مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
براساس برخی دیدگاه های رایج در اقتصاد کلان سیاست های مالی می تواند در متغیرهای کلان اقتصاد ها و دستیابی به اهداف اقتصاد کلان مؤثر باشد. تا چند دهه گذشته بیشتر از ابزار های سیاست پولی برای این منظور استفاده می شد، اما از زمان آغاز بحران مالی جهانی سال 2008م. علاقه مندی مجددی به استفاده از سیاست های مالی به عنوان ابزاری تثبیت کننده به وجود آمده است. در مطالعات قبلی پیامد های اقتصاد کلان هزینه ها و درآمدهای دولت و تأثیرات آن ها بر ساختار کلی اقتصادی با روش های مختلف تجربی درمورد چندین کشور و هم چنین ایران بررسی شده است؛ اما در این مقاله، به دور از مطالعات قبلی، اثر گذاری سیاست های مالی در اقتصاد ایران با استفاده از روش جدید خود رگرسیون برداری ساختاری بیزی (B-SVAR) طی بازه زمانی 1383 فصل اول تا 1398 فصل چهارم با پیشین های مینسوتا در نرم افزار متلب مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که این روش اطلاعات قبلی را در تخمین لحاظ می کند، این روش در مقایسه با سایر مدل های VAR قادر به برآورد واقعی تر است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هزینه و درآمد (مالیات بر درآمد) دولت تأثیر محدودی بر متغیرهای اقتصاد کلان دارد که شامل تولید نا خالص داخلی، تورم، مصرف بخش خصوصی، مالیات بر درآمد و سرمایه گذاری کل و بخش مسکن است. هم چنین تأثیر بخش خصوصی بر نوسانات تولید در این الگو تأیید نشد.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی دوّم ناحیه ی یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از میان آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی زلکوویچ و کول (2017)، پرسشنامه ی خودشفقتی نف و همکاران (۲۰۰۳) و پرسشنامه ی انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی هاسکینگ و بویز (2017) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی، روایی همزمان، تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی (83/0=α) برخوردار است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ارتباط مثبت معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی (001/0>P ،27/0=r) نشان دهنده ی روایی همگرای مناسب و ضریب همبستگی منفی معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با شفقت به خود (001/0>P ،25/0-=r) نشان دهنده ی روایی واگرای مناسب می باشد. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل نهایی این مقیاس را تأیید کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخه ی فارسی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی روایی و پایایی مطلوبی در دانش آموزان ایرانی دارد و مقیاس مناسبی برای موقعیت های بالینی و پژوهشی می باشد.
The Relationships between Parent-child Interaction and Critical Thinking Disposition: Mediating Role of Cognitive Flexibility
حوزههای تخصصی:
Objective: Critical thinking is considered a vital skill for life, especially for learning among students. The current research aims to determine a causal model of the relationship between parent-child interaction and the disposition towards critical thinking, with cognitive flexibility playing an intermediary role.Method: The design of this research was descriptive-correlational, utilizing structural equation modeling. The study population included male and female middle school students from Lahijan city during the 2023-2024 academic year. A sample of 200 students was selected through convenience sampling. For data collection in this research, the Parent-Child Relationship Scale (PCRS), The California Critical Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and the Cognitive Flexibility Inventory (CFI) were used. The data were then analyzed using Pearson’s correlation test and structural equation modeling, with the help of SPSS 26 and LISREL 10.2 software.Results: The findings of the research indicated that the proposed model has a good fit. Additionally, parent-child interaction and cognitive flexibility have a direct effect on the disposition towards critical thinking (P > 0.05). Parent-child interaction has a significant and positive indirect effect on the disposition towards critical thinking through cognitive flexibility (P > 0.05).Conclusion: Therefore, it can be concluded that parent-child interaction and cognitive flexibility can predict critical thinking skills in students. School authorities and parents should pay special attention to these variables.
