مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۳۷٬۲۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر دلزدگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل بود. روش شناسی: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲.۱۴۰۳ بود که از میان آن ها ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی تحصیلی پکران (۲۰۰۲) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) بود. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش بازسازی شناختی مبتنی بر مدل بک شرکت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش بازسازی شناختی تأثیر معناداری بر کاهش دلزدگی تحصیلی (F=62.435, p<0.001, η²=0.351) و اهمال کاری تحصیلی (F=58.324, p<0.001, η²=0.210) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، آموزش بازسازی شناختی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در کاهش دلزدگی و اهمال کاری تحصیلی در میان دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد و به بهبود عملکرد تحصیلی و سلامت روانی آنان کمک کند.
بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی راهبردهای شناختی در دانش آموزان پسر دبیرستانی دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی در میان دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران با نقش میانجی راهبردهای شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی (تحلیل مسیر) انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۳۹۹ بود. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت و ۳۵۶ نفر از چهار مدرسه پسرانه در منطقه ۶ شهر تهران انتخاب شدند. پس از پالایش داده ها، ۳۱۵ پرسشنامه معتبر تحلیل شد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران، پرسشنامه راهبردهای شناختی داوسون و مک اینری، و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش زمان بازی بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل میانجی گری به روش بوت استروپ (هایس) تحلیل شدند. یافته ها: بین استفاده از بازی های رایانه ای با هیجانات مثبت (r = -0.18)، انگیزش درونی (r = -0.23)، انگیزش بیرونی (r = -0.17)، راهبرد سازماندهی (r = -0.25) و بسط معنایی (r = -0.27) رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین بین بازی های رایانه ای و هیجانات منفی رابطه مثبت معنادار وجود داشت (r = 0.22). نتایج رگرسیون نشان داد بازی های رایانه ای پیش بینی کننده منفی برای انگیزش درونی (β = -0.097، p = 0.041) و پیش بینی کننده مثبت برای هیجانات منفی (β = 0.158، p = 0.004) بودند. راهبرد سازماندهی نقش میانجی معناداری بین بازی و هیجانات مثبت (اثر غیرمستقیم = -0.13، p = 0.02)، هیجانات منفی (0.06، p = 0.04) و انگیزش درونی (-0.14، p = 0.02) ایفا کرد، اما در رابطه با انگیزش بیرونی معنادار نبود (p = 0.12). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده مفرط از بازی های رایانه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق کاهش راهبردهای شناختی) بر هیجانات تحصیلی و انگیزش دانش آموزان تأثیر منفی دارد.
ارائه چارچوب تعدیلگری برای اخبار جعلی در پلتفرم ها (مورد مطالعه: تعدیلگری اخبار جعلی در پلتفرم های شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
250 - 578
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر شبکه های اجتماعی، گسترش بی ضابطه اطلاعات در کنار تضعیف مرجعیت رسانه های رسمی، زمینه ساز ظهور پدیده هایی چون اخبار جعلی شده است که نه تنها خود مسئله نگران کننده ای است، بلکه چالش اساسی تری به نام «تعدیلگری محتوا» را ایجاد کرده است. با توجه به نقش برجسته ای که پلتفرم های شبکه اجتماعی در توزیع اخبار و شکل دهی به افکار عمومی یافته اند، تعدیلگری اخبار جعلی در این فضا، به یکی از اصلی ترین محورهای حکمرانی رسانه ای بدل شده است؛ به طوری که توانایی تعدیلگری محتوا در این بسترها، هم به کاهش انتشار اخبار نادرست کمک می کند و هم می تواند حافظ اعتماد عمومی، کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی، امنیت اطلاعاتی در جامعه باشد. پژوهش حاضر از طریق شناسایی راه کارهای اتخاذ شده توسط دو پلتفرم شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام و همچنین، نظرها و تجربه های خبرگان این حوزه، چارچوب جامعی به منظور تعدیلگری اخبار جعلی برای پلتفرم های شبکه های اجتماعی داخلی ارائه داده است. روش: این مطالعه از نوع کیفی و روش اجرای آن، مطالعه تطبیقی بوده است. برای تحلیل داده ها، از ابزار تحلیل مضمون استفاده