مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۰٬۸۰۱ تا ۱۰۰٬۸۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نتایج به دست آمده از آنالیز عنصری 36 نمونه از قطعات شیشه ای مکشوفه از مجموعه میراث جهانی تخت سلیمان و محوطه های تاریخی اردبیل در شمال غرب ایران که قدمت آن ها از دوره ساسانی تا دوره اسلامی است، ارائه شده است. نمونه های شیشه ای آنالیز شده در این پژوهش شامل نمونه های مطالعاتی از اشیاء تزیینی، قطعات ظروف و اشیاء نامشخص از شیشه است که در رنگ های سبز روشن و تیره، سبز زمردی، سفید، ارغوانی، آبی فیروزه ای، قهوه ای و مشکی ساخته شده اند. آنالیز عنصری این نمونه ها با استفاده از روش میکروپیکسی در آزمایشگاه واندوگراف پژوهشگاه علوم و فنون هسته ای در ایران انجام شده است. با استفاده از میکروپیکسی، عناصر اصلی و کم مقدار تشکیل دهنده این شیشه ها اندازه گیری شده و با استفاده از نتایج به دست آمده به سئوالات مهمی در زمینه فن شناسی و تکنیک ساخت، تعیین مواد اولیه مورد استفاده در ساخت و تعیین نوع شیشه ها و تجارت و نقل و انتقالات مواد اولیه پاسخ داده شده است. همچنین برای بررسی تفاوت های موجود در ترکیبات عنصری شیشه های به دست آمده از این محوطه ها با شیشه های به دست آمده از مناطق دیگر در ایران و جهان، اشیاء آنالیز شده در این پژوهش با نمونه های متعددی از محوطه هایی بسیار مهم از دیگر نقاط ایران و کشورهای حوزه شرق مدیترانه مانند سوریه، مصر، فلسطین، لبنان و کشورهای همسایه مانند عراق مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد شیشه های آنالیز شده از این محوطه ها بر اساس ترکیبات عنصری و نوع ماده گدازآور استفاده شده در فرایند ساخت، به شش گروه مختلف و متفاوت تقسیم می شوند. بر اساس این تقسیم بندی مشخص شد که تعداد قابل توجهی از شیشه های آنالیز شده از این محوطه ها از نوع شیشه های سیلیکا- سودا-آهک محسوب می شوند که در آن ها از خاکستر گیاهان به عنوان ماده گدازآور استفاده شده است و به احتمال بسیار زیاد جزء تولیدات بومی و داخلی هستند. همچنین نتایج آنالیز، در نمونه های این محوطه ها، وجود برخی از اشیاء شیشه ای که منشأ و محل تولید آن ها کاملاً غیر بومی هستند و می توانند بر اساس تبادلات تجاری به این مناطق وارد شده باشند را کاملاً تأیید می کند. شیشه های گروه ناترون، گروه Pb-Ba و گروه Potash از جمله نمونه های غیر بومی محسوب می شوند.
خلاقیت، نوآوری و توسعه کارآفرینی با آموزش کارکنان در رویکردی نوین
منبع:
شاخص کارآفرینی سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۹
52-74
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی، پر تغییر و شتابان حاضر، افراد باید برای مقابله با چالش های جدید قادر به انطباق خود با این شرایط باشند که این امر، کارکنان سازمانی را ملزم می کند تا علاوه بر کسب دانش و مهارت های جدید، خلاق و نوآور بوده و بتوانند همگام با این تغییرات گام بردارند. آموزش یکی از استراتژی هایی است که می توان با کمک آن خلاقیت و نوآوری که از اصلی ترین ارکان کارآفرینی هستند را در کارکنان پرورش داد و بدین طریق سازمان ها را کارا و پویا نگه داشت؛ اما امروزه در نتیجه افزایش درجه پیچیدگی ها و توسعه روزافزون تخصصی ها، آموزش های سنتی برای رفع نیازهای آموزشی کارکنان و اداره امور سازمان کافی نیست به طوری که آموزش الکترونیکی با داشتن ویژگی هایی همچون افزایش کیفیت یادگیری، سهولت دسترسی به حجم بالایی از اطلاعات و کاهش هزینه های آموزشی در حال جایگزینی شیوه های آموزشی سنتی است و از طرف دیگر تحقیقات نشان داده است که آموزش های الکترونیکی صرف، نیز دارای محدودیت هایی از قبیل نبود تعاملات انسانی و عاطفی، تأخیر در ارائه بازخورد و کاهش انگیزش در فراگیران برای مطالعه مواد آنلاین است و نمی توانند به طور کامل جایگزین آموزش سنتی یا چهره به چهره شوند؛ بنابراین با وجود مزایا و معایب هر دو روش آموزشی، متخصصان امور آموزشی سعی می کنند تا روش های مختلف را با هم ترکیب کنند و معتقدند که یادگیری ترکیبی، یک رویکرد امیدبخشی برای حل این مشکلات است یادگیری ترکیبی به عنوان یک ساز و کار جدید بر استفاده متنوع و گسترده از روش های یادگیری تأکید دارد. این رویکرد به عنوان یک روش یادگیری شامل یادگیری چهره به چهره و ترکیبی از وسایل ارتباطی مختلف است. لذا مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی مفهوم شناسی یادگیری ترکیبی، استراتژی ها و مدل های آن، اثربخشی این روش را در توسعه کارآفرینی از جنبه های مختلف در سازمان ها مورد بررسی قرار دهد.
هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان (با تأکید بر نظریه میرفندرسکی در رساله صناعیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
188 - 200
حوزههای تخصصی:
در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) هنر و صنایع وارد مرحله ای جدید از شکوفایی شد. با این حال هنرهای مختلف در این دوره تاریخی، فراز و فرودهای زیادی را تجربه کردند. این تحول از نگاه فلاسفه این زمان دور نماد و هر یک به بررسی این تغییرات و علل بنیادی آن پرداخته اند؛ لذا بررسی دیدگاه آنها درباره هنر و صنایع این دوره قابل تأمل است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که از نظر فلاسفه مشائی بقای اثر هنری با اندیشه پسِ پُشتِ آن و جاودانگی نام هنرمند با دانایی، خیالپردازی و توانایی در صورت پردازی معنا ممکن است. در این دوره تاریخی هنر به عنوان فضیلت، وجه مشترک همه افراد جامعه بدون توجه به طبقه آنهاست. در ایران اصل وظیفه شهریاران، حفاظت از ملک، دین، بسامانی سرزمین و نیل آن به سوی سعادت، تعالی و گسترش عدالت است. تعالی و تدانی امور سرزمین از جمله درستی انجام امور توسط پیشه وران تحت تاثیر عملکرد و تفکر شهریار صاحب فره یا شهریار است. میرفندرسکی در رساله صناعیه مدعی صناعت رو به زوال و کم فروغ شدن اشتداد آن است؛ به این معنا که شهریاران صفوی دچار خطا و اشتباه شده، فره خود را از دست داده و ظلم شان فراگیر شده است. یکی از مهم ترین عوامل نیل جامعه به سعادت؛ تفکر، خلاقیت، پشت کار و دوری از تن آسایی در کار بر مبنای نیاز زیر نظر حاکم حکیم است. اهداف پژوهش بررسی هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان؛ بررسی و مقایسه هنر دوران صفوری با نظریه میرفندرسکی. سؤالات پژوهش هنر و صناعت صفوی از منظر مشائیان چگونه است؟ هنر دوران صفوری براساس نظریه میرفندرسکی چگونه است؟
مکانیسم های تولید فضا در فرآیند انباشت سرمایه در آراء هانری لوفور، دیویدهاروی و ادوارد سوجا
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
4 - 22
حوزههای تخصصی:
فضا به یکی از مؤلفه های اساسی در تحلیل های شهری تبدیل شده است. درواقع شهرها مهم ترین بستر تولید فضا بوده و هدف فضاهایی که با سرمایه شکل گیرد، تضمین شرایط لازم برای تولید و بازتولید روابط سرمایه داری است. براین اساس مقاله حاضر به شیوه توصیفی - تفسیری و با روش بازبینی سیستماتیک منابع و اسناد، فرایندهای تولید فضا و سپس فرآورده های آن را با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و در نهایت دیالکتیک اجتماعی - فضایی ادوارد سوجا و اشتراکات نظری آنان به عنوان هدف اصلی پژوهش، موردبررسی قرار می دهد. آنچه از این پژوهش می توان نتیجه گرفت نیز این است که روابط تولیدی در شهر میان قدرت حاکم و طبقه فرودست با تولید فضای جدید بازتولید می شود و قدرت با شیوه جدید تولید می کوشد تا نظم فضایی جدیدی را همراه با ابزار تولید خود در شهر و فضاهای آن ایجاد کند. در این بین علاوه بر یک محیط تولیدی، محیط مصرفی نیز شکل می گیرد که مستقیماً بر زندگی روزمره شهروندان تأثیرگذار است. این امر به شیوه های متفاوتی در آراء هر سه اندیشمند بیان شده است همچنین تحلیل دیدگاه ها نشان دهنده این است که هاروی در بیان سه مدار گردش سرمایه با تکیه بیشتر بر رفتار سرمایه دارانه و سوجا در بیان دیالکتیک اجتماعی- فضایی و تأکید بر درک شیوه های جدید و متفاوت تفکر فضایی هر دو به نحوی وام دار اندیشه های لوفور بوده و به بسط دیالکتیک فضایی وی پرداخته اند.
