مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ضامن موفقیت اثربخش فرآیند کشورداری، میزان «بلوغ حکمرانی ملی» است زیرا خط مشی ها، تنظیم گرها و استانداردهای اقامه شده حکمرانی، محمل اصلی کیفیت اِعمال اداره امور عمومی بر کشور، شکل، محتوا و چگونگی انجام عملیات رتق و فتق امور جامعه محسوب می شود. براین اساس فهم «بلوغ حکمرانی ملی» برای خط مشی گذاران، سیاستمداران، مدیران، کارکنان و جامعه به طور کلی امری اساسی است. نویسنده با الهام از مفهوم بلوغ حکمرانی سازمانی، مفهوم «بلوغ حکمرانی ملی» را تئوریزه کرده است. این نوشته بر چیستی و ابعاد «بلوغ حکمرانی ملی»، زمینه سازان آن و دستآوردهای ظهور و بروز آن در فرآیند کشورداری متمرکز است. در پایان راهبردهایی برای سنجش و ارتقاء «بلوغ حکمرانی ملی» ارائه خواهد شد. پردازش مفهوم این پدیده در تولید دانش در حوزه کشورداری و همین طور ارتقاء کیفیت عمل کشورداری منشاء اثر خواهد بود.
بازخوانی شاخص های تاب آوری اجتماع محلی در مواجهه با شرایط بحران: اکاوی روایت و تجربه ساکنان محله سعدی شیراز در سانحه سیل 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آ ن که پژوهش های بسیاری در حوزه بحث تاب آوری اجتماعی انجام پذیرفته است اما هنوز زوایای دقیق نحوه کنش گری یک جامعه محلی در مواجهه با شرایط بحران و نیز نحوه تأثیر آن چه از ادبیات علمی به عنوان شاخص های تاب آوری اجتماعی شناخته می شود، روشن نیست. به نظر می رسد انجام پژوهش های عمیق با رویکرد کیفی و پدیدارشناسانه در مقیاس محلی بتواند درک عمیق تری از ابعاد و لایه های تاب آوری یک اجتماع محلی به دست دهد. این پژوهش با هدف فهم شاخص های تاب اوری اجتماع محلی در مواجهه با شرایط بحران تدوین شده و به کمک بازخوانی تجربه ساکنان محله سعدی شیراز در سانحه سیل 1398 سعی در دست یابی به هدف پژوهش داشته است. به این منظور علاوه بر بررسی ادبیات نظری پژوهش، ضمن انجام 20 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ساکنان محلی و تحلیل محتوای مصاحبه ها به کمک نرم افزاز MaxQda، یافته هایی را در 8 محور اصلی تحلیل و در قالب یک چارچوب نظری با 28 شاخص مؤثر بر تاب آوری اجتماع محلی ارائه نموده است. یافته های پژوهش نشان دهنده اهمیت «حس هویت مندی و تعلق به محله» و نیز «انسجام درونی اجتماع محلی» و «انعطاف پذیری و خلاقیت جامعه محلی» در ارتقاء تاب آوری اجتماعی محله سعدی بوده است. هم چنین ضعف شاخص های «آگاهی و فرهنگ سازی عمومی» و نیز «اعتماد به نهادهای مدیریت شهری» در نحوه مواجهه این اجتماع محلی با بحران مشهود بوده است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در تصمیم سازی و تصمیم گیری لایه های مدیریت شهری به خصوص در حوزه مدیریت بحران در مقیاس محله های شهری مورد استناد و کاربست قرار گیرد.
پیدایش یک حاشیه شهر بر پیکر کلان شهر مشهد: تحلیلی جامعه شناختی- اقتصادی از فرایند شکل گیری محله قلعه خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه شهر مشهد مجموعه ای از مراکز جمعیتی است که طی سال ها پیرامون کلان شهر مشهد گسترش یافته است و معضلات گوناگونی را برای کلان شهر مشهد پدید آورده است؛ بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسی اقتصادی فرایند شکل گیری و تدوام محله قلعه خیابان در شهر مشهد به عنوان یکی از مهم ترین محلات حاشیه نشین، با استفاده از رویکرد تفسیری و روش تحقیق کیفی و بر پایه مطالعه اسناد و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 21 نفر از نخبگان، ساکنان و مطلعان از محله قلعه خیابان انجام شده است. مصاحبه ها به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. نتایج تحقیق استخراج 82 مقوله فرعی، 28 زیر مقوله و 10مقوله اصلی را نشان داد. نتایج نشان داد سیاست های دولت، سیاست های مدیریت شهری، سیاست های آستان قدس و وجود روستای قلعه خیابان بسترهای لازم جهت شکل گیری اولیه محله قلعه خیابان را آماده نموده است. در مراحل مختلف تاریخی و به دلیل تحولات و سیاست های اصلاحات ارضی، جنگ در افغانستان، سیاست های قلع مدیریت شهری و ادغام نشدن طردشدگان در اجتماع و اقتصاد شهر مشهد، باعث ایجاد و تقویت موج های مهاجرتی گروه های اجتماعی و اقتصادی مختلف مانند افغان ها، چلوها، بلوچ ها، بیکاران و مطرودین شهری به محله قلعه خیابان شده و در کنار گسترش خشکسالی در سایر نواحی کشور، وجود گمنامی، وجود پیوندهای خویشاوندی با ساکنین یا مهاجرین پیشین و گسترش مشاغل غیررسمی و ایجاد یک زیست بوم اقتصادی ادغام نشده در اقتصاد شهری، موجب تداوم و تثبیت حاشیه نشینی و در نهایت شکل گیری یکی از مهمترین محلات حاشیه شهر مشهد شده است.
