مطالب مرتبط با کلیدواژه

روان شناسی تکاملی


۱.

سبک های دلبستگی و شیوه همسرگزینی ( چند همسری - تک همسری )

کلیدواژه‌ها: دلبستگی چند همسری روان شناسی تکاملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷۱ تعداد دانلود : ۲۰۷۵
به منظور بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و شیوه همسرگزینی (تک همسری ـ چندهمسری) نمونه ای شامل 245 مرد متاهل انتخاب گردید. از این میان 45 آزمودنی چندهمسر و 200 آزمودنی تک همسر در نظرگرفته شد. پیش از این، رابطه بین سبک های دلبستگی و الگوهای رفتاری بزرگسالان، علی الخصوص نقش تاثیرگذار آن بر روابط عاشقانه و سازگاری زناشویی در پژوهش های زیادی گزارش شده بود. در پژوهش حاضر ملاک چندهمسری براساس تاریخچه زندگی زناشویی و سبک های دلبستگی نیز براساس آزمون سبک های دلبستگی بزرگسالان هزن و شیور (1987) مشخص شد. سپس از طریق آزمون خی دو بر تفاوت معنادار میان سبک های دلبستگی در مردان چندهمسر و تک همسر تاکید شد. نتایج، حاکی از رایج تر بودن سبک دلبسته ایمن در هر دو گروه تک همسر 75% و چندهمسر 65% بود. لذا با توجه به یافته های پژوهش، سبک های دلبستگی ناایمن نمی توانند عامل تعدد زوجین افراد باشند. این رفتار با الگوی دلبستگی ایمن، ارتباط بیشتری را نشان می دهد. به نظر می رسد اساس تکامل شناختی رفتارهای همسرگزینی به گونه ای در متن جوامع مختلف خود را حفظ نموده است که تعاریف فرهنگی و قوانین موضوعه نتوانسته تغییر چندانی در آن ایجاد نماید. از این رو رفتار چندهمسری چه به شکل قانونمند آن و چه به شکل روابط برون زناشویی در جوامع مختلف مشاهده می شود. با توجه به استفاده نظریه دلبستگی از نظریات کردارشناسی و روان شناسی تکاملی، طبیعی به نظر می رسد که رفتار چندهمسری دست کم از این نقطه نظر رفتاری بهنجار و بدون عوامل زمینه ساز روان آسیب شناختی باشد.
۲.

تبیین جرائم غیرسودمدار در سنجه روان شناسی تکاملی و نظریه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی تکاملی جرائم غیرسودمدار انتخاب طبیعی انتخاب عقلانی عقلانیت سازشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۲۸۳
نظریه های انتخاب عقلانی در پرتوی سادگی و کارایی روش خود، جایگاه ویژه ای در جرم شناسی دارند. بااین حال، در تبیین جرائم غیرسودمدار چندان موفق عمل نمی کنند. دیدگاه غالب، این عدم موفقیت را در ماهیت غیرعقلانیِ جرائم غیرسودمدار جستجو می کند، اما دیدگاه روان شناسی تکاملی علت را مشکلات روشیِ موجود در نظریه های انتخاب عقلانی می داند. از همین رو، دیدگاه اخیر، با ارائه یک روش تعاملی تلاش می کند نقاط ضعف نظریه های انتخاب عقلانی را در تبیین جرائم غیرسودمدار پوشش دهد و با ارائه یک روش کارا و منطبق با واقع، ضمن تبیین جرائم غیرسودمدار، خود را به عنوان مکملی قابل اتکا برای نظریه های انتخاب عقلانی معرفی نماید. پژوهش پیش رو، تلاش دارد در ابتدا به این مسئله بپردازد که چرا نظریه های انتخاب عقلانی در تبیین جرائم غیرسودمدار موفق عمل نمی کنند و پس از آن به این پرسش پاسخ گوید که آیا می توانیم جرائم غیرسودمدار را در قالب یک نظریه عقلانیِ تکاملی درک کنیم؟ روش مورد استفاده در این مقاله، توصیفی است و باتوجه به اینکه ادبیات جرم شناسی را گسترش می دهد، بنیادین محسوب می شود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت می پذیرد. در نوشته پیش رو، نشان داده شده است که انسان اقتصادی به عنوان یک نمونه علمی، انطباق چندانی با واقعیت های مرتبط با فرایند تصمیم گیری مجرمانه ندارد؛ چراکه اصولاً سازوکارهای شناختی انسان به گونه ای طراحی نشده اند که بتواند پیش از ارتکاب جرم اقدام به محاسبه دقیق سود و زیان رفتار خود کند. در نقطه مقابل، روان شناسی تکاملی با استفاده از عقلانیت سازشی می تواند سازوکارهای روان شناختی مرتبط با جرائم غیرسودمدار را به خوبی تبیین کند و نقش آن ها را در فرایند تصمیم گیری مجرمانه نشان دهد.
۳.

پیش بینی سلامت روان زنان شهر شیراز بر اساس سبک های هفتگانه ی زندگی تکاملی

کلیدواژه‌ها: روان شناسی تکاملی سلامت روان زنان مردان تکامل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هفت جز سبک زندگی زنان (میزان خواب، مصرف امگا 3، میزان ورزش، میزان نور خورشید، و میزان اجتماعی شدن، استفاده از فضای مجازی و استفاده از رسانه های سنتی) با سلامت روان آنان از منظر تکاملی بود. جامعه آماری شامل زنان بالای 18 سال ساکن شهر شیراز در سال 98 – 99 بود که از آن بین، ۱۸۲ زن با روش نمونه گیری طبقه ای به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت جمع آوری داده-ها از پرسشنامه های سبک زندگی و نشانگان هاپکینز استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق دو آزمون ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام گرفت. نتایج نشان داد که در مجموع مصرف امگا ۳ با سلامت روان رابطه ی دوگانه ی خطی انحنایی دارد. از بین خرده مقیاس های نشانکان هاپکینز، خواب نیز با جسمانی سازی و وسواسی – جبری رابطه ی معنادار مثبت نشان داد. می توان مشاهده کرد که سبک زندگی زنان بر سلامت روان آنان، فرزندانشان و حفظ سلامت جسم و روان خانواده بسیار تاثیرگذار است. ترویج یک سبک زندگی که با گذشته ی تکاملی زنان سازگارتر باشد، دیدگاه محتمل تری است که بتوانند سلامت روانی خود را بهبود ببخشند.