مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
خلافت عباسی
حوزههای تخصصی:
با به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی روند جدیدی از یکسویه نگری فکری، مذهبی به تقلید و تأسی از دارالخلافه بغداد در شرق ایران اجرایی شد . محمود غزنوی در جهت کسب مشروعیت معنوی و علی رغم پاره ای اختلافات با دارالخلافه ، به تبعیت از اهل حدیث حاکم بر بغداد و با نگاهی یکسویه نگر و متعصبانه ، به سرکوب فرقه های مختلف مذهبی و انزوای اندیشمندان علوم عقلی پرداخت. طبق فرضیه این پژوهش ،اقدامات محمود در تأسیس مدارس خاص فقهی و تشکیل دادگاه های تفتیش عقاید ، نخستین تلاش های هدفمند و سازمان دهی شده در جهت برچیدن تساهل و تسامح برآمده از عصر زرّین تمدّن اسلامی در ایران بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه مطالعه ی متون متقدّم و مآخذ درجه اوّل تاریخی ، چرایی برخورد محمود با نحله های فکری، مذهبی رقیب و چگونگی تشکیل و نتایج اولین دادگاه های تفتیش عقاید در ایران بعد از اسلام و نسبت این گونه اقدامات با جریان کلی زوال تدریجی خردگرایی و رکود تمدّن اسلامی موردنقد و بررسی قرار داده است .
مناسبات خوانین آل افراسیاب با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
129-154
حوزههای تخصصی:
در اواسط قرن چهارم، خاندان ترک نومسلمان آل افراسیاب، در نواحی مرزی قلمرو اسلامی در ترکستان و هفت آب تشکیل شده و به تدریج همه نواحی شرقی قلمرو اسلامی از کوه های آلتایی تا رود جیحون را زیر سلطه گرفت. در ابتدای امر، علاوه بر ماهیت ایلیاتی، بُعدِ فاصله با مرکز خلافت، عامل تنش در روابط آنها با خلافت عباسی شد. این مناسبات، تحت تأثیر عوامل متعدد نظیر اختلافاتِ داخلیِ آل افراسیاب، فعالیت شیعیان و اسماعیلیه، مداخلات غزنویان، حضور سلجوقیان، هجوم قراختاییان به ماوراءالنهر و جز آن یکسان نبوده و دچار تحول و تطور گشت. چنانکه گاهی روابط فیمابین دوستانه و مبتنی بر وفاق و همگرایی بود و گاهی ضمن حفظ ظاهر، روابط آنها دچار تیرگی شده و گاهی نیز به روابط خصمانه مبتنی بر تقابل و تضادّ تغییر می کرد. این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن شناسایی تحولات درونی قلمرو افراسیابی، روابط فیمابین آنها با خلافت عباسی را، با تأکید بر عوامل اثرگذار، تبیین کند.
سیر تاریخی حکومت آل بویه
منبع:
فرهنگ پژوهش تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰ ویژه تاریخ اسلام
149 - 171
حوزههای تخصصی:
آل بویه از خاندان اصیل ایرانی در سده چهارم و پنجم ه ق بودند. آنان از سال 321 تا 448 ه ق بر مناطق وسیعی از ایران و عراق حکمرانی کردند و قدرت سیاسی خلافت عباسی را به دست گرفتند. این مقاله ضمن معرفی اجمالی نسب و حاکمان آل بویه و روند حکومتشان، به بیان دلایل سقوط حکومت آنان می پردازد و با شیوه ای توصیفی و روش کتابخانه ای تلاش دارد تا سیر تاریخی حکومت آل بویه را روشن سازد. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که بویهیان در ایران و عراق حکومتی تأسیس کردند و پس از گذراندن دوران اوج و عظمت به دلایلی چون عدم وجود قدرت مرکزی، پایبندی به سنت ها و پراکندگی جغرافیایی، پس از 120 سال حکومت سرانجام به دست سلجوقیان منقرض شدند.
