مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
زنان سرپرست خانوار
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
67 - 84
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار بخش قابل توجهی از افراد جامعه را تشکیل می دهند و پژوهش ها میزان سلامت روانی این گروه از زنان را نسبت به زنان دیگر کمتر گزارش کرده اند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بهزیستی درمانی(WBT) بر بهزیستی روان شناختی، تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر شیروان بود که در دامنه سنی 20 تا 49 سال قرار داشتند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مداخله به شیوه گروهی بود بدین صورت که صرفا برای گروه آزمایش 8 جلسه هفتگی بهزیستی درمانی انجام شد. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون، نگرانی پنسیلوانیا، تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و بهزیستی روان شناختی ریف. در ادامه با بهره گیری از SPSS تحلیل کواریانس تک متغیری انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بهزیستی درمانی باعث افزایش میزان تاب آوری، راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کاهش نگرانی گروه آزمایش شده است هرچند کاهش معنادار راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجانی را در پی نداشته است.
بررسی توسعه اجتماعی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار: مطالعه موردی آموزشگاه های آزاد شهرستان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز اقتصادی مهم ترین مسئله در زندگی زنان سرپرست خانوار است. معمولاً زنان سرپرست خانوار با اشتغال به کار بخش عمده ای از مشکلات روحی روانی و مالی را که پیش روی آن هاست، برطرف می نمایند. آنچه مسلم است در ایران به دلایل متعدد ازجمله کمبود سواد، مسائل جنسیتی، تبعیضی، فقر و تنگدستی، عدم داشتن مهارت های فنی و حرفه ای کافی، سودجویی به واسطه عدم انجام کارهای سخت و... غالباً از به کارگیری زنان در مشاغل مختلف از سوی کارفرمایان کوتاهی می شود و این موضوع با ورود زنان سرپرست خانوار به مقوله کار و بازار کار دوچندان می گردد. با بررسی های میدانی مشخص گردیده که در بین همه این دلایل نداشتن مهارت در احراز شغل و نیز تثبیت آن بسیار مؤثر و مهم است. لذا سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور در راستای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار مضاف بر آنکه ارائه آموزش های مهارتی فنی و حرفه ای مختلف را در دستور کار خود قرار داده است. در پ ژوهش حاض ر آم وزش، مهارت آموزی، طرح های خوداشتغالی، وام و کمک ه ای غیر نقدی متغی ر م ستقل و توانمندسازی متغیر وابسته هستند . روش انجام تحقیق به صورت پیمایشی بوده و نمونه آماری شامل زن ان سرپرس ت خ انوار است که با آموزشگاه های آزاد شهرستان کرمان در تعامل و آموزش بوده اند و 175 پرسشنامه توسط آنان تکمیل شده است. به منظور تعیین روایی ابزار اندازه گی ری از روایی سازه و تحلیل عاملی استفاده شد. در سنجش پایایی الفای کرونباخ توانمندسازی زن ان 92,0 و عوامل مؤثر 89/0 محاسبه شد و از همبستگی اسپیرمن و مدل معادلات ساختاری به منظور تحلیل آماری استفاده است .
