مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
شعر عربی
حوزه های تخصصی:
دو قرن چهارم و پنجم هجری، عصر طلائی شعر عربی در ایران به حساب می آیند؛ به طوریکه در تمامی نواحی ایران جنبش عظیمی در رابطه با شعر عربی شاهد هستیم. یکی از این نواحی که سهم عمده ای در رشد و شکوفایی شعر عربی در ایران داشته، اما هنوز در رابطه با آن پژوهشی صورت نگرفته، سیستان است. از اینرو پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی عوامل پیدایش شعر عربی در سیستان و همچنین ویژگیهای آن، بخشی از مسائل مربوط به شعر عربی در سیستان را فرا روی خوانندگان گرامی قرار دهد.
ششتری و نقش او در گسترش شعر عرفانی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ششتری از جمله شاعران نامدار سده هفتم هجری در اندلس است که شعر او افزون بر درون مایه های عرفانی، از زبان و ساختاری متفاوت با سروده های سایر عرفا برخوردار است. او مضامین عرفانی و معانی صوفیانه را در قالب زجل و موشّح که ساختاری متفاوت با قصاید کلاسیک عربی دارد و زبان آن عامیانه و مورد اقبال مردم است، بیان نمود و از این رهگذر، شعر عرفانی را نه برای طبقه صوفیه که برای عامه مردم سرود. هدف از پژوهش پیش رو، بیان نقش ششتری در شعر عرفانی عربی است؛ به همین منظور، ابتدا به جایگاه ششتری در عرفان و ادب عربی می پردازیم و پس از ذکر نوآوری های او در بیان مضامین عرفانی با به کارگیری گویش های عامیانه و زبانی ساده و صریح و به دور از پچیدگی ها و رمزپردازی های صوفیه، تعریفی از موشّح و زجل صوفیانه که ششتری از پایه گذاران آن است، بیان می کنیم و بازتاب مضامین عرفانی را در نمونه هایی از موشّحات و زجل های او نشان می دهیم.
رهیافتی تاریخی به «زیبایی شناسی چشم» درغزلیات شاعران عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف چشم، یکی از مهم ترین موضوعات غزل بوده و ارتباط ژرفی با مسألة زیبایی شناسی دارد. پژوهش حاضر در صدد است با پرداختن به روند تغییراتِ این عنصر زیبایی شناختی در نزد شاعران غزل پرداز عربی از زمان جاهلی تا عصر عثمانی (مملوکی) به نوعی به توصیف و تبیین تاریخی از زیبایی شناسی چشم در نزد شاعران عربی دست یازد.
مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است، بیانگر آن است که ذوق «زیبایی شناختی» چشم در نزد شاعران عرب با سقوط خلافت بغداد و بر سر کار آمدن ترکان، دچار یک تغییر بنیادی شد، به طوری که عرب هایی که تا آن زمان «چشم درشت» را زیبا می دانستند، روی به سوی وصف «چشمان تنگ» و تحسین آن آوردند. این مسأله، تأثیر بالای حکومت و نظام سیاسی- اجتماعی را بر ادبیّات بیان می دارد.
ناسازوارگی در سروده های عرفانی (مطالعة موردپژوهانه: دیوان کبیر «ابن عربی» و دیوان «ابن فارض»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است. پارادوکس در زمرة قوانین شناخته شدة رستاخیز کلمات در حوزة بوطیقای جدید و زبان شناسی قرار دارد. ادیبان عرب در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند. آنان به ویژه در ادبیّات عرفانی غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند. آمیختگی عرفان با ادب و تحوّل تکاملی ادبیّات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش ناسازوارگی در ادب عربی برشمرد. در بلاغت صوفی، محور جمال شناسی شکستن عرف و عادت های زبانی است. در مرکز این قلمرو استتیک غلبة موسیقی و شطح (پارادوکس) بر دیگر جوانب بیان هنری کاملاً آشکار است.