وضعیت اقتصادی یهودیان در دویست سال خلافت عباسی
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳ ویژه تاریخ اسلام
87 - 99
حوزههای تخصصی:
بحث اهل ذمه به عنوان یکی از گروه های ساکن در جامعه، همواره در میان مسلمانان مطرح بوده است. در دوران اول خلافت عباسیان، اهل ذمه به خصوص طبیبان و دانشمندان غیرمسلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار شدند و نفوذشان بیشتر شد؛ بنابراین بررسی وضعیت و نقش اهل ذمه در دورهٔ خلافت عباسیان به ویژه در عصر طلایی این دوره، امری ضروری به نظر می رسد. در این راستا مقاله حاضر به بررسی وضعیت اقتصادی یهودیان در دویست سال خلافت عباسی می پردازد. این مقاله کوششی است برای پاسخ به این سؤال که: تهاجم اقتصادی اهل کتاب بر مسلمانان و نفوذ آنان در کشورهای اسلامی چه تأثیری بر روند این وضعیت اقتصادی داشته است؟ یافته های پژوهشی حاکی از آن است که یهودیان در بخش های اقتصادی و مالی تمرکزیافته بودند و به همین علت آنان نیز مانند یک عنصر مستقل ظاهر شدند. آنان از دارایی خود درراه کسب نفوذ، اعمال قدرت، گمراه ساختن افکار عمومی و ایجاد تباهی در میان بندگان خدا بهره می گرفتند. همچنین یهودیان با صرف هزینه های هنگفت؛ معاهده ها، حمایت ها و امتیاز را از پادشاه یا امیر می خریدند. در بسیاری از مناطق، یهودیان تبدیل به مشاوران مورد اعتماد امیران می شدند و یهودیان به شاهزادگان نزدیک نمی شدند مگر به عنوان کارکنان خزانه. در ضمن روش غالب در این پژوهش، تاریخی - توصیفی است و گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای صورت گرفته است.
بررسی و تحلیل شیوه مواجهه امام هادی (ع) با چالش های دوران امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
67 - 92
حوزههای تخصصی:
بحث و بررسی زندگانی ائمه (ع) و تحلیل خصوصیات دوره ایشان و مسائل مربوط به جامعه و محیط آن بزرگواران، از جمله مباحث و مسائلی است که اگر به درستی صورت پذیرد و مبتنی بر اسناد صحیح و شیوه ای کار آمد باشد، در تصحیح موضع و طرز نگرش معتقدان آن بزرگواران سهم بسزایی خواهد داشت. دوره امامت امام هادی (ع)، یکی از ادوار ویژه در تاریخ تشیع می باشد. این دوره، فاصله انتقال میان دو عصر متفاوت از دوران حکومت عباسیان به حساب می آید. حکمرانان عباسی با آگاهی از روحیه س تم س تیزی و احیاگری شیعه، همواره پیشوایان و رهبران آنان، از جمله امام ه ادی (ع) را تحت مراقبت شدید گرفته و پیروانشان را زیر فشار ق رار م ی دادند. علاوه بر شرایط سیاسی عمومی، شکل گیری قیام های گروه های مختلف شیعه، رواج اندیشه های انحرافی، از جمله: شایعه تحریف قرآن، مسئله جبر و تفویض و فعالیت غالیانی چون: محمد بن نصیر، فارس بن حاتم قزوینی و گ روه م جسمه، شرایط بسیار پیچیده ای را فراهم ساخته بود. با توجه به شرایط فوق، امام هادی (ع) در چند جبهه و با چندین بحران مواجه بود که با برنامه ای دقیق و منظم، به مواجهه با این چالش ها می پرداخت. در این مقاله، به شیوه توصیفی و تحلیلی به این سؤال پرداخته می شود که مهم ترین چالش های امام هادی (ع) در دوره امامتشان چه بوده؟ و شیوه رویارویی امام هادی (ع) با این مباحث چگونه بوده است؟ در پاسخ به این سؤالات، این فرضیه ها مطرح است که امام هادی (ع) با سه چالش جدی، یعنی: خلافت عباسیان، جریان های انحرافی و قیام های احساسی شیعه مواجه بودند که با برنامه ای دقیق، جامعه تشیع را از گزند پیامدهای این سه جریان حفظ کردند.
