مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
معنی شناسی شناختی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر اساس رویکرد معنی شناسی شناختی به بررسی ابزارهای گسترش، پیچیده سازی، پرسش و ترکیب جهت توصیف خلاقیت استعاری درون - مبدأ در شعر معاصر پرداخته است. جامعه آماری شامل منتخبی از اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای نسبتی برابر (از هر شاعر 2 دفتر شعری و از هر دفتر 9 قطعه شعر) انتخاب شده است و سپس چگونگی کاربرد و میزان فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری در آن مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج پیرامون چگونگی کاربست ابزارهای خلاقیت استعاری نشان می دهد که شاعران معاصر ضمن کاربرد تک گانه هر یک از این ابزارها، در مواردی نیز نسبت به کاربرد توأمان آن ها جهت خلق نمونه های بدیع اقدام نموده اند. مطابق این روند 15% از مجموع کل نمونه ها مستخرج از جامعه آماری شامل کاربرد توأمان ابزارها بود و نمونه هایی از کاربرد دوگانه ی گسترش و پیچیده سازی، گسترش و ترکیب، و همچنین کاربرد سه گانه ی پیچیده سازی، پرسش و ترکیب شناسایی شد. از سوی دیگر یافته های حاصله پیرامون فراوانی ابزارهای خلاقیت استعاری نشان می دهد که ابزار ترکیب در مجموع کل نمونه ها از بیشترین میزان کاربرد برخوردار است و ابزارهاى پیچیده سازی، گسترش و پرسش به ترتیب در رده هاى بعدی قرار دارند.
رویکردی شناختی به استعاره ی زمان در شعر انقلاب اسلامی (با تکیه بر اشعار قیصر امین پور و سیّدحسن حسینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی شیوه های صورت بندی مفهوم انتزاعیِ زمان در شعر انقلاب بر اساس «نظریه ی استعاره ی مفهومی»، و کشف نگرش حاصل از این مقوله بندی، نزد شاعران این دوره است. پژوهشگران، ضمن تقسیم بندی شعر انقلاب به سه دوره متوالی (از سال 57 تا 84)، به شرح و تحلیل استعاره زمان در شعر قیصر امین پور و سیّدحسن حسینی پرداخته و نشان می دهند که شیوه ی مفهوم سازی آن ها از زمان، بیانگر جهان بینی و آمال و اندیشه های خاصّ آن ها در این سه دوره است. چنان که در هر دوره، با توجّه به زمینه های گوناگونِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این جهان نگری ها و ا ندیشه ها دچار تحوّل می شوند. نتیجه ی بررسی ها نشان می دهد که شاعران مورد نظر در دوره ی اول (57 تا 68) بسیار امیدوار و آرمان گرایانه به آینده نظر دارند و روحیّه ای شاد و پیروزمندانه دارند. در دوره ی دوم (از 68 تا 76) با اندکی شک و تردید به امیدها و آرمان های خود می نگرند و از روحیّه ی شاد و سرمستی آن ها کاسته می شود. در دوره ی سوم (از 76 تا 84) یأس و سرخوردگی از آرمان ها، جای همه ی امیدها و آرزوها را می گیرد و شاعران در این برهه از زمان با تلخی و اندوه از گذشته و آینده سخن می گویند.
بررسی توصیفی نقش حروف جر در تنوع معنایی آیات قرآن کریم با تکیه بر رویکرد طرحواره تصویری حرکتی لیکاف و جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
171 - 201
حوزههای تخصصی:
در میان حروف، حروف جرّ از آن رو که در جمله رابط فعل و اسم هستند، از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ بدین ترتیب فهم رابطه فعل و اسم در گرو شناخت دقیق حروف جرّ و آشنایی با ماهیت و کارکردهای متنوع آنها است. هدف پژوهش حاضر بررسی سازو کار شکل گیری معنای ذهنی از طریق بررسی معنا شناختی نقش طرحواره های حرکتی در حروف جرّ قرآنی است. جستار حاضر درصدد پاسخگوی این پرسش می باشد که طرحواره های حرکتی حروف جرّ چگونه به روشنداشتِ معانی و بسط آنها در آیات قرآن کمک می کنند؟ بدین منظور ایده کانونی پژوهش این است که طرحواره های حرکتی به مثابه پربسامدترین طرحواره به کار رفته در حروف جرّ مندرج در قرآن کریم، به برساختنِ طرحواره های تصویری از معانی انتزاعی یاری می رساند. بر این اساس، نویسندگان کوشیده اند که از طریق بررسی معناشناختی، نقشِ طرحواره های حرکتی حروف جرّ را در ساختِ معانی انتزاعی تبیین کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که حرف جرّ از نظر ماهیت چند حالت دارد و معنای نهایی آن را موقعیتی مشخص می کند که حرف در آن به کار می رود. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی و چارچوب نظری، نظریه طرحواره های تصویری لیکاف و جانسون، با تمرکز بر طرحواره حرکتی است.