شده است تا راه کارهای تعدیلگری موجود در دو پلتفرم ایکس و اینستاگرام بررسی شود. با هدف بومی سازی راه کارها جهت اعمال و کاربست آن ها در پلتفرم های داخلی، از ابزار جمع آوری داده از طریق مصاحبه استفاده شده و با خبرگان مصاحبه شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، راه کارهای موجود را می توان در دو دسته راه کار «برون پلتفرمی» و «درون پلتفرمی» طبقه بندی کرد؛ به طوری که در دسته اول، راه کارهایی همچون تنظیم قوانین و مقررات، تشویق به ترویج منابع اعتمادساز، توسعه آموزش و آگاهی و روشنگری عمومی، تعزیز انضباط رسانه ای، ارتقای سواد رسانه ای، توانمندسازی نهادهای مربوطه، ترویج فرهنگ انتقاد سازنده، تشویق به توسعه الگوریتم های تشخیص اخبار جعلی و تشویق به مشارکت اجتماعی شهروندان قرار گرفته است. در دسته دوم نیز راه کارهایی چون ارائه قوانین و دستورالعمل ها، جمع سپاری، احراز هویت کاربران، همکاری با منابع رسمی خبری، صحت سنجی، رتبه بندی و برچسب گذاری محتوا ارائه شده است. در سطح داخلی نیز، خبرگان بر ضرورت شفاف سازی الگوریتم ها، رعایت ملاحظات فرهنگی و حقوقی و توسعه نظام آموزش عمومی، در کنار اِعمال ابزارهای نرم و سخت برای تعدیل محتوا تأکید داشتند. نتیجه گیری: در جهانی که پلتفرم های شبکه اجتماعی اهمیت زیادی دارند، اخبار جعلی، به عنوان ابزاری مؤثر برای ترویج اطلاعات نادرست و تضعیف اعتماد عمومی، می تواند پایه های حقیقت و صداقت را در جامعه به خطر بیندازد؛ تأثیر این اخبار و محتوا بر جامعه، از شکاف اجتماعی تا فروپاشی اعتماد، درخور توجه است. شیوه ها و ابزارهای تأثیرگذار تعدیلگری می تواند از یک سو فعالیت کاربران در تولید محتوای کاربرساخته و از سوی دیگر، اعتماد آن ها به محتوای تولید شده در این پلتفرم ها را افزایش دهد. چارچوب ارائه شده در این پژوهش با ترکیب تجارب بین المللی و دیدگاه های بومی شده، مدلی ترکیبی و عملیاتی برای تعدیلگری محتوای جعلی در پلتفرم های اجتماعی داخلی ارائه می دهد. این چارچوب می تواند به عنوان مبنایی برای سیاست گذاری ملی، طراحی پلتفرم های بومی و نیز، بازسازی اعتماد عمومی به فضای مجازی استفاده شود.
A Comparison of Prerequisite and Post-requisite Microlearning Approaches with Traditional Training for Developing Professional Competence in Human Resources(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The microlearning approach is increasingly adopted in organizational training because it delivers educational content in concise and easily digestible segments. This approach is widely viewed as both engaging and effective. However, empirical evidence regarding its effectiveness remains limited, particularly when microlearning is a prerequisite or a post-requisite to conventional training courses. To address this gap, the present study evaluated the effectiveness of prerequisite and post-requisite microlearning formats compared to traditional training methods in enhancing employees’ professional competencies. This study employed a quasi-experimental post-test design with a control group. The target population comprised employees of a state-owned bank in Tehran Province. From this population, 90 individuals were selected through convenience sampling and randomly assigned to three groups: a prerequisite microlearning group (experimental), a post-requisite microlearning group (experimental), and a traditional training group (control). All groups received a training course titled Problem-Solving in the Banking Industry. For the experimental groups, the course was delivered using a blended approach that combined microlearning with face-to-face instruction. In contrast, the control group received the training exclusively through face-to-face sessions. Data collection and analysis were conducted over three weeks using the Kirkpatrick Evaluation Model. The findings revealed that the experimental groups reported significantly higher levels of reaction (p = 0.017) and learning (p = 0.001) compared to the control group. However, no significant difference in behavioral change was observed among the groups (p = 0.115). These results suggest that while microlearning can enhance learner reactions and learning outcomes, it may not be sufficient to drive behavioral change in the workplace.
