مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
طلاق
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۳۲-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. از بین کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل از تیرماه تا آذرماه 1400 تعداد 48 نفر به روش نمونه گیری هدفمند (16 نفر گروه واقعیت درمانی، 16 نفر گروه معنادرمانی و 16 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ) کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری هر سه مؤلفه بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در مؤلفه های بهزیستی ذهنی اثربخش بودند اما بین دو مداخله در هیچکدام از مؤلفه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنی درمانی در ارتقای مؤلفه های بهزیستی ذهنی مؤثر هستند اما بین دو مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین عادی و متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۷۸-۱۷۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مهارت ارتباط، الگوهای ارتباط و طرحواره های ناسازگار اولیه ازجمله عوامل پیش بینی کننده طلاق هستند که پژوهش های متعددی نقش آن ها را به تنهایی در طلاق بررسی کرده اند. اما تاکنون پژوهشی که نقش این سه عامل را همزمان در زوجین متقاضی طلاق و عادی مقایسه کند، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی طلاق براساس طرحواره های ناسازگار اولیه، مهارت ارتباط و الگوی ارتباط در زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره پیش از طلاق و زوجین عادی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 400 نفر زوج متقاضی طلاق منطقه 4 تهران بود که در شش ماهه نخست سال 1399 توسط محاکم خانواده به مراکز مشاوره پیش از طلاق ارجاع شدند و 400 زوج عادی نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ (FS-QS) 1998، مهارت های ارتباطی کوئین دام (CSTR) 2004 و الگوهای ارتباطی (CPQ) 1991 بود که توسط نمونه های پژوهش پاسخ داده و با استفاده از آزمون مانوا و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 53 تا 70 درصد واریانس طلاق توسط طرحواره های ناسازگار اولیه، 45 تا 61 درصد توسط مهارت ارتباط و 17 تا 22 درصد طلاق توسط الگوهای ارتباط تبیین می شود. مهارت ارتباط زوجین متقاضی طلاق ضعیف تر از زوجین عادی بود و الگوهای ارتباطی کناره گیری - توقع و اجتناب متقابل در زوجین متقاضی طلاق بیشتر از زوجین عادی بود. طرحواره های زوجین متقاضی طلاق تنها در دو طرحواره ناسازگار اولیه بی اعتمادی و خودکنترلی ناکافی کمتر از زوجین عادی بود و میانگین 13 طرحواره دیگر آن ها بیش تر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده می توان بیان کرد در مشاوره های پیش از ازدواج، با آموزش و ارتقاء مهارت ارتباط و الگوی ارتباط، همچنین طرحواره درمانی می توان میزان تقاضای طلاق را کاهش داد.
سقوط حق طلاق به سبب عسر و حرج از منظر مذاهب اسلامی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائلی که در علم فقه و حقوق بررسی می شود، قاعده عسر و حرج است. به وسیله عسر و حرج بسیاری از احکام اولی ساقط می شود و حکم ثانوی بر آنها بار می گردد. یکی از این موارد، حق طلاق برای زوج است که در مواردی چون شقاق و عسر و حرج حق طلاق از زوج ساقط می شود. هدف از نوشتار حاضر بررسی سقوط حق طلاق به سبب عسر و حرج از منظر مذاهب اسلامی است که برای رسیدن به هدف از آیات و روایات و کلام فقها استفاده شده است. مقاله حاضر به روش توصیفی_تحلیلی و با استفاده از منابع فقهی نوشته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گستره قاعده نفی عسر و حرج که در فقه اهل سنت به نام المشقه تجلب التیسیر شهرت دارد شامل: عسر و حرج شخصی است که در حالت عادی برای افراد معمولی قابل تحمل نباشد و موقتی است. سقوط حق طلاق به سبب عسر و حرج در فقه شیعه زمانی قابل اجراست که زوج وظایف خود را انجام ندهد و زندگی زوجه با سختی و مشقت همراه باشد، مثل عدم پرداخت نفقه و سوء معاشرت و یا زمانی که زوج به بیماری صعب العلاج دچار شود و یا غیبت طولانی داشته باشد، اما در فقه اهل سنت از عسر و حرج در این مورد به ضرر یاد می شود که طلاق به سبب ضرر شامل بدرفتاری زوج است و دیگر موارد مثل بیماری و غیبت و شقاق عنوان خاص خود را دارد.
