مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حسن و قبح عقلی
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۱
حوزه های تخصصی:
استاد مطهّری فیلسوف و متکلّمی آگاه به زمان بود که با احساس مسئولیت الهی، هر جا نیاز بود سؤالی پاسخ داده شود و حقیقتی از حقایق دین تبیین گردد، با سلاح تفکر و اندیشه پای در میدان مینهاد و به حق، با سرفرازی از آن بیرون میآمد. یکی از مباحثی که به عنوان یک موضوع جدید کلامی در زمان حیات ایشان مورد تحلیل قرار گرفت، بحث «خاتمیت و جاودانگی دین اسلام» بود. این بحث در واقع، پاسخی است در مقابل این سؤال، که با تغییر شرایط و مقتضیات زمان، چگونه میتوان به اعتقاد و عمل به قوانین ثابت اسلام در طول ادوار و زمانهای کاملاً متفاوت، دعوت کرد؟ اسلام چه ویژگیهایی دارد که شریعت خاتم تلقّی میگردد و چه تفاوتی بین ختم نبوّت وجود دارد؟ تغییر چهره زندگی بشر به دلیل اختراع ماشین و گسترش این تحوّلات به تمام شئون فردی و اجتماعی انسان، نزد عدهای به منزله نیاز به تغییر یا بیاعتنایی به دین تلقّی میگردد. اما استاد مطهّری در تبیین خاتمیت، با عنایت به تمایز نیازهای ثابت و متغیّر بشر، اساس جاودانگی اسلام را بر تطابق تام اسلام با فطرت انسان و امور ذیل میداند: توانایی انسان در دریافت و حفظ برنامه کلی حیات، حجیّت داشتن عقل در کشف و درک مصالح و مفاسد؛ و به رسمیت شناختن اجتهاد به منزله موتور محرّک اسلام که امکان تطبیق شرایط جدید را با اصول کلی فراهم میسازد. در این مقاله، تلاش شده است این خطوط مورد بررسی قرار گیرد.
جایگاه عقل در قلمرو دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۲
حوزه های تخصصی:
هدف این مقال، بررسی و تحلیل راهکارهای حیاتی دین و نقش آن در سرنوشت فردی و اجتماعی انسان و نیز جایگاه حساس عقل در قلمرو دین و نیز آسیبشناسی عقل و دین و رابطه آن دو با یکدیگر میباشد. آیا عقل و وحی حجت ذاتی دارند؟ مهمترین پشتوانه اخلاق و وظایف انسانی کدامند؟ این نوشتار با رویکرد نظری نوعی هشداری است دردمندانه به رهبران دین که در تفسیر متون دینی و تحلیل اصول و مبانی عقیدتی و صدور فتوا و بیان وظایف شرعی، رهیافتهای عقل را مدّنظر داشته باشند. برخی یافتههای مهم این مقاله عبارتند از: حجت ذاتی عقل و وحی، تعهد و ایمان فردی مهمترین پشتوانه برای اخلاق و وظایف انسانی است. سرانجام نویسنده در تلاش است تا بین دو رویکرد عقلگرایی و دینگرایی، تنشزدایی نموده و میان آن دو آشتی برقرار کند.
کلیدواژه ها: ، ، ، ، ، ، ، .
مقدّمه
امر ارشادی و مولوی در اصول شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقسام حکم و تقسیمات واجب از مباحث اصولی شناخته شده ای است که از دیرباز مورد توجه دانشمندان علم اصول قرار داشته است. با این حال تقسیم امر به ارشادی و مولوی از مسائلی است که مدت زیادی از راهیابی آن به علم اصول فقه شیعه نمی گذرد. در میان اهل تسنن نیز، به دلایلی که در این مقاله بیان شده، اساساً بحث از امر ارشادی و مولوی مطرح نشده است. بازشناسی امر ارشادی از امر مولوی از آن جهت اهمیت دارد که امر مولوی جنبة انشائی داشته و اقتضای اطاعت مستقل می کند، در حالی که امر ارشادی ماهیتاً جنبة اخباری دارد و از مصلحت فعل مورد ارشاد گزارش می دهد و در نتیجه امتثال یا معصیت آن، ثواب یا عقابی جداگانه ندارد. در مورد ملاک امر ارشادی و مولوی میان اندیشمندان اتفاق نظر به چشم نمی خورد. مقالة حاضر دیدگاههای مختلف در این زمینه را طرح و ارزیابی نموده، برای ارائه راه حلی قابل قبول تلاش می کند و به مباحثی از علم اصول که امر ارشادی و مولوی در آن مورد توجه واقع شده، اشاره می نماید.