تحلیل وضعیت تاب آوری شهر تهران با رویکرد مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
111 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مطالعات حوزه تاب آوری شهری در تهران را تحلیل کند. نویسندگان با استفاده از کلیدواژه های «تاب آوری» و «تاب آوری شهری» در پایگاه های اطلاعاتی اس.آی.دی و مگ ایران مطالعات مربوط به تاب آوری شهری در تهران را جستجو کردند. برای انتخاب مطالعات جهت ورود به مرور سیستماتیک از چارچوب پریسما[1] استفاده شد که درنهایت 55 مطالعه به فرایند مرور سیستماتیک وارد شدند. 49 درصد از مطالعات مرور شده به این نتیجه رسیدند که میزان تاب آوری در سطح مناطق شهری تهران متفاوت است. عدم دسترسی یکسان به خدمات شهری، وجود بافت فرسوده در برخی مناطق و متفاوت بودن توانایی مالی و سطح مشارکت اجتماعی ساکنان ازجمله دلایل متغیر بودن تاب آوری در سطح مناطق شهری تهران است. علاوه براین، 38 درصد از مطالعات به این نتیجه رسیدند که وضعیت تاب آوری در شهر تهران نامطلوب است؛ که دراین بین سکونتگاه های غیررسمی، بافت های فرسوده و بافت مرکزی شهر تهران شرایط نامناسب تری داشتند. در مجموع مرور سیستماتیک نشان از دو ویژگی برجسته وضعیت تاب آوری شهر تهران دارد. مشخصه اول نشان دهنده وضعیت متفاوت تاب آوری در سطح شهر تهران و مشخصه دوم نشان از وضعیت نامناسب تاب آوری در برخی از محدوده های شهر تهران می دهد. این نتایج می تواند برای سیاستگذاران و دست اندرکاران مدیریت شهری بسیار حائز اهمیت باشد. بدینسان که با استفاده از نتایج این مطالعه، برنامه ریزان و مدیران شهری می تواند سیاست ها، طرح ها و برنامه های ارتقای تاب آوری شهر تهران را متناسب با وضعیت هر کدام از مناطق شهری تهیه، بررسی یا به روز کنند. [1]. Preferred Reporting Items for Systematic Reviews and Meta-Analyses (PRISMA)
ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری فرم و هندسه فضاهای شهری به منظور افزایش حضور پذیری سالمندان (نمونه موردی: منطقه یک شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
161 - 179
حوزههای تخصصی:
سالمندان نیازهای متفاوتی نسبت به دیگر گروه های سنی جامعه دارا هستند که کمتر به این نیازها در فضاهای شهری توجه شده است. با توجه به مفهوم همه شمول بودن فضاهای شهری، سالمندان نیز ازجمله اقشار موردتوجه در جامعه می باشند که کمتر مطالعه ای بر حضور آن ها در محیط های عمومی پرداخته است. این پژوهش باهدف بررسی مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری فرم و هندسه فضاهای شهری، در پی افزایش حضور سالمندان در این گونه مکان ها می باشد. به منظور انجام این مطالعه در میان محلات مختلف در کلان شهر سالمند پذیر شیراز، محله سردار جنگل با توجه به جمعیت بیشتر سالمند در منطقه یک به عنوان نمونه آماری برای تحلیل کمی انتخاب شد. با توجه به چهارچوب مفهومی مطالعه، داده ها در سه حوزه امنیت، کالبد و اجتماع مورد تجزیه وتحلیل آماری قرارگرفته اند. در تجزیه وتحلیل استنباطی با استفاده از آزمون فریدمن، شاخص عزت نفس و احترام بیشترین و شاخص آشنایی کمترین مطلوبیت را به منظور حضور پذیری سالمندان در محله دارا می باشد. مقایسه تطبیقی نتایج با مطالعات گذشته نشان داد که دو متغیر شادکامی و امیدواری که از زیرشاخه های مطرح در بحث عزت نفس سالمندان می باشند بیشترین اثر در استفاده سالمندان از فضاهای شهری دارا می باشند. اگرچه در مطالعات گذشته به اهمیت متغیرهایی همچون آشنایی به منطقه، نسبت ارتفاع به پهنه، مقیاس انسانی و تعلق به محیط اشاره شده است، نتایج مطالعه نشان دهنده اولویت کمتر این شاخصه ها در بین سالمندان می باشد. به منظور بهبود وضعیت فعلی و افزایش حضور پذیری سالمندان با توجه به نتایج به دست آمده، تقویت هندسه فضاها برای مکث و گرد هم آمدن سالمندان، توجه به خط آسمان برگرفته از فرم و هندسه ساختمان ها در کوی های منتهی به خیابان های اصلی محله پیشنهادشده است.
