مطالب
    فیلترهای جستجو:
                فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۲٬۰۲۱ تا ۱۲٬۰۴۰ مورد از کل ۵۳۴٬۴۵۳ مورد.
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رمان های فارسی دهه سی و چهل مشتمل بر مضامین مشترکی همچون تنهایی، ناامیدی، سرخوردگی، ترس و سوءظن به روابط فردی و اجتماعی است. تقی مدرّسی یکلیا و تنهایی او را، متأثر از فضای سیاسی اجتماعی دهه سی، بویژه اوضاع پس از کودتای 28 مرداد 1332، نوشت. ردپای آشنایی نویسنده با کتاب مقدّس نیز هم در سبک نوشتار و هم در محتوای این رمان مشهود است. فضای خفقان بار آن دوران نویسنده را ناگزیر کرده تا دغدغه های سیاسی خود را در پسِ اسطوره و زبان نمادین بیان کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر روس، نیز متأثّر از اوضاع سیاسی اجتماعی روسیه، پس از شکست قیام «دکابریست ها»، برای فرار از سرخوردگی و ناامیدی و طردشدگی قشر روشنفکر، به اسطوره های توراتی پناه برد و منظومه روایی «اهریمن» را که بازتابی از سرخوردگی های او بود سرود. شباهت خاستگاه سیاسی اجتماعی خلق این دو اثر، افکار و عقاید دو نویسنده، مضامین مشترک و بهره گیری خالقان هر دو اثر از عهد عتیق و قصه «تامار»، ضرورت پژوهشی با رویکرد تطبیقی بین این دو اثر ادبی به روش توصیفی تحلیلی را تقویت می کند. این مطالعه نشان می دهد مدرّسی برای خلق اثر خود از داستان «تامارا» در سِفر آفرینش و لرمانتوف از داستان قسمت دوم سموئیل از کتاب مقدّس بهره گرفته اند و مضامین مشترکی همچون ناامیدی، تنهایی، طردشدگی، اعتراض، عشق و...، متأثر از اوضاع اجتماعیِ زمانه خالقان اثر، در هر دو روایت دیده می شود.            
            بررسی تطبیقی «بَکَتِ الرَّباب» خاقانی و «قِفا نَبْکِ» امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                خاقانی، این سراینده ی خودباور از هم روزگارانش کسی را سزاوار همتازی نمی بیند و می گوید: «بل مرا این مراست با قدما». از این روی به هماوردی با شاه شاعران عرب، رأس عمود شعری، جندح بن حجر الکندی نامور به امرؤالقیس برمی خیزد و «قِفا نَبْکِ» او را قفا می زند. روشن است که بررسی چنین ادعایی باید در سروده های تازی خاقانی، این سراینده ی ذواللسانین انجام گیرد پس نگارندگان در پژوهش پیش روی برای رسیدن به شناختی تازه از منش دو سراینده، با بهره گیری از روش ادبیات تطبیقی به سنجش «بَکَتِ الرَّباب» خاقانی و«قِفا نَبْکِ» امرؤالقیس پرداخته و کوشیده اند که نگاه خاقانی را در برخورد با معلقه ی امرؤالقیس ارزیابی کنند. برای دست یافتن به خواسته یاد شده، نخست در روساخت به کاوش وزن، قافیه، زبان و واژگان پرداخته و سپس در زیرساخت، گریه بر اطلال و دمن، زمان و جایگاه آن در اندوه سرایندگان، چگونگی پرداختن به مکان و چرایی آن، شیوه ی شاعری هر یک در خودستایی، صراحت امرؤالقیس و عفت خاقانی در عشق بازی، نگرش سرایندگان به صبح و شب و سرانجام پیوند خاقانی و امرؤالقیس با پدیده ها را بررسی کرده و نشان داده اند که خاقانی فراخور درون مایه، وزن را دگرگون کرده؛ قافیه را همزه آورده تا چامه را بلندتر بسراید؛ به واژگان امروالقیس، کاربردی دیگر بخشیده؛ تصاویری نو آفریده؛ برخلاف سراینده تازی، در گذشته به سر نبرده و آشکارا از سرآمدی ادبی خویش می گوید. عشق ورزی امرؤالقیس بی پروا ولی عشق خاقانی عفیف بوده؛ سراینده ایرانی توصیف گر صبح ولی سراینده تازی همدم شب است. البته خاقانی شیوه پرداختن به پدیده ها را نیز گونه ای دیگر کرده است.            
