مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
مدیریت ریسک
حوزه های تخصصی:
مدیریت ریسک نوین به دنبال انتخاب بهترین تکنیک ها برای حداقل کردن خطرات و پیامدهای ناشی از فرآیند تصمیم گیری است. همچنین تعیین ماهیت ریسک عملکرد محصولات زراعی نیز می تواند اطلاعات مفیدی در زمینه چگونگی مدیریت ریسک بخش کشاورزی فراهم نماید. لذا این مطالعه تلاش می کند تا روش جدیدی برای محاسبه ریسک عملکرد محصولات زراعی ناشی از تغییرات اقلیم را با استفاده از معیار CVaR در شبکه های کشاورزی زاینده رود ارائه نماید. روش مطالعه شامل سه مرحله است: ۱) تولید سناریوهای محتمل دما و بارش با استفاده از مدل های AOGCM؛ ۲) تولید سناریوهای عملکرد محصولات زراعی منتخب؛ و ۳) اندازه گیری ریسک عملکرد محصولات کشاورزی با استفاده از دو معیار VaR و CVaR. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل لارس می تواند به خوبی تغییرات پارمترهای اقلیمی را شبیه سازی کند و الگوی ترکیبی ANN-PSO نیز دارای توانایی بالایی در پیش بینی عملکرد محصولات زراعی منتخب شبکه های کشاورزی زاینده رود است. علاوه بر این، نتایج محاسبه دو معیار VaR و CvaR در سطح اطمینان ۹۵ درصد و در دوره آتی (۱۴۲۶-۱۳۹۶) نشان داد که مقادیر این دو معیار برای محصولات گندم، جو، ذرت علوفه ای و یونجه به ترتیب برابر (۴۲۴۰،۴۲۰۵)، (۴۰۶۲،۴۰۵۷)، (۴۹۰۶۱،۴۸۴۸۰) و (۱۰۸۷۵،۱۰۷۴۳) کیلوگرم در هکتار است. همچنین مقایسه مقادیر این دو معیار با دوره گذشته (۹۴-۱۳۶۲) نیز نشان داد که برای تمام محصولات منتخب، معیارهای VaR و CVaR در دوره آتی بزرگتر از دوره گذشته است. در نهایت استفاده از روش جدید برای محاسبه ریسک ناشی از تغییرات اقلیم در بخش کشاورزی توصیه می گردد.
نظریه اختیارات حقیقی برای مدیریت ریسک در پروژه های فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب سازمان ها درباره چگونگی ارزیابی سرمایه گذاری های آینده فناوری اطلاعات دانش کافی ندارند. بیشتر این نوع سرمایه گذاری ها براساس معیارهای شخصی مدیریت ارشد انجام می گیرد، درنتیجه تعداد بسیار کمی از سازمان ها، دانشی عمیق درباره ارزش حاصل از هزینه صرف شده در حوزه فناوری اطلاعات دارند. در این پژوهش، روش اختیارات حقیقی به ارزش گذاری سرمایه گذاری در پروژه برنامه ریزی منابع بنگاهی با درنظرگرفتن دو اختیار گسترش و کوچک سازی پروژه بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، ارزش برآوردشده در روش اختیارات حقیقی با درنظرگرفتن انعطاف های مدیریتی، متفاوت با ارزش تخمینی به روش تنزیل جریان های نقدینگی به دست آمد؛ زیرا در تحلیل نتایج ارزش گذاری اختیار گسترش، ارزش فعلی دارایی برای عملیات جاری 8/199 میلیون تومان برآورد شده است. اگر عملیات امروز گسترش داده شود، برآورد ارزش دارایی برابر 6/308 میلیون تومان خواهد شد که این مقدار از ارزش دارایی بدون اعمال اختیار گسترش، بزرگ تر است و درنتیجه اعمال اختیار گسترش، ارزش مازادی معادل 8/108 میلیون تومان به همراه خواهد داشت. همچنین تحلیل نتایج ارزش گذاری اختیار کوچک سازی نشان داده است که ارزش اعمال اختیار کوچک سازی با استفاده از روش اختیارات حقیقی برابر 2/118 میلیون تومان است؛ بنابراین اعمال اختیار کوچک سازی، ارزش مازادی برای پروژه نخواهد داشت. در نهایت با ارزش گذاری اختیارات، اختیاری در نظر گرفته شده است که حداکثر ارزش را برای دارایی در بر داشته باشد و براساس آن نقشه ای راهبردی برای پروژه در طول یک سال عمر اختیارات تدوین شده است.