ساختمان سازی و پیشرفت شهرسازی در روزگار خلافت عباسی
حوزههای تخصصی:
اعراب در دورهٔ جاهلیت با زندگی شهرنشینی از طریق روند کنش و واکنش تمدنی با ملل همجوار آشنا شدند. منابع تاریخی به پیدایش شهرها در منطقهٔ جزیرهالعرب در دورهٔ قبل از میلاد حضرت مسیح اشاره دارند خصوصاً در منطقهٔ یمن چنین بود یعنی همان جائی که فنون مختلف شهرسازی از جنبه های مختلف به کار می رفت. در نواحی مرزی با ایران و روم شهرهای تکوین یافت و به دلیل رشد تجارت در آن روزگار توسعه یافت. در منطقهٔ نجد و حجاز در دوره ای نزدیک به پیدایش دعوت اسلامی تعدادی از شهرها که از نظر فاصله با هم تفاوت داشتند از قبیل طائف و یثرب و مکه پدیدار شدند که «امّ القری» نامیده می شد. اسلام به عنوان مظهری از زندگی شهرنشینی برخاست. چنانکه سامان بخشی اسلام به امور تجاری و تشویق صنایع و کار، عاملی برای رشد شهرها شد. کار گسترش فرهنگ اسلامی و عربی در کشورهای همسایه با پیدایش [ساختن] شهرهای جدیدی همراه بود که خود در اصل پادگان هایی برای سپاهیان جنگجو بودند. منابع تاریخی این کار را به نام «تمصیر الامصار» یعنی ساختن مراکزی برای هر ناحیه ذکر کرده اند. رومیان و ایرانیان نقش مهمی در رشد شهر در دورهٔ خلفای راشدین و سپس امویان داشتند چرا که آنان صاحبان اصلی تخصص در هنر معماری بودند. هنگامی که قدرت به عباسیان انتقال یافت، اوضاع شهرنشینی به مراحل بسیار بالایی از پیشرفت رسیده بود. در عهد خلفای عباسی روشی از شهرسازی طراحی شد که اوضاع و احوال سیاسی، جغرافیایی و تحولات اجتماعی در پیدایش و رشد آن سهم داشت. گرایشی که خلیفه منصور نسبت به دور شدن از سرزمین های متخاصم دمشق، عراق و حجاز نشان داد [در جهت دفاع از] سیاست توسعه پایتختش بغداد بود. همچنانکه گرایش معتعصم در جهت دور کردن سپاهیان ترکی بود که خود تاسیس کرده بود. چرا که بغدادیان از اقدامات آنان در تنگنا قرار گرفتند، عاملی که موجب پیدایش ساختن شهر سامرا شد. در روزگاران بعد ثروت های فراوانی که در دست خلفا و سلاطین و حاکمان سرزمین ها و وزیران و اقطاع داران بزرگ جمع شده بود، زمینهٔ وسیعی برای صرف در ساختمان سازی یافت. علاوه بر آن برتری تمدن ایرانی در آن روزگار که شهرسازی در انواع و اشکال خود مظهری برای آن بود، موجب رشد امکان مورد نیاز زندگی شهری از جمله بازارها و مدارس و چشم اندازهای دیگر شد.
اتابکان زنگی و خلافت عباسی؛ واگرایی ها، هم گرایی ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
203 - 232
حوزههای تخصصی:
اتابکان زنگی حکومتی ترک تبار بودند که به طور رسمی از سال 521 هجری در موصل به قدرت رسیدند و تا سال 624 هجری بر پاره ای از مناطق شمال عراق حکومت کردند. این حکومت به دلیل شرایط ویژه جهان اسلام در آن روزگار، مناسبات مهمی با قدرت های زمانه خود؛ یعنی امپراتوری بیزانس، امارت های انطاکیه و رها، پادشاهی اورشلیم و خلافت عباسی برقرار کرد. پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و با روش توصیفی تحلیلی، تحول مناسبات اتابکان زنگی با خلافت عباسی و شرایط، علل و روند آن را بررسی نموده است و به این نتیجه دست یافته است که مناسبات این دو دولت، متأثر از سیاست های داخلی دو طرف و شرایط زمانه، از مرحله واگرایی به مرحله هم گرایی گذر کرده است
مقایسه و ارزیابی نقش دانشمندان ایرانی و عرب در بیتُ الحِکمه و تأثیر آنان بر تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
141 - 160
حوزههای تخصصی:
بیت الحکمه (خانه دانش)، نخستین بنیاد علمی تمدن اسلامی، در زمان هارون الرشید (حک: 170 193ﻫ.ق)، به منظور حفظ و نگهداری کتب پیشنیان ایجاد شد؛ زیرا عنایت و توجه خلفای عباسی و بزرگان دربار به دانشمندان و مترجمان، موجب شد که کار ترجمه و تدوین کتب فزونی یابد. از سویی، با ایجاد کارگاه کاغذسازی در بغداد به همت خاندان برمکی، کار تصنیف و رونویسی از کتاب ها از سوی وَرّاقان و نُسّاخان افزایش یافت. این مرکز علمی، به واسطه شرایط زمینه ساز عصر عباسی و وجود حامیان، به اوج شکوفایی رسید. حال، سؤال اصلی آن است که نخبگان و دانشمندان ایرانی و عرب در بیت الحکمه، در چه سِمَتی و به چه فعالیت های علمی اشتغال داشته اند؟ و این فعالیت ها تا چه حد در پیشبرد و اعتلای تمدن اسلامی مؤثر بوده؟ و کدام یک در این زمینه نقش و تأثیر بیشتری داشته اند؟ فرضیه پژوهش، این است که ایرانیان مرتبط با بیت الحکمه، چه در قالب خدمات اجرایی و چه در مقام تحقیق و ترجمه کتب، در رشد و تعالی تمدن اسلامی مؤثر بوده اند و در مقایسه با اعراب نقش فعال تری داشته اند. بنابراین، در این پژوهش سعی شده ضمن معرفی فعالیت های کارکنان بیت الحکمه، نقش دانشمندان ایرانی و عرب مرتبط با این مرکز علمی در پیشبرد و اعتلای تمدن اسلامی، مورد بحث و بررسی و مقایسه قرار گیرد.
جایگاه شهر ری در مناسبات سیاسی و نظامی سامانیان و آل بویه
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۳)
27 - 42
حوزههای تخصصی:
قرون سوم و چهارم هجری یکی از پرحادثه ترین مقاطع زمانی تاریخ اسلام را تشکیل می دهند. در این مقطع زمانی، از بین سلسله های متعددی که به طور هم زمان در صحنه سیاسی شرق خلافت عباسی ظاهر شدند، دو سلسله سامانیان و آل بویه به طور بارزی با یکدیگر در کشمکش و نزاع دائمی بودند. ری یکی از مهم ترین مناطقی بود که محل زورآزمایی و رقابت این دو سلسله واقع شد. در رقابت بر سر تصرف این شهر، ری بارها دست به دست گردید و زمانی جزء قلمرو سامانیان و زمانی جزء متصرفات آل بویه بود. پس از آنکه سلسله آل بویه موفق شد بر این شهر تسلط یابد، یکی از قدرتمندترین شاخه های این حکومت به ریاست رکن الدوله و فرزندانش در ری استقرار یافته و از آنجا بر ضد دولت سامانی به عملیات می پرداختند. اهمیت این شهر به اندازه ای بود که آل بویه مجبور شد برای نگاهداری این شهر علاوه بر نبردهای مختلف نظامی به دفعات متعدد به عقد معاهده صلح و پرداخت حراج به سامانیان تن در دهد. نظر به اهمیت شهر ری در روابط میان این دو سلسله، در این مقاله جریان تاریخی رقابت و همچنین انگیزه های دو قدرت متخاصم مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی تحلیلی جایگاه خلافت عباسی در روند مشروعیت یابی حکومت های محلی ایران از هجوم مغول تا سقوط بغداد (656- 616 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی حمله مغول به ایران در سال 616 قمری و مرگ سلطان محمد خوارزمشاه در 617 قمری دوره ای از رقابت های سیاسی برای کسب قدرت آغاز گردید و بخش های مختلف ایران تحت نفوذ حکومت های محلی قرار گرفت. حد فاصل تهاجم مغول تا سقوط بغداد، برای حکومت های محلیِ ایران به لحاظ حل بحران مشروعیت و تداوم حاکمیت، دورانی سخت بود و پیوند با بازماندگان سلطنت خوارزمشاهی، خلافت عباسی و دربار مرکزی مغول، مهم ترین ابعاد تکاپوهای سیاسی ایشان به شمار می رفت. از مهم ترین مبانی مشروعیت حکومت های محلی، کسب تأیید خلیفه عباسی در چارچوب نظریه خلافت اسلامی بود. مسئله اصلی این مقاله، بررسی مناسبات حکومت های محلی با نهاد خلافت پس از حمله مغول و چگونگی تنظیم این مناسبات و تغییرات آن در مواجهه با مغولان در راستای استمرار مشروعیت و تداوم حاکمیت است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای صورت گرفته، مشخص نمود که حمله مغولان و افزایش تهدید آنان، به تدریج روند مشروعیت یابی حکومت های محلی از خلافت را دچار تغییر نمود.