            بررسی نقش واسطه ای سرعت پردازش اطلاعات در روابط ساختاری تنظیم شناختی هیجان با سازگاری در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴                                    
                        149 - 177                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای سرعت پردازش اطلاعات در روابط ساختاری تنظیم شناختی هیجان با سازگاری در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه ی پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود که به مراکز اختلال یادگیری مراجعه کردند. از میان آنها 230 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش برای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی (2006) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان سینها و آزمون استروپ بود. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS , AMOS انجام شد. یافته ها نشان داد تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری تاثیر مثبت مستقیم و معناداری دارد (05/0>P). تنظیم شناختی هیجان به واسطه سرعت پردازش اطلاعات بر سازگاری دانش آموزان دارای اختلال یادگیری تاثیر مثبت غیر مستقیم و معنادار دارد (05/0>P). نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان از طریق تاثیری که بر سرعت پردازش اطلاعات می گذارند بر سازگاری دانش آموزان اختلال یادگیری تاثیر دارد. در واقع انتخاب راهبردهای تنظیم شناختی هیجان متناسب با موقعیت، از طریق تاثیری که بر سرعت پردازش اطلاعات می گذارد نقش بسزایی در افزایش سازگاری این دانش آموزان ایفا می کند.            
            واکاوی ظرفیت های اقتباس سینمایی در رمان فردقان{شیخ در محبس} اثر یوسف زیدان بر اساس الگوی سه پرده سید فیلد و فرم سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مطالعه رابطه متقابل ادبیات و سینما و ظهور ویژگی های هریک از این دو هنر در دیگری مورد توجه بسیاری از پژوهشگران این دو مقوله بوده است. بررسی ظرفیت های سینمایی آثار ادبی، قریب به یک دهه است که به طور جد مورد توجه پژوهشگران واقع شده است. نویسندگان آثار ادبی با شناخت عناصر سینمایی و استفاده از آن ها در آثار خود، باعث پویندگی در آثارشان می شوند و فیلمسازان با اقتباس از این آثار ادبی موفق، سوژه های ماندگاری پیدا می کنند و به مخاطب خود ارائه می دهند. رمان، شباهت چشمگیری به فیلمنامه دارد و اکثر اقتباس های سینمایی بر مبنای رمان ها انجام می شود. یوسف زیدان از جمله نویسندگانی است که قابلیت های تصویری بسیاری در رمان های وی برای اقتباس در سینما به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد میان رشته ای متن داستان شیخ در محبس، از نظر الگوی سه پرده سید فیلد و فرم سینمایی مورد بررسی و کنکاش واقع شود. هدف ما در این پژوهش واکاوی ساختار و محتوای رمان مذکور و نشان دادن وجوه اقتباسی آن از زوایای گوناگون است. نتایج پژوهش مذکور حاکی از آن است که این رمان به دلیل دارا بودن ساختار سینمایی، دقت در توصیف جزئیات، صحنه پردازی و گفتگوهای نمایشی و قابلیت سکانس بندی ظرفیت های وافری جهت اخذ و اقتباس سینمایی و نگارش فیلمنامه داراست.            
            اهمیت و ضرورت تصحیح مجدد رساله «لطیفه غیبی» نوشته ملا محمد دارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲                                    
                        283 - 310                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                اصالت متن مبنای هر نوع نقد و ارزشیابی است و دستیابی یه یک تصحیح معتبر و انتقادی نیازمند جست وجو در نسخ خطی و مقابله آن ها به یکی از روش های علمی در تصحیح متون است. در پژوهش حاضر با معرفی دو نسخه کهن و معتبر کتاب لطیفه غیبی نوشته ملامحمد دارابی، بسیاری از عبارات و کلمات غلط و یا مبهم به شیوه انتقادی بررسی شده است. این کتاب هر چند در سال 1385 تصحیح شده است، اما مبنای کار بر همان چاپ افست سال 1319 شمسی -که در سال 1357 (با خوشنویسی) تجدید چاپ شده است- قرار گرفته است. با توجه به اشکالات عدیده متن در سطوح مختلف (عبارات و کلمات و...) در پژوهش حاضر با توجه به دو نسخه ای که در سال 1234 قمری و 1244 قمری کتابت شده است، بیش از 50 مورد از اغلاط کتاب مورد ارزیابی قرار گرفته و صورت صحیح آن پیشنهاد داده شده است. نتایج نشان می دهد که بسیاری از لغات و عبارات که مربوط به استدلالات نویسنده است به دلیل کتابت نادرست آن و یا غلط خوانی کاتب مغشوش و مبهم است. از میان نسخ، نسخ مقدم که در تاریخ 1234 قمری نگاشته شده است، صحیح تر از دیگر نسخ است. این نسخه به ویژه در عبارات عربی و اعراب گذاری کلمات (فارسی و عربی)، دقت کافی به عمل آورده است.            