با واکاوی در دیوان کبیر«ابن عربی»و«ابن فارض» درمی یابیم که هرچه از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه گرایش پیدا می کنیم، بسامد ناسازوارگی بیشتر می شود؛ و هرچه فاصلة میان دوسویة ناساز واره در دیوان «ابن عربی» و «ابن فارض» کمتر می شود بر بلاغت سخن آنان افزوده می شود و پایه و مایة سخن آنان را بالاتر می برد.
خوانش هرمنوتیکی «نام داستان» در سه قطره خون صادق هدایت و ربیع فی الرماد زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام داستان، کلیدی است که نویسنده به صورت خودآگاه در اختیار خواننده قرار می دهد تا با استفاده از آن، خود بتواند به زوایای پنهان جهان ذهنی نویسنده و نیز دنیای پر رمز و راز متن راه یابد. با توجّه به عنوان، مخاطب می تواند به توانایی، باریک اندیشی و هنرمندی نویسنده در انتقال مفاهیم متن به صورت فشرده و نیز دیدگاه او دربارة عناصر و مفاهیم داستان پی ببرد. از آن جا که رویکرد هرمنوتیکی در تحلیل چرایی نام گزینی داستان، از جامعیتی نسبی برخوردار است، در این پژوهش از طریق خوانش هرمنوتیکی به تبیین و تحلیل تطبیقی عنوان داستان پرداخته شده است و مهم ترین مؤلّفه هایی که بر گزینش عنوان داستان در مجموعة سه قطره خون اثر صادق هدایت و مجموعة ربیع فی الرّماد اثر زکریا تامر مؤثّر بوده، مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. به طور کلّی می توان گفت که دو نویسنده زبانی شاعرانه دارند و جایگاه عنوان و ارتباط آن با متن در دو مجموعه تا جایی است که گاه بدون فهم آن نمی توان به معنای متن پی برد.
بررسی تطبیقی مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی از ابتدا تا پایان قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی بن موسی الرّضا (ع) یکی از چهره های مورد ستایش شاعران عربی و فارسی است که بعد از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع) و امام حسین (ع) بیشترین اشعار را به خود اختصاص داده است، به صورتی که شعر رضوی یکی از موضوعات مستقل در ادبیّات فارسی و عربی محسوب می شود. در مقالة حاضر، مدایح رضوی در شعر عربی و فارسی، از ابتدا تا پایان قرن دهم، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است. مهم ترین موضوعاتی که شاعران در مدایح رضوی بدان اشاره داشته اند، شامل: حقّ امامت و ولایت امام رضا (ع) بر مسلمانان، ستایش فضیلت های اخلاقی امام رضا (ع)، اصالت و نسبت امام رضا (ع) به خاندان پیامبر (ص)، ستایش شهر خراسان، بارگاه امام رضا (ع) و آرزوی زیارت آن حرم شریف، توسّل و درخواست شفاعت از آن حضرت، تولّی امام رضا (ع) و تبرّی از دشمنان ایشان، مذمّت شهر خراسان، مقایسة امام رضا (ع) با بزرگان دینی، تاریخی یا اساطیری می باشد که در این پژوهش مورد توجّه نگارندگان قرار گرفته است. از نظر بلاغی نیز شاعران در مدایح خود بیشتر از صنایعی؛ همچون اقتباس، تشبیه و استعاره، تلمیح و تضاد بهره برده اند.
