ نویسنده معتقد است که با انگاره های مردم شناسی که نزد هدایت به امانت سپرده شده، بعید نیست که ساختار بوف کور بر پایه ی بخشی از این انگاره ها پی ریزی شده باشد؛ تهرانی که هدایت در آن زیسته و بدون شک با فرهنگ شفاهی مردمان آن آشنایی داشته است.
بررسی تطبیقی«پوچ گرایی» در آثار ساموئل بکت و صادق هدایت با تأکید بر رمان های مالون می میردو بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
163-187
حوزه های تخصصی:
«پوچ گرایی» تفکری است که ریشه در عوامل مختلفی مانند فقر آرمان، ماده گرایی، نداشتن هدف، مرگ اندیشی، شکست ها و... دارد که در ادوار مختلف به بحران های عمیقی در زندگی بشر منجر شده است. برخی «پوچ گرایی» و «نیهیلیسم» را دو مقوله نزدیک به هم و حتی یکسان می دانند؛ ولی واقعیت این است که این دو ازلحاظ معنایی، تفاوت هایی با هم دارند؛ در نظر یک انسان پوچ گرا، ارزش ها و هدف ها سقوط می کنند؛ اما در نیهیلیسم اساساً ارزش یا هدفی وجود ندارد. در میان نویسندگان معاصر افرادی همچون صادق هدایت نویسنده روشنفکر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی که به حق او را «پدرخوانده پوچی» نامیده اند، پیام آوران فلسفه پوچی هستند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی «پوچ گرایی» در آثار مشهور این دو نویسنده بزرگ با تأکید بر دو اثر معروف آن ها به نام های «مالون می میرد» و «بوف کور» است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده و بررسی محتوای آثارشان است. مطالب جمع آوری شده موردتحلیل نشان می دهد که این دو نویسنده ازلحاظ فکری علاوه بر شباهت های زیاد فکری، تفاوت هایی نیز با هم دارند؛ هر دو به تأثیر از مکتب سورئالیستی، محاکات را از عالم بیرون به عالم درون برده و با استفاده از افکار و خیالات خود، جهان را پوچ و یأس آلود نشان می دهند، با این تفاوت که عقاید و نظریات بکت در این داستان بیشتر به «پوچ گرایی فلسفی» و عقاید هدایت به آراء و نظریات «نیهیلیست ها» نزدیک است.
بررسی سوژه مدرن در بوف کور صادق هدایت و ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوژه و سوژگی یا سوبژکتیویته، یکی از مؤلفه هایی است که براساس آن می توان تشخیص داد یک اثر داستانی، مدرنیستی محسوب می شود یا خیر. سوژه مدرن در مورد خود می اندیشد. از این رو بسیاری از داستان های مدرنیستی، شخصیت هایی دارند که به خودشان می اندیشند و زندگی و افکارِ این شخصیت ها در مرکز توجه داستان قرار دارد. می توان گفت که این داستان ها ذهن محور هستند. پرداختن به «شخصیت» و افکار او در داستان های مدرنیستی اهمیت فراوانی پیدا می کند که این خصوصیت در داستان های پیشامدرن دیده نمی شود، یا کمتر دیده می شود. در داستان های مدرنیستی فارسی نیز سوژه و سوژگی اهمیت دارد. دو اثری که توجه ویژه به این مسئله، در آنها دیده می شود، بوف کور، نوشته صادق هدایت و ملکوت نوشته بهرام صادقی هستند. در این دو رمان شخصیت ها و افکار آنان محوریت دارند. در این پژوهش ابتدا خصوصیات سوژه برشمرده شده، تعریف نسبتاً دقیقی از آن به دست آمده و سپس اثبات شده است که شخصیت های اصلی هر دو اثر، سوژه هستند و خصوصیات سوژگی در آنها وجود دارد. آگاهی، اختیار / آزادی و فردیت، خصوصیات اصلی سوژگی هستند که هریک از آنها در مورد شخصیت های اصلی این دو داستان مورد بررسی قرار گرفته اند.
