مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
محله جلفای اصفهان
حوزه های تخصصی:
حفاظت از خانه های با ارزش تاریخی که به عنوان پدیده های نمادین هویتی تلقی می شوند امری ضروری می باشد. در شرایط کنونی، مالکان تنها عاملان حفاظت هستند و از طرفی، وضع مقررات حفاظتی، حقوق مالکیت آنها را محدود کرده است. در کنار عوامل محدودکننده توسعه ملک باید مشوق هایی نیز وجود داشته باشد تا انگیزه لازم جهت حفاظت را ایجاد کند. از این رو مقاله حاضر، با هدف توجه به منفعت فردی در راستای حفاظت از منفعت اجتماعی، در پی ارزیابی مصوبه شماره 2293/91/28 شورای اسلامی شهر اصفهان مبنی بر بخشش عوارض تعمیر و کسر پارکینگ و ارزش افزوده بر تغییر کاربری کلیه بناهای تاریخی شهر اصفهان ارائه شده است. محدوده مطالعاتی پژوهش، محله تاریخی جلفای اصفهان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش در زمره پژوهش های پیمایشی است. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس تحلیل هزینه- فرصت انجام یافته و داده های آماری اسنادی و میدانی تحقیق در زمستان 91 گردآوری شده اند. نتایج، حاکی از آن است که با مقایسه هزینه- فرصت حفاظت و یارانه اعطایی ناشی از مصوبه مذکور در محدوده مطالعاتی، یارانه ارائه شده در مورد 47 درصد از املاک تاریخی، پاسخگوی هزینه- فرصت حفاظت می باشد و در مورد مابقی املاک، با افزایش فرصت بهره وری زمین، اختلاف بین هزینه- فرصت حفاظت و یارانه حمایتی، بیشتر می شود و این مصوبه، اثربخشی لازم جهت جبران هزینه- فرصت حفاظت را ندارد
نقش نورپردازی جداره های شهری در کاهش جرم خیزی و ارتقاء امنیت در بافت های فرسوده
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
11 - 40
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نور و نورپردازی در زندگی شهروندان از جایگاه ویژه ای برخوردار است زیرا بخشی از فعالیت افراد در تاریکی شب روی می دهد. با کنکاش و نگاهی دقیق به وضعیت شهرهای ایران و به ویژه بافت های فرسوده و تاریخی، این موضوع نمایان می شود که این گونه بافت ها به دلیل آن که از سالیان سال و گاه چند دهه پیش به وجود آمده اند و سپس با گذر زمان و رشد و گسترش فضاهای شهری پیرامونی و متصل شدن آنها به همدیگر به بافتی متراکم و پیوسته تبدیل شده اند، مشکلاتی از قبیل برهم خوردن تعادل در سطح مناطق مختلف را به دنبال دارند. فقدان نورپردازی مناسب، مخاطراتی مانند تصادفات و زمین خوردن افراد ضعیف (اطفال و کهنسالان)، دیده نشدن چهره افراد و سوء استفاده سودجویان و ایجاد مزاحمت و بزهکاری را به دنبال دارد. روش: در این پژوهش با استفاده از روش علی و کیفی، ابتدا وضعیت نورپردازی محله جلفا بررسی شد و نقاطی که به دلیل روشنایی ناکافی و نورپردازی نامناسب، زمینه جرم خیزی ایجاد می کنند، مشخص شدند. یافته ها و نتایج: در این پژوهش بافت فرسوده محله جلفای اصفهان در جنوب رودخانه زاینده رود مطالعه شد. اگرچه از نظر وضعیت نورپردازی در سالیان اخیر توسط سازمان های مربوطه تلاش هایی برای بهبود وضعیت نورپردازی این محله صورت گرفته، اما با نگاهی اجمالی به اطراف بافت تاریخی جلفا و به دلیل وجود خیابانهای حکیم نظامی، نظر شرقی و غربی، خاقانی، توحید و مهرداد و اطراف مادی ها، نقاط تیره و تاریکی دیده می شود که زمینه را برای آسیب های اجتماعی مهیا می کند. در این پژوهش، راهکارهای حل مشکل نورپردازی برای ایجاد آرامش بصری ارائه شد.