بهار و ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ای که پیش رو دارید، نگارندگان با در نظرداشتِ پژوهش های پیشین دربارة اثرپذیریِ ملک الشّعرای بهار از قرآن، حدیث، امثال، حکم و متون نظم عربی و به روش توصیفی - تحلیلی، نویافته های خود را در این باره با سامانی دیگر نمایانده اند. در این راستا، نتایج جست وجو در سرچشمه های عربیِ برخی از سروده های بهار و انواع بهره برداری های وی از ادب عربی در سه بخش همسانی های شعر بهار با شعر عربی، تمثّل به امثال و حکم عربی و ترجمة منظوم شعر عربی عرضه گشته است. از مهم ترین یافته های جستار حاضر، می توان به این نکته اشاره کرد که اثرپذیری بهار از ادب عربی غالباً با ابتکار و نوآوری و بازسرایی همراه است و به هیچ روی، بوی تقلید از آن استشمام نمی شود و به همین سبب، بازشناسیِ نمونه های فراگیری او بسیار دشوار است.
بررسی و نقد کتاب «الشعراء المحدثون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم بهمن و اسفند ۱۳۹۵ شماره ۶ (پیاپی ۴۳)
سخن از نوگرایی و پیشگامان آن در شعر عصر عباسی تنها اختصاص به زمان معاصر ندارد بلکه از همان زمان های نزدیک به آن عصر، که نقد ادبی بر اثر درآمیختن فرهنگ عربی با فرهنگ ها و میراث های فرهنگی و تازه های تمدنی پا گرفت، به صورت پراکنده در آثار آنان مشاهده می شود، از جاحظ گرفته تا قدامة بن جعفر و آمدی و ابن قتیبه و ابوالفرج اصفهانی. «حسن درویش» نویسنده کتاب «الشعراء المحدثون» با روش تحلیلی-توصیفی موضوع را واکاوی کرده تا فراگیری نوگرایی را در جنبه های مختلف هنر شاعری اینان آشکار سازد. با بررسی اثر حاضر می توان دریافت که نوآوری نگارندة، نخست در گردآوردن سرآمدان این جریان در این کتاب است، سپس اشاره به زوایای پنهان حرکت نوآوری در جنبه های مختلف شعر آنان؛ از نوآوری در زبان شعری تا بناء و تصویر و موسیقی و غرض های مختلف شعری. دیگر آن که حضور نویسنده تا حدود قابل ملاحظه ای در این اثر نمایان است، و بیش تر پس از نقل آراء مختلف یا آنان را تأیید کرده و یا با برهانی مناسب آن ها را ردّ می کند، یا در برخی موضوعات خود نظری ارائه می نماید.
زنانه سرایی در شعر عربی، روندی نوظهور با پیشینه ای کم رنگ (با تکیه بر دیدگاه های نقدی عبدالله غذامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالله غذامی منتقد معاصر عرب، به بررسی ویژگی های زنانه در زبان شعری عرب پرداخته است. او در کتاب ""تأنیث القصیده والقارئ المختلف"" (2005م)، معتقد است کهمردغالبی پیوسته رویه مسلطبرفرهنگ عربی قدیم بوده است وبه سبب غلبه ی این زیرساخت مردسالار در فرهنگ عمومی، شعر عربی نیز از ابتدا تا دوران معاصر، تقریباً از ویژگی های زبان زنانه خالی بوده است.ظهور شاعر عراقی،نازک ملائکه در شعر معاصر عربی و ابداع شعر نو توسط وی،به سختی و کندی شعر عربی را دستخوش دگرگونی نمود.با گذشت زمان، ابداع شعری او به کمک دیگر شاعران نوگرا قوت یافت. این روند نوگرایانه،زیرساخت های مذکر و مسلط بر شعر قدیم عربی را به چالش کشید که نتیجه ی آن، رشد و شکوفایی شعری با زبانی زنانهو برخودار از لطافت زبانیبود.این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است، آراء نقدی غذامی را که در جهان عرب پیشرو است، مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این که غذامی تنها راه بازگشت زن به جایگاه درخور خویش را هم در ادب و هم در اجتماع، دستاورد آگاهی زنان نسبت به زبان و نوشتاری می داند که انعکاس دهنده ی ویژگی زنانه بود. این شیوه ی زبانی جدید و نوآور، ویژگی های زبان زنانه را در مقابل زبان مردانه مطرح می کرد.
