مطالب مرتبط با کلیدواژه

پنهان سازی


۱.

خشونت خانگی و استراتژی های زنان در مواجهه با آن (مطالعه ای کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی پنهان سازی مناسبات جنسیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴۸ تعداد دانلود : ۲۵۲۱
این مطالعه که با روش کیفی انجام شده و می کوشد تا تصور و راهبرد زنان نسبت به خشونت های خانگی را از زبان خودِ آنان بازگوید. بی تردید خشونت علیه زنان می تواند به مقدار زیاد مانع تساوی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، توسعه و دسترسی به فرصت ها شود. خشونت علیه زنان نه یک امر شخصی یا خصوصی، بلکه یک مساله عمومی به لحاظ اجتماعی بودن آن است. این امر ریشه در عمق رویه های فرهنگی و اجتماعی دارد. یعنی خصوصی تلقی کردن خشونت خانگی، تحلیل عمیق آن را دشوار می کند. در مصاحبه های کیفی، زنان کاملا بر این موضوع واقف بودند که زندگی آنان به وسیله اشکال مختلف خشونت تهدید می شود و بستر اجتماعی و ارزش هایی که در جامعه زنان را بی اعتبار می سازد، به طور کامل مشوق خشونت علیه آنهاست. در این تحقیق موضوعات کلیدی مرتبط با بستر و زمینه ای که خشونت در آن اتفاق می افتد و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی بررسی می شود. این تحقیق اگرچه اطلاعاتی غنی درباره تجربه زیسته زنان فراهم می آورد که در فهم ما نسبت به موضوع بسیار موثر است و چون از نمونه کوچکی به دست آمده و قابل تعمیم نیست، به ناچار محدودیت هایی برای تحقیق ایجاد کرده است. اما اطلاعات به دست آمده در این تحقیق با بسیاری از تحقیقات کمّی و کیفی، که در سایر کشورها انجام گرفته است، تطابق دارد.
۲.

اعضای تیم های پروژه چه نوع دانشی را پنهان می کنند؟ (مطالعه موردی: شرکت راه اندازی و بهره برداری صنایع نفت (اُیکو))(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پنهان سازی پیچیدگی دانش تیم پروژه مرتبط بودن دانش با وظایف منحصربه فرد بودن دانش هزینه انتقال دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۰
پنهان سازی دانش، یکی از مفاهیم جدید در بحث مدیریت دانش سازمانی است. اگرچه ماهیت روابط بین اعضای تیم های پروژه تأثیر بسزایی در رفتارهای پنهان سازی دانش می گذارد، ویژگی های دانش نیز می تواند بر پنهان سازی دانش تأثیرگذار باشد. با مطالعه رفتار تیم های پروژه، هدف پژوهش حاضر بررسی این است که چه ویژگی هایی از دانش منتقل شده بین اعضای تیم، موجب پنهان سازی یا تسهیم آن می شود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و کمی بوده و با روش پیمایش انجام گرفته است. مدل پژوهش شامل چهار متغیر پیچیدگی دانش، منحصربه فرد بودن دانش، مرتبط بودن دانش با وظایف و هزینه انتقال دانش است که بر اساس پیشینه نظری و با نظر سنجی از خبرگان مطرح در حوزه مدیریت دانش به دست آمده است. با استفاده از توزیع پرسشنامه در میان اعضای تیم های پروژه ای با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب و در نهایت، اجرای آزمون هایی مانند تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل رگرسیون، این نتیجه به دست آمد که ویژگی منحصربه فرد بودن دانش بیشترین تأثیر را بر پنهان سازی دانش می گذارد.
۳.

بررسی تصریح و پنهان سازی ایدئولوژی در روایت های رئالیسم سوسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصریح پنهان سازی ایدئولوژی رئالیسم سوسیالیستی سبک شناسی انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۹۵
در متون مختلف، متغیّرهای واژگانی و بلاغی نقش برجسته ای در جهت دارکردن محتوا، و انتقال صریح یا پوشیده ی ایدئولوژی دارند. در پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی میزان صراحت یا پوشیده گویی نویسندگان، کارکرد چهار متغیّر سبکی و گفتمان مدار «دشنام و دشواژگان»، »واژگان متعلق به گفتمان های خاص»، «نمادپردازی و تداعی معانی» و «تمثیل روایی» در تعدادی از روایت های رئالیسم سوسیالیستی فارسی، که در فاصله ی سال های 1320 – 1332 نوشته شده اند، در چارچوب سبک شناسی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اگرچه همه ی نویسندگان آثار مورد نظر در پی انعکاس روح حاکم بر زمانه و مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه بوده اند، اما در انتقال این ایدئولوژی به مخاطب به دو شیوه ی متفاوت عمل کرده اند؛ نویسندگان حزبی که در ارتباط مستقیم با حزب توده بوده و آثار روایی خود را به سفارش این حزب تولید کرده اند، تمایل چندانی به استفاده از شگردهای پنهان سازی ایدئولوژی از جمله نمادپردازی و تداعی معانی و همچنین تمثیل نداشته ، بیشتر با استفاده از منغیر سبکی کاربرد واژگان متعلق به گفتمان های خاص، به انتقال عریان ایدئولوژی مورد نظر پرداخته اند؛ این در حالی است که نویسندگان انتقادی و مستقل از حزب توده، با استفاده از شگردهای بلاغی نمادپردازی و تداعی معانی و نیز تمثیل، سعی در عمق بخشیدن به متن، پنهان سازی ایدئولوژی و القای ضمنی آن به مخاطب داشته، مخاطب را در نه در رویارویی با قدرت ساختاری و سرکوبگر حاکم بر جامعه، بلکه در تقابل با ارزش های حاکم و سلطه ی هژمونیک آن ها قرار داده اند.