تأثیرات کرونا بر زندگی زنان سرپرست خانوار منطقه 1 تهران (اوین/ درکه)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
35 - 52
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه، جایگاه انسان محور اصلی توسعه است و توجه به نیازهای اساسی وی و رهایی از فقر صرفاً جنبه بشردوستانه ندارد؛ بلکه بهره مندی از ابعاد توسعه و رهاشدن از فقر یک حق مسلم در قوانین بین الملل محسوب می شود. در این میان سهم نابرابر و بیشتر زنان از فقر در مقیاس جهانی، به ویژه پس از شیوع پاندمی کرونا بیشتر شده است. مطالعه کیفی حاضر به بررسی و واکاوی اثرات فقر در بین زنان سرپرست خانوار پس از پاندمی کرونا می پردازد و درصدد است ماهیت و ابعاد آن را در بین زنان موردمطالعه آشکار کند. روش: بر همین اساس، با اتخاذ روش شناسی کیفی، از 15 نفر از زنان سرپرست خانوار در منطقه 1 تهران محدوده اوین/ درکه مصاحبه عمیق گرفته شد و داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل تماتیک یا موضوعی تحلیل شدند. عوامل بسیاری به عنوان متغییرهای مؤثر در فقر مطرح شده است، مانند نابرابری در حقوق، فرصت ها و محرومیت بیشتر زنان از امتیازات اشتغال رسمی، مهاجرت ها و جنگ ها که البته در دو سال اخیر با گسترش پاندمی کرونا نه تنها به فقیرترشدن افراد جامعه، بلکه به پیوستن قشر خاصی از زنان، یعنی زنان سرپرست خانوار به گروه فقیرترین فقرا منجر شده است. یافته ها: یافته های این تحقیق مقوله های خاصی را به دست داد که عبارت اند از: پیش بینی از آینده تاریک و استرس، احساس تبعیض و بی عدالتی، طرد اجتماعی، آسیب پذیری اخلاقی. نتیجه: مقوله های مذکور با استناد به داده های مصاحبه ها بیانگر ماهیت چندبعدی اثرات کرونا بر فقیرترشدن زنان سرپرست خانوار است.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی، در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
78 - 101
حوزه های تخصصی:
در میان زنان که تقریبا نیمی از سرمایه انسانی هر کشور هستند؛ گروهی از آنان تحت عنوان" زنان سرپرست خانوار"می باشند که اخیرا آمارشان نیز رو به افزایش بوده است. به این دلیل که در مقایسه با سایر زنان مسئولیت بیشتری برعهده دارند و به مراتب آسیب پذیرترند؛ نیاز به شناخت بیشتری دارند. در این راستا پژوهش حاضر با روش پدیدارشناسی و بر اساس الگوی روشی ماکس ونمنن به دنبال واکاوی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی آنان می باشد. به این منظور 11 زن سرپرست، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. نتایج پژوهش در چهار بُعد روابط، فضا، زمان و بدن زیسته آنان گزارش شده است. در بُعد روابط زیسته،" تلاش برای فاصله گیری" و "بازاندیشی رابطه ها" دو محوری اصلی است که روابط این زنان را پوشش می دهد. بعبارتی، این زنان به دلایلی مانند بی اعتمادی از اطرافیان فاصله می گیرند و در یک فضای جدید ارتباطی، روابط متفاوتی را تجربه می کنند. "اهمیت بدن در کسب شرافت زن" و"بدن محملی برای رفع حاجات" دو سویه متضادی هستند که این زنان در برخورد متعارض با بدن خود برگزیده اند. ناامنی فضای زیسته در کنار دیگر شرایط زندگی این زنان، زمان را برایشان بیشتر از دیگر انسان ها، مبهم، مشروط و نامتعین کرده است. بنابراین تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در ایران باهمراه داشتن یک تناقض ساختاری و ذاتی در درون خود، "مناسبات متعارض و روابط ناپایداری"را برایشان رقم زده است. به طوری که بی اعتمادی، بی ثباتی و مسموم بودن فضا و رابطه ها، نگرانی مشترک همه زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه می باشد.
ارتباط مؤلفه های سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
67 - 82
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه مولفه های سرمایه اجتماعی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان می باشد. این مطالعه مقطعی بر روی زنان سرپرست خانوار شهردوگنبدان (200 نفر) در مدت 6 ماه انجام شد. ابزار مطالعه شامل: پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL)- گونه ایرانی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی بانک جهانی (SC-IQ) بود. آنالیز نتایج به کمک نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد. یافته های این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی زنان سرپرست خانوار کاملا به هم وابسته بوده و روی همدیگر اثر مثبت دارند و کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر دوگنبدان در سطح پایین تری از کیفیت زندگی عموم مردم این شهر قرار دارد و از طرفی دیگر سرمایه اجتماعی در این زنان نسبتا پایین است و نیاز به توجه جدی و برنامه ریزی درازمدت مسئولین امر بر اساس رویکردهای پژوهشی مبتنی بر جامعه، در راستای بهبود کیفیت زندگی و تغییرات اساسی در جهت افزایش سرمایه اجتماعی و مشارکت جمعی این قشر آسیب پذیر است.