بینامتنی قرآنی در اشعار سفیان بن مصعب عبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنی که نخستین بار از سوی کریستوا مطرح شد بیانگر آن است که هر متنی برخاسته از متن های پیشین یا معاصر خود است و به معنای اندیشه انتقال معنا یا لفظ از یک متن به متن دیگر می باشد. این انتقال بر اساس سه قاعده نفی جزئی، متوازی و کلی صورت می پذیرد. از مهم ترین منابعی که همواره مورد اقتباس شاعران قرار داشته قرآن کریم است. آنان همواره از سرچشمه فیاض واژگان و مضمون های آن بهره می بردند. یکی از این شاعران، سفیان بن مصعب است که شعر خود را در خدمت نشر فضایل ائمه ( ع)و مفاهیم قرآنی قرار داد. او با کمترین تغییر، بینامتنی آشکاری را با مفردات و مضامین قرآنی به نمایش گذاشته است. پربسامدترین نوع رابطه بینامتنی در شعر وی، نفی جزیی است. در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، روابط بینامتنی در شعر این شاعر مورد بررسی قرار گرفته است.
حضور شعری یا تجربه متنبی از نزدیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
205-218
حوزه های تخصصی:
تاکنون کمتر شاعری مانند متنبی توانسته است اندیشه و قلم دانشمندان و ادیبان و شاعران بسیاری را، از گذشته تاکنون، به خود مشغول کند و در روزگار حیاتش با چنان اقبالی روبه رو شود. در این جستار برآنیم راز این همه اقبال به شعر متنبی و تفضیل او بر دیگران و خاتم شاعران عرب بودنش را دریابیم. از گذشته های دور تاکنون، این مهم را از زوایا و منظرهای مختلفی بررسیده و کاویده اند. در پژوهش حاضر، این دقیقه در شعر متنبی از رهگذر دو اصطلاح "حضور" و "غیبت" صوفیه، که همانند شاعران بر شهود تکیه دارند و مفاهیمی چون "تجربه از نزدیک" و "تجربه از دور" و با تکیه بر این بیت متنبی: «فالخیل و اللیل و البیداء تعرفنی/ و السیف و الرمح و القرطاس و القلم» کاویده شده است. متنبی با حضور همیشگی اش در تجربه های شعری خویش توانسته آنچه را از اعیان در پرده بوده است آشکارا ببیند تا حکم غیبی برای او به حکم عینی تبدیل شود. راز جاودانگی متنبی را در همین حضور همیشگی یا به تعبیری در همین تجربه از نزدیک یا به قولی در آشنایی و معرفت شاعر می توان جست. همین مهم سبب شده است تا شعرش «مرجع ضمیر زندگی» شود.
بازتاب شخصیت حضرت عباس(ع) در ادبیات معاصر عربی و فارسی (با تکیه بر اشعار برجسته شاعران سده اخیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
145-166 صفحه
حوزه های تخصصی:
تجلی شخصیتهای حماسی در ادبیات ملل مختلف بارز است و بسیار به آن اهمیت داده م یشود . شاعران به آن شخصیتها فخر میورزند و بخش فراوانی از سرودههای خویش را به دلاور یهای آنان اختصاص میدهند. ادبیات فارسی وعربی به طور گسترده ای از واقع ه کربلا و شخصیت های آن تاثیر پذیرفته است و اشعار فراوانی در این زمینه سروده شده است؛ ولی با توجه به قابلیتهای زبانی و شرایط مختلف ادبی و نوع نگاه شاعران در ادبیات فارسی و عربی، تعابیر آنان از این واقعه گاهی مشترک و گاهی مختلف است. در این میان بخشی از ادبیات عاشورایی فارسی و عربی به حضرت عباس (ع) حماسه ساز دلاور واقعه کربلا اختصاص دارد و این اشعار ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را انعکاس م یدهد و این انعکاس در آیینه ادبیات فارسی و عربی شایان بررسی و تحلیل است . در ادبیات عربی به مضامینی همچون سقایت، شجاعت و فخر در توصیف شهادت ایشان و ذکر نسب، بسیار بیشتر از ادبیات فارسی توجه شده است و در ادبیات فارسی نیز مظلومیت وزیبایی و پرچمداری حضرت عباس (ع) دارای برتری نسبی است. به طور کلی صبغه حماسی اشعار عربی معاصر نسبت به اشعار فارسی پررنگتر است در حالی که جنبه رثایی در ادبیات فارسی چشمگیر تر است. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی حضرت عباس(ع) در بارزترین سرودههای معاصر عربی و فارسی و شباهت و تفاوتهای این بازتاب میپردازد.
تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (س) در اشعار شاعران شیعی معاصر عربی و فارسی
حوزه های تخصصی:
تجلّی سیمای حضرت فاطمه (س) در شعر شاعران شیعی متعهد به اهل بیت (ع) از دیرباز تاکنون، به وی ه در شعر دوره معاصر، به وفور دیده می شود. شاعران شیعی معاصر در ادبیات عربی و فارسی از دریچه شعر، مظلومیت این بزرگ بانوی جهان اسلام را به تصویر کشانده اند و به عنوان حلقه اتصال نبوت و امامت به تشنگان حقیقت معرفی نمودند.تعابیر شاعران بیشتر مشترک است؛ ولی در ادبیات عربی به مضامینی همچون شفاعت، بضعه النبی و جریان فدک بسیار بیشتر از ادب فارسی توجه شده است. در صورتی که در ادب فارسی به امّ الائمه بودن و فضایل و مناقب عالیه حضرت زهرا (س) اهتمام بیشتری شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار شاعران شیعی معاصر، به بررسی تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (س) در شعر معاصر فارسی و عربی پرداخته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که به طور کلی، جنبه رثایی در هر دو ادبیات عربی و فارسی غالب است و به جنبه حماسی توجهی نشده است.
تحلیل مضامین عاشورایی در مرثیه های «رجب البرسی»
منبع:
مطالعات ادبی متون اسلامی سال سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
117 - 137
حوزه های تخصصی:
شعرِ شیعیِ عاشورایى یکى از شاخه هاى پربار ادب اسلامى و دربردارنده پیامى الهى و انسانى و هماهنگ با فطرت سلیم بشرى است. در این میان شاعران متعهّدی با بهره گیری از ذوق شعری و قریحه خدادای، نام خود را بر تارک ادبیّات جاودانه ساخته اند. رجب البرسی از ادیبان برجسته شیعی است که عمده تلاش خود را در جهت احیای فرهنگ و سنّت شیعی قرار داده و در این راستا آثاری برجسته را به جامعه دینی عرضه داشته است. دیوان شعری او که سرشار از مدح و رثای اهل بیت (ع) است را می توان بخش مغفول در آثار او دانست که زیباترین بخش آن سوگ سروده های شاعر در رثای امام حسین (ع) است. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی، مسائل مذکور را مورد بررسی قرار داده و از این منظر دریچه ای را به اشعار وی باز نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعر به مسائلی همچون: وصف شجاعت و دلاوری امام حسین (ع)، بیان شقاوت دشمن، بیان حال کائنات از مصیبت وارده بر امام حسین (ع)، ترسیم سیمای مظلومانه امام حسین (ع)، اندوه و زبان حال شخصیت-های مصیبت زده حادثهکربلا، انتقام امام مهدی (عج) و مسائلی از این دست پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که شاعر با توجه به آگاهی بالا که عمدتاً برخاسته از بنیه علمی وی و به ویژه تاریخ اسلام است، به خوبی توانسته تصویری واقع گرایانه را نسبت به حماسه عاشورا که برخاسته از عاطفه راستین اوست، ارائه دهد.
