مطالب
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱٬۱۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش رابطه متغیرهای شادکامی، خودشکوفایی، سلامت روان و عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات مرکز اهواز بررسی شده است. روش پژوهش از نوع همبستگی است. بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش از بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم و تحقیقات مرکز اهواز 373 نفر (185 پسر و 188 دختر) با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. با توجه به نتایج بهدست آمده بین متغیرهای شادکامی و دوگانگی جنسی، بین خودشکوفایی و دوگانگی جنسی، بین سلامت روان و دوگانگی جنسی، بین شادکامی و خودشکوفایی، بین شادکامی و سلامت روان، بین خودشکوفایی و سلامت روان روابط معناداری بهدست آمد (001/0< P). ولی بین عملکرد تحصیلی با دوگانگی جنسی، بین شادکامی با عملکرد تحصیلی، خودشکوفایی با عملکرد تحصیلی و سلامت روان با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نگردید (001/0> P). در ضمن روابط بین متغیرها با توجه به تفکیک جنسیت مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به نتایج بهدست آمده بین شادکامی و دوگانگی جنسی در دانشجویان پسر رابطه معناداری مشاهده نگردید (001/0 > P). ولی بین شادکامی و دوگانگی جنسی در دختران رابطه معناداری مشاهده گردید (001/0< P). همچنین بین سلامت روان و دوگانگی جنسی و خودشکوفایی و دوگانگی جنسی و نیز بین عملکرد تحصیلی و دوگانگی جنسی در دختران و پسران به تفکیک جنسیت رابطه معناداری مشاهده نگردید (001/0 > P). از سوی دیگر بین شادکامی و خودشکوفایی و نیز بین شادکامی و سلامت روان و بین خودشکوفایی و سلامت روان هم در دختران و هم در پسران رابطه معناداری مشاهده گردید (001/0< P). ولی بین شادکامی و عملکرد تحصیلی، بین خودشکوفایی و عملکرد تحصیلی و نیز بین سلامت روان و عملکرد تحصیلی هم در دختران و هم در پسران رابطه معناداری مشاهده نگردید (001/0 > P).
"
بررسی تأثیر کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای اقتصادی بر روند ازدواج و طلاق در ایران با تأکید بر کانال های کنترلی جنسی و آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
487 - 511
حوزههای تخصصی:
تحولات ازدواج و وقوع طلاق می تواند با مسائل جنسی، نهادی و اقتصادی که امکان تشکیل یا ادامه زندگی مشترک را تسهیل یا دشوار می کنند ارتباط داشته باشد. در این پژوهش، تأثیر متغیرهای اقتصادی بر روند ساختاری (پایدار) و روند تصادفی ازدواج و طلاق با بهره گیری از فیلتر کالمن (KF)، با تأکید بر کانال های کنترلی نسبت جنسیتی و نرخ باسوادی در ایران طی دوره 1348 1395 در دو الگوی کوتاه مدت و بلندمدت مبتنی بر مدل خودرگرسیون با وقفه های توزیعی (ARDL) بررسی شده است. نتایج نشان می دهد میان روند ساختاری (پایدار) متغیر طلاق و متغیرهای اقتصادی رابطه معنا دار و مثبتی وجود دارد. نکته حائز اهمیت این است که کانال های کنترلیِ نسبت جنسی و نرخ باسوادی هستند که امکان تأثیرگذاری و تفسیر دقیق و معنا دار بیکاری و تورم بر روند ساختاری (پایدار) طلاق را فراهم می آورند. به علاوه، نسبت جنسی و نرخ باسوادی خود نیز تأثیر مثبت و معنا داری بر روند ساختاری (پایدار) ازدواج دارند. از این رو، تأکید و توجه ویژه به مکانیسمِ هشدار نسبت جنسی و برنامه ریزی در خصوص نرخ باسوادی می تواند تأثیری مضاعف و هم افزا بر بهبود روند ازدواج در ایران داشته باشد. بنابراین، تشکیل خانواده در ایران به طور ویژه تحت تأثیر زمینه های جنسی (به ویژه نسبت جنسی) و زمینه های آموزشی (به ویژه نرخ باسوادی) است، ولی تصمیم به طلاق می تواند علاوه بر متغیرهای جنسی و آموزشی، تحت تأثیر تورم و بیکاری نیز باشد.