مقایسه پرخاشگری و قانون گریزی در نوجوانان دارای صفات خودشیفته و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سطوح پرخاشگری و قانون گریزی در دو گروه از نوجوانان دارای صفات خودشیفته و عادی بود . این پژوهش علی مقایسه ای بود و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقطع دبیرستان شهر ارومیه بود که از بین آنها 40 دانش آموز دارای سطوح بالای خودشیفتگی و 40 دانش آموز دارای سطوح پایین خودشیفتگی از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه ی مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ (1991) که پایایی مقیاس های آن از طریق باز آزمایی بین 47/0 تا 81/0 گزارش شده است و پرسشنامه ی شخصیت خودشیفته آمس، روز و اندرسون (2006) که پایایی این پرسشنامه نیز از طریق بازآزمایی 85/0 گزارش شده است، توسط دو گروه شرکت کننده در پژوهش تکمیل گردید و در گام بعدی داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد نوجوانان دارای صفات خودشیفتگی بالا در مولفه های پرخاشگری و قانون گریزی نمرات بالاتری نسبت به نوجوانان عادی گرفته-اند(0002/0>p). مسئولان آموزش و پرورش نوجوانان دارای اختلال خودشیفتگی را شناسایی و کار آزمایی های بالینی را برای آن ها برگزار و برنامه های مداخله سلامت روان را برای آن ها اجرا نمایند.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
تعیین نمره برش آزمون های ملاک مرجع با استفاده از روش های برآورد ناپارامتری شاخص یودن، مورد مطالعه: آزمون تولیمو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 68
حوزههای تخصصی:
شاخص یودن یک معیار متداول برای منحنی ویژگی عملکرد (ROC) است که هم کارایی یک آزمون ملاک مرجع را می سنجد و هم مقدار نمره برش را برای آزمون مشخص می کند. این پژوهش با هدف مقایسه و ارزیابی سه روش برآورد ناپارامتری تجربی، هسته با روش پهنای باند سیلورمن و هسته با روش پهنای باند اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی برای محاسبه مقدار شاخص یودن انجام شده است. در این پژوهش برای ارزیابی عملکرد از شاخص های خطای استاندارد بوت استرپ (BSE)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، مربع خطای یکپارچه (ISE) و میانگین مربعات خطای یکپارچه (MISE)استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که روش هسته با اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی دارای مقدار شاخص یودن بالاتری بود. نمرات برش به دست آمده برای روش های هسته 479 و برای روش تجربی 465 به دست آمد. با توجه به نتایج قابل قبول شاخص های ارزیابی، روش های هسته به ویژه با پهنای باند بهینه اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی منجر به برآوردهای قابل اعتمادتری از شاخص یودن و نمره برش برای آزمون تولیمو می شود.
پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس ادراک رنج، معنای زندگی، حمایت اجتماعی و انعطاف پذیر روان شناختی در بیماران سندروم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف پیشبینی کیفیت زندگی بر اساس ادراک رنج، معنای زندگی، حمایت اجتماعی و انعطافپذیر روانشناختی در بیماران سندروم روده تحریکپذیر و به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. مواد و روشها: جامعه آماری پژوهش را بیماران مبتلابه سندرم روده تحریکپذیر اصفهان در سال 1401-1402 به تعداد 140 نفر تشکیل دادند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای کیفیت زندگی (IBS-QOL) پاتریک و دراسمن ، مقیاس تجربه و ادراک رنج اسچالز و همکاران ، پرسشنامه معنا در زندگی (MLQ) استگر و همکاران ، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش 2 (AAQ-II) بوند و همکاران و زمینه یاب مطالعه پیامدهای پزشکی حمایت اجتماعی (MOS-SSS؛ شربورن و استوارت) استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد از بین متغیرهای مورد مطالعه در رگرسیون بهترین پیشبینی کننده کیفیت زندگی، در گام اول حمایت اجتماعی، در گام دوم معنای زندگی و در گام سوم ادراک از رنج بوده است. بر این اساس در گام اول ضریب حمایت اجتماعی 6/52 درصد واریانس کیفیت زندگی، در گام دوم ضرایب حمایت اجتماعی و معنای زندگی 6/55 درصد واریانس کیفیت زندگی و در گام سوم ضرایب حمایت اجتماعی، معنای زندگی و ادراک از رنج 2/57 درصد واریانس کیفیت زندگی را تبیین میکند. نتیجهگیری: با توجه به نقش معنی دار ادراک رنج، معنای زندگی، حمایت اجتماعی و انعطافپذیر روانشناختی در پیش بینی کیفیت زندگی پیشنهاد میشود، یک برنامه جامع مراقبتی از بیماران سندروم روده تحریک پذیر با توسعه و افزایش متغیرهای فوق برای ارتقای کیفیت زندگی آنان پیش نهاد می گردد