بررسی اثر تغییرات قیمت گاز طبیعی، نفت و ارز بر بازدهی شاخص های منتخب بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
58 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر با افزایش تقاضای انرژی، اهمیت بسیار زیاد انرژی در بحث تولید نمایان شده است. گاز طبیعی به عنوان یک منبع انرژی استراتژیک، از اجزای مهم فرایند تولید کالاها و خدمات به شمار می آید. از طرفی، بازارهای مالی یکی از بازارهای بسیار مهم هر کشور است و بورس های اوراق بهادار، اصلی ترین اجزای بازارهای مالی محسوب می شود. شاخص های متفاوتی که در بورس ها محاسبه می شوند، بازدهی و روند کلی قیمت سهام در کل بازار و صنایع خاص را نشان می دهند. تغییرات هر یک از شاخص ها، از نوسان های قیمت سهام شرکت هایی تأثیر می پذیرد که در محاسبه آن شاخص خاص لحاظ می شود. عوامل زیادی در نوسان های قیمت سهام شرکت ها تأثیر دارند که از آن جمله می توان به قیمت گاز طبیعی اشاره کرد که صنایع مختلف از آن در فرایند تولید بهره می گیرند. تغییرات قیمت گاز، در حاشیه سود شرکت ها تأثیر می گذارد و در نتیجه، قیمت سهام آن ها نیز دستخوش تغییرات می شود و در نهایت، این تغییرات قیمت سهام بر بازدهی کلی بازار سرمایه تأثیرگذار خواهد بود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کوتاه مدت و بلندمدت تغییرات قیمت گاز طبیعی بر بازده بازار سهام ایران پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر نوع تحقیق، کاربردی محسوب می شود و از نظر فرایند تحقیق، کمّی است. در این پژوهش از روش خودتوضیح برداری و آزمون هم انباشتگی یوهانسن، برای تحلیل داده های ماهانه طی دوره فروردین سال ۱۳۸۸ تا اسفند سال ۱۴۰۱ استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده وجود رابطه بلندمدت بین تغییرات قیمت گاز طبیعی و شاخص های منتخب بازار سرمایه را تأیید می کند. نتایج آزمون هم انباشتگی یوهانسن نشان می دهد که تغییرات قیمت گاز طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت، روی شاخص های بورس، فرابورس و صنایع شیمیایی، صنعت سیمان و فراورده های نفتی تأثیر منفی دارد. همچنین بر اساس سایر نتایج، تغییرات قیمت ارز در کوتاه مدت و بلندمدت، بر شاخص های بازار سرمایه اثر مثبت و معناداری دارد. در نهایت، نتایج آزمون ها نشان می دهد که تغییرات قیمت نفت در کوتاه مدت تأثیر منفی دارد؛ اما در بلندمدت تغییرات شاخص ها، هم جهت با تغییرات قیمت نفت خواهد بود.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت قیمت گاز و نقش تعیین کننده آن در نوسان های بازار سرمایه، توصیه می شود که دولت به نحوی قیمت گاز را تنظیم کند که تأثیرهای منفیِ افزایش قیمت بر شاخص های بازار سرمایه کاهش یابد. در این خصوص، می بایست از اخذ تصمیم های ناگهانی در خصوص قیمت گاز پرهیز شود. به جای تصمیم گیری در بودجه سالانه، به طراحی فرمول قیمت گذاری گاز اقدام شود و با توجه به نوسان قیمتهای جهانی گاز، قیمت گاز ارائه شده به صنایع شناور باشد؛ زیرا سرمایهگذار به وضعیت اقتصادی ثابت و بلندمدت نیاز دارد. در بحث تنوع بخشی به مصرف انرژی، دولت می تواند با افزایش سرمایه گذاری در بخش انرژی های تجدیدپذیر و نو، سیاست هایی را اجرا کند تا شرکت ها به استفاده از انرژی های دیگر روی آورند. این امر از وابستگی صنایع به گاز می کاهد و تأثیر تغییرات قیمت گاز بر بورس را کاهش می دهد.
تحلیل جرائم سایبری مرتبط با داده ها در متاورس و مسائل امنیتی و راهکارهای آن در حقوق کیفری
حوزههای تخصصی:
متاورس به عقیده بسیاری از متخصصان فناوری، چشم اندازی است که از آینده اینترنت داریم. منظور از متاورس ترکیبی از واقعیت مجازی که جنبه هایی از زندگی فیزیکی و زندگی دیجیتال را با هم ادغام می کند. در سال ۲۰۲۱ تب وتاب متاورس در جهان و در کشور خودمان ایران فراگیر شد. در این سال کاربران ایرانی شروع به خرید قطعات زمین در متاورس کردند و به گشت وگذار در پلتفرم های متاورسی موجود پرداختند. همان طور که گفتیم، در همان سال ۲۰۲۱ ایده متاورس در ایران هم ترند شد. این محبوبیت تا حدی بود که در برخی از پلتفرم های داخلی ثبت آگهی آنلاین، آگهی هایی با موضوع فروش زمین در متاورس به چشم می خورد. اما به هر حال مثل هر فناوری نوینی با چالشهای که باعث می شود این دنیایی مجازی را به دنیایی پر از مسائل حقوقی شناخته شده و نشده و مسائل امنیتی که در این حوزه کشور را با آن روبه رو می کند مواجه شود، هدف از این مقاله بررسی این چالش ها و پیشنهاد راه حل های که شاید بتوان مقداری از این چالش ها را پشت سر گذاشت و این راه را برای کاربران سهل و آسان کرد را در بر می گیرد.
