فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۲۱ تا ۷٬۷۴۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
حفظ و مرمت آثار تاریخی از مهمترین اهدافی است که در سرتاسر جهان جهت انتقال آن به آیندگان انجام می گردد که شامل اقدامات گسترده ای بوده و با رعایت جنبه های مختلف از آن جمله مبانی نظری مرمت آثار تاریخی توسط متخصصان امر صورت می گیرد. عمارت صدیق السلطنه که در محله ی مقصودیه ی تبریز واقع شده از جمله بناهای شاخص دوره ی قاجاری است. این بنا علاوه بر پلان معماری ویژه دارای تزیینات گچ بری در سرستون ها و شومینه ها است. در اقدامات مرمت این بنا آثاری از دوره های مختلف تاریخی مشاهده گردید که نشانگر تغییرات به وجود آمده در بنا در گذر زمان است. وجود شومینه ی تاریخی در اتاق شمال غربی طبقه ی اول این بنا و از طرفی دیگر کشف دیوار دارای گچبری مربوط به اواخر دوره ی صفوی و اوایل دوره ی زندیه در پشت شومینه چالش مهمی بود که در نمایش هر دو اثر مطرح می شد؛ بنابراین پس از بررسی های کامل محل و شرایط آثار تصمیم بر جابجایی شومینه در محل خود گرفته شد. هدف از این کار علاوه بر کمک به شناخت بنا نمایش بهتر هر دو اثر ارزشمند تاریخی بود. با توجه به ارزش تاریخی و زیبایی هر دو اثر جابجایی شومینه و آشکارسازی دیوار تاریخی پشت آن ضروری بود برای جابجایی، شومینه اقدامات فنی جهت قاب بندی و ساپورت سپس رهاسازی طبق روشی که طراحی شده بود اجرا گردید. پس از قاب بندی اثر با آهن پشت و اطراف آن خالی شده و اتصال آن با دیوار قطع گردید که این کار مرحله به مرحله و همراه با استحکام بخشی اثر انجام گردید سپس اثر با جرثقیل به محل جدید منتقل شده و در آنجا نصب گردید که هر دو اثر ذکر شده کاملا قابل مشاهده بودند. لازم به ذکر است که تمامی اقدامات انجام شده با رعایت اصول فنی و مبانی نظری مرمت آثار تاریخی پایه ریزی و انجام شد.
مروری بر قواعد اخلاقی در حرفه حفاظت آثار تاریخی
حوزههای تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی به عنوان حرفه ای که ارتباط مستقیم با تاریخ و فرهنگ جاری در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه دارد، مأموریت و مسئولیت سنگینی در برابر سازندگان و صاحبان آثار در گذشته، حال و آینده عهده دار است. از سویی علی رغم تعدد تفکرات خواسته ها و رویکردهای گوناگون فعالیتی است که باید در یک چهارچوب علمی و نظری مشخص صورت پذیرد. حفاظت گران ضمن توجه به این چهارچوب مشخص بایستی ملاحظات اخلاقی خاصی را نیز مدنظر قرار دهند. این ملاحظات نه تنها برای حفظ کیفیت و روشن بودن خط مشی فعالیتها برای خود حفاظت گران و جامعه مخاطب ضروری هستند آنها را از پیامدهای اخلاقی اعمال شان و نیز معیارهای اخلاقی که برای ارزیابی آن اعمال استفاده می شوند، آگاه می سازند. این ملاحظات اخلاقی به صورتهای مختلف در نظریه ها و اسناد حوزه حفاظت و مرمت در سیر تکامل این حرفه مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن ارائه تعاریف و مفاهیم اولیه مرتبط با موضوع مثال هایی از قواعد (کدهای اخلاقی حرفه حفاظت با رویکرد تفسیری ارائه شود. هدف از این پژوهش شناخت جایگاه و کار کرد اخلاق در فرایندهای حفاظت و مرمت و برخی ملاحظات اخلاقی در مواجهه با آثار است. برای این منظور سند رفتار اخلاقی تهیه شده توسط برخی از مؤسسات حفاظتی همچون مؤسسه آمریکایی حفاظت (AIC) انجمن کانادایی حفاظت (CAC) کمیته حفاظت از شورای بین المللی موزه ها (ICOM-CC)، کنفدراسیون اروپایی سازمان های حفاظت گر ECCO) مؤسسه انگلیسی حفاظت (UKIC) به عنوان مطالعات موردی مورد بررسی قرار گرفته اند. بررسی ها نشان داد که این اسناد تلاش دارند مرزهای حفاظت حرفه ای را مشخص کنند و هدف اصلی آنها حفاظت از سرمایه عمومی و به دست آوردن سرمایه و تأیید اجتماعی برای این حرفه است. به همین جهت به جای علایق حرفه ای بر منافع بشریت تمرکز دارند و اخلاق حفاظت را مبتنی بر توجه به ارزشهای جهانی و تمرکز بر ارزش های فرهنگی توسعه داده اند.