چالشهای نوین در بناء عقلاء با تاکید بر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بناء عقلاء دو گونه مسئله را فراروی اصولیان قرار داده است: مسائل سنتی و مسائل نوین. تنوع و تحولپذیری بناء عقلاء، همتاآفرینی، جهانی شدن، مفهومسازیهای تجددگرایانه و پساتجددگرایانه از عقل نمونهای از چالشهای نوینند. بناء عقلاء حداقل به دو مفهوم عقل و اعتبار جماعت تحلیل میشود. اصولیان در تفسیر عقل به دو گفتمان مشهورانگاری منطقدانان متقدم و عقلی و ذاتیانگاری معتزلیان مسبوقند. نظریه دوم که تحسین و تقبیح را در زمرة گزارههای یقینی منطقی میداند از تبیین سرّ اخذ مفهوم جماعت در بناء عقلاء عاجز است. اعتبار جماعت در تفسیر حسن و قبح میتواند بر نظریه فطرت استاد مطهری و یا مفهوم روانشناختی میراث جمعی استوار باشد. توجه به نظریه وحدت در کثرت در تفسیر تجارب و اعتبارات بشر میتواند به وحدت در اعتبار حسن و قبح رهنمون شود. اعتبار جماعت در عصر جهانی شدن به منزلة بناء عقلاء در دهکدة جهانی اساس اخلاق جهانی قرار گرفته است. بر اساس چنین مفهومسازی، چالشهای نوین در بناء عقلاء تحلیل روشنی¬مییابد.
دین و حُسن و قبح افعال در اندیشه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
مسئله الهی یا عقلی بودن حسن و قبح در کنار بررسی وجوه معناشناختی و هستی شناختی آن ها، از مسائل دیرپای علم کلام است. اما در کنار کلام، جریان عقلی اصیل فلسفی هم جسته و گریخته به این مسئله پرداخته است. در حکمت صدرایی، بر خلاف فلسفه مشاء، با نوعی رجوع به موضع عقلی عدلیه در این باره مواجه می شویم.
دیدگاه هستی شناختی صدرا در این باره را می توان در نظریه ارتباط واقعی میان اعمال و ملکات حسنه و سیئه با سرنوشت و صور اخروی یافت؛ بلکه عینیت ثواب و عقاب اخروی با افعال حسن یا قبیح، گویای نوعی عینیت داشتن صفت حسن و قبح است. از نظر معرفت شناختی، میزان دخالت هر یک از عقل و شرع در تشخیص و تمییز حسن و قبح بررسی می شود. در بحث عقل، تمایز نهادن میان عقل نظری و عملی؛ و در بحث شرع، نسبت حسن و قبح با احکام پنج گانه تکلیفی حائز اهمیت است. دین، هم در هدایت به سوی شناخت حسن و قبح برخی اعمال که عموم انسان ها به سبب قصور عقل از تشخیص آن عاجزند، نقش ایفا می کند؛ و هم با الزام به تکالیف و اعمالی، قوه تشخیص خیر و شر را در انسان ها شکوفا می کند.
بازخوانی محل نزاع اشاعره و عدلیه درباره حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اختلافی مهم اشاعره با معتزله و امامیه مساله حسن و قبح عقلی است. در این مقاله، قبل از طرح و بررسی ادله طرفین، ضروری است محل نزاع به درستی تحریر شود و مشخص گردد آنچه را اشاعره انکار می کنند، چیست؟
این مقاله اولاً، بیان می دارد که حسن و قبح دارای هفت معناست و اینکه معمولاً در منابع برای آن سه معنا ذکر می نمایند، ناشی از عدم بررسی و استقصای کامل است و ثانیاً، کلمات اشاعره در اینکه مراد از حسن و قبح چیست، کاملاً مضطرب و متشتت است؛ لذا با توجه به این اضطراب کلمات، نسبت دادن یک معنا و مطلب مشخص به آنها بسیار مشکل است؛ ولی با توجه به مبنای جبرگرایانه اشاعره، شاید نسبت دادن انکار اصل درک عقلی حسن و قبح به آنها بی وجه نباشد.