            بلاغت صفات هنری در اشعار ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهش های ادبی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۶                                    
                        9 - 34                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                صفات هنری، یکی از مؤلفه های مهم بلاغت در اشعار ایرج میرزاست. صفات هنری، در بلاغت اروپاییان همواره مورد توجه بوده اما در علوم ادبی سنتی ما جز در تنسیق الصفات، به آن توجهی نشده است. به رغم بی توجهی گذشتگان، منتقدان معاصر،  برای صفت هنری ارزش بسیار قایل شده اند. در این مقاله، تعریف استاد فرشیدورد از صفات هنری و نقشهای آن مبنا بوده است؛ نقشهایی مانند کنایه، تشبیه، استعاره، تشخیص، ایجاز و اطناب، تجسیم و تنوع و همبستگی شاعرانه. این مقاله، در صدد است نقش صفات هنری را در برجستگی زبان شعر ایرج میرزا و در بلاغت اشعارش بررسی کند منظور از همبستگی شاعرانه، اینست که واژگان با رعایت چند جانبه تناسبات لفظی، معنایی و آوایی گزینش شوند، یکدیگر را در آغوش بکشند و غیر از وحدتی که برای انتقال پیام ایجاد می کنند؛ جزء به جزء با هم سازگاری داشته باشند، به این معنی که نتوان یک واژه برگزیده شاعر را به واژگان هم وزن و هم معنی دیگر تغییر داد. بنابر یافته های این پژوهش، ایرج میرزا، از صفات هنری در زمینه های مختلف با هدف بلاغت افزایی استفاده می کند و بسآمد صفات هنری با کارکرد تشبیه، ایجاز و اطناب، تقابل و تجسیم صحنه ها در دیوانش بیشتر و هنری تر از دیگر کارکردهای بلاغی صفات است؛ صفات هنری به کار رفته در دیوان او نوآورانه و دارای ارزش دلالتگری و جمال شناسانه بالاست.            
            معرفت شناسی صدرایی در چگونگی مطالعه بر متغیرات کیهانی و تنقید کیهان شناسی پوزیتیویستی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                تأملات فلسفی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۳                                    
                        71-105                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                موضوع علم کیهانشناسان بررسی ساختار بزرگ مقیاس کیهانی است، برهمین اساس روش مطالعاتی خود در مواجهه با متغیرات کیهانی را مبتنی براصل تحقیق پذیری پوزیتیویستی و اصل موضوعه ریاضیاتی قرار داده اند بطوریکه موجهیت گزاره های کیهانی را بر انطباق گزاره های پیشینی صادق با نتایج برآمده از گزاره های پسینی مفروض نموده اند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیل میزان موجهیت اصل تحقیق پذیری و صدق نتایج برآمده از معادلات ریاضیاتی از منظر ملاصدرا را مورد تحلیل و تنقید قرار داده و در پاسخ به دو سئوال اصلی که آیا گزاره های مستخرج از اصل تحقیق پذیری علمی یا شبه علمی هستند؟ و اینکه آیا بواسطه معادلات ریاضیاتی می توان به متغیرات علم پیدا نمود؟ این نتایج تحصیل شد: ملاصدرا گزاره های برآمده از اصل تحقیق پذیری را گزاره هایی شبه علمی و در ذیل علم حصولی تعریف نموده، چراکه درعلم حصولی، وجود علمی شئ غیر از وجود عینی آن، و اختراع نفس مدرِک است، در صورتیکه ملاصدرا گزاره های برآمده از علم حضوری را گزاره های علمی می داند، زیرا وجود علمی مدرَک همان وجود عینی آن است. طبق مبانی صدرایی نمی توان براساس اصل تحقیق پذیری به یک مدل جامع کیهانی دست یافت، چراکه اصل تحقیق پذیری متکی بر روش استقرائی است و روش استقرائی اولاً مبتنی بر ادراک حسی است که ضعیفترین نوع ادراک نفس است در ثانی با نفی اصل علیت و متافیزیک، کیفیت ایجاد، تکامل و ماهیت حقیقی متغیرات کیهانی مجهول خواهد ماند. ملاصدرا همچون ریاضیدانان واقعگرا، ریاضیات عددی را امری عینی و مستقل توصیف کرده بطوری که می تواند متغیرات محسوس و زوایای پنهان متغیرات محسوس را تحلیل و توصیف کند.            