ارزیابی آرای ساکنین محله در چگونگی بناهای میان افزا در بافت تاریخی جلفای اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلفا، از محلات ارزشمند تاریخی اصفهان با قدمت صفوی است که به دلیل تفاوت فرهنگی- مذهبی شهروندان خود، بافت و معماری متفاوت از سایر محلات شهر دارد. مداخلات در بافت های تاریخی با رویکردهای گوناگون در سراسر جهان در حال انجام هستند. پژوهش حاضر به منظور پاسخ گویی به این سؤال که بناهای میان افزا در محله تاریخی جلفا چگونه باید باشند، شکل گرفت. پس از بررسی انواع مداخلات و با توجه به نقش کاربران در انواع توسعه، نگرش مردم گرایانه، به عنوان راهکار مناسب امروزی انتخاب شد و از طریق پرسش نامه ای که نظر ساکنین جلفا را درباره موضوع مورد بحث آزمود، انجام پذیرفت. در مورد بحث و نیاز به تفسیر و تحلیل مقولات گوناگون در ارتباط با ابنیه، از روش کیفی استفاده شده و در زمینه ارزیابی بناهای میان افزا در بافت، از قالب پرسش نامه بهره گرفته شده است. شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. در تدوین پرسش نامه، تصاویر مربوط به بافت های گوناگون از جمله جلفا با انواع گونه های مداخلات از طریق آزمون خبرگان سازمان دهی شدند و تصاویر انتخابی به همراه سؤالات هماهنگ از تعداد 400 نفر از ساکنین با حداقل ده سال سکونت، مورد پرسش قرار گرفته و تعداد 370 مورد قبول، از طریق نرم افزار SPSS آنالیز شدند. در بررسی هم بستگی متغیرهای انواع بناهای میان افزا در بافت تاریخی، مشخص شد که ساکنین جلفا با وجود ارتباط معنادار بین معیارهای زیباشناختی مرتبط با بافت و رویکردهای طراحی که دارای حفاظت بیشتر و به سمت هماهنگی با بافت موجود بوده، در طراحی بنای جدید موافق تر هستند. یافته ها نشان دادند ترجیح ساکنین جلفا درباره رویکردهای مطابقت کامل بنا تا تضاد کامل، به ترتیب از بیشتر به کمتر بوده است.
اولویت بندی مولفه های توسعه پایدار در راستای احیاء بافت های فرسوده (مطالعه موردی: محله جلفای اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده محدوده هایی از قلمرو شهری می باشند که در مواجه با برخی ویژگی های منفی، در نظام شهرها هستند. این محلات از انواع کمبودها ومشکلات از قبیل فرسودگی های ظاهری وکالبدی، ضعف زیر ساخت ها و خدمات شهری، بزهکاری های اجتماعی ومشکلات فرهنگی و انواع معضلات اقتصادی رنج می برند، این بافت ها به رغم تمامی نقاط ضعف و کمبودها، جزئی ازشهرها به حساب می آیند و به نظر می رسد بافت های فرسوده با توجه به وسعت دامنه و شدت مسائل گریبانگیر آن، کارامدترین رویکردی که بتواند برای مواجهه با کاستی ها و نارسائی ها اتخاذ نمود رویکرد مشارکتی با اهداف و توسعه پایدار باشد. بین شاخص های شناسایی بافت فرسوده و توسعه پایدار شهری، روابط تنگاتنگی وجود دارد؛ از این رو، مقاله حاضر با هدف بررسی رابطه بین شاخص های شناسایی بافت فرسوده و توسعه پایدار در بافت های فرسوده محله جلفای اصفهان با استفاده از تحلیل همبستگی کانونی به منظور تعیین هم تغییری دو مجموعه متغیر، انجام گرفته است. در این پژوهش با توجه به مولفه های مورد بررسی روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی، توصیفی تحلیلی و از لحاظ هدف گذاری کاربردی می باشد.