بررسی بازنمایی زبانی رویداد حرکت از منظر زبانشناسی شناختی: بررسی موردی افعال حرکتی در زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
69 - 104
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به ماهیت معنی شناختی افعال حرکتی زبان مازندرانی با تأکید بر الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه مسیر و حرکت، چگونگی بازنمایی اطلاعات چندگانه مسیر و اطلاعات چندگانه شیوه می پردازد. از آنجاکه تقریباً همه پژوهش ها در مورد معنی شناسی افعال حرکتی زبان ها و گویش های ایرانی با تکیه بر رویکرد شناختی و الگوهای واژگانی شدگی تالمی (1985 و 2000ب)، درباره زبان فارسی انجام گرفته اند، پژوهش حاضر می تواند گامی در راستای پر کردن این خلأ در زمینه دیگر زبان ها و گویش های ایرانی و نقطه شروعی در این رابطه باشد. رویکرد این پژوهش به فعل های حرکتی زبان مازندرانی به ویژه افعال غیرساده همسو با دیدگاه ازکیا و همکاران (1394) در باب فعل غیرساده حرکتی در زبان فارسی در چارچوب الگوهای واژگانی-شدگی شکل گرفته است. در پژوهش حاضر، افعال ساده و غیرساده واژگانی شده در یک گروه و در برابر افعال غیرساده تابع دار قرار می گیرند. 140 فعل حرکتی پیکره این پژوهش شامل 39 فعل ساده، 57 فعل غیرساده واژگانی شده و 44 فعل غیرساده تابع دار هستند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که الگوی غالب برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت در زبان مازندرانی چیست؟ در نتیجه این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که در زبان مازندرانی نمی توان الگوی غالبی برای توزیع اطلاعات مربوط به شیوه، مسیر و حرکت تعیین کرد. افعال حرکتی تقریباً به یک میزان این اطلاعات را واژگانی می کنند. بر اساس این پژوهش، از 140 فعل حرکتی مازندران تعداد 96 فعل (57/68 درصد کل افعال) واژگانی شده اند و 44 فعل (43/31 درصد کل افعال) تابع دار هستند.
معنی شناسی شناختی و دستوری شدگی: مطالعه موردی فعل «خواستن»(مقاله علمی وزارت علوم)
براساس باور زبان شناسان تاریخی شناختی ازجمله هاینه (1997) ، زبان، محصول تعامل نظام شناخت انسان با محیط پیرامون است. بازنمایی ساختار مفهومی ای که انسان از چنین تعاملی دریافت می کند، نقطه مرکزی مطالعات معناشناسی شناختی را رقم می زند. ساخت معانی واژگانی و دستوری در این رویکرد، براساس ساختارهای ذهنی، مکانی و فضایی و الگوهایی به نام طرح واره های تصویری شکل می گیرد. مجموعه وسیعی از مطالعاتی که پیدایش مقولات نحوی از مقولات واژگانی را در زبان های دنیا و براساس فرایندهای شناختی و تغییرات وسیع معنایی بررسی می کنند از رویکرد دستوری شدگی پیروی می کنند. در این پژوهش برآنیم تا با واکاوی نمونه ای از ساخت های مهم دستوری شده در فارسی یعنی: فعل معین «خواستن» در نقش نشانه زمان آینده به بررسی چگونگی رخداد تغییر معنا در روند دستوری شدگی براساس فرایندهای شناختی و طرح واره های تصویری بپردازیم. واکاوی درزمانی فعل «خواستن» ما را به این نتیجه رساند که در راستای دستوری شدگی این فعل به نشانه زمان آینده، طرح واره تصویری فعل «خواستن» یعنی منبع مسیر مقصد با طرح واره تصویری زمان آینده مشترک بوده و به همین دلیل، در خلال معنازدایی از فعل «خواستن» برای نمایش مفهوم زمان آینده، آن چه حفظ می شود، طرح واره تصویری مسیر و آنچه زدوده می شود ویژگی های غنی معنایی ازجمله جاندار بودن فاعل، اراده فاعل یا حضور اجباری مفعول چیز یا مفعول رویدادست. توجه به حفظ طرح واره های تصویری در خلال پیدایش واحدهای دستوری از واحدهای قاموسی یا فرایند دستوری شدگی، بیش ازپیش، اهمیت طرح واره های تصویری را در ذهن بشر و روندهای درزمانی تحول زبان روشن می سازد.