مطالعه گونه شناسی، چالش های حاشیه نشینی و بازی های حاشیه نشینان با سیاست های شهری (مورد مطالعه: شهر ساوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ظهور و گسترش سکونتگاه های غیررسمی در ساوه طی دهه های اخیر به یکی از مسائل مهم مدیریتی این شهری بدل شده است. این پدیده از تأسیس شهر صنعتی کاوه بسیار متأثر بوده است؛ زیرا تأسیس شهر صنعتی در رشد سریع و جذب مهاجران از بیشتر نقاط ایران به ویژه روستاهای پیرامون شهر ساوه و استان های هم جوار، یعنی همدان و کرمانشاه تأثیر داشته است. شهر به دلیل شرایط تاریخی، صنعتی، مواصلاتی و نزدیکی به قطب های شهری و صنعتی اراک، اصفهان و به ویژه پایتخت، جاذب جمعیت بسیاری بوده است. در این مطالعه، پژوهشگران از روش ها و تکنیک های متنوعی از مشاهدات میدانی، مشارکت در مراسم اجتماعات محلی، مصاحبه با اطلاع رسانان کلیدی، مذاکره با مدیران محلی مطالعه و فراتحلیل مطالعات مشاوران، برگزاری جلسات بحث گروهی و درنهایت پیمایش از ساکنان محله های هدف استفاده کرده اند. پژوهشگران ضمن مطالعه روند پیدایش و گسترش حاشیه نشینی، اشکال متنوع محله های حاشیه در شهر ساوه را معرفی و در قالب پنج مدل، پیدایش و گسترش طبقه بندی و شناسایی کردند. همچنین انواع روش های مواجهه حاشیه نشینان و بازی با سیاست های رسمی مدیریت شهری را شناسایی و معرفی کردند. شهر ساوه در طول نیم قرن اخیر، شاهد رشد شتابانی بوده که بخش مهمی از این رشد به دلیل پدیده مهاجرت و شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در چهار گوشه شهر بوده است. 25 محله از 50 محله شهر را حاشیه ها تشکیل می دهند که در یکی از چهار مرحله ورود مهاجران، شکل گیری انسجام اجتماعی (با ابزارهایی مانند ساخت اماکن مذهبی چون حسینیه)، دریافت خدمات و زیرساخت های شهری و درنهایت به رسمیت شناخته شدن و رسمی شدن کامل یا نسبی از سوی سازمان ها و نهادهای شهری قرار می گیرند. به نظر می رسد این مراحل به طور زنجیره ای به یکدیگر متصل هستند و بنا بر «نظریه بازی» حاشیه نشینان به روش های متنوعی با سیاست های رسمی مدیریت شهری بازی می کند و کنش و واکنش های بازیگران به یکدیگر موجب پیش روی در هر مرحله و ورود به مرحله بعدی می شود و تا پایان قصه ادغام در محدوده طرح جامع و تفصیلی شهر این بازی و پیش روی ادامه پیدا می کند.
معنی شناسی روایت، منطق موجهات و جهان های ممکن داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه جهان های ممکن، الگویی برای معنی شناسی روایت ارائه می کند. این مقاله بر کاربرد نظریه جهان های ممکن در معنی شناسی روایت با رویکردی بینارشته ای تمرکز دارد. فهم روایت بر اساس دیدگاه جهان های ممکن هدف و نتیجه عمده ای است که این جستار درپی تبیین آن است. در این نظرگاه پی رنگ تنها عبارت از جهان واقعیِ متنی نیست که رویدادهایی در آن رخ می دهد، بلکه شامل جهان های ممکنی است که بدون لحاظ کردن آن ها معنی شناسی روایت ناقص خواهد ماند. چنین دیدگاهی برگرفته از دلالت شناسی منطق موجهات است. بنابراین، برای تبیین این دیدگاه باید به منطق موجهات توجه داشت. نظریه های معنایی معاصر سه شاخه عمده دارد: معنی شناسی فلسفی، منطقی و زبانی. معنی شناسی زبانی از معنی شناسی صوری یا منطقی به مثابه یک منطق معنایی برای چگونگی مطالعه معنی استفاده می کند. در این جستار نشان داده می شود که معنی شناسی صوری در قلمروی معنی شناسی روایت نیز کاربرد دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، با لحاظ کردن دنیاهای درونی شخصیت ها، دنیاهای اذهان داستانی و جهان های ممکن گوناگون در خوانش متن، فهم کامل تر و عمیق تری از معنای روایت حاصل خواهد شد، زیرا داستان به مثابه یک نظام وجهی کامل درک می شود و بازنمودهای ذهنی شخصیت ها به منزله «جهان های ممکنِ یک نظام وجهی» درک می شوند. از مهم ترین دستاوردهایی که در پرتو نظر افکندن به معنای متن روایی بر اساس این الگو حاصل می شود، بازتعریفِ مفهومِ پی رنگ و نیز مفهوم تعارض داستانی است. برای توضیح عملی مباحث، دوگانه جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور انتخاب شده است.
