مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
زنان سرپرست خانوار
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کمال گرایی و اجتناب تجربی در پیش بینی علائم روان شناختی زنان بی بضاعت سرپرست خانوار بود. این مطالعه توصیفی به روش همبستگی بود. جامعه آماری کلیه افراد آسیب دیده تحت حمایت کمیته امداد شهرستان گیلان غرب در سال 95 بودند که از این تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.. برای جمع آوری اطلاعات از فهرست علایم 90 سؤالی (SCL-90)، کمال گرایی و پرسش نامه های پذیرش و عمل استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که علائم روان شناختی با کمال گرایی (51/0=r؛ 001/0>p) و اجتناب تجربی (65/0=r؛ 001/0>p)، ارتباط مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 48 درصد از کل واریانس علائم روان شناختی این افراد به وسیله دو عامل اجتناب تجربی و کمال گرایی تبیین می شود. بنابراین کمال گرایی و اجتناب تجربی می تواند در علائم روان شناختی زنان بی بضاعت سرپرست خانوار نقش داشته باشد. واژه های کلیدی: کمال گرایی، اجتناب تجربی، علائم روان شناختی، بی بضاعت، زنان سرپرست خانوار.
تأثیر آموزش مهارت های خودآگاهی و مدیریت هیجان ها در افزایش تاب آوری و شادکامی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۵ شماره ۸
41-76
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی خودآگاهی و مدیریت هیجان ها در افزایش تاب آوری و شادکامی زنان سرپرست خانوار انجام شد. جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به خانه های سلامت در منطقه 18 شهر تهران بودند.30 آزمودنی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش ( n 1 =15 ) و کنترل ( n 2 =15 ) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. تاب آوری و شادکامی همه آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون بوسیله پرسشنامه های تاب آوری و شادکامی اندازه گیری شدند. مهارت های خودآگاهی و مدیریت هیجان در 14 جلسه به شرکت کنندگان در گروه آزمایش آموزش داده شد. تاب آوری و شادکامی همه آزمودنی ها در مراحل پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شدند و داده ها بوسیله آزمون تحلیل کوواریانس و t استودنت تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی، خودآگاهی و مدیریت هیجان ها می توانند سطح تاب آوری وشادکامی زنان سرپرست خانوار را به طور معناداری افزایش دهند (01/0> P ) . همچنین نتایج نشان داد که اثر مداخلات در مرحله پیگیری ماندگار بوده است. نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش مهارت های خودآگاهی و مدیریت هیجان ها روش روانی- آموزشی مناسبی برای افزایش سطح تاب آوری و شادکامی زنان سرپرست خانوار می باشد. بنابراین به منظور ارتقاء سطح تاب آوری و شادکامی زنان سرپرست خانوار، لازم است زمینه بکارگیری مهارت های خودآگاهی و مدیریت هیجان ها فراهم شود.
کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده: نقش تاب آوری و کارکرد خانواده مبتنی بر مدل مک مستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۱
407-421
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار با مشکلات متعدد و نقش های مضاعفی روبرو هستند که می تواند روی سلامت، رضایت و کیفیت زندگی آنان تأثیر منفی بگذارد. در مطالعه حاضر ارتباط کیفیت زندگی با کارکرد خانواده و نقش واسطه ای تاب آوری در این خانواده ها مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر تهران بود. حجم نمونه با توجه به نوع پژوهش، سیاهه و خرده مقیاس ه ای آن، 160 نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه سنجش کارکرد خانواده، پرسشنامه کیفیت زندگی و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین تاب آوری با سلامت جسمی، سلامت روان، سلامت محیط و روابط اجتماعی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بین ابعاد کیفیت زندگی و تاب آوری با تمام خرده مقیاس های کارکرد خانواده رابطه منفی معنادار وجود داشت. همچنین نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه کارکرد عمومی خانواده با سلامت جسمانی، بین نقش ها و سلامت روان، بین متغیر نقش ها و کارکرد عمومی با سلامت محیط رابطه معنی داری داشت و در نهایت در رابطه کارکرد عمومی و نقش ها با روابط اجتماعی این رابطه معنادار بود. تاب آوری را متغیری موثر در ارتباط بین کیفیت زندگی با سطوح کارکرد خانواده دانست.