Investigating the History of Making Islamic Glass in the 5th and 6th Centuries of the Islamic Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
41 - 56
حوزههای تخصصی:
In the 5th and 6th centuries A.H., glassmaking in the Islamic era reached its peak of growth and prosperity in Islamic lands and was accompanied by innovations in the field of construction and decoration, which became the inspiration for glassmaking in the world after this period. This article aims to introduce and categorize innovations in the methods of producing and decorating glass products from the fifth and sixth centuries of Hijra. This research is descriptive-analytical with a library method. The results show in the 5th and 6th centuries of Hijri, Islamic glassmaking underwent significant transformation and innovation, evident in four key areas: color and raw materials, form and manufacturing methods, decorations, and applications. Islamic glassmaking in Iran, Iraq, Syria, and Egypt exhibited distinct technical features compared to the preceding era, which in Iran ceased with the Mongol invasion in the 7th century AH, subsequently shifting to the glassmaking centers of Iraq, Syria, and Egypt.
Late Bronze Age Shields from the Bazgir Metal Hoard, Gorgan Plain, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۳۴۰-۳۱۱
حوزههای تخصصی:
Tappeh Bazgir is one of the most important archaeological sites of the Late Bronze Age in northeastern Iran. At this site, a hoard of 759 Bronze Age copper-alloy objects with an approximate weight of more than two tons was excavated. This find is unique in terms of volume and the extraordinary finds it contained. This archaeological hoard was discovered by chance in 2001, and in 2010 a rescue excavation was carried out at the findspot. This hoard had been buried in the virgin soil and deliberately concealed under a residential floor in the Late Bronze Age. The objects recovered served different purposes; they include agricultural and household implements, tools, ceremonial objects and a variety of weapons. The artifacts were all located next to each other in a pit and had been arranged in a regular manner. There were also three shields among these objects. They had been placed next to each other under basins with gutter-shaped pipes and on top of daggers, hatchets, axes, two-pronged forks, and stone rods. These weapons had evidently been positioned at close to the domestic objects. The shields are of strikingly similar shapes, but they differ slightly in the number of openings and bars. Up to now, no similar shields have been found at any other archaeological site. These shields seem to be the oldest shields excavated in Iran. XRD and XRF analyses revealed that one of the shields and other objects of the hoard were made of cast copper-alloy, and they were subjected to cold forging/hammering later.
از آل عثمان تا امپراتوری عثمانی؛ نام شناسی تاریخ نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون مطالعاتی کنونی با وجود این که اغلب تعبیر «امپراتوری عثمانی» برای اشاره به عثمانیان رواج بیشتری دارد، نوعی از آشفتگی درباره نام این سلسله مسلمان به چشم می خورد، به ویژه اینکه این عنوان منطبق با منابع دوره عثمانی نیست. این بدین معنی می تواند باشد که تجدیدنظر جدی در این زمینه الزامی است. بررسی متون تاریخ نگارانه، تألیفات تاریخی و منابع روزگار عثمانیان نشان می دهد که با اتکا بر الگوهای رایج در نام گذاری دولت های اسلامی، «آل عثمان» نام رایج این سلسله در ادوار تاریخ این سلسله بود. به دنبال تبدیل بیلیک عثمانی به دولت عثمانی، در آثار تاریخی و منابع از نیمه دوم قرن هشتم هجری، تعبیر «دولت عثمانیه» نیز رواج یافت. در این میان، در منابع و نگاشته های فارسی و در مواردی ترکی عثمانی نام «عثمانیان» نیز به چشم می خورد. با این اوصاف، در ادوار متأخر روزگار عثمانی، «دولت عَلّیه عُثمانیه» برای نامیدن این سلسله کهن سال در متون و منابع تاریخی برای این دولت کاربرد بیشتری داشت و در اسناد و نشان های رسمی حکومتی نیز بیشتر به کار رفته است. این عنوان به احتمال زیاد در معنایی مترادف تعبیر «امپراتوری عثمانی» در آثار تاریخی غربی اروپایی است که اغلب به صورت آگاهانه از به کاربردن آن خودداری می شد؛ ازاین رو، به نظر می رسد با احتراز از به کارگیری «امپراتوری عثمانی»، استفاده از نام «دولت عثمانی» برای این دولت در مطالعات کنونی عنوان متناسب و صحیح تری باشد.
