مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۸۱ تا ۵٬۸۰۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
109 - 132
حوزههای تخصصی:
کوشش عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط رسمی سیاسی و دیپلماتیک به رغم همه امیدواری ها با بن بست مواجه شد. این دو که برای یک دهه از دیپلماسی پنهان برای رقم زدن این تحول بهره جسته بودند، نتوانستند از ظرفیت های موجود در دیپلماسی پنهان برای حصول به موفقیت و برقراری روابط رسمی استفاده کنند. چرایی این عدم موفقیت، سوال اصلی مقاله حاضر است. فرضیه اصلی مقاله این است که این مسئله گرچه تا حدی ریشه در وقوع عمیات طوفان الاقصی در اکتبر 2023 دارد، اما به میزان بیشتری علل این عدم موفقیت، مربوط به روند خاص دیپلماسی پنهان میان این دو است. دیپلماسی پنهان میان عربستان و رژیم صهیونیستی، نه تنها نتوانست کارکرد منتهی به نتیجه برای دو طرف به بار آورد، بلکه به سبب نبود یک نقشه راه مشخص، تک بُعدی بودن، سبک خاص دیپلماسی رژیم صهیونیستی که مبتنی بر ضددیپلماسی است، دیپلماسی فریب کارانه سعودی و در نهایت سردرگمی ایالات متحده در سیاست خارجی خود، از ابتدا محکوم به شکست بود. هدف مقاله حاضر تبیین چرایی به نتیجه نرسیدن ابزار دیپلماسی پنهان در تحقق هدف برقراری روابط رسمی میان رژیم صهیونیستی و اسرائیل با کاربست روش تحلیل تاریخی بر مبنای کیفیت گذشته دیپلماسی پنهان این دو است.
ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه-ای احساس تنهایی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه ای احساس تنهایی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه ی زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، یانگ، 1988)، ویژگی های تاریک شخصیت جوناسون و وبستر (SD3، جوناسون و وبستر، 2010) و احساس تنهایی راسل (UCLA-LS، راسل و همکاران، 1980) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-26 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است و صفات تاریک شخصیتی هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیرمستقیم و از طریق میانجی گری احساس تنهایی بر اعتیاد به اینترنت زوجین اثرگذار هستند. بنابراین و با توجه به نتایج پژوهش می توان از صفات شخصیتی خصوصاً صفات تاریک و احساس تنهایی به عنوان عوامل تأثیرگذار مهم در اعتیاد به اینترنت زوجین نام برد که با بررسی بیشتر آن ها می توان از بروز پیامدهای آسیب زای خانوادگی پیشگیری نمود.
اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی- لجبازی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش فرزند پروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. بدین منظور 34 نفر از مادران دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلابه اختلال لجبازی نافرمانی بعد از نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. آموزش فرزند پروری مبتنی ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.01) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد که روش مذکور اثر مثبتی بر سلامت روان مادران دارای کودک مبتلابه اختلال نافرمانی- لجبازی دارد.
مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی (مطالعه موردی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
469 - 483
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرگ و مرگ اندیشی در شعر معاصر ایران (با رویکرد فلسفه و روانشناختی وجودی) آن در بستر سروده های سه تن از سخنوران برجسته معاصر ایران، یعنی: نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث، زمینه تحقیق را شکل می دهد.
هدف: هدف اصلی از این تحقیق، نمایاندن دیدگاه سه تن از برجسته ترین شاعران سده اخیر ایران درباره موضوع مرگ (و به تبع آن زندگی) براساس دیدگاه یاد شده (اصالت وجود) است.
روش: این تحقیق براساس روش تحلیلی-توصیفی (و بر اساس منابع کتابخانه ای) انجام پذیرفته است.