سنجش پذیرش شهر هوشمند آموزش دهنده اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 167
مقدمه: آموزش یکی از حوزه های مورد توجه در شهرهای هوشمند است و در این زمینه آموزش هوشمند اصطلاحی است که به آموزش ارائه شده توسط شهرهای هوشمند اطلاق می شود. آموزش هوشمند، که به لطف اینترنت اشیا (IoT) و هوش مصنوعی (AI) امکان پذیر است، گام بزرگی به جلو در زمینه مدام در حال تغییرِ آموزش است. این به طور کامل نحوه یادگیری شهروندان در این عصر دیجیتال را تغییر خواهد داد. آموزش هوشمند بخشی از فناوری است که می تواند روش یادگیری ما را تغییر دهد که روشی کاملاً جدید برای آموزش است. با توجه به اهمیت هوشمندسازی شهرهای امروزی و نقش مؤلفه های آموزشی در تحقق این نوع از شهر، هدف از تحقیق سنجش شکل گیری شهر هوشمند اردبیل برمبنای شهر آموزش دهنده در شهر اردبیل است. شهر اردبیل شهر بزرگ استان اردبیل است که بر اساس اطلاعات سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1400، 590286 نفر جمعیت داشته و طی دوره 60 ساله (1340 1400) شاهد 8 برابر شدن جمعیت خود بوده است . این شهر با توجه به نقش خود در سلسله مراتب شهرها نیازمند برنامه ریزی در ابعاد مختلف به ویژه هوشمندسازی شهر است تا ضمن ارتقای کیفیت زندگی و دست یابی به توسعه پایدار، و جلوگیری از پیچیده تر شدن مشکلات زندگی مردم و همچنین، مانع از مهاجرت ساکنان شهرهای کوچک و میانی شود. از طرفی، ضروری است با تأکید بر شاخص های آموزشی و یادگیری اجتماعی در محیط شهر از جانب مدیران و مسئولان ، شهری ظرفیت دانش و پذیرش شاخص های شهر هوشمند توسط شهروندان را توسعه بخشید. سؤال اصلی پژوهش این است که در پذیرش شهر هوشمند آموزش دهنده اردبیل کدام عامل تأثیر بیشتری نسبت به بقیه عوامل داشته است؟ مواد و روش هاتحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی از یک رویکرد تحقیق کمی استفاده می کند. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی و هدفمند و نظامند است. جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و با پرسشگری از 35 نفر از خبرگان متخصص در حوزه شهرسازی و معماری به صورت نظام مند انجام شد. درخور یادآوری است در تحقیقات خبره محور در انتخاب حجم نمونه محدودیت انتخاب وجود ندارد و اصولاً بین 8-50 نفر انتخاب می شوند، سؤالات براساس مقیاس پنج گزینه ای طیف لیکرت اندازه گیری شدند که با توجه به مطالب مبانی نظری تدوین شده بودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش معادلات ساختاری مربعی حداقل جزئی با استفاده از نرم افزار SPSS و SMARTPLS انجام شد چون استفاده ساختاری مربعی حداقل جزئی بهترین روش برای تحقیقات با متغیرهای کمتر از 50 آیتم است و در این تحقیق هم چون شاخص ها کمتر از 50 است از این روش معادلات ساختاری استفاده شد. از این رو، در این مطالعه از تحلیل های توصیفی تحلیلی و استنباطی برای آنالیز داده های تحقیق استفاده شد.یافته هابراساس نتایج تحقیق در بین متغیرهای مؤثر بر شهر هوشمند آموزش دهنده اردبیل، عامل امکانات آموزشی با بار عاملی (0/812) بیشترین اثرگذاری داشته است. بعد از آن به ترتیب عامل آموزش شهروندان با بار عاملی (0/803)، عامل محیط شهری با بار عاملی (0/795)، و عامل زندگی هوشمند در شهر هوشمند با بار عاملی (0/786)، محیط هوشمند با بار عاملی (0/779)، تحرک هوشمند با بار عاملی (0/718)، دولت هوشمند با بار عاملی (0/681)، مردم هوشمند با بار عاملی (0/617)، اقتصاد هوشمند با بار عاملی (0/573) اثرگذار بوده اند. نتایج حاصل از جدول 3 و شکل 3 اثرات متغیرهای مستقل بر وابسته را با استفاده از آزمون t دو نمونه ای با سطح معنا داری 5% نشان می دهد ( 