تجربه سرپرستی خانوار توسط زنان و چرخه بازتولید فلاکت (نمونه موردی: زنان سرپرست خانوار شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار نیازمند به مثابه آسیبی اجتماعی شناخته می شوند. این گروه از زنان آسیب پذیر، با مجموعه ای از مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مواجه هستند که چرخه ای از بازتولید فقر و فلاکت را برای آن ها رقم می زند. تحقیقات نشان می دهد زنان سرپرست خانوار که دارای فرزند هستند، پنج برابر خانواده های معمولی در معرض آسیب پذیری ناشی از فقر قرار دارند. پژوهش حاضر با تمرکز بر شرایط گروهی از زنان سرپرست خانوار در شهر کرج که به دلایل مختلفی (فوت همسر، زندانی بودن همسر، طلاق و...) سرپرست خانوار شناخته می شوند، به مطالعه آسیب های گوناگون این زنان، شامل حوزه اقتصاد و معیشت، حوزه اجتماعی و احساس امنیت و حوزه مشکلات فرزندان می پردازد و نقش این سه حوزه را در بازتولید چرخه فلاکت تحلیل می کند.در مقاله حاضر، تجربیات زیسته زنان سرپرست خانوار مطالعه می شود. ابتدا با اتخاذ روش شناسی کیفی، با 22 نفر از زنان سرپرست خانوار در شهر کرج مصاحبه عمیق انجام گرفت و داده های گردآوری شده به شیوه تحلیل تماتیک تحلیل شدند. میدان پژوهش محدوده شهری شهر کرج است. مشارکت کنندگان در پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد زنان سرپرست خانوار با مشکلات متعددی مواجه هستند که هرکدام به شکلی به بازتولید شرایط نامطلوب زندگی آن ها و پایداری آن کمک می کند. مهم ترین این مشکلات عبارت اند از: محرومیت اقتصادی (تأمین معیشت و نیازهای روزمره خود و فرزندان)، مشکلات اجتماعی (احساس امنیت اجتماعی در مناسبات اجتماعی و تعاملات بین فردی)، تفکر و برداشت های فرهنگی (نگاه ترحم آمیز، طردکننده و تحقیرآمیز) مشکلات مربوط به توانمندی ها (مهارت های شغلی و مهارت های ارتباطی)، مشکلات حوزه سلامت و بهداشت (بیماری و مشکلات جسمی و روحی و روانی) و... .مشکل عمده این زنان «فقر قابلیتی» است، یعنی اکثر این زنان قابلیت ها و توانمندی های لازم نظیر سواد، تحصیلات عالی و سلامت جسمانی برای خروج از ورطه فقر را ندارند و این امر دایره انتخاب های آن ها را برای زندگی به شدت محدود می کند. فقر قابلیتی همراه با چالش های حوزه های سه گانه به وضعیتی منجر شده که در مقاله حاضر با عنوان فلاکت از آن اسم برده شده است. نداشتن بسیاری از فرصت ها (فرصت داشتن خانواده خوب، داشتن پدر، تحصیل مناسب و...) برای خانواده های زن سرپرست به نوعی موجب استمرار و بازتولید چرخه فلاکت (آسیب اقتصادی، آسیب تعاملات و فرزندان آسیب دیده) می شود
کیفیت زندگی و ارتباط آن با عوامل اجتماعی- روانی (مورد مطالعه: زنان سرپرست خانوار شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
109 - 88
حوزه های تخصصی:
مطالعه پیش رو عوامل اجتماعی روانی مرتبط با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر شیراز را بررسی می کند. داده های تحقیق حاضر حاصل یک مطالعه پیمایشی است. حجم نمونه مورد بررسی 400 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده است. پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش، ترکیبی از اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه سرمایه اجتماعی، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه کیفیت زندگی است. این پرسشنامه توسط زنان سرپرست خانوار ساکن شهر شیراز پر شده است. داده ها با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش استنباطی از آزمون های تفاوت میانگین (آزمون T)، تحلیل واریانس (آزمون F) آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای تعداد افراد تحت سرپرستی، درآمد، تعداد سالهای تحت پوشش در موسسه حمایتی خاص، عزت نفس، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه اجتماعی و سرمایه اقتصادی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای عزت نفس، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و درآمد، متغیرهای تعداد افراد تحت سرپرستی و تعداد سال های تحت پوشش در موسسه خاص تعیین کننده های اصلی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار هستند. در مجموع، این متغیرها 53 درصد از واریانس متغیر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار را تبیین کردند.