نقش تعدیل کننده ناگویی طبعی در رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در زنان و مردان مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
238-250
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که رابطه جنسی خود یک هیجان است آن را باید در بستر هیجان ها مطالعه نمود. بنابراین مسأله شناخت نحوه رابطه و تأثیر دو متغیر مهم حوزه روانشناسی یعنی ناگویی طبعی و روان بنه های هیجانی بر نارسایی عملکرد جنسی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ناگویی طبعی در رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در زنان و مردان مبتلا به دیابت می باشد. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه ای 152 نفری (74 مرد و 78 زن) از افراد مبتلا به دیابت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به دو روش حضوری و اینترنتی در طول 3 ماه مقیاس های روان بنه های هیجانی ( LESS ، 2002)، مقیاس فارسی ناگویی طبعی تورونتو ( FTAS-20 ، 1994) و پرسشنامه باورهای نارسایی عملکرد جنسی ( SDBQ ، 2003) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی و بین ناگویی طبعی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در سطح (0/01 p= ) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این امر بود که ناگویی طبعی رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در سطح (0/05 p= ) تعدیل می کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه روان بنه های هیجانی با باورهای نارسایی عملکرد جنسی تنها یک رابطه خطی ساده نیست بلکه این رابطه می تواند تحت تأثیر ناگویی طبعی قرار گیرد.
بررسی و تحلیل جامعه شناختی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در میان زنان شهر تهران (با تأکید بر هویت جنسی و هویت مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترس از جرم و پیامدهای روانی و اجتماعی آن در میان زنان به نوعی نگرانی عام در سطح جوامع فعلی دنیا تبدیل و سبب شده تا صاحب نظران و محققان در حوزه های مختلف، در ایران و سایر کشورها، به ریشه یابی و تحلیل مسئله در عرصه های مختلف حیات اجتماعی بپردازند. تحقیقات نشان می دهد، با وجود اینکه زنان کمتر قربانی جرایم مختلف می گردند، ترس بیشتری را به لحاظ ذهنی تجربه می کنند و در حیات اجتماعی خود احساس ناامنی بیشتری در مقایسه با مردان دارند. نظر به واقعیت حضور اجتماعی زنان و اهمیت مقولة تأمین امنیت آنان در وجوه عینی و ذهنی بررسی تجربی ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی به عنوان شاخص اصلی فقدان/ضعف امنیت اجتماعی ـ روانی و تهدید حقوق شهری و شهروندی زنان در عرصه های عمومی، ضرورت دارد و ارزیابی شرایط محیطی و عوامل خطرزای فرهنگی ـ اجتماعی که حضور مطلوب زنان در اجتماع عمومی را دچار آسیب و اختلال می سازد حائز اهمیت است. مقالة حاضر، که بر اساس یافته های پژوهشی کیفی دربارة چیستی و چگونگی شکل گیری ترس از جرم و رفتارهای غیرمدنی در فضاهای عمومی در میان زنان شهر تهران تدوین شده است، منشأ اصلی مسئلة هراس زنان از جرم و سوءرفتارهای مدنی را از منظری جامعه شناختی مورد بررسی قرار داده است.
این تحقیق با روش کیفی و ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفته است. جامعة آماری شامل زنان 18ـ 55 ساله ساکن تهران است که از میان آن ها نمونه ای در دسترس به حجم 40 نفر انتخاب شدند.
نتایج مصاحبه های عمیق نشان می دهد که ترس زنان از جرم و رفتارهای غیرمدنی به ویژه ریشه در جنسیت اجتماعی و جریان های جامعه پذیری جنسیتی در بستر تاریخی ـ فرهنگی خاص جامعة ما دارد که هویت جنسی زنان را در نگاه عموم برجسته و بر هویت انسانی و مدنی آنان مسلط ساخته است و از طریق نوعی تقلیل هویتی، موجب آسیب و آزاردید گی عینی، نگرانی و هراس از حضور در فضاهای عمومی شده است.