شناسایی و ارزیابی محرکهای بروز طلاق عاطفی در میان زوجین تهرانی از دیدگاه متخصصان با رویکرد تصمیم گیری چندمعیارۀ گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
145 - 178
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی ازجمله مهمترین آسیبهای خانوادگی است که فروپاشی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در پی دارد؛ طوری که آثار این وضعیت پرتنش گاهی تا مدتها بر جای میماند. باوجود تعدد بروز طلاق عاطفی، این نوع طلاق کماکان پدیده ای ناشناخته است و از آن در بسیاری از پژوهش های علمی به مرحله موقت طلاق رسمی یاد می شود. در سال اخیر گزارشها و آمارهای رسمی حاکی از افزایش میزان طلاق در شهر تهران است که به زعم کارشناسان، سهم طلاق عاطفی بیش از طلاق رسمی است؛ از این رو انجام پژوهش درباره محرکهای بروز طلاق عاطفی میان زوجین ضرورت می یابد. این مقاله در قالب پژوهشی کاربردی و پیمایشی، با هدف ارائه چارچوبی برای شناسایی و ارزیابی محرکهای بروز طلاق عاطفی در میان زوجین تهرانی ازنظر متخصصان نگارش یافته است. دادههای موردنیاز با دو دسته پرسش نامه محققساخته از نمونه 37 نفره از جامعه شناسان، صاحبنظران علوم اجتماعی، متخصصان جمعیتشناسی و مشاوران مجرب خانواده و زوج درمان در تهران گردآوری شد که به شیوه گلولهبرفی انتخاب شدند؛ سپس دادهها با آزمون آماری t تک جامعه و روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی گروهی تجزیهوتحلیل شدند. نتایج حاکی از شناسایی 29 محرک بروز طلاق عاطفی میان زوجین تهرانی بود که در چهار بُعد مهارت زندگی، شخصیتی و رفتاری، اجتماعی و جامعهشناختی و زمینهای، سازماندهی شدند که ازنظر خبرگان از میان آنها بعد اجتماعی و جامعه شناختی با وزن 0.35 از بالاترین اهمیت برخوردار بود و سهم بیشتری را در طلاق عاطفی زوجین تهرانی داشت. همچنین ملاحظه شد که در میان محرکهای طلاق عاطفی هریک از ابعاد، محرک «ضعف در مهارت ارتباط مؤثر» با وزن 0.0548 از بعد مهارت زندگی، محرک «خیانت و روابط خارج از ازدواج» با وزن 0.0482 از بعد رفتاری و شخصیتی، محرک «عدم کفویت و همسان همسری» با وزن 0.0545 از بعد اجتماعی و جامعهشناختی و محرک «موقعیت اقتصادی فرد» با وزن 0.0546 از بعد زمینهای، بالاترین درجه اهمیت را به خود اختصاص دادند؛ بنابراین نتیجه می شود که صاحبنظران و نهادهای متولی سرمایههای فکری، مالی و زیرساختی اختیار خود را در مواجهه با محرک های اولویتدار به کار ببندند. در انتها، گزیده ای از راهکارهای پیشنهادی و اقدامات اصلاحی در مواجهه با این محرک ها ارائه شده است.