بازتاب ادب تعلیمی در شعر غنی کشمیری و شاپور تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
103 - 120
ادبیّات تعلیمی هماهنگ ترین نوع ادبی بااخلاق است وبه عنوان یکی ازگسترده ترین گونه های ادب فارسی،عرصه مضمون پردازی بزرگترین شُعرا ونویسندگان اخلاق گرادر هرعصر وزمانی است. شاعران سبک هندی نیز درترویج فضایل و نهی از رذایل اخلاقی مؤثر بوده اند. علاوه بر آن بازشناسی شاعران زبان وادب فارسی در شبه قاره و نیز بازکاوی شعر و اندیشه آنان از اهمیت خاص برخوردار است. از این روی این پژوهش با شیوه توصیفی– تحلیلی بر آن است تا مضامین ادب تعلیمی را درشعر شاپور تهرانی و غنی کشمیری مورد بررسی و مقایسه قرار دهد.نتایج پژوهش حاکی ازآن است که هردو شاعر از طریق اشعار خود توانسته اند اهمّ مفاهیم تعلیمی مورد نظر خود را به مخاطبان انتقال دهند؛اما شاپور تهرانی درصد فراوانی بیش تری را در سه زمینه مضامین اخلاقی، عرفانی و فلسفی به خود اختصاص داده است و ظریف ترین نکات اخلاقی را مطرح می کند که امروزه می توان آنها رابه عنوان معیارهای اساسی توسعه اخلاقی در جوامع بشری برشمرد. همچنین هر دو شعر را وسیله ای قرار داده اند، تا انسان ها را به سوی سعادت و بیداری وجدان فرا بخوانند. سوال اصلی تحقیق آن است که غنی کشمیری و شاپور تهرانی تا چه اندازه در آثار خود به بیان آموزه های اخلاقی و تربیتی پرداخته اند؟
اثرات استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق بر انسجام ملی مناطق کردنشین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
157 - 179
حوزههای تخصصی:
ستقلال خواهی اقلیم کردستان عراق و تاثیر عوامل خارجی بر مباحث قومی ایران به دلیل مجاورت و پیوندهای قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی اقلیم کردستان عراق با مناطق کُردنشین ایران در تشدید مطالبات قومی و تبدیل استقلال خواهی این اقلیم به عنوان کانون و محور هم گرایی مناطق کُردنشین ایران با کُردهای اقلیم کردستان عراق نقش اساسی داشته و موجب بحران قومی و تضعیف انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران شده است. هدف این تحقیق تبیین و بررسی اثرات استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق بر انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران می باشد و با بهره گیری از ابزار فیش برداری و روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق چه تاثیری بر انسجام ملی مناطق کُردنشین ایران داشته است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق از طریق تهدیدهای فرهنگی، تهدیدهای سیاسی (مطالبات قومی و تجزیه طلبانه، قومیت و هویت، ناسیونالیسم قومی، فدرالیسم عراقی) و تهدیدهای اقتصادی موجب تضعیف انسجام ملی مناطق گُردنشین ایران شده است.
تحلیل وجودشناختی الهیات تمثیلی توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
411 - 441
حوزههای تخصصی:
تحلیل صفات مشترک میان حق و خلق همواره نظریات گوناگونی را از جانب الهی دانان و سایرمتفکرین در حوزه الهیات برانگیخته است. از جمله مهمترین این نظریات الهیات تمثیلی قدیس توماس آکویناس است که از زمان طرح آن همیشه مورد توجه موافقان و مخالفان بوده است. آکویناس که با طرح حمل تمثیلی، راهی میانه اشتراک لفظی و اشتراک معنوی برای این دسته از صفات الهی ارائه داد، سخن گفتن درباره خدا را از رهگذر صفات مخلوقات جایز شمرد و الفاظ این صفات را معنادار دانست. اما با توجه به سخنان او در دو کتاب اصلی اش یعنی «جامع الهیات» و «جامع در رد گمراهان» می توان جنبه های معرفت شناختی و وجودشناختی صفات الهی را که او در طرح نظریه الهیات تمثیلی مدنظر داشته است ملاحظه نمود. در این مقاله با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی وجودشناختی الهیات تمثیلی آکویناس پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که نباید الهیات تمثیلی آکویناس را تنها نظریه ای برای حل مشکل زبان دین در حوزه اسماء و صفات الهی دانست.