سیمای حضرت زینب (س) در شعر شاعران مسیحی معاصر عرب
حوزه های تخصصی:
شعر عاشورایی در ادبیات عربی قدمتی به درازای واقعه عاشورا دارد. یکی از شخصیت هایی که پس از وجود مبارک سیدالشهدا علیه السلام بیش ترین جلوه را در شعر و ادبیات آیینی و عاشورایی داراست، عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها می باشد. شایان ذکر است که افزون بر شاعران مسلمان شیعه و اهل سنت، شاعران و ادبای مسیحی نیز با سرایش اشعاری نغز به ایشان عرض ارادت کرده و دفترهای شعر خود را به ستایش حضرت علیها السلام مزین کرده اند. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به جلوه فضایل و ویژگی های حضرت در شعر چند تن از شاعران مسیحی معاصر عرب پرداخته شده است و سعی شده مهم ترین ابعاد شخصیتی حضرت که در شعر این شاعران مسیحی بازتاب یافته است بررسی و تبیین گردد. در یک نگاه اجمالی می توان گفت: پاکی و عفاف حضرت، صلابت و شکیبایی، پاسداری از دین پیامبر خاتم و رسالت الهی، محافظت از اهل بیت و بازماندگان کربلا، حماسه آفرینی و انتقال پیام کربلا به جهانیان، از مهم ترین موضوعاتی است که این دلدادگان مسیحی بدان پرداخته اند.
از دیوان الشعرالعربی تا دیوان النثر العربی
حوزه های تخصصی:
کتاب دیوان النثر العربی تألیف ادونیس، منتخبی از نثر عربی است که در چهار جلد توسط انتشارات دار بدایات سوریه در سال 2012 به زیور طبع آراسته شده است. ادونیس در مقدمه کتاب به تبیین دقیقه نوشتار بنیادی قرآن در فرهنگ اسلامی و تأثیر مهم آن در این فرهنگ؛ یعنی شکل گیری رنسانس اسلامی در سده چهارم هجری می پردازد. وی در این اثر به خوانش جدی تاریخ فرهنگ اسلامی و سرچشمه اصلی آن یعنی قرآن و برخی جلوه های جدید آن پرداخته و سهم ارزنده ای برای نثر در اعتلای فرهنگ عربی قائل است. ایشان به سه نکته مهم: جستجوی ناشناخته، آزادی تجربه و آزادی بیان توجه دارد. نگارنده در نوشتار حاضر سعی در بررسی و معرفی کتاب مذکور دارد.
تحلیل و بررسی نشانه های حتمی ظهورِ حضرت قائم (عج) در سروده های سید حسن میرجهانی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات در زمینه مهدویت، نشانه های ظهور است. شاعران بسیای در این باره شعر سروده و هر یک به گونه ای به این علایم پرداخته و همه نشانه هایی را که از پیامبر اسلام6 و ائمه معصومین: به ما رسیده، به نظم درآورده اند. برخی از شاعران تقریباً تمام علایم ظهور و برخی دیگر به گوشه ای از آن ها اشاره کرده اند. در این میان سید محمدحسن میرجهانی از شاعران ایرانی است که علاوه بر سرودن اشعار فراوان به فارسی در مدح اهل بیت: سروده هایی جالب هم در این خصوص به عربی دارد؛ از جمله این اشعار می توان به منظومه های ایشان در ارتباط با نشانه های ظهور اشاره کرد. وی از جمله کسانی است که تقریباً همه نشانه های ظهور امام مهدی7 را در چهار مبحث علایم عام، علایم حتمی، علایم مشروط و علایم مخصوص در اشعار خویش به کار برده است. این مقاله بر آن است تا ضمن معرفی شخصیت سید محمدحسن میرجهانی، به بررسی و تحلیل علایم محتوم ظهور از ورای سروده های وی بپردازد.
