مطالب
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۱۹۶ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۰
33 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از حقوق زوجین نسبت به هم، حق رابطه ی جنسی است. برقراری صحیح این ارتباط نقش مهمی در حفظ و استحکام خانواده و پیشگیری از انحرافات احتمالی زن یا شوهر دارد. تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی با استفاده از استنباطات فقهی و اصولی بیان می کند <em>که</em> مطابقآیه ی شریفه ی «عاشروهن بالمعروف» و «و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف»، زن و شوهر حقوق مساوی دارند و این حقی متضایف است یعنی در مقابل تکلیف زن که اطاعت از مرد در امور جنسی است، حقی هم از جانب مرد نسبت به زن قرار داده شده است و برقراری چنین توازنی -که تلازم حق و تکلیف است- به تعدیل و تنظیم روابط جنسی منجر خواهد شد. در غیر این صورت رضایت زناشویی خدشه دار می شود. دلیل این الزام، علاوه بر وجوب حسن معاشرت در روابط زوجین، ظهور اولیه ی تعبیر به حق در روایات به الزام، اطلاق حکم وضعی ناشی از حکم تکلیفی رابطه ی جنسی و نیز ارشادی مولوی بودن این نوع از حق است. به همین جهت اگر مرد حق زن را در این ارتباط رعایت نکند و زن از انجام دادن عمل زناشویی سرپیچی کند، حکم ناشزه به او داده نمی شود.
استعمال «الفاظ جنسی» در سبک های ارتباط کلامی در محک اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زبان عامل مهمی در ارتباطات انسانی است. استفاده از الفاظ جنسی و اندام های جنسی در ارتباطات کلامی و انتقال برخی مفاهیم، از منظر اخلاق اسلامی مسائله ای چالش برانگیز است. غیراخلاقی بودن استعمال این الفاظ، حکمی است که می توان از مفاد برخی روایات اهل بیت برداشت کرد. در این مقاله با رجوع به دو منبع قرآن و عقل، به حکم روشنی درباره استعمال الفاظ جنسی و اندام های جنسی دست یافته ایم. از یافته های این پژوهش می توان به جواز استفاده از الفاظ اندام های جنسی به صورت غیرصریح در برخی موقعیت های گفتاری و رفتاری اشاره کرد. در این تحقیق پس از جمع آوری داده ها از طریق اسناد کتابخانه ای از روش تحلیل کیفی و عقلی جهت تحلیل و تجزیه داده ها استفاده می شود.
مطالعه نسبت پوشش و امر جنسی با استفاده از رویکرد کیفی (نظریه مبنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
54 - 77
حوزههای تخصصی:
از دلالت های اصلی وجوب حجاب اسلامی در آرای فقهی استحکام بنیان خانواده و جلوگیری از بی بندوباری و هیجان های جنسی و ارزش و احترام و جلوگیری از ابژگی زن ذکر می شود، با توجه به اهمیت ابعاد جنسی مساله پوشش، در این پژوهش با اتکا به رویکردی استقرایی در بستر پیچیده و متلاطم و متناقض موجود در زمینه پوشش که هنجارهای نانوشته و مقررات رسمی آن را تنظیم می کنند، دریافت زنان و مردان از نسبت حجاب و امر جنسی مطالعه شده است. پژوهش با استفاده از نظریه مبنایی انجام شد. داده ها به وسیله مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم جمع آوری شدند. جمعیت هدف مطالعه را مردان و زنان ۲۵ تا ۴۰ ساله ساکن تهران تشکیل می دهند و نمونه ها شامل ۱۶ زن و ۸ مرد هستند که بر مبنای نمونه گیری نظری انتخاب شدند. بر اساس نتایج پژوهش، مضمون اصلی که توضیح دهنده رابطه حجاب و سکسوالیته باشد"انواع مواجهه با امر جنسی" نام گذاری شد. نحوه تجربه امر جنسی، نگرش به امر جنسی و جذابیت های جنسی، تفسیرهای افراد را حول رابطه حجاب و سکسوالیته شکل می دهد که همین امر خود تحت تاثیر عوامل علی و زمینه ای قرار دارد. به عبارتی عوامل علی از قبیل تغیبرات اجتماعی، ویژگی های حجاب اسلامی و تبعیت از همسالان و عوامل زمینه ای اعم از میزان تعلق مذهبی، تربیت خانوادگی، موقعیت جغرافیایی، آنومی نشانه شناختی و جامعه مردسالار بر مواجهه افراد با امر جنسی تاثیرگذار است. از پیامدهای تنوع در مواجهه با امر جنسی، تفاوت در معیار های انتخاب پوشش، طبقه بندی تیپ های پوششی بر اساس درک و دریافت از سکسوالیته، دیگری سازی و قضاوت های اخلاقی است. استراتژی هایی که افراد برای اداره پوشش خود و مسائل مربوط به آن اتخاذ می کنند، هم نوایی با تعاریف موجود و یا بازاندیشی در مفاهیم غیرت و حجاب است.