Investigating the Process of the Formation of the Defensive Walls in the City of Mashhad(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
15 - 23
حوزههای تخصصی:
The city of Mashhad gradually took shape and expanded after the martyrdom of Imam Reza, around his mausoleum. Throughout history, defensive walls with towers were built in three different periods to ensure the security of citizens and pilgrims around this city. Historical reports and dedicatory Qurans testify to the existence of the existence of defensive walls around the city of Mashhad from the fourth century, which is considered the first defensive wall constructed for the city of Mashhad. the second defensive wall for this city was constructed by Faramarz ibn Ali in 515 AH. The last defensive wall for the city was built by Shah Tahmaseb Safavi to ensure that the city remained safe from Uzbek attacks forever. This defensive wall remained around the city of Mashhad until the first Pahlavi dynasty. During the first Pahlavi dynasty, the improvement of urban security in Mashhad reduced the effectiveness of the city's towers and defensive walls, leading to the expansion of the city beyond the defensive walls. The lack of maintenance for the defensive wall, along with leveling and destroying it to create new roads and expand the city, destroyed the defensive wall of Mashhad.
کول خزینه: محوطه مهم آغاز تاریخی در آبدانان ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
19 - 40
حوزههای تخصصی:
در این مقاله یافته های گردآوری شده در جریان بررسی های باستان شناختی محوطه کول خزینه مورد مطالعه گونه شناسی و تحلیل قرار گرفته اند. این محوطه در جنوب شهرستان آبدانان در جنوب شرق استان ایلام و در مجاورت دشت خوزستان قرار دارد. کول خزینه در برگیرنده نهشته های فرهنگی دوره های مختلفی است. قدیمی ترین یافته های فرهنگی که در این محل شناسایی شده مربوط به دوره پیش از تاریخ است که به علت محدود بودن یافته های شناسایی شده، تعیین دوره دقیق آن مشکل است. بر اساس مطالعات انجام شده کول خزینه بار دیگر، و این بار در دوره شوش IVB مورد توجه قرار می گیرد. به دنبال دوره اخیر، استقرار در این محل نزدیک به یک هزاره تداوم می یابد تا این که در نهایت در پایان دوره ایلام میانه I، استقرار در این محل برای همیشه پایان می یابد. در واقع، این محوطه علاوه بر دوره پیش از تاریخ، در برگیرنده انباشت های فرهنگی دوره های شوش VI ،V ،IVB و VII نیز هست. به نظر می رسد که دوره های اخیر به شکل پیاپی و متوالی شکل گرفته اند.
حفاظت و مرمت اضطراری آرایه های معماری اتاق شاه نشین خانه ارم یزد
حوزههای تخصصی:
استحکام بخشی اضطراری آرایه های معماری در بیشتر مواقع در راستای اهداف مرمت بناهای تاریخی صورت می گیرد به همین منظور مرمتگر آرایه های معماری می بایست شرایط ایمن را از جهت حفظ آرایه های موجود در اقدمات مرمت بنا ایجاد کند خانه ارم یزد یکی از بناهای قاجاری شهر یزد بوده و قرار بر احیا و کاربری یافتن دارد؛ این بنا در بخش شاهنشین دارای آرایه های گچی آینه و شیشه ای و همچنین دیوارنگاره با نقوش گیاهی و کتیبه نوشتاری است به دلیل آسیب های موجود در لایه های مختلف آرایه های معماری این بنا امکان استحکام بخشی سازه ای و مرمت قسمت های فرسوده را برای مرمتگران بنا دشوار کرده بود به طوری که در صورت انجام هر گونه اقدامات مرمت سازه ای امکان تخریب آرایه های معماری وجود داشت؛ چرا که ترک هایی که نشان از حرکت سازه دارد موجب جدایش و سست شدن آرایه ها از بخش لایه زیرین خود که شامل تکیه گاه آجر) آستر (کاهگل) و بستر (گچ) شده است که نیازمند استحکام بخشی است؛ کل سطح دیوارها به جز دیوار سقف در خانه ارم یزد دارای اندود گچی الحاقی بوده که باعث پنهان شدن بخش هایی از آرایه های گچی و دیوار نگاره شده است؛ از این رو نیازمند مشخص سازی آرایه های پنهان در بخش های مختلف با انجام سونداژهایی در دیوارهای اتاق شاه نشین خانه ارم یزد است. در برخی از نقاط دیوارها نیازمند استحکام بخشی دقیق از جانب مرمتگران ابنیه است ولی در این نقاط گفته شده دیوارنگاره وجود دارد که امکان هر گونه اقدمات استحکام بخشی را محدود کرده است. برای این منظور دیوارنگاره ها در نقاط ذکر شده می بایست از دیوارها جدا و نگهداری شده و بعد از اقدمات استحکام بخشی سازه ای دوباره به مکان اصلی خود جای گذاری شوند. در این مقاله شرح کامل اقدامات عملی استحکام بخشی اضطراری انجام گرفته بر روی آرایه ای معماری خانه ارم یزد ارائه شده است.