نقد دیدگاه های فقهی ناظر بر طلاق براساس آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق یکی از راه های پایان دادن به زندگی زناشویی و آخرین راه کار برای حل اختلاف زندگی مشترک است. در نصوص روایی، از طلاق به عنوان مبغوض ترین حلال یاد شده است. با توجه به نصوص و از دیدگاه جمهور فقها، اصل در طلاق بر منع و عدم ایقاع آن و تشویق بر ادامه حیات زوجیت است؛ ولی حکم به وقوع برخی از طلاق ها مانند طلاق سکران، طلاق های سه گانه با یک لفظ و طلاق در زمان عادت ماهیانه از منظر برخی از فقها، بر خلاف این اصل کلی است. با بررسی آیات قرآن در مورد طلاق، چنین به نظر می رسد که با توجه به سیاق آیات قرآن، طلاقی که در شرع مباح و مورد نظر شارع می باشد، نیازمند آن است که پس از طی مراحل و تحت شرایط خاصی واقع شود. دلالت لفظ "مرّه" در آیه "الطلاق مرتان"، و برخی از روایات، بیانگر این امر است. نتیجه این رویکرد آن است که بر خلاف دیدگاه جمهور فقها، بسیاری از طلاق هایی که مبتنی بر طی مراحل و رعایت شروط آن نباشد واقع نمی شود.
بررسی جرم شناختی شریک عاطفی در نرخ آمار طلاق زوجین
منبع:
دانش انتظامی سمنان دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
46 - 67
حوزه های تخصصی:
زمانی در جامعه ما این باور رایج بودزن با لباس سفید وارد خانه شوهر شود و با لباس سفید آن را ترک کند خیلی ها معتقد بودند با مشکلات باید سوخت و ساخت ولی امروز این دیدگاه نزد بسیاری از مردم تغییر یافته و روز به روز بر تعداد طلاق ها افزوده میشود و زوج ها حس میکنند مجبور نیستند تا آخر عمر همدیگر را تحمل کنند. با این حال همه چیز به اینجا ختم نمیشود این روزها در بسیاری از موارد پدیده طلاق ناشی از مسائلی است که یک یا دو دهه قبل حتی باور کردن آن نیز امکان پذیر نبوده تنوع طلبی خیانت دروغگویی و بسیاری از مسائل دیگرمنشا و مبدا تعداد قابل ملاحظه ای از طلاق ها شده است. پژوهش حاضر با هدف جرم شناختی شریک عاطفی در نرخ آمار طلاق زوجین انجام شده است بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی به شناسایی و بازنمایی پدیده مورد بررسی پرداخته شده است حوزه مطالعاتی پژوهش شامل کتابها پایان نامه ها مقالات مجلات و پژوهش های مرتبط با موضوع است. در این پژوهش از فیش برداری جهت گردآوری اطلاعات و از نمونه بهره گرفته شد.روش تحلیل به شیوه تحلیل مفهوم تفسیر مفهوم و استنتاج نظری است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق در شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
378 - 393
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق در شهر بابل بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. از بین زنان متقاضی طلاق نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و در یک گروه آزمایشی (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. (15 نفر در هر گروه). پس از ارزیابی 30 نفر از زنان متقاضی طلاق که میزان خشونت ارتباطی پنهان آنها بالاتر از نقطه برش بود و شرایط لازم را داشتند، شناسایی و سپس در دو گروه 15 نفری، آزمایش و گواه اختصاص یافتند. سپس 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2004) در گروه آزمایشی به صورت حضوری و با رعایت پروتکل های بهداشتی انجام شد. داده ها با استفاده از مقیاس تنیدگی زناشویی استکهلم اورث گومر و همکاران (2000) و پرسش نامه بخشودگی پولارد و اندرسون (1988) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی (53/31=F، 001/0>p) و بخشودگی (25/34=F، 001/0>p) در بین زنان متقاضی طلاق اثربخش است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تا دوره پیگیری ادامه داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنیدگی زناشویی و بخشودگی در بین زنان متقاضی طلاق موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
بررسی عوامل ناسازگاری زناشویی در شهرستان گرمسار در سال 1390
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۷
55 - 72
حوزه های تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر آمار بالای طلاق بسیار هشدار دهنده می باشد و ما باید به طور اساسی و ریشه ای به دنبال علل و عوامل رشد طلاق باشیم. در این پژوهش به دنبال بررسی رابطه یک سری از عوامل (تغییر ارزش ها، تغییر نگرش به زندگی خانوادگی، رابطه بین زوجین، رسانه ها، اشتغال، پایگاه اقتصادی، اجتماعی) با ناسازگاری زوجین هستیم.