زنان مطلقه و تجربه سرپرستی خانوار: یک پژوهش کیفی (نمونه موردی زنان مطلقه سرپرست خانوار شهر فارسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال نهم تابستان۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
181-211
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش خانوارهای سرپرست زن و مسائل و مشکلات مرتبط با این نوع خانوارها در سال های اخیر، پژوهش حاضر به فهم و روایت تجربه زیسته زنان مطلقه از سرپرست خانوار بودن می پردازد. این مطالعه به صورت کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری بر روی 10 زن مطلقه سرپرست خانوار در شهر فارسان صورت گرفته است. مشارکت کنندگان حاضر با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از میان زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد انتخاب شدند. تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت سه مضمون اصلی «سرپرستی به مثابه بازتعریف مناسبات با جامعه »، «سرپرستی به مثابه تجربه احساسی ناخوشایند» و «سرپرستی به مثابه شکل دیگری از زیست اجتماعی» ویازده مضمون فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند پروبلماتیزه کردن و توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی دامنگیر این خانوارها و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک «مساله اجتماعی» است.
شناسایی و اولویت بندی استراتژی های توسعه ی کارآفرینی اجتماعی در حوزه ی زنان سرپرست خانوار(مورد مطالعه: استان سیستان وبلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
245 - 270
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، شناسایی و اولویت بندی استراتژی های توسعه ی کارآفرینی اجتماعی در حوزه ی زنان سرپرست خانوار است. 37 استراتژی در قالب 7 عامل شامل: عامل سیاستی، نهادی و قانونی، عامل آموزش کارآفرینی و خودکفایی، عامل تسهیلات کسب وکار، عامل شبکه ها و سازمان های غیردولتی، عامل صندوق ها و کانون ها، عامل حمایت های مشاوره ای و عامل خدمات رفاهی، مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاهی متخصص در حوزه ی مربوطه ، خبرگان و کارشناسان کمیته امداد استان سیستان و بلوچستان فعال در حوزه ی کارآفرینی اجتماعی زنان سرپرست خانوار می باشد که به علت محدود بودن جامعه آماری، نمونه گیری انجام نشد و از روش سرشماری، تعداد 19 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردید. پس از جمع آوری داده ها به منظور تأیید مؤلفه ها و شاخص ها از آزمون دوجمله ای و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی الویت بندی عوامل صورت گرفت.یافته های تحقیق نشان می دهد عوامل سیاستی، نهادی و قانونی از دید خبرگان در رتبه ی نخست عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی اجتماعی زنان سرپرست خانوار است و عامل تسهیلات کسب وکار در رتبه ی دوم قرار گرفته ،هم چنین از 37 استراتژی تعیین شده، استراتژی های بیمه ی زنان سرپرست خانوار، پشتیبانی و خدمات بازاریابی محصولات و ارائه تسهیلات اشتغال به زنان خانوار، به ترتیب رتبه های اول تا سوم قرار گرفته است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی تهران
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار به علت شرایط سخت زندگی، کیفیت زندگی پایینی دارند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی تهران بود.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. از بین مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران، یک مرکز به شیوه هدفمند انتخاب و سپس از میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش آن مرکز ۳۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت در مورد آن ها اجرا شد. گروه آزمایشی مداخله درمانی را در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه کیفیت زندگی به عنوان پس آزمون اجرا شد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس پس آزمون نشان داد که اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده معنادار (۰/۰۱>P( بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار استفاده کرد.