شواهدی از فعالیت های پل سازی ساسانیان در دشت بیستون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
107-126
حوزههای تخصصی:
بنا بر شواهد موجود در اواخر دوره ساسانی، بیستون به دلیل شرایط مطلوب آب وهوایی، نزدیکی به تیسفون، وجود چشمه ها و رودخانه های پرآب، قرارداشتن بر سر راه های مهم و استراتژیک مورد توجه قرار گرفت. همین امر باعث شد تا آثار در خور توجهی همزمان و طی طرح عمرانی عظیمی پایه ریزی گردد. از آنجا که بیستون بر سر شاهراهی بوده که شرق و غرب امپراطوری شکوهمند ساسانی را بهم پیوند می داده، ایجاد پل هایی بر روی رودخانه های پرآب منطقه که موانع بزرگی بر سر راه های ارتباطی بوده اند؛ از برنامه های مهم عمرانی به شمار می رفته است. پل بیستون، پل قوزیوند و پل خسرو از آثار ناتمام این دوره اند که بنا بر اصول و تکنیک های پل سازی ساسانی در این منطقه پایه ریزی شده، اما بنا به دلایلی همزمان با سایر آثار ناتمام دشت بیستون رها می شوند. در این مقاله سعی شده است تا با استناد به شواهد باستان شناختی پل های ساسانی دشت بیستون و فعالیت های پل سازی در این محدوده مورد بررسی قرار گیرد.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزههای تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.
بررسی آرا و اندیشه های تاریخ نگارانۀ ماوردی در اعلام النبوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن علی بن محمدبن حبیب بصری ماوردی از بزرگ ترین فقهای شافعی در قرون 4 و 5 هجری بوده است که به دلیل آثار متعددی که در موضوع سیاست به نگارش درآورده، جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام دارد. اعلام النبوه یکی از آثار بازمانده ماوردی است که با موضوع اثبات نبوت حضرت محمد(ص) با تکیه بر نشانه های پیامبری وی نوشته شده است. با توجه به اینکه این کتاب در زمره آثار سیره نگاری قرار می گیرد و نیز با توجه به اینکه تاریخ نگری به معنی چگونگی تفکر تاریخی مورخ است، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است: تاریخ نگری یا اندیشه های تاریخ نگارانه ماوردی در اعلام النبوه چگونه بوده است و از طرف دیگر اندیشه های کلامی او چه تأثیری بر تاریخ نگاری اش داشته است؟ نگارندگان با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این نتایج دست یافتند: ماوردی در سخن از روایات مبتنی بر معجزه و نیز ارائه تاریخ زندگی پیامبر(ص) بینش تاریخی داشته است. وی علی رغم رویکرد الهیاتی به مسئله اعجاز، در توجه به عناصر تاریخی (زمان- مکان- موقعیت)، تسامح در شناخت راوی، توجه به امکان وقوع اخبار تا حد ممکن و نیز توجه به نقد و تحلیل، بینش تاریخی خویش را نشان داده است. همچنین رویکرد کلامی او در بحث اعجاز قرآن و پذیرش عصمت پیش از نبوت، مانند معتزله بوده و به دلیل مخالفت اشاعره با عصمت پیش از نبوت، می توان رویکرد کلامی وی را در این اثر مانند معتزلیان دانست.
