مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
صفویه
حوزه های تخصصی:
از دیرباز طرح ورنگ انواع پوشاک همواره معرف اقوام و طبقات مختلف اجتماعی بوده و دراین میان لباس و به ویژه کلاه دولت مردان اهمیت ویژه ای داشته است. باتوجه به ارتباط میان مشاغل مردان و پوشش ایشان در دوره صفوی، در مواجهه با نگاره ها و دیوارنگاره های این دوران همواره این سؤال مطرح می شود که: تصاویر به نمایش درآمده از کلاه مردان در دیوارنگاره های چهلستون اصفهان معرف کدام یک از مناصب دربار صفوی است؟ ازآنجاکه در نسخ خطی برجای مانده از این دوره نمونه های تصویری و شرح مناسبی موجود نیست، علاوه بر معدود اسناد موجود، سفرنامه ها منبع و سند مکتوب درنظر گرفته شدند. نتایج پژوهش نشان داد که ساختار جامعه صفوی هرمی بود که در رأس آن پادشاه جای داشت و سایر مراتب در ذیل، و هریک متناسب با شأن و شغل خود کلاهی ویژه داشتند. «تاج حیدری» معروف ترین کلاه عصر صفوی، از سقرالات سرخ با دوازده ترک، نشان ویژه قورچی ها و قوللر در جنگ بود. این تاج پس از شاه اسماعیل و شاه طهماسب جنبه تشریفاتی یافت؛ شاه و درباریان دور آن دستاری سپیدرنگ می پیچیدند، آن را به انواع جواهرات می آراستند و به صورت «تاج طومار» برسر می گذاشتند. «مندیل» کلاهی بود که قوالان و ساقی ها به صورت آزاد از پارچه راه راه یا زربفت دور سر می پیچیدند. روحانیان و حافظان قرآن مندیل هایی ساده از جنس آق بانو داشتند. «بورک» کلاهی بود از جنس پارچه با آستری از خز، مخصوص شاطران و جزایری ها، که شاه عباس آن را رواج داد. تأثیرپذیری از کلاه اروپاییان فقط در چند نگاره به چشم می خورد و در سفرنامه ها ذکر نشده است. این مقاله حاصل پژوهشی است که براساس روش تحقیق تاریخی صورت پذیرفته و در انتخاب اسناد مکتوب تاحد ممکن به منابع و اسناد دست اول مراجعه شده است.
مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر معماری کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاروانسراها از جنبه کارکردی، جایگاه مهمی در تاریخ معماری ایران دارند و عمده تحقیقات، معطوف به ویژگی های عملکردی آنها بوده است. با این حال، این گروه از بناها نیز حاوی خصوصیات زیبایی شناسانه است. سنجش زیبایی در دو بعد حجم کلی ساختمان و تزئینات در کاروانسراها قابل بررسی است. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه پرداخته است. در این مقاله، گردآوری داد ه ها از طریق اسناد کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل آماری و نرم افزار های آماری SPSS و R انجام شده است؛ بدین صورت که برای بررسی فرضیه سنجه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه، ۱۲ نمونه از دوره قاجاریه و ۱۲ نمونه از دوره صفویه به روش نمونه گیری خوشه ای از نقاط مختلف انتخاب شده و پس از اندازه گیری ابعاد هر کدام از نمونه ها، نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف مورد تأیید واقع شد. در ادامه با توجه به نرمال بودن داده ها، از آزمون لون و t با دو نمونه مستقل، برای بررسی نهایی فرضیه های پژوهش استفاده شده است. پس از انجام آزمون های مذکور، با توجه به اینکه میزان سطح معناداری برای متغیرها و تناسبات مورد بررسی در سطح اطمینان95 %، از ۰۵/ بیشتر بوده، لذا فرضیه تشابه تناسبات حاکم بر کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران در دوره های صفویه و قاجاریه مورد قبول واقع شده است. یافته ها نشان می دهند که در شکل یابی کاروانسراهای صفوی و قاجار، تداوم و پیوستگی در تناسبات کالبدی دیده می شود.