رویکرد شناختی به چند معنایی دل در اصطلاحات و ضربالمثل های فارسی در تطبیق با صاحبدلان در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
541 - 554
دل، اندام واژه ای با گستره چندمعنایی وسیع در زبان فارسی است. ازآنجاکه فرهنگ های لغت فارسی تمام معانی اندام واژه دل را معرفی نمی کند، در این پژوهش تلاش شد تا براساس داده های به دست آمده از اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی، کاربردهای متفاوت واژه دل استخراج، طبقه بندی و تحلیل گردد. ازاین رو 269 نمونه، کاربرد واژه دل از فرهنگ ها و باورهای عامیانه مانند کوچه شاملو، فرهنگ عامیانه ابوالحسن نجفی، فرهنگ سخن، فرهنگ معین، امثال وحکم دهخدا، فرهنگ کنایات منصور ثروت در قالب اصطلاح و ضرب المثل، گردآوری و تحلیل شد. سپس داده ها به صورت دستی وارد نرم-افزار word,excell شده و برای توضیح بسط معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها استفاده شده، پس ازآن، تحلیل داده ها براساس مفاهیم معنی شناسی شناختی به ویژه طرح واره ها با تمرکز بر فرضیه بدن مندی صورت گرفته است. این گستره معانی در شش طبقه: دل در نقش ظرف، مکان، شیء، انسان، اندام انسان، اندام حیوان واقع شد. درنهایت مشخص شد معنی پیش نمونه، اندام انسان و پربسامدترین معنی، مکان تجربه عشق است. همچنین معنایی علاوه بر آنچه در فرهنگ های لغت فارسی درج شده بود برای آن استخراج گردید. اهداف پژوهش: آشنایی با کاربردهای متفاوت واژه دل در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی. بررسی چندمعنایی در نگارگری ایرانی. سؤالات پژوهش: واژه دل چه معانی و کابردهایی در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی و نگارگری دارد؟ معانی اندام واژه ها از مجاز و استعاره در تحلیل ها چگونه است؟
کلان استعاره دانش: بررسی تطبیقی اشعار شیرکو بی کس و عباس یمینی شریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.
تحلیل زبان شناختی کاربرد استعاری اسامی گل ها در زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
143-169
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه معنی شناسی شناختی لیکاف و جانسون (1980) استعاره یکی از مفاهیم انتزاعی تفکر و زبان است. استعاره فرایندی فعال در نظام شناختی و از مجاری اصلی درک انسان از محیط پیرامونی است. پژوهش حاضر بر آن است تا مفاهیم موجود در به کارگیری گل ها در گفتارهای روزمره گویشوران زبان ترکی را تبیین نماید و دیدگاه آنها به این مفاهیم و پدیده های مربوط به اسامی گل ها، نیز قلمرو مبدأ و مقصد آن ها را مشخص کند. داده های این تحقیق از طریق انجام مصاحبه با 30 نفر از گویشوران زبان ترکی گردآوری گردید که در نهایت، 13 نام پرکاربرد استعاری از حوزه گل ها در نظر گرفته شد و حوزه های مبدأ و مقصد این واژه ها ارائه گردید؛ همچنین نگرش فرهنگی گویشوران به اسامی گل ها از طریق مفهوم سازی و مقوله بندی با ترسیم نمودار نشان داده شد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که اسامی گل ها وارد زبان ترکی شده و گویشوران از آنها برای توصیف کسی یا چیزی به صورت استعاری بهره می گیرند؛ طوری که کاربرد این واژه ها در مقایسه با سایر پدیده های طبیعت از بسامد وقوع نسبتأ بیشتری برخوردار است. این پژوهش می تواند برای زبان شناسان، مترجمان زبان های ترکی به فارسی و بالعکس، شاعران و ادیبان مفید واقع شود.