تجلی عقل عملی اخلاقی در عمل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل عقلی و قرآنی بر حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اختلافی میان عدلیه (امامیه و معتزله) و اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است. عدلیه به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال اعتقاد دارند؛ لکن اشاعره، حسن و قبح ذاتی و عقلی را انکار نموده، به حسن و قبح شرعی باور دارند. از دیدگاه عدلیه، به ویژه امامیه، برای حسن و قبح افعال دلایل گوناگون عقلی و نقلی وجود دارد و پذیرش این مبنا، آثار فراوانی در خداشناسی، راهنماشناسی، اخلاق و احکام دارد.
این نوشتار، با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دلایل عقلی و قرآنی بر اثبات حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال می پردازد. مهم ترین یافتة پژوهش آن است که بر اساس دلایل عقلی و آیات قرآن، حسن و قبح افعال ذاتی است، نه اعتباری؛ و عقل، حسن و قبح افعال را درک می کند؛ و نیز بسیاری از مسائل اعتقادی و ضروری اسلام، وابسته به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال است.
نقد و بررسی دیدگاه فلاسفه درباره حسن و قبح عقلی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان فلاسفه، مشهور است که اصل حسن و قبح عقلی، امری مشهور و از آرای محموده است و اعتباری جز بنای عقلا ندارد؛ و از این رو، در جدل قابل استفاده است. اما به نظر می رسد این اصل، یکی از یقینیات است و در برهان قابل استفاده می باشد. در این مقاله ابتدا دیدگاه مشهور فلاسفه نقد شده و نیز توجیهات مربوط به این دیدگاه ناصواب ذکر شده است. در مرحله بعد، دو دیدگاه معاصر درباره معیار حسن و قبح عقلی، بررسی شده و در نهایت، دیدگاه «بدیهی بودن حسن و قبح قضایای ذاتی عقل عملی» برگزیده و تبیین شده است.
نقد و بررسی اندیشه تأثیرپذیری متکلمان قرن 4و5 امامیه از معتزله در عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متکلمان معتزله و امامیه از روزهای نخست در کنار هم به گفت وگو، بحث و مناظره مشغول بوده اند. در این فضا ممکن است تأثیراتی برای هریک از جریان ها حاصل شده باشد. این تحقیق با روش تحلیلی تطبیقی انجام گرفته و به دنبال نقد و بررسی «اندیشه تأثیرپذیری متکلمان امامیه از معتزله در عدل الهی» است.
مکتب امامیه و معتزله به علت پذیرش حسن و قبح عقلی به عنوان مبنا و اساس عدل الهی و سایر آموزه های دینی به عدلیه معروف شده اند. آنها با این مبنا، آموزه های دینی را به نحوی تحلیل کرده اند که خروجی آن، اختیار انسان، وجوب لطف و رعایت اصلح، وجوب تکلیف، نفی تکلیف فراتر از طاقت، وجوب اعواض بر آلام ابتدایی و تفسیر حکیمانه شرور بوده است. البته آنها در برخی از باورها اختلافات جزئی و در بحث اراده و اختیار اختلاف نظر مهم دارند. معتزله در این باب، راه افراطی تفویض را برگزیده اند، اما امامیه با پیروی از ائمه اطهار: نظریه «لاجبر و لاتفویض بل امربین الامرین» را برگزیده اند.
آرای عبدالرزاق لاهیجی در باب حکمت خداوند: بررسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی نقادانه دیدگاه حکیم لاهیجی در باب حکمت خداوند است. بنا به نظر ایشان، حکمت خداوند به معنای هدفداری او خواهد بود؛ یعنی، خداوند حکیم، خداوندی است که همواره اهدافی بر افعالش مترتب هستند. اما این اهداف، متوجه مخلوقاتند، زیرا با تحقق هدف، نیازی از صاحب هدف رفع می شود، درحالی که خداوند بی نیاز مطلق است. لاهیجی بر این مدعای خود، دو استدلال نیز اقامه می کند؛ یکی مبتنی بر حسن و قبح عقلی و دیگری بر این اساس که خداوند فاعل مختار است. نوشتار حاضر، با بررسی نگاه لاهیجی به ""هدفداری"" آغاز می شود؛ نحوه پیوند آن با ""اختیار"" و ""رفع نیاز از صاحب هدف"" مشخص می شود و ماحصل آن چنین خواهد بود: 1. هدف صرفاً از صاحب هدف رفع نیاز نمی کند، بلکه صاحب هدف می تواند با تحقق هدف خود، نیازی را از سایرین نیز مرتفع کند و 2. نباید سازوکار ایجاد هدف را به مقولات جبر یا اختیار پیوند زد. سپس دو استدلال لاهیجی به محک آزمون گذاشته می شوند. نتیجه این خواهد بود که بنیان هر دو استدلال چندان محکم نیست و نمی توانند در دفاع از حکمت خداوند استفاده شوند.