بررسی نقش آموزش در مدیریت ریسک مخاطرات طبیعی(زلزله) مورد: مناطق روستایی شهرستان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه مناسب مدیریت ریسک زلزله در مناطق روستایی جلوگیری از وقوع، کاهش اثرات و پیامدهای آن ها با تلفیق رویکردهای مختلف ساختاری و غیرساختاری است؛ در این راستا مولفه آموزش از اهمیت اساسی برخوردار است. در پژوهش پیش رو سعی بر این است که وضعیت آموزش زلزله و ارتباط آن با موقعیت مکانی، سطح سواد، مهارت و مشارکت مردم در بین سکونت گاه های روستایی شهرستان قزوین مورد بررسی قرار گیرد. برای ارزیابی گویه های تبیین کننده آموزش در مدیریت ریسک زلزله در سطح 29 روستا، تعداد 386 نفر از سرپرستان خانوارها از بین 27930 خانوار روستایی مورد پرسش قرار گرفته اند. انتخاب روستاهای نمونه به روش خوشه ای و انتخاب سرپرستان خانوارها به روش تصادفی سیستماتیک بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در کنار استفاده از روش های آماری توصیفی جهت مقایسه میانگین ها و تبیین معنی دار بودن تفاوت های موجود بین طبقات یا گروه ها از آزمون T تک نمونه ای و آزمون F و برای تبیین همبستگی و تأثیرگذاری از آزمون آماری پیرسون استفاده شده است. نتایج بدست آمده از یافته های تحقیق نشان از کم، کافی نبودن و متناسب نبودن برنامه های آموزشی در مدارس و رسانه های جمعی در ارتباط با مولفه هایی چون (ساخت و ساز مساکن مقاوم، کمک های اولیه، حفظ جان خود و افراد خانواده، حفظ اموال و دارایی ها) در فرایند مدیریت ریسک زلزله بوده است. همچنین بین مولفه آموزش با موقعیت مکانی و سطح تحصیلات ساکنین منطقه مورد مطالعه ارتباط معنی داری وجود دارد. در این راستا، تقویت آگاهی ها و دانش مدیریت ریسک زلزله و افزایش آموزش های فنی مرتبط با مدیریت ریسک زلزله در بین ساکنان مناطق روستایی و توجه به شیوه های مختلف آموزش به عنوان یک ضرورت اساسی پیشنهاد می شود.
ابزارها و محصولات مشتقه در بانکداری اسلامی: مبانی فکری و تجربه های عملی
حوزه های تخصصی:
ریسک، بخش جداناپذیر معاملات مالی است. در گذر زمان، طیف وسیعی از ابزارهای ساده و پیچیده نظیر مشتقات برای پوشش و مدیریت ریسک خلق شده است. مشتقات به طور خلاصه ابزارها یا دارایی های مالی هستند که ارزش آنها از ارزش دارایی زیربنا مشتق شده است و در بازارهای مالی جهان برای مقاصد مختلفی از قبیل پوشش ریسک، سفته بازی و آربیتراژ مورد استفاده قرار می گیرند. در دهه اخیر، مشتقات مالی به دلیل اهمیت و پیچیدگی های خاص خود و پیشگامی در صنعت بانکداری مورد توجه محققان مالی اسلامی قرار گرفته است. با وجود نقش و اهمیتی که مشتقات مالی متداول در اقتصاد و بانکداری متعارف دارند اما همه این ابزارها و محصولات انطباق زیادی با قواعد اسلامی ندارند. با این حال، به منظور پاسخگویی به نیازهای نوین و رو به رشد بازار، برخی از کشورها و مؤسسات مالی اسلامی سعی کرده اند تا با استخراج منطق درونی حقوق اسلامی و بهره گیری از فقه پویای اسلامی و کمک مهندسان مالی، زمینه طراحی و معرفی ابزارها و محصولات مشتقه اسلامی را برای مقاصد پوشش ریسک فراهم آورند. در این مقاله، مبانی فکری و تجربه های عملی ابزارها و محصولات نوین بانکداری اسلامی در زمینه مشتقات مالی اسلامی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. گرچه اعتبار و استفاده از همه ابزارهای نوین مشتقه اسلامی مورد اتفاق نظر اکثریت مکاتب فکری و فقهای اسلامی نیست و حتی در برخی موارد مخالفت های صریح وجود دارد، لیکن بررسی و آگاهی از تجارب سایر کشورها و مؤسسات اسلامی در زمینه خلق محصولات و ابزارهای نوین مشتقه اسلامی می تواند به ایجاد زمینه لازم برای تفکر و اخذ تجارب احسن کمک کند.