بررسی چندمعنایی پیشوند /hæm-/ «هم-» در زبان فارسی براساس رویکرد معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائلی که در چارچوب معنی شناسی شناختی به آن پرداخته می شود، مسئله چندمعنایی است. یکی از مفاهیم بنیادی در مسئله چندمعنایی مقوله های شعاعی است. در معنی شناسی شناختی، یک واژه چندمعنا یک مقوله را تشکیل می دهد و معانی مختلف آن واژه عضوهای آن مقوله را به خود اختصاص می دهند. از این منظر، پیشوندها نیز دارای معانی متعددی هستند که می توانند آن ها را به پایه های خود بیافزایند. در این راستا، در پژوهش حاضر چندمعنایی پیشوند /hæm-/ با تکیه بر رویکرد معنی شناسی شناختی مورد بررسی قرار گرفت. ماهیت روش شناختیِ این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها به روش کتابخانه ای از منابع فارسی زبان لغت نامه دهخدا (1373)، فرهنگ معین (1381) و فرهنگ عمید (1389) استخراج شده اند. یافته ها نشان داد که پیشوند غیرفعلی /hæm-/ یک پیشوند چندمعنایی با طیفی از کارکردهای واژگانی است. این پیشوند در برخی موارد معنای واژگانی ریشه کلمهرا تغییر می دهد و در نتیجه یک عنصر واژگانی متمایز ایجاد می کند. همچنین، نتایج نشان داد که پیشوند /hæm-/از پنج معنای متمایز برخوردار است که براساس معیارهای تعیین معنای سرنمون مشخص شد معنای «اشتراک» معنای مرکزی یا سرنمون پیشوند /hæm-/ است و چهار خوشه معنایی متمایز دیگر نیز حول این معنای مرکزی شکل گرفته اند. بنابراین، پیشوند /hæm-/ همانند مقولات واژگانی، مقوله ای را شکل داده است که همه معانی خود را حول یک معنای مرکزی گرد آورده است.
مفهوم سازی فعل «shekanen» (شکستن) در کُردی کلهری: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بین انواع روابط واژگانی، چند معنایی جایگاه مهمی در حوزه معنا دارد، چون زایایی معنا و گسترش مفاهیم، به طور چشمگیری، در نتیجه کارکرد چند معنایی محقق می شود. پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی فعل «شکانن» (شکستن) در کُردی کلهری براساس انگاره چند معنایی اصولمند ایوانز و گرین (2006) در رویکرد شناختی انجام گرفته است. بدین منظور، در این پژوهشِ کیفی، داده ها به دو روش اسنادی و مصاحبه ای به ترتیب از کتاب ضرب المثل های کُردی (جعفرزاده، 1385)، مصاحبه با گویشوران کُرد زبان گویش کلهری و مکالمه روزمره آنها گردآوری و به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی شد. نتایج نشان داد که مفهوم اولیه این فعل، «شکستن» است و در شبکه معنایی آن سی وشش معنای متمایز، همچون «تکه کردن»، «نصف کردن»، «ترکیدن»، «کاهش یافتن»، «زیان رساندن»، «درد گرفتن» و امثال آن هست که این معانی در هفت خوشه معنایی قرار می گیرند. معانی متمایز با خوشه های معنایی آنها در یک شبکه معنایی ترسیم شد. بازنمایی مفهومی فعل در کُردی کلهری ازمنظر شناختی دانش ما را درمورد درک و فهم معانی آن کامل تر و به پویایی دستور زبان کُردی کلهری کمک می نماید.