بررسی جامعه شناختی کژکارکردهای سیاست های حمایتی با تاکید بر طرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
107 - 157
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کژکارکردهای سیاستهای حمایتی در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش دو نهاد حمایتی کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی انجام شده است. در این پژوهش با به کارگیری مفهوم طرد اجتماعی، به بررسی جامعه شناختی مسئله تحقیق پرداخته شده است. روش تحقیق نظریه زمینه ای بوده و 36 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با دو گروه از پاسخگویان، مشتمل بر مددجویان و متخصصین انجام شده است. پس از سنخ شناسی سه گانه طرد اجتماعی و گونه های وابستگی متناظر با آن پدیده مرکزی مبتنی بر یافته های پژوهش تحت عنوان "وابستگی منفعلانه" برساخت شده است. مهمترین علل اصلی این پدیده در چهار مقوله "طرد مزمن" ، "جامعه پذیری وابسته پرورِ زنان" ، "درجاماندگی سیستم حمایتی" و "کلیشه سازی زن سرپرست خانوار" شناخته شده اند. شرایط زمینه ای تحت عنوان "سیاسی شدن حمایتها" و "شرایط فزاینده فراوانیِ زنان سرپرست خانوار " مقوله بندی شده اند. شرایط مداخله گر نیز تحت مقوله های" سوء مدیریت" و "نقص قوانین" بر ساخت شده اند.راهبردهای اصلی در سه مقوله "بازاندیشی سوداگرانه" ، "ناتوان نمایی" و "طرد خود خواسته" مقوله بندی شده اند و پیامدهای این پدیده نیز در دو مقوله "مطالبه گری مستمر" و " اشتغال گریزی" صورت بندی شده اند. در این پژوهش مددجویانی که طرد مزمن و بین نسلی را تجربه کرده اند، ظرفیت بالایی برای وابستگی منفعلانه به حمایتها- به عنوان اصلی ترین کژکارکرد سیاستهای حمایتی- دارند و شایسته است در اتخاذ سیاستهای حمایتی برای مطرودین مزمن متناسب با وضعیت طرد شدگی آنان، نسبت به پیشگیری و کنترل وابسته شدن به حمایتها و رسوب در سیستم حمایتی برای این افراد تمهیداتی اندیشیده شود.
اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
159 - 188
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش توانمندسازی اطلاعاتی-انگیزشی در حوزه کارآفرینی بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار انجام شد.پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. تعداد 22 نفر از زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به کمیته امداد امام خمینی(ره) اردکان در بهار 1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه شامل 11نفر بود. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش بر اساس پروتکل مولفه های توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه توماس وولتهوس(1990)، دریافت کردند؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ مداخله ای داده نشد. برای ارزیابی آزمودنی ها از پرسشنامه خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی تیلور و بتز(1983) و پرسشنامه امید به زندگی اسنایدر(1991)، استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی انگیزشی در حوزه کارآفرینی، برافزایش خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار، تاثیر معنادار داشته است.از آنجا که آموزش توانمندسازی اطلاعاتی- انگیزشی در حوزه کارآفرینی، بر خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار موثر بود؛ اجرای این مداخله برای زنان سرپرست خانوار در نهادهای حمایتی و در ابعاد وسیع تر به منظور پیشگیری ازآسیب بیشتر به این زنان، پیشنهاد می شود.