ورود مفهوم حقوق ملت به ایران و نقش نوگرایان و شرع گرایان عصر مشروطه در بومی سازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۰
125-146
حوزههای تخصصی:
در رابطه با ورود مفهوم حقوق ملت در انقلاب مشروطیت و سیر تکوین آن یکی از مسائل اصلی که قابل ارزیابی است؛ کوشش های اندیشمندان و فقها در حوزه نوگرایی و شرع گرایی برای تکوین این اصل مدرن می باشد. از این رو، سؤالی که مطرح است، اینکه نخستین سنگ بنای اصول مرتبط با حقوق ملت در ایران چگونه از سوی نوگرایان و شرع گرایان نهاده شد؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع و اسناد کتابخانه ای بدنبال پاسخ بدین مسأله بوده است. یافته های این تحقیق حاکی از آن است، که در بدو ورود مفهوم حقوق ملت به حقوق اساسی مشروطه نسبت میان مفاهیم مدرن و شریعت اسلامی، جدال هایی میان نوگرایان و شرع گرایان وجود داشته است. چنانچه در این دوران در رابطه با بهره گیری و یا عدم بهره گیری مفهوم حقوق ملت، از مبانی شریعت اسلامی مباحث قابل توجهی از سوی نوگرایان و شرع گرایان مطرح گردید. هرچند این مفهوم با آثار نوگرایان و به واسطه آشنایی آنها با مفاهیم غربی وارد نظام حقوق اساسی ایران شد؛ ولی باید اذعان داشت، که سیر تکوین و نهادینه شدن آن تا حد چشمگیری نشأت گرفته از جدال هایی است، که میان هر یک از آنها و همچنین شرع گرایان بر سر بومی سازی آن رخ داده است.
تحلیل مواجهه مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی در عصر حاکمیّت حضرت امام عصر علیه السّلام در قرآن و سنّت
در حکومت حضرت مهدی (عج) پیروان ادیان الهی، مانند مسیحیّت، یهودیّت و زرتشتی چه وضعیّتی خواهند داشت. آیا از میان خواهند رفت، یا می توانند در صورت عدم توطئه و جنگ و کارزار نظامی، در کنار مسلمانان زندگی مسالمت آمیز داشته باشند؟ ممکن است برخی از پیروان دیگر ادیان، اسلام نیاورند و بر باورهای دینی خویش پای فشارند؛ کسانی که هیچ ضدّیتی با دین اسلام نشان ندهند، بلکه خواهان زندگی مسالمت آمیز با مسلمانان باشند. اسلام اهل کتاب را به عنوان یک اقلیّت سالم می پذیرد و تا زمانی که به تحریکات دست نزنند، حمایت کرده است. در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همه وسایل پیش رفته ارتباط جمعی، در اختیار او و پیروان خواهد بود و چون اسلام راستین، جاذبه ای فوق العاده دارد، به خوبی می توان پیش بینی کرد که اسلام با تبلیغ منطقی و پی گیر، مورد پذیرش مردمان جهان خواهد بود و آرمان وحدت ادیان، عملی می گردد. سنّت و روش حکومت منجی عالم، حضرت مهدی (عج)، همانند سیره و روش پیامبر اکرم (ص) خواهد بود. در واقع او احیاگر دین محمّدی(ص) است و سنّت پیامبر اکرم (ص) برگرفته از آموزه های آسمانی قرآن کریم است که در باره همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی دستورهای صریحی می دهد. ادیان دیگر هم تا قیامت طرفدار دارند. دلیلی نداریم که در عصر ظهور، حضرت مهدی (عج)، همگان را به پذیرش اسلام مجبور کنند. چه بسا افرادی بر اثر اشتباه یا تعصب بر عقیده پیشین باقی بمانند؛ هرچند اکثریت به نظام توحیدی اسلام گرایش خواهند کرد و این امر طبیعی است .
تحلیل جامعه شناختی مسائل فرهنگی (مورد مطالعه: استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف : این پژوهش با هدف تحلیل جامعه شناختی مسائل فرهنگی استان ایلام انجام شد تا در پرتو آن، مسائل فرهنگی را شناسایی و رتبه بندی کند. روش: رویکرد این پژوهش، از نوع مطالعات کیفی است و بر همین مبنا، شیوه برساخت مسئله از طریق حضور کنشگران متعدد با دیدگاههای تخصصی متنوع در زمینه امور فرهنگی در دستور کار قرار گرفت. از نظر شیوه اجرا، در پژوهش حاضر از روش دلفی استفاده شده است و گردآوری و تحلیل پاسخهای شرکت کنندگان در دلفی در چهار راند انجام شده و برای ارزیابی کیفیت تحقیق از تکنیک اعتبار پاسخگو برای اعتمادپذیری و برای پایایی نیز از تکنیک انتقال پذیری و اجماع خبرگان استفاده شده است. یافته ها: از مهم ترین یافته های تحقیق، پایین بودن میزان مطالعه، کم توجهی به شایسته سالاری، تجمّل گرایی، مصرف نمایشی، کاهش نشاط اجتماعی، نحیفی فرهنگ کار، سواد مدیریتی پایین مدیران، نومیدی، بالا بودن تعصبات قومی و زبانی و کم توجهی به نخبگان استان به عنوان مسائل فرهنگی قابل ذکرند. نتیجه گیری : اکثر مسائل فرهنگی استان با وضعیت جاری جامعه در سطح کلان همسو هستند و تعداد کمی از آنها منشأ محلی دارند.