بررسی چندمعنایی افعال کنشی «خواردن»، «شوردن» و «نیشتن» در گویش کردی کلهری بر اساس معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی از آشناترین مفاهیمی است که در مطالعات معنی شناسی به آن پرداخته می شود و آن را شرایطی معرفی می کنند که یک واحد زبانی از چند معنی برخوردار شود. پژوهش پیش رو به مطالعه چندمعنایی افعال «خواردن» /xwârdǝn/ «شوردن» /šurdǝn/ «نیشتن» /ništǝn/ به عنوان افعال کنشی در گویش کردی کلهری با رویکرد معنا شناسی شناختی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای-میدانی صورت می گیرد. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش شامل جملات رایج، ضرب المثل ها و آثار شاعران کردی کلهری است. با بررسی داده ها بر مبنای مفاهیم معنی شناسی شناختی، برای فعل «خواردن» 34 معنا، برای فعل «شوردن» هشت معنا و برای فعل «نیشتن» 13 معنا شناسایی شد. روابط معنایی در ساختار این افعال مورد بررسی قرار گرفت و باهم آیی افعال کنشی با اعضای بدن در هر سه فعل کنشی کردی کلهری دیده شد. باهم آیی این افعال با اجزای ضروری اعم از (اعضای بدن یا کلمات خاص گویش کردی کلهری) در انتقال معنای افعال تاثیر بسزایی دارد. باهم آیی افعال کنشی مورد نظر با عضو «سر» معنای مشترکی ندارند؛ به بیانی دیگر واژه سر در باهم آیی «خواردن» معنایی متفاوت از باهم آیی سر با «شوردن» دارد. بر این اساس باهم آیی فعل کنشی نیز در معنای عضو بدن تاثیر دارد که به همراه آن به کار می رود. باهم آیی عضو «دست» در «نیشتن» و «شوردن» نیز معانی متفاوتی دارد. در میان این سه فعل، «خواردن» بیش ترین تعداد معانی و بیش ترین کاربرد اصطلاحی را دارد. از لحاظ باهم آیی با اعضای بدن فعل «نیشتن» بیش ترین تعداد، پس از آن فعل «شوردن» و «خواردن» کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده است.
بررسی شناختی استعاره احساسات عشق و غم در اشعار فضولی بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
310 - 335
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با نگاه میان رشته ای ادبیات و علوم شناختی به بررسی مفهوم سازی استعاری احساسات عشق و غم در دیوان اشعار فارسی ملامحمد فضولی بغدادی اختصاص دارد. در مورد ضرورت اتخاذ ماهیت میان رشته ای این پژوهش باید گفت تحلیل فهم متن از جنبه میان رشته ای، بررسی آن را بر اساس اصول علومی مانند زبان شناسی شناختی ممکن می سازد. تحقیق حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی با رویکرد نظریه استعاره شناختی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤالات است که کلان الگوهای استعاری فضولی در بیان احساسات عشق و غم در اشعارش کدامند و چه تفاوتی با حوزه های مبدأ استعاری از دید کوچش (2000) در باب حوزه های استعاری احساسات دارند؟ آیا مفهوم سازی استعاری احساسات در اشعار فضولی بغدادی با الگوی مفهوم سازی استعاری جهانی تطابق دارد یا مفهوم سازی احساسات به صورت فرهنگی و خاص است؟ با بررسی تعداد 5814 بیت شعر از دیوان فارسی فضولی مشخص شد 122 عنوان عبارت استعاری احساس غم و 107 عنوان عبارات استعاری در حوزه عشق را شامل می شوند و کلان الگوهای استعاری به ترتیب بسامد مشخص شدند. همچنین مشخص شد که احساسات عشق و غم در اشعار فضولی بغدادی با قلمروهای مبدأ استعاری کوچش (2000) شباهت ها و تفاوت هایی دارند. شباهت قلمروهای استعاری کوچش و فضولی در مفهوم سازی استعاری احساسات نشان از فرضیه جهانی استعاره های مفهومی است. این شباهت ها ناشی از حالات فیزیولوژیکی و رفتاری احساسات مذکور یا واکنش های ناشی از این احساسات است. تفاوت های قلمروهای مبدأ استعاری مورد نظر کوچش و فضولی هم ناشی از عقاید و باورهای فرهنگی گروه اجتماعی و فرهنگی خاص فضولی بغدادی است.