ناروایی همجنس گرایی در نظریه اسلامی قانون طبیعی؛ نقد مقاله «درباره اقلیت های جنسی»(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲ (پیاپی ۵۴)
95 - 121
حوزههای تخصصی:
ناروایی همجنس گرایی که بیشتر در قالب برهان «امر غیرطبیعی» تبیین می شود، چندی پیش توسط آقای آرش نراقی، در مقاله ای با عنوان «درباره اقلیت های جنسی» مورد مناقشه قرار گرفت. از نظر او، براهین عقلانی ممکن برای غیرطبیعی بودنِ هم جنس گرایی در حکمت عملی اسلامی مخدوش هستند. وی با تعریف «طبیعت» و اتکا بر تعریف ارسطویی «غایت گرا» به دفاع از ایده «تعدد» کارکردها می پردازد، و بر فرض این برهان نیز هم جنس گرایی را موافق با «لذت جویی» دانسته آن را کارکردی هم عرض «فرزندآوری» برای قوه جنسی انسان معرفی می کند. نوشتار حاضر به نقد تعاریف وی، و ارایه قانون عقل عملی در نظریه اسلامی قانون طبیعی پرداخته، و نشان داده کارکردها به مثابه «کمال»های هر قوه نفس، رو به سوی کامل ترین «غایت» دارند. همچنین، براساس آموزه سنخیّت، لازم است هر کارکرد با کارکرد نهایی یا همان خیر کامل سنخیّت داشته باشد. به همین دلیل، توقف در کثرت و عدم نیل به وحدت، مخلّ غایت مندی و به لغویّت می انجامد. لذّت اگر به تنهایی دیده شود بر خلاف ایده انسان کامل در فلسفه اسلامی خواهد بود. موارد استثنا نیز تحلیل شده اند.
تبیین اختلال فزون کنشی جنسی بر اساس الگوی پنج عاملی شخصیت در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : اختلال فزون کنشی جنسی (Hypersexual disorder یا HD)، به تلاش های ناموفق متعدد افراد برای کنترل یا کاهش مدت زمان صرف شده، درگیر شدن در تخیلات، تمایلات و رفتارهای جنسی تعریف می شود که در پاسخ به حالات خلقی ملال آور یا رویدادهای استرس زا می باشد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلال HD در دانشجویان بر اساس الگوی پنج عاملی شخصیت (Five-factor model of personality یا FFM) انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی بود که در آن 320 دانشجوی پسر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 96-1395 به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بر اساس دانشکده و کلاس انتخاب شدند و پرسش نامه رفتار فزون کنشی جنسی (Hypersexual Behavior Inventory یا HBI) و سیاهه شخصیتی NEO (NEO Personality Inventory) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، آزمون همبستگی Pearson و تحلیل Multiple linear regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط منفی و معنی داری بین HD با ابعاد توافق جویی (01/0 > P، 29/0- = P) و وظیفه شناسی (05/0 > P، 12/0 = P) وجود داشت، اما این اختلال با بعد روان نژندگرایی (01/0 > P، 46/0 = P) رابطه مثبت و معنی داری را نشان داد. الگوی FFM، اختلال HD دانشجویان را با توان مطلوبی پیش بینی کرد ( 2 R: 9/23 درصد). همچنین، ابعاد شخصیتی توافق جویی و روان نژندگرایی قادر به پیش بینی واریانس HD در دانشجویان بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده، ضرورت توجه به ابعاد شخصیتی توافق جویی و روان نژندگرایی را در اختلال HD دانشجویان نشان می دهد.