سیاست جنایی تقنینی ایران در حفاظت از سلامت غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
129 - 142
حوزههای تخصصی:
حق بر سلامت غذا به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشری در نظام حقوقی کشورهای مدرن مورد قبول واقع و ابزارهای حمایت از این حق در گونه های سیاست جنایی تقنینی، قضایی، اجرایی و پیشگیرانه منعکس شده است. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که سیاست جنایی تقنینی ایران در حفاظت از سلامت غذا چگونه است. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. یافته ها نشان داد باوجود آن که قوانین و مقررات در نظام حقوقی ایران در این حوزه منطبق با استانداردهاست، اما از جامعیت لازم برخودار نیست و پیشنهاد می شود قانونی جامع درخصوص حفاظت از سلامت غذا به تصویب رسد. در نظام حقوقی ایران نبود یک قانون جامع و مانع اعم از کیفری و حقوقی خاص سلامت و ایمنی غذا و تضمین آن، ازجمله ضروریاتی است که باید به آن توجه شود. نتیجه این که جرم انگاری و استفاده از سیاست جنایی تقنینی در حوزه حقوق جزا به تبعیت از اصل آخرین حربه باید به صورت موردی و گزینشی استفاده شود.
جایگاه مطلوب سازمان بازرسی و نقش مردم در نظارت در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
325 - 350
حوزههای تخصصی:
فربه شدن قوه قضائیه سبب شده است تا این قوه از انجام وظیفه ذاتی خود که رسیدگی به حل وفصل اختلافات است، دور شود. برای اینکه قوه قضائیه بتواند به سهولت به رسالت اصلی امر قضا بپردازد، مستلزم چابک سازی است. با برون سپاری وظایف غیرقضایی این قوه و نهادهای وابسته به آن، رسیدگی به اموری که دارای ماهیت قضایی است در این قوه به درستی صورت می پذیرد. به منظور چابک سازی قوه قضائیه، برخی از نهاد های وابسته به آن باید به منظور رعایت اصل صحیح ساختار اداری از ذیل این قوه خارج و برون سپاری شوند. یکی از نهادهای وابسته به قوه قضائیه بر اساس قانون اساسی، سازمان بازرسی است که وظیفه نظارت بر دستگاه های اجرایی را بر عهده دارد. در این مقاله سؤال نگارندگان آن است که «جایگاه مطلوب سازمان در نظام حقوقی ایران کجاست و نقش مردم در نظارت چیست؟» سازمان بازرسی بازوی نظارتی قوه قضائیه است اما از آنجا که نظارت این سازمان بر دستگاه های اجرایی و اداری شامل دستگاه های قوه قضائیه نیز می شود، از این رو نظارت سازمان بر قوه قضائیه تقلیل یافته و به نظارت سلسله مراتبی تبدیل می شود. این امر باعث می شود تا نظارت به صورت دقیق و صحیح انجام نشود. این ایراد به قوای مقننه و مجریه در صورتی که سازمان بازرسی در زیرمجموعه آنها قرار گیرد، وارد است. لذا باید سازمان از زیرمجموعه قوه قضائیه برون سپاری و به زیرمجموعه نهاد رهبری اضافه شود و یا باید بر اساس مفاد مندرج در سند تحول قضایی از ظرفیت بخش خصوصی و همچنین نهادهای مردمی استفاده بهینه شود.
مفهوم گروه در سیاق جنایت نسل زدایی در چهارچوب اساسنامه رم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
75 - 108
حوزههای تخصصی:
با توجه به لزوم حمایت از سایر گروه ها و نیز توجه به این نکته که در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی و کنوانسیون نسل زدایی هیچ گونه تعریفی از گروه بیان نشده است، بررسی تعریف گروه از منظر دکترین، کنوانسیون پیشگیری و مجازات نسل زدایی، پیش نویس اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، اساسنامه رم و نیز رویه قضایی دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی سابق و روندا در درک بهتر گستره گروه و نیز در راستای امکان سنجی توسعه صلاحیت دیوان کیفری بین المللی در حمایت از سایر گروه ها ضروری می نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فقدان معیار و ضابطه مشخص و روشن در تمییز سایر گروه ها از جمله گروه های سیاسی و فرهنگی، ملاحظات دولت ها در برابر توسعه مفهوم گروه و نیز نگرانی های ابرازشده در خصوص امکان عدم تصویب اسناد مرتبط توسط دولت ها به دلیل گستره بیشتر جرم نسل زدایی، مهم ترین دلایل حمایت کیفری انحصاری از چهار گروه ملی، مذهبی، قومی و نژادی در کنوانسیون و اساسنامه رم بوده است.