مروری بر سیر تغییرات ساختاری و آسیب دیدن تزئینات در بقعه شاه عباس دوم در قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقبره شاه عباس دوم صفوی در ضلع شمالی ضریح مطهر حضرت معصومه (س)، بقعه ای 12ضلعی با ارتفاع تقریبی 12 متر است که در سال 1077 ق. ساخته و با انواع تزئینات مختلف مانند نقاشی روی ازاره سنگی و گچ، طلاکاری و کتیبه سنگی تزئین شده است. در این مقاله توصیفی- تحلیلی، تغییرات به وجود آمده در ساختار بقعه شاه عباسی در طول زمان و آسیب های ایجاد شده بر بنا و تزئینات آن مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه تغییرات ساختاری بنا در طول زمان مانند تعویض سنگ های کف، جابجایی ازاره های دیوارها، مسدود کردن دریچه های سقف و نورگیرها به خاطر افزایش روزافزون زوّار اجتناب ناپذیر بوده است، با این حال تأثیرات مخرب آن بر تزئینات به وضوح دیده می شود. در بناهای تاریخی، نمی توان تزئینات وابسته به معماری را جدای از کالبد بنا دانست، این پیوستگی و درهم تنیدگی در بناهایی با کارکرد مذهبی بیشتر نمایان است. تغییرات ساختاری در بنای مورد مطالعه بدون هیچ ملاحظه ای نسبت به حفظ تزئینات، یا به حداقل رساندن آسیب به آنها صورت گرفته است. مطالعه اخیر مؤید این نکته است که تغییرات ساختاری در یک بنای تاریخی بر آسیب دیدن تزئینات وابسته به معماری تأثیر مستقیم و قابل توجهی دارد. بنابراین تغییرات کالبدی بنا (با ت وجه به تأکید مجامع بین المللی مربوطه) باید با ملاحظات خ اص در م ورد حفظ تزئین ات آن صورت پذیرد.
نگاهی به تاریخ شهرسازی ایران در دوره صفوی: نمونه موردی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
33 - 61
حوزه های تخصصی:
شواهد و مدارک نشان می دهد تا پیش از دوره صفوی، ساختار فضایی شهر کرمان بر سه عنصر مسجد جامع مظفری، کهندژ و بازار کوچک استوار بود، اما در دوره صفوی این ساختار دگرگون شد. بررسی متون و آثار موجود نشانگر تحوّلات قابل توجه در دوره صفوی در ساختارهای شهری کرمان است. پرسش های این پژوهش این است که ویژگی های تاریخی معرّف ساختار کالبدی-فضایی و تغییرات فضاهای ارتباطی شهر کرمان در دوره صفوی بر چه مبنایی بوده است؟ آیا شهر کرمان بر اساس الگوی شهرسازی اصفهان در دوره صفوی ساخته شده است؟ فرضیاتی که در ارتباط با این پرسش ها قابل طرح است، ساخت میدان گنجعلی خان در روند گسترش و تحوّلات بعدی شهری کرمان، به ویژه در زمان قاجار تأثیر چشمگیری داشت. با ساخت میدان، محلّه هایی در نزدیک میدان و اصولاً در شمال آن، بازسازی و محلّه های جدیدی هم احداث شد. در همین راستا در زمان شاه عباس دوم نیز در جنوب شهر در فاصله بین کهندژ و مجموعه گنجعلی خان، بازاری ساخته شد. هدف نوشتار حاضر مطالعه تغییر و تحوّلات و ارتباط ساختارهای شهری کرمان در دوره صفویه است. نتایج این تحقیق نشان داد که در دوره صفوی، حاکمان محلّی نقش مهمّی در تغییر ساختارهای شهری داشتند و جهت توسعه شهر از جنوبی-شمالی، به غربی- شرقی تغییر یافت؛ همچنین میدان، نقش ساختار اصلی شهر کرمان را داشته و بیشتر تغییر و تحوّلات پس از دوره صفوی بر پایه این عنصر مهم شهری صورت گرفته است.