تبیین تجارب زیسته زنان سرپرست خانوار از عادت واره های اجتماعی تحقیرکننده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش پیشِ رو دستیابی به تجربه تحقیر اجتماعی در زنان سرپرستِ خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) است. این مطالعه به شیوه کیفی از روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند و به وسیله مصاحبه عمیق با 20 نفر از زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی؟ق؟ شهر لنگه در سال 1397 انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی (2009) انجام شد. براساس یافته های به دست آمده از تجربه افراد، این گروه زنان به محض تعامل با گروه های اجتماعی، مانند خانواده، خویشاوندان، همسایگان، کسبه، و در محل کار و دیگر نهادهای اجتماعی به روش های گوناگونی با حس تحقیر روبه رو می شوند. از عوامل زمینه سازِ این تحقیر، می توان تحصیلات پایین، ناتوانی در دستیابی به مشاغل مناسب، فقر مالی، و محروم بودن از حمایت و پشتوانه همسر را نام برد. واکنش زنان در مقابل تحقیر، سکوت به دلیل ترسِ از دست دادن شغل و حمایت اجتماعی است، که درپی آن، این زنان اضطراب، ترس، تنش و دلشوره را تجربه می کنند. یافته های به دست آمده از این پژوهش تصویری روشن از تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از تحقیر را ارائه می دهد. کسانی که به بهزیستی این زنان می اندیشند، می توانند از این یافته ها بهره گیرند.
اثربخشی آموزش دعا و نیایش بر استرس ادراک شده ی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته ی امداد امام خمینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵
17-26
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از عمده ترین قشرهای در معرض آسیب زنان سرپرست خانوار هستند که بیش از دیگران در معرض تبعیض های اجتماعی و فشارهای روانی قرار دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دعا و نیایش بر استرس ادراک شده ی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته ی امداد امام خمینی (ره) بود. روش کار: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته ی امداد امام خمینی (ره) شهر رشت در سال 94-95 تشکیل دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب؛ و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه ی آموزشی دعا و نیایش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی استرس ادراک شده ی کوهن و همکاران استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار گروه آزمایش نسبت به زنان سرپرست خانوار گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری استرس کمتری داشتند و فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش دعا و نیایش بر استرس ادراک شده ی زنان سرپرست خانوار تأیید شد (01/0>P). نتیجه گیری: بنابراین، آموزش دعا و نیایش در کاهش استرس ادراک شده ی زنان سرپرست خانوار اثربخش است.
تأثیر باور خودکارآمدی و شادکامی بر ابعاد سلامت جسمانی و روانی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان آبادان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
36-51
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: زنان سرپرست خانوار بیش از زنان دیگر در معرض آسیب های فردی و اجتماعی قرار دارند که این شرایط می تواند بر سلامت و احساس شادی آنان تأثیر بگذارد. ازاین رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر باور خودکارآمدی و شادکامی بر ابعاد سلامت جسمانی و روانی زنان سرپرست خانوار انجام شده است. روش کار: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان آبادان بود که از میان آنان با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 195 نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه مشخصات فردی و جمعیت شناختی، خودکارآمدی، کیفیت زندگی و شادکامی بود. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین سنی شرکت کنندگان 11/97±19/42 و مهم ترین علت سرپرستی، داشتن همسر بیمار و ازکارافتاده (9/63 درصد: 82 نفر) بود. بیشتر زنان (4/57 درصد: 112 نفر) کم سواد بودند و ارزیابی متوسطی از میزان خودکارآمدی (9/75 درصد: 148 نفر) و شادکامی (6/42 درصد: 83 نفر) گزارش کردند. زنان از جنبه سلامت جسمانی در سطح متوسط و از جنبه سلامت روانی در سطح ضعیف قرار داشتند. با تحلیل رگرسیون چندگانه، متغیّرهای خودکارآمدی و شادکامی قادر به پیش بینی متغیّرهای سلامت جسمانی و روانی (000/0P=) بودند و سطح تحصیلات مهم ترین متغیّر پیش بینی کننده و تأثیرگذار بر سلامت جسمانی در زنان (004/0P=) بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که با اجرای مداخلات مؤثر می توان به ارتقای باور خودکارآمدی و شادکامی که به افزایش سطح سلامت جسمی و روانی در زنان منجر می شود، دست یافت.