جانمایی منزل راوی بوف کور در محلات جنوب شرقی «تهران صفوی- قاجاری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱۰
93-108
حوزه های تخصصی:
بوف کور هدایت رمانی پیچیده است که به دلیل بازگویی خاطرات ذهنی از سوی یک راوی پریشان حال در هاله ای از ابهام پوشیده شده است. از همین رو بازشناسی عناصر گوناگون این متن، به درنگ و دقت در جزئیات رمان نیاز دارد. مکان، یکی از عناصر مهم داستانی ست؛ در این مقاله با بررسی برخی از نشانه های مکانی بوف کور و انطباق آن با مناطقی از ری و تهران قدیم سعی شده است، مکان احتمالی منزل راوی داستان مشخص گردد. بر پایه ی این نشانه ها، بی گمان این مکان در محدوده ی شمال غربی ری باستان و جنوب شرقی تهران دوره ی (صفوی قاجار) قرار داشته است. خانه ی قهرمان در محاصره ی کاسب کارها، قصاب، خنزپنزری و گالسکه چی ست و تنها نقطه ای از تهران که با این مشخصات هم خوانی دارد؛ محدوده ی چال میدان و قبرآقاست. این دو محل به محله ی ترکمان ها، میدان محمدیه، بازار و گورستان شاه عبدالعظیم نزدیک است. با پرسه زنی در محله های شمال و شرق و غرب تهران، نمی توان به چنین مختصاتی دست یافت. این ویژگی ها مضاف بر اتاقی که به مقبره ی خانوادگی شباهت دارد، یادآور محله ی سرقبرآقاست که جده ی صادق هدایت در آن دفن شده است. همچنین منزل و تکیه ی رضاقلی خان (جد صادق هدایت) نیز در همین محدوده قرار داشته است.
ارزیابی عملکرد مترجمان بوف کور بر اساس تحلیل عناصر و بارمعنایی واژگان: ارائه مدل تحلیلی جدید بر مبنای داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
9 - 37
حوزه های تخصصی:
هر چند، ترجمه در جایگاه متنِ مقصد، گویی، هستیِ مستقلی ندارد، اما در ادبیاتِ زبانِ مقصد می تواند دارنده هویت و هستی باشد. مسئله نقد و ارزیابیِ ترجمه متن های ادبی، به ویژه با تمرکز بر عنصرهای فرهنگی، امری ضروری است. تحلیلِ عنصرهای معنایی، یکی از شیوه های ارزیابی است که به بررسی روابطِ معناییِ میانِ واژگانِ مبدأ و مقصد می پردازد. هدف از پژوهشِ حاضر، بررسی و نقدِ عملکردِ مترجمِ بومی (بشیری) و غیربومیِ (کاستلو) رمانِ بوف کور صادق هدایت بوده که با تکیه بر شاخصه های تحلیل عناصر و بارِ معناییِ واژگان انجام شده است. شاخصه های مورد اشاره، به وسیله نگارنده، در هفت رخ دادِ حفظ، تأکید، جبران، بسط، قبض، حذف و نویسه گردانی شرح داده شده اند. خطاهای مترجم ها نیز به صورت گسترده مورد بررسی قرار گرفتند. بر پایه یافته های پژوهش، واژه های حوزه دین، شغل ها و اشیاء جزء پرچالش ترین مفاهیم برای هر دو مترجم بوده اند. همچنین، رخ دادهای «قبض» و «جبران» بیشترین و رخ دادهای «تأکید»، «حذف» و «خطا»، کمترین درصد فراوانی را در هر دو ترجمه داشته اند. نتیجه نهایی پژوهش، نمایانگر موفقیتِ بیشتر مترجمِ بومی در نگهداشتِ عنصرها و بار معناییِ واژگانِ معادل یابی شده، است. دلیل این امر را می توان، آشناییِ بیشترِ مترجمِ بومی با فرهنگِ مبدأ دانست.