مقایسه تطبیقی جایگاه سیاسی قضات در عصر خلافت عباسی( 656-132 ﮬ ق) و امپراطوری عثمانی( 1341-699 ﮬ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضاوت از مناصبی است که ابتدا در ذیل وظایف خلیفه قرار داشت و به تدریج به دیگران تفویض شد. لیکن خلفای عباسی در صدد بودند به رغم تفویض قضاء به دیگران، همچنان از موقعیت دینی آن برای خود بهرۀ سیاسی ببرند. در حکومت عثمانی نیز سلاطین مدعی حاکمیت اسلامی بودند؛ از این رو ملزم شدند حکومت خود را با خمیرمایۀ شریعت بنیان نهند. در نتیجۀ این رویکرد، قضات به عنوان بازوان دولت در اجرای شریعت در بدنۀ دولت نقش ممتازی یافتند. این پژوهش تلاش نمود تا با روش توصیفی- تحلیلی، با استناد به منابع تاریخی، جایگاه سیاسی قضات در دورۀ عباسی و دورۀ عثمانی را به صورت تطبیقی مورد مقایسه قرار دهد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که خلفای عباسی با ایجاد منصب قاضی القضاتی و استقلال دیوان قضا و سلاطین عثمانی با ایجاد منصب قاضی عسکری و سازمان دادن نظام قضایی با استفاده از نظام مدرسه، موجب ارتقای جایگاه سیاسی قضات شدند.
نقش وزیران شیعی دربار خلافت عباسی بر گسترش تشیع امامی در قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن هفتم، تشیع امامی تحت تأثیر عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همچون فعالیّت های علمای شیعی، تصوف و جنبش اجتماعی فتوّت، آشفتگی های سیاسی و تسامح مذهبی مغولان، گسترش یافت. در میان عوامل گوناگون، نقش وزیران شیعی مذهب دربار خلافت عباسی نیز در خور توجه است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، پس از مروری گذرا بر احوال وزرای شیعی در سده هفتم هجری، نقش ایشان در این زمینه بررسی می شود. بنابر یافته های این پژوهش، در این دوره، خلیفه عباسی الناصرالدین الله (حک: 575 622ق)، با طرح و پیگیری وحدت مذهبی، از شیعیان برای تصدّی منصب وزارت بهره گرفت. وزیران شیعی نیز با استفاده از فرصت و از طُرُق مختلف همچون سپردن مناصب اداری، عمران مشاهد متبرّکه و سرانجام تولیّت مدرسه مستنصریه در بغداد، به شیعیان، در رشد فرهنگی و اجتماعی شیعیان و تحکیم و ترویج شعائر و باورهای شیعی در قلمرو خلافت، نقش بارزی ایفا کردند.