            بازنگری در دسته بندی قالب های شعر فارسی و معرّفی برخی قالب های نوساخته(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                قالب های شعریِ زبان فارسی در تمامی دوره های تاریخی و ادبی تا به امروز تغییرات و تحوّلاتی داشته اند؛ این تغییرات در دو حیطه محتوا و ساختار بوده است. هنجارشکنی در زبان و مفاهیم اشعار سبب پیدایش شیوه ها و قالب هایی نو در زبان فارسی شده است، امّا با کاوش در بسیاری از آثار این شاعران، روشن می شود که هنوز قالب های جدیدی در آثار بسیاری از شاعران معاصر وجود دارد که ناشناخته مانده اند و در دسته بندی ها نام خاصّی بر آن ها اطلاق نشده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و قالب های جدید در آثار پنج شاعر منتخب معاصر (نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، نادر نادرپور، و محمّدرضا شفیعی کدکنی) برگزیده و سپس نام گذاری و بررسی شده است. قالب هایی جدید شامل ترکیب بند نو، مسمّط نو، سه پاره، قطعه پیوسته، رباعی پیوسته و دوبیتی پیوسته به قالب های «نوکهن» و «نوواره» به قالب های نوین افزوده شد.            
            نظریه عمل-نوع درباره سرشت گزاره ها و شگرد الغا(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۱                                    
                        53 - 74                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در سه دهه اخیر بسیاری از فیلسوفان زبان قانع شده اند که نظریه های سنتی درباره گزاره ها نمی توانند به نحوِ رضایت بخش توضیح دهند که چرا گزاره ها واجد ویژگی بازنمایی هستند و، بنابراین، ما نیازمند نظریه هایی بدیل برای توضیح بازنمایی گزاره ها هستیم. یکی از نظریه های بدیل که اخیراً پیشنهاد شده است نظریه عمل-نوع است. مطابقِ نظریه عمل-نوع، گزاره نوعِ عملِ حمل است. پیتر هنکس یکی از مدافعان اصلی این نظریه است. او استدلال می کند که عمل حمل عملی التزام آور است. اما مشکل این است که اگر حمل عملی التزام آور باشد، بلافاصله با مسئله ای به نام مسئله فرگه-گیچ مواجه می شویم. هنکس برای پاسخ به مسئله فرگه-گیچ از شگردی استفاده می کند که می توان آن را شگرد الغا نامید. من در این مقاله، پس از معرفی نظریه عمل-نوع از یک سو و توضیح درباره معنای التزام آور بودن عمل حمل، مسئله فرگه-گیچ و راهِ حل مبتنی بر شگرد الغا از سوی دیگر، دو نگرانی مهم را درباره این راهِ حل مطرح می کنم و نتیجه می گیرم که شگرد الغا در شکل فعلی اش پاسخی رضایت بخش برای مسئله فرگه-گیچ فراهم نمی کند. درنهایت، به دو مسیر متفاوت اشاره می کنم که شاید مدافع شگرد الغا بتواند ازآن طریق به مسئله فرگه-گیچ پاسخ دهد.             
            بررسی عوامل بازدارنده خودشکوفایی بر اساس نظریه راجرز (باگذری بر منطق الطیر عطارو مثنوی مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                تلاش جهت شناسایی ابعاد وجودی انسان، قدمتی بس کهن دارد. در این راستا، هر یک از شاخه های علم، فراخور بن مایه های تئوریک خویش، به واکاوی جنبه ای از مختصات درونی و بیرونی بشر پرداخته اند که دستاورد آن هنوز ناچیز می نماید. راجرز، عطار و مولوی از جمله بزرگانی هستند که محوریت آثارشان مبتنی بر مقوله ی انسان شناسی است. هدف نهایی آن ها نیل انسان به کمال مطلق و تعالی می باشد. در این مسیر عوامل بازدارنده ای چون، ذهن تدافعی، من خود پندار، خود ستیزی، تعلق محوری و انجماد اندیشه انسان را از رسیدن به رستاخیز تکاملی خویش دور می دارد. معرفی علل بازدارنده ی خود شکوفایی بشر، از طریق بررسی نظریه راجرز و اندیشه عطار و مولوی، مورد اهمیت است که این جستار، به آن پرداخته است. بررسی آثار این بزرگان، به شناسایی ابعاد ناشناخته ی انسان کمک می نماید. روش کاوش فوق (توصیفی - تحلیلی) می باشد. پرسش اصلی این تحقیق، مبین این مسئله است که آیا با تعمق تطبیقی بر نظرراجرز و اندیشه عطار و مولوی می توان عوامل بازدارنده ی خود شکوفایی بشر را شناسایی کرد؟ نتایج آن نشان می دهد که دو مقوله ی روان شناسی و عرفان، تواما قادر به معرفی جنبه های باز دارنده ی وجود آدمی در مسیر وصول به تعالی می باشند.            
