مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲٬۱۸۱ تا ۲۲٬۲۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب فراگیر بر اساس سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر شیراز در سال 1402 بود. حجم نمونه آماری 384 نفر برآورد گردید و این افراد با روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر-ویرایش چهارم (IV-GADQ، نیومن و همکاران، 2002)، پرسشنامه فرزندپروری آلاباما (APQ، شلتون و همکاران، 1996) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD، اپشتاین و همکاران، 1983) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مولفه های حل مساله (001/0=p)، ارتباطات (001/0=p)، واکنش های عاطفی (003/0=p) و سبک فرزندپروری اقتدار منطقی (001/0=p)، به صورت منفی و معنادار و سبک های فرزندپروری استبدادی (001/0=p) و آزاد گذار (008/0=p)، به صورت مثبت و معنادار قادر به پیش بینی اضطراب فراگیر نوجوانان می باشند. دیگر نتایج حاکی از آن بود که سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در مجموع 33 درصد از واریانس نمرات اضطراب فراگیر را تبیین می کند. بنابراین عملکرد خانواده و نحوه ی ارتباط والدین با فرزندان می تواند در بروز اختلالات اضطرابی در نوجوانان نقش داشته باشد.
تصحیح و تحلیل رساله موسیقی نظام الدین احمد گیلانی، حکیم الملک دربار قطب شاهیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
79 - 98
نظام الدین احمد گیلانی مشهور به حکیم الملک، حکیم قرن یازدهم هجری، از حلقه های پیوند فرهنگی میان ایران و هند در دوره حکومت صفویان بر ایران و سلطنت سلسله قطب شاهی در حیدرآباد دکن است. حکیم الملک در میان آثار پرشمار خود در زمینه های مختلف علوم و فنون که عمدتاً در دوران خدمت نزد عبدالله قطب شاه نوشته شده، صاحب رساله ای موجز در باب موسیقی است که تاکنون به چاپ و تصحیح انتقادی نرسیده است. در این پژوهش، ضمن تحقیق درباره حیات مؤلف این اثر و تلاش برای رفع پاره ای ابهامات پیرامون او، متن رساله یادشده از روی یکی از دو نسخه خطی موجود از آن، به روش تصحیح انتقادی متون و در قیاس با متون منبع آن، ارائه و تحلیل می شود. تصویری از نسخه نیز پیوست مقاله است. مهم ترین مسئله تحقیق این است که رساله موجز گیلانی چه ویژگی ها و جایگاهی در سیر مکتوبات موسیقایی فارسی دارد. نتیجه آنکه این رساله، مانند بسیاری دیگر از رسالات موسیقی این دوره، عمدتاً حاوی مطالبی از آثار پیشینیان است؛ اما چگونگی گزینش مؤلف از بخش موسیقی جامع العلوم فخر رازی و رساله کرامیه از دوره سفره چی، خود به روشنی نمودار گرایش تازه نویسندگان موسیقی این دوره به موضوعات شبه علمی است که با سنّت یونانی-عربی مکاتب اسکولاستیک و سیستماتیست در تئوری موسیقی فاصله دارد.
بررسی و تحلیل اثر پذیری شرح سروری از جواهرالاسرار و زواهر الانوار خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی اثر جلال الدین محمد بلخی(رومی) از مهمترین آثار عرفانی ادبیات فارسی است که در مناطق مختلف، مخاطبان بسیاری داشته است. نیاز خوانندگان موجب شده است شرح های متعددی به زبان های گوناگون بر این اثر نوشته شود. معرفی و بررسی روش و محتوای شرح های مثنوی از موضوعات مهم تحقیق در حوزه مولوی پژوهی به شمار می رود و بررسی اثرپذیری شرح ها از یکدیگر اهمیت و جایگاه این آثار را در جریان شرح نویسی نشان می دهد. شرح مصطفی بن شعبان سروری بر مثنوی، یکی از قدیمی ترین و مفصل ترین شرح های منثوری است که در آسیای صغیر به زبان فارسی نوشته شده است. با توجه به قدمت و زبان شرح سروری، ضرورت دارد میزان اثرپذیری و اثرگذاری آن در جریان شرح نویسی بر مثنوی معلوم شود. در این پژوهش، کوشش می شود ازطریق مقایسه شرح سروری با شرح جواهرالاسرار و زواهرالانوار اثر خوارزمی، میزان وام گیری آن از کهن ترین شرح فارسی بر مثنوی معلوم شود. نتایج بررسی و مقایسه دو شرح سروری و خوارزمی نشان می دهد شرح سروری در ساختار و محتوا از جواهرالاسرار اثر پذیرفته و بخش مهمی از شرح خوارزمی بدون اشاره به نام وی در شرح سروری درج شده است، درحالی که سروری در دیباچه شرح خود مدعی است این اثر را از راه کشف از روح مولوی دریافته است.