0/05) . همان طور که مشاهده می شود، تمام t - value ها بالاتر از 1/96 است. علاوه بر این، نتایج حاصل از جدول ۵ مقادیر R2 را نیز نشان می دهد که عبارت اند از: رتبه بندی ضرایب مسیر مختلف متغیرهای مستقل تحقیق، که در آن امکانات آموزشی در شهر هوشمند آموزش دهنده اردبیل دارای قوی ترین اثر 0/709 ( 0/595) و پس از آن، آموزش شهروندان در شهر آموزش دهنده اردبیل با 0/701 ( 0/512) ، بعد آن به ترتیب محیط شهری شهر آموزش دهنده اردبیل با 0/682 ( 0/499) ، مردم هوشمند در رابطه با شهر هوشمند با 0/659 ( 0/433) ، تحرک هوشمند در شهر هوشمند اردبیل 0/439 (193)، زندگی هوشمند اردبیل 0/346 (0/119) یعنی دولت هوشمند در شهر اردبیل با 0/273 (0/075)، محیط هوشمند در اردبیل با 0/240 ( 0/058) ، و در نهایت اقتصاد هوشمند با 0/189 ( 0/036) است. بنابراین، رابطه مسیر فرض شده ( فرضیه 1 - فرضیه 9) از نظر آماری قابل توجه است. چون مقدار R2 بزرگ تر از 0/1 و p - value کمتر از 0/05 است. این مطالعه ابعاد شهر هوشمند آموزش دهنده را شناسایی می کند و مدل پذیرش شهر هوشمند آموزش دهنده را برای ارزیابی طرح شهر هوشمند شهر آموزش دهنده اردبیل توسعه می دهد. نتیجه گیریبا توجه به بررسی های صورت گرفته می توان گفت که از نظر هوشمندسازی، شهر اردبیل در وضعیت مطلوبی نیست و در این راستا به منظور تحقق شهر هوشمند اردبیل به ترتیب اولویت برنامه ریزی در ابعاد مدیریت هوشمند، محیط هوشمند، شهروند هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند و زندگی هوشمند ضروری است. همچنین ، به منظور تحقق شاخص های شهر هوشمند شهر اردبیل، رویکرد آموزش (شهر آموزش دهنده ) می تواند نقش محوری ایفا کند.
مطالعه جامعه شناختی رفتار خرید زنان در فروشگاه های مناطق گردشگری (مطالعه موردی: رفتار خرید زنان در فروشگاه های بزرگ در شهرهای ساحلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸
17 - 39
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مقاله مطالعه جامعه شناختی رفتار خرید زنان در فروشگاه های بزرگ در شهرهای ساحلی و گردشگری مازندران می باشد. دیدگاه های گیدنز، وبلن، زیمل و وبر به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند.روش شناسی: روش تحقیق، پیمایشی بوده و از نظر ماهیت کاربردی و مقطعی است. واحد تحلیل فرد پاسخگو(زنان بالای 15 ساله)است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 384 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین متغیرهای میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن، دینداری، ارزشهای مصرف، سن و میزان احساس محرومیت نسبی با میزان رفتار خرید زنان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. بین تحصیلات و طبقه اجتماعی با میزان رفتار خرید رابطه معنادار منفی و معکوس وجود دارد. بین میزان تحصیلات با میزان تغییر رفتار خرید رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین نشان می دهد که بین میزان رفتار خرید زنان بر حسب وضعیت تأهل تفاوت معناداری دارند. میزان خرید در بین زنان متأهل جوان بیشتر زنان مجرد است.نتیجه گیری و پیشنهادات: تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 7/50 درصد از تغییرات میزان رفتار خرید زنان به متغیرهای مستقل مربوط می شود. بیشترین تبیین واریانس و تغییرات متغیر وابسته رفتار خرید زنان به ترتیب متعلق به متغیرهای ارزشهای مصرف و همچنین هویت اجتماعی بوده است. نوآوری و اصالت: هر چند درباره رفتار خرید و یا رفتار گردشگران در حوزه های مختلف پژوهش هایی انجام شده است اما درباره رفتار خرید زنان در مناطق گردشگری مورد مطالعه این مقاله تحقیق کمی صورت گرفته است.