بررسی تحلیلی رویکرد سیاسی-مذهبی بابک و طاهر در رویارویی با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹)
73 - 94
حوزههای تخصصی:
با وجود تنوّع سیاسی مذهبی جنبش های ایرانی علیه خلافت عباسی، پرداختن به گونه شناسی رویکرد سلسله جنبانان چنین جنبش هایی نسبت به خلفا و سلطه ی اعراب دارای اهمیت می باشد. در رویارویی ایرانیان در برابر اعراب، می توان رویکرد های مختلفی را نشان داد. این مقاله با مراجعه به منابع عمدتاً تاریخی با شیوه توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای ضمن بحث از دو رویکرد ایدئالیسم و واقع گرایی، سعی در نشان دادن جلوه و پیامد رویکردهای مذکور در جریان مواجهه ی بابک خرم دین و طاهر ذوالیمینین با خلافت عباسی را دارد. رویکرد بابک خرم دین، علی رغم تداوم و گستردگی جنبش وی، با کاربست نوعی ایدئالیسم، احتمال کم تری برای موفقیت دراز مدت داشت، در حالی که طاهر، با کاربست سیاستی واقع گرایانه، (علی رغم عدول از آن، پیش از مرگ مشکوکش) راه را برای استقلال ایران زمین هموارتر کرد. به بیان دیگر، جنبشی با رویکرد ایدئالیستی، کاربست ایدئولوژی ترکیبی یا غیر اسلامی و پایگاهی توده یی، نسبت به حرکتی واقع گرا با مشروعیتی مذهبی و پایگاهی غیر توده یی، شانس موفقیت کم تری داشت. سؤال اصلی این است که نقاط ضعف جنبش بابک و نقاط قوّت حرکت طاهر در چه بود؟ پاسخ آن را می توان در رویکرد ایدئالیستی و واقع گرایانه جست وجو کرد که این مقاله به تحلیل جلوه ها و پیامدهای آن پرداخته است.
اعیاد و نحوه برگزاری در دوره دوم خلافت عباسی (232-552 ه .ق)
حوزههای تخصصی:
آداب و رسوم به عنوان میراث فرهنگی، بخشی از شناسنامه ی تاریخی محسوب می شود که ملت ها با پاسداشت آن به حفظ هویت ملی و دینی خود مدد می رسانند و نه تنهادر فراز و فرود تاریخ از باورها واعتقادات خود دست بر نمی دارند بلکه در لابه لای تحولات سیاسی و اجتماعی، سنت های دینی و ملی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل می نمایند و درآیند و روند دولت ها یا چیرگی تعصبات، معمولا بر زیربنای سنن و معتقدات مردم خللی وارد نمی شود. اعیاد ملی و دینی نیز جزیی از آداب و رسوم و گویای حوادث و اتفاقات مهم تاریخی و حامل ارزش ها، آرزوها، باورها و آرمان های ملت هاست که در طول تاریخ به عنوان فرهنگی دیرپا به برگزاری آنها پایبند بودند، اما رویکرد حاکمان و دولت ها نسبت به این موضوع به تبع سیاستشان متفاوت بوده است. اینکه در دوره دوم خلافت عباسی با توجه به تغییرفضای دینی و سیاسی حاکم، نحوه ی برگزاری اعیاد چگونه بوده، موضوعی قابل پژوهش است و بررسی ها حاکی از پای بندی طبقات اجتماعی به برگزاری آنها و همراهی خلافت، علی رغم ایجاد محدودیت هایی برای اقلیت های دینی و مذهبی بوده است. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نحوه ی برگزاری اعیاد مهم دینی و ملی پرداخته شدهاست.
نقش اندیشه های متکلمین اشعری، در روابط آل بویه با دستگاه خلافت
حوزههای تخصصی:
معزالدوله بویهی در سال 334ه .ق بغداد را تصرف کرد و اندکی بعد خلیفه عباسی المستکفی را عزل کرد. دوره آل بویه با توجه به قدرت آن حکومت و نیز عدم تعصب مذهبی ناشی از عدم پایبندی آنها به آیین رسمی، دوره ای درخشان و محیطی آرام برای صاحبان آرا و افکار و مذاهب مختلف فراهم آورد تا به بیان اندیشه های خود بپردازند. در این دوره متکلمین بزرگی از سه مکتب کلامی اشعری، معتزله و شیعی در بغداد و سایر قلمرو آل بویه پا به عرصه گذاشتند. آرای این متکلمین علاوه بر آنکه در خدمت دفاع از عقاید دینی مکاتب مذکور بود، در رفتار و کنش حاکمان آل بویه و خلفای عباسی نیز بی تأثیر نبود و اندیشه های سیاسی آنها به عنوان راهنما و یا به عنوان توجیه گر رفتار حاکمان درخدمت حکومتگران بود. این اندیشه ورزان علاوه بر ارائه راهکار به حاکمان در شرایط متفاوت، به صورت عملی نیز در خدمت حاکمان بودند و هر کدام مسئولیت هایی در دو دستگاه امارت بویه ای و خلافت عباسی برعهده داشتند علاوه بر این اندیشه هایشان در نوع دیدگاه مردم به حاکمان به عنوان یک حاکم مشروع و یا غیرمشروع و نیز قضاوت مردم نسبت به اقدامات حاکمان بسیار مؤثر بود.