تبیین عوامل مؤثر بر سرمایه فکری جهت تسهیل بهره وری در کسب و کارهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
149 - 174
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای دانش بنیان، با تکیه بر سرمایه فکری خود، نقش کلیدی در توسعه اقتصادی دارند. شناسایی عوامل مؤثر بر سرمایه فکری این شرکت ها برای موفقیت، رقابت پذیری و درنتیجه بهره وری آن ها ضروری است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر سرمایه فکری در کسب وکارهای دانش بنیان انجام شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، یک مطالعه فراترکیب انجام شده است. در این راستا، کلیه تحقیقات مرتبط با سرمایه فکری که در بازه زمانی بین سال های 2000 تا 2024 میلادی و 1389 تا 1402 شمسی منتشر شده بودند، موردبررسی قرار گرفتند. فرآیند تحلیل داده ها بر اساس گام های هفت گانه روش ساندلوسکی و باروسو و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شد. ابتدا با جستجوی واژگان کلیدی در پایگاه های علمی داخلی و خارجی، 1343 منبع مرتبط شناسایی گردید. پس از حذف موارد تکراری و غربالگری منابع بر اساس معیارهای مرتبط با اهداف پژوهش، 154 مقاله به عنوان مقالات نهایی در فراترکیب مورداستفاده قرار گرفتند. به منظور سنجش پایایی و اعتبار مدل از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل مؤثر در چهار مقوله اصلی شامل 20 مفهوم و 53 کد شناسایی شده اند. ضریب کاپا برابر با 746/0 محاسبه شد که نشان دهنده سطح توافق عالی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مؤلفه هایی نظیر آموزش کارکنان، دانش، تجارب و سوابق کارکنان، زیرساخت فناوری و سیستم های اطلاعاتی دارای بیشترین ضریب اهمیت هستند. به عبارت دیگر، این عوامل در پژوهش های انجام شده در حوزه سرمایه فکری بیشتر موردتوجه و بررسی قرار گرفته اند.
تأثیر ویژگی های شخصیتی بر پذیرش زبان های برنامه نویسی مبتنی بر بلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت های اخیر در حوزه فناوری اطلاعات، به ویژه ظهور زبان های برنامه نویسی مبتنی بر بلوک، روش های یادگیری برنامه نویسی را متحول کرده است. عوامل مختلفی ازجمله ویژگی های شخصیتی کاربران بر میزان پذیرش این زبان ها تأثیرگذار است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر پذیرش زبان های برنامه نویسی مبتنی بر بلوک، مدلی جامع ارائه می دهد. این مدل با تلفیق نظریه های روانشناسی و مدل پذیرش فناوری، به تحلیل عواملی می پردازد که بر سهولت استفاده و سودمندی درک شده کاربران تأثیرگذارند. نتایج نشان می دهد که ویژگی هایی مانند برونگرایی، وظیفه مداری، توافق پذیری و تفاوت های جنسیتی، تأثیر معناداری بر نحوه تعامل کاربران با این زبان ها دارند. طراحی محیط های برنامه نویسی باید با توجه به ویژگی های شخصیتی کاربران صورت گیرد. همچنین، پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که مطالعات آتی به بررسی تأثیر عوامل اجتماعی، بازی سازی و فناوری های نوظهور بر پذیرش این زبان ها بپردازند.
رهیافتی بر مؤلفه های فضای سایبر تراز در گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹)
99 - 133
حوزههای تخصصی:
اصول و مبانی انقلاب اسلامی در مدل تعالی رهبر معظم انقلاب برای حرکت انقلاب اسلامی، ظهور و بروز داشته و در آن نهاده شده است بنابراین برای هنجاری کردن فضای سایبر می توان از آن الگو گرفت. رسیدن به وضع مطلوب، نیازمند طی شدن این تعالی منطقی است و گفتمان انقلاب برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی از اجرای گام به گام آن ناگریز است. گام اول به مثابه وقوع انقلاب در فضای سایبر و متناظر با پیروزی انقلاب در فضای واقعی است که پیامد آن، فتح سرزمین و کسب قلمروی سایبری خواهد بود. در مرحله بعد، به نرم افزار اداره و ابزارهای حکمرانی نیاز داریم که از طریق طراحی نظامات گوناگون در فضای سایبر بدست می آید. پس از شکل گیری نظام اسلامی سایبری، نوبت به ایجاد دولت اسلامی در فضای سایبر خواهد رسید که اهم مراحل و مستلزم وضع قوانین لازم برای حکمرانی سایبری و همچنین پیاده سازی کلیه نظامات طراحی شده در گام قبلی است. تحقق دولت سایبری با معیارهای اسلامی متکی به نظامات سایبری و وضع قوانین لازم، زمینه تحقق جامعه اسلامی سایبری را فراهم می آورد که در آن آحاد مردم ضمن بهره مندی از خدمات دولت سایبری، زیست مجازی عفیفانه را نیز تجربه می کنند. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون، به شناسایی مولفه های فضای سایبر تراز یا مولفه های نظریه هنجاری فضای سایبر در اندیشه امامین انقلاب اسلامی پرداخته شده که اشراب آنها به این فضا بر اساس مدل ساخت یافته، زمینه تحقق وضع هنجاری و حکمرانی مطلوب در آن را فراهم می سازد