روش تحقیق: این تحقیق به روش پیمایش و با تکنیک پرسشنامه و در شهرستان گرمسار انجام شده است. تعداد حجم نمونه 400 نفر می باشد. ابزار سنجش برای متغیر وابسته تحقیق، پرسشنامه ناسازگاری زناشویی اسپینیر می باشد. برای ابزار برای سنجش متغیرهای مستقل، پرسشنامه خودساخته که با همکاری اساتید دانشگاه طراحی شده است.
یافته ها: فرضیه تحقیق، مبنی بر رابطه بین تغییر نگرش به زندگی خانوادگی و ناسازگاری تایید شده است، با اطمینان 99درصد و ضریب همبستگی 0.46 صدم بین متغیر ها وجود دارد. یعنی بین متغیر پایگاه اجتماعی - اقتصادی و ناسازگاری در نمونه مورد نظر ما رابطه ای وجود نداشت.
نتیجه گیری: در نهایت فرضیه آخر نیز تایید شد؛ یعنی اینکه بین شغل و ناسازگاری رابطه وجود دارد. رگرسیون انجام شده نیز نشان داد که تنها 30درصد از واریانس متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل ما تبیین شده است.
خانواده، ازدواج و طلاق
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
137 - 171
حوزه های تخصصی:
« خانواده » ، واحدى اجتماعى با ابعاد گوناگون است که به دلیل اهمیت و جایگاه ویژه اش از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اجتماعى بوده است . از یک سو، ارتباط و کنش متقابل خانواده با اجزا و نهادهاى دیگر جامعه که به پویایى و پیشرفت آن انجامیده ، و از سوى دیگر، پایدارى و پایندگى آن در طول اعصار و قرون متمادى ، بسیارى از اندیشمندان را بر آن داشته که در حوزه هاى گوناگون علمى و با رویکردهاى مختلف به مطالعه این واحد اجتماعى سرنوشت ساز همت گمارند.
در یک تقسیم بندى کلى ، مى توان همه رویکردهاى متداول به خانواده را در دو دسته جاى داد: 1. رویکردهاى توصیفى ؛ 2. رویکردهاى دستورى ، دسته اول در حالى که به توصیف و تبیین واقعیات موجود خانواده مى پردازند، دسته دوم اغلب به سمت معرفى الگوى آرمانى یا مطلوب خانواده و نیز ارائه راهکارهایى براى حل مشکلات و رفع موانع ثبات خانواده ، جهت گیرى کرده اند؛
نهاد ازدواج را به حق جزء نهادهاى جهان شمول به شمار آورده اند. در عین حال ، تاریخ نویسان ، انسان شناسان و جامعه شناسان ، الگوهاى بسیار متنوع این نهاد را در گذشته و حال به تصویر کشیده اند.
طلاق خودبخود مسئله خوبى نیست، طلاق برنامه اى است زشت، ناروا، و مورد نفرت حق و انبیاء و امامان، مگر اینکه انجامش به خاطر علت شرعى، و مورد قبول عرف اهل شرع باشد. طلاق بر اساس هوا و هوس مرد یا زن، عملى خلاف حق، و خلاف انسانیت، و بازى با احکام شرع، و دست اندازى به شخصیت یکى از دو طرف یا هر دو طرف است. در این پژوهش سعی خواهیم نمود ، ابتدا به اهداف والای ازدواج در اسلام ، و مشکلات و موانع ازدواج اشاره نموده و سپس شرایط الهی و اسلامی ازدواج و جایگاه حقوقی طلاق در نظام های گذشته و حال و نظر اسلام را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