در جست وجوی مدلی برای ارتقای مفهوم «دلبندی به مکان » (نمونه موردی: دانشگاه هنر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: دلبندی به مکان از مهم ترین ابعاد رابطه انسان و مکان است و یک مکان دلبند مکانی است که از توانایی های ایجاد ارتباط و برقراری پیوند بین خود و انسان بهره مند باشد. دلبندی به مکان در رویکردها و تئوری های متعددی وارد شده و تعاریف بسیاری نیز ذکر شده است، ولی نبود تعریف دقیق و محض از کیفیت معنامندی مکان در رشته های طراحی موجب سردرگمی و بلاتکلیفی طراحان در شناخت و استفاده از عوامل ایجاد این سطح معنایی شده است. در این پژوهش، با مرور ادبیات مربوطه، ضمن تعریف این کیفیت معنامند مکانی، رابطه هم بستگى مشخصه هاى مکان و معناى دلبندی به مکان را، که در مطالعات پیشین تبیین شده است، تفسیر و با تکیه بر یافته هاى این تحقیقات، به مطالعه در این حوزه برای یافتن وجوه و عوامل مداخله گر و همچنین ابزار اندازه گیری آن و درنهایت مدلی براى ارتقاى این کیفیت درمکان پرداخته شده است.هدف پژوهش: این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال که «مؤلفه های سازنده دلبندی به مکان در دانشگاه هنر کدام اند؟»، بر آن است که با تکیه بر یافته های تحقیقات پیشین، مدلی برای تبیین و ارتقای کیفیت دلبندی به مکان و شناسایی خلأ موجود در آنها ارائه کند و نیز راهکارهایی برای رهایی طراحان از سردرگمی و بلاتکلیفی در شناخت مفهوم دلبندی به مکان بیابد.روش پژوهش: این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی از روش نظریه داده مبنا استفاده کرده است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر مدلی ارائه می کند که در آن سه محرک پس زمینه، زمینه و پیش زمینه مؤلفه های دلبندی به مکان در فضاهای آموزشی محسوب می شوند. در تمام پاسخ های دریافت شده از مشارکت کنندگان، چه در سؤالات مربوط به تجربه شخصی فرد از مکان دانشگاه هنر و چه در سؤالات کلی مربوط به تجربه شخصی فرد از زندگی، علی رغم تفاوت های موجود، همگی به هر سه محرک اشاره کرده اند که در آن محرک های «پس زمینه» به عنوان پیوند درون ذهنی و «زمینه» به عنوان واقعیت یا همان لحظه حضور انسان در مکان حضور دارند و از هم پوشانی آن دو، به همراه آرزوها و درخواست های شخصی در آن زمان محرک سوم یعنی «پیش زمینه» پدید می آید و در مجموع اکوسیستمی را ایجاد میک ند که کلیه اجزا در آن نقش داشته و عامل اصلی قضاوت انسان از مکان است. اگرچه امکان مطالعه جداگانه عوامل هر یک از محرک ها (چنانچه محققان سابق این گونه به مطالعه عوامل دلبندی به مکان پرداخته اند) امکان پذیر است، با این حال در انتها و پس از ادغام آنها با یکدیگر، امکان تجزیه آنها در قالب مجموعه های ساده و تمییزشان به عناصر منفرد، وجود نداشته و هم پیوندی نهانی را در بر دارد که مبنای مفهوم دلبندی به مکان است.
نقد اسطوره شناختی مرگ در کتاب مرگ بالای درخت سیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره شناختی مرگ در کتاب مرگ بالای درخت سیب ریحانه عسکری * علی بوذری** چکیده در طول تاریخِ اندیشه ی اسطوره ای بشر، شاهد اساطیر جهان شمول بسیاری هستیم. اساطیری مانند مرگ، آفرینش و نخستین انسان. فارغ از اینکه خواستگاه این اساطیر مشترک کجا است، این قبیل اسطوره ها کارکردهای مشابهی با یکدیگر دارند. برای مثال، مرگ در بسیاری از اساطیر، حاصل گناه یا دشمنی بوده است یا انسان ها با وجود آنکه تمایل بسیاری به جاودانگی داشته اند، به سبب گناه خویش، نفرین اهریمن یا دشمنی خدایان، می میرند. بنابراین مرگ در بیشتر مواقع برای انسان هراس آور بوده است. مرگ به عنوان یکی از مهم ترین اضطراب های بشری، شکل های گوناگونی به خود می گیرد. کاترین شارر در کتابش نمونه ای از این اضطراب ها که همانا ترس از نابودی است را به کمک متن و تصویر به نمایش درآورده است. در کتاب مرگ بالای درخت سیب با درنظرگرفتن اشتراکات میان اساطیر در چهره ی مرگ، سعی شده است نگاه متفاوتی به مرگ و زندگی ارائه شود. مرگ در این کتاب حاصل گناه و دشمنی نیست، بلکه بخشی از زندگی است. در واقع مرگ، خود زندگی است تاجایی که زندگی بدون مرگ و مرگ بدون زندگی، معنایی ندارد. مرگ در این کتاب دوشادوش زندگی ایستاده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در آن سعی کرده ایم تا چگونگی بازنمایی مرگ را در متن و تصویرِ کتاب مرگ بالای درخت سیب بررسی کرده و خاطرنشان کنیم که جلوه ی رعب آور مرگ، تنها یک نمود از هزاران جلوه ی دیگر آن است.