تحلیل توسعه مدیریت منابع انسانی مبتنی بر هوش مصنوعی با رویکرد اهمیت-عملکرد در سازمان امور مالیاتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
123 - 146
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل توسعه مدیریت منابع انسانی مبتنی بر هوش مصنوعی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای واز منظرروش گردآوری داده ها، پیمایشی-مقطعی است. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل 20 نفرازاساتید مدیریت منابع انسانی و مدیران سازمان امور مالیاتی است که باروش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. حجم نمونه بخش کمی نیز با روش اندازه اثر و توان آزمون برای تحلیل شکاف،280 نفر برآورد گردید و نمونه گیری با روش خوشه ای-تصادفی انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختاریافته وپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون و نرم افزارMaxqda انجام شد و دربخش کمی ازروش تحلیل اهمیت-عملکرد با نرم افزارSPSS استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، به3مضمون فراگیر،10مضمون سازمان دهنده و 60 مضمون پایه پیدا شد. نتایج نشان داد، در زمینه نیروی انسانی متخصص، مقدار اهمیت و عملکرد بسیار به هم نزدیک است و شکاف معناداری وجود ندارد.درزمینه عوامل مدیریتی و فنی هوش مصنوعی، توسعه منابع انسانی، نظام سنتی منابع انسانی، مقاومت منابع انسانی، فرصت های توسعه مدیریت منابع انسانی، مسائل اقتصادی، قانونی وامنیتی، شکاف عملکردی قابل توجه است و با شرایط مطلوب فاصله معناداری دارد. همچنین حیطه بی تفاوتی وحیطه اتلاف وجود ندارد.عوامل فنی هوش مصنوعی،توسعه منابع انسانی ونیروی انسانی متخصص درناحیه قابل قبول قراردارند.از سوی دیگر عوامل مدیریتی هوش مصنوعی، نظام سنتی منابع انسانی، مقاومت منابع انسانی، فرصت های توسعه، مسائل اقتصادی، مسائل قانونی و مسائل امنیتی در وضعیت مناسبی نیستند.
مقایسه سطح انگیزشی و صلاحیت حرفه ای دانشجویان دوره های کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان با مهارت آموزان ماده 28(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
316 - 337
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سطح انگیزشی و صلاحیت حرفه ای دانشجویان دوره های کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان با مهارت آموزان ماده 28 می باشد. پژوهش حاضر کاربردی و توصیفی از نوع پیمایشی - علّی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان با حجم 94500 نفر و مهارت آموزان ماده 28 با حجم 23000 نفر می باشد که حجم نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 340 نفر انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد تعیین صلاحیت حرفه ای معلمان ملائی نژاد (1391) و تعیین سطح انگیزش مازلو (1943) استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل با نرم افزار SPSS26 و تحلیل سلسله مراتبی با نرم افزار Expert Choice انجام گرفت. نتایج نشان داد از لحاظ ابعاد صلاحیت حرفه ای، بعد صلاحیت نگرشی در بین مهارت آموزان بیشتر از دانشجو معلمان است. هم چنین از لحاظ سطح انگیزش ابعاد احساس امنیت، احساس استقلال وخودشکوفایی در مهارت آموزان بیشتر از دانشجو معلمان است. یافته دیگر این که مؤلفه های صلاحیت حرفه ای از نظر اهمیت به ترتیب 1- صلاحیت شناختی،2- صلاحیت مهارتی و 3- صلاحیت نگرشی و ابعاد سطح انگیزش از نظر اهمیت به ترتیب 1- احساس امنیت 2- احترام 3- استقلال،4- خودشکوفایی و 5- تعلق اجتماعی تعیین گردید. بنابراین می توان گفت که بررسی سطح انگیزشی و صلاحیت حرفه ای معلمان، یکی از گام های مؤثر در ارتقای سطح نظام آموزشی محسوب می گردد که نتایج آن می تواند در جهت بهبود و پیشبرد اهداف عالی نظام تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و مدل سازی چالش های هم رقابتی در زنجیره تأمین بهداشت و درمان: رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری فراگیر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
36 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: زنجیره تأمین بهداشت و درمان ایران با کمبود منابع و تخصص روبرو است.یکی از مهم ترین رویکردهای استراتژیک برای غلبه بر این وضعیت استفاده از همکاری بین رقبا (هم رقابتی) است.پیاده سازی این رویکرد،با چالش های متعددی همراه بوده که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی این چالش ها و مدل سازی آن سعی در پوشش این خلأ تحقیقاتی دارد. روش: رویکرد این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است.