اثربخشی آموزش غنی سازی کیفیت زندگی بر خودارزشمندی و سرمایه های روان شناختی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
310 - 331
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی کیفیت زندگی بر خودارزشمندی و سرمایه های روان شناختی زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را 130 زن سرپرست خانوار (همسران فوت شده یا مطلقه) تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان مرودشت در سال 1399-1398 تشکیل دادند که پس از غربالگری با پرسشنامه های خودارزشمندی (کروکر و همکاران، 2003) و سرمایه روان شناختی (لوتانز و اولیو، 2007) 30 زن سرپرست خانوار با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 زن). گروه آزمایش مداخله آموزش غنی سازی کیفیت زندگی (محقق ساخته) را طی دو ماه در 16 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله غنی سازی کیفیت زندگی بر نمره خودارزشمندی (71/14=F، 002/0 =P) و سرمایه های روان شناختی (90/20=F، 001/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش غنی سازی کیفیت زندگی با بهره گیری از تکنیک های مسولیت پذیری، مهارت خودآگاهی، صبر، پذیرش و ذهن آگاهیمی تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود خودارزشمندی و سرمایه های روان شناختی زنان سرپرست خانوار مورد استفاده گیرد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۲۴-۵۰۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده اند که پناهندگان در معرض عوامل استرس زای مختلفی قرار می گیرند که این استرس زاها برای زنان پررنگ تر هستند. از طرف دیگر، برنامه های توانمندسازی روانشناختی می توانند باعث بهبود عملکرد انسان ها می شود. ازاین رو، برنامه های توانمندسازی بر روی زنان پناهنده سرپرست خانوار می تواند بسیار مفید باشد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار بر عزت نفس، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی آنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با دوگروه آزمایش و گواه بود. در این پژوهش تعداد 50 نفر از زنان پناهنده سرپرست خانوار که به حضور در پژوهش تمایل داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو دسته آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه خودپنداره راجرز (1975-1938)، پرسشنامه سبک های اسنادی پیترسون، سمل، وون بایر و همکاران (1982)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی توسط شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991). پیش آزمون در هر دو گروه انجام شد و گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه توانمندسازی زنان پناهنده سرپرست خانوار که توسط طوسی (1399) با مطالعات کیفی تنظیم شده است را دریافت کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر معناداری داشته است (0/05 >p). به نحوی که نمرات عزت نفس، خودپنداره، خودکارآمدی، امیدواری و سبک های اسنادی درونی مثبت افزایش و سبک های اسناد درونی منفی کاهش معناداری در مرحله پس آزمون داشته و تغییر نمرات در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد این برنامه توانمندسازی بر اعتماد به خود، خودپنداره، خودکارآمدی، امید و سبک های اسنادی زنان سرپرست خانوار پناهنده تأثیر داشته است. تحقیق در نمونه های بزرگ تر میدانی مورد نیاز است.
بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با واقعیت درمانی گلاسر بر نگرش به زندگی و اضطراب اجتماعی زنان سرپرست خانوار
حوزه های تخصصی:
سرپرست خانوار در معرض آسیب های روان شناختی و اجتماعی شدن قرار ندارند و بر همین اساس باید به دنبال شناسایی و کاربرد مداخلات روانشناسی مؤثر در جهت کاهش این آسیب ها بود. این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با واقعیت درمانی کالا در بر نگرش به زندگی و اضطراب اجتماعی زنان سرپرست خانوار با نشانه های اضطراب اجتماعی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار مراجعه شده به کلینیک مددکاری اجتماعی یارا شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که ازاین بین، ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت درمانی گلاسر) و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده شامل شاخص نگرش به زندگی باتیستا و الموند (۱۹۷۳) و مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک (۱۹۹۶) بود. آنالیز داده ها با روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نسخه ۲۶ نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج آنالیز داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت درمانی گلاسر بر بهبود نگرش به زندگی و اضطراب اجتماعی در زنان سرپرست خانوار با نشانه های اضطراب اجتماعی مؤثر است. تفاوت میانگین گروه واقعیت درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در این متغیرها غیر معنادار بود. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، در مورد زنان سرپرست خانوار، متخصصان حوزه باعث می توانند مداخلات واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد را به منظور بهبود اضطراب اجتماعی و نگرش به زندگی در آن ها مورداستفاده قرار دهند.
مطالعه تأثیر توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار بر سلامت اجتماعی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
سلامت اجتماعی در حوزه مطالعات زنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی زنان، متغیر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین ابعاد توانمندسازی اقتصادی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در گروه های خودیار با گروه های غیرخودیار به عنوان یک موضوع بین رشته ای است. جهت مطالعه تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته، از نظریه های سلامت اجتماعی و توانمندسازی استفاده شده است.پرسش اصلی این مقاله، این است که آیا بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در گروه های خودیارو غیرخودیار با سلامت اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق، از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه کییز و محقق ساخته است. جامعه آماری، زنان سرپرست خانوار عضو و غیرعضو گروه های خودیار تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران و روش نمونه گیری، تصادفی ساده است.حجم نمونه، 200 نفر از زنان سرپرست خانوار بهزیستی استان تهران است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی استفاده شده است.یافته ها نشان می دهد که میانگین نمره ابعاد پنج گانه سلامت اجتماعی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار، به طور معناداری در سطح اطمینان 95درصد بیشتر از زنان سرپرست خانوار گروه غیرخودیار است. میانگین نمره چهار بعد توانمندسازی اقتصادی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار بیشتر از زنان سرپرست خانوار غیرخودیار است. همچنین، بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در دو گروه هدف با سلامت اجتماعی آنان در سطح اطمینان 95درصد، رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس یافته ها،توانمندسازی اقتصادی زنان در دو گروه مذکور، اثر معنی داری بر سلامت اجتماعی آنها دارد.
روایت پژوهی زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
84 - 106
حوزه های تخصصی:
در جامعه امروز آمار "زنان سرپرست خانوار" به دلایل گوناگونی رو به افزایش است. این گروه از زنان، از گروه های حاشیه ای جامعه اند که با ناملایمات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراوانی رو به رو هستند. در این پژوهش تلاش کرده ایم تا با به مرکز توجه آوردن تجربیات زیسته آنان، نگاهی عمیق به هستی و داستان زندگی آنان داشته باشیم و روایتی زنانه از مفهوم سرپرست خانوار ارائه دهیم. این پژوهش در قالب روش شناسی کیفی و به مدد روش روایت پژوهی انجام شده است. شیوه نمونه گیری هدفمند بوده، و از یک اطلاع رسان آگاه برای دسترسی به نمونه های پژوهش کمک گرفته ایم. با پانزده نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) مشهد مصاحبه های روایی انجام داده ایم. تجارب