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر امنیت غذایی کشورهای منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه متوسط سرانه انتشار گازهای گلخانه ای کشورهای اسلامی از متوسط جهانی آن پایین تر است، اما به دلیل نرخ افزایشی انتشار که بسیار بالاتر از متوسط جهانی آن است بررسی آثار تغییرات اقلیم بر اقتصاد این کشورها ضروری به نظر می رسد. بنابراین در این پژوهش، اثرات تغییر اقلیم بر شاخص تولید غذا (FPI) که نماینده امنیت غذایی کشورهای اسلامی است، بررسی شد. این بررسی با استفاده از سناریوهای اقلیمی مدل CMIP6 سری ششم که توسط IPCC منتشر شده اند و از دیدگاه خوشبینانه تا بدبینانه افزایش دما به وقوع میپیوندد، انجام گرفت. پژوهش به سه گروه کشورهای با درآمد متوسط، کمتر توسعه یافته و صادرکننده نفت تا سال 2100 پرداخته است.. بر اساس نتایج، شاخص FPI برای هر سه گروه دارای روند افزایشی و بیشترین میانگین رشد آن مربوط به گروه کشورهای کمتر توسعه یافته بود. همچنین بر اساس نتایج مدل اثرات ثابت و تکنیک داده های تلفیقی، سطح زیرکشت غلات، تولید ناخالص داخلی، ارزش افزوده بخش کشاورزی و بارش تجمعی اثر مثبت و رشد جمعیت، تورم و میانگین دما اثر منفی بر امنیت غذایی داشته اند. همچنین اثرات تغییراقلیم در همه سناریوها و در هر سه گروه اثر منفی بر امنیت غذایی دارد. در گروه کشورهای صادرکننده نفت، ایران، عراق و عربستان به ترتیب با 8%، 6/6 % و 6% بیشترین کاهش تولید غذا را خواهند داشت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که کشورهای با درآمد متوسط به دلیل داشتن کمترین رشد امنیت غذایی بدون در نظر گرفتن تغییراقلیم (8/1واحد) و بالاترین کاهش امنیت غذایی ناشی از تغییرات اقلیم (3/6%) نسبت به دو گروه دیگر وضعیت نگران کننده تری خواهند داشت. لذا لازم است تمرکز بیشتری جهت بهبود ظرفیت های این کشورها در کاهش آسیب پذیری و تطبیق با تغییرات اقلیم و نتیجتاً آسیب پذیری در تولید و دسترسی غذا انجام شود.
عوامل پیش برنده و بازدارنده مدیریت نوین روستایی؛ مورد مطالعه بخش مرکزی شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده مدیریت نوین روستایی (روستاهای بخش مرکزی شهرستان اردبیل) انجام شده است و از تحقیقات کاربردی محسوب می گردد و روش مطالعاتی آن توصیفی – تحلیلی می باشد. با استفاده از تکنیک مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه زمینه دست یابی به داده های مورد نیاز فراهم گردید. جامعه مورد مطالعه سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای بخش مرکزی اردبیل و 40 نفر از کارشناسان می باشند. جهت انتخاب جامعه پژوهشی از روش نمونه گیری تصافی ساده استفاده شد. جهت بررسی مدل تحقیق از نرم افزار LISREL جهت بررسی آزمون فرضیات از تحلیل عاملی و معادلات ساختاری استفاده گردید. بر اساس نتایج تحقیق تمامی عوامل پیش برنده و بازدارنده مدیریت روستایی روستاهای بخش مرکزی شامل عوامل مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، و محیطی جزء عوامل مؤثر در عوامل پیش برنده و بازدارنده مدیریت روستایی می باشد. در عناصر پیش برنده مقدار اثر عناصر مدیریتی 83/0، اقتصادی 87/0، اجتماعی 97/0 و محیطی 85/0 و در عناصر بازدارنده مقدار اثر عناصر مدیریتی 83/0، اقتصادی 79/0، اجتماعی 76/0 و محیطی 75/0 برآورد شده است. در شرایطی که عناصر پیش برنده مدیریت روستایی تعیین شده و در جهت بهبود عناصر پیش برنده و کنترل عناصر بازدارنده اقدام گردد، مدیریت روستایی در این مناطق بهبود می یابد.
بررسی اثرات گردشگری بر مناطق روستایی؛ مورد مطالعه بخش مرکزی شهرستان بافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
104 - 130
حوزههای تخصصی:
رونق گردشگری در مناطق روستایی باعث رشد اقتصادی ساکنان می شود در حالی که گردشگری پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را به همراه داردکه در صورت ادامه یافتن آثار منفی گردشگری می تواند مانعی اساسی بر سر راه توسعه روستاها باشد. در این پژوهش آثار اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی گردشگری را بر توسعه روستایی شهرستان بافت بررسی شد. جامعه آماری ، 2512خانوار روستاهای شهرستان بافت می باشد که بر پایه فرمول کوکران، 333 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد (9/0=a ). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Amosانجام شد. به منظور بررسی برازش مدل اندازه گیری سازه اثرات گردشگری بر توسعه روستایی، داده های گردآوری شده با نرم افزار Amos،و روش های آماریTو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه توسعهگردشگری در محدوده مورد مطالعه در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، ،زیست محیطی و کالبدی اثراتی را موجب شده است که برخی جنبه مثبت و برخی جنبه منفی داشته اند. گردشگری در زمینه اقتصادی، باعث اشتغالزایی و افزایش درآمد شده اما اثرات منفی آن از جمله افزایش قیمت کالاها ، سوداگری زمین و افزایش ساخت وساز بوده است که از نظر اقتصادی موفق عمل نکرده است. در زمینه اجتماعی، اثرات مثبتی همچون افزایش تعلق مکانی ، آشنایی و افزایش تعامل روستاییان با گردشگران و... داشته است. درعامل زیست محیطی و کالبدی موجب آگاهی روستاییان به حفظ محیط زیست و افزایش زیرساخت هایی خدماتی شده است.ضریب تأثیر بدست آمده بین توسعه گردشگری و هر کدام از چهار مؤلفه مورد بررسی عبارتند از: در بعد اقتصادی (94/0)، کالبدی (91/0)، زیست محیطی (88/0) و اجتماعی (79/0). بر این اساس، در روستاهای مورد مطالعه بیشترین تأثیر را بعد اقتصادی و کالبدی می تواند بر توسعه گردشگری داشته باشد.