قلمرو الزام زوج بر طلاق در فقه مذاهب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
185 - 214
حوزه های تخصصی:
الزام زوج به طلاق توسط حاکم اسلامی از موضوعات مهم فقه و حقوق در حوزه خانواده بوده و از آن جهت که می تواند مانع ضرر و عسر و حرج همسر در ادامه زندگی زناشویی باشد، قابل توجه است. مشروعیت الزام زوج به طلاق فی الجمله مورد وفاق فقهای امامیه و اهل سنت است، لیکن بنا بر مبنا و ادله ای که بر این امر اقامه شده، در موارد و شرایط آن اختلاف وجود دارد. فقهای شیعی، بر اساس آیات و روایات وارده، ترک روابط جنسی و نیز ترک انفاق و سوء معاشرت را مجوّز الزام زوج به طلاق دانسته اند، درحالی که حنفیان، برخلاف دیگر مذاهب اهل سنت، الزام زوج بر طلاق به دلیل استنکاف یا ناتوانی از پرداخت نفقه را جایز نمی دانند و در سوء معاشرت نیز فقط مالکیه قائل به الزام به طلاق هستند. در تحقیق حاضر، ضمن بررسی ادله و موارد الزام زوج به طلاق در فقه مذاهب، به این نتیجه رسیدیم که مبنای اصلی مشروعیت الزام زوج به طلاق لزوم نفی ضرر و حرج از زوجه می باشد؛ به این معنا که اگر انحصار حق طلاق که در دست زوج است موجب ضرر و زیان و یا عسر و حرج زوجه در زندگی زناشویی گردد، حاکم می تواند، پس از درخواست زوجه و با اثبات ضرر معتنابه و عسر و حرج، حکم به الزام یا اقدام به طلاق نماید؛ بر این اساس چه بسا که بتوان موارد الزام زوج به طلاق را به دیگر مصایق ضرر، از جمله امراض مسری لاعلاج شوهر، تعمیم داد.
تأملی بر جایگاه عنصر کراهت در طلاق خلع با تأکید بر فتاوی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۵
133 - 145
حوزه های تخصصی:
در نظام حقوقی ایران، به تبعیت از فقه اسلامی، طلاق دارای اقسامی است که یکی از آن ها طلاق خلع می باشد. طلاق خلع علیرغم تبعیت از قواعد عمومی طلاق، قواعد ویژه ای نیز دارد؛ ازجمله اینکه مختص زمانی است که زوجه نسبت به زوج کراهت دارد. نگارندگان در پژوهش پیش رو، با روشی توصیفی _تحلیلی و جمع آوری داده ها از طریق شیوه کتابخانه ای و تأکید بر آرای فقهی امام خمینی (ره) درصدد هستند که جایگاه عنصر کراهت را در طلاق خلع تبیین نمایند. نگارندگان در این پژوهش دریافته اند که بنا بر آرای فقهی امام خمینی (ره) اگر زوجه نسبت به زوج کراهت نداشته باشد، طلاق خلع امکان وقوع ندارد. همچنین کراهت زوجه نسبت به زوج باید شدید باشد، به نحوی که درصورت عدم وقوع طلاق، بیم آن برود که زوجه حقوق واجبه همسرش را ادا نکند؛ بنابراین برخلاف آنچه که گاهی در دعاوی مطروحه در دادگاه های خانواده مشاهده می شود، صرف بی میلی به تداوم زندگی مشترک، نمی تواند مجوزی برای طلاق خلع محسوب شود. نتایج حاصل از این پژوهش به صورت خاص، به قضات دادگاه های خانواده در صدور آرایی مطابق با شریعت مقدس اسلام در زمینه طلاق خلع، کمک می کند.