زندیق ستیزی درعصرخلافت مهدی عباسی (با تأکید بر مانویان به مثابه زندیقان خاص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۶
153-170
حوزههای تخصصی:
سیاستی که مهدی عباسی نسبت به مخالفان و دگراندیشان در پیش گرفت و در تاریخ فرهنگ اسلامی به «زندیق ستیزی» نامبردار شد؛ موضوعی است که از دیرباز، ذهن تاریخ پژوهان مسلمان و غیر مسلمان را به خود مشغول داشته، و موجب پدید آمدن ادبیات قابل توجهی پیرامون آن شده است. راستی، کدام عامل، خلیفه را به واکنش خشم آلود نسبت زنادقه واداشت؟ مفروض غالب پژوهش های به عمل آمده در باب انگیزه های خلیفه، از توسل به سیاست یاد شده، این است که او برای پاسداری از حریم توحید و کیان اسلام، به اتخاذ این روش مبادرت ورزید؛ اما یافته های پژوهش حاضر، در تبیین انگیزه های خلیفه، بر این فرضیه استوار است که افزون بر دغدغه دفاع از حریم توحید، آنچه خاطر خلیفه را مشوش کرد و او را به واکنش خشم آلود نسبت به زندیقان - به ویژه مانویان- واداشت، این بود که اینان در کنار ترویج آموزه های فلسفی مانوی- در خصوص دوگانگی در بن مایه های هستی- به انتقال مفاهیم ضد اشرافی و ضد طبقاتی مانویت نیز روی آوردند تا از این رهگذر، حاکمیت عباسی را به چالش کشند. خلیفه نیز برای دفع تهدیدهای احتمالی و جلوگیری از نشر این اندیشه ها در جامعه، سیاست زندیق ستیزی را درپیش گرفت و جانشینان خود را به ادامه این مشی، توصیه کرد.
تحول کارکردی منصب «قهرمان» در دستگاه خلافت عباسی از قرن دوم تا چهارم هجری (132-320ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری مشاغل و مناصب مختلف و تحولات مرتبط با آن، از موضوع های مهم در عصر عباسی و متأثر از اوضاع و عوامل گوناگون جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده است. در عصر عباسی، منصب «قهرمان» از جمله مناصبی به شمار می رفت که قدرت و ضعف نهاد خلافت بر عملکرد آن تأثیرگذار بود. این منصب، همانند خاستگاه بسیاری از مناصب مانند کتابت، وزارت و... قدمتی دیرینه دارد. این مفهوم در یونان، با عنوان اویکونومیا ( Oikonomia ) و در ایران باستان، کُهرُمان ( (Kuhrumân در حوزه هایی چون اقتصاد، اخلاق، ادب، سیاست و کشورداری مورد توجه بوده است. منصب قهرمان در عصر یادشده، در اشکال گوناگون و در قالب نقش هایی چون پیشکاری، کارگزاری، کاتبی، خادمی... شأنی اقتصادی و سیاسی داشت. در این پژوهش با استفاده از توصیف و تحلیل داده های تاریخی، تحول کارکردی منصب قهرمان در عصر عباسی، بررسی می شود. دستاورد پژوهش، بیانگر این موضوع است که کارکرد اقتصادی منصب قهرمان در بازه زمانی مورد بررسی، تضعیف و کارکرد سیاسی آن تقویت شده است.
