مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مدل منطق فازی
حوزه های تخصصی:
سیل مخاطره ای طبیعی و رویدادی ناگهانی، سریع و مخرب است. مطالعات گذشته گویای آن است که علاوه بر ویژگی های بارش، خصوصیات مورفومتریک و ژئومورفوژیک حوضه های آبخیز در کمیّت و کیفیّت این پدیده نقش اساسی دارند. حوضه ی آبخیز داورزن در غرب دشت سبزوار واقع شده است. همه ساله سیلاب های مخربی در این حوضه به وقوع می پیوندد. هدف از این پژوهش، بررسی علل و عوامل مؤثر در وقوع سیل از جمله، شیب، لیتولوژی، اشکال ناهمواری (تیپ های فیزیوگرافی) ، نوع خاک، CN و وضعیت و گرایش پوشش گیاهی و سپس تجزیه و تحلیل سیل خیزی این حوضه است. برای دست یابی به این هدف از روش تلفیق عوامل مؤثر با استفاده از تکنیک پهنه بندی در مدل های مفهومی و قابل اجرا در محیط GISاز جمله مدل منطق بولین، مدل شاخص همپوشانی و مدل منطق فازی در قالب لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل بر پایه یک مقایسه تحلیلی و دست یابی به نتایج حاصل از این مدل ها استوار است. به کارگیری این مدل ها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی از طریق وزن دهی به متغیّرهای مؤثر بر سیل خیزی حوضه بر اساس شدت و ضعف تأثیرگذاری آنها توانسته است شکل گیری سیل را در حوضه و در قالب پهنه های مشخص ارزیابی نماید. همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی مدل های به کار گرفته شده نشان می دهد که مدل فازی گاما شاخص ترین ابزار مفهومی برای تعیین پهنه های در معرض سیل خیزی در این منطقه می باشد.
مقایسه مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل منطق فازی در ارزیابی خطر زمین لغزش(مطالعه موردی حوضه آبریز سیمره چنار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی در مناطق کوهستانی هر ساله منجر به خسارات زیادی می شود. حوضه آبریز سیمره چنار، با داشتن ویژگی های کوهستانی و شرایط طبیعی مختلف دارای استعداد بالقوه زمین لغزش است. هدف از این پژوهش، مقایسه مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل منطق فازی، جهت ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه سیمره چنار است. بدین جهت ابتدا پارامترهای مؤثر در وقوع زمین لغزش استخراج و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. سپس نقشه پراکنش زمین لغزش های رخ داده شده حوضه تهیه و با تلفیق نقشه عوامل مؤثر بر لغزش با نقشه پراکنش زمین لغزش ها، تأثیر هر یک از عوامل شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، بارش، فاصله از گسل، کاربری اراضی، خاک، فاصله از آبراهه در محیط نرم افزارArcGIS محاسبه گردید. در این مطالعه به منظور مقایسه مدل ها، در پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه سیمره چنار، از مدل های شبکه عصبی مصنوعی و منطق فازی استفاده گردید. در مدل شبکه عصبی مصنوعی الگوریتم پس انتشار خطا و تابع فعال سازی سیگموئید بکار گرفته شد. ساختار نهایی شبکه دارای 8 نرون در لایه ورودی، 14 نرون در لایه پنهان و 1 نرون در لایه خروجی گردید. پس از بهینه شدن ساختمان شبکه، کل اطلاعات منطقه در اختیار شبکه قرار گرفت و در نهایت با توجه به وزن خروجی، نقشه پهنه بندی زمین لغزش تهیه شد. در مدل منطق فازی از اپراتورهای عملگراجتماعفازی، عملگراشتراکفازی، عملگرضربجبری فازی، عملگرجمعجبری فازی، عملگرگاما فازی مدل منطق فازی استفاده شد. برای ارزیابی نتایج خروجی مدل های مورد استفاده در برآورد خطر لغزش منطقه از ضریب آماری کاپا استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل شبکه عصبی مصنوعی با ضریب کاپای 91/0 مدل کارآمدتری نسبت به مدل منطق فازی در تهیه نقشه خطر لغزش های حوضه سیمره چنار است. از میان عوامل تاثیرگذار بر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه عامل شیب به عنوان مهمترین عامل و عوامل سنگ شناسی و خاک در مراتب بعدی قرار گرفتند. بر اساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی، به ترتیب 12/10، 92/22، 04/31، 76/20، 16/15 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