            کاربردشناسی شناختی عشق در هشت بهشت امیرخسرو دهلوی بر پایه کارگفت مستقیم و غیر مستقیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                کاربردشناسان مشهور انگلیسی که ساختار بافتی جمله را برای تفسیر متن در نظر می گیرند، کارگفت را مطرح می کنند که شاعر یا نویسنده باید اطلاعات درست، واضح و بدون ابهام لازم را بر پایه آن در اختیار مخاطب بگذارد. هدف کلی کاربردشناسی شناختی تبیین و تحلیل چگونگی کاربست عبارت ها و گفتمان آن ها در بافت زبانی است. امیرخسرو دهلوی مفاهیم غنایی و عاشقانه را با ساختاری متنوع در بافت زبانی مستقیم و غیرمستقیم در شعرش تبیین کرده و با کاربرد این عناصر به درک درست و دقیق این مفاهیم کمک شایانی کرده است. هدف غایی این پژوهش شناخت رویکردهای شاعر از منظر سبک شناختی برای تبیین معنا و مفهوم عشق بر پایه نظریه کاربردشناسی شناختی است، چنانکه چگونگی کاربرد واژه عشق و لوازم آن را در مثنوی غنایی هشت بهشت امیرخسرو دهلوی بر پایه کارگفت های مستقیم و غیر مستقیم به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. امیرخسرو دهلوی برای شناساندن عشق و مفاهیم غنایی آن از کاربست های مستقیمی که بیانگر اصل وضوح است، بهره برده و بسامد آنها بیشتر در سطح واژه و موسیقی است که با استفاده از بیان صریح و روشن و اصل معنایی و صورت ظاهری واژه شکل گرفته است. هم چنین کاربرد عشق و لوازم آن را که اصل اساسی موضوع اشعار غنایی است، در قالب کارگفت های غیر مستقیمی مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تلمیح و دیگر صنایع بلاغی با زبانی غیر مستقیم که دستاویزی برای بیان مفاهیم مورد نظر شاعر هستند، در هشت بهشت به تصویر کشیده است.            
            راهبردهای معماری در فضاهای کسب و کار روستایی: یک مطالعه سنتز پژوهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه: اصول و راهبردهای معماری فضاهای کسب و کار روستایی دارای اهمیت زیادی در توسعه روستایی است. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر معماری بر کسب و کار روستایی (راهبردهای معماری توسعه فضاهای کسب و کار روستایی) انجام گرفته است. روش تحقیق: تحقیق حاضر مبتنی بر روش کیفی و از نوع سنتز پژوهی است و با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فرا ترکیب کیفی همراه است. واحد تحلیل در این تحقیق مقالات علمی_ تحقیقی چاپ شده در مجلات معتبر مورد تایید و در بازه زمانی 2000 تا 2021است. روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه 37 مقاله بوده و جهت تحلیل داده ها از الگوی شش مرحله ای سنتز پژوهی روبرتس و پتیکرو (2006) استفاده شده است و در نهایت یک چارچوب مفهومی تدوین شده است. یافته ها: در 3 مولفه اصلی معماری (مسکن معیشتی)- غیر مسکونی (روستا و کشاورزی)- ترکیبی (افزایش فعالیت، ناسازگاری) دسته بندی شد. مولفه معماری (مسکن معیشتی) شامل: کاهش هزینه ساخت و تولید بنا - افزایش نقش زنان و اشتغال روستا ( مسکن معیشتی ، خانه دوم) - پرهیز از برخی ویژگیهای مسکن شهری در عین بهبود حوزه زیست و دید و منظر غیر مسکونی (روستا و کشاورزی) شامل اولویت حفظ زمینهای کشاورزی نسبت به ساخت شهرکهای ویلایی (گردشگری)، افزایش تولید کشاورزی، دامداری و حتی خدماتی بوده و مولفه ترکیبی (افزایش فعالیت، ناسازگاری) شامل ترکیب و افزایش فعالیتها، شیوه های بومی، نوین و ترکیبی در طراحی، ساخت و تولید و تفکیک و سازگاری فضاهای کشاورزی و دامداری با فضاهای زیستی خانگی می باشد. نتیجه گیری: این راهبردهای معماری می توانند در روند بهبود فضاهای کسب و کار روستایی و اقتصاد روستا موثر باشند.            