تمایز شیوه های اجرایی ترانه و تصنیف دینی از عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
175 - 200
حوزههای تخصصی:
در ترانه های دینی و عرفانی با توجه به ریشه باستانی و عامیانه ترانه ها، قدیمی ترین شعرهای فارسی یافته شده است. در این جستار به شیوه تحلیلی توصیفی به تمایز ترانه و تصنیف دینی و ترانه و تصنیف عرفانی در شیوه های اجرایی پرداخته ایم. مشخص کردن دقیق حوزه های ترانه ها و تصنیف های دینی و عرفانی یک از مسائل مهم مباحث سرایش و اجرای این ترانه ها است. موضوع پژوهش به صورت توصیف و تحلیل فرم، زبان و محتوا بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که درون مایه های دینی و عرفانی که در دو حوزه متفاوت هستند، بخش قابل توجهی از ترانه ها را شکل داده اند و از ابتدا نیز تفاوت این دو گونه در محتوا و شکل اجرایی مشخص بوده است و سازندگان آنها نیز از ابتدا شناختی نسبت به این دو حوزه اندیشه ای داشته اند. سازندگان و اجراکنندگان ترانه ها و تصنیف های دینی، درویش، چاووش خوان، تعزیه خوان، نوحه خوان و شرخون هستند. سازندگان و اجراکنندگان ترانه ها و تصنیف های عرفانی، عاشیق، سوزخوان، بیت خوان و تصنیف خوان نامیده می شوند. زبان این ترانه ها و تصنیف ها صمیمی است و موسیقی بیشتر بر پایه کلام آنها ساخته شده است.
سیمای ایرانِ عهدِ قاجاریه در «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» و «ستارگان فریب خورده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
39 - 65
حوزههای تخصصی:
مایه اصلی رمانِ پیکارسکِ «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» به احتمال قریب به یقین نوشته یک ایرانی است نه جیمز موریه. تاریخ نگارش آن به قبل از سال 1195ش. برمیگردد. بعد از آن، دومین اثر داستانی منعکس کننده اوضاع اجتماعی ایران «ستارگان فریبخورده» (تاریخ نشر 1253ش.) نوشته میرزافتحعلی آخوندزاده است . در این مقاله تفاوتها و تشابهات این دو نویسنده را از نظر آبشخورهای فکری و جهانبینی و نحوه نگاه به ایران و همچنین تفاوتها و تشابهات این دو اثر را از نظر چگونگی انعکاس اوضاع اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی ایرانیان بررسی کردهایم. روش بررسی دقت در جزئیات داستانها و تحلیل آن ها و استنباط مفاهیم مرتبط با آن هاست. نتیجه این بررسی این است که نویسنده «سرگذشت حاجی بابا» از جزئیات زندگی و فرهنگ و ادب ایرانیان شناخت نسبتا جامعی داشته است . او نه تنها از دستگاه حاکم بلکه از تعدادی از قشرهای مردمی دل خوشی نداشته و ناگزیر ترک وطن کرده و با استفاده از طنز و مبالغه تعدادی از عیوب و نقایص اجتماعی ایرانیان را برجسته کرده است . آخوندزاده با مقایسه ایران با ممالک صنعتی کمبودهای علمی و اجتماعی و رفاهی ایران را یادآوری کرده اما به با فاصله زیاد، بسیار کمتر از نویسنده «سرگذشت حاجی بابا» از جزئیات زندگی ایرانیان اطلاع داشته است . این نوشته برای مطالعات داستاننویسی و جامعهشناسی ادبیات فارسی می تواند مفید باشد.