چارچوب به کارگیری مدیریت ریسک در محیط فازی در پیاده سازی مهندسی ارزش پروژه های عمرانی (مطالعه موردی: بندر خرمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهندسی ارزش به عنوان ابزاری قوی برای حل مسائل بر پایه خلاقیت و کارکردگرایی، سال هاست که در پروژه های عمرانی مورد استفاده قرار می گیرد و در این سال ها توانسته فواید خود را به تمامی اعضای این صنعت اثبات کند بااین حال این ابزار نیز مانند سایر ابزارها قابلیت ارتقا و افزایش سطح بهره وری را دارد. این تحقیق به دنبال ارائه چارچوبی تلفیقی از مهندسی ارزش و مدیریت ریسک است، بر این اساس پس از شناسایی مدل های موجود در این دو حوزه، مدل هایی که با صنعت ساخت و ساز ارتباط بیشتری دارند، برگزیده و با استفاده از نظر خبرگان مدل های برتر برای تلفیق انتخاب شدند، سپس خبرگان با استفاده از روش دلفی برای گام های این چارچوب به اجماع رسیدند. این چارچوب پس از منطبق سازی های لازم در سازمان بنادر و کشتیرانی به عنوان صحت سنجی پیاده سازی گردید. با استفاده از این چارچوب روند مهندسی ارزش بهبود یافت و مدیریت ریسک با استفاده از نظر خبرگانی که بر تمام زوایای پروژه اشراف دارند، در دو سطح و براساس منطق فازی، با صرف هزینه و زمان کمتر اجرایی شد.
واکاوی سازوکارهای نظارتی و کنترلیِ نظام راهبری شرکتی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی سازوکارهای نظارتی و کنترلی، شفاف سازی و پاسخگویی است؛ از این رو راهبری شرکتی ازجمله عواملی است که برای ایفای مسئولیت پاسخگویی، با تأکید بر استقرار کمیته حسابرسی و حسابرسی داخلی، مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است. کمیته های حسابرسی برای کارایی بیشتر و تکمیل نقش کنترلی خود در سازمان، سیاست های کنترل داخلی قوی تری را از طریق افزایش کیفیت گزارشگری مالی ایجاد می کنند. گستره نظام راهبری شرکتی از نقش هدایت و کنترل هیأت مدیره تا مدیران اجرایی و عملیاتی و نقش اطمینان بخشی حسابرسان داخلی و مستقل ادامه می یابد. کمیته حسابرسی و حسابرسی داخلی از جمله ابزارهای نظارتی مدیریت است که امکان مدیریت بهتر فعالیت ها را برای تصمیم گیرندگان درون سازمان فراهم می کند. بنابراین کمیته حسابرسی و حسابرسی داخلی به عنوان سازوکارهای نظارتی وکنترل داخلی به عنوان سازوکار کنترلی، از اجزای مهم راهبری شرکتی درنظر گرفته می شوند. آنچه حائز اهمیت است نیاز سازوکارهای نظارتی و کنترلی به بهبود و تغییرات مداوم در راستای تحولات سازمان می باشد. ازاین رو در این مقاله به اهمیت و جایگاه کمیته حسابرسی، حسابرسی داخلی و کنترل داخلی پرداخته می شود و افزون برآن، نقش این سازوکارها در نظام راهبری شرکتی تبیین می گردد.
اصول حاکم بر اعتباری سنجی در مدیریت ریسک اعتباری بانکداری اسلامی از نگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریسک اعتباری در بانکداری زیانی است که در اثر تأخیر یا نکول گیرنده تسهیلات در عمل به تعهدات خود در موعد مقرر ایجاد می گردد و به عنوان یکی از مهم ترین ریسک های صنعت بانکداری می باشد. یکی از عوامل مهم ایجادکننده ریسک اعتباری در بانک ها، عدم توجه کافی و اعتبار سنجی نامناسب مشتریان است. یعنی تسهیلات در اختیار کسانی قرار داده می شود که صلاحیت لازم را نداشته و لذا عمداً یا سهواً از بازپرداخت تسهیلات بازمانده یا امتناع می کنند. این پژوهش قرآنی از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و آیاتی از قرآن کریم که به تبیین جایگاه و اهمیت مال و شرایط تصرف در مال و شخصی که می خواهد مالی را در اختیار گیرد پرداخته اند و بنیاد روش تفسیر موضوعی و به مدد موضوع شناسی اقتصاد مالی، مورد بررسی و تدبر قرار گرفته است. سوال اصلی این پژوهش این است که آیات قرآن در نفی ریسک اعتباری بر چه اصولی تأکید داشته و بر وجود چه ویژگی هایی در شخص وام گیرنده جهت دریافت تسهیلات دلالت دارند؟ برای پاسخ دهی به این پرسش، فرضیه ما این است که از نظر قرآن کریم، اصول لزوم رعایت عدالت اجتماعی، خلیفه اللهی انسان، لزوم وفای به عهد، لزوم حاکمیت اخلاق اسلامی بر بازار مالی مسلمانان، قوام جامعه بودن اموال، لزوم استفاده صحیح از اموال و ندادن مال به سفیه و اصل لاضرر در معاملات و روابط مالی، باید جهت دهنده رفتار بانکداری اسلامی در حوزه مدیریت ریسک اعتباری باشد که به دلالت التزامی بر اعتبار سنجی دقیق مشتریان با هدف کاهش ریسک اعتباری اشاره دارد. یافته های پژوهش به طور کامل موید این فرضیه ها بود.