مقایسه اثربخشی مداخله روانی جنسی ترکیبی با درمان طبی مسائل جنسی بر رضایت جنسی زنان بهبودیافته از سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۷ شماره ۶۷
391-397
حوزههای تخصصی:
زمینه: مداخله روانی جنسی ترکیبی و درمان های طبیِ مسائل جنسی دو مورد از رویکردهاییست که برای افزایش رضایت جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان طراحی شده اند. مسأله پژوهش این است که آیا مداخله روانی جنسی به تنهایی می تواند اثربخشی بیشتری در رضایت جنسی داشته باشد؟ هدف: هدف بررسی اثربخشی مداخله روان شناختی در مقایسه با درمان طبی بر افزایش رضایت جنسی زنان بهبودیافته از سرطان پستان است. روش: روش انجام پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و دو گروه تجربی و یک گروه گواه و ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت جنسی زنان بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس بررسی شد. یافته ها: یافته های تحلیل کوواریانس نشان داد میانگین سه گروه مورد مطالعه در زیرمقیاس های اضطراب رابطه ای(0/037 = p ) و نمره کل رضایت جنسی (0/006 = p ) از نظر آماری با یکدیگر تفاوت دارند؛ درحالی که میانگین سه گروه مورد مطالعه در سایر زیر مقیاس ها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی نشان داد اضطراب رابطه ای در گروه مداخله بیشتر از گروه درمان طبی کاهش پیدا کرده و نمره کل رضایت جنسی در گروه مداخله بیشتر از گروه طبی افزایش داشته است. تحلیل واریانس انجام شده برای سایر زیرمقیاس ها تفاوت آماری معناداری بین میانگین گروه ها نشان نداد. نتیجه گیری: این به آن معنا ست که: درمان مداخله روان شناختی موفقیت نسبی بیشتری از درمان طبی در افزایش رضایت جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان داشته است.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شرم درونی وعزت نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
184 - 199
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جراحی ماستکتومی رکن اساسی درمان در مبتلایان به سرطان پستان می باشد که می تواند موجب آسیب به زندگی زنانشویی گردد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم درونی وعزت نفس جنسی زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان ساکن شهر بهشهر مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی که در کلینیک های تخصصی بهشهر و ساری در سال 1397 تحت درمان بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفراز زنان با رعایت معیارهای ورود و خروج به مطالعه به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند.گروه آزمایش در معرض درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در ده جلسه نود دقیقه ای قرار گرفتند اما گروه کنترل درمانی را دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد شرم درونی شده کوک(2011) و عرت نفس جنسی زنان اسچوارز(1996) استفاده شد.داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایح تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر برخی مولفه های شرم درونی شده از جمله کمرویی و عزت نفس تاثیر مثبت داشته است.همچنین این مداخله بر برخی مولفه های عرت نفس جنسی مثل تجربه و مهارت، جذابیت، کنترل، قضاوت اخلاقی و انطباق اثر مثبت داشته است. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش عزت نفس جنسی و کاهش شرم درونی شده است. استفاده از این مداخله در بهبود سلامت روانی در زنان مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی ماستکتومی پیشنهاد می شود
تحلیل رابطه بین سبک زندگی و تربیت جنسی نوجوانان شهر زاهدان با نگاهی به پیش گیری از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
73 - 96
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش رو، هدف ، تحلیل رابطه بین سبک زندگی و تربیت جنسی نوجوانان شهر زاهدان می باشد تا تحلیل شود که سبک زندگی نوجوانان چه میزان در بزه آنان مؤثر است. نوع تحقیق، توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل نهایی از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه اول نشان داد، در تمامی شاخص های مطرح شده با SIG به دست آمده 000/0 گویای رابطه مستقیم و مثبت بین سبک زندگی و تربیت جنسی می-باشد. همچنین نتایج فرضیه دوم گویای، تفاوت معناداری بین دو گروه نوجوان دختر و پسر در وضعیت تربیت جنسی می باشد. و در کل تربیت مثبت جنسی در پیش از ارتکاب جرایم جنسی بطور معناداری مؤثر است