بررسی پیش نشانگر ابر زلزله در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ابر زلزله، پیش نشانگری باستانی و عینی است که گاه چند روز پیش از وقوع زلزله، بر فراز گسل مسبب زلزله و اغلب در نزدیکی رومرکز آن تشکیل می شود. مهم ترین مشخصه ابر زلزله، جوشیدن آن از زمین و ساکن ماندن آن برای ساعاتی در آسمان است. هدف این پژوهش، یافتن ابر زلزله بزرگ ازگله در سال ۱۳۹۶ با تفسیر چشمی در تصاویر ماهواره متئوست-۸ و سپس بررسی ویژگی های آن ابر با استفاده از محصولات همان ماهواره است. با جستجو در تصاویر مادون قرمز، ابر زلزله ازگله شناسایی گردید و نشان داده شد که سرچشمه ای زمین شناسی دارد و تشکیل چنین ابری در آنجا مرسوم نیست. زلزله ازگله، نزدیک به گسل زاگرس مرتفع (HZF) رخ داده بود، ولی ابر آن ۱۲ روز پیشتر و حدود ۷۰۰ کیلومتر دورتر از رومرکز زلزله و در قطعات دیگری از همان گسل، در خطی به طول ۱۶۰ کیلومتر تشکیل شده بود. بررسی ها نشان داد این ابر مرتفع، از دو بخش تشکیل شده است: سرچشمه ای پرفشار و دنباله ای رقیق شده در دست باد. همچنین در این پژوهش، ابر زلزله متوسط سی سخت در سال ۱۳۹۹ نیز شناسایی گردید که ۶ روز پیشتر و نزدیک به رومرکز زلزله تشکیل شده بود. جستجوی چشمی ابر زلزله از زمین و فضا، یک سرگرمی علمی همگانی، به ویژه برای هواشناسان آماتور با استفاده از تصاویر ماهواره ای است. پدیدار شدن ابر زلزله بر فراز یک گسل، هشداری برای رخداد احتمالی زلزله ای قریب الوقوع در آن گسل است، که البته نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
نقش مولفه های ادراکی- زیباشناختی مکان در سلامت روان ساکنین، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهرک تالار (آپادانا) گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
443 - 416
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی با افزایش اختلالات روانی همراه است و یکی از موضوعات مغفول در اکثر برنامه ها و طرح های مرتبط با محیط ، بحث زیبایی شناسی می باشد و کانون توجه بیشتر بر مباحث و عوامل کمی و به خصوص عوامل اقتصادی متمرکز شده است. مساله این پژوهش، بررسی سلامت روان ساکنین مجتمع های مسکونی با پیش فرض نقش زیبایی شناسی است. این پژوهش با هدف ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به نقش مولفه-های زیبایی شناسی انجام شده است. تبیین مولفه ها و معیارهای سلامت روان و زیبایی شناسی و چگونگی تحقق آن در نمونه مورد پژوهش (شهرک تالار گرگان) سوالات پژوهش است. پژوهش میدانی از طریق نمونه گیری تصادفی در نمونه آماری (301نفر) و با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت، در نرم افزار spss تائید شده، انجام گرفته است. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، تی تک نمونه ای، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر در نرم افزار spss ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر زیبایی شناسی و سلامت روان رابطه معنادار منفی و همبستگی برقراراست و تنها دو متغیر جنسیت و مدت اقامت تاثیر مستقیم و منفی بر متغیر سلامت روان دارند. نتایج پژوهش و راهکارهای معماری جهت ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به ادراک ارائه گردیده است.
بازشناخت ماهیت فضای معماری معاصر در میراث ایران زمین براساس خوانش فضای تغزل (فضای آشکار و پنهان) شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۴۷-۳۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرش های عملکردگرا و صحنه سازی های بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایرانِ معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوه های بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوه هایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه می شود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت. روش ها: واقعیت فضا در حوزه ها ی فلسفه و معماری در ارتباط با تجربه ی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح می شود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه می شود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربه های انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربه های انسانی گروهی از متخصصین در رشته های مختلف پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد – ذهن) مطرح می کند به گونه ای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار می شود. در واقع این فضا در یک رابطه ی دیالکتیک چند وجهی (لایه های مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیده ها پدیدار می شود. نتیجه گیری: در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
Factors Affecting Foreign Language Teachers’ Willingness to Communicate in Second Language(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
While different models and questionnaires have been devised and used to measure learners’ willingness to communicate in a second language (L2 WTC), to date, few scales, if any, can be found to measure foreign language teachers’ L2 WTC (FLT WTC). Therefore, the current project was designed to address this gap in the literature through an empirical investigation of the factors affecting FLT WTC. Consistent with an inclusive review of the literature and expert panel consultations, a model of contributing factors to FLT WTC was hypothesized, a representative questionnaire was devised and went through Exploratory Factor Analysis and Confirmatory Factor Analysis. A large scale of 1044 foreign language teachers participated in different stages of the study. The statistical indices of the study confirmed that the model was fit and the questionnaire established appropriate levels of reliability, and face, content, construct, convergent, and discriminant validity. It was found that teacher perceptions, student traits, classroom atmosphere, classroom settings, and discussion topics play significant roles in FLT WTC. The study can draw the teachers’ / institutes’ attention to the factors affecting FLT WTC, and the validated questionnaire can be used as an instrument to measure FLT WTC in future studies.
