۱.
هدف: کشف نگرش ها، احساسات، باورها، تجربه ها و واکنش صاحب نظران و منتخبین علوم اسلامی در موضوع کرامت انسانی در سازمان. روش: تحلیل محتوای کیفی از طریق گروههای کانونی با هفت گروه سه تا چهار نفره در سه نوبت و کد گذاری گزاره های کلامی و تبیین مفاهیم و مقوله ها در سه بعد سازمان کرامت مدار، شاخصهای کرامت مداری و تعریف کرامت انسانی برای سازمان. یافته ها: ارائه تعریفی جدید از کرامت انسانی در سازمان و طبقه بندی مفاهیم در سه بُعد فردی، گروهی و سازمانی با هشت مؤلفه و 34 شاخص. نتیجه گیری: کرامت انسانی در سازمان یعنی حالتی درونی و پایدار برای اعطای حداکثری خدمت همراه با عزت و احساس رضایت به ذی نفعان سازمان که حاصل درک صحیح انسان از خود و هدفش در زندگی است و منجر به فعلیت رسیدن افعال پسندیده و احساس ارزشمندی، اعتماد به نفس و احترام متقابل می شود. این حالت، زمینه را برای رشد و تعالی شخصی و سازمانی فراهم می کند#,
۲.
هدف: یکی از برجسته ترین ویژگی های رهبران استراتژیک، خلق یک چشم انداز مؤثر است که مبتنی بر باورهای افراد و متجلی در رفتار بلندمدت سازمان باشد. مقاله حاضر به تبیین چارچوب مفهومی فرایند تأثیر باورهای توحیدی رهبران بر چشم انداز سازمان پرداخته است. روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، با مدیران صنایع مختلف کشور، مصاحبه اکتشافی صورت گرفت و چشم انداز، مأموریت و ارزش های سازمانی چندین شرکت برتر دنیا بررسی شد. مصاحبه شوندگان با استفاده نمونه گیری هدفمند و با کمک روش گلوله برفی برگزیده شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از نظریه داده بنیاد (رویکرد گلیزر) تحلیل شدند. یافته ها: پس از انجام مراحل گردآوری داده ها و تحلیل با کمک نظریه داده بنیاد،33 مفهوم و در نهایت 10 مقوله به عنوان متغیرهای مؤثر در فرایند تأثیر باورهای توحیدی رهبران بر چشم انداز سازمان شناسایی شدند. نتیجه گیری: علاوه بر شناسایی رابطه میان متغیرهای فرایند تأثیر باورهای توحیدی بر چشم انداز سازمان، نتایج دیگری نیز حاصل شد: در این پژوهش ماهیت واحدی برای چشم انداز شناسایی نشد؛ یعنی چشم انداز می تواند یک سبک، فرایند، یک محتوا یا زمینه باشد؛ دیگر آنکه توجه به موضوعاتی چون: زمان، مکان و حرکت در فلسفه اسلامی برای تبیین چشم انداز توحیدی بسیار حائز اهمیت است و چشم انداز توحیدی، چشم انداز سازمان یا انسان موحد است و روش اصلی پردازش آن اکتشافی است. در نهایت اینکه، موضوع باورهای معنوی و توحیدی با موضوعات حکمت و برکت در ادبیات اسلامی ارتباط تنگاتنگی دارند که در این مقاله تا حدی تبیین شده است.
۳.
هدف: با توجه به اهمیت، نقش و جایگاه انسان های نخبه یا دارای استعداد برتر در توسعه و تعالی کشورها، به خصوص در زمینه تولید علم، هنر و فناوری، مدیریت نخبگان امری ضروری است. تأکیدات مقام معظم رهبری در استفاده صحیح و مناسب از ظرفیت های علمی نخبگان در راستای توسعه کشور و لزوم حرکت انقلابی در مسیر رفعِ موانع و مشکلات تولید دانش بومی و جنبش نرم افزاری نیز بر اهمیت این موضوع افزوده است. روش: برای جمع آوری اطلاعات، ترکیبی از روش های کمی و کیفی و برای توصیف داده های کمی از روش های آمار توصیفی و از تحلیل محتوا برای تحلیل داده های کیفی استفاده شده است. این پژوهش از نظر راهبرد، پیمایشی، از نظر جهت گیری، کاربردی و از نظر هدف، توصیفی و اکتشافی است. یافته ها : از 18 آیین نامه موجود در بنیاد، پنج آیین نامه به عنوان نمونه انتخاب شدند. با مطالعه روش مند آیین نامه ها و اسناد و اجرای مصاحبه، 118 آسیب و 69 پیشنهاد عملیاتی در حوزه های فرامتنی، متنی، اجرا و بُعد اثربخشی و دو پیشنهاد کلی، مورد تحلیل محتوا قرار گرفت و تلخیص شد. نتیجه گیری: بازبینی برنامه های بنیاد ملی نخبگان منجر به ارایه پنج آیین نامه اصلاحی گردید. همچنین با توجه به مدل 4 بُعدی تحقیق، پیشنهاداتی ارایه گردیده است.
۴.