طراحی اوراق ریسک های نفتی مبتنی بر اوراق بهادار بیمه ای با هدف بیمه گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب و در اختیار داشتن ابزارهای مناسب و بهینه برای مدیریت ریسک، از عوامل بسیار مهم در مدیریت ریسک های مختلف است. اوراق بهادار بیمه ای ابزارهای مالی - بیمه ای نوینی هستند که در سال های اخیر به نحو گسترده برای پوشش ریسک های به خصوص فاجعه آمیز و بزرگ، از سوی بیمه گران مورد استفاده قرار گرفته اند. علاوه بر این، این اوراق ابزارهایی برای تأمین مالی نیز می باشند، که درخصوص انتشار های مربوط به بیمه های زندگی مصداق دارند. انتشار هایی که تاکنون در خصوص این اوراق انجام شده است، داخل صنعت بیمه بوده است و مدل ها و الگوهای عملیاتی برای انتشار این اوراق بر روی ریسک های بخش نفت و گاز وجود ندارد. با توجه به اهمیت بخش نفت و گاز و همچنین تنوع و گستردگی بالای ریسک های مربوط به آن و به منظور ایجاد تنوع در ابزارهای در اختیار صنعت نفت و بیمه برای مدیریت ریسک این مقاله کوشیده است با تکیه بر منطق اقناع سایمون (1996)، الگویی برای انتشار اوراق ریسک های نفتی ارائه نماید. این الگو متناسب با شرایط صنعت نفت و بیمه ایران بوده و همچنین ملاحظات شرعی در سرمایه گذاری های مربوطه نیز لحاظ شده است.
طراحی سیستم رتبه بندی نظارتی بانک ها در شبکه بانکی کشور (رویکرد کملز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابدعات و مقررت زدایی دربخش بانکی باعث شده است که عملیات بانکی پیچیده تر و ریسکی تر از گذشته گردد. این موضوع چالش هایی را برای بخش نظارت بر عملکرد بانک ها ایجاد کرده است. در واکنش به این ناظران بانکی نیز به توسعه روش ها و ابزارهای جدید برای نظارت و ارزیابی بیشتر بانک ها پرداخته اند. یکی از این ابزارها، چارچوب رتبه بندی کملز است. در این مقاله با به کارگیری روش رتبه بندی کملز، سیستم رتبه بندی نظارتی برای شبکه بانکی کشور طراحی شده است. به همین منظور از آمارهای صورت مالی بانک های کشور در دوره 1385-1394 استفاده شده است. در سیستم طراحی شده در این مقاله سعی شده است، علاوه بر تعیین رتبه نظارتی برای هر بانک، مهمترین عوامل مؤثر بر احتمال رخداد هر رتبه تعیین شود.
بسته مدیریتی عوامل کلان ریسک اعتباری در بانکداری بدون ربا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۷۰
119-153
حوزه های تخصصی:
تشدید ریسک اعتباری و افزایش حجم مطالبات معوق نظام بانکی در سال های اخیر، باعث ایجاد بحران بالقوه در نظام بانکداری بدون ربای ج.ا.ا شده است. لازم است پیش از بروز و بالفعل شدن بحران های اجتماعی و اقتصادی در سطح کشور برای آن چاره اندیشی لازم صورت گیرد و راهکارهای متناسب با اقتضائات بومی کشور ارائه گردد. در این پژوهش مجموعه راهکارهای موجود در سیستم بانکی که جهت مواجهه با عوامل کلان مؤثر بر تشدید ریسک اعتباری استفاده می شوند، برشماری شده و سپس با راهکارهای پیشنهادی تکمیل گردیدند. در ادامه معیارهای مورد نیاز جهت مطلوب و کاربردی بودن یک راهکار در نظام بانکداری بدون ربای ج.ا.ا تبیین شده و تمامی این راهکارها با استفاده از روش تحلیلی توصیفی بر اساس معیارهای راهکار مطلوب، یعنی شرعیت و قانونی بودن و بازدارندگی و غیره مورد بررسی قرار گرفته و درنهایت بسته مدیریتی پیشنهادی جهت استفاده در نظام بانکی کشور که از نظر معیارهای فوق مورد تأیید مدیران عامل بانک های کشور قرارگرفته است، ارائه شد؛ به گونه ای که برای هر یک از عوامل کلان یک یا چند راهکار متناسب با ماهیت آن عامل ارائه شده است.