شیوع شناسی علائم اختلالات روانپزشکی و عوامل جمعیت شناختی مرتبط در زندانیان شهر زاهدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت روان و شیوع بالای جرم و جنایت در بین زندانیان بهعنوان گروه در معرض خطر و روند رو به افزایش اختلالات روانپزشکی در کشور، هدف از انجام این مطالعه برآورد چگونگی شیوع علائم اختلالات روانپزشکی و عوامل جمعیت شناختی مرتبط در زندانیان شهر زاهدان در سال 1403 بود. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری پژوهش را زندانیان زندان مرکزی شهر زاهدان تشکیل میدادند. در این پژوهش تعداد 386 نفر از زندانیان شهر زاهدان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از چکلیست نشانگان اختلالات روانی (SCL90) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری خی دو، و نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد حدود 03/33 درصد از زندانیان زندان زاهدان احتمالاً به یک اختلال روانپزشکی در سطح بالینی مبتلا هستند. نتایج پژوهش حاضر بر اساس طبقهبندی چکلیست نشانهشناسی اختلالات روانی نشان داد به ترتیب شایعترین نشانگان روانپزشکی در بین زندانیان شهر زاهدان: افکار پارانوییدی (3/43)، حساسیت در روابط متقابل (3/41)، شکایات جسمی (6/39)، افسردگی (1/39)، اضطراب (4/34)، روانپریشی (6/30)، خصومت (0/31) وسواسی- اجباری (9/24) و ترس مرضی (1/22) بودند. همچنین بین شیوع نشانگان روانپزشکی با جنسیت (001/0=P)، مدت تحمل حبس (001/0=P) و تحصیلات (001/0=P) رابطه معناداری وجود داشت. اما بین نشانگان روانپزشکی و سن در زندانیان شهر زاهدان رابطه معناداری یافت نشد (001/0=P). نتیجهگیری: نتایج فوق نشانگر اهمیت برنامهریزی بهداشتی و درمانی برای گروه زندانیان بهعنوان یک گروه در معرض خطر میباشد و لزوم توجه به وضعیت روانی و مداخلات درمانی مناسب بهعنوان نیاز فوری برای افراد زندانی ضروری است.
رابطه بین بد رفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیم شده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی: نقش واسطه ای فرایندهای شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درحالیکه شواهد رو به رشدی از رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده حمایت میکنند، اما توجه اندکی به عوامل واسطهای آن شده است. ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای شناختی در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود. مواد و روشها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال 1402-1403 بود که از این میان 200 نفر به شیوه در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس شدت پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982)، سیاهه خود آسیبی تعمدی و آگاهانه (گراتز، 2001)، آزمون غربالگری اختلال مصرف الکل (ساندرز و همکاران، 1989)، پرسشنامه آسیب دوره کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، 2016)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس سطوح خود انتقادی (تامپسون و زاروف، 2004) بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی. اس.اس و لیزرل و همچنین روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد فرایندهای شناختی (توانایی شناختی، خود انتقادی، اجتناب تجربهای و دشواری در تنظیم هیجان) در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده (نوشیدن الکل، پرخوری و خودزنی غیرخودکشی) افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نقش واسطهای دارند (96/0 =CFI، 95/0 =NNFI، 96/0 =IFI، 92/0 =GFI، 072/0 =RMSEA). نتیجهگیری: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با تجربه بدرفتارهای دوره کودکی بهواسطه فرایندهای شناختی، رفتارهای بد تنظیمشده را تجربه میکنند؛ ازاینرو مداخلههای بالینی مرتبط با فرایندهای شناختی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای بد تنظیمشده در این گروه داشته باشد.
راز هم تایی فاتحه الکتاب با قرآن کریم در آیه 87 سوره حجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۹۸-۶۹
حوزههای تخصصی:
سوره مبارکه حمد که جزو سوره های کوچک قرآن کریم و به تعبیر رسول خدا|، سبعاً من المثانی است در آیه 87 سوره حجر، برابر با کل قرآن کریم، معرفی شده است. با وجود برابری این دو سوره، سؤال اساسی این است که سِرِّ هم تایی این سوره با کل قرآن کریم در چیست؟ این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، در صدد است تا راز هم تایی این سوره با کل قرآن کریم را کشف نماید. از تعابیر: «سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی» و «وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» در آیه 87 حجر و روایات معصومان^ که این سوره را امتنان بر رسول خدا|، عدل قرآن کریم، تلاوتش در نماز سبب حفظ قرآن کریم از مهجوریت و خواندن آن، معادل کل قرآن کریم، توصیف کرده اند، به دست می آید که انحصار ستایش و ربوبیت به پروردگار، اظهار ایمان به مبدأ و معاد و تقاضای هدایت و همراهی با بندگان برگزیده خداوند، هم در سراسر قرآن کریم محور معارف آن، قرار گرفته و هم به عنوان سه رکن اصلی در سوره مبارکه حمد، بازتاب یافته است.