Iranian Prospective English Language Teachers’ Perceptions of Neurocognitive Science Core Concepts: A Phenomenological Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Advocating the inclusion of neurocognitive science concepts in English language teacher training curriculum is gaining more interest. However, little is known about the prospective teachers' perceptions of neurocognitive science core concepts. The purpose of this phenomenological study was to explore the prospective ELT teachers' perceptions of the neurocognitive core concepts and the applications of them through the lens of four neuro-educational models in the classroom practices. Fifteen prospective Iranian ELT teachers were interviewed and the data were analyzed using the phenomenological method. The findings revealed that the prospective ELT teachers lacked a clear understanding of the neurocognitive concepts and their implications in classroom practices. The findings support the inclusion of neurocognitive science core concepts training in language teachers' professional development.
Oral Narratives by Hearing-Impaired Students in Ordinary Schools- A SFG Study(مقاله علمی وزارت علوم)
Objective: This study aims to find the most suitable type of oral narrative for assessing the transitivity system used by hearing-impaired students studying in ordinary schools with their hearing counterparts.
Methods: Three types of oral narratives, including personal narration, storytelling, and story improvisation were collected. The participants were eighteen hearing-impaired students (selected as an available sample) along with eighteen hearing students. Oral narratives were transcribed and analyzed using Halliday's transitivity system framework. And data analysis was carried out using SPSS 26 and based on the normality of the data in each of the transitivity indicators, two-independent samples t-tests and U Mann-Whitney tests were conducted.
Results: Findings revealed that all three types of oral narratives of hearing-impaired students contained transitivity indicators lower than average, this difference was significant for processes (p=0.047) and participants (p=0.029) in improvisation, and for circumstances only in Personal narrative (p=041). However, in the total three types of narratives, the median difference between the two groups is significant in all transitivity indices (p= 0.24, p=0.022, and p=0.001 for processes, participants, and circumstances respectively).
Conclusion: In light of the results of this research, the storytelling task, which is the most widely used form of assessment in communication disorders, cannot capture the narrative weaknesses of hearing-impaired students enrolled in regular schools, and it is necessary to use more spontaneous narrative tasks such as personal narration and improvisation of narrative in evaluating and rehabilitating these children.
بررسی تطبیقی داستان های پری کوچک دریایی هانس کریستین اندرسن و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی بر مبنای تئوری انتخاب و واقعیت درمانی گلاسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
185 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای نقد و بررسی آثار ادبی نقد از منظر روانشناسی است. با توجه به محوریت عنصر شخصیت در هر دو حوزه ادبیات و روانشناسی به جنبه های مشترک فراوانی بین این دو حوزه پی می بریم. بسیاری از مؤلفه های تعریف شخصیت در علم روانشناسی قابل مشاهده در آثار ادبی هستند. در این پژوهش از نظریه انتخاب گلاسر که یکی از روانشناسان مطرح قرن اخیر است استفاده شده تا جنبه های مختلف نظریه انتخاب و واقعیت درمانی در داستان های برگزیده صمد بهرنگی و هانس کریستین اندرسون به عنوان نمایندگان مطرح داستان کودک و نوجوان بررسی شود. این جستار در پی بررسی داستان های ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی و پری دریایی کوچولو هانس کریستین اندرسن بر مبنای نظریه انتخاب ویلیام گلاسر است. هدف از مقاله تبیین وجوه اشتراک و افتراق این دو داستان شناخته شده به منظور دستیابی به افق دید علمی و روشنی برای نویسندگان کودک و نوجوان عصر جدید است. این مطالعه به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است. داده های تحقیق نشان می دهد که نظریه انتخاب قابل تبیین در داستان های بهرنگی و اندرسن است. همچنین همه پنج نیاز تعریف شده گلاسر و مفاهیم کنترل بیرونی و دنیای مطلوب در هر دو داستان وجود دارند. بهرنگی و اندرسن هر دو به خلق شخصیت هایی می پردازند که با واقعیت مواجه می شوند، مسئولیت زندگی خود را می پذیرند و انتخاب های درستی دارند.