پژوهشی در واژه های دیوان ذوالفقار شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
53-74
حوزههای تخصصی:
سید قوام الدین حسین بن صدرالدین علی معروف به ذوالفقار شروانی (د: 689ه.ق.) و متخلص به ذوالفقار و قوام از شاعران فصیح فارسی گو و از مادحان خوارزمشاهیان و اتابکان لُر و قراختائیانِ کرمان است. با وجود اینکه وی از شاعران توانا و دانشمند ادب فارسی به شمار می رود، پژوهشگران چندان به آثار وی توجّهی نشان نداده اند چرا که تا امروز چاپی حروفی از دیوان وی در دسترس نیست و چاپ عکسی نسخه دیوان وی تنها یک بار در 1934م. منتشر شده است. با بررسی دیوان وی درمی یابیم که تعداد قابل توجّهی واژه بسیط یا بسیط گونه که در فرهنگ های رایج فارسی مدخل نشده است و یا شواهد چندانی در متون فارسی ندارد در اشعار وی به کار رفته است. وجود این لغات در دیوان ذوالفقار شروانی می تواند ناشی از گویش ذوالفقار شروانی باشد. پژوهش حاضر که از روش کتابخانه ای بهره برده است کوششی است برای خوانش صحیح دیوان ذوالفقار شروانی و بحث درباره لغات نادرِ اشعار وی. در این پژوهش با مراجعه به پیکره های زبانی و فرهنگ های متداول فارسی، درباره این لغات صحبت شده است تا راه برای افزودن این لغات و شواهد به فرهنگ های فارسی و نیز تصحیح انتقادی و شرح این دیوان در آینده هموار شود. همچنین نویسندگان مقاله حاضر با بررسی دقیق دیوان ذوالفقار شروانی، نکاتی را درباره زندگی وی یافته اند که از دید تذکره نویسان و پژوهشگران پیشین پنهان مانده است.
معمای انقلاب علمی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
67 - 99
حوزههای تخصصی:
علم در تمدن اسلامی، علی رغم برخی پیشرفت هایی که داشت، نتوانست یک تغییر یا انقلاب جدی را در خود به وجود آورد و به گمان برخی از اندیشمندان آخرسر با رکود و افول مواجه شد. در این نوشتار، به بررسی و ارزیابی برخی از عواملی می پردازیم که از آن ها به عنوان موانع بروز تحول در علم ورزی تمدن اسلامی یاد می شود. در این راستا عواملی مانند حاکمیت تفکر اشعری و تضادش با پژوهش در علوم تجربی، نبود حمایت های اجتماعی و اقتصادی، و همچنین فلسفه ارسطویی را بررسی و تحلیل می کنیم. سعی می کنیم نشان دهیم که اشاعره آنگونه که عموما تصور می شود، مخالف علم ورزی نبودند و چه بسا اگر واقعا چهارچوب فکری آنان در علم ورزی حاکمیت پیدا می کرد، احتمالا شاهد تحولاتی چشم گیر در علم تمدن اسلامی می بودیم. بدین ترتیب، نقش تخریبی اشاعره را تعدیل می کنیم. در ادامه، ضمن پذیرش اهمیت حمایت های اجتماعی و اقتصادی در توسعه علم در دوران طلایی تمدن اسلامی، لزوم توجه به روش شناسی را مورد تاکید قرار می دهیم. با تکیه بر مثال هایی تاریخی از نورشناسی ابن هیثم و اسطرلاب زورقی، از یک طرف، نقش تخریبی روش شناسی مبتنی بر فلسفه ارسطو را مجددا تایید می کنیم و، از طرف دیگر، مساهمت مان در رابطه با تعدیل نقش تخریبی اشاعره را به شکل انضمامی تری توضیح می-دهیم.