یافته ها: آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد عبارت از آن است که: سروده های هر سه شاعر جامعه پژوهشی این تحقیق، با رویکرد وجودی و اندیشمندانی چون: ژان پل سارتر، اروین د. یالوم، مارتین هایدگر، بینز وانگر، ویکتور فرانکل و... قابل مطالعه بوده و هر یک از این سه تن بخش هایی از مؤلفه های فلسفه و روانشناسی وجودگرا را فراخوانی می کنند. نیما، اخوان ثالث و شاملو با تأثیر از فضای اجتماعی - سیاسی عصر حاضر به اگزیستانسیالیسم یا همان دیدگاه وجودی در غلطیده اند با این تفاوت که نیما و شاملو گاهی مؤلفه های مثبت و گاه منفی وجودگرایان را در سخنان خود ظهور و بروز داده اما در نهایت در رویارؤیی با مرگ «اصیل» عمل کرده و با اعتقاد به «مرگ آرمانی» از وحشت و دهشت آن رسته اند. اخوان اما با این که او هم زندگی آرمانی را ستوده لیکن به مرگ - در هیچ یک از اشکال آن - روی خوش نشان نداده و معرفت را در شناخت این مسأله ناتوان دیده است.
نتیجه گیری: در بررسی سروده های نیما، شاملو و اخوان ثالث از دلبستگی به زندگی نشانه هایی پررنگ دیده می شود؛ با این حال در خصوص مرگ سخنان این هر سه ادیب معاصر در همه جا یکسان نیست به این معنا که گاهی تحت تأثیر بخشی از دیدگاه وجودی مثل «پرتاب شدگی» انسان به جهان، هدفی برای زندگی و به تبع مرگ قایل نیستند و گاه متأثر از معناگرایی عقیده یاد شده، مرگ آرمانی را ستوده و آن را پایان راه نمی دانند. در این میان، البته، برخورد اصیل با مرگ در شعر نیما و شاملو غالب تر از شعر اخوان ثالث است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
589 - 606
حوزههای تخصصی:
زمینه: در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تأکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری مؤثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.
نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری تحول آفرین در تقویت سلامت سازمانی و تعهد کارکنان با نقش میانجی تعامل کارکنان در سازمان آموزش و پرورش استان کرمانشاه بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری آن کلیه مدیران، معاونان و آموزگاران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند که در سال تحصیلی 1402-1403 مشغول به کار بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد (50 مدیر و100 معلم) انتخاب و با تکمیل پرسشنامههای رهبری تحولآفرین بس و آوولیو(2000)، و سلامت سازمانی هوی و فیلدمن (1996) در این پژوهش شرکت کردند. مبنای انتخاب حجم نمونه قاعده کلاین (2005) بود. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ 84/0 و 86/0 گزارش شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون همزمان و آزمون t مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین بر سلامت سازمانی و تعهد کارکنان تأثیر مثبت دارد. در همین حال، نتایج نشان داد که مشارکت کارکنان تا حدی در رابطه بین رهبری تحول آفرین، سلامت سازمانی و تعهد کارکنان واسطه می شود. این مطالعه به تحقیق در مورد رهبری تحول آفرین در بخش آموزش کمک می کند و اثرات آن را بر معیارهای عملکرد کاری تحلیل می کند. علاوه بر این، مفاهیم نظری و عملی نیز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت.
حقوق حفاظت از داده های شخصی در پردازش الگوریتمی، چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
99 - 122
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی بر فناوری هایی مانند یادگیری ماشین و شبکه های عصبی یادگیری عمیق بنا شده است که عملکرد هریک از آن ها وابسته به حجم عظیمی از داده های باکیفیت است. داده های شخصی منبعی اجتناب ناپذیر برای توسعه هوش مصنوعی و بهبود کارایی الگوریتم های هوش مصنوعی است. داده های شخصی منتسب به اشخاص است و بخشی از حقوق و تکالیف شخص در فضای آنالوگ، حسب مورد می تواند ارتباط وثیقی با پردازش صحیح آن داشته باشد که منافع شخص موضوع داده را تأمین کند و آسیبی علیه وی ایجاد نکند. پیش از ظهور هوش مصنوعی حجم پردازش داده های شخصی به نسبت هوش مصنوعی بسیار کم و محدود بود؛ به گونه ای که مقررات عمومی حفاظت از داده های شخصی اتحادیه اروپا (2016)، تکالیفی را برای هر مورد از پردازش داده های شخصی برای کنترلگر الزام کرده و نیز حقوقی را برای پردازش هریک از داده های شخصی برای شخص موضوع داده پیش بینی کرده است (رویکرد کنترلی)، اما با در نظرگرفتن ماهیت فنی هوش مصنوعی، امکان اعمال قواعد کنترلی بر پردازش الگوریتمی داده های شخصی با مشکلاتی همراه است. در این مقاله ضمن بررسی چالش های مقررات عمومی حفاظت از داده های شخصی در حفاظت از داده های شخصی (به عنوان مشهورترین نماینده این رویکرد) تحت پردازش سامانه های هوش مصنوعی، راهکار تقنینی حفاظت از داده شخصی در حوزه هوش مصنوعی مورد تحلیل قرار می گیرد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که قانون گذاری حفاظت از داده شخصی در پردازش الگوریتمی با چه چالش هایی مواجه است و رژیم حقوقی جایگزین برای حل این چالش ها چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1379 - 1396
حوزههای تخصصی:
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز می توانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقص های اجتماعی مواجه شده اند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2011) برابر با 322 نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش 370 نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، اعتیاد جنسی (کارنز، 1988)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (0/05>P).