نظام اجرایی پروژه های پیرایش مرمت و سامان دهی سیمای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
50 - 59
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات کلیدی حال حاضر در شهر های کشور بحران موجود در سیمای شهرهاست. این بحران از منظر خرد و کلان حادث شده است. از منظر کلان، بی توجهی به سیمای شهری در نظام کلی هدایت تحولات کالبدی شهر ها، سیمای شهری را مخدوش و بی هویت کرده است. از منظر خرد سه معضل اضافات و الحاقات، فرسودگی نماها و تابلو های بی ضابطه باعث اغتشاش بصری و افت کیفی سیمای شهری شده است. برای رفع این معضل در مقیاس خرد، سه اقدام پیرایش، مرمت و ساماندهی باید در دستور کار مدیریت شهری قرار گیرد. بررسی پروژه هایی که برای این منظور در سازمان زیباسازی تهران انجام شده، حاکی از این امر است که روش و نظام اجرای این دست پروژه ها که در نوع خود تجربه کاملاً جدیدی محسوب می شوند، مسئله ای کلیدی و نیازمند تعمق و دقت فراوان است. هرکدام از روش های به کار رفته در تجربیات قبلی دارای نکات مثبت و منفی منحصر به خود است. در این مقاله با بررسی تجربه های قبلی سازمان زیبا سازی و به خصوص تجربه اجرای پروژه فردوسی که نگارندگان در آن مسئولیت مدیریت و راهبری داشتند، تلاش شده است تا از منظر شناسایی و تحلیل ریسک های پروژه به روش دلفی، بهینه ترین روش برای اجرای پروژه و فرایند اقدامات معرفی شوند. یافته های این تحقیق نشان می دهد برای اجرای درست و عدم ایجاد سوء تفاهم در نهاد های نظارتی، کلیه ضوابط، مقررات و فرایند های قانونی پروژه های عمرانی باید رعایت شود، اما با لحاظ کردن تمهیداتی نظام عمرانی را باید با اقتضائات و پیچیدگی های این دست پروژه ها هماهنگ کرد که پاسخ مناسبی به ریسک هایی موجود ارائه دهند. دقت در طراحی و جزئیات اجرایی، توجه به جنبه های اجتماعی و رعایت دقیق ضوابط ایمنی از نکات کلیدی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
عدالت توافقی بیمه مدار در پرتو سیاست جناییِ بیمه نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسمیت یافتن مداخله نهادهای جامعوی در سامان دهی پاسخ های متنوع غیر کیفری (مدنی، اداری، انضباطی، ...) به پدیده مجرمانه، حاصل بینش توافقی، از منظر سیاست جنایی مشارکتی است. چنان که می توان گفت، راهبرد قراردادی شدنِ حقوق جنایی بستری مناسب را برای اتخاذ یک رویکرد سازش مدارانه (عدالت توافقی) در چگونگیِ این پاسخ دهی ایجاد نموده است. در فضای حاصل از توافق به نظر می آید که به کار بستن راهبرد مٶثری ناظر بر توافق میان مرتکب و مقام قضایی، در جهت تقویت پاسخ های غیر کیفری (به ویژه پاسخ های مدنی) در قبال بزه، جبران و ترمیم خسارات بزه دیدگان احتمالی از اهمیت بالایی برخوردار است، به طوری که توفیق در امر اخیر، زمینه ساز استقرار یک نظام متوازن سیاست جنایی، هم در عرصه اصلاح بزهکاران و هم جبران و ترمیم برای بزه دیدگان، خواهد بود. این مقاله پس از شناسایی ضرورت پرداختن به چنین راهبردی، رژیم حقوقی حاکم بر قراردادهای بیمه ای در قالب راهبرد عدالت توافقی بیمه مدار را به دلیل وجود ظرفیت های توأمان در امر جبران و ترمیم خسارت، و نیز کنترل و مدیریت ریسک بزهکاری، به عنوان الگویی کارآمد در این عرصه پیشنهاد نموده است. این در حالی است که بایسته های استقرار چنین راهبردی، در بستر یک «حقوق بیمه جنایی» در تعامل با یک «سیاست جنایی بیمه نگر»، قابل تبیین به نظر می رسند.
