مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۵۳۰٬۷۸۲ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
95 - 108
حوزههای تخصصی:
مسئله ی نسبت دین و انسان از مباحث بنیادین در فلسفه، جامعه شناسی و الهیات است که با تحولات فکری و اجتماعی همواره دستخوش تحولاتی بوده است. در دوران مدرن و به طور خاص در غرب، رشد عقل گرایی، سکولاریسم و فردگرایی، منجر به طرح پرسش های مهمی در حوزه دین شده است. در این میان، جوزایا رویس، فیلسوف ایده آلیست آمریکایی، با ارائه ی نظریه ی «جامعه ی وفاداران» کوشیده است تا چارچوب نوینی برای تبیین پیوند دین، اجتماع و هویت انسانی ارائه دهد. او دین را نه صرفاً مجموعه ای از باورهای متافیزیکی، بلکه تعهدی اخلاقی و اجتماعی به یک اجتماع معنوی می داند که در آن، وفاداری به ارزش های متعالی و خیر جمعی، جوهره ی دینداری را تشکیل می دهد. این جستار، با اتخاذ روش تحلیل توصیفی-انتقادی، نظریه ی رویس را در نسبت با چالش های معنویت در جهان معاصر مورد نظر و تأمل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم تأکید رویس بر نقش دین در تقویت انسجام اجتماعی، نظریه ی او با نقدهای مهمی مواجه است؛ از جمله ابهام در تعریف جامعه ی وفاداران، نادیده گرفتن ابعاد وحیانی و عرفانی دین، و امکان سوءاستفاده ی ایدئولوژیک از مفهوم وفاداری. مقایسه ی آرای رویس با سنت فلسفی اسلامی نشان می دهد که برخلاف رویکرد او که دین را عمدتاً نظامی اجتماعی-اخلاقی تلقی می کند، در اندیشه ی اسلامی ایمان به وحی و حقیقت متعالی، بنیان دینداری را تشکیل می دهد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که نظریه ی جامعه ی وفاداران، با پذیرش ابعاد معرفتی و وحیانی دین، می تواند به مثابه امکانی برای بازاندیشی جایگاه دین در جهان مدرن قلمداد شود. این نوشته، نشان می دهد که دین، باوجود چالش های ناشی از مدرنیته، همچنان نقش مهمی در معنابخشی به حیات انسان معاصر ایفا می کند.
A Critical Examination of Mullā Sadrā’s Theory of the Correspondence of Existential Realms within the Framework of the Epistemological Correspondence Theory of Truth(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mullā Sadrā interprets “correspondence” in the correspondence theory of truth as the identity of quiddity (ʿayniyyat-e māhūwī) between mental existence (wujūd-i dhihnī) and external existence (wujūd-i khārijī) of a known object. However, this view conflicts with his principle of the primacy of existence (aṣālat al-wujūd), which posits that mental and external existences occupy distinct existential ranks, making identical quiddities impossible. To resolve this, Sadrā proposes the theory of correspondence of existential realms (tatābuq-i ʿawālim-i wujūdī), arguing that the quiddity of external existence is identical to that of mental existence, and their correspondence arises from the identity of their higher and specific existences. This article argues that while Sadrā clearly explains the identity of quiddity, his theory of existential correspondence fails to resolve the inconsistency. For true knowledge of an external object, the mental form must distinguish it from other objects in a conditioned (bi sharṭ-i lā) manner, not merely through indeterminate, unconditioned (lā bi sharṭ) knowledge of its qualities. Thus, knowing an object’s qualities abstractly does not equate to knowing the object itself, as distinguishing it requires specific, conditioned knowledge, undermining Sadrā’s resolution of the conflict between his theories.
Sheikh Mufid’s Epistemological Views on Sensory Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Sensory perception is a fundamental component of Islamic epistemology, playing a crucial role in human understanding of the external world. Sheikh Mufid, a prominent Twelver theologian, adopts a reason-centered approach to this subject, arguing that the senses alone are insufficient to produce certain knowledge; rather, valid knowledge emerges only through their interaction with reason. By distinguishing between simple and composite sensory perception, he clarifies the role of reason in analyzing and affirming sensory data, emphasizing the necessity of filtering illusions and imaginations through rational scrutiny. Moreover, while he upholds direct realism in perception—affirming a direct connection between the perceiver and the perceived—he also acknowledges its limitations. The findings of this study indicate that Sheikh Mufid presents a systematic framework for understanding the interaction between the senses, reason, and revelation, maintaining a firm stance against epistemic relativism. His rationalist approach has not only shaped Shiite theological epistemology but also offers valuable insights for contemporary epistemological analysis.