چارچوب ها و الزامات منطقی همگرایی جهانی در سیاست ضد تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جهان درگیر مسائل پیچیده و مخاطرات فراوانی شده است. وجود رقابت های فزاینده، فرهنگ های متنوع و متعارض، نبرد قدرت و نابرابری های اقتصادی نمایانگر این موضوع است که بازیگران مختلف، اهداف و مقاصد متفاوت دارند. در واقع می توان یکی از دلایل اساسی رشد و فعالیت فزاینده گروه های ترویستی مختلف را در عدم انسجام و همگرایی جهانی در سیاست های ضدتروریسم دانست. این مقاله در پی واکاوی این پرسش اساسی است که همگرایی جهانی برای مبارزه با تروریسم چه چارچوب و الزامات منطقی دارد؟ این مقاله معتقد است که منطقی استراتژیک برای همگرایی و همکاری بین المللی برای مبارزه با تروریسم وجود دارد که می توان آن را از رهیافت نظریه هایی مانند حکمت چینی باستان، نظریه بازی ها و همچنین در نظریه دفاع هدف متحرک نگریست و به دنبال اهداف ضدتروریسم جهانی بود. این مقاله با تأکید بر وجود مزیت های استراتژیک مختلف در همگرایی جهانی برای مبارزه با تروریسم، قصد دارد به این نتیجه برسد که کشورها می بایست به این نقطه از فهم راهبردی برسند که همکاری متقابل برای نیل به منافع متقابل در اولویت قرار گیرد. به عبارتی اگر همگرایی جهانی و همکاری برای مقابله با تروریسم وجود نداشته باشد، تروریسم در جهان فرصتی برای تهاجم بیشتر و مخاطره آفرینی فزاینده تر پیدا خواهد کرد. نهایتاً راه حل های اصلی که از مجرای آن در قالب تبادل و همکاری بین المللی می توان کارایی الگوریتم های امنیتی پیشرفته را ارتقاء داد، طرح خواهد شد.
تأثیر سبک اسنادی و راهبرد تفکر در توسعه مشارکت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
63 - 78
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر سبک اسنادی و راهبرد تفکر در توسعه مشارکت ورزشی طراحی و اجرا گردید. روش تحقیق حاضر پیمایشی بود. تحقیق حاضر از جمله تحقیقات کاربردی بود که به صورت میدانی انجام گردید. جامعه آماری شامل کارمندانی ورزشکار ادارات ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی بود. این افراد شامل کارمندانی بودند که به طور منظم به ورزش می پرداختند. با توجه به اینکه تعداد این افراد نامشخص بود از روش حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص بودن حجم جامعه استفاده گردید. به صورتی که بر اساس این روش تعداد 384 نفر به عنوان نمونه مشخص شدند. ابزار تحقیق حاضر پرسشنامه استاندارد بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. کلیه روند تجزیه و تحلیل داده های تحقیق در نرم افزارهای SPSS و PLS انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سبک اسنادی (541/0) و راهبرد تفکر (454/0) بر مشارکت ورزشی تأثیرگذار است. به عبارتی سبک اسنادی و راهبرد تفکر به واسطه کارکردهای خود در مسائل نگرشی و فکری می تواند ضمن ایجاد رفتارهای پایدار باعث افزایش سطح مشارکت ورزشی افراد گردد.
پیشرانه های مدل معماری منابع انسانی در مدیریت داوطلبان رویدادهای ورزش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشرانه های مدل معماری منابع انسانی در مدیریت داوطلبان رویدادهای ورزش دانشگاهی انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی می باشد که در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده گردید. جامعه آماری در بخش کیفی شامل متخصصین حوزه مدیریت منابع انسانی، داوطلبی و ورزش دانشگاهی بوده و 19 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. در بخش کمی نیز 278 نفر از نیروهای داوطلب دارای سابقه داوطلبی در رویدادهای ملی و بین المللی ورزش دانشگاهی به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و سازه آن تایید و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos ورژن 24 انجام گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، مولفه های اصلی پیشرانه معماری مدیریت منابع انسانی شامل شایستگی داوطلبان، آموزش، ترغیب به مشارکت، توانمندسازی، رهبری، شایستگی مدیران، اجرا و بازخورد، شناخت انگیزه های مشارکت، تشریح شغلی، تنظیم شغلی، نردبان شغلی، شناسایی و بهسازی داوطلبان، جبران خدمات و تامین و حمایت است که در قالب شش مقوله اصلی دانش و اطلاعات، توانمندسازی روان-شناختی، توانایی مدیریتی، کارراهه شغلی، جذب و نگهداری و حمایت از داوطلبان دسته بندی شدند.