نقش پرخاشگری، الگوهای ارتباطی، و رضایت جنسی با سازگاری زوجی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: الگوهای ارتباطی زوجین به معنای پویایی های رابطه زوجین است. این الگوها مشخص می کنند که زوجین چطور با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در بستر رابطه ی زناشویی آن ها چه می گذرد. الگوهای مخرب به نظر می رسد اثر مخربی نیز بر رابطه زناشویی داشته باشد. ازاین رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پرخاشگری، الگوهای ارتباطی و رضایت جنسی در پیش بینی سازگاری زوجی بود. مواد و روش ها: برای دستیابی به این هدف نمونه ای با حجم 300 نفر از کارمندان ادارات دولتی اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جمع آوری داده ها به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه های الگوهای ارتباطی (Communication Patterns Questionnaire یا CPQ)، پرخاشگری باس و پری (Buss and Perry’s Aggression Questionnaire یا AQ)، رضایت جنسی (Sexual Satisfaction Questionnaire یا SSQ) و سازگاری زوجی (Revised Dyadic Adjustment Scale یا RDAS) انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به انجام رسید. یافته ها: نتایج نشان داد که پرخاشگری، الگوهای ارتباطی و رضایت جنسی سازگاری زوجی را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان گفت که رضایت جنسی محصول روابط حسنه بین زوجین است و این روابط حسنه از طریق رضایت در رابطه جنسی می تواند سازگاری زوجی را به همراه داشته باشد.
نقش طرحواره های جنسی با میانجی گری سبک انصاف در پیش بینی اختلال درد جنسی: بررسی مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
169 - 190
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین طرحواره های جنسی و اختلال درد جنسی با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. روش: جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های جنسی شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 220 نفر از زنان واجد شرایط انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از مقیاس طرحواره های جنسی اندرسن و سیرووانسکی (1994)، ابزار زنانه چندوجهی اختلال دخول واژینال مولائی نژاد و همکاران (2014) و پرسشنامه تبادل اجتماعی لیمبن و همکاران (2011) به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش نسبی مدل بود و نشان داد طرحواره جنسی پرشور-رمانتیک و طرحواره جنسی خجالتی – محتاط با میانجیگری سبک انصاف اثر غیرمستقیم بر اختلال درد جنسی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، جهت بهبود اختلال درد جنسی باید به سبک های تبادل اجتماعی به خصوص سبک انصاف توجه کرد. آموزش و مداخله بر اساس تئوری تبادل اجتماعی جهت کاهش مشکلات جنسی زنان مبتلا به اختلال درد جنسی به درمانگران حوزه سلامت جنسی یشنهاد می شود
پیش بینی مؤلفه های عشق ورزی براساس طرحواره جنسی با واسطه گری تعهد مذهبی در زنان و مردان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی مؤلفه های عشق ورزی براساس طرحواره جنسی با واسطه گری تعهد مذهبی در زنان و مردان شهر اصفهان بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی به روش همبستگی از نوع تحلیل مسیر انجام شد. آزمودنی ها در این پژوهش 320 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه مثلث عشق (Triangle,1994)، آزمون تعهد مذهبی (Vrtygton test,2003) و مقیاس طرحواره های جنسی مردان و زنان (Anderson et al., 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها افزون بر روش های توصیفی (میانگین و انحراف معیار) از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS-16 برای برازش مدل فرضی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند که در مورد زنان رابطه طرحواره های جنسی بر ابعاد عشق با نقش واسطه ای تعهد مذهبی نشان می دهد که متغیر طرحواره جنسی با اثر مستقیم 05/0 بر ابعاد عشق اثر معنادار ندارد، ولی با اثر غیرمستقیم تعهد مذهبی، طرحواره های جنسی زنان به مقدار 066/0- بر ابعاد عشق اثر معنادار دارد. در حالی که در گروه مردان رابطه طرحواره جنسی بر ابعاد عشق با نقش واسطه ای تعهد مذهبی نشان می دهد که متغیر طرحواره جنسی با اثر مستقیم 10/0- بر ابعاد عشق و هم چنین، با اثر غیرمستقیم تعهد درونی، طرحواره جنسی مردان نیز به مقدار 22/0 بر ابعاد عشق اثر معنادار ندارند. با توجه به نتایج پژوهش نتیجه گرفته می شود که در ارتباط بین مولفه های عشق بر طرحواره های جنسی تعهد مذهبی در گروه زنان نقش واسطه ای ایفا می کند در حالی که در مورد گروه مردان این ارتباط ها یافت نشد.
تأثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده به شیوه گروهی بر عملکرد جنسی و ابراز گری هیجانی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده به شیوه گروهی بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین بیماران زن مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک جامع ام اس شهر کرمانشاه در سال 1396، 28 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از پرسشنامه های ابرازگری هیجانی کینگ و امونز (1990) و عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (2000) در پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده برای گروه آزمایش به صورت گروهی، هفته ای 2 بار در 20 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل بر روی نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین 2 گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای عملکرد جنسی (05/0P
حمایت از زنان در مقابل خشونت جنسی (واکاوی اسناد نسل های چهارگانه محاکم بین المللی کیفری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت جنسی علیه زنان، از دیرباز وجود داشته و امروزه نیز جامعه بین المللی نظاره گر ارتکاب آن است. محاکم بین المللی کیفری که رسالت خود را مقابله با بدون کیفر ماندن جنایات بین المللی در معنای عام آن می دانند، اندک اندک، به سمت و سویی رفته اند که به صراحت، خشونت علیه زنان را به مثابه جرم، داخل در صلاحیت ذاتی دادگاه دانسته اند؛ حال آن که پیش تر، این گونه نبوده است. روند تکاملی این مهم به سویی است که کسانی را که درصدد بر هم زدن نظم بین المللی باشند، از تعقیب در امان نگذارد. مقاله پیش رو از رهگذر تدقیق در اسناد نسل های چهارگانه این مراجع قضایی به امکان سنجی مقابله بین المللی کیفری با پدیده شوم خشونت جنسی علیه زنان در انحای گونا گون آن پرداخته و دریافته است سازوکارهای بین المللی در مقابله با بی کیفرمانی خشونت جنسی به رغم دستاوردهایی که داشته، نتوانسته است مانع از تحقق هرگونه خشونت جنسی گردد. در این راه مقتضی است با به کارگیری عبارت های دقیق و روشن و دور از کلی گویی، به جرم انگاری مصادیق گونا گون خشونت جنسی علیه زنان پرداخته شود.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر عزت نفس جنسی و تعهد زناشویی زوجین با روابط آشفته
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر عزت نفس جنسی و تعهد زناشویی زوجین با روابط آشفته شهر تهران در سال 1397 بود. مواد و روش کار : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زوجین با روابط آشفته شهر تهران بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورداستفاده در پژوهش، پرسشنامه عزت نفس جنسی دوبل نها و اسچوارز (1996) و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث افزایش عزت نفس جنسی زوجین با روابط آشفته شده است، همچنین نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث افزایش تعهد زناشویی زوجین با روابط آشفته شده است. بحث و نتیجه گیری : بنابراین می توان گفت که روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد روشی مؤثر به منظور بهبود عزت نفس جنسی و تعهد زناشویی زوجین است. پیش زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر عزت نفس جنسی و تعهد زناشویی زوجین با روابط آشفته شهر تهران در سال 1397 بود. مواد و روش کار : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زوجین با روابط آشفته شهر تهران بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورداستفاده در پژوهش، پرسشنامه عزت نفس جنسی دوبل نها و اسچوارز (1996) و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث افزایش عزت نفس جنسی زوجین با روابط آشفته شده است، همچنین نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث افزایش تعهد زناشویی زوجین با روابط آشفته شده است. بحث و نتیجه گیری : بنابراین می توان گفت که روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد روشی مؤثر به منظور بهبود عزت نفس جنسی و تعهد زناشویی زوجین است.