بازسازی معنایی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار در کردستان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
143 - 166
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار ازجمله گروه های اجتماعی آسیب پذیر در جامعه اند و زندگی اجتماعی آنان به دلیل نبودن یا ضعف سرپرستی مرد با چالش هایی روبه روست. هدف این پژوهش مطالعه کیفی کیفیت زندگی این قشر از زنان از نگاه خودشان در شهر مرزی بانه در کردستان است؛ شهری که در یک و نیم دهه گذشته به دلیل تحولات اقتصادی، تغییرات اجتماعی زیادی را تجربه کرده و وجود شماری از این زنان، معلول همین تحولات است. روش این پژوهش کیفی است. با 23 نفر از زنان سرپرست خانوار در این شهر مصاحبه عمیق انجام شد. حجم نمونه براساس معیار اشباع نظری تعیین شد. از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل داده های مصاحبه ای استفاده شد. تحلیل ها درنهایت سبب ظهور چهار مقوله اصلی زیر شد: فرسودگی تدریجی، طرد و حاشیه نشینی، بازتعریف جایگاه زنانگی و حمایت برای بقا. این یافته ها نشان می دهند با وجود وضعیت دشوار و کیفیت نامطلوب زندگی این دسته از زنان، کمک های مالی و حمایتی نهادهای رسمی حتی در سطوحی پایین در کنار کمک های مردمی نقش مهمی در زندگی آنها دارند. نکته مهم این است که این حمایت های رسمی و غیررسمی در بسیاری از موارد تنها به حفظ وضعیت موجودشان کمک کرده و به ندرت سبب توانمندی آنها شده است؛ یعنی تنها بقای وضعیت کنونی آنان با ویژگی های مذکور را تضمین می کند و هدایت حمایت ها به ویژه به حوزه اشتغال آنان بسیار مؤثرتر است.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار به دلیل تجربه فشارهای مداوم و مزمن در معرض مشکلات روان شناختی قرار دارند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مرکز خیریه حضرت فاطمه زهرا (س) در سال 1396 بودند که از میان آنان، 30 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. از فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (ریف، 1989) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر افزایش بهزیستی روان شناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری (001/0P<) و همچنین تاب آوری در مراحل پس آزمون (001/0P<) و پیگیری (05/0P<) بود. ذهن آگاهی از طریق پذیرش و تجربه هیجانات، ایجاد خودآگاهی و اجتناب از الگوی تفکر خودکار باعث افزایش بهزیستی روان شناختی و تاب آوری تأثیر می گردد و می تواند به عنوان آموزشی در راستای توان بخشی و ارتقای کیفیت زندگی آنان به کار گرفته شود.
اثربخشی مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی - رفتاری بر تاب آوری مورد مطالعه؛ زنان سرپرست خانوار تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) استان قم.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۵ شماره ۹
107 - 139
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از گروه های آسیب پذیر در جوامع با مسائل و مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی زیادی دست به گریبان هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی – رفتاری برتاب آوری زنان سرپرست خانوار است و روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جمعیت آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) استان قم بوده و از طریق روش تصادفی ساده 36 نفر از آنان انتخاب شدند. مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی – رفتاری در 12 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه تاب آوری سیکسبی (2005) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی آزمون کولموگروف اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین میزان تاب آوری زنان سرپرست خانوار در قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی تفاوت معناداری در زیرمقیاس های تاب آوری (معنا دادن به سختی ها، نگرش مثبت، تعالی و معنویت، انعطاف پذیری، حل مسئله فعال، ارتباطات، منابع اقتصادی و اجتماعی، شفافیت و بیان احساسات) بین زنان سرپرست خانوار در قبل و بعد از مداخله وجود دارد. همچنین 93 درصد از تغییرات تاب آوری در گروه آزمایش به وسیله برنامه آموزشی رویکرد شناختی – رفتاری صورت گرفته است. بنابراین به کارگیری گسترده تر این نوع مداخله توسط متخصصان، می تواند بر توانمندسازی و بهبود سطح زندگی زنان سرپرست خانوار مؤثر باشد.