سنجش فضایی ظرفیت تاب آوری زیرساختی جامعه روستایی شهرستان بجنورد با مدل FAHP و منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
167 - 196
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از تدوین پژوهش حاضر ارزیابی رابطه بین آسیب پذیری محیطی و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی (در شهرستان بجنورد) به منظور ارتقاء ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن کاربردی در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی است. متغیرهای تحقیق پس از بررسی مبانی نظری و ادبیات حوزه سنجش آسیب پذیری و تاب آوری در ایران و سایر کشورها انتخاب گردیده است. بر این اساس، دو شاخص کلی سنجش آسیب پذیری و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی با استفاده از 26 معیار در دو مدل FAHP و منطق فازی (عملگر Gamma با حد آستانه 7/0، 8/0 و 9/0) در محیط نرم افزار GIS انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده برخورداری تقریباً 56.69 درصد مساحت شهرستان از شرایط آسیب پذیری محیطی زیاد و خیلی زیاد بوده است که تعداد 47 روستای شهرستان در این پهنه ها قرارگرفته است؛ که بررسی شاخص تاب آوری زیرساختی مشخص کننده وجود رابطه معنادار و مستقیم بین وضعیت تاب آوری پایین نواحی روستایی و آسیب پذیری محیطی در پهنه های شرقی، جنوب و شمال شرق شهرستان بجنورد است. علاوه براین بر اساس خروجی FAHP، حدود 31 درصد نقاط روستایی شهرستان و بر اساس خروجی منطق فازی، حدود 53 درصد نقاط روستایی شهرستان در طبقه تاب آوری خیلی زیاد) قرارگرفته است. تحلیل تطابق نتایج خروجی FAHP و منطق فازی در GIS با ضریب کاپای 0.166 نشان داد که نتایج حاصل از دو مدل مذکور دارای درجه تطابق نسبتاً ضعیف ولی مستقیم است که با سنجش صحت مدل ها با استفاده از نقاط کنترل زمینی مشخص شد مدل منطق فازی با ضریب کاپای 0.772 نسبت به مدل FAHP با ضریب کاپای 0.550 دارای دقت بیشتری است. بنابراین، نیاز به تعادل محیطی و مشکلات توسعه در نظام برنامه ریزی محلی در
ارزیابی توزیع فضایی زیر ساخت های اولیه گردشگری با تأکید بر تحرک محورگردشگری_تاریخی در محدوده بافت تاریخی –فرهنگی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
111 - 128
حوزه های تخصصی:
گردشگری پدیده مهم قرن بیستم است که در چارچوب الگوهای فضایی خاصی عمل می کند. یکی از این الگوهای فضایی گردشگری شهری است. چگونگی پراکنش و توزیع فضایی زیرساخت های گردشگری در شهر، موجب تقویت تحرک گردشگر در این الگوی فضایی می شود. به صورتی که تحرک گردشگری، نقشی اساسی در پیش بینی مسیر احتمالی تحرکات گردشگران، مدیریت و طراحی مقصد، برنامه ریزی سفر و بازاریابی جاذبه ها دارد. هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی توزیع فضایی زیرساخت های اولیه با توجه به تحرک محور گردشگری تاریخی می باشد. این پژوهش با کاربست روش توصیفی-تحلیلی بر آن است که با استفاده از روش مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و تحلیل تصمیم گیری چند معیارِ فازی FUZZY به تجزیه وتحلیل تحرک گردشگران در بافت تاریخی ارومیه پرداخته و اهمیت اثرات فضایی زیرساخت های گردشگری را جهت تقویت تحرک گردشگران، برجسته نماید. شاخص های کمی نشان دهنده وضعیت متعادل و مطلوب الگوی پراکنش زیرساخت ها در هسته تاریخی شهر می باشند، چراکه زیرساخت های گردشگری در محدوده خیابان امام که مرکز اصلی محور گردشگری-تاریخی شهر است، متمرکزشده اند. همچنین با استفاده از اطلاعات موجود می توان نتیجه گرفت که اماکن تاریخی، مراکز تجاری_ خدماتی و هتل ها، بیشترین تأثیر را در تحقق تحرک پذیری گردشگران در این محور داشته اند. طی این تحقیق، فرضیه پژوهش، مبنی بر توزیع مناسب و متوازن زیرساخت های گردشگری در بافت مرکزی شهر ارومیه، مورد اثبات و تأیید قرار می گیرد.