سیاست های سلطان محمد خوارزم شاه و بی ثباتی سیاسی حاصل از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر، با توجه به نظریات دیوید ساندرز درباره بی ثباتی سیاسی و شاخص های ارائه شده توسط وی، بی ثباتی سیاسی در دوره سلطان محمد خوارزم شاه، بر مبنای دو مفهوم اساسی تغییرات و چالش ها، تبیین و شاخص های آن طی چهار مقوله تغییر هنجار، تغییر مقامات اصلی اجرایی، تغییر مرزها، و چالش های خشونت آمیز مشخص شده است. با توجه به ماهیت استبدادی حکومت سلطان محمد خوارزم شاه و نقش کلیدی سلطان در ساختار حکومت خوارزم شاهی، فروپاشی ساختاری خوارزم شاهیان با بررسی نقش محوری سیاست های سلطان محمد در بی ثباتی سیاسی تحلیل شده است. با توجه به اینکه ضعف و سقوط زودهنگام حکومت سلطان محمد خوارزم شاه نتیجه چنین بی ثباتی سیاسی ای بوده است، بررسی و شناخت عوامل به وجودآورنده و تشدید کننده بی ثباتی سیاسی در آن برهه تاریخی واجد اهمیت بسیار است. با عطف نظر به این مهم، مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که بین سیاست های سلطان محمد خوارزم شاه و بروز بی ثباتی سیاسی در این دوره چه ارتباطی وجود داشته است. روش نگارنده در پاسخ به این پرسش، استفاده از نظریه دیوید ساندرز درباره بی ثباتی سیاسی بوده است. ماحصل تحلیل نویسنده آن بوده که یک همبستگی مثبت بین سیاست های سلطان محمد خوارزم شاه و بروز بی ثباتی سیاسی در برهه تاریخی زمان او وجود داشته است.
جایگاه ندیمان در دربار خلفای عباسی (حک. 132-656)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلفای عباسی در تدبیر امور، سیاست گذاری و گذران وقت، همواره از ندیمان استفاده می کردند. ندیمان در بیشتر مراسم دربار به ویژه در مجالس عیش و طرب و گاه مصلحت اندیشی در کنار خلفا، حضور داشتند و به تناسب مهارت، دانش و قابلیت ها، با توجه به شرایط و مطابق خواست خلیفه، عمل می کردند. مسئله اصلی پژوهش آن است که ندیمان در دربار عباسی از چه جایگاه و عملکردی برخوردار بودند؟ این پژوهش با تحلیل داده ها و گزارش های منابع دست اول نشان داده است که ندیمان، گاه بر خلفا سلطه یافته و با ارائه نظرات و پیشنهادات خود در امور کشور دخالت می کردند. همچنین به سبب روابط نزدیک با خلفا، به فراخور شخصیت، کفایت و شرایط دربار، در مسایل اجتماعی تأثیرگذار بودند. در عرصه اقتصاد نیز، ندیمان با دریافت انواع صله و انعام و حتی مناصب بلندپایه حکومتی در سایه روابط و مصاحبتشان با خلفا، به ثروت های هنگفت دست یافته و در ردیف خواص دربار قرار می گرفتند.
مواضع امام رضا (ع) در برابر گفتمان های مشروعیت سیاسی دستگاه خلافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
155 - 184
حوزههای تخصصی:
مشروعیت حکومت ها(legitimacy) همواره و حداقل از یونان باستان تاکنون به عنوان یکی از مباحث کلیدی دانش سیاسی مطرح بوده است. در جهان اسلام نیز هرچند صورت بندی های ارائه شده برای انعقاد خلافت، از مقام فعل و عمل متأخر بوده، اما می توان گفت در زمان امامت هشتمین پیشوای شیعیان، بسیاری از آن ها ساخت یافتگی خود را به دست آورده بودند. حال چنانچه از منظر علم سیاست به روایات حضرت رضا(ع) نظر افکنده شود، مشاهده خواهیم کرد بسیاری از آموزه های رضوی مرتبط با مشروعیت حکومت است. این پژوهش می کوشد بر اساس روش توصیفی تحلیلی نشان دهد در بازه زمانی حیات حضرت رضا(ع) (148-203ق) چه گفتمان هایی در زمینه مشروعیت خلافت وجود داشته و دیدگاه امام هشتم شیعیان در مواجهه با آن ها به چه صورت بوده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد دستگاه خلافت، مبنای ثابتی برای مشروعیت نداشته و بر اساس رخدادهای پیشین، در مقام تئوریزه سازی برآمده است؛ نیز در دوره خلافت عباسی، راهکارهایی برای تقویت مشروعیت اندیشیده شد. روایات نیز نشان می دهد آن حضرت در کنار ارائه الگوی شیعه یعنی «نصّ»، هر دو مسیر دستگاه خلافت یعنی برساخت های مشروعیت و راهکارهای تقویت بخش را نقد کردند تا علاوه بر رویکرد اثباتی، در مقام نفی نیز به اصول سیاسی مکتب شیعه، جانی تازه ببخشند.