بررسی استعاره ی فضایی و طرح واره های تصویری در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
147 - 176
حوزههای تخصصی:
معنی شناسی شناختی با مطالعه ی معنی به چگونگی عملکرد ذهن و تجربه ی انسان در درک مفاهیم ازطریق زبان دست می یابد. چکیده ی کلام این رویکرد این است که استعاره امری صرفاً زبانی نیست، خاستگاه اصلی استعاره ذهن است؛ اما برای پیدایش و ظهور خود، به بسترهای مناسب زبانی، فرهنگی و اجتماعی نیاز دارد و رابطه ی استعاره با ذهن، اجتماع و فرهنگ ، رابطه ای دوسویه است. استعاره ها کمک می کنند تا حوزه های انتزاعی بر اساس حوزه های عینی درک شوند. طرح واره های تصویری ازجمله ساخت های مفهومی هستند که در این حوزه به آن توجه شده است و با زیربنایی استعاری ساخته می شوند تا به منزله ی پلی برای ارتباط میان تجربه های فیزیکی ما با حوزه های شناختی پیچیده تر محسوب شوند و به درک مفاهیمی کمک کنند که به لحاظ جوهری حجم ناپذیرند. جستار حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه ی معنی شناسان شناختی به تحلیل استعاره های فضایی و طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی در غزل های حسین منزوی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که منزوی برای تجسم مفاهیمی چون عشق، تردید، آرزو، بغض، غم، طاقت، شادی، جنون و... از طرح واره های تصویری استفاده کرده و تجسّم این مفاهیم، نقشی اساسی در قدرت عاطفی غزل وی، تمایز تخیل و محتوای آن داشته است. استعاره های مفهومی او نشان می دهند که عشق، جنون، مستی، شرم و مهربانی در دنیای ذهنی شاعر و در فرهنگ زیسته ی او جایگاه والایی دارند، عشق از قدرتمندترین اندیشه ی او و مسلّط بر همه چیز است و بعد از عشق، تفرقه، تقدیر و غم ازنظر قدرتی در سطح بالایی قرارگرفته اند.
بررسی تطبیقی طرح واره های حرکتی در اشعار عمر خیام و ایلیا ابوماضی (بر اساس نظریه معنی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
77 - 97
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است، که از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید. معنی شناسی شناختی یکی از شیوه های مطالعه زبان است و مجموعه ای از نظریات را شامل می شود که طرح واره های تصویری از مهم ترین آن هاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش می باشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش فلسفی خود را در قالب رباعیات بیان کرده است. ایلیا ابوماضی که در ادبیات عرب به شاعر خوش بین معروف است، در موضوعات فلسفی از جهان بینی خیام تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر، پس از ارائه تعاریف کلی پیرامون مبحث معنی شناسی شناختی در چارچوب نظریه طرح واره های تصویری، به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به مطالعه تأثیر و تأثر خیام بر اندیشه های ابوماضی و نیز تحلیل پسامد مضامین فلسفی و عرفانی در طرح واره های حرکتی عمرخیام، شاعرِ ایرانی و ایلیا ابوماضی شاعرِ عرب می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، که اندیشه دو شاعر در زمینه طرح واره حرکتی اندیشه مرگ و عدم پایداری روزگار در مواردی مشابه و در مواردی متفاوت است؛ نیستی و ناپایداری، وجه بارز طرح واره های حرکتی خیام است؛ اما ابوماضی به طرح واره حرکتی انتقال از مکانی به مکان دیگر معتقد است. طرح واره های حرکتی نکوهش نگرانی از مرگ و لزوم استفاده از لحظات عمر و فلسفه خوش باشی در اشعار هر دو شاعر متشابه است.