اثربخشی توانمندسازی روان شناختی بر مبنای نظریه روان شناسی فردی آدلر بر عزت نفس جنسی و کیفیت روابط زناشویی زنان داری تعارضات زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی توانمندسازی روان شناختی بر مبنای نظریه روان شناسی فردی آدلر بر عزت نفس جنسی و کیفیت روابط زناشویی زنان داری تعارضات زناشویی بود. در این پژوهش از روش پژوهش، نیمه آزمایش و از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه ی آماری پژوهش شامل 30 از زنان با تعارضات زناشویی شهر کرمانشاه در سال 1397 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابتدا همه ی نمونه ها به پرسشنامه های تجدیدنظر شده تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1372)، عزت نفس جنسی برای زنان دویل زینا و اسچوارز (1966) و پرسشنامه تجدیدنظر شده کیفیت روابط زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستنسن (1995) پاسخ دادند و سپس مداخله داستان زندگی برای گروه آزمایش در 18 جلسه اجرا شد و درنهایت، پس آزمون از زنان با تعارضات زناشویی گروه آزمایش و کنترل گرفته شد و به منظور تجزیه وتحلیل نتایج، از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که توانمندسازی روان شناختی بر مبنای نظریه روان شناسی فردی آدلر بر عزت نفس جنسی و کیفیت روابط زناشویی زنان داری تعارضات زناشویی گروه آزمایش مؤثر بوده است.
زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسی در زنان بی خانمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
35 - 84
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف فهم عمیق زمینه ها و پیامدهای خشونت جنسی در زنان بی خانمان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری است و اطلاعات با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند گردآوری شد. تعداد مشارکت کنندگان 19 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری نظری و هدفمند و با معیار اشباع اطلاعات انتخاب گردیده است. بعد از تحلیل اطلاعات، یافته های تحقیق، در بعد سببی عواملی همچون، اعتیاد و رفتارهای اعتیادی، وابستگی اقتصادی، شیوه زندگی روزمره و حیطه های فضایی، در بعد زمینه ای، عواملی همچون، طرد اجتماعی، از هم گسیختگی روابط خانوادگی، محلات بی سازمان شهری و تشدید خطر قربانی شدن و در نهایت در بعد مداخله گر مفاهیم عدم امکان پیگیری قضایی و تداوم خشونت، فقدان حمایت ها و سیاست های اجتماعی استخراج گردید. مقوله یا پدیده محوری پژوهش، گریز ناپذیری خشونت جنسی در زنان بی خانمان است. استراتژی های زنان بی خانمان در برخورد با وضعیت و شرایط موجود به دو شکل، سازگارمدار و تغییر مدار است. همسو با نگرش مددکاری اجتماعی، هرگونه مداخله در وضعیت افراد بی خانمان، نیازمند نگاه جامع و سیستماتیک به ابعاد مختلف پیدایش مساله، نیازها و چالش های آن ها است.
الگوی تفاوت جنسی مرگ و میر در ایران طی سال های 1385- 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
415 - 438
حوزههای تخصصی:
چرخه عمر و سبک زندگی متفاوت مرد و زن در جمعیت های انسانی همواره تفاوت های جنسیتی مهمی را در مرگ دو جنس پدید آورده است. مطالعه حاضر، الگوهای علت سن شکاف جنسی مرگ ومیر در ایران و روند تحولات آن را در ایران طی یک دهه اخیر بررسی می کند. داده های مطالعه، از سامانه ثبت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شده و پس از ارزیابی و تصحیح به روش تعدیل شده براس تراسل و روش بنت هوریوشی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد تفاوت جنسی امید زندگی در سال 1385 حدود 5 / 3 سال بوده که در سال 1390 به 9 / 2 سال کاهش یافته و سپس با اندکی افزایش در سال 1394 به 3 سال رسیده است. در طول دوره مطالعه شده، حدود 80 درصد از تفاوت جنسی مرگ ومیر مربوط به تفاوت های مرگ ومیر مردان و زنان در سنین 20 تا 64 سالگی بوده است. حوادث غیرعمدی در هر سه دوره نقشی مسلط در شکاف جنسی مرگ ومیر داشتند، اما سهم آن در طول زمان کاهش یافته و از 60 درصد به حدود 42 درصد در فاصله سال های 1385 تا 1394 رسیده است. درمقابل، در این دوره، نقش بیماری های قلبی عروقی در تبیین فزونی امید زندگی زنان نسبت به مردان، از 9 درصد به 20 درصد و نقش سرطان ها از 10 درصد به 15 درصد افزایش یافته است. مطالعه تفاوت جنسی در علل مرگ ومیر می تواند ضمن نشان دادن ظرفیت های کاهش مرگ ومیر مردان، به شناسایی نقاط بحرانی مرگ ومیر زنان بر حسب علت و سن نیز کمک کند. بر این مبنا، می توان با تمرکز برنامه ریزی های بهداشتی و پیشگیری از بیماری ها در جهت مشخص، تفاوت جنسی مرگ ومیر را کاهش داد و درضمن، امید زندگی در هر دو جنس را بهبود بخشید.