The Role of Religion in the Formation of Knowledge from the Perspective of Abul Hasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
Ameri believes that knowledge is formed through matter and form. This matter either originates from religion or does not. If the matter comes from a religious source, it constitutes religious sciences in the specific sense, including disciplines such as hadith studies and similar fields. However, since religion requires not only matter but also form, and since the general form of all sciences is shaped by the universal intellect that is the source of religion—namely, the intellect of the Prophet—while their details are discovered by ordinary human intellects, it can be said that the true form of all sciences is religion and knowledge takes shape under a form called religion. In this sense, all real sciences,inasmuch as they correspond to reality,are religious, and it is religion, through its teachings, that leads to the existence of real sciences. In other words, since the combination of religion and human intellect, which is called wisdom, forms the structure of real sciences, it can be said that the main paradigm for the formation of real sciences is wisdom.
تحلیل تطبیقی «میزان هزینه دادرسی» در حقوق ایران، انگلستان و فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
669 - 704
حوزههای تخصصی:
در خصوص اخذ «هزینه دادرسی» معمولاً دو مسأله اساسی در نظام های حقوقی مطرح است؛ اول، جواز یا عدم جواز اخذ هزینه توسط حکومت که علی الاصول متعهد به برقراری عدالت است و دوم، فرایند و میزان هزینه های مأخوذه توسط دستگاه های قضایی. این نوشتار، با روش توصیفی تحلیلی و با هدف جبران شکاف تحقیقاتی در زمینه مبانی و اصول «میزان هزینه دادرسی»، هزینه های دادرسی را در نظام حقوقی ایران و انگلستان صورت بندی، توصیف و مقایسه کرده است و در دیگر سو، مروری بر مبانی فقهی هزینه دادرسی و میزان آن داشته است. اصولی نظیر «تلازم خسارت و فائده»، «تعدیل ثروت در نظام اقتصادی اسلام»، «جبران خسارت بیشتر»، «جلوگیری از اقامه دعاوی واهی» و نهایتاً «بازیابی هزینه ها» در این مقاله مطمح نظر نگارندگان بوده است. در نهایت، با هدف آسیب شناسی میزان هزینه های دادرسی در نظام حقوقی ایران، با نگاهی به فقه اسلامی و نظام حقوقی انگلستان، راهکارهایی پیشنهاد شده است؛ این راهکارها مشتمل اند بر «ایجاد سامانه جامع استعلام وضعیت مالی افراد»، «برگزاری جلسات مقدماتی به منظور بررسی مستندات دعوی»، «تفکیک هزینه دعاوی حقوقی و کیفری از یکدیگر»، و نهایتاً «تعیین هزینه دادرسی بر اساس وضعیت اقتصادی اطراف دعوی».
مطلوب دعا در شعر انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انوری از شاعران مداح دوره سلجوقی و از قصیده سرایان شاخص ادب فارسی است. قصاید انوری، مانند اکثر قصیده های کهن فارسی از بخش های مختلفی شامل مقدمه، متن و بخش پایانی آن شامل شریطه، تأبید و دعا تشکیل شده است. تحلیل محتوایی این بخش از قصاید انوری بخشی از تاریخ معنویت در دربارهای قدرت را روشن می کند. نگاه درباریان و ازآن جمله شاعران مداح به دعا، به عنوان بخشی از بیانیه های ارباب قدرت، اهمیتی بنیادین دارد. در تحقیق کنونی با انتخاب تصادفی 65 قصیده از مجموع 204 قصیده دیوان انوری، این بخش از قصاید را به صورت آماری و بسامدی بررسی کردیم و درنتیجه به طور آشکاری این دعاها برخلاف کارکرد بنیادینی که دعا در زندگی معنوی بشر دارد، از نگاه اخلاقی و معنوی تهی یافته شد. شعر انوری در موضع دعا که از آن انتظار امری متعالی و اخلاقی می رود، به عنوان یکی از نمونه های اصلی شعر مدحی و درباری، فاقد ارزش محتوایی است و آن را می توان در زمره تعارفات و عادت های زبانی تلقی کرد؛ این در حالی است که شیوه های زیبایی شناختی شعر انوری، حتی در دعای او نیز جلوه دارد.