زمینه های ایجاد، عملکرد و دگرگونی های منصب سرداریِ خراسان در دوره متأخّر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه صفویه ساختار اداری حکومت های پیشین را اخذ کردند؛ لیکن با توجّه به دگرگونی ها و تحوّلات کوچک و بزرگی که خود در پی آن بودند، در این ساختار نیز دگرگونی ها و تحوّلاتی پدید آوردند؛ ازجمله این تغییرات، ایجاد منصبی نوین در امور نظامی ایالت خراسان و سرزمین های پیرامون آن به نام منصب «سرداری خراسان» بود. این منصب در دوره شاه صفی به دیگر مناصب نظامی افزوده شد و تا پایان حکومت صفوی، بخش بزرگی از امور نظامیِ جغرافیایِ وسیعی از طریق آن سامان یافت. این جغرافیا شامل نواحی مختلف خراسان (هرات، مرو و مشهد) و همچنین کم وبیش سرزمین های پیرامون آن مانند استرآباد، قندهار و سیستان بود. در جستار حاضر نگارندگان کوشیده اند به این پرسش پاسخ دهند که زمینه های ایجاد منصب سرداری خراسان و همچنین عملکرد و دگرگونی ها و تحوّلات آن چه بوده است؟ جستار به روش توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری داده های موجود در منابع صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که سرداری خراسان، نتیجه احساس ضرورت به نشان دادنِ واکنشی یکپارچه و هماهنگ در آغاز در برابر یورش ها و حملات ازبکان و سپس اقوام دیگری چون گورکانیان، بلوچ ها و افغان ها و همچنین در راستای سیاست نفوذِ هرچه بیشترِ حکومت مرکزی در امور ایالات بوده است. این امر با گماشتن یکی از بزرگانی که عموماً وابسته به دربار بوده اند به سرداری و اعزام به خراسان صورت پذیرفته است و بسته به عواملی مانند میزان قدرت و اقتدار شاهان و اهتمام به امور خراسان در دوره هایی مانند دوره شاه سلیمان و مقطعی از پادشاهی شاه سلطان حسین به شدّت تضعیف شده است. همچنین این منصب در تاریخچه خود دچار دگرگونی هایی ازجمله جمع بین سرداری و ایالت شده و تا واپسین سال های حکومت صفوی (سقوط اصفهان) و حتّی پس از آن ادامه یافته است.
تبیین و تحلیل نقش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در اقتصاد ایران اواخر دوره صفوی با تکیه بر نظریه اعتماد زتومکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
125 - 151
حوزه های تخصصی:
دوره صفویه (1135-907ق/ 1722-1502م) یکی از مهم ترین دوره های تاریخ ایران است. ایران در این دوره به ویژه در عهد شاه عباس اول (1038-978ق/ 1629-1571م) در عرصه های گوناگون سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی به رونق و شکوه قابل توجهی دست یافت. اکنون سؤال اصلی آن است که با توجه به نقش مؤثر مؤلفه های فرهنگی اجتماعی در نظام اقتصادی آیا وضعیت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، در اواخر دوره صفویه جهت رشد و استمرار رونق اقتصادی مهیا و مناسب بوده است؟ بر همین اساس در این جستار که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی دوره صفوی انجام شده است با تکیه بر شاخصه های اعتماد شکننده در جوامع سنتی مبتنی بر نظام های سیاسی استبدادی که در نظریه جامعه شناختی پیوتر زتومکا صورت بندی شده است شاخصه های مذکور در اواخر دوره صفوی بررسی شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد ایران در واپسین دهه های دوره صفوی با توجه به وضعیت شاخصه های مذکور و نیز وجود کارکردهای مستعدی که در فقدان اعتماد عمومی و ضعف سرمایه اجتماعی در جامعه ظهور می کنند از سرمایه اجتماعی پایین و اعتماد عمومی شکننده ای برخوردار بوده و به همین دلیل ظرفیت توسعه اقتصادی و امکان استمرار رونق اقتصادی درازمدت را نداشته است.
تحلیل تاریخی عوامل موثر بر رشد موقعیت سمیرم علیا در نیمه دوم عصر صفوی (1135-1006 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر سمیرم علیا با وجود نزدیکی به سومین پایتخت صفویان، اصفهان، کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. این مساله معلول کم توجهی منابع آن دوره بوده است. با این حال، بررسی حیات سمیرم علیا در نیمه دوم عصر صفوی، رشد و ترقی آن شهر به نسبت نیمه نخست این عصر را نشان می دهد. به این ترتیب مسأله پژوهش پیش رو، بررسی عوامل موثر در ساخت، رشد و تقویت جایگاه آن شهر در نیمه دوم عصر صفوی است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای به بررسی مساله فوق پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد برآیند شرایط اقلیمی سمیرم علیا به همراه نزدیکی به اصفهان آن منطقه را بخصوص در نیمه دوم عصر صفوی واجد کارویژه اقتصادی برمحور دامداری و کشاورزی کرده بود. این کارویژه برای برطرف کردن نیازهای پایتخت ضروری به نظر می رسید. از این رو در کانون توجه حکام صفوی قرار گرفت. سمیرم علیا در راستای همین توجه و با کوچ اجباری خاندان چوله به آنجا به عنوان خاندانی حکومتگر از سوی صفویان، ضمن افزایش کارکردهای پیشین، به شهری نظامی بر سر راه پایتخت به کهگیلویه و لرستان، که کانون بحران هایی درازدامن در این دوره بود، نیز تبدیل شد. سرانجام، حضور همزمان افرادی از خاندان چوله در مناصب درباری نیز باعث رشد جایگاه این شهر در نیمه دوم عصر صفوی شد.