کاربست نظریه آمیختگی مفهومی در تحلیل عناوین خبرهای اقتصادی، سیاسی و ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمیختگی مفهومی کاربستی خلاقانه برای تبیین مفاهیمی است که چیزی فراتر از ترکیب صرف ساختارها و داده های اولیه است. به عبارت دیگر تأکید این نظریه مطرح در معنی شناسی شناختی بر تبیین معنای پیدایشی یا ساختار نوظهور است . مقاله حاضر سعی دارد با استناد به نظریه آمیختگی مفهومی کارآمدی آن را در عناوین خبری ژانر اقتصادی، سیاسی و ورزشی روزنامه ها بررسی کند. به این منظور، هزار عنوان خبری از روزنامه دنیای اقتصاد در ژانر اقتصادی، هزار عنوان خبری از روزنامه ابتکار در ژانر سیاسی و همچنین هزار عنوان از روزنامه هدف ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است. عناوین دارای آمیختگی مفهومی در آن ها مشخص و همچنین نوع و تعداد آن ها با رسم شبکه، توضیح و ترسیم شد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که کاربست نظریه آمیختگی مفهومی در تحلیل عناوین خبری می تواند راهگشا باشد. از هزار عنوان خبری بررسی شده در هر ژانر، در ژانر اقتصادی 240 عنوان، در عناوین سیاسی 160 و عناوین ورزشی 80 عنوان با نظریه آمیختگی انطباق دارند. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد به دلیل گره خوردن زندگی روزمره مردم با اقتصاد، کاربرد آمیختگی در ژانر اقتصادی بیشتر از دو ژانر دیگر است و از میان انواع آمیختگی، نوع تک حوزه ای نسبت به انواع دیگر در هر سه ژانر از بسامد بیشتری برخوردار است. دلیل متداول بودن این نوع آمیختگی را می توان این گونه توجیه کرد که آمیختگی تک حوزه ای سازوکار استعاره را داراست و از آنجا که بنیان فکری انسان ماهیتی استعاری دارد و استعاره در زبان روزمره انسان جاری است، همین امر موجب می شود مخاطبان با سهولت بیشتری معنا را درک کنند. آمیختگی نوع دو حوزه ای به دلیل ساختار پیچیده تر آن نسبت به تک حوزه ای با بسامد کم تری مشاهده شده است. همچنین مشخص شد آمیختگی نوع ساده بسامد بسیار کمی در هر سه ژانر دارد. در بررسی عناوین به دلیل سازوکار تداعی محور آمیختگی نوع آینه ای تعدادی بسیار کمی از آن ها را در هر ژانر به خود اختصاص داده است.
بررسی استعاره های فضایی در چهار اثر از نویسندگان زن و مرد از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره در ادبیات فارسی، قدمت و جایگاه والایی داشته است. ادبیات پدیده ای اجتماعی است و پیوند ادبیات و جامعه انکارنشدنی است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تفاوت کاربرد استعاره های فضایی بالا و پایین در چهار اثر متفاوت از نویسندگان زن و مرد در چهار دهه متوالی بررسی شود تا مشخص شود استعاره های فضایی در این چهار اثر چگونه به کار گرفته می شوند و تأثیر شرایط جامعه بر بروز و کاربرد استعاره های فضایی به چه صورت است. به این منظور، چهار رمان از دو نویسنده مرد و دو نویسنده زن از دهه ۶۰ نخل های بی سر، ۷۰ روی ماه خداوند را ببوس، ۸۰ چراغ ها را من خاموش می کنم و ۹۰ پاییز فصل آخر سال است، انتخاب شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و بنابر دیدگاه لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) و در چارچوب معنی شناسی شناختی انجام شده است. پیکره پژوهش، جمله هایی از هر چهار رمان است که به طور جداگانه بررسی و تحلیل شده اند. یافته ها نشان داد که میزان استعاره های بالا در آثار نویسندگان زن بیشتر به کار رفته است؛ تجربه های زیسته در کاربرد استعاره ها نقش دارد و مهم تر اینکه استعاره های بالا همیشه مفهوم شادی و استعاره های پایین مفهوم غم را ندارد.
تبیین شناختی دو فعل «برین» و «سزیان» در گویش کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، افعال «برین» /bǝrin/ و «سزیان»/sǝzyân/ را به عنوان افعال کنشی در گویش کردی کلهری براساس رویکرد معنا شناسی شناختی مورد مطالعه قرار می دهد. شیوه جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای-میدانی انجام گرفته است. داده های پژوهش عبارتند از آثار ادبی، اصطلاحات و ضرب المثل های کردی کلهری که از دو طریق مراجعه به منابع نوشتاری و نیز مصاحبه و ثبت و ضبط گفتار روزمره گویشوران اصیل کردی کلهری استخراج شده است. با بررسی داده ها برمبنای مفاهیم معنی شناسی شناختی، برای فعل «برین» 35 معنا و برای فعل «سزیان» 11 معنا شناسایی شد. روابط معنایی در ساختار این افعال مورد بررسی قرار گرفت، باهمایی افعال کنشی با اعضای بدن در هردو فعل کنشی کردی کلهری دیده شد. باهمایی این افعال با اجزاء ضروری اعم از اعضای بدن یا کلمات خاص گویش کردی کلهری در انتقال معانی افعال کنشی نقش عمده ای داشته است. فعل «برین» به نسبت فعل «سزیان» معانی بیشتری را به خود اختصاص داده است و بیشترین تعداد باهمایی با اندام واژه ها دارد، همچنین بیشترین تعداد باهمایی با اسم را دارد و تعداد اصطلاحات بیشتری را به خود اختصاص داده است.