واسوخت در مثنوی سی نامه امیر حسینی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
77 - 92
حوزههای تخصصی:
قرن های هفتم و هشتم هجری و سبک عراقی به حضور شاعران نامدار معروف است. یکی از این شاعران، امیر حسینی هروی، صاحب چند منظومه عرفانی است. سی نامه یکی از منظومه های مهم عرفانی امیر حسینی هروی به شمار می رود که شامل نامه های ارسالی میان عاشق و معشوق است. نامه دوازدهم این مثنوی در اعراض عاشق از معشوق است که در اصل نامه ای واسوختی محسوب می شود. با این که واسوخت به معنای مصطلح از قرن نهم به بعد در ادبیات فارسی به وجود آمده است، اما در شعر برخی از شاعران دوره های قبل نیز نشانه هایی از این موضوع دیده می شود. نگارنده در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل مایه های واسوختی در نامه مذکور منظومه سی نامه هروی پرداخته است. برایند تحقیق نشان می دهد که نامه دوازدهم مثنوی سی نامه امیر حسینی هروی در اصل واسوختی خطاب به معشوق است. اعراض و روی گردانی از معشوق، بیان بی وفایی معشوق، تهدید به جدایی و ترک معشوق، ذکر ظلم و جفای محبوب و درنهایت پناه بردن به ساقی به جای معشوق و ترجیح مستی و بی خبری مهم ترین عناصر واسوختی نامه مذکور است. دلیل وجود چنین مایه ای در شعر امیر حسینی هروی را می توان سنت نامه پردازی و نامه نگاری که به صورت ده نامه نویسی و سی نامه نویسی در ادبیات نمود یافته است، دانست.
تحلیل و بررسی انسجام و هماهنگی انسجامی دو داستانک از مثنوی معنوی بر اساس نظریه انسجام هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 136
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی موردتوجه تحلیل گران متن، انسجام متن است. هلیدی از زبان شناسانی است که علاوه بر توجه به معناگرایی و بافت موقعیت و کارکردهای متن، به انسجام متن نیز توجه کرده است. در این مقاله توصیفی-تحلیلی براساس نظریه نقش گرای هلیدی، عوامل انسجام متن، در دو داستانک از مثنوی مورد ارزیابی قرارگرفته است و نگارندگان در این جستار بر آن هستند تا نشان دهند، مثنوی مولوی، قابلیت های زبانی و انسجام دستوری، واژگانی و پیوندی شایسته ای دارد و این نظریه را می توان برای مشخص کردن میزان انسجام و هماهنگی انسجامی در متون نظم روایی به کار گرفت. یافته های داستانک عاشق و معشوق نشان می دهد که بیشتر فرایندها، مادی هستند و حذف و ارجاع در انسجام دستوری و تکرار در انسجام واژگانی و رابطه سببی در انسجام پیوندی این متن غلبه دارند؛ ولی در داستانک بقال و طوطی، غلبه با فرایندهای ذهنی و سپس مادی است و جایگزینی و حذف و ارجاع از عوامل انسجام دستوری، نقش مهمی در فضاسازی و ساخت محور عمودی دارد. باهم آیی و تکرار چندان مشهود نیست، ولی پیوندهای تقابلی و سببی و زمانی با قوت تمام به کار گرفته شده اند. گفتمان برتری عشق و ناتوانی عقل، هر دو متن را منسجم تر کرده اند که با کلیت مثنوی مطابقت دارد.