بررسی رابطه ساختار تعاملات خانواده (عملکرد خانواده) با سبک های مقابله با فشار های روانی و تفاوت های جنسی در دانش آموزان پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای انجام پژوهش حاضر از میان 2700 دانش آموز حاضر دختر و پسر دوره پیش دانشگاهی شهرستان کاشان 348 نفر (157 پسر و 191 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و به دو مقیاس عملکرد خانواده بلوم (1985) و مقابله با بحران اندلر و پارکر (1990) پاسخ گفتند نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره آزمون T مستقل و تحلیل واریانس نشان داد که: 1) بین علکرد خانواده و انتخاب سبک های سه گ انه مقابله رابطه معنی دار وجود دارد 2) بین استفاهد دختران و پسران از سبک های مقابله با عملکرد خانواده رابطه معنی دار وجود دارد 3) از بین ابعاد 15 گانه عملکرد خانواده 12 بعد آن با سبک های مقابله افراد به طور کل و دختران و پسران به تفکیک رابطه معنی دار وجود دارد 4) در بررسی مقایسه ای پسران و دختران در انتخاب سبک مقابله بین دختران و پسران در انتخاب سبک مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معنی دار وجود ندارد و تنها در استفاده از سبک مقابله اجتنابی بین دو جنس تفاوت معنی دار مشاهده شد 5) پسران از سبک مسئله مدار بیشتر از دو سبک اجتنابی و هیجان مدار استفاده کنند و 6) در استفاده دختران از سبک های مقابله سبک های مسال مدار اجتنابی و هیجان مدار به ترتیب از اهمیت ویژه ای برخودارند.
تبیین مدل ساختاری پیش بینی اضطراب جنسی براساس طرحواره های خودجنسی با بررسی نقش میانجی تنظیم هیجانی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب ارتباط جنسی که به میزان ترس از بحث درباره روابط جنسی فرد با دیگری اشاره دارد، مسئله ای است که به اندازه دیگر جزئیات مطالعه نشده است؛ لذا تبیین مدل ساختاری پیش بینی اضطراب جنسی بر اساس طرحواره های خودجنسی با بررسی نقش میانجی تنظیم هیجانی در مردان مبتلا به نارسایی قلبی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی-کاربردی و از نظر گرد آوری داده ها و ماهیت عنوان یک پژوهش کمی از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش مردان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان شهید دکتر لواسانی شهر تهران در سال 1402 بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت غیرتصادفی و در دسترس بود که 300 مرد انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب ارتباط جنسی دیویس (2006)، مقیاس طرحواره جنسی اندرسن و سیرانوسکی (1994) و تنظیم هیجانی گرتز و همکاران (2006) استفاده شد؛ جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس . اموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که قوی ترین تأثیر مستقیم بر اضطراب رابطه جنسی مربوط به تنظیم هیجانی با ضریب تأثیر 50/0- و بعد از آن طرحواره خود جنسی با ضریب تأثیر 47/0 بود. نتیجه آزمون اثرات مستقیم نشان داد این اثرات در سطح اطمینان حداقل 95 درصد معنی دار است (05/0>p). نتیجه گیری: تایید نقش واسطه گری متغیرها، نشان میدهد که در آسیب - شناسی و درمان کژکاری جنسی مردان، توجه به ابعاد روان شناختی به ویژه جنبه های شناختی و هیجانی به اندازه توجه به ابعاد فیزیولوژیکی آن اهمیت دارد می توان نتیجه گرفت که ارزیابی نقش واسطه ای متغیرهای هیجانی و شناختی در مدل کنترل دوگانه نیاز به توجه بیشتری دارد.
اثر تمرین مقاومتی با دو حجم متفاوت بر مقادیر سرمی هورمون های جنسی و برخی از پارامتر-های سیمن موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : مطالعات نشان داده اند که ورزش هوازی منظم باروری را بهبود می بخشد. با این وجود نتایج تحقیق ها در رابطه با تاثیر تمرین مقاومتی بر باروری متناقض است. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی اثر تمرین مقاومتی با دو حجم متفاوت بر مقادیر سرمی هورمون های جنسی و برخی از پارامتر های سیمن موش های صحرایی نر است. روش تحقیق : بیست و چهار سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن 6/7±7/157 گرم به طور تصادفی به 3 گروه (۸ سر در هر گروه) کنترل، تمرین مقاومتی با حجم بالا و پایین تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی شامل بالارفتن از نردبان ۳ روز در هفته و به مدت ۸ هفته بود. وزن بدن، غلظت سرمی تستوسترون (Ts)، هورمون تحریک کننده فولیکولی (FSH) و هورمون لوتئینی (LH) اندازه گیری شد و تعداد و کل حرکات اسپرم نیز محاسبه گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p بررسی شدند. یافته ها : بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی با حجم بالا سطوح سرمی LHدر مقایسه با گروه کنترل پایین تر بود (03/0=p). مقادیر سرمی FSH در گروه تمرین مقاومتی با حجم پایین به طور معنی داری در مقایسه با گروه تمرین مقاومتی با حجم بالا سطوح بالاتری داشت (009/0=p). در بین گروه ها سطوح سرمی تستوسترون، مقادیر وزن بدن، همچنین تعداد اسپرم و کل حرکات آن تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری : طبق یافته های تحقیق حاضر به نظر می رسد افزایش نامناسب در حجم تمرینات مقاومتی می تواند موجب کاهش سطوح سرمی برخی هورمون های جنسی شود. از این رو ممکن است منجر به اختلال در روند اسپرماتوژنز گردد.