المفارقة الدعائية وأنماطةا اللفظية، والنغمة، والحكاية أو الإيةام، والإلماع دراسة في بنية الدلالة لأدعية مفاتيح الجنان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
105 - 120
حوزههای تخصصی:
إنّ مفاتیح الجنان کتاب له قیمه بالغه ومکانه عظیمه، لما فی أدعیته من المعرفه الإلهیه والخلقیات الإنسانیه البنّاءه. والأدعیه هذه فی غالبیتها نصوص أدبیه تندرج ضمن الأدب القدیم، فهی حافله بکثیر من الملامح البلاغیه والفنیه الکلامیه، منها المفارقه فی أنماطها المختلفه. یقتصر هذا البحث على المفارقه، حسب بنیتها الدلالیه، کالمفارقه اللفظیه، ومفارقه النغمه، ومفارقه الحکایه أو الإیهام، والإلماع، ثمّ تطبیقها علی أدعیه مفاتیح الجنان فقط دون الزیارات والملحقات والباقیات الصالحات، لیتقصّى هذه التقنیه من جانب واحد ولئلّا یصاب بالتشتت والسطحیه فی الدراسه والتحلیل حتى یصل إلى هدفه بأعلى مستوى یتسنّى له. فالمفارقه تقنیه قدیمه الاستخدام جدیده المصطلح، یستخدمها المبدع الموهوب لیظهر ما قصده من الرسائل، ناتئاً بارزاً عبر التضاد والتناقض بین طرفی القول. ولیس للمفارقه تعریف جامع مانع، بل لها أنماط مختلفه وأنواع متعدده حسب درجتها وصیاغتها وطرفیها وما إلى ذلک؛ فمن الصعب أن نحصل على تعریف محدد. والتقنیه هذه تُستخدم لإبراز أفکار المبدع وعواطفه، لتؤدّی إلى الصحوه والحث. والقاسم المشترک بین أنواعها، وأنماطها، وأسالیبها هو التضاد بین المظهر والمخبر. وقد بیّن هذا البحث المتواضع، المواضع التی لها بنیه مفارقیه فی أنماطها المختلفه، عبر تحلیل النص الدعائی، واعتمادا علی المنهج الوصفی التأویلی والتحلیلی، لتقصی المفارقه وتبیین أنواعها وفک شفراتها، محاوله الوصول إلى المعانی الخفیه والمدلولات المختبئه وتسلیط الضوء على المعنى المقصود، حسب بنیتها الدلالیه، وفقاً لتقسیم محمد العبد. وفی النهایه، قدّمت أهم الملحوظات والنتائج التی توصلت إلیها الدراسه؛ ومن أهمّها أنّ المفارقه فی الأدعیه ولیده المواقف النفسیه وحصیله الإدراکات العقلیه، کما استُعینت بها لتجسید الواقع الإنسانی وإخراجه من نطاق الذاتیه المجرده إلى نطاق الموضوعیه الحسیه، کما أن التنویع فی أنماطها یدلّ علی تمکن الداعی فی الخطاب.
ارزیابی ترجمه فارسی رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» بر اساس الگوی ژان رنه لادمیرال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان رنه لادمیرال در حوزه نظریه پردازی ترجمه با رویکرد مقصد گرا معتقد است که محدود کردن ترجمه به رمزگردانی ساده نا درست بوده و مترجم باید به تولید معنا و یا آفرینش مجدد بپردازد. این نظریه پرداز راهکار هایی از جمله جابه جایی، ابهام زدایی، افزوده سازی و... ارائه داده است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر رویکرد لادمیرال، به بازخوانی ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر طیب صالح -کاندید جانشینی «نجیب محفوظ»- می پردازد. جستار حاضر نمونه هایی از ترجمه را که طبق مؤلفه های لادمیرال موفق بوده اند، ارائه و توفیقشان را طبق مؤلفه ها تحلیل کرده است. سپس نمونه هایی دیگر را بیان کرده که طبق مؤلفه ها موفق نبوده اند. در پایان، دلایل قوت و ضعف ترجمه عامری بر اساس نظریه لادمیرال نشان داده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، مترجم در مباحث «ابهام زدایی»، «افزوده سازی» و «حذف» کاملاَ موافق با مؤلفه های لادمیرال عمل کرده و متنی خوانا و قابل فهم در فرهنگ مقصد ارائه داده است. این در حالی است که در پاره ای از موارد، مانند مباحث «جابه جایی» و«حق انتخاب مترجم»، مؤلفه های الگوی لادمیرال دیده نشده است. در نهایت طبق آمار گرفته شده از 24 نمونه متن طیب صالح، 3 مورد ترجمه، مخالف رویکرد مؤلفه های لادمیرال بوده است.