در گام اول (کیفی)،از روش و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان زنجیره تأمین سلامت به منظور شناسایی این چالش ها استفاده شد. شیوه نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی و حجم آن 14 نفر است. در گام دوم (کمی) از پرسشنامه محقق ساخته از چالش های گام اول، مبتنی بر روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر فازی استفاده شد. جامعه آماری و شیوه نمونه گیری مشابه مرحله قبل، حجم نمونه 15 نفر بود. یافته ها: در مرحله اول پژوهش،48 چالش شناسایی گردید. این چالش ها در قالب 12 دسته اصلی «شرایط سیاسی و اقتصادی»، «الگوی ارائه خدمات در رقیب»، «چالش های فرادستی»، «نگرش مدیران»، «فرصت طلبی رقیب»، «چالش های حقوقی»، «چالش های برنامه ریزی و اجرا»، «چالش های دانشی»، «چالش های عدم توازن»، «چالش های نظارتی»، «چالش های کمبود منابع» و «چالش های اطلاعاتی» گروه بندی شدند.نتایج مرحله دوم پژوهش یا مدل سازی چالش ها نشان داد به ترتیب «چالش های فرادستی» و «نگرش مدیران»بنیادی ترین چالش ها هستند و در سطح بعدی «چالش های برنامه ریزی و اجرا» و «چالش های دانشی» قرار دارند. نتیجه گیری:به منظور غلبه بر چالش ها لازم است در انتخاب شریک به منظور هم رقابتی دقت نظر به عمل آید.همچنین شایسته سالاری در انتصابات، وجود مشاوران حقوقی و اقتصادی در وزارت بهداشت و به کارگیری نظارت شخص ثالث توصیه می شود.
ارائه الگوی عوامل موثر بر استقرار استراتژی های سازمانی با هدف توسعه پایدار ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
206 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی عوامل مؤثر بر استقرار استراتژی های سازمانی با هدف توسعه پایدار ملی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی-کمی) و با رویکرد داده بنیاد و از نظر ماهیت، از نوع تحقیق های توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 12 نفر از خبرگان فعال در حوزه سازمان های مردم نهاد و مدیران این سازمان ها و نمونه گیری با استفاده از روش گلوله برفی و جامعه آماری در بخش کمی شامل 20 نفر و به روش نمونه گیری قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی روش داده بنیاد از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی از نرم افزار Expert Choice استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که مولفه های شناسایی شده در شش دسته شرایط علی، راهبردها، کنش ها، بستر، شرایط مداخله گر و پیامدها دسته بندی شدند و نتایج در بخش کمی نشان داد که پذیرش و حمایت جامعه با امتیاز 117/0 بیشترین تأثیر را بر استقرار خط مشی های سازمان های مردم نهاد دارد. همچنین تعیین اهداف مشخص سازمان های مردم نهاد با امتیاز 116/0 و استفاده از افراد ماهر و باتجربه با امتیاز 107/0 در اولویت های بعدی قرار گرفتند. از میان شاخص های مورد بررسی، کمترین تأثیر مربوط به توانمندسازی نیروی انسانی و مشارکت اعضای جامعه با امتیاز 02/0 بود. این نتایج نشان می دهد که عوامل مرتبط با پذیرش اجتماعی و تعیین اهداف مشخص، نقش محوری در موفقیت خط مشی های سازمان های مردم نهاد دارند.
تحلیل و رتبه بندی عوامل مؤثر در توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستایی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
241 - 260
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی در جهت دست یابی به توسعه پایدار نیاز به توسعه در جنبه های مختلف از جمله بعد اقتصادی دارند. شناخت مهم ترین عوامل اثرگذار در این روند و اولویت بندی آن ها در این راستا بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و رتبه بندی مهم ترین عوامل اثرگذار در توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستای استان فارس انجام گرفت. برای دست یابی به این هدف از روش تحقیق توصیفی تحلیلی و استفاده از نظرات کارشناسان و دو تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره TOPSIS و AHP با نرم افزار Expert Choice استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل و خروجی نرم افزار نشان داد که نتایج هر دو مدل بسیار به هم نزدیک بوده و شاخص های دسترسی به منابع طبیعی، زیرساخت های اصلی و جذب سرمایه بیشترین اهمیت و وزن را در پژوهش داشته و همچنین اصلی ترین بخش های اقتصادی در سکونتگاه های روستایی استان فارس نیز به ترتیب بخش های کشاورزی و گردشگری بوده و در رتبه های بعد فعالیت های بخش الکترونیک و خدمات امتیاز بسیار نزدیک به هم را کسب کردند و در رتبه آخر نیز فعالیت های بخش صنایع قرار گرفته اند. می توان گفت در جهت دست یابی سکونتگاه های روستایی استان فارس به توسعه اقتصادی پایدار، تصمیم گیران و مدیران ملی و استانی باید فعالیت های بخش کشاورزی را با توجه به ساختار روستاهای استان در اولویت قرار دهند و با بهره وری بهینه از منابع طبیعی در دسترس و جذب سرمایه و تکمیل زیرساخت های اصلی شرایط مناسب را برای توسعه اقتصادی پایدار فراهم سازند.