رابطه ی ویژگی های شخصیت، نگرش مذهبی و رضایت جنسی با گرایش به طلاق در زنان پیراپزشک شهر کرمان در سال 1394-95(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
20-33
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: به دلیل افزایش روزافزون طلاق و پیامدهای مخربی که این پدیده می تواند برای افراد و جوامع داشته باشد، این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس ویژگی های شخصیت، نگرش مذهبی و رضایت جنسی در زنان پیراپزشک شهر کرمان انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان پیراپزشک متأهل شهر کرمان در سال 95-1394 بود که از بین آنان 200 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه ی گرایش به طلاق، پرسش نامه ی شخصیتی پنج عاملی، مقیاس نگرش سنج مذهبی و مقیاس رضایت جنسی زنان بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان و گام به گام) استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان داد که نگرش مذهبی و رضایت جنسی رابطه ی منفی و معناداری با گرایش به طلاق داشتند. علاوه براین، از بین ابعاد شخصیت نئو، بُعد روان آزرده گرایی رابطه ی مثبت و معنادار با گرایش به طلاق (01/0P< و 34/0 = r)؛ و برون گرایی (01/0P< و 25/0- = r)، موافق بودن (01/0P< و 39/0- = r) و با وجدان بودن (01/0 P<و 41/0- = r) رابطه ی منفی و معنادار با گرایش به طلاق نشان دادند و بین گشودگی (05/0 < P و 10/0 = r) و گرایش به طلاق رابطه یی یافت نشد. مهم ترین متغیّر پیش بین برای گرایش به طلاق نیز رضایت جنسی (001/0 P < و 78/362 = F) بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، متولیان و مسئولان بیمارستان ها برای بهبود شرایط کارکنان خود می توانند در جهت برگزاری کارگاه های آموزش روابط جنسی صحیح در جهت بهبود رضایت زناشویی و همچنین آگاهی رسانی در زمینه ی اهمیت این موضوع اقدام نمایند.
بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود تأثیر دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
95 - 112
حوزههای تخصصی:
رابطه زناشویی یکی از مهمترین و پایدارترین روابط بین فردی است که زن و شوهر باهدف رسیدن به تعلق خاطر و آرامش ازدواج می کنند؛ دربرخی از موارد زوجین تعلق خاطر و آرامش مورد انتظار خود را از ازدواج به دست نمی آورند و دچار مشکلات می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تصویرسازی ارتباطی بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین تأثیر، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی بود و جامعه آماری پژوهش را زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده تهران در منطقه دو در سال 1402 تشکیل دادند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی تعارضات زناشویی(براتی و ثنایی، 1375)، مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، 1966)، پرسش نامه رضایت جنسی (لارسون، 1988) و پرسشنامه نگرش به رفتارهای فرا زناشویی (ویتلی، 2006) بود. بررسی نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو- ویلک، آزمون تحلیل کواریانس در بخش آزمون استنباطی و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. تمامی آنالیزها توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 در سطح معناداری05/0 انجام شد. نتایج نشان داد، بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری، دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت(P<0.05) درمان مبتنی بر تصویرسازی ارتباطی در بهبود دلزدگی زناشویی، تعارضات زناشویی، نارضایتی جنسی و رفتارهای فرا زناشویی در زنان متاهل متقاضی طلاق در تهران مؤثر هستند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی راه حل مدار با زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی، عملکرد جنسی و باورهای ارتباطی زوجین دارای تجربه خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۶۰-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی راه حل مدار و هیجان مدار بر بخشودگی، عملکرد جنسی و باورهای ارتباطی زوج های دارای تجربه خیانت زناشویی شهر کرمانشاه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های در شُرف طلاق که دارای تجربه خیانت زناشویی شهر کرمانشاه در سال 1398 بودند را تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 36 زوج بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر کدام 12 زوج) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های بخشودگی (FFS) (احتشام زاده و همکاران، 1389)، عملکرد جنسی زنان (FSFI) (روزن و همکاران، 2000)، سلامت جنسی مردان (MSHQ) (روزن و همکاران، 2004) و باورهای ارتباطی (CBQ) (آیدلسون و اپستین، 1982) را تکمیل کردند. برنامه آموزش زوج درمانی راه حل مدار و زوج درمانی هیجان مدار به مدت 8 جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه و یک بار در هفته برای دو گروه آزمایش اجرا شد. گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس با آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<)؛ به طور کُلی هر دو روش درمانی اثربخشی یکسانی داشتند. براین اساس، زوج درمانی راه حل مدار و هیجان مدار می تواند به عنوان روشی موثر و کارآمد در افزایش بخشودگی، عملکرد جنسی و کاهش باورهای ناکارآمد زوجین توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
بازنمایی اخبار در رسانه های جمعی و تأثیر آن بر افکار عمومی در شبکه اجتماعی توئیتر (مطالعه موردی اخبار گردشگری جنسی عراقی ها در مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم بهار ۱۴۰۰شماره ۲۵
135-162
حوزههای تخصصی:
در مقطعی از تابستان 1397 موضوع گردشگری جنسی مسافران عراقی در مشهد توسط رسانه های جمعی به صورت گسترده مورد توجه قرار گرفت. به دنبال توجه و برجسته سازی رسانه های جمعی، افکار عمومی نیز در شبکه های اجتماعی درباره این موضوع به گفتگو و اظهار نظر پرداختند. لذا این تحقیق به دنبال توصیف و تحلیل نحوه بازنمایی این موضوع در رسانه های رسمی و همچنین بررسی تاثیر این بازنمایی و برجسته سازی رسانه ای بر افکار عمومی در شبکه اجتماعی توئیتر است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل 20 خبر منتشر شده در رسانه های رسمی و همچنین 54 توئیت کاربران در شبکه اجتماعی توئیتر استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که طبق نظریه برجسته سازی، تعداد توئیت های افکار عمومی در هر روز با تعداد اخبار این موضوع در رسانه های جمعی نسبت مستقیم دارد و رسانه های جمعی در اولویت گذاری و جلب توجه مخاطبان به این موضوع موفق بوده اند. اما محتوای توئیت ها کاملا منطبق بر دیدگاه هایی که در رسانه های جمعی طرح شده است، نمی باشد. در دو مورد که شامل ادعای شایعه سازی و نژادپرستی است انطباق وجود دارد اما دو ادعای حکومتی بودن و سوء مدیریت نظام در توئیت ها وجود دارد که در بازنمایی رسانه های جمعی مطرح نشده است.
آزار جنسی و تداوم نابرابری قدرت در فضای کاری (مطالعه تجربه زنان مدیر میانی در شرکت های زیر مجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۶۴-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع آزار جنسی زنان در محیط کار به انحاءمختلف و در اکثر کشورها با درجاتی متفاوت دیده می شود. به نظر می رسد ازآنجاکه زنان مدیر میانی سقف شیشه ای را در سازمان ها شکسته و به تبع آن باعث ایجاد تغییراتی در توزیع قدرت سازمانی شده اند، به شیوه ای متفاوت از زنان پائین دست مورد آزار جنسی قرار می گیرند. در همین راستا در این پژوهش تلاش شد روایت دقیقی از تجربه های آزار جنسی زنان مدیر میانی پس از ارتقا و ارتباط آن با تغییر ساختار قدرت سازمانی به دست آید. برای رسیدن به این مطلوب، با 15 نفر از زنان مدیر میانی در سازمان های تولیدی زیرمجموعه وزارت صمت به شیوه ای پدیدارشناسانه (توصیفی) مصاحبه عمیق انجام شد و تجربه های این زنان با نگاهی به نظریات جامعه پذیری، نابرابری جنسیتی، آزار جنسی و قدرت مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سازمان ها از طریق مواردی چون پنهان کاری مردان مدیر در وجود برخی از امکانات برای مدیران، ایجاد محیط کار و دفتر متفاوت با مدیران مرد، دخالت در امور اداری از سمت سایر همکاران و ممانعت از حضور زنان در شبکه های مدیران هم رده، سعی در حفظ ساختار قدرت پیشین دارند. همچنین، زنان مدیر میانی با اَشکالی متفاوت از آزار جنسی ازجمله کنایه شنیدن از دیگر مردان و زنان درباره چگونه مدیرشدن، کمترشدن آزارهای جنسی آشکار و ناتوانی بیشتر در اعتراض به آزارهای جنسی روبه رو می شوند.