پیشنهادِ روش تهیه پالت رنگی مکان، رویکردی جهت حفاظت منظر شهری تاریخی(HUL)؛ مورد پژوهی: محله جلفا در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«منظر رنگی» از مهم ترین ارکان هویتی بافت های تاریخی شهرها و یکی از عناصری است که فرهنگ بومی را در کالبد مکان بازتاب می دهد و از همین جهت است که به عنوان مولفه ای از رویکرد «حفاظت از منظر شهری تاریخی» (Historic Urban Landscape :HUL) به طور روزافزون، مورد توجه قرار گرفته است. مساله آن است که استفاده ناآگاهانه از رنگ و بی توجهی به آن در بازآفرینی بافت های تاریخی و توسعه های شهری همجوار با آن بافت ها، گاه منظر شهری را مخدوش کرده و شخصیت این بافت های یگانه را تهدید می نماید. این در حالی است که منظر شهرهای تاریخی، متأثر از نظام های رنگیِ ذاتیِ مصالح بومی و همساز با شرایط اقلیمی شکل گرفته است، اما امروز به سبب استفاده از مصالح ناهمخوان با زمینه طبیعی، مناظر تاریخی شهرها دستخوش آسیب های بصری و ادراکی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت و وسعت این بافت ها و ایجاد ساخت و سازهای ناهمگون با نظام رنگی بومی، این امر که چگونه می توان از ابزارهای امروزی به جای روش های مرسوم دستی و قدیمی جهت ثبت و تحلیل اطلاعات رنگ محیط استفاده کرد؛ به گونه ای که این روش از لحاظ اقتصادی نیز، به صرفه و در عین حال به لحاظ صحت نتایج، قابل اعتماد باشد، پرسش پژوهش حاضر است. بر این اساس، هدف این پژوهش معرفی روشی در راستای تهیه پالت رنگی مکان و تشخیص کدهای رنگی غالب در زمینه شهری است. محله جلفای اصفهان با توجه به ویژگی های برجسته آن، نظیر قرارگیری در ساختار تاریخی شهر اصفهان، بهره مندی از فرهنگ ویژه و وجود الگوهای رنگی منحصربه فرد، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب گردید. این پژوهش از نوع تحقیقات ترکیبی است و با توجه به ماهیت چند وجهی عنصر رنگ در موضوعات «روانشناسی»، «فرهنگ» و «بوم شناسی بصری»، به لحاظ راهبرد پژوهش از رویکرد سیستمی تبعیت می کند. سیستم رنگ مورد استفاده در پژوهش نیز، سیستم CIELab است. نتایج پژوهش نشان داد این روش قابلیت کاربرد به شکل گسترده برای تحلیل منظر رنگی و تهیه پالت پیشنهادی برای شهرهای تاریخی را در راستای تحقق رویکرد HUL داراست.
بررسی وجوه تمایز خانه های ارامنه جلفای اصفهان با خانه های مسلمانان (مطالعه موردی: خانه های خواجه پطرس و سوکیاس)
حوزه های تخصصی:
خانه ها می توانند به غیر از سکونت دارای کارکردهای متفاوت دیگری مانند بستر وقوع فعالیت های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشند. علاوه بر این ساخت خانه ها و نمای درونی و بیرونی آن متأثر از موقعیت های اجتماعی، اقلیمی، سیاسی و فرهنگی منطقه و ساکنین آن است و به همین دلیل است که تنوع بسیار زیادی را از حیث ظاهر خانه ها در نقاط مختلف همچنین سبک ویژه ای را در یک منطقه شاهد هستیم. یکی از ویژگی های موقعیتی اصفهان که حائز اهمیت است، حضور ارامنه در منطقه جلفای اصفهان است که از نظر فرهنگی با سایر ساکنین اصفهان یعنی مسلمانان متمایز بوده اند و این سؤال ایجاد می شود که این تمایز فرهنگ در بستر اصفهان با فرهنگ غالب اسلام، چگونه خود را در خانه های ارامنه نمایان کرده است. این مقاله با بررسی دو خانه خواجه پطرس و خانه سوکیاس به بررسی این وجوه تمایز و اشتراک می پردازد. آنچه در این بررسی مشخص می شود این است که ارامنه جلفای اصفهان هرچند بنا به دلایلی خانه های خود را متأثر از خانه های اصفهان ساخته اند؛ اما ویژگی های فرهنگیشان را نیز بر خانه هایشان تحمیل کرده اند که بیشتر در نمای درونی آن قابل ملاحظه است.