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار منطقه 5 شهر اصفهان با تأکید بر مؤلفه اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامعی که نقش نان آوری خانواده به عهده مرد است هنگامی که به یک باره این نقش به عهده زنان گذاشته می شود، آنان را به یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه تبدیل می کند. در این موقعیت زنان علاوه بر نقش های متداول زن در خانواده، متولی نقش های مربوط به «سرپرستی خانوار» یعنی دو رکن اصلی «تأمین معیشت» و «اداره مدیریت خانوار» نیز می شوند و عمدتاًً در این مسیر با موانعی روبرو خواهند شد که برای گذر از این موانع باید توانمند شوند. با توجه به ماهیت مسئله مورد مطالعه، تشخیص داده شد که با روش اقدام پژوهی بهتر می توان به سؤالات تحقیق پاسخ گفت و از داده های متنوع تر کیفی در جهت انجام تحقیق استفاده کرد . داده ها از یازده نفر از زنان سرپرست خانوار مجتمع بهزیستی شهید حیرانی واقع در منطقه 5 اصفهان با استفاده از تکنیک گروه متمرکز و مصاحبه های نیمه ساخت یافته جمع آوری و پس از کدگذاری به روش نافل و وبستر تفسیر شدند. بر اساس نتایج دو تیپ زن سرپرست خانوار، یعنی فعال و منفعل وجود دارد و موانع موجود بر سر راه توانمندی از نگاه خود آنان، فقر اقتصادی، مشکلات جسمی و روانی، ناامنی محیط کار و عدم حمایت اجتماعی اطرافیان می باشد. برای مقابله با این موانع و دستیابی به توانمندسازی راهکارهایی برای توانمندسازی اقتصادی و روانی ارائه شد. کلید واژه ها: اشتغال، اقدام پژوهی، توانمندسازی زنان، زنان سرپرست خانوار.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار(مطالعه موردی:شهر ایلام)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
برای رشد و توسعه ی اجتماعی فرهنگی، امنیت امری لازم و ضروری است. در بررسی سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیاز به امنیت، پس از نیازهای فیزیولوژیک از سلسله نیازهای اصلی و اساسی انسان منظور می گردد که در رشد و تعالی شخصیت انسان نقشبسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر امنیات اجتمااعی زنان سرپرست خاانوار)فوت همسر ومطلقه(تحت پوشش سه سازمان حمایتی)کمیته امداد امام ره)(، بهزیستی و بنیاد شهید(در ابعاد امنیت عاطفی، ارتباطی، مالی و جانیصورت گرفته است.
اثربخشی روان درمانگری گروهی مثبت گرا بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و سازش یافتگی اجتماعی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (فروردین) ۱۳۹۸ شماره ۷۳
109-119
حوزه های تخصصی:
زمینه: تمامی تلاش نظریه پردازان براین است که با تواناسازی زنان از راه ترویج اندیشه های نو، آموزش مهارت هایی برای فعالیت در بخش های اقتصادی، ارتقای آگاهی همه اعضای جامعه از نقش های زنان (بویژه زنان سرپرست خانوار) و بهبود سطح رفاه آنها، پایه های استواری برای اقدام های بعدی در تأمین نیازهای راهبردی و مقابله با نابرابری ها در همه عرصه ها فراهم کنند، اما مسئله این است که آیا آموزش مهارت هایی مانند مثبت نگری می تواند در تواناسازی این زنان تأثیرگذار باشد؟ هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی روان درمانگری مثبت گرا بر کیفیت زندگی، امید به زندگی و سازش یافتگی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود. روش : این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. یک نمونه 50 نفری از زنان سرپرست خانوار که دارای ملاک های ورود به تحقیق بودند به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش (25 نفر) و گواه (25 نفر) جایگزین شدند. روان درمانگری گروهی مثبت گرا ( رشید، 2015) هفته ای یک بار در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش برگزار گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان جهانی بهداشت، 1993)، مقیاس امید به زندگی (اشنایدر و همکاران، 1991) و سازش یافتگی اجتماعی (بل، 1961). یافته ها : یافته ها اثربخشی روان درمانگری گروهی مثبت گرا را بر کیفیت زندگی (0/007 = p )، امید به زندگی (0/002= p ) و سازش یافتگی اجتماعی (0/0001= p ) زنان سرپرست خانوار را مورد تأیید قرار داد و ماندگاری آن در مرحله پیگیری نیز برای کیفیت زندگی (0/005 = p )، امید به زندگی (0/002= p ) و سازش یافتگی اجتماعی (0/0001 = p ) تأیید شد. نتیجه گیری: درمانگری مثبت گرا کیفیت زندگی، امید به زندگی و سازش یافتگی اجتماعی زنان سرپرست خانوار را بهبود می بخشد.