برآورد وضعیت تعارض بین زوجین و راه حل های رفع آن بر مبنای تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی خانواده در ایران
حوزه های تخصصی:
افزایش تعداد طلاق در کشور نشانه ای از افزایش تعارض بین زوجین است. پژوهش حاضر قصد دارد به شناخت وضعیت شاخص تعارض بین زوجین در سطح کشور بپردازد. داده مورد استفاده شامل داده های پیمایش ملی خانواده در ایران است که بر روی افراد بالای 15 سال کشور انجام شده است و در تحقیق حاضر نمونه افراد متأهل آن انتخاب شده است. نتایج بررسی شاخص میزان تعارض زوجین در ایران حاکی از این است که از کل پاسخگویان متأهل 15.3 درصد هیچ گونه تعارضی با همسرشان ندارند، 40.7 درصد دارای تعارض در حد کم، 26.6 درصد دارای تعارض در حد متوسطی و 17.5 درصد نیز دارای تعارض در حد زیادی با همسرانشان هستند. افراد متأهل کمترین تعارض را نسبت به سایر موضوعات دیگر در رابطه با تعارض در نوع شغل و مسائل مرتبط با آن دارند. از بین موضوعات مورد تعارض زوجین، حضور به موقع همسر در منزل با 22.1 درصد و گذراندن وقت با یکدیگر با 21.7 به ترتیب بیشترین درصد تعارض زیاد بین زوجین را به خود اختصاص دادند. از بین راه حل های موجود برای رفع تعارض، مراجعه به مراجع قضایی و دادگاه کمترین میزان را در بین راه حل های حل تعارض زوجین به خود اختصاص داده به طوری که (88.8 درصد) پاسخگویان عنوان کرده اند که برای حل تعارض با همسرشان اصلاً به دادگاه و مراجع قضایی مراجعه نمی کنند و در همین راستا 76.5 درصد به میزان زیادی از تحمل و سازگاری و 74.5 درصد در حد زیادی از گفتگو برای رفع تعارض با همسرشان بهره می گیرند که این دو مقوله بیشترین مقادیر را در بین راه حل های حل تعارض بین زوجین به خود اختصاص دادند.
جامعه شناسی خانواده در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی خانواده یکی از رشته های تخصصی علم جامعه شناسی است که موضوع آن بررسی نهادهای خانواده، خویشاوندی و ازدواج، تاریخ تکوین، تحول و دگرگونی های حاکم بر هر یک از این نهادها و همچنین ارتباط نهادهای مذکور با سایر نهادهای اجتماعی جامعه و مطالعه اثرگذاری نهاد خانواده و تأثیرپذیری آن از سایر نهادهای جامعه می باشد. در این مقاله سعی بر آن است که با استفاده از روش اسنادی و با رویکردی توصیفی-تحلیلی، مباحث اصلی جامعه شناسی خانواده در قرآن کریم بررسی شود. در این نوشتار بیان ارز شها و اصول معنوی علم جامعه شناسی از منظر قرآن کریم مدّنظر است و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ابعاد مختلف و مباحث اصلی مطرح شده در جامعه شناسی خانواده در قرآن کریم به طور مبسوط بیان شده است. خانواده از دیدگاه قرآن کریم نهادی اخلاقی، معنوی، آسمانی و اجتماعی است که از جایگاه والایی در جامعه برخوردار می باشد و تأثیر شگرفی بر سایر اجزای نظام اجتماعی برجای می گذارد و به طور متقابل از آنها تأثیر می پذیرد.
قاعده لاضرر در حقوق زوجه از منظر حقوق ایران و فقه اهل سنت
منبع:
فقه و حقوق نوین سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
51-59
حوزه های تخصصی:
قاعده لاضرر یکی از قواعد مهم و پرکاربرد فقهی در نظام حقوقی خانواده به ویژه در مبحث طلاق، نشوز و شقاق است. بسیاری از قوانین موضوعه کنونی در حقوق خانواده متأثر از قاعده لاضرر می باشد برخی از این قواعد نیز از فلسفه مرتبط با قاعده لاضرر تأثیر گرفته اند .در این پژوهش در صدد پاسخ گویی به این پرسش هستیم ؛نقش قاعده لاضرر در حقوق خانواده چیست؟
در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و تطبیق اقوال مختلف فقهای اهل سنت با حقوق اسلام این نتیجه را می یابیم که، روابط زوجین و حقوق آنان در خانواده مبتنی بر نفی ضرر است به این معنا که، چنانچه وضع قانون یا اجرای قاعده ای منجر به ایراد ضرر به یکی از حقوق زوجین گردد، قاعده لاضرر جاری می شود و حکم اولیه نفی و حکم دیگری که مانع اضرار است، جایگزین آن می شود، مانند کاربرد قاعده لاضرر در جریان طلاق در موارد عدم ایفای تکالیف در این صورت حکم اولیه که انحصار حق طلاق در ید مرد از او سلب می شود و حاکم مرد را وادار به طلاق زوجه می نماید، فلذا قاعده لاضرر در حقوق خانواده به صورت عام تا حدود زیادی از بروز مشکلات حقوقی در حوزه خانواده و حقوق زوجین جلوگیری می کند.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس صفات تاریک شخصیت و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجی گری سبک های دفاعی در مراجعین خواستار طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از این پژوهش بررسی ارائه الگوی ساختاری پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس صفات تاریک شخصیت و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجی گری سبک های دفاعی در مراجعین خواستار طلاق بود. روش پژوهش: روش این مطالعه تحلیلی -همبستگی به روش مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر مراجعین خواستار طلاق در کلینیک های مشاوره خانواده شهر تهران در سال 1400 بودند. حجم نمونه 260 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مثلث تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و پرسشنامه مکانیزم دفاعی اندروز و همکاران (1993) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم صفات شخصیت و سبک های دفاعی بر روی تحمل پریشانی معنادار بود (01/0>P). مسیرهای مستقیم صفات شخصیت بر روی حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی(رشد یافته و رشد نایافته) بر روی تحمل پریشانی معنادار بود (01/0>P). همچنین مسیرهای مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده بر روی سبک های دفاعی(روان آزرده و رشد نایافته) معنادار بود (01/0>P). مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده بر روی تحمل پریشانی و ضریب صفات شخصیت بر روی سبک دفاعی روان آزرده و ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده بر روی سبک دفاعی رشد یافته معنادار نبود (05/0<P). همچنین نتایج بیانگر آن بود که اثرات غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق نقش میانجی سبک های دفاعی بر تحمل پریشانی معنادار بود (077/0=RMSEA، 912/0=GFI، 959/0=IFI و 957/0=CFI)، اما مسیر غیرمستقیم صفات شخصیت بر روی تحمل پریشانی با نقش میانجی سبک های دفاعی معنادار نبود. نتیجه گیری: این پژوهش، مدل ساختاری پژوهش اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشتو این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تحمل پریشانی در مراجعینی که خواستار طلاق هستند