«اللیل» وما یتصل به فی الشعر الجاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
الشعراء الجاهلیّون قد وصفوا اللیل وصفاً حسیاً، صادقاً جمیلاً، ورسموا حالهم، وعبّروا عن أحاسیسهم وعواطفهم فیه، کماصرّحوا بأعمالهم اللیلیه. فالمقاله هذه تناولت کلَّ ذلک من خلال المواضیع التالیه: 1- المغازله 2- المسامره 3- لیالی السرور 4- التلهّف والتحسّر على اللیالی 5- الضیافه 6- ذکر الأحّبه 7- لیالی الهموم والغموم 8- لیالی الشدائد والمصائب 9- اللیالی القرات 10- السواری 11- التهیّو للرحیل لیلاً 12- السفر لیلاً 13- لیالی الصحراء 14- الغاره فی اللیل 15- اللیل الطویل الثقیل والتضجر منه 16- ظلام اللیل 17- القرب 18- اللیالی المضیئه.
آراء العَروضیّین العرب والمستشرقین حول أساس النظام الوزنی العربی ومناقشتها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۶ سال ۱۴۳۰ شماره ۴
117-135
علی الرغم من کثره الأقلام حول علم العروض العربی منذ العصور الماضیه إلى الآن، إلا أنّ علماء العروض من العرب والمستشرقین قد اختلفوا حول أساس الوزن فی الشعر العربی. قد تناولنا فی هذا المقال الآراء المطروحه حول أساس النظام الوزنی فی الشعر العربی الفصیح، فی ثلاثه مباحث؛ أوّلاّ عالجنا العناصر اللغویّه المؤثّره فی أساس النظام الوزنی. ثمّ أوردنا الآراء المطروحه من قِبَل علماء العَروض العرب والمستشرقین حول أساس النظام الوزنی العربی، وقارنّا الآراء بعضها ببعض. وأخیراً فی المبحث الثالث ناقشنا تلک الآراء، وأبدینا رأینا بترجیح فرضیّه الکمّ أساساً للنظام الوزنی العربی.
دراسه «المَنعیَ أو النعی» فی المرثاه الإسلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
إنّ «المَنعیَ أو النعی» - أی إظهار خبر الموت - من الصور(العناصر) المهمّه فی فنّ الرثاء خاصه أنّ له دور ممیّز فی الوحی المنزل وفی أدب الشعر. وبما أنّ المنعی لم یکن موضع دراسه مستقلّه لدی النقّاد، فإننا سنقدم للنعی تعریفاً اصطلاحیّاً جدیداً لیکون إطاره أوضح وأکثر تمییزاً فی فنّ الرثاء من بین سائر العناصر(الندبه: بیان الحزن وبکاء المیت بتوجع، والتأبین: الإشاده بمناقب المیت، والتعزیه: طلب الصبر والتسلی لصاحب المیت). کذلک أوردنا بحثاً آخر فی تحدید الفارق بین النعی فی الرثاء الساخر والهجاء لما فیهما من الوجوه المشترکه فی المضمون. کذلک قسّمنا النعی - فی دراسه موضوعیه للقرآن الکریم - إلی ثلاثه أقسام رئیسیّه وهی: النعی المشنّع، و النعی المشید، و النعی المحاید و ضربنا لکل منها امثلته من القرآن الکریم و أشرنا فیها إلی بعض الإیجابیات الأخلاقیه و التربویه. و وزّعنا النعی - فی دراسه أخری للأدب الشعری الإسلامی - إلی ضربین هما: نعی النفس ونعی الغیر؛ وفی کلّ منهما ناقشنا الموضوع فیمن ینعی نفسه أو غیره إنباءاً عن الغیب بسنین، وهذا دأب عباد الله الصالحین، و فیمن لا ینعی نفسه أو غیره فی رثائه إلاّ بإشرافه علی موته وظهور ملامحه کدأب معظم الشعراء فی رثاء أنفسهم، و تمثّلنا فیها بما أنشده شعراء هادفون و ملتزمون.