نقش مبنایی عدل در امامت علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از شیعه شناسان غربی اصل اعتقادی عدل در شیعه امامیه را برگرفته از کلام معتزلی می دانند درحالی که این اصل اعتقادی از آموزه های نظری و عملی امام علی علیه السّلام نشأت گرفته است.عدل از نظر امامیه دارای شأنی وجودشناسانه است که از صفت عدل الهی آغازشده،در کیهانشناسی جریان یافته،و نهایتا از طریق انسان کامل که دارای شأن خلیفه اللهی است در کلیه شئون اجتماع بشری جریان می یابد بنابراین حتی اصل امامت مبتنی بر اصل اعتقادی عدل است. براین اساس اصل معرفت شناسانة معقولیت نیک بودن عدل و قباحت ظلم که امری معرفت شناسانه است در آموزه های علوی ناشی از عدل محوری وجودشناسانه اسلام می باشد.همچنین تأکید شیعه امامیه برغلبه تاریخی حق برباطل، معلول عدالت محوری وجود شناسانه و معرفت شناسانه امامان است در این صورت بندی مفهومی، اصل امامت مبتنی بر اصل عدل است به بالعکس. درحالیکه نظریه عدالت در کلام معتزلی فقط دارای شأنی معرفت شناسانه است؛نگارنده در این مقاله با تمرکز برآموزه های پیشوای اوّل شیعیان علی علیه السّلام به ریشه یابی اصل اعتقادی عدل می پردازد و پایگاه اصل عقل بنیان عدل را در تعالیم علمی و عملی ایشان می یابد و به این ترتیب ادعای خاورشناسانی که متکلمان معتزله را مبنای اصل عدل در اعتقادات امامیه می دانند مردود اعلام می کند.
مفهوم ذاتی در حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
از دیرباز، مسئله حسن و قبح از دو منظر وجود شناختی و معرفت شناختی در فلسفه و کلام مورد بحث قرار گرفته است. جستار پیش رو درصدد پاسخ به این مسئله است که آیا نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی، راه حل جدیدی برای مسئله حسن و قبح ارائه می دهد یا نه؛ و در صورت پاسخ مثبت، این راه حل از کدام حیث (وجودشناختی یا معرفت شناختی) به مسئله پرداخته است؟ مقاله نشان می دهد که نظریه ادراکات اعتباری با بررسی معرفت شناختی معنای اعتبار در حوزه عقل عملی معنای سومی برای «عقلی» در مسئله حسن و قبح عقلی و ذاتی مطرح کرده است و در نتیجه توانسته است راه حل جدیدی در پاسخ به مسئله مذکور ارائه دهد. این معنا برای اعتباریات نه تنها به معنای نفی مقام واقع و حقایق مربوط به این معانی نیست؛ بلکه مبتنی بر پذیرش واقع و واجد حیثیتی واقعی و وجود شناختی است.
مبانی عدل (حسن و قبح عقلی و توحید افعالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده پس از اشاره ای مختصر به تاریخچه حسن و قبح به این موضوع در بین مسلمانان پرداخته و با تأکید بر حسن و قبح عقلی، آرا و اقوال اندیشمندان مسلمان را در حسن و قبح آورده است. در ادامه به موضوع عدل الاهی و توحید افعالی در منظر متکلمان پرداخته و آراء اشاعره، معتزله و امامیه را آورده است. ایشان به بیان سه دیدگاه اشاعره و اعتقاد به جبر و اعتقاد معتزله به تفویض و همچنین عقیده و دیدگاه امامیه به «امر بین الامرین» پرداخته است.