موانع و چالش های فراروی تعلیم و تربیت جنسی در بعد ارزش های فرهنگی از دیدگاه معلمان مدارس دولتی دخترانه ابتدایی ناحیه یک اصفهان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی موانع و چالش های فراروی تعلیم و تربیت جنسی در بعد ارزش های فرهنگی از دیدگاه معلمان مدارس دولتی دخترانه ابتدایی ناحیه یک اصفهان در سال تحصیلی 1395-1394 انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان مدارس دخترانه ناحیه یک در پایه دوم به تعداد 139 نفر تشکیل دادند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران از این میان تعداد 102 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد و انتخاب گردید. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه 38 گویه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط پاسخگویان و متخصصان موضوعی مورد تایید قرار گرفت و روایی سازه آن با استفاده از تحلیل عاملی تایید شد. پایایی آن توسط ضریب الفای کرونباخ (0.82) تایید شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی (انحراف معیار، فراوانی) و استنباطی (آزمون تی، آزمون فریدمن، تحلیل واریانس و تحلیل عاملی) انجام گرفت. یافته ها نشان عوامل ارزش های فرهنگی از جمله: تعارض بین ارزش های سنتی و مدرن، ناهمسانی ارزش های دانش آموزان از نظر تنوع قومیتی و فرهنگی، ارزش های مردسالارانه غالب، برداشت های غیرمعقول و منطقی از آموزه های دینی، کاهش حساسیت نسبت به ارزش های اسلامی، تصورات قالبی و کلیشه ای درباره مسایل جنسیتی، قالبی بودن نقش های جنسیتی (انتظاراتی که جامعه از زنان و مردان دارد)، تفاوت در ارزش گذاری مسائل جنسی و تغییر در ارزش های فرهنگی به عنوان موانع و چالش های تربیت جنسی کودکان قلمداد می گردد. نتایج کلی پژوهش نشان داد ارزش های فرهنگی یکی از مهم ترین موانع آموزش جنسی کودکان در سطح اجتماع می باشد.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر سه گانه تاریک شخصیت، رفتارهای پرخطر جنسی و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری (BAS/BIS) در نوجوانان
زمینه و هدف: نوجوانان بیش از هر گروه دیگری درگیر دامنه وسیعی از رفتارهای پرخطر می شوند که می تواند بهای گزافی را برای آنها، خانواده و جامعه همراه داشته باشد. رفتارهای پرخطر رفتارهای بالقوه مخربی هستند که افراد به طور ارادی و یا بدون اطلاع از پیامدهای نامطلوب فردی و اجتماعی، مرتکب آن می شوند. به عبارت دیگر، رفتارهای پرخطر رفتارهایی هستند که سلامت و بهزیستی افراد را در معرض خطر قرار می دهند. رفتارهای پرخطر طیفی از رفتارها را در بر می گیرد. هدف اصلی این پژوهش اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر سه گانه تاریک شخصیت، رفتارهای پرخطر جنسی و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری ( BAS/BIS ) در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز DIC شهر تهران بود . روش پژوهش: روش این پژوهش نیمه تجربی و طرح مورداستفاده نیز پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب گذری و سرپناه شبانه شهر تهران در 6 ماه دوم سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه کوتاه صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (زارعی و همکاران، 1389) و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال ساز رفتاری ( کارور و وایت، 1994) بودند، همچنین برنامه درمانی متمرکز بر هیجان به مدت 8 جلسه 90دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان بر کاهش نشانه های سه گانه تاریک شخصیت، رفتارهای پرخطر جنسی و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری تأثیر داشته است. نتیجه گیری: حساسیت بالای افراد در BAS ، جستجوی سرگرمی و پاسخ به پاداش با افزایش احتمال وقوع رفتارهای پرخطر در آنها همراه است؛ از این رو درمان متمرکز بر هیجان بر رفتارهای پرخطر و سیستم های فعال ساز/ بازداری رفتاری موثر است.