مبانی فقهی مدیریت خطر در مقابله با بزهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
25 - 53
حوزه های تخصصی:
در رویارویی با پدیده بزهکاری دو رویکرد اساسی متصور است، یکی رویکرد ارزش محور که تعیین رفتار مجرمانه و واکنش در قبال آن را بر اساس ارزش های جامعه به طور جزمی پیش بینی می کند و اجرای آن را در هر شرایط و به هر قیمتی لازم و مفید می داند و دوم رویکرد مدیریت خطر یا به تعبیری ریسک که به جای نگاه صرفاً هنجاری و ارزشی معتقد است باید جرم را به عنوان یک پدیده اجتماعی (که ساختار جامعه اصلی ترین عامل آن است) پذیرفت و مدیریت کرد. بر اساس نظریه مدیریت ریسک چه بسا در مواردی باید برای اجتناب از رفتارهای پرخطر، رفتارهای با خطر کمتر را جرم زدایی کرد که گاهی این امر با نگاه هنجاری همسو نیست. سیاست جنایی بر اساس این نظریه بر برخی مبانی و اصول فقه امامیه منطبق است که باید بررسی شوند. مباحثی مانند قاعده اهم و مهم، دفع افسد به فاسد و امثال آنها شاید به عنوان اصلی ترین مبانی این رویکرد، باب سخن جدیدی در سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران باشد.
نقش مدیریت ریسک فعالیت های کشاورزی در بهبود شاخص های اقتصادی خانوارهای روستایی مطالعه موردی: شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
61 - 76
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به اینکه هرگونه فعالیت کشاورزی به دلیل وجود رویدادهای طبیعی خسارت زا، با مخاطره-هایی روبروست، برنامه ریزی برای کاهش میزان ریسک و افزایش ضریب امنیت سرمایه گذاری در این بخش، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی بوده و شیوه اجرای پژوهش به صورت میدانی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه 33046 خانوار روستایی در شهرستان گرگان می باشند. تعداد نمونه ها بر اساس فرمول کوکران برابر با 253 خانوار بدست آمده که سهم هر یک از ده روستای مورد مطالعه در بخش های مرکزی و بهاران، به نسبت جمعیت آنان مشخص گردید. سپس پرسشنامه ها به صورت تصادفی ساده / سیستماتیک بین خانوارها توزیع شده و با استفاده از آزمون هایی از قبیل تحلیل های همبستگی (کای اسکوئر و اسپیرمن)، کروسکال والیس و تحلیل واریانس در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل و سنجش قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین مدیریت ریسک فعالیت های کشاورزی با بیشتر مولفه های محیطی و بلایای طبیعی از قبیل خشکسالی، سیل، سرمازدگی و... تا سطح اطمینان 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر آن مدیریت ریسک بر میزان بهره وری فعالیت های کشاورزی و به تبع آن بهبود کیفی زیستی خانوارهای روستایی اثرگذار بوده و میزان اثر گذاری عوامل محیطی و بلایای طبیعی بر مدیریت ریسک کشاورزی در روستاهای نواحی جلگه-ای، کوهستانی و کوهپایه ای شهرستان گرگان تفاوت معناداری تا سطح اطمینان 99 درصد دارند. در این راستا ارائه راهکارهای کلیدی به منظور کاهش ریسک از قبیل خرید تضمینی محصولات کشاورزی، بیمه محصولات، پرداخت تسهیلات به کشاورزان، برگزاری کلاس های آموزشی و ترویجی امری اجتناب ناپذیر است.
نقش مدیریت ریسک خشکسالی در کاهش آسیب پذیری کشاورزان (موردمطالعه: شهرستان زرین دشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
264 - 277
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بر جنبه های مختلف زندگی بشر دارد. امروزه بیشتر دولت ها، در تلاش اند تا اطلاعات بیشتری در زمینه روش های صحیح مدیریت ریسک کسب نمایند تا از این طریق، صدمات وارد بر جامعه ناشی از خشکسالی را کاهش داده و اثرات مربوط به خشکسالی های آینده را نیز به حداقل برسانند.پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری کشاورزان در برابر پیامدهای خشکسالی با تأکید بر مدیریت ریسک تدوین یافته است. برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه و روش پرسشنامه استفاده گردید. در روش پرسشنامه ای داده های لازم در قالب پرسشنامه در سطح پانزده روستای نمونه، گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از تکنیک سلسله مراتبی(AHP) به منظور الویت بندی راهکارها و در نهایت از مدل پرومتی جهت رتبه بندی روستاها در چارچوب مدیریت ریسک استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش 4463 خانوار ساکن در روستاهای شهرستان زرین دشت است که از طریق فرمول کوکران تعداد360 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری با نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش روایی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از نظرات متخصصین و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ که برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 67/0) بود استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مدیریت ریسک خشکسالی رویکرد مناسبی برای کاهش آسیب پذیری کشاورزان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطی در مناطق روستایی است و می توان در فرآیند کاهش پیامدها و آسیب های ناشی از خشکسالی بر مدیریت ریسک تأکید داشت.