معرفت شناسی حسن و قبح از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حسن و قبح اخلاقی از دیدگاه ابن سینا، اخیراً در مقالات برخی از محققان فلسفه اخلاق موردتوجه قرار گرفته و بحث های خوبی در این زمینه مطرح شده است. رویکرد عمده این پژوهش ها، اثبات نظریه «واقع گرایی اخلاقی» و توجیه نشانه های «ناواقع گرایی اخلاقی» در آراء ابن سینا است؛ یعنی موضوع حسن و قبح در ابن سینا، از جنبه وجودشناختی مورد پژوهش قرار گرفته و رابطه دیدگاه اخلاقی وی با نظریه «حسن و قبح ذاتی» بررسی شده است؛ اما بحث معرفت شناختی دراین باره، یعنی تحلیل ویژگی های معرفت اخلاقی و نحوه حصول آن از منظر ابن سینا، چندان موردتوجه نبوده است. بر اساس دیدگاه مشهور در بحث معرفت شناسیِ حسن و قبح، نظریه «حسن و قبح شرعی» به اشاعره و نظریه «حسن و قبح عقلی»، به معتزله و شیعه و عموم فلاسفه اسلامی استناد پیدا می کند؛ ولی درباره ابن سینا نشانه هایی خلاف این دیدگاه وجود دارد؛ زیرا ابن سینا گرچه با یک رویکرد معتزلی، معرفت اخلاقی را عقلی و برهانی می داند، اما همچون اشاعره، شریعت و آموزه های دینی را منبع معرفت یقینی در حکمت عملی و اخلاق تلقی می کند. شواهد متعددی وجود دارد که نشان می دهد دیدگاه اخلاقی ابن سینا از منظر معرفت شناختی، یک نظریه ترکیبی است.
بررسی معرفت شناختی حسن و قبح عقلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
7 - 34
حوزه های تخصصی:
حسن و قبح افعال یکی از مسایل اساسی در علم کلام، اصول فقه و اخلاق است که از جهات مختلف معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی می توان از آن بحث کرد. اینکه حسن و قبح، ذاتی افعال است یا نه، بحثی هستی شناختی است؛ اما اینکه عقلی است یا نه، بحثی معرفت شناختی است. غالباً این دو حیث به درستی از هم تفکیک نشده ، مغالطاتی را در پی داشته است. مقاله حاضر پس از تفکیک دو جهت یادشده، تعیین محل نزاع و نیز بیان دستاوردهای معرفت شناختی قضایای حسن و قبح، سه دلیل معرفت شناختی بر عقلی بودن قضایای حسن و قبح ارایه کرده است. بنا بر دلیل اول، اگر حسن و قبح، عقلی نباشد، شناخت حسن و قبح افعال به طور مطلق و حتی از راه شرع هم امکان پذیر نخواهد بود. دلیل دوم ثابت می کند قضایای حسن و قبح، یقینی اند و در مقدمات برهان به کار می روند، نه مشهوری و عقلایی تا صرفاً در جدل به کار آیند. در دلیل سوم، حسن و قبح برخی افعال، بدیهی دانسته شد و معلوم است اگر قضیه ای بدیهی بود، به طریق اولی یقینی و عقلی هم خواهد بود. اگرچه اشکالات متعدد معرفت شناختی به دلایل یادشده وارد گردیده، در نهایت با پاسخ های کامل و متقن از عقلی بودن حسن و قبح دفاع شده است
اعتبار ظواهر قرآنی از نگاه عدلی مسلکان و جبرگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۹۱)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
اعتبار ظاهر سخن، قراردادی خردمندانه است. تعمیم این قرارداد بشری به سخنان خداوند بر پایه مبانی کلامی شکل می گیرد. عدلی مسلکان بر این باورند که خداوند آنچه را که عقل قبیح بداند، انجام نمی دهد. سخن گفتن خارج از قرارداد سخنگویان خردمند به حکم عقل قبیح است، و خداوند این چنین سخن نخواهد گفت. جبرگرایان دادگری خداوند را در چهارچوب حسن و قبح شرعی معنا می کنند که در نتیجه درباره خداوند و صفات و افعال وی، هیچ الزام یا تقبیحی معنا ندارد. بنا بر این پندار، خداوند ملزَم نیست که در چهارچوب خاصی سخن بگوید و در سخنانش اصول و قواعدی را رعایت کند. جبرگرایان برای اثبات اعتبار ظاهر کلام الهی به «عادت خداوند» استدلال نموده اند. با بررسی و تحلیل دیدگاه عدلی و جبری در استناد به اعتبار ظواهر قرآنی، این نتیجه به دست می آید که تنها بر پایه اصل عدل می توان ظاهر کلام خداوند را حجت و قابل استناد دانست، و در چهارچوب اندیشه جبر، استناد به ظواهر قرآنی هیچ اساسی نخواهد داشت.