            علل درج بن مایه رزم در منظومه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                رزم از بن مایه های اصلی در منظومه های غنایی ادبیات فارسی است که گاه فضای اثر را به آثار حماسی نزدیک می سازد. هدف این مقاله بررسی این بن مایه در منظومه های غنایی است. بر این اساس، نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی بیست منظومه غنایی از قرن پنجم تا قرن هشتم به دنبال پاسخ دادن به این سؤالات بوده اند که انگیزه کاربرد بن مایه رزمی در آثار غنایی چیست و رزم در آثار غنایی چه تفاوتی با دیگر انواع به خصوص حماسی دارد و سیر کاربرد آن چگونه بوده است؟ این مقاله نشان می دهد که از اولین منظومه های غنایی فارسی، شاعران به این بن مایه توجه داشته اند و در مجموع در هجده منظومه بن مایه رزم دیده می شود. رزم در دو کاربرد تزئینی و بنیادین در این منظومه ها تکرار می شود. دلایلی چون: شکوهمندساختن عشق، تأثیرپذیری از آثار حماسی، رقابت با فردوسی، اختصاص عشق به طبقه دربار، افزودن شاخ و برگ و مهیج ساختن داستان، آزمون اثبات شایستگی عاشق و اجرای مرحله ای از آیین تشرف به منظور مشرف شدن به همسری از علل کاربرد این بن مایه محسوب می شود. انگیزه های شخصی رزم، از مهم ترین خصوصیات کاربرد این بن مایه در متون غنایی است که برحسب آن عشق عامل وقوع جنگ قرار گرفته است.            
            دشواره های بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات راهبردی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)                                    
                        29 - 52                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                قانون اساسی نزدیک ترین عنوان به قرارداد اجتماعی در یک دولت-ملت، است. بازنگری در قانون اساسی به عنوان یکی از راه های انطباق با الزامات و نیازهای نوین، مورد توجه قانون گذاران قرار گرفته است. بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب 1358 به رسمیت شناخته نشد، اما در سال 1368، ذیل اصل 177 یکی از اصول اضافه شده، اصل بازنگری در قانون اساسی بود. به رغم اهمیت این اصل قانونی ، تبیین شفاف فرآیند بازنگری و گام های پیش رو چندان مورد توجه نبوده است. برهمین اساس پرسش این نوشتار این است: چه دشواره هایی پیش روی بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ باتوجه به نگاه تاریخی و جنس پرسش مطرح شده در این پژوهش، «توصیف پرمایه» به عنوان ادبیات نظری مورد توجه قرار گرفته و باخوانش داده های گوناگون می کوشد تبیینی آشکار از برخی دشواره های بازنگری قانون اساسی ارائه نماید.             
            اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳                                    
                        147-175                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه شامل 30 دانش آموز بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهرورزی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی تأثیر مثبت و معناداری دارد.            
            پیش بینی اضطراب تحصیلی بر اساس طرحواره های شناختی ناسازگار و ادراک از محیط مدرسه در دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول
                منبع:
                انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱                                    
                        69 - 85                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مقدمه و هدف: اضطراب و سطوح بالای آن علاوه بر مشکلات روانشناختی، می تواند بر مسائل آموزشی و تحصیلی دانش آموزان نیز تأثیرگذار باشد. این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب تحصیلی براساس طرحواره های شناختی ناسازگار و ادراک از محیط مدرسه در دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول عالی شهر واقع در استان بوشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود. با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 234 نفر انتخاب شد و به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب تحصیلی (ساراسون، 1957)، طرحواره ناسازگار فرم کوتاه (یانگ، 2005) و مقیاس ادراک از محیط مدرسه (جنتری و همکاران، 2002) پاسخ دادند. داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمره کل ادراک از محیط مدرسه و هر یک از ابعاد آن با اضطراب تحصیلی دانش آموزان پسر همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (05/0>P). این رابطه بین نمره کل طرحواره ناسازگار اولیه و هریک از ابعاد آن با اضطراب تحصیلی دانش آموزان پسر مثبت و معنادار بود (05/0>P). ضرایب رگرسیون به روش ورود همزمان نیز نشان داد 33 درصد واریانس اضطراب تحصیلی فراگیران براساس دو متغیر پیش بین قابل تبیین می باشد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج ضرورت داد برنامه ریزان و کارشناسان حوزه روانشناسی و علوم تربیتی، به مسائل روانشناختی و نقش آن ها در عملکردهای تحصیلی دانش آموزان توجه مبذول دارند.            