اثربخشی تکرار ناکلمات برشدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روانشناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکرار ناکلمات بر شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی کودکان مبتلا به لکنت زبان انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز اختلال های یادگیری شهر سنندج در سال 1402 بودند که از میان آنان 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به گونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. سپس هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله برای گروه آزمایش به پرسشنامه شدت لکنت رایلی (2009)، پرسشنامه هوش کودکان وکسلر نسخه 10 و پرسشنامه سازگاری دخانچی (1396) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش در 16 جلسه ۳۰ دقیقه ای و هر هفته سه جلسه برنامه آموزش ناکلمات را دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که تکرار ناکلمات، شدت لکنت، حافظه واجی و سازگاری روان شناختی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل را به گونه معناداری بهبود بخشیده است (01/0>P). نتیجه گیری: استفاده از آموزش ناکلمات می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر بر بهبود لکنت زبان کودکان استفاده شود.
تحلیل حس عدد برحسب نیمرخ حافظه فعال در دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فقدان حس عدد به عنوان یکی از عوامل بروز اختلال خاص یادگیری ریاضی در کودکان بوده و حافظه فعال نیز بهترین پیش بینی کننده عملکرد مرتبط با حس عدد در کودکان به شمار می رود. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تحلیل حس عدد برحسب نیمرخ حافظه فعال در دانش آموزان با اختلال خاص یادگیری ریاضی بود. روش : پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش مطالعه، همبستگی بود. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر با اختلال خاص یادگیری ریاضی از مراجعه کنندگان به مراکز اختلال خاص یادگیری در سال تحصیلی -14002- 14001 تشکیل می دادند که از بین آنها به روش نمونه گیری هدفمند50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس سنجش حس عدد جردن و همکاران (2008) و مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (حافبک) پیکرینگ و گدرکول (2001) بود. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده به کمک آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین مجری مرکزی و عملیات همبستگی مثبت و معناداری (29/0 r= و 01/0p<) و بین صفحه دیداری – فضایی و عملیات همبستگی معناداری وجود دارد (19/0 r= و 01/0p). همچنین، خرده مقیاس حافظه فعال صفحه دیداری- فضایی (56/0B= و 02/0>p) توان پیش بینی 04/0 درصد از تغییرات خرده مقیاس حس عدد از جمله عملیات را داشت. نتیجه گیری: با توجه به تأیید نقش معنادار حافظه فعال در میزان حس عدد در کودکان، می توان مهارت های مرتبط با مؤلفه های حافظه فعال به ویژه صفحه دیداری – فضایی را در مراکز اختلال خاص یادگیری جهت افزایش حس عدد آموزش داد.
عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص های توسعه انسانی در استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در طول چند دهه اخیر، مباحث مربوط به توسعه انسانی و تاثیر آن بر رشد اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. شاخص توسعه انسانی ترکیبی از سه مولفه کلیدی امید به زندگی، درآمد سرانه و سطح سواد است و برای سنجش سطح توسعه یافتگی، تحلیل عدالت فضایی و نابرابری منطقه ای در حوزه ملی و منطقه ای مورد استفاده قرار می گیرد. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص توسعه انسانی در استان اردبیل است. نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد.روش شناسی: روش ااین تحقیق مبتنی بر رویکرهای کمی – فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی – کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه انسانی در قالب 13 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص توسعه انسانی در استان اردبیل پرداخته شده است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، تکیه اصلی بر مستندات مرکز آمار کشور بوده است و برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از مدل موریس، نرم افزار GIS و Spss استفاده شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که به لحاظ شاخص توسعه انسانی سه شهرستان اردبیل، پارس آباد و