این زنان در ذیل کلان روایت های: کودک همسری و مادر شدن زود هنگام، سطح پایین سرمایه های اقتصادی و اجتماعی، سطح پایین سرمایه فرهنگی، کار موقت و بی آتیه و ناامن، ازدواج ناموفق و جدایی از همسر، ناامنی ها و ناملایمات و فشارهای اجتماعی، فرسودگی، رنج تنهایی، و نگرانی و تشویش بی پایان، روایت شده است. بنا بر نتایج به دست آمده از این پژوهش، اشتغال پایدار مهم ترین بحث در زندگی زنان سرپرست خانوار است. دوره های مهارت آموزی جهت برطرف نمودن فقر قابلیتی، تأمین اشتغال ثابت همراه با بیمه، جایگزین کردن سیاست های اجتماعی منفعل با سیاست های فعال در جهت سازگار کردن شرایط اشتغال زنان سرپرست خانوار با مسئولیت های خانوادگی، گام هایی عملی در رفع مشکلات زندگی آنان خواهد بود.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله (مورد مطالعه زنان سرپرست خانوار ساکن در مناطق زلزله زده استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
99 - 108
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر و فراموش شده در حوادث طبیعی هستند که به دلیل مسائل فرهنگی و اجتماعی همواره مورد خشونت قرار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از خشونت پس از زلزله استان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه زنان آسیب دیده در زلزله بودند که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها مصاحبه عمیق فردی انجام گرفت. حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری نظری و تا رسیدن به اشباع نظری تداوم یافت. داده ها با استراتژی پدیدارشناسی تفسیری گردآوری و با روش دیکلمن و همکاران(1989) تجزیه وتحلیل شدند. در نهایت، 474 کد باز و اولیه، 55 درون مایه فرعی و 4 درون مایه اصلی استخراج شد. طبق یافته ها تجربه خشونت زنان عبارت بودند از:« دسترسی ناعادلانه به منابع، داغ ننگ، فقدان امنیت و تخریب اجتماعات». نتایج این مطالعه نشان می دهد که رفع خشونت ها علیه این زنان منوط به حذف موانع فرهنگی ماقبل حوادث و توجه به قدرت تصمیم گیری آنها در بطن خانواده و جامعه است.
واکاوی تجارب زیسته ی زنان سرپرست خانوار در مواجهه با رفتارهای پر خطر: مطالعه ی زنان سرپرست خانوار شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
75 - 103
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر باهدف واکاوی تجربه ی زنان سرپرست خانوار در مواجه با رفتارهای پرخطر انجام شده است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است و جامعه ی هدف، شامل زنان سرپرست خانوار شهر کرمان است که رفتارهای پرخطر داشتند. از این تعداد 28 نفر مشارکت کننده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند؛ به این صورت که نمونه گیری تا زمانی که محققان به اشباع نظری دست یافتند ادامه داشته است؛ ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در تحقیق حاضر، برای احراز پایایی و روایی، از روش های پولکینگ هورن بهره گرفته شده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که عواملی چون جامعه پذیری نامناسب خانوادگی، سرمایه ی اجتماعی پایین، دین داری پایین، وضعیت بد مالی، اثرات بد رسانه ای و احساس تنهایی ناشی از شکست در گرایش زنان سرپرست خانوار به رفتارهای پرخطر مؤثر بوده است؛ همچنین تجربیات زیسته ی زنان در زمانی که رفتارهای پرخطر داشته اند، نشان دهنده ی اعتماد اجتماعی پایین، مشارکت اجتماعی نداشتن و بیگانگی اجتماعی در میان زنان بوده است . از راهکارهای پیشنهادی افراد موردمطالعه برای برون رفت از شرایط رفتارهای پرخطر می توان به حمایت اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی زنان اشاره کرد.
تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
167 - 178
حوزه های تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره می شوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران بود. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود، و 2 کلینیک مددکاری که به زنان سرپرست خانوار، خدمات روانشناختی ارائه می دادند، انتخاب شد، سپس از هر کلینیک 15 نفر (جمعاً 30 نفر) به صورت تصافی انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پرسشنامه اضطراب عمومی (ANQ) و افسردگی بک (BAI) استفاده بود. برای تجزیه تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که روش آموزش تنظیم هیجان بر اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار مؤثر است. این نتایج مبین این است که آموزش تنظیم هیجان منجر به کاهش میزان افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شده است. با توجه به نتایج یافته ها می توان اظهار داشت که مداخله ی آموزش تنظیم هیجان منجر به بهبود افسردگی و اضطراب (کاهش میزان اضطراب و افسردگی) در بین زنان سرپرست خانوار شود.