
مدیریت در دانشگاه اسلامی
مدیریت در دانشگاه اسلامی سال 12 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (پیاپی 26) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت عوامل تأثیرگذار بر تحصیل دانشجویان می تواند موجب بهبود برنامه ریزی های آموزشی و تقویت تدریس و آموزش شود. هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل نظام یافته عوامل کلان مؤثر بر تحصیل دانشجویان دانشگاه امام صادق از منظر اندیشه آیت الله مهدوی کنی بود. روش: در این پژوهش سعی شد با روش تحلیل مضمون، عوامل مؤثر بر تحصیل دانشجویان دانشگاه امام صادق به صورت تلفیقی؛ یعنی هم با مروری جامع و نظام یافته بر مطالعات اسنادی آیت الله مهدوی کنی(کتابها، مقالات و مکتوبات) و هم با مصاحبه های عمیق، استخراج شود. سپس این عوامل به صورت پرسشنامه ساختارمند در اختیار خبرگان قرار گرفت تا با نظر آنان تعدیل و اصلاح شود. در مرحله بعد، از طریق رویکرد پژوهش عملیاتی نرم و با به کارگیری رویکرد دیمتل فازی، روابط بین عوامل شناسایی و تحلیل شد. یافته ها: با محاسبه میزان تعامل بین عوامل و اثرگذاری و اثرپذیری هر عامل نسبت به عوامل دیگر، نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل کلان مؤثر بر تحصیل دانشجویان دانشگاه امام صادق از نظر تعامل با عوامل دیگر، عبارتند از: «محیط تعلیم و تربیت»، «نظم»، «معنویات» و «شیوه های درست تحصیل». نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر لزوم توجه به «محیط تعلیم و تربیت» و تقویت آن به منظور تحصیل موفق دانشجویان دانشگاه امام صادق، به خصوص در دوران بیماری کرونا تأکید داشت.
مواجهه با خویشاوندگماری در حکمرانی اسلامی (با تأکید بر سیره نبوی و علوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین دیدگاه اسلام درباره خویشاوندگماری بودکه امروزه به مسئله ای مهم در سیستم اداری کشور و نظام سیاسی اسلامی تبدیل شده است. روش: با بهره گیری از روش استنادی و با رویکرد استنتاجی، وقایع مرتبط با سیره حکومتی دو پیشوای معصوم؛ حضرت پیامبر(ص) و امام علی(ع) که فرصت حکمرانی داشتند، مطالعه و بررسی شد. یافته ها: دستاوردها نشان داد که پیشوایان معصوم بر آسیبهای متعدد و پیامدهای منفی خویشاوندگماری برای حکومت اسلامی تصریح کرده و پیوسته از نصب خویشاوندان در مناصب مادی و سیاسی اجتناب می کردند و خویشاوندان شایسته خود را تنها در امور معنوی همانند جهاد و تبلیغ که بدون شائبه بهره برداری مادی و سیاسی اند، به کار می گرفتند. نتیجه گیری: به اقتضای مصالح عمومی و با توجه به اینکه در اندیشه اسلامی منصبهای حکومتی امتیاز محسوب نمی شوند، بلکه فقط برای عمل به تکلیف اند؛ خویشاوندان حاکمان هر اندازه هم توانمند و کارامد باشند، حضورشان تنها در مناصب مرتبط با امور معنوی و جهاد، مقبول و موجب تقویت نظام اسلامی است.
