هدف از این پژوهش بررسی روند دگرگونی معنایی و کارکردی منصب معونت از 321 تا 448 هجری قمری است. در این تحقیق به تأثیرات «ساختار سیاسی دولت آل بویه» و «تحولات درونی شهرها» بر نمود بیش از پیش منصب «معونت» در جامعه شهری آل بویه پرداخته می شود. روش انجام این پژوهش بر نظریه «نقش» و «کارکرد» گیدنز در حوزه علوم اجتماعی استوار است. بر این اساس، با توجه به منابع مکتوب، داده های منابع گردآوری و پس از آن با صورت بندی مبانی نظری، ضمن توصیف وضعیت «معونت»، داده های به دست آمده ارزیابی شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که اهمیت یافتن منصب معونت، به مثابه بازوی نظامی و مجری قانون در شهرها، نشان دهنده بهره گیری هوش مندانه امرای آل بویه از تغییرات اجتماعی (شکل گیری فرهنگ غیردینی)، و رضایت نداشتن رعایای شهری از نهاد شرطه، و با هدف تسلط بر بغداد و دستگاه خلافت عباسی بوده است.
در مورد قدمت صنعت شیشه سازی در شام اختلاف نظر وجود دارد. بعضی آن را مربوط به دوره پس از اسلام و با الهام از صنعتگران رومی که برای ساخت بناها در عصر اموی استخدام شده بودند، می دانند، اما گروهی دیگر معتقدند پیشینه این صنعت به قرن ها قبل از ورود اسلام به شام بر می گردد و در عصر اسلامی با حمایت خلفا و امیران این صنعت احیا شد وگسترش یافت و در بناهایی که در عصر اموی ودیگر دولت های اسلامی در شام ساخته شد مورد توجه قرار گرفت.
صنعت شیشه سازی در عصر فاطمیان و زنگیان به اوج خود رسید. به طوریکه شهرهای دمشق، حلب، صور و رقه به عنوان مراکز ساخت شیشه مطرح بودند. در این عصر مصنوعات شیشه ای از نظر تنوع تزیینات و میناکاری و نقاشی با طلا بر روی آن رشد بی نظیری کرد. از نظر تنوع محصولات نیز انواع ظروف، گلدان، مجسمه، ظروف ادویه وعطردان و حتی قطعات شطرنج را شامل می شد.
در عصر فاطمی شیشه هایی با کیفیت خوب، شفاف، سفید و بدون خط تولید می شد که مورد استقبال طبقه مرفّه و تجار قرار گرفت و به عنوان یکی از محصولات مهم شام به نقاط مختلف جهان از شرق اسلامی گرفته تا اروپای غربی صادر می شد.
این مقاله می کوشد در چارچوب الگوهای روش شناختی و معرفت شناختی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار و ارتباط آن را با نبردهای ایران و اعراب در متون تاریخ نگاری اسلامی واکاوی کند.فرضیه ی مقاله این است که تبدیل واقعه ی ذوقار به نماد انتصاب عرب از عجم و هم زمانی آن با بعثت پیامبر در سنت تاریخ نگاری ایرانی اسلامی، بر پیش فرض مورخان اسلامی و دیدگاه آن ها درباره ی رویدادهای تاریخی در قالب یک طرح انداموار و پیوستاری بنا شده است. در اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی، واقعه ی ذوقار در چارچوبی مبتنی بر توالی چند رویداد مهم و در جهت تحقق رویدادی بس بزرگ تر، که آبستن رخدادهای مهم سیاسی و دینی بوده، تبیین شده است.این رویکردِ مورخان اسلامی به واقعه ی ذوقار، بیش از هر چیز، بازتاب دهنده ی نیازهای عصر راویان و مورخان در جهت دهی به عمل سیاسی و ذهنیت فرهنگی مخاطبانشان است.
رمان تاریخی شکلی از روایت داستانی ست که ترکیبی از داستان و تاریخ است. به طوری که نمی توان به آسانی گفت که در این قالب آیا تاریخ به عنوان موضوع کار نویسنده، در محور داستان قرار می گیرد و تمامی عناصر داستان در خدمت مورخ در می آید یا تاریخ به عنوان حکم فرعی اثر در پس داستان خود نمایی می کند؟ بهترین نمونه آمیزش داستان وتاریخ را در این رمان ها می توان دید. در این قالب داستانی اشخاص برجسته وتاریخی،سلسه حوادث و عصر گذشته بازسازی می شود و از آنجا که به گذشته می پردازد تاریخ است واز آنجا که برای بیان حوادث از عناصر روایت وداستان پردازی استفاده می کند، داستان است.در واقع رمان تاریخی از آنجا که به شرح حوادث گذشته می پردازد، تابع الگوهای روایت است. اگر به آن دسته از رمان هایی که نوشتار تاریخی خوانده می شود دقت کنیم متوجه می شویم که بیشتر داستان به چیزی نظر دارد که «گذشته» است یا به نوعی معنایی از«گذشتگی» به خود گرفته است.
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای به شکل شناسی ساختار رمان تاریخی می پردازد و در حین پژوهش علاوه بر تبیین ساختار رمان تاریخی به چگونگی آمیزش دو عنصر داستان و تاریخ در این قالب می پردازد
در بررسی این نکته که جوامع چه زمانی به شهرنشینی و مدنیت متمایل شدند و چه عواملی باعث این رخداد شد، مکاتب مختلف تاریخی و جغرافیایی هرکدام به یکی از عوامل مهم در پیدایش و ساختار شهرهای باستانی ﺗﺄکید کرده اند. دراین بین، رایج ترین نظریه ها چنین عنوان کرده اند که پیامدهای ناشی از «انقلاب کشاورزی» و «دین گرایی» و اشتراک های دینیِ جمعیت های کهن، از اسباب اصلی بنیاد شهرها بوده است. ازاین رو، در پی محک صحت و سقم این نظریه ها، با مطالعة اسناد تاریخی و یافته های باستان شناسی با روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی متوجه می شویم که دست کم در فلات ایران و میانرودان، انسان در طی یک جانشینی در موقعیت مطلوب جغرافیایی، انقلاب کشاورزی را به وجود آورد؛ سپس در پی این انقلاب، به تدریج تقسیم کار رخ داد و در اثر نوآوری ها، قدرت بیشتر و روابط تجاری و انباشت سرمایه پدید آمد و دیگر عوامل موجود همچون دین، جمعیت و عوامل سیاسی نظامی در فرهنگ بشری شکل گرفت و موجب ایجاد شهرها شد. درواقع در پیدایش و بنیاد شهرهای باستانی، همة عوامل مذکور سهیم نبودند؛ اما در منطقة جغرافیاییِ موضوع مطالعه در این پژوهش، باید عوامل جغرافیایی، اقتصادی، دینی و سیاسی نظامی را به ترتیب در پیدایش یا تکامل ساختار شهرها تاحدود چشمگیری مؤثر و مهم تلقی کرد و شهرهای باستانی ایران و میانرودان را دارندة این خصوصیات برشمرد؛ البته، منطبق با نظریه های مذکور و با ﺗﺄکید بر دو عامل اقتصادی و دینی.