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
117 - 136
هدف: هدف از این پژوهش تدوین مدل علّی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی زنان در آستانه طلاق: نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی، از نوع مطالعه همبستگی چند متغیری است. اما بدان جهت که درنهایت باید نتایج حاصل به صورت مدل بیان شود، از معادلات ساختاری استفاده شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی در آستانه طلاق شهر تهران که در سال 1399 به مراکز مشاوره خانواده منطقه سه شهر تهران مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری به کار رفته در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای در دسترس (هدفمند) است، که به صورت تصادفی از بین مناطق مختلف شهری یک منطقه انتخاب، سپس از بین مراکز مشاوره در آن منطقه نمونه مورد نظر انتخاب شده اند. داده ها پرسشنامه های تعارضات زناشویی، براتی و ثنایی، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن وشیور و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری با تعارضات زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی/ دوسوگرا و طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ اما بین سبک دلبستگی ایمن و طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی وجود دارد. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در زنان در آستانه طلاق با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ازدواج و آمارهای رو به رشد طلاق به کارگیری روش هایی در جهت کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت زناشویی از اهمیت بالایی برخوردار است. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف به کارگیری درمان متمرکز بر شفقت بر تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق، انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار تعارض زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل ۳۰ نفر که ۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه گواه به طور روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در گروه ها گمارده شدند. کلیه مراجعه کنندگان در مرحله پیش آزمون پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (۱۳۷۹)، تکمیل کردند سپس گروه آزمایشی به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش بسته درمانی مبتنی بر شفقت (گیلبرت، ۲۰۱۴)، قرار گرفتند، درحالی که بر روی گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر تعارض زناشویی و زیر مقیاس های آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جدا کردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش به طور معنی داری کاهش داده است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان داشت که درمان مبتنی بر شفقت می تواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان متقاضی طلاق مؤثر باشد و ازاین رو می تواند به عنوان روشی در جهت کاهش طلاق بکار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی با رویکرد طرح واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر صمیمت زناشویی زوجین در معرض طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: صمیمیت زناشویی در زوجین در حال طلاق با کاستی هایی همراه است، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی با رویکرد طرح واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر صمیمیت زناشویی زوجین در حال طلاق بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان در معرض طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روانشناسی آوای درون شهرستان پاوه در سال ۱۴۰۰ تشکیل می دادند که از بین آن ها ۴۵ نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش زوج درمانی طرح واره محور، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه گواه جایگزین گردیدند. در گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامسپون و ولکر استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به کاربرده شده است. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی با رویکرد طرح واره در افزایش صمیمیت زناشویی تأثیر معناداری داشته است (05/0>p)، از طرف دیگر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی نیز در بهبود صمیمیت زناشویی به طور معناداری نتیجه بخش بوده است (05/0>p)، همچنین بین دو گروه زوج درمانی با رویکرد طرح واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود زوج درمانی با رویکرد طرح واره و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش صمیمیت زنان در معرض طلاق مؤثر بوده است و این دو رویکرد درمانی نتیجه یکسانی در بهبود صمیمیت زناشویی در زنان در معرض و طلاق داشته اند.