شکل گیری ناحیه نوآوری با رویکرد علوم انسانی؛ بستر ایفای نقش دانشگاه در امر توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شکل گیری ناحیه نوآوری یکی از راهبردهای مؤثر در توسعه نوآوری و دانش فنّاورانه با رویکرد حل مسئله است. از سوی دیگر، همواره دغدغه بهره مندی از علوم انسانی اجتماعی در امر توسعه وجود داشته، ولی نه از سوی جوامع دانشگاهی و نه از سوی لایه سیاستی و اجرایی، پاسخی درخور نیافته است. یکی از موانع این رخداد را نبود بستر مناسب ایفای نقش دانشگاه، به عنوان نماینده جریان دانشی در امر توسعه می دانند و با اینکه نواحی نوآوری، نقشی مکمل در بسترسازی این امر داشته، ولی همچنان فعال سازی این ظرفیت و گسترش مفهومی آن در کشور، نیازمند اقدامات پژوهشی و اجرایی بیشتری است. روش: در پژوهش حاضر که با رویکردی کیفی انجام شده، علاوه بر مطالعات اسنادی، از ابزار مصاحبه برای گردآوری داده و از روش تحلیل مضمون برای تجزیه وتحلیل و طبقه بندی داده ها استفاده شده است و ضمن تلاش برای تبیین مفهوم ناحیه نوآوری و نگاههای رایج درباره آن، به شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد این نواحی با تأکید بر علوم انسانی اقدام شده است. یافته ها و نتایج: نتایج پژوهش نشان داد عوامل قابل ذکر در شکل گیری این نواحی، فارغ از نوع رویکرد، در علوم انسانی نیز مشترک است؛ هر چند تمایزهایی نیز وجود دارد. مضامین اصلی شناسایی شده برای شکل گیری یک ناحیه نوآوری، در هفت مضمون «زیرساختها (کیفیت مکان)»، «فرهنگی- اجتماعی»، «قوانین بالادستی و سیاستهای کلان»، «سرمایه انسانی»، «سرمایه غیر انسانی»، «ارتباطات» و «همگرایی و تجمیع» بیان شد، ضمن اینکه پیشنهادهایی برای توسعه رویکرد علوم انسانی در یک ناحیه نوآوری ارائه شد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند دانشگاههای علوم پزشکی و رتبه بندی آنها با روش پرامته (مطالعه دانشگاه علوم پزشکی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این تحقیق با به کارگیری مفاهیم ارزش ویژه برند و برندسازی در دانشگاههای علوم پزشکی، سعی شد عوامل ارزش ویژه برند مرتبط با برندسازی دانشگاههای علوم پزشکی، مطالعه و شناسایی شد و در نهایت، رتبه بندی این عوامل با استفاده از روش پرامتی فازی ارائه شد. روش: روش پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی و به صورت پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز به تعداد 8286 نفر در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد که با استفاده از جدول مورگان و روش تصادفی ساده، تعداد 368 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه است که روایی و پایایی ابزار با استفاده از روش روایی محتوایی و آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته ها: داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و رویکرد پرامتی فازی و نرم افزارهای اس.پی.اس.اس 23 و ویژوال پرومته، آزمون شد. با توجه به اینکه میانگین تمامی عوامل از مقدار معیار 4/3 بیشتر می باشد و با توجه به خروجی های آزمون تی، تأثیرگذاری کلیه عوامل بررسی شده بر ارزش ویژه برند دانشگاهی در دانشگاههای علوم پزشکی به اثبات رسید. نتیجه گیری: یافته های روش پرامتی فازی بیانگر آن است که مهم ترین عامل تأثیرگذار بر ارزش ویژه برند دانشگاهی، کیفیت ادراک شده می باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری باز مبتنی بر تعامل صنعت و دانشگاه با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمانها در عصر تغییر و نوآوری به دنبال دانشگاه به عنوان خاستگاه دانش و صنعت به عنوان عرصه تولید و ایجاد ارزش افزوده، از ارکان اصلی موفقیت شکل گیری نوآوری باز می باشند. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری نوآوری باز مبتنی بر تعامل صنعت و دانشگاه با رویکرد فراترکیب بوده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از منظر گردآوری داده ها، توصیفی و از منظر رویکرد، کیفی است و با استفاده از روش فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه است که به طور کلی شامل 48 مقاله می شود. شیوه تحلیل داده ها، کدگذاری باز و با نرم افزار MAXQDAانجام شده است. یافته ها و نتایج: عوامل مؤثر بر شکل گیری نوآوری باز مبتنی بر تعامل صنعت و دانشگاه، مستخرج از پژوهش حاضر، در بر گیرنده چهار مقوله اصلی عوامل فردی، عوامل سازمانی(صنعت و دانشگاه)، عوامل مالی و عوامل محیطی است. عوامل فردی، شامل تفکر و گرایش نوآورانه، اعتقادات و باورهای ذهنی، خطرپذیری و تحمل ابهام؛ عوامل سازمانی، شامل فرهنگ نوآورانه، شبکه سازی نوآورانه، عوامل فنی/ دانشی، عوامل آموزشی- پژوهشی، عوامل ساختاری، عوامل صنعتی، منابع انسانی، عوامل ارتباطی؛ عوامل مالی، شامل تأمین منابع مالی در دانشگاه و صنعت و تأمین منابع مالی دولتی؛ عوامل محیطی، شامل محیط سیاسی و قانونی، محیط اقتصادی، محیط فرهنگی- اجتماعی، محیط فنّاورانه و محیط بین الملل می باشد.