مشگین شهر در بالاترین رتبه ها و سه شهرستان کوثر، نمین و سرعین در پایین ترین رتبه ها قرار گرفته اند. همچنین توزیع فضایی شاخص توسعه انسانی در میان شهرستان های استان نشان می دهد شهرستان های مرکزی و شمالی استان، دارای شرایط نسبی بهتری نسبت به شهرستان های جنوبی هستند. در خصوص عوامل موثر بر شاخص توسعه انسانی نتایج مقاله نشان داد شاخص های درصد روستانشینی، بعد خانوار، نرخ بیکاری، بار تکفل، بار تکفل واقعی، بار تکفل نظری و درصد شاغلین بخش صنعت، به ترتیب با میزان همبستگی 726/0، 768/0، 245/0، 512/0، 512/0 و 598/0، دارای رابطه آماری معنادار منفی با شاخص توسعه انسانی بوده و شاخص های درصد شهرنشینی، نرخ اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، درصد شاغلین بخش کشاورزی و درصد شاغلین بخش خدمات، به ترتیب با ضریب همبستگی 726/0، 245/0، 395/0، 101/0 و 435/0، دارای رابطه معنادار مثبت با شاخص توسعه انسانی بوده اند.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی با مدلAHP Fuzzy درمحیط GIS (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ایجاد امکانات جدید شهری، نیازمند مطالعه دقیق در زمینه نحوه استقرار صحیح آنها در مناطق مختلف یک شهر است.جهت تخصیص درست امکانات شهری، اولین نکته اساسی، انتخاب مکان بهینه با توجه به شرایط متفاوت و گاه متضاد است. این مسأله زمانی اهمیت می یابد که فاکتورهای بسیار مهمی مانند نجات جان انسان ها مد نظر قرار داده می شوند. لذا انتخاب بهینه ی مراکز آتش نشانی به دلیل اهمیت جان افرادی که در معرض خطر واقع شده اند، مسأل های اساسی تلقی می شودبا افزایش جمعیت وتراکم آن در شهر، خدمات رسانی در زمینه های مختلف به دلیل کمبودهای موجود، دچار نارسایی در مکانیابی مراکز خدماتی می شود و از میان مراکز خدمات شهری، سازمان آتش نشانی وظیفه تأمین امنیت در جهت پیشگیری و مقابله با آتش را انجام می دهد.روش بررسی: در این پژوهش با بررسی عوامل مؤثر در مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی شیب،جهت شیب،طبقات ارتفاعی،فاصله از راهها، فاصله از گسل ها،فاصله از مراکز شهری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) نقشه ها تهیه گردید و سپس طبقه بندی مجدد بر روی آن انجام می شود و سپس جهت وزن دهی معیارها به روش فرایند سلسله مراتبیAHP از نرم افزار Expert choice استفاده می شود. در نهایت با بکارگیری از روش همپوشانی معیارهای وزن دهی شده با هم تلفیق و مکان بهینه برای استقرار ایستگاه های آتش نشانی مشخص می شود.یافته ها و نتیجه گیری: نتیجه گیری:دراین پژوهش با استفاده از پارامترهای موجود مکان بهینه در شهر خرم آباد مشخص شده که می تواند نقشه ها درجهت توسعه بهینه مکان یابی به مسئولان کمک کند تا در شرایط بحرانی کمتر دچار آسیب شوند.
تأثیر عوامل موثر بر نوسانات رشد اقتصادی در کشورهای نفتی در جهت توسعه پایدار منطقه ای(مطالعه موردی: کشور عراق)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کشورهای صادرکننده نفت به دلیل وجود نوسانات قیمت نفت، می توانند با بی ثباتی درآمد و رشد اقتصادی، همراه شوند. این تحقیق به بررسی تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی بر نوسانات رشد اقتصادی در عراق و نقش تعدیلی توسعه مالی می پردازد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا توسعه مالی می تواند نوسانات رشد اقتصادی را در شرایط نوسانات درآمدهای نفتی کاهش دهد یا خیر. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته و داده های سری زمانی برای بررسی تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی بر نوسانات رشد اقتصادی و نقش تعدیلی توسعه مالی انجام شده است. این روش امکان تحلیل و بررسی پویایی بین متغیرهای کلان اقتصادی را فراهم می آورد. یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که نوسانات ناشی از فراوانی درآمدهای نفتی به طور مثبت و معنی دار بر نوسانات رشد اقتصادی تأثیرگذار است. همچنین، توسعه مالی می تواند نقش تعدیلی موثری در کاهش نوسانات رشد اقتصادی ناشی از نوسانات درآمدهای نفتی ایفا کند.بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که توسعه هر چه بیشتر سیستم مالی می تواند اثرات منفی نوسانات درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی را کاهش دهد و توسعه مالی به عنوان یک ابزار مؤثر در مدیریت تأثیرات نوسانات درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی در کشور عراق در نظر گرفته شود.