بررسی شگردها و تحلیل آموزه های تعلیمی در هدایت نامه عبدالرحیم شیروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
99 - 122
حوزههای تخصصی:
اشعار تعلیمی بخش رایج و گسترده ادب فارسی است که به شأن اثر و اندیشه دارنده آن در جنبه های تعلیمی به صورت نظری و عملی، از دیدگاه ادبی، اهمیت داده است. هدایت نامه میرزا عبدالرحیم شیروانی متخلّص به حزین، از سخن سرایان قرن دوازدهم هجری قمری سرشار از آموزه های تعلیمی دوره قاجار است. این منظومه خطّی که در شمار آثار ارزشمند اخلاقی حکمی است، تاکنون شناخته نشده است. هدایت نامه برای هدایت طالبان معرفت، اثری تعلیمی است که مضامین و معانی تعلیمی آن برپایه معارف دینی و فرهنگ اجتماعی و آموزه های اخلاقی قرار گرفته است و شاعر به اقتضای گفتمان رایج آموزشی به ایفای مسئولیت فکری و هنری پرداخته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن اند تا ضمن معرفی اجمالی منظومه هدایت نامه، جایگاه و تأثیر آموزه های دینی و اخلاقیِ به کاررفته در این اثر را بررسی کنند. نتایج به دست آمده در این پژوهش بیانگر این است که شاعر فردی پرمایه بوده و به اقتضای موقعیّت، در حکایات خود معیارهای تعلیمی را بیان کرده است. در این اثر آموزه های اخلاقیِ مثبتِ نیکی به والدین، دعا، شکرگزاری، تقوا، امید، وفای به عهد و... فراوانی بسیاری دارد.
تبیین و تحلیل اجمالی وضعیت فرهنگی و اجتماعی زنان در عصر امان الله شاه و محمدظاهر شاه
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
53-75
حوزههای تخصصی:
زنان و حقوق شان در افغانستان یکی از موضوعات بسیار حساس و در خور توجه و دقتی بوده که از زمان شکل گیری این کشور، فراز و نشیب هایی را طی کرده است. تحقیق حاضر به بررسی وضعیت فرهنگی و اجتماعی زنان در زمان حکومت امان الله شاه و محمد ظاهرشاه می پردازد. امان الله نیز مانند مصطفی کمال اتاترک در سال ۱۲۹۸ خورشیدی به اصلاحاتی مانند ممنوع کردن ازدواج دختران نابالغ (زیر ۱۸ سال)، چند همسری و حق تحصیل و ..، اقدام کرد، و به خصوص تلاش نمود جایگاه و تعریف زن را در جامعه تغییر دهد. محمدظاهر شاه در سال ۱۳۱۱ خورشیدی، هنگامی به قدرت رسید که رضاشاه در ایران و اتاترک در ترکیه در حال انجام اصلاحات بودند. از لحاظ اجتماعی، در این دوره، زنان فرصت هایی بیشتر برای مشارکت اجتماعی به دست آوردند؛ مثلا به عنوان مهماندار و مسئول اطلاعات در خطوط هوایی آریانا، گویندگی رادیو کابل و اشتغال در کارخانه چینی سازی کابل. نوشتار حاضر با بررسی منابع کتابخانه ای و روزنامه ها، پیرامون این موضوع و با روش اسنادی و توصیفی به بررسی وضعیت فرهنگی و اجتماعی زنان در افغانستان می پردازد.
مقایسه دو چاپ از کتاب «مصباح الشّریعه» با روش مقابله
حوزههای تخصصی:
روزگاری که نشر علم، متوقّف بر استنساخ بود، نسخه برداری از کتاب ها، دغدغه ای همیشگی برای عالمان و علم آموزان شمرده می شد. معمولا دو رونویسی از یک کتاب، با هم برابر نبود؛ چراکه دقّت کاتبان و توانایی آنان متفاوت بود و عوامل دیگری نیز در این تفاوت، نقش داشت. تفاوت متن رونوشت با نسخه اصلی، باعث خوانش اشتباه و در نتیجه، فهم نارَس یا غلط خواهد شد. «مقابله» راهی برای محفوظ ماندن متن از اشتباهات و یکسان سازی نسخه با متن است. این مهارت، برای مقایسه دو چاپ از یک کتاب نیز کاربرد دارد و میزان دقّت چاپ و نسخه های خطّی آن را نشان می دهد. هدف از مقابله های حدیثی، تدقیق متن حدیث بر پایه نسخه مطبوع یا خطّی است. کتاب مصباح الشّریعه منسوب به امام صادق× است. این نسبت (فارغ از درستی و نادرستی) به همراه محتوای اخلاقی و جذّاب، باعث اقبال عمومی به این اثر شده و ناشران مختلف را به نشر آن ترغیب کرده است. نوشتار حاضر از طریق مقابله دو چاپ مشهور «اعلمی» و «مصطفوی» نشان می دهد که چه آسیب هایی در طول روند آماده سازی و چاپ، متوجّه یک کتاب شده و کدام نشر، اعتبار بیشتری دارد.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲
83 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا بیماری مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس و مطب های پزشکان متخصص مغز و اعصاب منطقه 4 شهر تهران در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه-های تعارضات زناشویی ثنایی و عملکرد جنسی آریزونا بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0>p) تعارضات زناشویی و عملکرد جنسی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.