نتیجه گیری: رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
بررسی و تحلیل مبانی فکری طریقت یسویّه و تأثیر آن در تصوّف آسیای صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
57 - 77
حوزههای تخصصی:
«احمد یسوی» یکی از مشایخ مشهور و تأثیرگذار در خطّه ترکستان در قرن ششم بوده است. حرکت صوفیانه و سلوک عرفانی وی به نام «یسویّه» در جهان اسلام شهرت یافته است که در اسلامی شدن آناتولی نقش مهمی ایفا کرده است و با فراز و نشیب هایی در آسیای صغیر حیات داشته است. یسویّه به عنوان اولین طریقتی تلقّی می شود که در میان ترکان پدید آمد؛ این جریان دینی ابتدا در شهر «یسی» یا «ترکستان» پدیدآمد و سپس آوازه آن کل ماوراءالنّهر را درنوردید و در آسیای صغیر نیز گسترش یافت. اهمّیّت اصلی طریقت یسویّه از این منظر است که توانست متناسب با سطح اندیشه، زبان و فرهنگِ ترکمانان، از ترکستان تا آناتولی، عقاید عرفانی و آداب و اصول صوفیانه شان را اشاعه و تبلیغ کند و با استفاده از اشعار عامیانه آهنگینی که ریشه در روح ملّی و آداب آن قوم داشت، روح بسیط و بی آلایش آن ها را مجذوب اسلام و تصوّف کند و در نهایت فرهنگ و اجتماع آسیای صغیر را آماده ورود و پذیرش آرای فرقه های مختلفی که اغلب آن ها اصل خراسانی داشت، گرداند. با توجه به این که تاکنون تحقیقی در مورد نقد و بررسی آراء و آدابِ یسویّه و گسترش این طریقت در آسیای صغیر صورت نپذیرفته است. نگارندگان این پژوهش برآنند که با استناد به آثار مکتوب و منسوبِ شخصِ احمد یسوی، به شرح و تفسیر عقاید صوفیانه و آداب طریقت یسویّه و تطبیق آن ها با تصوّف خراسان بپردازند تا از این طریق ماهیّت عرفانی و تأثیر فرهنگی و فکری این طریقت در آسیای صغیر آشکار و مشخّص شود.
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز» چکیده موضوع این مقاله بررسی چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمد حسین محمدی» براساس دیدگاه «اریک اریکسون» و «آنتونی گیدنز» است که با روش تحقیق توصیفی تحلیلی، به بررسی عوامل هویت ساز پرداخته است. کودکان، با تجربه ی فقر، بعد شرم نهادینه شده و همچنین پنهان کردن احساسات خود، هرگز به مجموعه ای سازمان یافته ای که بتواند یک واحد متشکل از شخصیت و هویت آنان را بسازد، دست نخواهند یافت که می تواند سرمنشا بحران های آتی آنان باشد. در این پژوهش مراحل رشد به صورت پیرنگ وار در سه داستان بررسی شد و نتایج ذیل به دست آمد: مرحله ی اول شکل نگرفتن اعتماد بنیادین در کودک که نتیجه ی زندگی در جوامعی با زیرساخت های معیوب، چالش رفتاری و بحران هویتی است؛ مرحله ی دوم بیگانگی کودک با خویشتن در قالب انعکاس خود در بازی به علت فقدان پدر و اشتغال مادر و مشکلات اقتصادی و مرحله ی سوم، الگویابی و تلاش لیبیدویی و درنهایت ناتوانی برای یافتن هویت شغلی و جنسی نوجوان در جوامع سنتی با وجود محدودیت ها از بروز «خود های متعدد».
نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در یادگیری مهارت پنجه به روش مشارکتی انجام شد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع نیمه تجربی است که ۴۸ دانش آموز دختر مقطع متوسطه اول ، بصورت در دسترس انتخاب شدند و در یکی از چهار گروه: سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی پایین /بالا و سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین/بالا قرار گرفتند. آزمودنی ها پس از پیش آزمون و گذراندن دوره در محیط آموزشی با بکارگیری الگوی یادگیری مشارکتی ، در آزمون یادداری فوری ، یادداری و انتقال شرکت کردند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، هوش هیجانی گلمن و آزمون والیبال فرنچ – کوپر بود. در تجزیه و تحلیل داده ها در قسمت آمار توصیفی ، میانگین و انحراف استاندارد و در قسمت آمار استنباطی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و مرکب (4×4) درسطح معناداری 0/05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که بین میزان یادداری فوری ، یادداری و انتقال مهارت پنجه والیبال به روش مشارکتی در افراد دارای سبک یادگیری همگرا و واگرا با هوش هیجانی بالا و پایین تفاوت معناداری وجود دارد؛طوری که در مراحل یادداری فوری ، یادداری و انتقال گروه دارای سبک یادگیری واگرا با هوش هیجانی بالا، بالاترین و گروه دارای سبک یادگیری همگرا با هوش هیجانی پایین، پایین ترین امتیاز را کسب کردند.نتیجه گیری: توجه به نقش سبک های یادگیری و هوش هیجانی دانش آموزان در آموزش مهارت پنجه اهمیت دارد. به علاوه بنظر می رسد الگوی یادگیری مشارکتی روش مناسبی برای استفاده در ساعات ورزش محسوب می گردد.
تأثیر تمرین تداومی با شد ت متوسط بر بیان ژن های C/EBPβ و mTOR مرتبط با اتوفاژی د ر قشر پیشانی موش های صحرایی وابسته به METH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هد ف: اتوفاژی، یک فرآیند تخریب وابسته به لیزوزوم حفاظت شد ه است که به حفظ هموستاز و سازگاری متابولیکی سلول کمک می کند . هد ف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تد اومی با شد ت متوسط بر بیان ژن های C/EBPβ و mTOR مرتبط با اتوفاژی، د ر قشر پیشانی موش های صحرایی وابسته به METH بود . روش تحقیق: تعد اد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، به طور تصاد فی به چهار گروه مساوی (8=n) سالین، METH اولیه، METH ثانویه، و METH - تمرین تقسیم شد ند . METH به مقد ار پنج میلی گرم/کیلوگرم به مد ت 21 روز تزریق شد . آزمون واماند ه ساز و میانگین سرعت بیشینه موش ها برای طراحی برنامه تمرین محاسبه و برنامه تمرین شامل 24 د قیقه د وید ن با شد ت 60-65 د رصد سرعت بیشینه بر روی نوارگرد ان، به مد ت هشت هفته (پنج جلسه د ر هفته) انجام شد . د ر پایان، برای ارزیابی تغییرات بیان ژنی شاخص های C/EBPβ و mTOR، بافت قشر پیشانی موش های صحرایی استخراج شد . نتایج با استفاد ه از روش تحلیل واریانس یک راهه د ر سطح معنی د اری 0/05≥p استخراج گرد ید . یافته ها: تزریق مت آمفتامین د ر گروه های مت آمفتامین اولیه و ثانویه، منجر به افزایش معنی د ار بیان ژن C/EBPβ نسبت به گروه سالین شد (به ترتیب با 001/p=0 و 005/0=p)؛ اما د ر گروه مت آمفتامین اولیه نسبت به گروه سالین، منجر به کاهش معنی د ار بیان ژن mTOR شد (04/p=0). تمرینات تد اومی با شد ت متوسط د ر گروه مت آمفتامین-تمرین، منجر به کاهش معنی د ار بیان ژن C/EBPβ نسبت به گروه METH اولیه شد (04/p=0)؛ اما نسبت به گروه های METH اولیه و ثانویه، موجب افزایش معنی د ار بیان ژن mTOR گرد ید . نتیجه گیری: احتمالاً تزریق مت آمفتامین باعث تشد ید بیان ژن اتوفاژیک C/EBPβ د ر قشر پیشانی مغز می شود ؛ د ر حالی که تمرینات تد اومی با شد ت متوسط، می تواند به عنوان یک راهکار پیشگیرانه، باعث تعد یل و تنظیم اتوفاژی ناشی از مت آمفتامین، از طریق افزایش بیان ژن mTOR د ر مغز شود .