اولویت های انگیزشی و تفریحی مراجعه کنندگان به پارک های منطقه ای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی انگیزه ها و فعالیت های ترجیحی مردم در پارک های شهری منطقه ای تبریز می پردازد. این مطالعه در ۴ پارک (شمس، گلستان، قوناخلار باغی، میرداماد) از بین ۸ پارک منطقه ای موجود به عنوان نمونه انتخاب و با ۱۲۰ نفر از بازدیدکنندگان مصاحبه ای حضوری در مورد مهم ترین انگیزه آن ها برای آمدن به پارک و همچنین فعالیت های مورد علاقه شان در پارک انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که داشتن سرگرمی، بودن در کنار خانواده، رهایی از استرس، و پیاده روی مهم ترین انگیزه مردم برای مراجعه به پارک های منطقه ای بوده است. همچنین، مهم ترین فعالیت های پاسخ دهندگان بترتیب اولویت شامل ورزش های صبحگاهی، عکاسی از مناظر و انجام ورزش های گروهی بود. برای شناخت ارتباط انواع فعالیت ها با پارک های مذکور، آزمون خی-دو (chi-square) استفاده شد و نتیجه آنالیز نشان داد که پارک گلستان بیشتر برای انجام فعالیت های کم تحرک از قبیل بازی های فکری، پارک میرداماد برای فعالیت های پرتحرک از قبیل شهربازی و ورزش صبحگاهی، پارک قوناخلارباغی محل مناسبی برای فعالیت های خانوادگی و در نهایت پارک شمس برای فعالیت های اجتماعی از قبیل جمع شدن با دوستان مناست تر بودند. بکارگیری یافته های این تحقیق به طراحان منظر و مدیران شهری این امکان را می دهد که پارک ها بر اساس اولویت های شهروندان برنامه ریزی و طراحی شوند و این کار در افزایش کارآیی پارک ها و ترغیب مردم برای مراجعه به پارک ها می تواند مؤثر واقع شود.
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی با توجه مقیاس شهرها مطالعه موردی: شهرهای تهران، قزوین و ضیاءآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی است که به زمینه و شرایط زندگی مردم یک کشور یا منطقه تنیده است به همین علت تفاوت در ویژگی های شهرها می تواند موجب تفاوت در ادراک و مفهوم کیفیت زندگی شود. یکی از مهم ترین مفاهیمی که موجب تفاوت در ویژگی ها و خصوصیات شهرها می شود موضوع مقیاس و اندازه شهرها است. در سال های اخیر بسیار مشاهده شده است که سنجش کیفیت زندگی و انتخاب شاخص های کیفیت زندگی در شهرها بدون توجه به مقیاس و اندازه شهرها انجام شده است. با توجه به اهمیت مقیاس و اندازه شهرها در شهرسازی، هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان مقیاس شهرها و تبیین و نحوه سنجش مفهوم کیفیت زندگی می باشد. جهت نیل به هدف پژوهش از روش تحلیلی رگرسیون گام به گام استفاده شد. پیرو همین امر شهرهای ضیاءآباد، قزوین و تهران با توجه به مقیاس و اندازه متفاوت آن ها به عنوان نمونه های مطالعاتی پژوهش انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از مظاهر و مناسبات شهری می تواند بر مفهوم کیفیت زندگی تأثیرگذار باشد که یکی از مهم ترین این مفاهیم موضوع مقیاس و اندازه شهرها می باشد. این مفهوم با تأثیرگذاری بر بسیاری از جنبه های شهری می تواند موجب تغییر در ویژگی ها و به طورکلی هویت شهرها شود. تغییر در مقیاس و اندازه شهرها می تواند منجر به تغییر در ادراک افراد از مفهوم کیفیت زندگی و تفاوت در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی شود. درنهایت می توان بیان نمود که مقیاس و اندازه شهر با موضوع کیفیت زندگی و نحوه سنجش آن دارای رابطه تنگاتنگی می باشد و تغییر در آن می تواند موجب تغییر در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی و به دنبال آن سنجش کیفیت زندگی در شهرها شود.
بررسی آثار کیفیت محیطی بر رضایتمندی و وفاداری در گردشگری روستایی (مورد مطالعه: شهرستان ایذه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
54 - 71
حوزههای تخصصی:
از مؤلفه های مهم و تأثیرگذار در برنامه ریزی و توسعه گردشگری در نواحی روستایی توجه به کیفیت محیطی این نواحی است که نقش مؤثری در رضایتمندی و به تبع آن وفاداری گردشگران ایفا می نماید. در این پژوهش به منظور برنامه ریزی برای گردشگری، به بررسی و شناخت وضعیت کیفیت محیطی مقصدهای گردشگری روستایی و تبیین مهم ترین عوامل کیفیت محیطی تأثیرگذار بر رضایتمندی و وفاداری گردشگران پرداخته شده است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی مبتنی بر روش پیمایشی و اسنادی است. جامعه آماری این پژوهش ازلحاظ مکانی روستاهای گردشگری واقع در شهرستان ایذه و به لحاظ جامعه موردتحقیق شامل گردشگرانی است که از روستاهای نمونه (9 روستا) بازدید داشته اند. تعداد گردشگر نمونه با استفاده از روش کوکران (جامعه نامعلوم) 450 نفر تعیین و برای هر روستا 50 نفر در نظر گرفته شده است. جمع آوری داده ها و اطلاعات موردنیاز بر اساس روش اسنادی و روش میدانی (پرسش نامه) است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در راستای دستیابی به اهداف پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کیفیت محیطی نواحی روستایی، رضایتمندی و وفاداری گردشگران بالاتر از حد متوسط قرار دارد و در بین شاخص های کیفیت محیطی در پژوهش، شاخص کیفیت پویایی محیط بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی و وفاداری گردشگران داشته است.
طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزش ترکیبی بر مبنای برنامه سیپا جوامع محلی تالاب های بین المللی سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
149 - 166
حوزههای تخصصی:
برنامه سیپا بخشی از کنوانسیون رامسر، باهدف استفاده خردمندانه از تالاب هاست. این پژوهش باهدف طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزش ترکیبی برای جوامع محلی در برنامه سیپای تالاب بین المللی خلیج گواتر و مجموعه تالاب های بین المللی هامون در سیستان و بلوچستان انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و به روش آمیخته از نوع اکتشافی بود. جهت استخراج ریز مؤلفه های کلیدی، از روش کیو استفاده شد. در بخش کیفی، پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان، از میان 110 گزاره، پرسش نامه ای با 4 دسته و 51 عبارت کیو، توسط ده نفر از خبرگان، طراحی شد. در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته به شیوه نمونه گیری هدفمند، در اختیار 19 تن از متخصصان برنامه سیپا قرار گرفت. پایایی پرسش نامه با آلفای کرونباخ (93/0) به دست آمد. اعتبار یابی الگو، توسط نرم افزار SPSS و AMOS محاسبه گردید. برای آزمون الگو، از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد الگوی آموزش ترکیبی جوامع محلی شامل 4 مؤلفه اصلی"ارتباطات و تعامل"،" آموزش و اطلاعات"،"مشارکت و همکاری"و" اقدام عملی پایدار" و 36 ریز مؤلفه کلیدی است. طبق نتایج، ریز مؤلفه توانمندسازی جوامع محلی با بیشترین بارعاملی، در اولویت اول جهت حفاظت از تالاب های منطقه قرار گرفت. همچنین رابطه مؤلفه های اصلی با یکدیگر به گونه ای است که ارتباطات و تعاملاتی که بین جوامع محلی وجود دارد سبب رشد مشارکت و همکاری بین آن ها می شود. این مشارکت، گسترش آموزش و اطلاعات را به همراه دارد و بدین طریق زمینه اقدامات لازم جهت حفاظت از تالاب ها فراهم می شود.
توسعه مدل مکانی – زمانی مطلوبیت زیستگاه برای ارزیابی تغییرات تنوع زیستی در پاسخ به تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
115 - 137
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازدست دادن تنوع زیستی تهدیدی جهانی برای انسان ها محسوب می شود. برای مقابله با این تهدیدها، سازمان های جهانی محیط زیستی اهداف و برنامه های استراتژیک ویژه ای را در قالب چارچوب جهانی تنوع زیستی کونمینگ – مونترال، به منظور درک چگونگی تغییرات تنوع زیستی در طول زمان و شناسایی عوامل تأثیرگذار در آنها، تصویب کردند. بدین منظور ابزارهای مدل سازی تنوع زیستی، به ویژه مدل های مطلوبیت زیستگاه (توزیع گونه ای) که از پرکاربردترین روش های شناخته شده برای مطالعات تنوع زیستی محسوب می شوند، نقشی اساسی دارند. با وجود پیشرفت های شگرف در توسعه روش های مدل سازی در کنار دسترسی روزافزون به داده های مکانی، مدل های فعلی در پیش بینی دقیق وضعیت و تغییرات تنوع زیستی محدودیت های جدی دارند؛ این مسئله به ناممکن بودن ایجاد چارچوبی مناسب برای پایش تنوع زیستی در طول زمان منجر می شود. یکی از مهم ترین محدودیت های کاربردی این مدل ها ناسازگاری داده های ثبت شده، به لحاظ فراوانی و گستره مکانی حضور گونه ها در بازه های زمانی متفاوت است. این شرایط امکان توسعه مدل های مکانی – زمانی را که در درک پویایی و تغییرات توزیع جغرافیایی گونه ها طی زمان ضروری اند، محدود می کند. هدف از این مطالعه بیان راه حلی برای غلبه بر مشکلات ناسازگاری داده های تنوع زیستی در طول زمان، و توسعه فرایند محاسباتی برای مدل سازی مکانی – زمانی مطلوبیت زیستگاه و سپس کمّی سازی تغییرات در توزیع مکانی است.