بررسی اثربخشی مداخله مواجهه درمانی روایتی بر بهبود کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان مطلقه شهر زرین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۱۹-۹۸
هدف: امروزه با توجه به رشد روزافزون طلاق و پیامدهای آن در جامعه، بررسی آن در ابعاد مختلف حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مواجهه درمانی روایتی بر بهبود کیفیت زندگی و تنظیم هیجان زنان مطلقه انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه حاضر را کلیه زنان مطلقه کمیته امداد شهر زرین شهر تشکیل دادند. تعداد 30 نفر از این زنان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه کیفیت زندگی گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه نظم جویی هیجان گروس و همکاران (2003) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه به صورت گروهی درمان مواجهه درمانی روایتی (NET) را دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (آانکوا) و به وسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون دو گروه در ابعاد سلامت جسمانی (965/369F=؛ 001/0>P)، سلامت روانی (457/75=F؛ 000/0>P)، سلامت اجتماعی (905/52=F؛ 003/0>P) و سلامت محیط (321/320=F؛ 001>P) و ابعاد ارزیابی مجددشناختی (901/260F=؛ 001/0>P) و فرونشانی (359/1=F؛ 005/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که مواجهه درمانی روایتی می تواند برنامه درمانی مناسبی برای بهبود کیفیت زندگی و مشکلات هیجانی زنان مطلقه باشد. شماره ی مقاله: ۴
اثربخشی واقعیت درمانی بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و تنیدگی زناشویی در بین زنان متقاضی طلاق
زمینه و هدف: خانواده اولین و مهم ترین نهاد اجتماعی است و جامعه سالم در گروه خانواده سالم و خانواده سالم در گرو داشتن زوجی سالم است که در حالتی که با سطح مناسبی از رضایت زناشویی برای تحقق اهداف شان تلاش می کنند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و تنیدگی زناشویی در بین زنان متقاضی طلاق در شهر بابل بود . روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. از بین زنان متقاضی طلاق نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و در گروه آزمایش و گروه گواه به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. (15 نفر در هر گروه). پس از ارزیابی 30 نفر از زنان متقاضی طلاق که میزان خشونت ارتباطی پنهان آنها بالاتر از نقطه برش بود و شرایط لازم را داشتند، شناسایی و سپس در دو گروه 15 نفری، آزمایش و گواه اختصاص یافتند. سپس 8 جلسه90 دقیقه ای واقعیت درمانی (گلاسر، 2005) در گروه آزمایشی به صورت حضوری و با رعایت پروتکل های بهداشتی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (2006) و مقیاس تنیدگی زناشویی استکهلم اورث گومر و همکاران (2000) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی بر پرخاشگری ارتباطی پنهان (001/0> P ) و تنیدگی زناشویی (001/0> P ) در بین زنان متقاضی طلاق اثربخش است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که تاثیر واقعیت درمانی تا دوره پیگیری ادامه داشت . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که واقعیت درمانی بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و تنیدگی زناشویی در بین زنان متقاضی طلاق موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.