رویکرد نوین به شناسایی حقوق بشر زنان قربانی خشونت جنسی در کنوانسیون پیشگیری و مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی (کنوانسیون استانبول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
193 - 219
حوزههای تخصصی:
جامعه بین الملل برای به رسمیّت شناساندن حقوق بشر زنان راهی بسیار طولانی پیموده و تلاش ها در زمینه لحاظ خشونت جنسی به عنوان جرم مستقل حقوق بشری و انعکاس آن در اسناد بین المللی و منطقه ای همچنان در حال توسعه است. خشونت جنسی و مصادیق آن پیش از ورود مستقیم به اسناد بین المللی، در آرای محاکم کیفری بین المللی و تحت عناوین مجرمانه جرایم جنگی، جنایت علیه بشریّت در چارچوب حمله سیستماتیک و گسترده احصاء گردید، ولی لحاظ آن در قالب صرف جرایم علیه بشریّت به جهت نقض فاحش حقوق بشر، فارغ از بستر ارتکاب آن، صلح باشد یا جنگ، و رابطه متجاوز و قربانی، نوآوری ویژه ای است که در کنوانسیون شورای اروپا در خصوص پیشگیری و مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت خانگی مصوّب 2011، موسوم به کنوانسیون استانبول، به رسمیّت شناخته شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، مفادّ این کنوانسیون را در خصوص شناسایی ابعاد مسئله خشونت علیه زنان، توسعه مفهومی جرم تجاوز جنسی و سازکارهای پیش بینی شده اعم از تقنینی، قضایی و اجرایی، واکاوی می کند و بر پیشگامی این سند در انسانی سازی حقوق قربانیان خشونت جنسی و به رسمیّت شناختن حقّ دادخواهی فردی آنان در محاکم فراملّی صحّه می گذارد.
مقایسه نظریه ذهن سوءاستفاده کنندگان جنسی از زنان و کودکان با افراد عادی مطالعه ای براساس نظریه عام و خاص ذهن وارد و کنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات پیشین در زمینه سوءاستفاده گری جنسی نشان داده است عواملی از قبیل نقص در ارتباط صمیمی با دیگران، مشکل در همدلی با قربانی و تحریف های شناختی همگی در ایجاد و تداوم سوءاستفاده گری جنسی نقش به سزایی دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی نظریه نقص عام و خاص ذهن در سوءاستفاده کنندگان جنسی از زنان و کودکان بود. برای این منظور، 60 نفر سوءاستفاده کنندگان جنسی زندانی (30 سوءاستفاده کننده جنسی از زن و 30 سوءاستفاده کنندگان از جنسی از کودک) همراه با گروه کنترل (60 نفر عادی) در این تحقیق شرکت کردند. از آزمون چشم ها برای ارزیابی نقص عام نظریه ذهن و از پرسشنامه تحریفات سوءاستفاده کنندگان جنسی جهت بررسی نظریه خاص ذهن استفاده شد. نتایج نشان داد سوءاستفاده کنندگان نسبت به گروه عادی در نظریه خاص و عام ذهن نقص بیشتری داشتند، که از لحاظ آماری کاملاً معنی دار بود. بین دو گروه سوءاستفاده کنندگان جنسی از زنان و سوءاستفاده کنندگان جنسی از کودکان از لحاظ نظریه عام ذهن تفاوت معنی دار به دست نیامد. ولی در نقص در نظریه خاص ذهن تفاوت معنی داری به دست آمد که حاکی از نقص بیشتر در نظریه خاص ذهن سوءاستفاده کنندگان جنسی از کودکان بود. مبتنی بر یافته ها می توان بیان داشت که مشکلات سوءاستفاده کنندگان جنسی در حوزه های صمیمیت، همدلی و تحریف های شناختی از نقص در نظریه ذهن ناشی می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۹۸-۲۰۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: همسران افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر با چالش های متعددی همچون فقدان صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج به واسطه اعتیاد مواجه هستند؛ بنابراین، ارائه مداخلات روانشناختی مؤثر برای این زنان برای بهبود رفاه و کیفیت زندگی آن ها حائز اهمیت است. درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دو شیوه درمانی پیشنهاد شده برای مسائل روانشناختی مختلف هستند. با این حال، تحقیقات اندکی در مورد اثربخشی نسبی این درمان ها برای مشکلات خاص همسران مردان معتاد مانند صمیمیت جنسی و بی ثباتی زناشویی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر در سه ماهه بهار 1401 تشکیل دادند. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس هدفمند پس از احراز شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند. گروه مداخله اول، درمان پذیرش و تعهد و گروه مداخله دوم، درمان راه حل محور کوتاه مدت را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. جلسات درمان پذیرش و تعهد بر اساس روش (ایفرت و آیفرت، 2005) و جلسات درمان راه حل محور کوتاه مدت بر اساس پکیج نعمیان و همکاران (1395) صورت پذیرفت. در این پژوهش پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و شاخص بی ثباتی ازدواج (1987) در سه دوره زمانی اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: دوشیوه درمانی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شد (0/05 P<). بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد از نظر آماری تفاوت معنادار نبود (05/0 <P). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت در مقایسه با گروه کنترل موجب کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شده است (0/05 P<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از اجرای دو شیوه درمانی مبنی بر تأثیر معنادار بر افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج، انتظار می رود روانشناسان و درمانگران؛ درمان مناسبی برای همسران مردان معتاد ارائه دهند و کیفیت زندگی آن ها را ارتقاء بخشند