نقد و ارزیابی برگردان عربی کتاب «آن بیست و سه نفر» اثر احمد یوسف زاده بر پایه سطح لغوی- معنایی الگوی ترجمه کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه را می توان پلی برای پیوند اندیشه ها و باورهای مردمان دو فرهنگ دانست. از دیرباز تاکنون آدمی در پرتو ترجمه با گفتارها، کردارها و دستاوردهای سرزمین های دیگر آشنا شده و از این رهگذر، بینش و نگرش خود را بارور کرده است. یکی از برجسته ترین نظریه های ترجمه که به سنجش سطح کیفی متون برگردان شده ادبی می پردازد و چهار سطح گوناگون را دربر می گیرد، نظریه کارمن گارسس (1994) است. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی - تحلیلی است بر آن است تا برگردان عربی ایمان صالح با عنوان «أولئک الثلاثه والعشرون فتىً» از کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته احمد یوسف زاده را بر پایه سطح لغوی- معنایی الگوی ترجمه کارمن گارسس ارزیابی و برتری ها و کاستی های آن را بررسی کند. این پژوهش نشان می دهد که در این برگردان، بسط نحوی در پوشش مفاهیمی چون افزونی قید، صفت و ترکیب اضافی پدیدار شده و قبض نحوی در جلوه هایی مانند حذف صفت، مفعول، فعل و قید نمود یافته است. همچنین نشان می دهد که مترجم در فرآیند عام در برابر خاص از ابزارهایی مانند حذف صفت بهره گرفته و در فرآیند خاص در برابر عام با تکنیک بیان نوع در کنار جنس، دایره واژه را تنگ تر کرده است. یافته دیگر این پژوهش، آن است که ویژگی های مثبت، بخش چشم گیری را در این ترجمه به خود اختصاص داده و این برگردان از دو ویژگی کفایت و مقبولیت برخوردار شده و خرسندی خواننده را در پی داشته است.
نقد رمان کوتاه ملکوت از دیدگاه لکانی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
105 - 117
حوزههای تخصصی:
ژان لاکان با مطرح کردن نظریه ی ساحت های چندگانه ی شخصیت تاثیر به سزایی در تکمیل روند روانشناختی فروید داشته است، وی با عنوان کردن ساحت های خیالی، نمادین، امر واقع و ابژه ی کوچک، روند رشد روانی شخصیت را به طور عمیق مورد بررسی قرار داده است، این مراحل بدون شباهت به مراحل سه گانه ی فروید نمی باشد، در هر حال نظریات روانکاوی لاکان تاثیر به سزایی در مطالعات اجتماعی وادبیات داشته است، از این رو یکی از دیدگاه های مهم نقد ادبی و روانشناختی به شمار می آید. روند سیر تکامل شخصیت در طول داستان ها همواره از مباحث مورد توجه محققان به شمار می رفته است،در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی سعی در توصیف روند رشد شخصیت های رمان کوتاه ملکوت شده است. ملکوت نوشته ی بهرام صادقی همواره مورد توجه پژوهشگران و محققادن ادبی بوده است چرا که قلم گیرا و جذاب سوررئالیستی نویسنده، این داستان را مستعد پردازش از دیدگاه های گوناگون کرده است. در این رمان شخصیت های گوناگونی توصیف شده اند که مهم ترین آنها شخصیت های فردی با نام کوتاه شده ی م.ل و نیز دکتری به نام حاتم است، زندگی این دو فرد نزدیکی ها و شباهت های بسیاری دارد، هر دو فقدان را تجربه کرده اند، اما نحوه ی کنار آمدن آنها با این موضوع متفاوت است،م.ل با قطع اعضای بدن خود، سعی در فراموشی خلاهایی دارد که با آنها روبه رو شده است، او سرانجام ورود به مرحله ی نمادین را پس از طی مشکلات بسیار، با تصمیم به بازگشت به زندگی اجتماعی می پذیرد، اما وقع رویدادهایی از جانب دکتر حاتم، که لاکان آن را امر واقع می نامد، مانع این اتفاق می شود.