قبرستان دول پهن و سفال شوش IVA-IIIB(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
1 - 12
حوزههای تخصصی:
نیمه نخست هزاره سوم ق.م یکی از دوره های مهم باستان شناسی حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی است که علیرغم کمبود و پراکندگی مدارک باستان شناختی (به ویژه در لرستان مرکزی)، تغییر و تحولات فرهنگی عمیقی در این دوره به وقوع پیوسته است. در این نوشتار یافته های گردآوری شده در جریان بررسی های باستان شناسی قبرستان دول پهن مورد مطالعه، گونه شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند. این محل قبرستانی مرتبط با استقرارهای کوچ نشینی است که در حوزه شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام واقع است. مطالعه سفال های گردآوری شده از سطح قبرستان دول پهن حاکی از این است که در مناطق جنوبی ناحیه پیشکوه غربی، قبل از شکل گیری سنت سفال منقوش یک رنگ شوش IV A / گودین III 6 ، فرهنگ شوش III B -III C حاکم بوده است. مدارک مکشوفه از قبرستان هایی مانند دول پهن و میرولی نشان دهنده نفوذ فرهنگ آغاز ایلامی به دره های جنوبی حوزه زاگرس مرکزی است. به نظر می رسد که سنت سفال منقوش یک رنگ قبل از این که در دوره شوش IV A / گودین III 6 در مناطق مختلف زاگرس مرکزی گسترش یابد؛ در بعضی نواحی جنوبی این حوزه توسعه یافته بود.
جستاری در فلسفه آرکئولوژی (باستان شناسی - دیرینه شناسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هیچ دانشی مستغنی از فلسفه، فکر و فهم فلسفی و نظری و معرفت شناختی نیست. این که بدرستی و راستی یک رشته و دانش یا یک علم چگونه دانش و دانایی یا نظام معرفتی و رشته علمیست این که چه جایگاهی را در میان دیگر رشته های علمی وسپهرهای معرفتی اشغال کرده است، این که منابع و مواد و مصالح موضوعی اش از چه جنسی هستند، این که به لحاظ روش شناختی و نوع روش ها و راهکارها و ابزارهای به خدمت گرفته شده در آن در چه موقعیتی قرار گرفته و مناسبتش با ابزارهای پژوهشی و روش شناسی دیگر رشته ها و دانش ها چگونه است و کوتاه سخن آن که مسأله های ریز و درشت مطرح شده از سوی عالمان آن از چه نوع مسأله هایی هستند و فرضیه ها و نظریه هایش از چه جنس اند و روی به قبله و کعبه چه نیت و هدف و غایتی دارند و به دنبال چه می گردند و چه می جویند و چه می کاوند و چه می یابند و چه باده ای از معرفت را به کف می آورند و در کام آدمیان می ریزند و منزلت و مصلحت و منفعتشان برای مردمان چگونه است و شمار متعدد مسأله های خرد و کلان دیگر از این جنس هم سرشتی فلسفی دارند هم نقد و تحلیل هم فکر و فهم فلسفی و نظری و معرفت شناختی را می طلبند. در نوشتاری که پیش روست برای پرهیز از افتادن در دام خلط مباحث، سعی شده سه نحوه نگاه درون دانشی و اولیه علمی عالمان و بینادانشی و روایی و تاریخی مورخان و برون دانشی و ثانویه و فلسفی فیلسوفان علم از هم تفکیک و تحدید شود. در ادامه طرح مسأله ها و مباحث دانشی درافکنده و دامن زده می شود که بی اغراق می توان گفت یکی از سئوال خیز و مناقشه انگیز و پیچیده و عمرخوار و شکننده و دلرباترین دانش های مطرح در دوره جدید بوده است.
گاهنگاری نسبی سفال های قوشاتپه شهریری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
20 - 32
حوزههای تخصصی:
سفال به عنوان یک ماده فرهنگی، مدرک مهمی در گاهنگاری نسبی و مطلق محوطه ها و مقایسه آن ها با یکدیگر است. بر مبنای مطالعات تطبیقی سفال های شاخص قوشاتپه شهریری از منظر فرم و تزیین و آنالیز تعدادی از نمونه ها با کمک ترمولومینسانس که مکمل روش نخست بود؛ این نتیجه حاصل گردید که از نظر زمانی فازهای تحتانی محوطه مذکور اواخر نوسنگی و گذر آن به کالکولیتیک قدیم را نشان می دهد که صرف نظر از این مسأله مقایسه تطبیقی سفال های قوشاتپه نش ان داد که محوطه روابط فره نگی و اجتماعی پایداری به ویژه با حوزه دریاچه ارومیه از همین مقطع زمانی پایان نوسنگی تا دوره های بعدی داشته است.