واکاوی نقش فرهنگ سیاسی تشیع در شکل دهی به وحدت اجتماعی ایران از دوره صفویه تاکنون
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
105 - 128
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف نقش فرهنگ سیاسی تشیع در شکل دهی به وحدت اجتماعی ایران از دوره صفویه تاکنون تدوین شده است. همان طور که در تعریف فرهنگ سیاسی تشیع باید اذعان کرد، این اصطلاح درواقع بخش عظیمی از اعتقادات و ارزش های مذهب تشیع را شامل می شود که از منابع و رویکردهای گوناگون شیعی حاصل شده و درواقع وسیله و ابزار کنش و واکنش های شیعیان در برابر نظام های سیاسی است. این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و با استفاده از متون کتابخانه ای و تاریخی به این نتایج دست یافته است که فرهنگ سیاسی تشیع از دوران صفویه تاکنون علاوه بر معنابخشی، دارای کارکرد وحدت بخشی، هویت بخشی و مشروعیت بخشی نیز بوده و توانسته است در نظم و انضباط جامعه ایران و حتی بهداشت روانی، تعلیم و تربیت جامعه را تحت تأثیر آموزه های خویش قرار دهد. از سوی دیگر، فرهنگ سیاسی شیعه در دوره صفویه به تقابل با دیگر جریان های انحرافی و تقابل با حکومت سنی مذهب عثمانی انجامید. در دوره قاجاریه و با الهام از آموزه های جورستیزانه امامان و ائمه با اتحاد و وحدت جامعه به تقابل با ظلم و جور سلاطین قاجار و مبارزه با قراردادهایی مانند رویترز، تنباکو و... پرداخت. در دوره پهلوی این فرهنگ در تقابل با ملی گرایی افراطی و باستان گرایی قرار گرفت و سبب اتحاد مردم در سرنگونی پهلوی شد و درنهایت در دوره کنونی هم نقش مهمی در شکل دهی به ساخت جامعه و تحولات آن داشته است و به عنوان یک منسجم بخش اجتماعی از زمان صفویه تاکنون مؤثر بوده است.
بررسی حالات پیکره های انسانیدر نگارگری دوره صفوی
حوزه های تخصصی:
بازنمایی حالات انسانی در نگارگری صفوی در عین منحصر بفرد بودن، از الگوهای خاصی نیز پیروی میکرده است. این روش ترسیم برخی از پژوهشگران را به قضاوت نادرست در این امر کشاند و مدعی شدهاند که نگارههای این دوره خشک و همسان هستند؛ این در حالی است که نحوه بیان حالات انسانی در نگارگری صفوی، تحت تأثیر نظرات حامیان زمانه، شرایط اجتماعی، فرهنگی، مذهب و فردیت هنرمند، متفاوت از دورههای قبل است. در این مقاله عوامل تاًثیر گذار بر نحوه بیان حالتهای پیکرههای انسانی چون : ادبیات، باورهای مذهبی، قراردادهای چهره نگاری و همچنین آثار تنی چند از نگارگران دوره صفوی که از لحاظ بیان حالت پیکرهها بارز می باشد ، مورد بررسی قرار گرفته است . بنظر می رسد در نگارگری اوایل دوره صفویه پیکره ها آرمان گرایانه ترسیم می شده اند. تاثیرات هنر غرب و نیز کم رنگ شدن حمایت پادشاهان و درباریان موجب شد تا نگاره های تک برگ که توسط مردم سفارش داده می شد رواج یابد و موضوعات نیز از ادبیات فاصله گرفته و اغلب مسائل روزمره و شخصیت های گوناگون انسان مورد توجه نگارگران قرار گرفت، لذا بیان حالت انسانی در این دوره، نمود بیشتری می یابد. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی تهیه شده است؛ نحوه نمایش حالات انسانی دوره صفوی مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی نقشمایه های منسوجات نفیس مخمل در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