طراحی مدل رضایت از بازآفرینی خدمات در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
119 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف شناسایی مولفه های رضایت از بازآفرینی خدمات در صنعت بانکداری انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات توسعه ای می باشد که با روش آمیخته انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان و مدیران صنعت بانکداری ایران هستند که از این میان 15 نفر به صورت هدفمند غیرتصادفی بعنوان انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه مشتریان بانک کشاورزی در شهر تهران می باشد (جامعه نامحدود). بر این اساس با استفاده از جدول مورگان نمونه ای متشکل از 384 نفر انتخاب می شود. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته است. تحلیل داده های کیفی با روش نظریه داده بنیاد و با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: بر اساس مدل پارادایمی بدست آمده در این تحقیق مولفه های مرتبط با رضایت از بازیابی خدمات در شش دسته عوامل علی (مشتری مداری، وجهه برند، ارتباطات، ارزیابی عملکرد درست و رشد و توسعه خدمات)، شرایط زمینه ای (فرهنگ برند)، پدیده محوری (رضایت از بازآفرینی)، راهبردها (استراتژی سازمان، بازاریابی، و تبلیغات)، شرایط مداخله گر (خشم مشتری و عوامل محیطی) و پیامدها (وفاداری به برند، اعتماد برند، رضایت مشتری و افزایش سود) شناسایی شدند. نتایج حاصل از بخش کمی تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مناسب برخوردار است. نتیجه گیری :بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان استنباط نمود که با تمرکز بر مولفه های شناسایی شده در رابطه با بازآفرینی خدمات می توان میزان رضایت و وفاداری مشتریان بانکی را بهبود بخشید. کلمات کلیدی: بازآفرینی خدمات، رضایت، بخشش مشتری، وفاداری، بانکداری طبقه بندی JEL: G21 – G14 – M31
جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی کُردی «هَپلی هَپاو» از منظر نظریه ی وابستگی و تحول روانی دونالد وینیکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی کُردی «هَپلی هَپاو» از منظر نظریه ی وابستگی و تحول روانی دونالد وینیکات چکیده قصه های کودکانه ی عامه یکی از منابع ارزشمند برای تحلیل های بینارشته ای، به ویژه خوانش های روانکاوانه، به شمار می آیند. این قصه ها در زبان کُردی از بسامد بالایی برخوردارند و همین امر مجال مناسبی را برای خوانش های روان شناختی فراهم می کند. هَپلی هَپاو یکی از داستان های شفاهی کُردی است که در آن به رابطه ی مادر و کودک توجه شده است که بسیاری از نکات مطرح در آن را می توان با دیدگاه های تازه ی روانکاوی کودک همسو دانست. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر آراء دونالد وینیکات درباره ی تحول روانی کودک، جلوه های مسئولیت پذیری و استقلال در قصه ی هپلی هپاو بررسی می شود. این بررسی دربرگیرنده ی دیدگاه وینیکات درباره ی وابستگی و تحلیل داستان گفته شده در بستر نظرات مطرح شده است. به باور نویسنده، این قصه بیانی نمادین از سه مرحله ی وابستگی، یعنی وابستگی مطلق (حضور در خانه)، وابستگی نسبی (رفتن به بازار) و حرکت به سوی استقلال (ازدواج و سفر) بوده است و بر شیوه ی تعامل مناسب میان والد و کودک در رسیدن به مرحله ی سوم تاکید می کند. بازنمایی مسئولیت پذیری و چگونگی رسیدن به استقلال پرسش اساسی این تحقیق را تشکیل می دهد. در پاسخ، قصه ی مدّنظر، مسئولیت پذیر و مستقل شدن کودک را در گرو وجود رابطه ا ی «به اندازه ی کافی خوب» (نه بیش از حد خوب یا بد) میان والد (مادر) و کودک و همچنین وجود محیطی تسهیل کننده که در آن کودک می تواند به تجربه ورزی و کشف جهان بپردازد، می داند.
Basil Bunting and the Challenges of Literary Translation from Persian into English: A Case of Rūdhakī(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10 th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.