تفکر سیستمی و کاربردهای آن در مدیریت ریسک واحد تجاری مطابق با کوزو
منبع:
پژوهش حسابداری دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
53 - 68
حوزه های تخصصی:
تفکر سیستمی پارادایم یا الگویی کلی است که بر مبنای برتری کل به جزء، پایه گذاری شده است. در چنین تفکری، رفتار یک سیستم به رفتار مجزای عناصر آن وابسته نیست، بلکه انعکاسی از چگونگی ارتباط اجزای آن است. مدیریت ریسک واحد تجاری مطابق با کوزو، از هشت مولفه که دارای ارتباط با یکدیگر می باشند، تشکیل شده است و هر کدام از آنها می تواند تحت تأثیر تفکر سیستمی قرار بگیرد. مزیت تفکر سیستمی این است که نه تنها می تواند هشت مولفه را مورد تحلیل قرار دهد، بلکه این توانایی را ایجاد می کند تا مدل مدیریت ریسک واحد تجاری، در یک سازه تحلیلی واحد و نگاهی کل نگرانه مورد ملاحظه قرار گیرد. اهداف اصلی این مقاله، حمایت از بکارگیری تفکر سیستمی موفق در چارچوب مدیریت ریسک واحد تجاری کوزو و همچنین شناسایی فرصت های پژوهشی مرتبط با تفکر سیستمی و مدیریت ریسک واحد تجاری می باشد. با توجه به محدودیت های موجود در فرایند مدیریت ریسک واحد تجاری، رویکرد تفکر سیستمی به آن باعث تسهیل بررسی عدم اطمینان و پیچیدگی های سازمان می شود و تصویری واضح تر نسبت به تهدید های سازمان فراهم می کند.
اعتباریابی ابعاد و مؤلفه های فرهنگ ریسک: کاربرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ ریسک، از موضوعات جدیدی است که پس از وقوع بحران های مالی وارد ادبیات مدیریت ریسک شده است. درحالیکه پژوهش های متعددی در خصوص مدل های کمّی مدیریت ریسک صورت گرفته، با وجود این، جنبه های رفتاری مدیریت ریسک، که در مفهوم فرهنگ ریسک تجلی می یابد، نیازمند تلاش های فکری، توسعه تئوری ها و انجام پژو هش های بیشتری است. هدفاصلیاینپژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های فرهنگ ریسک در راستای دستیابی به مقیاسی برایشناساییوسنجش فرهنگ ریسک است. از سوی دیگر یک گام مهم و حیاتی در هر پژوهشی تصمیم گیری در خصوص مؤلفه های مناسب هر سازه است. نگه داشتن مؤلفه های نامناسب و حذف مؤلفه های با اهمیت جهت گیری مطالعات را گمراه می سازد. در این پژوهش شیوه دلفی فازی به عنوان یکی از فنون تحلیل علمی برای دستیابی به اتفاق نظر میان اعضای پنل برای تعیین مؤلفه ها و ابعاد فرهنگ ریسک بکار برده شده است. این روش ابهام، تنوع و تفاوت دیدگاه ها را در میان آنها کاهش می دهد و با دادن اطمینان از اینکه آیا داده های جمع آوری شده از اعتبار لازم برخوردار هستند، کیفیت مؤلفه های انتخاب شده را افزایش می دهد. بدین منظور پرسشنامه ای با بهره گیری از نتایج پژوهش های پیشین تدوین و برای اعضای پنل که شامل مدیران ریسک نظام بانکی بودند ارسال شد. روش دلفی فازی دراین پژوهش درمجموع در دو دور به انجام رسید. اعضای پنل دلفی در مجموع 56 مؤلفه، 13 بعد فرعی و 4 بعد اصلی را به عنوان ابعاد و مؤلفه های فرهنگ ریسک در صنعت بانکداری تشخیص دادند. 2 مؤلفه نیز به عنوان نتایج ملموس فرهنگ ریسک شناسایی شد.