بررسی روانشناختی عنصر شخصیت اول در رمان آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی با تکیه بر الگوی کنش کامل کارل رانسوم راجرز
حوزههای تخصصی:
کارل راجرز، روانشناس انسان گرا با تأکید بر تجربه های فردی، نظریه کنش کامل را ارائه کرده است که نشان می دهد احساس آزادی، اعتماد به عواطف درونی و تجربه پذیری، مهم ترین مولفه های روان سالم را تشکیل می دهند. پژوهش حاضر کنش و رفتار دو شخصیت اصلی در رمان هفت جلدی آتش بدون دود : 1- گالان اوجا 2- آلنی آق اویولر را بر اساس نظریه کنش کامل راجرز و به شیوه تحلیلی- توصیفی مورد نقد روانشناختی قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، واکاوی و مقایسه کنش های روانی اشخاص اول رمان آتش بدون دود است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گالان شخصیت اول رمان آتش بدون دود در جلد نخست، به دلیل تعصبات قبیله ای، جنگ و خونریزی، بهره اندکی از مولفه های کنش کامل دارد و حیاتی روان پریشانه را تجربه می کند؛ در مقابل، شخصیت آلنی قهرمان جلد دوم تا پایان جلد هفتم، کاملاَ با مولفه های کنش کامل مطابقت داشته و نمونه کاملی از روان سالم نوع آدمی را به نمایش می گذارد. نتیجه آنکه رمان آتش بدون دود در پرداخت اشخاص اول رمان، ایستا و ثابت نیست؛ بلکه مسیر تطور و تعالی را طی می کند و با ایجاد تقابل و تفاوت در اشخاص اول رمان، مراحل بلوغ فکری و روانی انسان معاصر را به تصویر می کشد.
تحلیل پدیدارشناسانه شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب یا روش پدیدارشناسی با تغییرات بنیادینی که در تفسیر و فهم فلسفه، فرهنگ، ادبیّات، سیاست، علوم و هنر ایجاد نمود، موجبات خروج اندیشمندان از نگاه عادت زده و تحلیل های تکراری را فراهم ساخت و با به تعلیق درآوردن خوانش متون از طریق سنّت های نهادینه شده و از دریچه نگاه دیگران، زمینه دریافت های جدید از مفاهیم و جریان های فکری و عملی را فراهم نمود. مکتب عرفانی قلندریه، علی رغم قابلیت های پدیداری گوناگون، غالباً از طریق نگاه دیگران و دانش تاریخی مورد بحث واقع شده و جنبه های شهودی و حسی آن نادیده گرفته شده است. پدیدارشناسی با به تعلیق درآوردن دانش های پیشین و با در پرانتز قراردادن نگاه طبیعی و مبتنی بر دانش تاریخی، نوعی نگاه حسی و مبتنی بر شهود را برای نگریستن به این مکتب و فرقه عرفانی در اختیار قرار می دهد که از طریق آن، هم می توان برخی از جنبه های مغفول مانده این جریان فکری و عملی را با نگاه حسی و بی واسطه درک کرد و هم نوع نگاه قلندران به هستی و مسایل عرفانی را که مایه های تمایز این فرقه با سایر فرق عرفانی را فراهم می کند، درک نمود. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی به تبیین این فرقه بر اساس روش پدیدارشناسی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که شعر قلندری ماهیت توصیفی دارد و شاعران قلندرسرا تعاریف خاص خود را از عرفان دارند. نیز جنبه التفاتی این مکتب، مبارزه با جامعه ریازده و مدعیان دروغین و مقدّس مآب است و مکتب قلندریه بین ادّعا و عمل دچار تناقض است.