تاثیر تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی در دوره ابتدایی بود.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان نوشهر می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تدریس بوده و تعداد آن ها 345 نفر می باشد که درنهایت، براساس جدول مورگان نمونه ای برابر 181 نفر جهت انجام تحقیق، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب می شوند. روش اجرای پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جمع آوری اطلاعات به کمک سه پرسشنامه؛ تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی از خضرلو (1393)، پرسشنامه تفکر خلاق ولش (2002) و پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1996)، انجام پذیرفته می باشد که روایی و پایایی هر سه پرسشنامه توسط تحقیقات دیگر تایید شده است.نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که اثر مستقیم تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق با برابر با 246/0 است؛ همچنین اثر غیر مستقیم تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق با تأثیر متغیر میانجی هوش هیجانی برابر با 467/0 می باشد؛ بعلاوه طبق آزمون سوبل، تأثیر متغیر میانجی هوش هیجانی برروی متغیر تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی و تفکر خلاق برابر با 21/7 بوده و چون بزرگتر از 96/1 به دست آمده مورد تأیید می باشد. نتایج نشان داد که تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بر تفکر خلاق با نقش میانجی هوش هیجانی اثربخش است. معلمانی که از تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی بهره می برند به وضوح شاهد خواهند بود که محیط الکترونیکی، فضایی را فراهم می آورد که دانش آموز با ذهنی باز بتواند سوال کند، خلاقانه فکر کند و برای شنیدن دیدگاه ها و چشم انداز های جدید انگیزه داشته باشد که موارد ذکرشده در حقیقت بخش محوری هوش هیجانی است که اساس تفکر خلاق را نیز شکل می دهد.
The Relationships between Parent-child Interaction and Critical Thinking Disposition: Mediating Role of Cognitive Flexibility
حوزههای تخصصی:
Objective: Critical thinking is considered a vital skill for life, especially for learning among students. The current research aims to determine a causal model of the relationship between parent-child interaction and the disposition towards critical thinking, with cognitive flexibility playing an intermediary role.Method: The design of this research was descriptive-correlational, utilizing structural equation modeling. The study population included male and female middle school students from Lahijan city during the 2023-2024 academic year. A sample of 200 students was selected through convenience sampling. For data collection in this research, the Parent-Child Relationship Scale (PCRS), The California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI) were used. The data were then analyzed using Pearson’s correlation test and structural equation modeling, with the help of SPSS 26 and LISREL 10.2 software.Results: The findings of the research indicated that the proposed model has a good fit. Additionally, parent-child interaction and cognitive flexibility have a direct effect on the disposition towards critical thinking (P > 0.05). Parent-child interaction has a significant and positive indirect effect on the disposition towards critical thinking through cognitive flexibility (P > 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that parent-child interaction and cognitive flexibility can predict critical thinking skills in students. School authorities and parents should pay special attention to these variables.
فهم مقوله های زیبایی شناسی؛ افق های الهام بخش در فعالیت های تربیتی (بازشناسی سند تحول بنیادین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی یکی از شاخه های فلسفه است که در زمینه تعلیم و تربیت کاربرد بیشتری پیدا کرده است. این مقاله با هدف شناخت و گسترش فهم ابعاد زیبایی شناسی در حوزه فعالیت های تربیتی مدارس تنطیم شده است.داده های مبنایی پژوهش کیفی با رویکرد اکتشافی از28 منبع مرتبط غربی و 45 منبع مرتبط با سند تحول در زمینه موضوع زیبایی شناسی جمع آوری شده است. داده ها به شیوه استقرای تحلیلی مورد تحلیل قرار گرفتند و از تحلیل آنها 66 مقوله استنباط شد. مقوله های بدست آمده مورد مقایسه قرار گرفتند و مؤلفه های اصلی زیبایی شناسی در ارتباط با فعالیت های تربیتی شناسایی شدند. بر اساس مؤلفه های اصلی، مدل مفهومی زیبایی شناسی در فعالیت های تربیتی و الگوی اجرایی از افق های الهام بخش آن در فعالیت ها ارائه شد. سه سوسازی نتایج از منابع با نرم افزار مکس کیودا و نظرسنجی محققان مختلف همگرایی و اعتبار یافته ها را نشان داد. از این رو بر مبنای الگوی تدوینی می توان با رویکرد و زمینه سازی زیبایی شناختی فعالیت های امورتربیتی به اهداف تربیت اخلاقی،اجتماعی و عقلانی آرامش بخش، توسعه یافته و پویا، متناسب با سیر رشدی دانش آموزان در دوره های تحصیلی سه گانه، دست یافت.