ارتقاء الگوی کارمن والرو گارسس (1994) از رهگذر بررسی ترجمه های انگلیسی شاهکار سورئالیستی هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سبب چالش های فراوان در ترجمه انواع متون، به ویژه ادبیات داستانی معاصر، نقد کیفی محصول ترجمه، جایگاه ویژه ای در مطالعات ادبی دارد. هدف از جستار حاضر، کاربستِ الگوی گارسس در سطح معنایی-لغوی برای نقد معادل گزینی دومترجم انگلیسی (کاستلو و بشیری) بوف کور است. مدل گارسس شامل تعریف، تعادل فرهنگی یا کاربردی، اقتباس، بسط، قبض دستوری، معادل یابی عام در برابر خاص یا برعکس، و ابهام است. طبق یافته های پژوهش، مشخص شد لحاظ نمودنِ چهار مؤلفه جدید برای تحلیل داده ها، کاملاً ضروری است. همچنین، مشخص شد در حالی که شاخصه «ابهام» در ترجمه هیچ یک از مترجمان نمود نیافته، مؤلفه «اقتباس» بالاترین بسامد را داشته است. ضمنا شاخصه «حذف» در ترجمه بشیری نمود نیافته، در صورتی که در ترجمه کاستلو، دست کم در دو مورد مهم، حذفیات مشاهده شد. در مجموع، ویرایش های مکرر بشیری طی سالیان متمادی و دسترسی او به ترجمه کاستلو را می توان عواملی مهم در کیفیت ترجمه وی دانست.
هویت تهران در بوف کور صادق هدایت بر پایه برخی نشانه های معماری و شهرسازی (10 تا 14 ه ق.)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 122
حوزه های تخصصی:
در باره ی بوف کور صادق هدایت تا کنون نوشته های گوناگون پدید آمده است. در برخی از این نوشته ها در باره ی زمان رخدادهای این رمان نظراتی ارائه شده و از ناهماهنگی تاریخی در این اثر سخن رفته و گاهی انتقاد شده است. هدایت در پاسخ به یکی از همین انتقادها تاکید کرده که این اثر یک رمان تاریخی نیست. بلکه یک خیال پردازی تاریخی ست که در ذهن راوی شکل گرفته است. تأکید هدایت بر دقت و وسواس او در ساختار رمان مانع از آن است که گمان شود، او به عنصر زمان در این اثر بی توجه بوده است. بهترین راه بازشناسی زمان در این داستان، توجه به نشانه های موجود در متن است. با دقت در اجزا و عناصر ساختمان این اثر می توان سه بازه ی زمانی را برای آن بازشناخت. پیش از این، دو دوره از این دوره های سه گانه در مقالاتی معرفی شده است. در این جستار با تأکید بر نشانه هایی از دوره ی سوم (دوره ی صفویه تا قاجار)، بیست و سه نشانه ی «تاریخی فرهنگی» از این دوره، در متن بوف کور بازیابی شده است. وجود عناصری از دوره های مختلف تاریخی در متن بوف کور می تواند دلیلی دیگر بر سفر ذهنی راوی مغموم و حسرت زده ای باشد که بر ویرانه های تاریخی تکه پاره شده نوحه سرایی می کند.
خوانش لاکانی روان پریشی رمان بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن ایرانی به روایت بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی، ومحیط زندگی او دارد. قبل از مشروطه زنان خلق شده در اکثر آثار ادبی به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحی نگر است. در عصر مشروطه نیز با آنکه دایره اختیارات زنان افزایش یافته بازهم ادبیات ما مذکر است و زنان در حاشیه اند و نقش های فرعی دارند. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در این مقاله جایگاه و خصیصه های مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیده ایم که؛ چهره زن در روایت بوف کور مخدوش است. هر دو زن (اثیری و لکاته) صامتند. جز این که زن لکاته تنها یک بار سخن می گوید و زن اثیری کاملاً ساکت است. راوی در ذهن خود عاشق زنی است که تن به تقدیر بسپارد و اعتراضی نکند و کاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتی فرویدی از دید شخصیتی روان پریش و ناتوان از برقراری رابطه ی طبیعی با زنان، سبب می شود که هدایت نتواند چهره کاملی از زن ایرانی زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسیم کند.