از اوایل قرن 10 پیش از میلاد تا قرن 15 میلادی فن نساجی در حکومت صفویه به منتها درجه کمال رسید. حمایت شاهان صفوی (شاه اسماعیل، شاه طهماسب، شاه عباس) از هنر بافندگی، توانمندی و رونق تجاری ایران در اروپا، مهارت و بلندنظری استادان و مواد مناسبی که در کارگاه های بافندگی به کار می رفت از عناصر تأثیرگذار در تولید بافته های فاخر و نفیس بود و دولت صفوی و هنرمندان ایرانی را برای همیشه در جهان سربلند و پرآوازه کرد. انواع مخمل، زری و دیباج از نفیس ترین و مهم ترین تولیدات کارگاه های دوره صفوی بود. بافت منسوجات نفیس در عصر صفوی با رهبری استادان نقاش و بافنده در چهار سبکِ تبریز، یزد، اصفهان و کاشان دسته بندی می شود. منسوجات نفیس مخمل نیز در تمامی سبک ها با طرح و نقوش رایج صفوی بافته شده است. در این تحقیق به طور اختصاصی تاریخچه مخمل و انواع مخمل های دوره صفویه، استفاده از نمادها و نقشمایه های انسانی، گیاهی و حیوانی در پارچه های مخمل و رنگ های به کار رفته در این منسوجات نفیس از زوایای گوناگون بررسی شده است. تعداد نمونه بررسی شده 21 قطعه پارچه مخمل صفوی بوده است که طرح و نقش، رنگ، سبک و مشخصات این منسوجات بیان شده است. با توجه به تحقیقات و مستندات تاریخی، نقش پردازی های منسوجات نفیس مخمل متأثر از عوامل بسیاری همانند توانمندی و مهارت استادان، وقایع سیاسی و فرهنگی، مسائل مذهبی، روابط اروپاییان و سلیقه شاهان بوده است که منتج به تولید آثار فاخر مخمل با سبک های هنری و خاص شده است. بی توجهی به هنرمندان نساج، نقاش، و استادان و هنر های وابسته و نبود حمایت مالی از آن ها، و مسائل سیاسی و اقتصادی سبب افول و انحطاط کارگاه های نساجی شد که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش با روش مروری و استناد به منابع کتابخانه ای و مصاحبه انجام شده است. بخش کوچکی از این پژوهش به صورت میدانی و مصاحبه با استادان مخمل باف در سازمان میراث فرهنگی کاشان و تهران انجام شده است.
نقد و بررسی نظریه ادعای مهدویت شاه اسماعیل اول صفوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
21 - 42
حوزه های تخصصی:
در آستانه ظهور صفویان افکار غالیانه گسترش زیادی یافته بودند. به موازات این شرایط، انتشار اخبار آخرالزمانی مبنی بر وقوع یک رستاخیز شیعی، زمینه را برای ادعاهای مهدوی مساعد می ساخت. با به قدرت رسیدن صفویان به نظر می رسد در بخش موعودگرایی، گفتمان شیعی به یک ثبات قابل قبول رسیده و کمتر مهدی دروغینی پا به عرصه نهاد. اما در این بین، نظریه ای مطرح شده که خودِ مؤسس سلسله صفوی را به عنوان مدعی مهدویت معرفی می کند. این پژوهش با استفاده از داده های کتابخانه ای این موضوع را مورد بررسی بیشتری قرار داده و سعی خواهد داشت در مورد اصل وجود یا عدم وجود چنین ادعایی از سوی شاه اسماعیل و چرایی مطرح شدن این نظریه توسط محققان به نتیجه برسد. به نظر می رسد صادرکنندگان این نظریه، صفویه شناسان غربی باشند که از روی عدم شناخت کافی نسبت به مذهب تشیع، تصوف و ظرافت های موجود در اشعار و ادبیات فارسی و ترکی در این زمینه ابراز عقیده کرده اند.
آموزه های سیاسی نهج البلاغه در رساله طب الممالک قطب الدین نیریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین رسائل سیاسی در اواخر دوره صفویه، رساله "طب الممالک" است که توسط «سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی»درباره اصلاح شیوه حکمرانی تألیفیافته است. بخش قابل توجهی از این رساله، دربردارنده آموزه های سیاسی نهج البلاغه است که نیریزی با استمداد از آن، در پی اصلاح وضعیت نامطلوب اجتماعی و سیاسی عصر خود برآمده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلیو با رویکردکتاب خانه ای-اسنادی درصدد است تا جایگاه نهج البلاغه را در حل چالش های اجتماعی و سیاسی در این دوره ارزیابیکرده است.یافته های پژوهش نشان می دهدکه رسالهنیریزی ادغامی از اندیشه سیاسی نهج البلاغه، اندیشه پادشاهی و اخلاق سیاسی شکل گرفته است و با استناد از آموزه های سیاسی نهج البلاغه، درصدد پاسخگویی به مسائلی از قبیل فساداداریوبحراناقتصادی،نبودنهادنظارتیدر قدرت،بی اعتناییبه فرامین قرآنی وسنت معصومین بوده است.