کاربست استعاره دایره در ترسیم نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
169 - 189
حوزههای تخصصی:
ازجمله مهم ترین موضوعات و بلکه منحصربه فردترین مسائل، «توجیه و تبیین» و «اثبات و تثبیت» آموزه های مرتبط با مبدأ و معاد در هستی شناسیِ فلسفه اسلامی است. بیان های گونا گون، تلاش حِکمی را در تصویرسازی مبدأ و معاد در حکمت اسلامی به خود اختصاص داده است؛ از همه رایج تر در متون فلسفی، استفاده از کلان استعاره دایره و به تبع آن، خُرداستعاره های مرتبط جهتی و حرکتی همانند قوس و صعود و نزول است، البته استعاره نه به عنوان آرایه ای ادبی؛ بلکه به عنوان ابزاری برای ایضاح به هنجار و ایفای مقاصد دور از حس و دشوار فلسفی با کمکِ متناظردانستنِ دو قلمروِ مبدأ و مقصد. در دوره معاصر، این گونه استفاده از استعاره را استعاره مفهومی نامیده و آن را از موضوعات کلیدی علم زبان شناسیِ شناختی به شمار آورده و مؤثر و مطلوب برای معرفت زایی دانسته اند. نخستین بار در حکمت اسلامی، محقق داماد به این استعاره و توجیه کاربستِ آگاهانه آن توجه نشان داد و حکمای متعالی بیشترین تصویرسازی و توجیه و تبیین و ارائه مقاصد فلسفی را براساس آن به کار بسته اند. هدف این نوشتار، بخشی از این تلاش برای بیان محتوایی این استعاره است.
نا-دیگری: خداوند در فلسفه نیکولاس کوسانوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
59 - 73
حوزههای تخصصی:
رابطه خدا و عالم یا به تعبیری نسبت نامتناهی و متناهی در فلسفه رنسانس محوری ترین مفهومی است که فکر متفکرین آن دوره را به خود مشغول کرده بود. سرچشمه های این موضوع نیز به نوبه خود به تلاش های فلاسفه و متألهان به تبیین نسبت خدا و خلقت در کتاب مقدس بازمی گشت. نیکولاس کوسانوس یکی از متفکرانی است که به حل این معضل فلسفی الهیاتی همت کرد و با معرفی مفهوم «نا-دیگری» به مثابه تصوری تازه از خداوند یا نامتناهی ضلع تازه ای به دوگانه «دیگری» و «اینهمان» افزود و بدین ترتیب شرایطی فراهم آورد تا بتوان در نظام مفهومی تازه ای به نسبت یادشده نگریست. در این مقاله سعی شده نخست گزارشی از سیر نسبت خدا با عالم در فلسفه به دست داده شود. آن گاه دیدگاه خاص کوسانوس و مفاهیم مرتبط با آن مفاهیمی همچون تاخوردگی و تاگشایی، نا-دیگری، اتفاق اضداد بررسی خواهد شد و در این میان به ریشه های این نوع تفکر در اندیشه دیونوسوس دروغین و مایستر اکهارت پرداخته خواهد شد. در اینجا نشان داده خواهد شد که کوسانوس با توجه به نوع تازه ای از متافیزیک، یعنی متافیزیک احدی، و دست کشیدن از متافیزیک مرسوم ارسطویی، یعنی متافیزیک وجودی، و با توجه به تفاسیری که مایستر اکهارت از خلقت و دیونوسوس دروغین از خداوند به دست داده دوگانه دیگری-اینهمان را خنثی سازی کرده و زمینه را جهت پیدایش فلسفه ای درون ماندگار فراهم آورده است.
Functional Fit and the Instrumental Character of Knowledge: Rethinking the Theory of Knowledge with Radical Constructivism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
185 - 198
حوزههای تخصصی:
Radical constructivism (RC), introduced by Ernst von Glasersfeld, is an instrumentalist theory of knowledge that challenges the notion of knowledge as a picture or representation of a real, external world. Instead, RC, by integrating ideas from different theoretical fields - such as cybernetics, evolutionary biology, and evolutionary psychology - considers the purpose of the cognitive organism to construct knowledge not to achieve truth, but to construct perceptual and conceptual structures that help to maintain adaptation and cognitive equilibrium. However, the basic question here is, by what character these structures can achieve the purpose. By examining Glasersfeld's writings, this paper argues that the character is a "functional fit", which is based on a fundamental shift in RC, i.e. the shift from "matching" to "fitness". From this point of view, the "fit knowledge" is not due to its match with the external reality, but due to its repeated success in solving a specific problem, it is viable, and by preventing unwanted changes or perturbations, it gives order to the experiential world of the organism and helps to maintain its cognitive equilibrium. This perspective has the potential to create transformation in various fields, from education to ethics and social issues. Therefore, this paper, while examining the basic concepts of radical constructivist epistemology, also deals with its theoretical and practical applications.