مواد و روش ها: در این مطالعه، برای توسعه مدل مکانی – زمانی تنوع زیستی، از داده های حضور گونه نوعی بز کوهی (Hippotragus equinus) استفاده شد. داده های سری زمانی بلندمدت حضور این گونه بین سال های ۱۹۰۱ تا ۲۰۲۰ از پایگاه داده جهانی GBIF، به منظور توسعه مدل های مکانی – زمانی، و همچنین داده های سری زمانی تنوع زیستی (فراوانی گونه) در پایگاه های اطلاعاتی LPI و BioTime برای اعتبارسنجی ارزیابی تغییرات تنوع زیستی به کار رفت. به علاوه، داده های اقلیمی از پایگاه داده CRUTS استخراج شدند که براساس آنها، لایه های اطلاعاتی نوزده گانه زیست اقلیمی به صورت سالیانه تولید شد. پس از پاک سازی و آماده سازی داده های گونه و انتخاب متغیرهای مناسب در حین آزمایش چندخطی گری، داده های سری زمانی به صورت یکپارچه در جدول داده واحد یا استخر داده گردآوری شدند. در این رویکرد، داده های حضور گونه متعلق به هر سال به اطلاعات اقلیمی همان سال و مکان پیوند داده شد. سپس برای توسعه مدل مکانی – زمانی و به منظور بهبود کارآیی و کاهش عدم قطعیت مدل ها، ده الگوریتم مرسوم یادگیری ماشینی انتخاب و مدل های مکانی – زمانی کالیبره شدند. پس از اعتبارسنجی مدل ها، الگوی مکانی توزیع گونه با ترکیب پیش بینی های حاصل از مدل های گوناگون، با استفاده از میانگین گیری وزنی (انسمبل) برای هر سال، پیش بینی شد؛ این کار به تولید سری زمانی ۱۲۰ساله شامل پیش بینی های توزیع مکانی گونه ای منجر شد. در گام بعدی، با استفاده از تابع تخمینگر شیب سن، روند تغییرات مطلوبیت زیستگاهی در طول ۱۲۰ سال در هر پیکسل محاسبه شد.نتایج و بحث: نتایج اعتبارسنجی مدل ها نشان داد که تمامی روش های مدل سازی از عملکرد بسیار خوبی برخوردار بودند؛ به گونه ای که شاخص AUC برای این مدل ها بین 996/0 و 926/0 محاسبه شد. تحلیل نقشه های روند تغییرات تنوع زیستی در طول زمان نشان داد که در عرض های جنوبی، احتمال حضور گونه به تدریج کاهش یافته است؛ درحالی که در کمربند میانی افریقا، افزایش احتمال حضور این گونه مشاهده می شود. صحت سنجی نتایج، با استفاده از داده های سری زمانی توزیع و فراوانی گونه از منابع BioTime و LPI، نشان داد که به ترتیب در 88% و 84% نقاط کاهش مطلوبیت زیستگاهی، مدل با داده های واقعی هم پوشانی دارد؛ این مسئله دقت بالای مدل را در پیش بینی توزیع و تغییرات گونه ای در طول زمان تأیید می کند.نتیجه گیری: راه حل ارائه شده در این مطالعه، افزون بر اینکه امکان مدل سازی مکانی – زمانی برای تحلیل الگوهای توزیع گونه ها و تغییرات آنها را فراهم می آورد، با افزایش دقت در کمّی سازی آشیان بوم شناختی، به بهبود پیش بینی الگوهای توزیع مکانی و کاهش عدم اطمینان در ارزیابی ها کمک می کند. این رویکرد با ارتقای پوشش و اندازه نمونه ها، چالش های در زمینه ناسازگاری زمانی داده ها را حل می کند و استفاده بهینه از تمامی رکوردهای اطلاعاتی موجود را ممکن می سازد. این مطالعه بر اهمیت بُعد زمانی در مدل های توزیع گونه ای تأکید دارد و این رویکرد، به ویژه در مناطقی با تغییرات اقلیمی بیشتر، از اهمیت فراوانی برخوردار است و می تواند در راستای اهداف توسعه پایدار، حفاظت از تنوع زیستی و چارچوب جهانی KM-GBF به مدیران برای تصمیم گیری حفاظتی کمک کند.