هدف: این مطالعه با تأکید بر آموزه های قرآن و نهج البلاغه، به بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود مدیریت مشارکتی از طریق نظام پیشنهادها و عدالت محوری در دانشگاه اسلامی پرداخته است. مدیریت مشارکتی به عنوان یکی از الگوهای مدیریت اسلامی، از طریق نظام پیشنهادها می تواند سازمانها را در بهره گیری از سرمایه فکری کارکنان یاری دهد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. پس از بررسی ادبیات نظری برگرفته از مبانی دینی و ارزشی و نیز پیشینه تجربی و مبانی نظری، به بررسی نقش میانجی عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها در رابطه میان عدالت توزیعی و رویه ای با انگیزه برای مشارکت در نظام پیشنهادها پرداخته شد. یافته ها: عدالت مراوده ای و ارزش نظام پیشنهادها، تأثیر عدالت توزیعی بر انگیزه برای ارائه پیشنهاد را به طور بخشی و تأثیر عدالت رویه ای بر انگیزه را به طور کامل میانجی گری می کند. نتیجه گیری: رعایت ابعاد سه گانه عدالت و درنظر گرفتن ارزش نظام پیشنهادها، به دلیل نقش مؤثر در بهبود وضعیت انگیزشی کارکنان برای مشارکت در نظام پیشنهادهای دانشگاه می بایست مورد توجه جدی مدیران دانشگاه و مسئولان نظام پیشنهادها قرار گیرد.
۵.
هدف: هدف از این تحقیق، طراحی الگوی رهبری اثربخش سازمانی با رویکرد اسلامی، به معنای استخراج مفاهیم و شاخصهای رهبری از مبانی دینی و اسلامی، و رویکرد ایرانی به معنای توجه به مقتضیات محیطی و تاریخ ایران بوده است. روش: روش تحقیق، کیفی تحلیل تم با استفاده از قرآن کریم، سیره پیامبر اسلام(ص) و منش امیرکبیر است. یافته ها: می توان اصول مستخرجه از قرآن کریم را از سویی به عنوان مبانی فکری و نظری رهبری سازمانی تلقی و آنها را به دو دسته مبانی بینشی اعتقادی و منشی اخلاقی، طبقه بندی کرد و از طرف دیگر، بر اساس ادبیات مدیریت راهبردی، دسته نخست را به مثابه اصول راهبردی و دسته دوم را به عنوان اصول عملیاتی طبقه بندی کرد. همچنین، سبک رهبری پیامبر اسلام(ص) بیشتر بر محور تحول فردی و خصوصی و تحول اجتماعی استوار بوده که این دو محور خود متکی به تحول اعتقادی اخلاقی ایشان بوده و منش رهبری امیرکبیر نیز مبتنی بر سه بعد اصلی اقتدار شخصی، اخلاقی و عملی استوار است. نتیجه گیری: هر دو الگوی مورد بررسی، چه در اسلام و چه در ایران، در حوزه رهبری دارای مبانی اعتقادی بسیار محکم و استواری بوده؛ به طوری که ویژگی های شخصیتی و رفتاری ایشان در حوزه عمل، تابعی از مبانی مذکور محسوب شده، نه تنها مانع از هر گونه انحراف در گفتار و رفتارایشان می شده، بلکه موجب نفوذ بیشتر بر پیروان و کسب محبوبیت از آنان شده است.
۶.
هدف: هدف این پژوهش، مطالعه سرمایه فکری و خلاقیت در دانشگاه اسلامی با رویکرد توسعه منابع انسانی راهبردمحور بوده است. دانشگاه اسلامی با رویکردی راهبردی و با ایجاد یک محیط خلاقانه می تواند به توسعه منابع انسانی کمک کند. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است. روش:روش این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیهاعضای هیئت علمی دانشگاه ایلام است. حجم نمونه به روش سرشماری، 110 نفر تعیین شده است. برای سنجش رابطه بین سرمایه فکری و خلاقیت، از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری و خلاقیت، به ترتیب با آلفای کرونباخ 81/0 و 85/0 استفاده شده است. یافته ها: بین سرمایه فکری و ابعاد آن با خلاقیت، رابطه معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: سرمایه گذاری در بخش سرمایه فکری (توسعه منابع انسانی) تأثیر قابل توجهی در ایجاد ظرفیت در دانشگاه اسلامی دارد. به عبارت دیگر؛ افزایش توان سرمایه فکری و توسعه راهبردمحور، موجب ارتقای ظرفیت نوآوری منابع انسانی و به دنبال آن در نظام علمی کشور خواهد شد.
۷.
هدف: در نظریه نهادی، مسئله اصلی «هم شکل شدن سازمان ها» در مقابل فشارهای نهادی است؛ که نتیجه آن کسب مشروعیت برای سازمان است. اما برخی سازمانها به فشارها و انتظارات نهادی پاسخ واقعی نداده، به هم شکلی در مقابل فشارهای سازمانی «تظاهر» می کنند. این مقاله در پی آن است که با تحقیق در ادبیات نظریه نهادی، چارچوبی را برای تفکیک پاسخ های واقعی از پاسخهای نمادین به دست آورد. سپس این چارچوب، زمینه تحلیل پاسخ یک سازمان آموزش عالی در ایران (دانشگاه امام صادق) به فشار نهاد حاکم بر آن (انتظارات مقام معظم رهبری) قرار گرفته است. روش: متناسب با هدف پژوهش، داده های لازم از طریق مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه به دست آمده است و با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: طی این پژوهش با تحلیل داده های گردآوری شده، چارچوبی برای تحلیل پاسخهای سازمانها به فشار نهادی به دست آمده و ارائه شده است. همچنین به کارگیری این چارچوب در موردکاوی مزبور، نشان از نمادین بودن پاسخ دانشگاه در مقابل فشار نهادی دارد. نتیجه گیری: با عنایت به اجرای موفق چارچوب مستخرج در موردکاوی و تحلیل نتایج آن، به نظر می رسد این چارچوب قابلیت استفاده در تحلیل پاسخهای سازمانی به فشارهای نهادی را داشته باشد.