تدوین مدل مدیریت جامع استعدادیابی فوتبال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
44 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مدیریت جامع استعدادیابی فوتبال ایران بود.روش پژوهش: روش پژوهش آمیخته بود. مرحله کیفی در سه مرحله، مرحله اول، تحلیل محتوای پژوهش های انجام شده در حوزه استعدادیابی، مرحله دوم، مصاحبه نیمه ساختاریافته 15 نفر از خبرگان ورزشی فدراسیون فوتبال به روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری و مرحله سوم، با 22 نفر از متخصصان فوتبال به روش دلفی انجام گرفت. مرحله کمی پژوهش، با رویکرد پیمایشی انجام گرفت و از آمار توصیفی، برای توصیف متغیرها در جامعه تحقیق استفاده شد. در آمار استنباطی از مدلسازی معادلات ساختاری برای سنجش اثر عوامل مختلف کمک گرفته شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: مدل شش مرحله ای مدیریت جامع استعدادیابی فوتبال در دور سوم دلفی تأیید شد و یافته ها نشان داد کودکان باید از 4-7 سالگی از طریق مربیان پایه واستعدادیاب ها درمهدها، مدارس و والدین شناسایی شوند و وارد عرصه آموزش شوند و تا 17-19 سالگی از طریق باشگاه هاو فدراسیون فوتبال به مرحله تکامل و قهرمانی برسند. یافته های بخش کمی نیز نشان داد، همه مسیرهای مدل معنادار است و برازش مدل ساختاری در سطح قوی تأیید شد.نتیجه گیری: ازاین رو به مدیران و مسئولان فدراسیون فوتبال توصیه می شود با تدوین نظام جامع و مدون برای مدیریت استعدادیابی در کشور، تشکیل کمیته علمی و پایگاه های استعدادیابی کارامد در مدارس و باشگاه ها، پرورش نیروی انسانی متخصص، تصویب قانون حمایت بازیکنان نخبه، فراهم کردن تسهیلات در کمپ های تمرینی، جذب بخش خصوصی فعال و قوی، رعایت اصل شایسته سالاری در انتخاب مربیان و بازیکنان جهت پشتوانه سازی و استعدادپروری به عنوان عوامل حیاتی در پیشرفت فوتبال کشور و پیروی از مدل مذکور توجه کنند.
تأثیر خودگفتاری راهبردی بر توجه دیداری و عملکرد سرویس والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر خودگفتاری راهبردی بر عملکرد و توجه دیداری والیبالیست هاست.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان، 54 والیبالیست مبتدی پسر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در پنج گروه خودگفتاری راهبردی از نوع آموزشی (10 نفر)، خودگفتاری انگیزشی (11 نفر)، خودگفتاری آموزشی- انگیزشی (10 نفر)، خودگفتاری انگیزشی- آموزشی (11 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. مداخله خودگفتاری به مدت 12 هفته و هر هفته سه جلسه انجام گرفت. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در حین اجرای تکلیف سرویس ساده، امتیازات سرویس توسط محقق ثبت شد و رفتار خیرگی شرکت کنندگان توسط دستگاه ردیاب چشم اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که خودگفتاری راهبردی بر عملکرد سرویس ساده (0/0001=P) و طول دوره چشم آرام تأثیر معناداری دارد (0/0001=P). نتایج آزمون بنفرونی نشان داد که خودگفتاری آموزشی سبب افزایش عملکرد حرکتی و افزایش طول دوره چشم آرام شده است. گروه های ترکیبی نیز که از این دستورالعمل استفاده کرده اند سبب افزایش عملکرد حرکتی و دوره طولانی تر چشم آرام شده اند. اما خودگفتاری انگیزشی بر عملکرد حرکتی و طول دوره چشم آرام تأثیری ندارد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خودگفتاری آموزشی بر عملکرد و توجه دیداری والیبالیست های مبتدی تأکید دارد و از سازوکار توجهی خودگفتاری پشتیبانی می کند.
The effect of cognitive-based learning on Iranian EFL learners' reading comprehension components(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
55 - 84
حوزههای تخصصی:
This study aimed at examining the effect of cognitive-based learning on Iranian EFL learners' reading comprehension components; identifying the main idea, making Inferences, recognizing unfamiliar vocabulary, text organization, and information recall. In doing so, the researchers selected 84 homogeneous intermediate level male and female EFL learners with the age range 18 to 25 out of 110 conveniently nominated sample of students majoring in different fields in a Vocational and Technical college in Dezful. A standard version of Quick Oxford Placement Test (QPT) was used to homogenize the participants and the selected ones whose scores were within one SD above and below the mean, were considered as the experimental (i.e., cognitive-based learning, n=41) and control (n=43) groups in line with the nature of convenience non-random sampling. Then, the learners in both groups experienced the processes of pretesting, 12 sessions of intervention which were presented through synchronous online Interactions using Adobe Connect, and post-testing. A validated researcher-made L2 reading comprehension test tapping different reading components was used to collect the data. The results of Analysis of Covariates (ANCOVA) and Multivariate Analysis of Covariates (MANCOVA) proved the effectiveness of cognitive based learning, using Bloom’s Taxonomy levels in developing L2 reading and its components among the participants. The findings can be used to enrich cognitive learning and analytical views in the L2 reading classroom, helping both teachers and learners in this regard.