            مطالعه رفتارهای دشوار اساتید دانشگاه و علل پیدایش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                نامه آموزش عالی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵                                    
                        44 - 65                    
                            
        
                        
                                            
                هدف: پژوهش حاضر به مطالعه رفتار دشوار اساتید دانشگاه با استفاده از مدل چهار بعدی رضائی زاده (1397) می پردازد که رفتارهای دشوار را در چهار گروه «پرواز پایین»، « بازیگری قدرت»، «منفی نگری» و «فریبکاری» طبقه بندی می کند.
روش پژوهش: این پژوهش از بعد هدف یک پژوهش کاربردی بود که با طرح پژوهش آمیخته انجام شد. در ابتدا داده های کمّی از پرسشنامه خود-ارزیابی رفتارهای دشوار از 21 استاد جمع آوری شد. سپس داده های کیفی که به انواع رفتارهای دشوار و دلایل بروز آنها اشاره داشت از پاسخ های اساتید در انجام فعالیت های دوره و انجمن های گفتگو جمع آوری شد.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که: 1. رفتارهای پرواز پایین، منفی نگری، بازیگری قدرت و فریبکاری بیشترین تا کمترین میانگین رتبه را در رفتارهای دشوار اساتید به خود اختصاص دادند. 2. اساتید بر این باورند که بیشتر رفتارهای دشوار آنها ناشی از عوامل بیرونی است که کنترل کمی بر آنها دارند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از تحلیل یافته های این پژوهش می توان گفت که بعضی از اساتید از تکنیک انگشت اشاره استفاده می کردند. این موضوع نشان از کم توجهی به مسئولیت شخصی برای کاهش رفتارهای دشوار دارد. نردبان مسئولیت پذیری دانکن (2018) می تواند برای اندازه گیری و بهبود مسئولیت پذیری دانشگاهی در جهت به حداقل رساندن رفتارهای دشوار مورد استفاده قرار گیرد.            
            Enfermement : Une Écriture de Pouvoir Dans Le Passé simple de Driss Chraïbi(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴                                    
                        213 - 225                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                Résumé—En tant que l’un des premiers romans modernes marocains, le chef-d’œuvre de Driss Chraïbi, *Le Passé simple*, a suscité la controverse en raison de sa révélation intempestive du côté obscur de la société marocaine. Un caractère de clôture se manifeste dans ce roman pour souligner la situation du Maroc à cette époque, enfermé dans le passé, où les traditions et les normes sociales pèsent lourdement sur les individus. L’œuvre reflète la forte volonté de l’auteur de détruire l’ancien et de créer le nouveau à travers le portrait impitoyable de cet enfermement, qui entrave la quête d'identité et d'émancipation. Cette situation d’enfermement découle d’une structure de pouvoir immuable qui garantit la stabilité de l’ordre établi, étouffant les aspirations de changement. Ainsi, cet article analysera la structure de pouvoir ainsi que la tentative de l’auteur de le briser en examinant l’enfermement dans le roman du point de vue de l’image spatiale et des techniques d’écriture employées.            
            چالشگری پاندمی کرونا در مواجهه با برخی مولفه های فلسفه سیاسی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مبسوطمقدمه و اهداف: از مهمترین مباحثی که با وقوع همه گیری کرونا مطرح شد، تأثیر آن بر فلسفه سیاسی است. کرونا در این باب توانست فضای آنتاگونیستی را بر مولفه های موجود فلسفه سیاسی بگشاید و آنها را به چالش بکشد. در واقع، همه گیری کرونا بستری انتقادی جهت به چالش کشیدن هنجارهای مستقر را فراهم آورد و سخن از ضرورت بازاندیشی و بازپرسش از آنها به میان آورد. هدف این مقاله پاسخگویی به این پرسش اساسی است که همه گیری کرونا چگونه باعث فراهم شدن فضای آنتاگونیستی با مولفه های فلسفه سیاسی مدرن شد.