تحلیل پیکره ای بر حرف اضافه «از» در کتب درسی پایه های اول تا ششم: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
31 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی حرف اضافه «از» در کتاب های درسی است. چندمعنایی حرف اضافه موجب اشکالاتی در دریافت و درک بسیاری از دانش آموزان می شود. در این پژوهش از پیکره متنی کتب درسی فارسی، علوم، هدیه های آسمانی و مطالعات اجتماعی از پایه اول تا ششم ابتدایی بهره گرفته ایم. در تحلیل داده ها از رویکردهای پیش نمونه راش (Rosch) (1975) و چندمعنایی نظام مند تایلر و ایوانز (Tyler & Evans) (2003) در چارچوب معنی شناسی شناختی استفاده شده است. ابتدا جملات شاهد حاوی حرف اضافه «از» از پیکره جداسازی شدند. مجموعه معانی به دست آمده از مطالعه این زیرپیکره عبارتند از: «نوع»، «جزء کل»، «منشأ»، «زمان»، «قیاس»، «به وسیله، به کمک، با»، «درباره»، «جهت»، «حرکت»، «مجاز» و «متمّم». توزیع آماری معانی در کلّ زیرپیکره (دامنه عام) به معنی «جزء کل» تعلق دارد. معانی این حرف اضافه در میان درس ها و پایه های تحصیلی (دامنه خاص) یکسان به دست نیامد. در میان سه پایه اول تا سوم تحصیلی معنی «متمّم» و سه پایه چهارم تا ششم تحصیلی معنی «جزء کل» سرنمون شد. این یافته ها نشان داد که معنای سرنمون دروس فارسی و هدیه های آسمانی «مجاز» و دروس علوم و مطالعات اجتماعی «جزء کل» است.
بررسی چند معنایی فعل «بستن» بر اساس طرحواره های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
107 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی است برای تحلیل چندمعنایی فعل «بستن» با بهره گیری از ابزار نظری مطرح در معنی شناسی شناختی. معانی فعل «بستن» به روش کتابخانه ای از فرهنگ های سخن، دهخدا، فرهنگ فارسی صدری افشار، فرهنگ فارسی گفتاری و البته، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی گردآوری و با هم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل کیفی برای توصیف معانی و تعیین چگونگی ارتباط معانی یادشده استفاده شده است. به این منظور، ابزار نظریِ طرحواره های تصویری در چارچوب معنی شناسی شناختی و به طور خاص، مدل پیشنهادی جانسون و شرح و بسط آن از سوی ایوانز و گرین و ایوانز به کار گرفته شده است. تحلیل معانی طرحواره ای فعل «بستن» نشان می دهد که از میان 24 معنی، 11 مورد طرحواره نیرو داریم که به طور خاص ایجاد مانع با ماهیتی فیزیکی یا انتزاعی را نشان می دهند و 18 مورد طرحواره پیوند با ماهیت فیزیکی یا انتزاعی در تحقق معنایی فعل «بستن» داریم. در یک مورد نیز، افزون بر طرحواره پیوند، امکان قائل شدن به طرحواره انشعاب وجود داشت. این در حالی است که ملاحظات ریشه شناختی نشان می دهند فعل «بستن» از یک ریشه واحد مشتق شده و به صورت کنونی خود درآمده است و آن، band در فارسی باستان و اوستایی و bandh در سنسکریت بوده است. این امر وجود طرحواره های متفاوت غیرمرتبط را مجاز نمی دارد. علت آن است که باتوجه به زمینه سازی طرحواره های تصویری برای تشکیل معانی به دلیل ماهیت پیش مفهومی آنها، در صورت نبود ارتباط بین عناصر پیش مفهومی، ارتباط میان معانی از دست می رود. در پژوهش حاضر استدلال می شود که طرحواره های متداعی با معانی، ارتباط میان معانی فعل «بستن» را چگونه نشان می دهند.