پیش بینی سرزندگی بر پایه سبک های کنارآمدن و باورهای دینی در زنان سرپرست خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (تیر) ۱۳۹۸ شماره ۷۶
459-465
حوزه های تخصصی:
زمینه: سرزندگی از ابعاد روان درستی زنان سرپرست خانواده است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. سبک های کنارآمدن با تنیدگی و باورهای دینی در پیش بینی سرزندگی زنان سرپرست خانواده چقدر نقش دارند؟ در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف پیش بینی سر زندگی بر پایه سبک های کنارآمدن و باورهای دینی در زنان سرپرست خانواده انجام شد. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. از جامعه آماری تمامی زنان سرپرست خانواده شهرستان یزد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 200 نفر انتخاب و پژوهش بر روی آنها اجرا شد. پرسشنامه های پژوهش شامل سرزندگی رایان و فردریک (1997)، سبک های کنارآمدن با تنیدگی اندلر و پارکر (1990) و باورهای دینی کندلر و همکاران (2003) بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده های تحقیق با استفاده از آزمون های پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سرزندگی با سبک کنارآمدن اجتنابی همبستگی منفی و با مسأله مدار و باورهای دینی همبستگی مثبت وجود دارد. رگرسیون چندگانه نشان داد از بین سبک های کنارآمدن تنها سبک زندگی مسأله مدار توانست به پیش بینی معنی دار سرزندگی بپردازد (0/001 p< ). همچنین باورهای دینی نیز توانست به پیش بینی معنی دار سرزندگی بپردازد (0/001 p< ). نتیجه گیری: سرزندگی زنان سرپرست خانواده با باورهای دینی و سبک کنارآمدن مسأله مدار قابل پیش بینی است؛ بنابراین از طریق تقویت باورهای دینی و سبک کنار آمدن مسأله مدار می توان سرزندگی این زنان را بالاتر برد.
بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی مؤثر بر اشتغال موفقیت آمیز زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی و ارائه مدل توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم تابستان (مرداد) ۱۳۹۸ شماره ۷۷
547-558
حوزه های تخصصی:
زمینه: زندگی زنان سرپرست خانوار از جنبه های مختلف اجتماعی و روانشناختی غالباً با مشکلات فراوانی مواجه است. بررسی ها نشان از وجود مسائل روانشناختی در زمینه توانمندی زنان سرپرست خانوار دارد؛ بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی و همچنین توانمندسازی اینگونه از زنان یک شکاف پژوهشی است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی مؤثر بر اشتغال موفقیت آمیز زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی و ارائه مدل توانمندسازی برای این زنان انجام شد. روش: روش این پژوهش از نوع کمی و پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان های تهران و البرز در سال های 1394 لغایت 1397 بود. تعداد 266 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985)، خلاقیت عابدی (1372)، هوش کتل (1994)، راهبردهای کنارآمدن رضاخانی (1390) و پرسشنامه محقق ساخته نقش تربیتی والدین بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها بر حسب مورد از روش های آماری مجذور خی، آزمون t ، تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه مؤلفه های خلاقیت 0/427 نقش تربیتی والدین 0/313، تحصیلات 0/287، وجدانی بودن 0/340 - و راهبرد هیجان محور 0/014 - موفقیت شغلی زنان سرپرست خانوار را تبیین کردند (0/001≥ p ). همچنین یافته های این پژوهش به یک مدل ریاضی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار منتهی شد. نتیجه گیری: می توان در اتخاذ تدابیر مناسب در جهت ارتقای توانمندی زنان سرپرست خانوارتحت پوشش سازمان بهزیستی از خلاقیت، نقش تربیتی والدین، تحصیلات وجدانی بودن و راهبرد هیجان محور بهره جست.
تأثیرآموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر عزت نفس و سلامت روان زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
101 - 117
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی با رویکرد دینی بر افزایش سلامت روان و عزت نفس زنان سرپرست خانوار بود که به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر پرند بود که تعداد 60 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. داده های پژوهش قبل و بعد از اجرای مداخله آزمایشی مهارت های ارتباطی با رویکرد دینی و با استفاده از پرسش نامه سلامت روانی گلدبرگ و مقیاس عزت نفس کوپراسمیت جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس با نرم افزار SPSS10 نشان داد که بین عزت نفس (F=49/35 و P< 0/001) و سلامت روانی (F=83/72 و P
اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری زنان سرپرست خانوار در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۳
164 - 189
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) انجام شده است. این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی شهر یزد در سال 1395 بود. از میان این زنان تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام پیش آزمون، گروه آزمایش در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای، آموزش هوش معنوی بر اساس بسته آموزشی بوول (2004) دریافت کرد. آنگاه پس آزمون برای هردو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش هوش معنوی باعث افزایش معنادار میانگین نمرات تمام مؤلفه های تاب آوری (استحکام شخصی، مهار و روابط ایمن) به جزء اعتماد به غرایز در زنان سرپرست خانوار شده است.
مطالعه زنانه شدن فقر در ایران 1365 تا 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
113-142
حوزه های تخصصی:
امروزه وضعیت زنان در هر کشوری به یکی از مهمترین شاخص های ارزیابی عدالت اجتماعی تبدیل شده است. از سوی دیگر پژوهشهای بین المللی در دهه های اخیر وضعیت زنان در جهان را با واژه" زنانه شدن فقر " توصیف می کنند. آمارتیا سن این وضعیت را ناشی از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی می بیند که قابلیت های محدود تری را در زنان نسبت به مردان جهت بیرون رفت از وضعیت فقر ایجاد می کند.این پژوهش با روش تحلیل ثانویه قصد دارد روند زنانه شدن فقر در ایران را در طول سه دهه اخیر مطالعه کند. پژوهش ازچهار شاخص : «شاخص نرخ رشد تعداد زنان شاغل»،« نرخ مشارکت اقتصادی زنان»، «شاخص شکاف جنسیتی» و «سهم زنان سرپرست خانوار»استفاده کرده است. یافته ها نشان می دهد،نرخ رشد تعداد شاغلین زن در بازه سالهای 65-75، معادل 78 درصد بوده اما این نرخ در سالهای 85-95 به 20.7 درصد کاهش یافته است.همچنین نرخ مشارکت اقتصادی از 6.98 درصد در سال 65 به 15.9 در سال 95 افزایش یافته اما این نرخ در مقایسه با کشورهای خاورمیانه نیز از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. در رابطه با شاخص شکاف جنسیتی، در سال 95، سهم مردان از مشاغل مزد و حقوق بگیری 82.7 درصد و سهم زنان تنها 17.3 درصد بوده است. بعلاوه، سهم خانوارهای زن سرپرست رشدی معادل 77.46 درصد در 30 سال گذشته داشته است.