تحلیل اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
1 - 42
حوزههای تخصصی:
محمود طرزی نویسنده و شاعر آزادی خواه، نوگرا، بیدارگر، هدفمند، متعهد، منتقد، وطن پرست و از مخالفان سرسخت استعمار بوده است که افکار آزادی خواهانه او تأثیر بسیاری در بیداری جامعه افغانستان داشته است. نظر به تنوّع مفاهیم آزادی خواهی و نوبودن اندیشه ها و باورهایی که وی در این زمینه مطرح می کند، در این پژوهش کوشش شده است تا اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی مورد بررسی قرار گیرد و نگاه تازه و متفاوت او به برخی از موضوعات این حوزه از جمله وطن تبیین شود. این پژوهش با تحلیل و بررسی آثار منظوم، منثور، اشعار و مقاله های که بیشتر در شماره های متعدد روزنامه سراج الاخبار به جا مانده به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد طرزی با سرودن اشعار و روزنامه نگاری، سعی در استقلال طلبی، آزادی خواهی، بیداری اجتماعی، نوگرایی ادبی، علم پروری و میهن پرستی داشته است. مهم ترین اندیشه های آزادی خواهانه طرزی عبارت است از: میهن دوستی، استقلال طلبی، اصالت گرایی و بازگشت به خویشتن، ستم ستیزی و طرد بیگانه، نکوهش حاکمان جور و مقابله با استبداد، سلحشوری و روحیه جنگاوری، تحریض به شکیبایی و توانمندسازی دفاعی، نکوهش کاهلی و تن آسانی، دعوت به بصیرت و بینش، غفلت ستیزی و مبارزه با جهل و نادانی، اعتراض به وضع موجود و راهنمایی به وضع مطلوب، آگاهی بخشی، نوگرایی و علم پروری، اتفاق و وحدت، طرد قبیله گرایی و شعوبی گری. در این میان اندیشه های نوآورانه بسیاری ملاحظه می شود که از بین آنها می توان به نگاه تازه طرزی به وطن و الگوپذیری مثبت از غیر اشاره کرد.
بررسی کارکرد هجو در اندیشه کمال الدین اسماعیل اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو می کوشد تا کارکردهای صنعت هجو را با انگیزه ها و دلایل مختلف آن در اندیشه ی کمال الدین اسماعیل اصفهانی بررسی و تحلیل کند. شیوه ی کار منبع پژوهی است که پس از تدوین یافته ها به تحلیل داده ها پرداخته ایم. از مهم ترین دلایل و انگیزه های کمال الدین به سروده های هجوی، عوامل اجتماعی، مسکنت و فقر، طماعی و گدامنشی، حرص و آز، تعلل ممدوح در اعطای صله، بخل و امساک منعمان، درخواست و تقاضا، محرومیت شاعر از کسب معیشت و رسیدن به مال و منال بوده است. رعایت نکردن عفت کلام در بسیاری از سروده های کمال الدین اسماعیل از یک طرف و عوامل سیاسی و اجتماعی زمان شاعر ازطرف دیگر باعث شده که وی از شگردهای هنری و بلاغی نهایت بهره را ببرد. کمال الدین با استفاده از وجاهت ادبی مانند موسیقی کناری، کنایه و تعریض، تهکم، افتنان، و ذم شبیه به مدح، غیرمستقیم و پنهان مهجویان خود را هجو کرده است. وی توانسته با بهره از این شگردها از زشتی و رکاکتی که مختص سخنان هجوگونه است، بکاهد و بر ارزش ادبی و هنری سروده های خود بیفزاید. وی با استفاده از این شیوه، سخنان و تصاویر بکر و نو آفریده که حکایت از نازک خیالی و خلاق المعانی بودن شاعر دارد. ازلحاظ فکری هجویات کمال الدین بازنمود اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم و اخلاق حاکم بر جامعه است.