آینده پژوهی منابع درآمدی دانشگاههای ایران با رویکرد سناریونگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی با توجه به کاهش بودجه های دولتی، فشارهای اقتصادی، شدت رقابت و کاهش تقاضا برای تحصیلات تکمیلی و بحرانهای مالی بین المللی به سمت متنوع کردن منابع درآمدی خود حرکت کرده اند. به همین سبب، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی پیشرانها و سناریوهای آینده منابع درآمدی دانشگاهها در ایران بود. روش: پژوهش حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی بوده و مبانی فلسفی آن، پراگماتیستم بود. به علت استفاده از فنون کیفی و کمّی، روش شناسی پژوهش دارای ماهیت آمیخته بود. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از سه روش دلفی فازی، مارکوس و ابزار تعاریف ریشه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه و مصاحبه بود. جامعه نظری پژوهش، مدیران و مشاوران درآمدزایی دانشگاههای دولتی ایران بود و نمونه گیری به صورت قضاوتی بر اساس تخصص خبرگان انجام شد. حجم نمونه در این پژوهش برابر با 10 نفر بود که برای فنون خبره محور و قضاوتی، عدد مطلوبی است. یافته ها: ابتدا از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان، 25 پیشران استخراج شد. در ادامه، پیشرانها با توزیع پرسشنامه خبره سنجی و روش دلفی فازی غربال شدند. 9 پیشران با داشتن عدد دیفازی بالاتر از 7/0 برای اولویت بندی نهایی انتخاب شدند. پیشرانهای غربال شده با به کارگیری روش مارکوس و در نظر گرفتن سه شاخص تخصص خبرگان، اهمیت و قطعیت، ارزیابی شدند. دو پیشران تحریمها و محدودیتهای خارجی و ماهیت ارتباط دانشگاهها با صنایع و کسب و کارها در جامعه دارای بیشترین عدم قطعیت و اهمیت بودند و برای سناریونگاری انتخاب شدند. بر اساس این دو پیشران، چهار سناریو با عناوین دانشگاه پویا، دانشگاه وابسته، دانشگاه تاب آور و دانشگاه منزوی توسعه یافت. دانشگاه پویا بیانگر مطلوب ترین وضعیت و دانشگاه منزوی نشانگر بدترین وضعیت بود. نتیجه گیری: در پایان، پیشنهادهای پژوهش بر اساس رویکردهای دیالکتیک منفی و شوپنهاوری با در نظر گرفتن بدترین سناریو؛ یعنی سناریوی دانشگاه منزوی و دو پیشران نهایی ارائه شدند.
شناسایی فرصتهای مشارکت دانشجویان در اداره امور دانشگاه و ارائه مدلی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی فرصتهای مشارکت دانشجویان برای به کارگیری آنان در اداره امور دانشگاه انجام شد. روش: این مطالعه از نوع کیفی به روش تحلیل محتوا و بر اساس مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با صاحب نظران مدیریت آموزشی و آموزش عالی در حوزه های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی دانشجویی دانشگاههای دولتی استان قم به روش نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری به تعداد 17 نفر بود. یافته ها: با توجه به مصاحبه های انجام شده و تجزیه و تحلیل آنها، فرصتهای مشارکت دانشجویان در اداره امور دانشگاه در چهار مقوله آموزشی، پژوهشی، فرهنگی دانشجویی و راهنمایی و مطالبه گری تقسیم شدند و طبق آن، مدل پژوهش طراحی شد. نتیجه گیری: با توجه به مدل طراحی شده و همچنین وضعیت ساختاری و محدودیتهای آیین نامه ای، می توان در حوزه های مختلف از مشارکت دانشجویان در اداره امور دانشگاهها استفاده کرد.