تأثیر مذهب بر روایت های تاریخ نگاری هنر عصر صفویه (با تأکید بر خوشنویسی، نگارگری و موسیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
100 - 127
حوزه های تخصصی:
مذهب در دوره صفویه بر جنبه های مختلف فرهنگی و تمدنی تأثیرگذار بوده است، به گونه ای که مذهب به عنوان عاملی مهم در فراز و فرود هنرهای گوناگون در جامعه و ثبت آن در تاریخ نگاری این عصر نقش زیادی داشته است. در این پژوهش جایگاه مذهب و تأثیر آن بر هنر در پنج دسته از منابع تاریخی شامل: تاریخ نگاری سیاسی، تاریخ نگاری هنر، رساله های هنری، سفرنامه ها و تذکره ها، مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش در این مقاله به شیوه تاریخی و کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سوال اصلی است که عقاید مذهبی چه تأثیری بر هنر عصر صفویه با تکیه بر تاریخ نگاری این دوره دارد؟ یافته های پژوهش بیانگر آن است که نوع نگاه هرکدام از این تاریخ نگاری ها به مسئله هنر با توجه به دیدگاه مذهبی حاکم بر جامعه متفاوت است. ترتیب اهمیت هنرها در تاریخ نگاری صفویه براساس اهمیت مذهبی ابتدا به خوشنویسی و در گام بعدی و با ملاحظات خاص به نگارگری و موسیقی اختصاص دارد.
مطالعه تحلیلی شاخصه های کالبدی دفاع غیرعامل در معماری کاروانسراهای عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
305 - 329
حوزه های تخصصی:
مطالعه تحولات دوره صفویه بیانگر آن است که علاوه بر عوامل گوناگون، امنیت نیز یکی از زیربناهای لازم برای شکل گیری اقتدار و ثبات سیاسی، تضمین تجارت و بازرگانی، اقتصاد شکوفا، ایجاد شبکه منظم راه ها و... بوده است. هرچند تاریخ پر نوسان این دوره و نبردهای متعدد پادشاهان صفوی با سپاهیان عثمانی و ازبک ها نشان می دهد که مفهوم امنیت در آن روزگار معنای چندانی نداشته است اما همین موضوع سبب شده تا در تمامی دوره ها برای تأمین امنیت راه ها به مکان یابی و شکل معماری کاروانسراها توجه شود. در حوزه امنیتی، مفهوم دفاع، به دفاع عامل و غیر عامل قابل تفکیک است. اگرچه اهداف و جهت گیری هر دو حوزه مبتنی بر حفظ امنیت و کاهش آسیب پذیری در زمینه های مختلف انسانی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حاکمیتی است اما تدابیر به کار گرفته شده در حوزه دفاع غیرعامل، متفاوت از دفاع عامل است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل شاخصه های کالبدی دفاع غیرعامل در معماری کاروانسراهای دوره صفوی به منظور بازشناسی نقش معماری در تأمین امنیت است. شناخت عوامل و عناصر کالبدی ایجاد امنیت در معماری کاروانسراها می تواند در شناخت هرچه بیشتر ارزش های معماری گذشته و پیوند آن با دانش جدید در حوزه معماری و پدافند غیرعامل نیز مؤثر باشد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است و جهت دست یابی به اطلاعات موردنیاز از مطالعات اسنادی بهره گرفته شده است. در راستای هدف فوق، اصول پدافند غیرعامل از دیدگاه متخصصان این حوزه، در کاروانسراها مورد شناسایی قرار گرفته و با تطبیق این اصول با چهل وسه باب کاروانسرا در چهار گروه شکلی و در اقلیم های گوناگون جدولی حاصل آمده که بیانگر میزان توجه به هر یک از عناصر کالبدی ایجاد امنیت در گونه های متفاوت است. نتایج حاصل از نمونه های مذکور بیانگر آن است که رابطه و میزان کاربرد هریک از عوامل دفاع عامل و یا غیرعامل در کاروانسراها، وابسته به موقعیت جغرافیایی و وضعیت اقلیمی منطقه، اهمیت راه ها و عملکرد کاروانسراها متغیر بوده و در شرایطی که دفاع عامل، به هر دلیلی مقدور نبوده از قابلیت های معمارانه دفاع عامل به بهترین شکل ممکن بهره گرفته شده است.
گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های بومی دوره صفویه و قاجاریه شهر تاریخی نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری خانه های بومی در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر مبتنی بر ملاحظات اقلیمی، کارکردی و فرهنگی در ترکیبی از فضاهای باز، نیمه باز و بسته شکل گرفته است. هر کدام از این فضاها نیز به نوبه خود و متناسب با شرایطی که ذکر شد (و به ویژه خصوصیات اقلیمی و تنظیم شرایط محیطی) در انواع و گونه های مختلفی پدید آمده اند. در این میان، فضاهای نیمه باز عمدتاً به مثابه حلقه واسط و عرصه های مابین فضاهای باز و بسته، دارای جایگاه ویژه و قابل مطالعه ای هستند. نگاهی به خانه های بومی شهر نایین به عنوان یکی از شهرهای واقع در اقلیم گرم و خشک حاشیه کویر نیز نشان از آن دارد که در معماری این خانه ها توجه ویژه ای به شکل گیری فضاهای نیمه باز شده و انواع مختلفی از این فضاها را پدید آورده است. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی فضاهای نیمه باز در خانه های صفوی و قاجار شهر نایین به انجام رسیده و سعی در شناسایی مؤلفه ها و ویژگی های معماری این فضاها و تبیین نسبت آنها با دیگر فضاهای مرتبط داشته است. شیوه پژوهش این مقاله مبتنی بر روش تحقیق توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی بوده و داده های مورد نیاز خود را از طریق مشاهدات میدانی، رجوع به منابع کتابخانه ای، مستندات تاریخی و همچنین مراجعه به منابع شفاهی گردآوری نموده است. به منظور تحدید دامنه تحقیق، پژوهش حاضر صرفاً بر خانه های متعلق به دوره های صفوی و قاجار شهر نائین متمرکز گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آنست که عموماً در خانه های بومی صفوی و قاجاری نایین، فضاهای نیمه باز علی رغم دارا بودن نسبت های متنوعی از کل مساحت بنا به طور متوسط با مساحتی در حدود 6% از کل فضاها در ترکیب با فضاهای باز و بسته خانه ها به کار گرفته شده اند. در همین رابطه، سه گونه فضای نیمه باز شامل «ایوان»، «ایوانچه» و «تالار» قابل شناسایی است که هر کدام از آنها به لحاظ شکل، نحوه مکانیابی و عملکرد دارای ویژگی های مختص خویش بوده اند.
معرفی و بررسی نسخه های خطی «خلد برینِ» واله اصفهانی و نگاهی به دیدگاه تاریخ نگارانه او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۷)
223 - 263
خلد برین ، تألیف محمد یوسف قزوینی اصفهانی مشهور به واله اصفهانی، یکی از مهم ترین تواریخ عمومی نگاشته شده در عصر صفوی است. دسترسی مؤلف به اسناد حکومتی و اطلاع از وقایع سیاسی و آشنایی با بزرگان و امرای این دوره و این نکته که خودِ مؤلف در زمره منشیان و صاحب منصبان نیمه دوم عصر صفوی بوده، موجب شده تا اثر وی مهم ترین تاریخ عمومی این دوره، از مرگ شاه عباس اول تا پایان دوره صفوی، محسوب شود. به رغم این که مجلد مربوط به تیموریان و ترکمانان و همچنین عمده بخش های مربوط به روضه هشتم این کتاب که مربوط به دوره صفوی است منتشر شده، با این حال هنوز معرفی و بررسی کامل و مفصلی از تمامی نسخه های موجود و محتوا و مختصات آن ها صورت نگرفته است. در مقاله حاضر کوشش شده تا، با مروری به بینش تاریخ نگارانه واله اصفهانی، نسخه های موجود از خلد برین که در دسترس نگارنده بوده معرفی و بررسی شود و اطلاعات نسخه شناختی و خصوصیات هر نسخه مورد مطالعه قرار گیرد.
بررسی تأثیرات اجتماعی و اقتصادی ظهور استعمار بر شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس در عصر صفوی (سده 10 و 11 هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس طی دوران اسلامی میراثی فرهنگی و تمدنی را بنیان نهادند، اما طی سده 10 و 11 قمری، تغییر شرایط و ظهور دو جریان هم زمان استعمار با مبانی فکری و سیاسی جدید و استبداد حکمرانان نورسیده عثمانی بر حیات اجتماعی آنان تأثیراتی گذاشت. این تأثیرات عمیق بیش از هر چیز ناشی از این مبنای اساسی بود که به واسطه تمرکز بینش و روش نوین اقتصادی و فرهنگی عناصر استعماری بر حوزه دریاها، تأثیر استعمار بر ساحل نشینان خلیج فارس از نظر کمی و کیفی عمیق تر و گسترده تر بوده است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر پدیده استعمار بر جوامع شیعی حوزه خلیج فارس، با رویکردی تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که تأثیر ظهور استعمار بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس چه بود؟ وجود تعارض میان آموزه های ظلم ستیزی شیعه با رویه های استعماری سبب رویارویی این دو جریان و بروز تأثیرات عمیقی بر حیات اقتصادی و اجتماعی شیعیان طی سده 10 و 11 هجری بوده است.