مکان یابی ایستگاههای آتش نشانی شهر گرگان با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
89 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تاسیس ایستگاه های آتش نشانی تامین بخشی از امنیت شهر در راستای اهداف از قبل تعریف شده آنها می باشد. لازمه رسیدن به این هدف، اعمال دید سیستماتیک و یکپارچه به عناصر شهری بصورت میکرو و جهت دهی ساختار شهر در قالب ماکرو است که این مهم در قالب استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) تا حد زیادی دست یافتنی است. در تحقیق حاضر، هدف اصلی، تعیین بهترین مکان ها برای تاسیس ایستگاه های آتش نشانی شهر گرگان یا جابجایی مکانی برخی از آنها (درصورت لزوم) می باشد. بدین منظور در ابتدا و پس از تعریف مدل مفهومی، ضوابط موثر در مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی مشخص شده و اطلاعات مرتبط با هر یک از آنها آماده سازی گردید. در مرحله بعد و از میان مدل های ارزیابی تصمیم گیری چندمعیاره، فرایند تحلیل سلسله مراتبی تحلیلی (AHP) به عنوان مدل مورد استفاده در وزن دهی معیارها در قالب مقایسات زوجی و بر اساس نظرات کارشناسان اعمال گردید. پس از جمع آوری نظرات کارشناسان و به منظور جلوگیری از ورود برخی از نظرات احتمالی غیرکارشناسی، مقادیر سازگاری قضاوت ها، محاسبه گردید و پس از قابل قبول واقع شدن مقادیر CR، از این اوزان جهت بررسی های بعدی استفاده گردید. از بین مدل های ترکیب، مدل منطق فازی و در قالب استفاده از توابع عضویت که اکثراً بصورت کاربر مبنا بودند، بکارگرفته شدند. با توجه به اهمیت تحلیل شبکه و نقشی که GIS می توانست در بررسی شبکه حمل و نقل شهری گرگان داشته باشد، در بخشی مجزا، قابلیت های تحلیلی آن در انجام برخی از آنالیزهای معمول از جمله بهینه ترین مسیرها برای حرکت ماشین های آتش نشانی از ایستگاه به محل وقوع حادثه و همچنین محدوده خدماتی ایستگاه ها در اوج بار ترافیک شبکه شهری (ساعت 5/11 صبح) مورد بررسی قرار گرفت، وجود همپوشی های مکانی بالا در بین ایستگاه ها در برابر خلاهای خدمات رسانی در بخش های دیگری از شهر، می تواند موید مکان گزینی ناعادلانه فضایی خدمات رسانی ایمنی شهر باشد. لذا پس از اولویت بندی مناطق مختلف شهر در جهت تاسیس ایستگاه ها، با در نظر داشتن موقعیت کنونی آنها از یک طرف و جابجایی پنجره ای نقاط در نقشه اولویت بندی شهر و در تناظر با شبکه حمل و نقل شهری، مکان های جدید پیشنهاد شدند.
پهنه بندی فرسایش حوضۀ آبریز رزن با استفاده از مدل های منطق فازی، EPM و BLM در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
62 - 86
حوزه های تخصصی:
آگاهی از میزان خطر فرسایش، امکان شناسایی نواحی بحرانی و اولویت بندی برنامه های مدیریتی و حفاظتی را فراهم می کند. این مطالعه با هدف استفاده از مدل های منطق فازی، EPM و BLM دربرآورد شدت فرسایش و محاسبه کل رسوب تولیدشده در مدت یک سال در حوضه آبریز رزن، به کمک فناوری سنجش از دور و GIS انجام گرفته است و سپس دقت هر یک از مدل های مورد مطالعه با یکدیگر مقایسه شد. براساس نتایج به دست آمده از مدل BLM، بیشتر منطقه مورد مطالعه در تیپ فرسایش کم قرار دارد. در ادامه با استفاده از مدل EPM مقدار کل رسوب تولیدشده در حوضه آبریز رزن محاسبه شد. بنا بر نتایج به دست آمده از مدل EPM، شدت فرسایش در منطقه مورد مطالعه در کلاس فرسایش متوسط قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از عملگر گامای فازی 98/0 فازی فرسایش منطقه مورد مطالعه را در 5 دسته از خطر خیلی کم تا خیلی زیاد نشان داد. درنهایت نتایج اعتبار سنجی مدل ها نشان داد که نتایج مدل EPM با داده های برداشت شده در مطالعه میدانی مطابقت بیشتری دارد که نشان دهنده دقت مدل EPM در بررسی فرسایش در منطقه مورد مطالعه است. براساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل EPM به ترتیب 44/28، 16/32، 40/39 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط قرار گرفته است.
رویکرد پدافند غیرعامل در سنجش ضریب ایمنی کالبدی- انسانی محیط شهری (مطالعه موردی: منطقه یک کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
77 - 93
حوزه های تخصصی:
در نگاه سیاستگذاران و صاحبنظران، ایمنی شهری یکی از اساسی ترین پیش فرضهای جامعه جهانی برای برنامه ریزی انسان محور است و بر این اساس، برنامه ریزان شهری راهبرد پدافند غیرعامل را برای دستیابی به آن پیشنهاد کرده اند. هدف این پژوهش سنجش ضریب ایمنی کالبدی- انسانی نواحی منطقه یک کلانشهر اهواز با رویکرد پدافند غیرعامل می باشد. روش تحقیق بر اساس هدف نظری-کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و سازمانی بوده است. جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل منطق فازی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن می باشد که از نظر مساحت، 81 درصد ناحیه پنج و 28 درصد ناحیه سه در محدوده ضریب ایمنی 0٫6 و بیشتر قرار گرفته که به ترتیب امن ترین و ناامن ترین ناحیه شناخته شده اند که دلیل اصلی ایمنی پایین ناحیه سه را می توان در بافت متراکم و غالبا مسکونی، تراکم بالای جمعیت، درآمد پایین خانوارها (تراکم بالای قشر کارگران ساده)، سواد پایین (عدم توانایی در خود مراقبتی در زمان بحران) و پایین بوده شاخص دسترسی در آن دانست. در کل می توان گفت تنها ناحیه پنج دارای ضریب ایمنی بسیار زیاد (1 – 0٫8)، در بافت خود بوده و نواحی یک و سه در گروه با ضریب ایمنی کم (0٫4 – 0٫2)، قرار گرفته اند.