واکاوی عناصر گفتمان ادبی پست مدرن با تکیه بر انگاره های ژان فرانسوا لیوتار: (تحلیل داستان دو بلدرچین از محمدرضا صفدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نمودها و تعاملات گفتمان پست مدرنیسم در داستان دو بلدرچین نوشته محمدرضا صفدری پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل و واکاوی این پرسش است که چگونه یک متن می تواند قواعد متعین بازنمایی را به چالش بکشد و جلوه های نوین بازنمود را پیشنهاد دهد. در این تحقیق به شیوه تحلیل محتوای کیفی برپایه اسناد، و با تکیه بر انگاره های برجسته لیوتار مانند: رویداد، امر والای پسامدرنیستی، ترافع و ستیز جملات و مسئله هویت، داستان دو بلدرچین موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد صفدری، با برهم زدن بسط خطی و جهت روایت، پیش فرض های خواننده را در دست یابی به ماجرا به چالش کشیده و پیوسته در حس سردرگمی غوطه ور می گذارد. متن صفدری در این داستان، خصلت رویداد داشته که همچنان که از داوری بر مبنای اصول شناخته شده ژانر گفتمانی و قواعد داستانی مدرن سر باز می زند، شگردها و شکل های بازنمایی نوینی پیشنهاد می دهد. روایت صفدری نشان دهنده وضعیت جهانی پرآشوب است که هرگونه پیوستگی ساختاری و انسجام معنایی در آن با تردید همراه است. این نامشخص بودن و عدم قطعیت نه تنها در محتوا قابل درک است بلکه در وجوه صوری و فرمی بیان و زبان نیز نمود آشکار دارد.
تحلیل کارکرد سنّت های آیینی در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل با «سنّت» یعنی توجه به پیشینه تاریخی فرهنگی و انعکاس و احیای آن که شاعران و منتقدان معاصر از زوایای مختلفی به آن نگریسته اند، وجه غالب شعر شفیعی کدکنی را تشکیل می دهد. شعر او را به دلیلِ حضور پررنگ و قاطع سنّت ها و نیز دلبستگی شاعر به میراث تمدن و آیین های ایرانی و اسلامی و احاطه بر ابعاد گوناگون آن، می توان مصداقی از ادبیات آیینی تلقی کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین جایگاه سنّت های آیینی در آثار شعری شفیعی نگاشته شده است. مسأله اصلی پژوهش، بررسی شگردهای به کارگیری میراث آیینی از زوایای نقاب، اسطوره، صبغه محلی و میراث متنی و تبیین کارکردهای این سنّت ها در سطوح زبانی، فکری و ادبی شعر شفیعی است. در شعر او، کارکرد ادبی و بلاغی نقاب تشخص دارد و در راستای اندیشه های سیاسی و اجتماعی به کار می رود. اسطوره نیز عمدتاً با تغییراتی در معنا و کارکرد، به صورت نماد، متناسب با دغدغه های امروز شاعر به کار گرفته می شود و سبب غنای اندیشه و ادبیت شعر او می گردد. انعکاس صبغه محلی و توجه ژرف و گسترده به آداب و رسوم و میراث متنی نیز از عوامل تقویت زبان شعر و از اسباب ایجاد فضاهای هنری در کلام اوست.
تأملی در ضبط و گزارش سه بیت از شرفنامه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ تحریر کهن ترین دستنویس های موجود از خمسه نظامی با سال وفات وی حدود یک قرن و نیم، فاصله دارد. به همین سبب است که با وجود تصحیح های مختلفی که از خمسه انجام گرفته است، به علت فقدان دستنویس های کهن و قابل اعتماد، همچنان اشکالات متعدد و گشتگی ها و تصحیف هایی در متن این مثنوی گرانمایه وجود دارد. از همین دست است ترکیب «سبزآخور» در دو بیت از شرفنامه که همه مصححان و شارحان این کتاب بر اساس ضبط نادرست دستنویس ها و نیز وجود مدخل «سبزآخور» و معنی آن در فرهنگ ها -که البته بر اساس خوانش نادرست همین بیت های نظامی پدید آمده است- ضبط این واژه ها را در آن دو بیت به همین صورت پذیرفته اند و در صدد توجیه معنی برای آن برآمده اند. در این تحقیق ضمن بررسی مواردی که شارحان شرفنامه در باب معنی این ترکیب مطرح کرده اند، نشان داده شده است که «سبزآخور» در دو بیت از این مثنوی، گشتگی «سرآخور» است به معنی بهترین اسب و بارگی خاص پادشاهان و صاحب منصبان که مقدّم بر همه اسبان در اصطبل بسته می شده است و از آن برای بارورکردن مادیان ها نیز استفاده می شده است. در قسمت دیگری از مقاله بر اساس قرائن درون متنی خمسه نظامی و نیز استفاد از شواهد سایر متون ادب فارسی، پیشنهاد تصحیح «جرس در کمر بستن» به جای «جرس در گلو بستن» در بیتی از شرفنامه مطرح شده و نشان داده شده است که «هارونان پادشاه»، جرس ها را بر «کمر» می بسته اند.