تحلیل واقع گرایانه سیاست خارجی شاه عباس اول در قبال قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی ایران در دوره صفویه عرصه قدرت نمایی، جایگاه و شأن شاهان بوده است. تعریف سیاست، منفعت، هویت و مذهب در این دوره تابعی از قرائت و تفاسیر شاه از این مفاهیم بوده است. بررسی اقدامات شاه عباس اول نشان می دهد عمل گرایی، واقع گرایی، ایجاد ائتلاف و اتحادهای موقت و بی اعتمادی به قدرت های بزرگ از عناصر برجسته هویت سیاسی شاه عباس بوده که روابط و سیاست خارجی ایران را در این دوره تحت تاثیر قرار داده است. روش این پژوهش تاریخی، اسنادی، توصیفی و تحلیلی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای می باشد. سؤال این پژوهش عبارتست از آنکه جهت گیری سیاست خارجی شاه عباس در قبال قدرت های بزرگ متاثر از چه مؤلفه هایی بوده است؟ فرضیه این پژوهش عبارتست از آنکه جهت گیری سیاست خارجی شاه عباس در قبال قدرت های بزرگ متأثر از روحیه عمل گرایانه و واقع گرایانه شاه عباس، الزامات و قواعد ناشی از قدرت و معادلات سیاسی و ایدئولوژی شیعی بوده است.
آگاهی و تصوّر نقشه نگاران اروپاییِ قرن 16 تا 18م از محدوده سرزمینی ایران با هند (با تکیه بر نقشه های ایرانِ صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
501 - 523
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع قابل توجه از ایران دوره صفویه، نقشه های تاریخی است که اروپایی ها در قرون 16 تا 18م ترسیم کرده اند. این نقشه ها، اطلاعات قابل توجهی از محدوده سرزمینی ایران را با همسایگان به ویژه هند نمایان می کنند. در پژوهش پیش رو کوشش شده است تا با استناد به داده های نقشه های صفوی و روش توصیفی تحلیلی، محدوده سرزمینی ایران با هند را بررسی کنیم. پرسش اصلی پژوهش این است که نقشه نگاران اروپایی چه تصوّر و آگاهی از محدوده سرزمینی ایران با هند در دوره صفویه داشته اند؟ یافته های پژوهش حاکی است که تصوری باستانی و کهن از محدوده ایران با هند بر ذهنِ نقشه نگاران قرن 16/10 حاکم بود، اما در نقشه های قرن 17/11، این تصوّر دگرگون و به واقعیتِ موجود در دوره صفویه نزدیک شد. علاوه بر این، ضمن تثبیت این تصوّرِ نزدیک به واقعیت در نقشه های قرن 18/12، نقشه نگاران به ضبط جزئیات جدید از جمله راه ها و گروه های جمعیتی در امتداد محدوده سرزمینی ایران با هند نیز روی آوردند.
واکاوی علل افول پرتغالی ها در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشور پرتغال در اوایل قرن شانزدهم میلادی توانست بر بخش های مهمی از مشرق زمین ازجمله خلیج فارس تسلط پیدا کند، این نخستین استعمارگران قریب به یک قرن حاکم بلامنازع مهم ترین نقاط استراتژیک شرق بودند اما به تدریج در اوایل قرن هفدهم سلطه آن ها با موانع عمده ای مواجه شد و شرایط بین المللی نیز به زیان آن ها تغییر پیدا کرد، لذا مناطق تحت اشغال پرتغال یکی پس از دیگری از دست آن ها خارج گشت و نهایتاً در خلیج فارس نیز منجر به اخراج آن ها شد. این مقاله به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که عوامل درونی و بیرونی افول پرتغالی ها در خلیج فارس چه بود؟ این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد یافتن علل این افول بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دو دسته عامل منجر به ضعف و افول پرتغالی ها شد. دسته نخست را می توان عوامل بیرونی دانست که در خارج از منطقه خلیج فارس همانند اروپا رخ داده و اثرات آن به ضعف سلطه پرتغالی ها در مستعمرات ازجمله در خلیج فارس انجامید همانند جمعیت اندک پرتغال، اشغال پرتغال به دست اسپانیا، راه یافتن سایر کشورهای قدرتمند اروپایی همانند انگلستان و هلند به شرق و ورود عثمانی به مسائل خلیج فارس. دسته دوم را باید عوامل درونی دانست، از قبیل سیاست های نابخردانه پرتغالی ها در خلیج فارس ازجمله ضربه زدن به تجارت و اقتصاد منطقه، تعصب دینی و اقدامات اسلام ستیزانه که منجر به عکس العمل دول منطقه و قیام های مردمی بر علیه آن ها می شد.