تحلیل محتوای برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر سلامت جنسی (مورد مطالعه: حریم مهرورزی، هزار راه نرفته و سری سوم برنامه حال خوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
117 - 149
حوزههای تخصصی:
توجه به سلامت جنسی و ارتقای آن، به تحکیم بنیان خانواده و جامعه سالم منجر می شود و رسانه ها در این زمینه می توانند نقش مهمی ایفا کنند. در این پژوهش که با هدف بررسی برنامه های سلامت جنسی تلویزیون انجام شده است، با استفاده از روش تحلیل محتوا و نمونه گیری طبقه ای، سه برنامه شاخص سیما یعنی حریم مهرورزی، هزار راه نرفته و سری سوم برنامه حال خوب که از مهرماه سال 1394 تا دی ماه 1398 از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده اند ( تعداد 61 برنامه و 857 آیتم)، با استفاده از پرسشنامه معکوس، به لحاظ ساختار و محتوا مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. واحد تحلیل در این بررسی «آیتم» بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر برنامه های تلویزیون در این زمینه، به صورت مصاحبه و گفتگوی کارشناسی بوده اند و با رویکرد آموزشی و ترویجی برای زوجین و خانواده ها تولید شده اند؛ کارشناسان حوزه روان شناسی بیش از سایر متخصصان در این برنامه ها حضور داشته اند. از بین برنامه هایی که از محتوای ناهنجاری و اختلالات جنسی برخوردار بوده اند، بیشترین شان به کژکاری های جنسی پرداخته اند. از سوی دیگر، بیشترین برنامه های مرتبط با کژکاری جنسی، به اختلال میل جنسی اختصاص داشته اند. در این برنامه ها از ابعاد گوناگون، برجسته سازی صورت گرفته است، به همین دلیل، تمامی موضوعات، رویکردها، کارشناسان و... امکان و موقعیت مطرح شدن را نداشته اند و نتوانسته اند به نحو مطلوب بازنمایی شوند. نتایج این پژوهش، می تواند آگاهی مدیران، برنامه سازان و دست اندرکاران تولید برنامه های سلامت جنسی تلویزیونی را افزایش دهد و به آنان در کاهش نقاط ضعف و تقویت نقاط مطلوب کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
133 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمت جنسی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر در سه ماهه اول سال ۱۴01 بود. به این منظور همسران مردان معتاد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی بین سه گروه مداخله ی ۱ (15 نفر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)، مداخله ی ۲ (15 نفر درمان راه حل محور کوتاه مدت) و گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. به منظور گردآوری داده ها از خرده مقیاس صمیمیت جنسی BII-2001 (باگاروزی، 2001) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت در مقایسه با گروه گواه موجب افزایش صمیمیت جنسی در همسران مردان معتاد شده است (05/0 P<) و این تاثیر در مرحله پیگیری تداوم داشته است. علاوه براین، بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد از نظر آماری تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0<P). بنابراین این دو شیوه درمان به عنوان یک مداخله پایدار در جهت افزایش صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد می تواند در مراکز بهداشتی و درمانی به کار برده شود.
پیش بینی رفتارهای جنسی پرخطر براساس هیجان خواهی و هوش اخلاقی با میانجی گری تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شیوع رفتارهای پرخطر در جوانان به یکی از مهم ترین و گسترده ترین دل نگرانی های جوامع بشری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش هیجان خواهی و هوش اخلاقی بر رفتارهای جنسی پرخطر با میانجی گری تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی بود. طرح پژوهش کنونی، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 99-1398 بوده است، که از بین آنها 404 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی، پرسشنامه های هیجان خواهی، هوش اخلاقی، تنظیم هیجان و سنجش میزان استفاده از رس انه ه ای ارتب اطی پاسخ دادند. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش الگوسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که هیجان خواهی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی با رفتارهای جنسی پرخطر رابطه دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که هوش اخلاقی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان با رفتارهای جنسی پرخطر رابطه دارد. این پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی می توانند بخشی از رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رفتارهای جنسی پرخطر را تبیین کنند.