ارزیابی انتقادی استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه ما «استدلال انتفاء» می خوانیم دومین استدلال از سه استدلالی است که خواجه نصیرالدین طوسی، در کتاب تأثیرگذار تجرید الاعتقاد ، بر حسن و قبح عقلی اقامه کرده است. بر پایه این استدلال، نفی حسن و قبح عقلی مستلزم نفی حسن و قبح شرعی است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات استدلال، به دلیل وجود جهات متفاوت معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی، قابلیت تفسیرهای متعدد دارد. صورت بندی منطقی معقول ترین خوانش استدلال، که آن را خوانش شکاکانه نامیده ایم، نشان می دهد که نتیجه آن انکار حسن و قبحِ شرعیِ معرفت شناختی است، که البته مشکلات همین تقریر نیز آن را در ردّ نظریه حسن و قبح شرعی معرفت شناختی ناتوان ساخته است. از جمله اشکالات می توان به این موارد اشاره کرد: ابهام در مفهوم امکان به کاررفته در استدلال، استفاده از مقدمات غیربدیهی غیرمستدل، و خلط میان وقوع دروغ گویی و امکان دروغ گویی در غیر قابل اعتماد دانستن دیگری در اِخبار خود. روشن است که این مقاله در پی دفاع از حسن و قبح شرعی یا ردّ حسن و قبح عقلی نیست و ادعای آن صرفاً ناتمام بودن استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی است.
مبانی معرفت شناختی اخلاق با تأکید بر اندیشه کلامی شیخ مفید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۱
149 - 173
حوزه های تخصصی:
توجه به مبانی اخلاق برای دستیابی و شناخت دستورالعمل های معین رفتار انسانی، یکی از ضروریات حوزه نظری اخلاق است. مبانی معرفت شناختی از جمله مبانی مطرح در حوزه فرااخلاق است که به تعیین ملاک های کلی در شناخت احکام و گزاره های اخلاقی پرداخته، منابع و راه های معرفتی را جست وجو و ارزش گذاری می کند. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است، به تبیین مبانی معرفت شناسی اخلاق از نظر شیخ مفید پرداخته و عقل، وحی، حس و شهود با زیرشاخه هایی مانند نظر و تحقیق و حسن و قبح عقلی در حوزه عقل و قرآن، روایات و اجماع در حوزه وحی، نقش کلیدی در معرفت اخلاقی ایفا می کنند. مفید با تکیه بر حسن و قبح ذاتی و اذعان به ادراک آن توسط عقل (حسن و قبح عقلی)، عقل را از منابع مهم معرفتی در اخلاق دانسته است. وی اوصاف و احکام اخلاقی را بر پایه یک سلسله اصول بدیهی بنا نهاده، مناط و ملاک خوبی و بدی احکام غیربدیهی را با ارجاع به بدیهیات تعیین می کند که حاکی از عام گرایی ایشان در اخلاق است. همچنین ارزش احکام و گزاره های اخلاقی را بسان اندیشمندان اخلاقی بر اساس بداهت خوبی عدل و بدی ظلم تشریح می کند و بدین سان در زمره شهودگرایان اخلاقی قرار می گیرد. وحی در موارد زیادی آنچه را عقل فی الجمله تأیید می کند، تفصیل داده، در موارد فراوان نقش کاشفیت حکم عقل را بر عهده دارد. تکیه بر شهود عقلانی مشترک در میان انسان ها و فاصله گرفتن از شهودات شخصی غیرقابل استناد و نیز توجه و اهمیت فراوان به عقل و جایگاه آن در معرفت، باعث عقلانی تر و باورپذیرترشدن اخلاق می گردد.