Designing and validating a model of reflective skills for Iranian EFL teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۱ , ۲۰۲۵
105 - 139
حوزههای تخصصی:
This study aimed to develop and validate a model of reflective skills for Iranian EFL teachers to help them acquire reflective skills. Accordingly, an exploratory sequential mixed-methods design was used in two phases. In the qualitative phase, 50 EFL teachers were recruited based on available sampling method from different private language institutes of Fars Province, Iran to participate in semi-structured interviews. The interview data were analyzed following open, axial, and selective coding procedures and the results were used to develop a reflective skills questionnaire. The quantitative phase involved 300 EFL teachers who were selected through available sampling to complete the researcher-made questionnaire. The process of quantitative data analysis was conducted through Cronbach’s Alpha test, exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA). According to the results, a model of reflective skills for Iranian EFL teachers was designed consisting of three main components including social skills, pedagogical skills, and transformative skills, with twelve sub-components. The findings offer some implications for policymakers, teacher trainers, and other stakeholders in charge of training and recruiting EFL teachers.
هوای نفس و شیطان از منظر قرآن (بررسی موردی بیان اشتراکات و افتراقات)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معرفت اخلاقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
87 - 102
حوزههای تخصصی:
انسان گرچه با کمک عقل و راهنمایان دین می تواند به قرب الهی برسد، اما قابلیت تنزل به مرتبه حیوانیت و پایین تر از آن را نیز دارد. «هوای نفس» و «شیطان» مهم ترین عوامل این تنزل هستند. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا هوای نفس و شیطان یک حقیقت اند یا دو واقعیت مستقل؟ تحقیق حاضر با روش «تحلیل آیات قرآن کریم» نشان می دهد که هوای نفس و شیطان دو واقعیت جداگانه بوده، دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. مهم ترین اشتراک آنها در مواردی مانند هدف، دشمنی با انسان، حرکت گام به گام، حرص و ولع نسبت به معاصی و جلوگیری از کارهای خیر است. در مقابل، تفاوت اساسی آنها در نوع وجود و درونی و بیرونی بودن است. همچنین از نظر علیت و تأثیرگذاری، هوای نفس به مثابه فاعل قریب و مباشرِ افعال انسان، علت حقیقی شمرده می شود، درحالی که تأثیر شیطان در حد علت اعدادی است. بر این اساس، هرگاه انسان شیطان را در حال طواف کعبه دل که حرم امن الهی است، ببیند، می تواند با یاد خدا هوای نفس را مهار کند تا شیطان نیز از او دور شود.
تبیین تنوعات معنایی مشتقات « َ ک»: رویکردی شناختی - رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسوند اشتقاقی « َ ک» به پایه های مختلف متصل می شود و معانی متنوعی حاصل می کند. شواهد تاریخی نشان می دهد علی رغم این تنوع رفتاری، تمامی مشتقات از وندی واحد، اما چندمعنا حاصل شده اند. نوشته حاضر از رهیافت شناختی رده شناختی پدیده چندمعنایی پسوند مذکور را دنبال کرده و ضمن معرفی (زیر)طرح واره های ساختی مشتقات و تعیین روابط سلسله مراتبی آن ها در چارچوب صرف ساخت، به فرایندهای استعاره و مجاز به عنوان دو بستر دخیل در این گسترش معنایی پرداخته است و سپس با پیوند دستاوردهای بخش نخست با ملاحظات رده شناختی نشان می دهد چه ارتباطی میان فرایندهای شناختی دخیل در چندمعنایی و انگیزه های رده شناختی مترتب بر آن ها یعنی اقتصاد و تصویرگونگی برقرار است و چگونه تبیین های رده شناختی و به طور خاص مفهوم نقشه معنایی نه تنها صحه ای بر دیدگاه های شناخت گرایان است، بلکه علاوه بر توضیح چندمعنایی کلان مترتب بر وندافزایی « َ ک»، می تواند موضوعات خاص تری چون وجود چندمعنایی در درون خود یک مشتقِ منفرد را نیز تبیین کند. در این بررسی فرضیه پیوستگی نقشه معنایی درمورد مشتقاتی که توأمان بر بیش از یک معنا دلالت دارند، یا در طول زمان دستخوش تغییر معنا شده اند نیز تأیید می شود.