تدوین مدل بومی عوامل فرهنگی بازدارنده ازدواج مجدد زنان سرپرست خانوار زیر پوشش کمیته امداد کشور ایران درسال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
199-229
حوزه های تخصصی:
زنان (25 درصد کمتر از نرم جهانی)، هدف این پژوهش تدوین و بررسی برازش مدل بومی عوامل فرهنگی بازدارنده ازدواج مجدد زنان سرپرست خانوار بود جامعه آماری زنان سرپرست خانوار مددجوی کمیته امداد در سال 1395 و متخصصان ازدواج بود که نمونه گیری در بخش کیفی تا سرحد اشباع و در بخش کمی بر اساس فرمول20-10 برابری معادلات ساختاری برای زنان (مطلقه،860 و بیوه،740 )نفر تعیین شد و به روش سهمیه طبقه ای متناسب با حجم بصورت تصادفی انتخاب و جایگزین شدند. پژوهش در مرحله کیفی با روش تحلیلی کد گذاری باز و در مرحله کمّی از نوع مطالعات توصیفی– تحلیلی با نرم افزارSpss24 وجAmos22 و با روش های تحلیل معادلات مدل ساختاری انجام گرفت. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه عوامل بومی بازدارنده ازدواج مجدد بود با روایی(0.90 p>)و پایایی (آلفای کرنباخ، 0.70 p>) بود. یافته ها: اطلاعات بدست آمده از زنان، متخصصان و مقالات مثلث سازی شد و با کدگذاری سیستماتیک نظریه برخاسته از داده ها دسته بندی و تحلیل شد و مدل بومی بر اساس نتایج فوق و استنباط محقق و مشورت با متخصصین ذیربط تدوین گردید. یافته های کمی پژوهش موید برازش مدل بود میانگین میزان تاثیر در ازدواج مجدد بالاتر از متوسط است شاخص تعصبات قومی مانع ازدواج مجدد و آداب و رسوم ازدواجی بترتیب یشترین بازدارندگی ازدواج مجدد زنان بود (05/0 ≥Sig).
تأثیر آموزش برنامه سبک زندگی اسلامی بر میزان آگاهی از مؤلفه های سبک زندگی و تغییر الگوی رفتاری خانواده در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت سازی در خانواده و توانمندسازی آن در روند دست یابی به سرمایه اجتماعی و جامعه سالم با بهره گیری از آموزه های دینی می تواند راه حل مناسبی برای مشکلات عصر حاضر محسوب شود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانواده تحت حمایت بهزیستی و کمیته امداد ساکن شهر شیراز بود که از میان آنها 30 نفر از زنان مؤسسه ایتام مهدی فاطمه(س) به عنوان نمونه پژوهشی در نظر گرفته شدند. مشارکت کنندگان پرسشنامه آگاهی از ابعاد سبک زندگی اسلامی و پرسشنامه سبک زندگی اسلامی را تکمیل کردند. به گروه آزمایشی، آموزش سبک زندگی به صورت گروهی طی ده جلسه 100 دقیقه ای ارائه شد. برای بررسی سؤالات از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج حاکی بود که شرکت در برنامه سبک زندگی اسلامی موجب افزایش آگاهی از ابعاد سبک زندگی (F=4946/4 , P≤0/001) و هم چنین تغییر در الگوی رفتاری (F=4331/01 , P≤0/001) می شود. این یافته می تواند برای کسانی که به دنبال اصلاح سبک زندگی و بازگشت به فرهنگ علوی هستند، سودمند باشد.
مطالعه کیفی دلایل و زمینه های مشارکت نکردن زنان سرپرست خانوار در برنامه های توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از سازمان های مددکاری اجتماعی برای کمک به زنان سرپرست خانوار، برنامه های توانمندسازی در نظر می گیرند؛ اما زنان همیشه از این برنامه های اجتماعی و اقتصادی استقبال نمی کنند؛ بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعه دلایل و زمینه های مشارکت نکردن زنان در برنامه های توانمندسازی انجام شده است. برای انجام این کار کیفی از روش نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است و زمینه مدنظر مطالعه، زنان سرپرست خانواری هستند که در اداره بهزیستی شهر یزد پرونده خدمات حمایتی دارند؛ به همین دلیل، با 30 نفر از این زنان تحت پوشش اداره بهزیستی این شهر، با روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه شده است. اطلاعات به دست آمده، با شیوه کدگذاری نظری شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تجزیه وتحلیل شده اند و یافته ها درخصوص دلایل مشارکت نکردن زنان، 7 مقوله اصلی و 1 مقوله مرکزی (دلسردی از وضعیت موجود) را نشان می دهند. این مقولات، شامل احساس بی نیازی، رنجوری، اجبار به خانه نشینی، الزام به کار، فراز و نشیب وام، هزینه مسافت و ترس از شکست است. به طور کلی می شود چنین استنتاج کرد که موفقیت در اجرای برنامه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، نیازمند توجه به وضعیت جسمی، روانی، خانوادگی و توانایی های زنان و آموزش آنان برای حضور و مشارکت در این برنامه ها است.