بررسی تطبیقی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
127 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی «سنگ های شیطان» منیرو روانی پور و «قرعه کشی» شرلی جکسون می پردازد.مساله اصلی مقاله این است که شباهتهای متناظر و هم ارز این دو داستان چه می باشند؟ روانی پور و جکسون در حالیکه در دو نقطه متفاوت زندگی می کنند از نمادهای همسان و هم ارز و شخصیت های متوازی استفاده کرده اند. زیرا ریشه تمام همه اینها تفکرات خرافی است که پایان غم انگیز نیک خواهان را رقم می زند. این مقاله با بهره گیری از مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی به وجود شباهت های دو داستان پرداخته و وجه ابتکار و افتراق هر دو را کنترل کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دو نویسنده محیط روستایی و کوچک را برای بیان مضمونی بزرگ یعنی خرافه ستیزی انتخاب کرده و پیروی کورکورانه از خرافه ها را سرزنش می کنند. هر دو نویسنده از استعاره سنگ استفاده کرده و انسانها را مشبه و سنگها را مشبه به بکار می برند تا وجه شبه را سنگدلی این انسانها به خواننده ارایه دهند.شخصیت ها در دو داستان توازن و تساوی دارند، برای مثال دایه پیر و وارنر پیر در نقش هشدار دهنده در دو داستان از مردم می خواهند از خرافه پیروی کنند زیرا اینان رزق و روزی و قوام و دوام خود را در پیروی کورکورانه مردم از خرافه می بینند. همچنین دایه پیر شباهت شگفت انگیزی با آقای سامرز دارد مبنی بر اینکه هر دو به عنوان متولیان روستا نازا و ناکارآمد هستند و بقای خود را در حفظ خرافات می دانند.
مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل بر اساس انگاره های هستی شناختی دین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
98 - 75
حوزههای تخصصی:
تناسخ زیربنای اخلاقیات و آخرت شناسی دین هندو را تشکیل می دهد. بیدل دهلوی شاعر معروف فارسی زبان، بارها به مسئله تناسخ در مثنوی هایش اشاره کرده است. در این پژوهش به بررسی مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل می پردازیم. در دین هندو انسان بر اساس قانون کرمه (عمل و عکس العمل) دوباره متولد می شود تا به نتایج اعمال خود برسد. این توالد و تناسخ که به آن «سمساره» می گویند، پیوسته ادامه دارد تا زمانی که انسان به کشف حقیقت غایی در درون و ذات خود برسد. بر اساس اوپه نیشدها هدف از تناسخ، شناخت آتمن یا روح حقیقی است. این روح به علت آمیختن با پرده های مادی و جسمانی از حقیقت خود غافل شده. روح مادی و عنصری دچار تناسخ می شود تا زمانی که بتواند با کنار زدن پرده های مادی و جسمانی به شناخت حقیقت خود برسد و با آن یکی شود. بر این اساس بهشت و جهنم انسان در همین جهان است. بهشت برخورداری از نعمت های این جهان، و جهنم تولد مجدد و دوری انسان نسبت به آتمن یا حقیقت خود است. در مثنوی های بیدل، تناسخ هم در وجه نظری و هم در داستان های رمزی، مفهومی مستند به انگاره های هستی شناختی دین هندو است.
عدم قابلیت کاربست نظریه رئالیسم در تبیین بحران میان ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر و تحولات اساسی شد و از آن زمان تاکنون بر مدار تنش و بحرانهای متوالی نظم و نسق یافته و به ندرت عادی بوده است. موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر دو کشور روابط آنها را برای منطقه و جهان بسیار با اهمیت ساخته از این رو، محققین بسیاری تمرکز خاصی برروابط دو کشورداشته اما موضوع قابل تامل این است که اکثر قریب به اتفاق این پژوهشگران اعم از داخلی و خارجی از منظر رئالیسم به تجزیه و تحلیل روابط پر افت و خیز دو کشور پرداخته و بحران و باز رخداد بحران در روابط آنها را تابعی از اصول و مفروضه های رئالیسم فرض کرده و تحلیل نموده اند.در حالی که منافع ملی و سیاست خارجی دو کشور و به تبع منازعات و بحرانها محصول ژرف ساختهای اجتماعی و هویتی متضاد آنها بوده و اتفاقاً مفروضه های رئالیسم نیز بر اساس عناصر اجتماعی و هویتی متضاد دو کشور معنا می شوند. این پژوهش با نیم نگاهی به ساخت اجتماعی و سازه انگاری، یک خوانش تعارضی بر کاربست رئالیسم در روابط آنها است. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است، آیا پارادایم رئالیسم قابلیت تبیین بحران های متوالی در روابط دو کشور را دارد؟ داده های پژوهش به طور جدی کاربست تئوری رئالیسم را با تردید اساسی مواجه ساخته وصلاحیت داوری آن را به زیر سوال برده است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی استفاده شده و شیوه جمع آوری داده ها،به صورت اسنادی و کتابخانه ای می باشد.