مفهوم سازی استعاری "ازدواج" در زبان فارسی بر پایه زبان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
109 - 142
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم سازی های استعاری و دستیابی به شناخت فرهنگی سخن گویان یک جامعه زبانی، باعث درک عمیق فرهنگ حاکم بر جامعه می گردد و این مهم، نقش بسزایی در تفسیر و تعبیر درست گفتمان ها و بهبود روابط بینافرهنگی دارد. این مقاله، برپایه زبان شناسی فرهنگی شریفیان (2017) و با روش توصیفی-تحلیلی و پیکره مدار، به بررسی مفهوم سازی های استعاری “ازدواج” در زبان فارسی پرداخته است. مدت زمان 98 ساعت برنامه های ترکیبی چالشی تلویزیونی که با موضوع ازدواج و با حضور جوانان تهیه شده بودند، به عنوان پیکره پژوهش انتخاب گردید. به منظور محدودکردن دامنه پژوهش، سه مقوله «خواستگاری»، «نامزدی» و «ازدواج» از پیکره انتخاب و سپس طرح واره ها و استعاره های فرهنگی مربوط به هر مقوله بررسی شده است. طبق یافته ها، «ازدواج مبارزه است»، «ازدواج شراکت است»، «ازدواج مسیر است»، «ازدواج ساختمان است»، «ازدواج قمار است»، «ازدواج قرارداد است»، «ازدواج نیرو است» و «ازدواج معامله است» به ترتیب پرکاربردترین مفهوم سازی های استعاری ازدواج در زبان فارسی هستند. اگرچه برخی از این استعاره ها در پژوهش های مشابه در زبان های دیگر مانند انگلیسی و چینی نیز عنوان شده است، اما بررسی داده ها نشان می دهد که رد پای فرهنگ در عبارت های زبانی دربرگیرنده این استعاره ها در زبان فارسی کاملاً مشهود است. به عبارت دیگر مفهوم سازی های استعاری ازدواج در زبان فارسی به روشنی بازتاب دهنده انگاره فرهنگی ازدواج در جامعه فارسی زبان هستند. نتایج این پژوهش می تواند در پژوهش های علوم اجتماعی، تهیه و تدوین متون آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و تعیین خط مشی ها و اولویت های تولیدات رسانه ای سودمند باشد.
اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم در کشور ایران؛ تلاش برای ارائه یک الگوی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
243 - 269
حوزههای تخصصی:
آموزش و یادگیری زبان عربی از منظر دینی و قانونی در کشور ایران اهمیت خاصی دارد. از این رو ضروری است که همواره جایگاه این زبان چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی حفظ شود. هدف این مقاله ارائه الگویی برای اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم با تکیه بر شناسایی عوامل پیدا و پنهانِ تأثیرگذار بر آن و نیز شناخت موانع پیش روی این مسئله است. مبنای گردآوری اطلاعات بر روش های کیفی و به طور ویژه انجام مصاحبه های ساختمند با 10 نفر از استادان جامعه شناسی زبان استوار بوده است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از فرایند روش تحلیل محتوای کیفی انجام یافته است. از مدل (AHP) و نرم افزار (Expert Choise) نیز جهت وزن بندی مؤلفه های پژوهش استفاده به عمل آمده است.
نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که گرایش به آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم به شدت تحت تأثیر عوامل مبنایی همچون عوامل اجتماعی، روانی و اقتصادی قرار دارد. مقدار ضریب AHP برای شاخص های اجتماعی (0.403)، شاخص های روانی (0.364) و شاخص های اقتصادی (0.234) به دست آمد. نتایج همچنین نشان می دهد که موانع و تنگناهای پیش روی فرایند آموزش و یادگیری زبان دوم در کشور ایران به ترتیب اهمیت در شش حوزه موانع حقوقی، موانع سیاسی، موانع ساختاری، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع اقتصادی شناسایی و طبقه بندی شدند. این نتایج سمت و سوی الگوی بهینه آموزش و یادگیری زبان دوم به ویژه زبان عربی را با رفع موانع و تنگناها به ترتیب اولویت و با نگاهی همه جانبه، فراهم کرد.
گونه شناسی کالبدی فضایی کاروانسراهای برون شهری شبکه راه تاریخی اصفهان به ری و ساوه بر پایه ترکیب بندی فضایی پلان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۸۴-۴۹
حوزههای تخصصی:
اهداف : هدف این جستار مطالعه کاروانسراهای این محدوده و ارائه الگوهای پلان معماری کاروانسراهای برون شهری شبکه راه تاریخی اصفهان به ری و ساوه بر پایه ترکیب بندی فضایی اتاق با شترخان است. روش ها: روش گردآوری داده های این پژوهش بر اساس مشاهدات و برداشت های میدانی ، مطالعات کتابخانه ای ، بررسی اسناد و نقشه های معماری کاروانسراها و مطالعه تصاویر هوایی است. روش تجزیه و تحلیل بر پایه رویکردهای تفسیری ، تاریخی و مقایسه ای است. روش دست یابی به اطلاعات به صورت استدلال استقرایی است. در این محدوده 60 کاروانسرا شناسایی شده است. از میان جامعه آماری فوق ،13کاروانسرا بعنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده اند. انتخاب این نمونه ها به صورت هدفمند و غیراحتمالی و براساس یافته های تحقیق بوده و از هر گونه شناسایی شده 1 کاروانسرا بررسی شده است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن دارد که برخی از کاروانسراها بسیار شبیه بهم هستند و در یک دوره زمانی ساخته شده و گونه بندی آنها نیز شبیه به یکدیگر هستند که این ناشی از وجود سازمان و تشکیلاتی واحد و معمار و طراح مشترک می باشد و در نتیجه پلان معماری و جزییات آنها مشابه است. در جامعه آماری این پژوهش، 13 گونه و الگوی معماری کاروانسرا براساس مطالعه نقشه معماری آنها شناسایی شد. این گونه ها و الگوها بر اساس ترکیب بندی فضایی پلان معماری آنها ( ترکیب اتاق با شترخان) بدست آمده است. نتیجه گیری: نتیجه کاربردی این پژوهش دست یابی به شباهت ها و تفاوت های کاروانسراها و استفاده از این وجوه افتراق و اشتراک در مرمت کاروانسراها می باشد. کاروانسراهایی که در یک مسیر تاریخی مشترک با ویژگی های فرهنگی ، اجتماعی و تاریخی مشترک هستند غالبا ویژگی های معماری شبیه به هم دارند، در نتیجه از این شاخصه می توان برای مداخله در آنها سود جست.
The Effect of Corrective Feedback on Iranian English as a Foreign Language Learners’ Interlanguage Pragmatics Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effect of corrective feedback on Iranian English as a Foreign Language (EFL) learners’ interlanguage pragmatic (ILP) development in the context of invitation acceptance and declination. Three intact experimental groups were selected via convenience sampling from an English institute in Tehran: a recast group (N = 13), a metalinguistic group (N = 17), and a clarification request group (N = 12). Prior to the treatment, the groups participated in a dialogic extended discourse pretest. The dialogues for invitation acceptance and declination were drawn from Top Notch, American English File, English Result, and Four Corners. Learners’ performance was assessed using two checklists—one for pragmalinguistic and the other for sociopragmatic knowledge—based on a five-item Likert scale ranging from inappropriate to most appropriate. Treatment sessions were conducted three times per week, each lasting 60 minutes, over a period of one month. The findings reveal that corrective feedback significantly enhanced ILP development. Notably, the metalinguistic group outperformed the recast and clarification request groups. Consequently, metalinguistic corrective feedback proved more effective than recast and clarification feedback in fostering Iranian EFL learners’ ILP development concerning invitation acceptance and declination.