ارایه مدل مفهومی جهت مدیریت بافرها در مدیریت زنجیره بحرانی پروژه های نفت و گاز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تعیین عوامل تاثیرگذار در انتخاب اندازه بافرها با توجه به ریسک های پروژه است که همواره این عوامل به دلیل آنکه حسی و شهودی هستند، دقیق محاسبه نمی شوند و همچنین به دلیل کمبود منابع و زمان موجب تاخیر در پروژه شده و یا بیشتر از نیاز واقعی فعالیتهای پروژه در نظر گرفته می شوند که این امر هزینه های پروژه را افزایش می دهد. از طرف دیگر در این مقاله سعی شده تا روابط و تعامل ریسکها با یکدیگر شناسایی شده و در قالب مدلی مفهومی ارائه گردد. در مدل ارایه شده ریسکهای پیشران و وابسته تعیین خواهند شد که در بستر مدل مفهومی ارائه شده می توان با مدیریت ریسک های پیشران بر اندازه بافرهای کل پروژه تأثیر گذاشته و شاخص های زمانی و هزینه ای پروژه را در حد قابل قبولی بهبود ببخشد. به منظور ارائه مدل مفهومی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شده است و برای فراهم ساختن اطلاعات کیفی مدل مصاحبه های عمیق با بیست و هفت نفر از خبرگان و مدیران پروژه های بزرگ در حوزه نفت و گاز انجام شده است. بر اساس مدل مفهومی ارایه شده و همینطور تحلیل همزمان، مشکلات ناشی از پیچیدگی و شناخت کم از مسایل فنی پروژه عاملِ اصلی است که باعث می شود مدیران و پیمانکاران مجبور به افزایش سطح بافرها شوند.
مدل مدیریت ریسک مبتنی بر سطوح بلوغ، قابلیت های منابع انسانی و کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی جهت مدیریت ریسک مبتنی بر سطوح بلوغ توانایی های کارکنان و کیفیت آموزش در کارکنان شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی.است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد صنعت نفت و گاز کشور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع ده نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی کارکنان مجتمع گازی پارس جنوبی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول کوکران 380 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختاریافته (بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته (بخش کمی) استفاده شد. به منظور محاسبه پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار استفاده شد که نتایج بیانگر پایایی و روایی مصاحبه بود. به منظور بررسی روایی پرسشنامه نیز از روایی صوری، محتوا و سازه استفاده شد و به منظور محاسبه پایایی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه محقق ساخته بود. برای تحلیل داده های کیفی پژوهش از طریق تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش کمّی نیز با توجه به سؤال های پژوهش از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جداول توزیع فراوانی و نمودار) و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای) و با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شد. نتایج نشان داد که مؤلفه های ارتقای کیفیت آموزشی شامل فردی (0.78)، آموزشی (0.84) و سازمانی (0.80)، سطوح قابلیت های منابع انسانی شامل سطوح مقدماتی یا ابتدایی (0.83)، مدیریت شده (0.83) پیش بینی شده (0.87)، تعریف شده (0.48) و بهینه شده (0.29) بود و مدیریت ریسک نیز شامل مولفه های نوآوری (0.67)، محیط ریسک پذیر (0.73)، ریسک پذیری مدیریتی (0.84)، کارایی هیأت مدیره (0.67) و مدیریت ریسک یکپارچه (0.65) بود؛ ارتقای کیفیت آموزش (0.44) و سطوح بلوغ قابلیت های منابع انسانی (0.41) بر مدیریت ریسک تأثیر داشت؛ بر اساس مؤلفه های شناسایی شده مدلی ارائه شد که برازش مناسبی داشت.
تحلیل حساسیت برآورد هزینه انجام کار در پروژه ها با تکنیک مدیریت ارزش حاصله و در نظر گرفتن عوامل کیفیت و ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۷
187 - 214
حوزه های تخصصی:
تخمین هزینه انجام پروژه، یکی از مهم ترین مسائل در انجام و اجرای پروژه ها می باشد. روش مدیریت ارزش حاصله (EVM) یک تکنیک برای پاسخگویی به این سؤال مهم و کلیدی است. در روابط ارائه شده برای ارزیابی و تخمین هزینه انجام پروژه، عملکرد پروژه براساس داده ها و اطلاعات قبلی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه تخمین دقیق تری از هزینه انجام پروژه در هر مرحله از آن است. از این رو، علاوه بر عملکرد هزینه ای و زمان بندی گذشته در پروژه، دو عامل کیفیت و ریسک نیز مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین عدم قطعیت در زمان انجام فعالیت ها، به عنوان یک متغیر در محاسبات و پیش بینی ها لحاظ گردیده است. نتایج پژوهش که با استفاده از یک مثال تشریح شده، نشان می دهد که اضافه شدن دو عامل ریسک و کیفیت در محاسبات مربوط به تخمین هزینه انجام کار، حدود 40درصد بر پیش بینی هزینه انجام پروژه و پیش بینی عملکرد آینده پروژه تأثیرگذار هستند و اطلاعات دقیق تری در جهت اجرای مؤثر پروژه، به مدیران و ذینفعان خواهند داد. همچنین عدم قطعیت در پیش بینی مدت زمان انجام فعالیت ها نیز تأثیر حدود 35 % بر تخمین هزینه انجام کار دارد.