روش ها: روش مورد استفاده در این مقاله، انتقادی است. روش انتقادی به دنبال طرح و گسترش فهم و آگاهی است که از سطح ظاهر، به عمق واقعیت وارد می شود تا قدرت تشخیص درست مردم، به خصوص انسان های ناتوان یا طبقات زیر سلطه را افزایش دهد. اتخاذ وجه انتقادی این مقاله، به نویسنده این فرصت را می دهد که مناسبات برآمده از کرونا ویروس در جامعه های انسانی را نپذیرفتنی و جایگزین پذیر جلوه دهد. این روش به شناسایی و به چالش کشیدن مسائل اجتماعی و فرهنگی در جامعه کمک می کند و در جهت بهبود و توسعه مناسبات انسانی در دوره پاندمی ها مؤثر است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و اینترنتی است.یافته ها: از مهمترین چالش های کرونا برای فسلفه سیاسی جدید می توان به اثرات آن (هرچند به صورت موقت) بر مقولات خردگرایی، انسان گرایی و فردگرایی اشاره کرد. می توان گفت، این ویروس، تمایز دوست/دش من را دربرداشته و روایت اش میت از امر سیاس ی در ش رایط کرونایی، خود را در قالب هم اوردی کروناویروس با بش ریت به نمایش گذاش ت و انسان که مسلط بر طبیعت و جهان تعبیر می شد، به واسطه کرونا به موجودی ضعیف و ناتوان در مقابل آن تبدیل شد. همچنین خردگرایی و علم زدگی که فلسفه مدرنیته تلقی آن را داشت که انسان به واسطه آن می تواند در تمامی امور دخالت کرده و بدون توجه به جهان بیرونی، یک تنه مشکلات خویش را حل کند، به چالش کشید. همه گیری کرونا این مولفه را نیز به چالش کشاند و یادآور شد که خرد انسانی از ضعف و ناتوانی برخودار است. مقولاتی نظیر هوش مصنوعی به راحتی توانسته خود را در لباس دشمن خرد انسانی جا بیندازد و به تعبیر فرید زکریا، در جریان همه گیری، ما امروز هوش مصنوعی را همانند خدا مورد پرستش قرار می دهیم. بنابراین علیرغم خدمات فروان علم و عقلانیت به انسان، کرونا این مسأله مهم را یادآور شد که علم و عقلانیت همچنان از محدودیت های غیرقابل انکاری برخوردارند و نمی توانند یگانه راه حل مشکلات بشری باشد.نتیجه گیری: خطر ویروس کرونا، خطر دستکاری فناوری منابع انسانی و طبیعی است که به عنوان ابزاری با استدلال محاسباتی برای منافع اقتصادی و مطلوبیت کلی در خدمت قدرت های مسلط مورد استفاده قرار می گیرد. تخریب محیط زیست اعمال خشونت علیه طبیعت است که منجر به خودویرانگری بشر از طریق ایجاد بیماری های همه گیر در طبیعت می شود که زندگی انسان را به چالش می کشد. بنابراین، تلاش برای جلوگیری یا حل معمای همه گیری نیازمند چیزی بیش از دانش محاسباتی مدرنیته است.            
            قراءة سياسية في مفهوم الصبر في القرآن من منظور الحوکمة الإسلامية(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ صیف ۲۰۲۴ العدد ۲                                    
                        9 - 54                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                الصبر من المفاهیم القرآنیه التی تکرر ذکرها فی الآیات الکریمه (فی 93 آیه بمعدل 103 مره). وتشیر هذه الکثافه فی التکرار إلى أهمیه هذا المفهوم الذی طُرح، فی الأغلب، من زاویه أخلاقیه، بید أنّ التنبیهات المکرّره فی القرآن تثیر سؤالًا حول إمکانیه التعاطی مع مفهوم الصبر من زاویه الحوکمه فی أبعادها الإداریه والاجتماعیه والسیاسیه. تسعى هذه الورقه إلى تقدیم قراءه لمفهوم «الصبر» فی القرآن من منظور الحوکمه الإسلامیه عبر رؤیه استقرائیه، ووفقًا لنموذج السیاسه ثلاثی المراحل (التدوین، التنفیذ، والتقییم)، وبالاستعانه بدراسه مکتبیه وتحلیل لفحوى الآیات القرآنیه التی تتناول موضوع "الصبر" ومراحل نزول الآیات ذات الصله والنقاط المطروحه فی التفاسیر الشیعیه. فی الحقیقه، تستخرج الورقه الحالیه بأسلوب تحلیلی النتائج السیاسیه لمفهوم "الصبر" فی القرآن من نافذه الحوکمه الإسلامیه، وقد بلغت هذه النتائج من خلال دراسه الآیات التی تحتوی على کلمه "صبر" أو اشتقاقاتها،  159 ثیمه أساسیه، و62 ثیمه منظِّمه، و11 ثیمه شامله. فی الختام، صنّفت الثیمات الشامله ضمن المراحل الثلاث "التدوین"، "التنفیذ"، و"التقییم" استنادًا إلى نموذج السیاسه ثلاثی المراحل.            
            