ارزیابی فناوری تصفیه آب در صنایع آب بر تحت استراتژی تجارت انتشار کربن دولت: یک رویکرد نظریه بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع آب بر مانند فولاد، با ردپای کربنی قابل توجه در مراحل تولید و فرآیندهای تصفیه آب، سهم عمده ای در آلودگی محیط زیست دارند. این مسأله باعث شده تا دولت ها به تدوین سیاست ها و سازوکارهایی برای کاهش انتشار کربن در این صنایع بپردازند. یکی از این سیاست ها، تجارت کربن است؛ مکانیسمی که در آن به هر شرکت سهمیه مشخصی از انتشار کربن اختصاص داده می شود. شرکت هایی که از این سهمیه فراتر روند، با پرداخت جریمه مواجه می شوند و آن هایی که میزان انتشار کمتری دارند، می توانند سهمیه اضافی خود را به دیگران بفروشند. در مقاله حاضر، از یک مدل بازی استکلبرگ استفاده شده است که در آن دولت به عنوان بازیکن رهبر و تولیدکنندگان به عنوان بازیکنان پیرو نقش آفرینی می کنند. با به کارگیری نظریه بازی، اثرات یارانه های دولتی بر مقادیر تعادلی متغیرهای تصمیم شامل میزان تولید، انتشار کربن، و هزینه ها بررسی شده است. نتایج این تحلیل می تواند به دولت ها و تولیدکنندگان در تدوین سیاست های مؤثر برای کاهش ردپای کربنی و بهبود عملکرد زیست محیطی صنایع کمک کند. این پژوهش با ارائه بینش های کاربردی در زمینه تعاملات اقتصادی و زیست محیطی، نقش مهمی در درک تأثیر سیاست های دولتی بر تصمیم گیری در صنایع آب بر ایفا می کند.
بررسی رابطه بین مزیت رقابتی و هزینه های تامین مالی در شرکتهای بازار سرمایه
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۱ (جلد ۱۲)
287 - 298
حوزههای تخصصی:
رقابت در بازار محصول از جمله عواملی است که در تعیین ترکیب منابع مالی شرکتها موثر است. این عامل از طریق تأثیر بر ریسک عدم پرداخت بدهی به عنوان یک عامل تعیین کننده هزینه بدهی قلمداد می شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش به بررسی رابطه بین مزیت رقابتی و هزینه های تامین مالی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد. به منظور سنجش مزیت رقابتی از دو مولفه "مزیت تمایز محصول" و "مزیت رهبری هزینه" استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 115 شرکت بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1399-1403 می باشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از نرم فزار Eviews و از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) کمک گرفته شده است. نتایج بررسی های پژوهشی نشان داد بین مزیت تمایز محصول و مزیت رهبری هزینه به عنوان دو مولفه از مزیت رقابتی با هزینه های تامین مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به این معنا که، هر میزان مزیت رقابتی در شرکت ها افزایش(کاهش) یابد، هزینه های تامین مالی افزایش(کاهش) می یابد. این یافته ها مطابق با نظریه مسئولیت محدود بدهی در بازار رقابتی، نظریه شکار در بازار رقابتی و نظریه توزان در بازار رقابتی در بازار سرمایه می باشد این مطالعه می تواند بر بهبود درک مالکان و سایرذی نفعان از عملکرد شرکت و شیوه پاداش دهیِ بازار، مؤثر باشد.
نقش واسطه ای مدیریت ریسک در رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی و عملکرد پایداری شرکت
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۰ (جلد ۱)
198 - 209
حوزههای تخصصی:
کمیته های حسابرسی ابزاری مؤثر برای نظارت و کنترل کیفیت افشا هستند . به ویژه در افزایش عملکرد پایداری شرکت. یک کمیته حسابرسی مؤثر، حاکمیت شرکتی مؤثر را تضمین می کند که می تواند توانایی شرکت را در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی و زیست محیطی افزایش دهد.این مطالعه به نقش واسطه ای مدیریت ریسک در رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی و عملکرد پایداری شرکت می پردازد. لذا به منظور آزمون فرضیه تحقیق، نمونه ای متشکل از 110 شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی1398 تا 1402 انتخاب شد. نتایج فرضیه نشان داد که اثربخشی کمیته حسابرسی (استقلال و تخصص مالی اعضای کمیته حسابرسی )تأثیر مثبتی بر عملکرد پایداری شرکت دارد. همچنین نتایج فرصیه سوم نشان داد که مدیریت ریسک، تأثیر مثبتی بر رابطه بین اثربخشی کمیته حسابرسی و عملکرد پایداری شرکت دارد.