نقش پداگوژی سازنده گرا در آموزش محتوای دروس مکان محور (مطالعه موردی: دانشجویان رشته جغرافیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به ساختار فضایی-مکانی همراه با سازمان فضایی آموزش سازنده گرا شیوه ای است که هم پداگوژی سازندگرا را مطلوبیت بخشیده و هم محیط آموزشی را فعال و پویا می نماید. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تبیینی با ماهیت کاربردی به بررسی رویکرد سازنده گرای آموزش واحدهای درسی مکان محور جغرافیا پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته جغرافیا سال سوم و چهارم دانشگاه های زنجان( دولتی و فرهنگیان) با حجم نمونه 100مورد بوده است. شاخص های مورد استفاده در تبیین رویکرد سازنده گرا برگرفته از نظریه پنج ارزشی لبو با هشت شاخص اصلی بوده که با لحاظ تنوع مکانی- فضایی کلاس ماهیت یافته است. روش گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه و تجزیه وتحلیل داده ها در غالب آزمون های توصیفی(میانگین، انحراف معیار و واریانس) و آمار استنباطی مبتنی بر آزمونt نمونه های زوجی (وابسته یا همبسته)، رگرسیون چند متغیره خطی، مدل اثر مستقیم ساختاری و نمودار میانگین روندی(با ضریب تعیین) می باشد. نتایج مطالعه نشان می دهد بکارگیری رویکرد سازنده گرایانه در مقایسه با قبل از بکارگیری آن، دارای اختلاف میانگین معنادار (با مقدار 8/0)گرایش به مطلوبیت می باشد. همچنین شاخص های جمع گرایی و مشارکت بیشترین تاثیر را در رویکرد سازنده گرایی دروس مکان محور داشته اند. رویکرد سازنده گرا دروس مکان محور جغرافیا در فضای کلاسی مبتنی بر ابزار کارگاهی(کارگاه جغرافیا)فضای باز(میدانی) و مکان ترکیبی بیشترین اثر گذاری را بر رویکرد آموزش سازنده گرایی واحدهای درسی مزبور دارند.
The Role of the International Red Cross and Red Crescent Movement in Promoting the Culture of Peace and Cooperation in the Middle East in 2000-2022(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
INTRODUCTION: The Middle East has always been known as a region full of tension and chaos, and especially in the last two decades, it has been involved with all kinds of insecurity, violence, war, terrorism, etc. This research was conducted with the aim of investigating the role of the International Red Cross and Red Crescent Movement in promoting the culture of peace and cooperation in the Middle East during the period from 2000 to 2022. METHODS: The current research is of a secondary type, which was conducted in the form of a Narrative Review and data with related topics were reviewed and collected from domestic databases such as Magiran, Noormags, SID and RCS, as well as IFRC and ICRC. FINDINGS: The findings of the research indicate that the International Red Cross and Red Crescent Movement has promoted the culture of peace and cooperation in the Middle East countries in various ways, such as: providing health care services, managing war dead bodies with dignity, cash aid to local communities in need and the impoverished, inviting the warring parties to peace and respecting the humanitarian rights of civilians, supporting the human rights of ethnic and religious minorities, helping to provide the minimum essential needs of war refugees, following up and helping to settle war-affected immigrants, dealing with the affairs of prisoners and prisoners of war, trying to find missing people, dealing with the separation of families and missing children, providing clean water and food packages for the people, and encouraging the activists of the conflicts to avoid mistreatment of detainees, not to use chemical, biological, nuclear weapons and mines, and to avoid attacking civilians. CONCLUSION: The International Red Cross and Red Crescent Movement with all its elements and components (such as International Federation of Red Cross and Red Crescent (IFRC), International Committee of the Red Cross (ICRC) and National Societies of Red Crescent and Red Cross) has tried to be effective in political stability and promoting peace and cooperation between political and social groups in the Middle East countries by protecting the life and dignity of war victims and helping the injured as well as reducing violence and terrorism, and play a role in creating reconciliation between "inherent human dignity" and "military necessity".