مقایسه اثربخشی روان درمانگری شناختی رفتاری جنسی با روان درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زنان مبتلا به اختلالات جنسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
9 - 26
حوزههای تخصصی:
تحلیل بزه دیدگی جنسی زنان در شبکه های اجتماعی: نمونه پژوهی تانگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
65 - 101
حوزههای تخصصی:
رشد فناوری اطلاعات، افزایش استفاده از اینترنت و رشد روابط اجتماعی از طریق فرایندهای رایانه مدار، موجب افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی شده است؛ به طوریکه امروزه، استفاده از شبکه های مورد اشاره، به بخشی از زندگی افراد، تبدیل شده است. عضویت در شبکههای اجتماعیِ مختلف و برقراری ارتباط مجازی با دیگران، گرچه فرصت مناسبی را جهت به اشتراک گذاری دانش، سوابق شغلی و حرفه ای به وجود آورده است، اما پیامدهای ناگواری از جمله بزه دیدگی جنسی زنان را نیز به همراه داشته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که یکی از اقسام بسیار مهم بزه دیدگی در شبکه های اجتماعی، قربانیت جنسی زنان است. از این رو، مطالعه پیش رو که به بزه دیدگی جنسی زنان در شبکه اجتماعی تانگو پرداخته و به دنبال پیشگیری از بزه دیدگی آن ها در این شبکه است، از یک سو، به این نتیجه رسیده است که عواملی چون نمایه عمومی کاربران در تنظیمات اولیه این برنامه، عدم رعایت حریم خصوصی توسط کاربران، امکانِ یافتن کاربران زن از طرق مختلف، عدم نظارت اولیه شبکه تانگو در ارسال تصاویر و ویدئوها و عدم سازوکارهای مناسب جهت شناسایی هویت واقعی کاربران، ظرفیت تانگو را در بزه دیدگی جنسی زنان افزایش داده است. ا
نقش واسطه ای ارزش های شخصی در پیش بینی خویشتن داری جنسی براساس رابطه مادر- دختر، اخلاق اسلامی و هوش معنوی دانش آموزان دختر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ارزش های شخصی در پیش بینی خویشتن داری جنسی بر اساس رابطه مادر- دختر، اخلاق اسلامی و هوش معنوی دختران دبیرستانی شهر اصفهان بود. به همین منظور 200 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به مقیاس زمینه یاب ارزشی شوارتز(2006)، مقیاس خویشتن داری جنسی احمدی(1397)، مقیاس بنیان های اخلاقی هاید و گراهام(2007) همسو شده با آموزه های اسلامی، مقیاس رابطه والد فرزندی فاین، مورلند و شوبل(1983) و مقیاس هوش معنوی کینگ(2008) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین رابطه مادر دختر، اخلاق اسلامی و ارزش های شخصی با خویشتن داری جنسی رابطه مستقیم وجود دارد، اما بین هوش معنوی با خویشتن داری جنسی رابطه مستقیم وجود ندارد. همچنین بین اخلاق اسلامی با خویشتن داری جنسی با واسطه گری ارزش های شخصی رابطه غیرمستقیم وجود دارد، اما رابطه غیرمستقیم هوش معنوی و رابطه مادر-دختر با خویشتن داری جنسی با میانجی گری ارزش های شخصی معنادار نیست. به نظر می رسد، آموزه های اخلاق اسلامی از طریق تأثیرگذاری بر ارزش ها می توانند بر خویشتن داری جنسی مؤثر باشند. اما ارزش ها، واسطه تأثیر رابطه مادر دختر و هوش معنوی بر خویشتن داری جنسی نیستند.