Wave Scroll Motif: Trace of Ancient Greek Art in Oriental Rural and Nomadic Carpets(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
29 - 41
حوزههای تخصصی:
The wave scroll motif is among the designs that, nowadays, are mainly seen in rural and nomadic carpets in a wide geographical area, from Central Asia to Anatolia and the Caucasus, as well as Iran. Historically, this motif originates from Hellenistic art and is still used in oriental carpets today. The purpose of this article is to find out how and the possible time of the arrival of this pattern from Greek art to Iranian carpets using archaeological evidence, including old museum carpets. Using valuable motifs of Sassanian Carpets, this article tracks the transfer of this motif from the Hellenic-Byzantine civilization to the art of pre-Islamic Iran and in various artistic disciplines such as pottery and textiles to clarify this motif’s long journey from pre-Islamic art to the Islamic period. This study shows that the motif was most likely known since the Seleucid period in the Persianate world, but the most evidence of it can be seen in the art of the Parthian and Sasanian periods, furthermore the findings show that this motif was used at least from late Parthian era on the border of hand-made textiles like carpets.
استودان (تاقچه های سنگ تراش): دو سنگ نوشته نویافته پهلوی در محوطه نقش رستم مرودشت Nrs1 و Nrs2(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
77 - 96
حوزههای تخصصی:
شواهد باستان شناسی نشان می دهد که پیش از آموزه های دین زرتشتی، ایرانیان کُهن رسم داشتند مُردگان خود را درون خاک دفن نمایند. اما با فراگیری آیین زرتشتی، شیوه های تدفین در برخی نواحی فلات ایران دچار دگرگونی بنیادین گردید، به طوری که در وندیداد و مینوی خرد، مُرده سوزی و خاک سپاری گناه نابخشودنی شمُرده شد و به همین دلیل، پیروان دین بهی می بایست برای نیالودن عناصر مقدّس همچون آب، خاک و گیاه، کالبد درگذشتگان (نَسو که پلید و تهی از روان بود) را از این عناصر مقدس دور نمایند. از سوی دیگر به باور دیانت زرتشتی، چون دنیای درون خاک، دنیایی خاموش، تاریک و راکد بود و همه این افعال ریشه در باورهای اهریمنی داشت، بهدینان سعی وافر داشتند که هر چه سریعتر روان درگُذشته را از کالبد آن آزاد نمایند و به سوی عالم بالا و روشنایی رهنمون سازند. بر این اساس، گذاشتن اجساد در درون دخمه های آفتاب (صعود گذروار روان بوسیله پرتوهای خورشید)، تهی کردن استخوان از گوشت بوسیله پرندگان لاشه خوار و مراسم خورشید نِگرشن (پاک نمودن استخوان ها بوسیله تابش خورشید)، پیش درآمدی برای گذاشتن استخوان های پاک شده مُردگان در شیوه های تدفینی نوینی بود که با معاد جسمانی دیانت زرتشتی مطابقت ایده آلی داشت. یکی از این شیوه های نوین، استودان بود که اغلب به فضاهایی تاقچه ای شکل گفته می شود که در دل صخره ها ایجاد گردیده و در کنار برخی از آنها سنگ نوشته هایی به خط پهلوی به نگارش در آمده است. هدف پژوهش حاضر نیز که به شیوه توصیفی- تحلیلی ارائه گردیده، نگرشی بر ساختار استودان ها و معرفی دو سنگ نوشته نویافتهِ تدفینی، یکی در شش سطر و دیگری در پنج سطر به خط پهلوی کتابی است که در اواخر دوره ساسانی در دیواره صخره های نقش رستم برای استودان های به دینان زرتشتی به نگارش در آمده اند.
تحلیلی بر چیستی فرهنگ سنگ افراشت های انسان ریخت در شمال غرب ایران و مناطق همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
37 - 57
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سنگ افراشت در گستره زمانی چندهزارساله از مرزهای غربی چین تا دریای بالتیک و اسپانیا متداول بوده و در دوره های اسلامی نیز در یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب در صور مختلفی نمود یافته است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که مهم ترین عوامل گسترش زمانی و مکانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت چیست؟ و مفاهیم به کار رفته در فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت در دوران پیش ازتاریخ و دوران اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر ضمن بررسی گسترش زمانی و مکانی این فرهنگ و معرفی نمونه های شاخص آن در حوزه جغرافیایی بین دریای سیاه و حوزه فرهنگی دریای خزر به بررسی چیستی و چرایی برپایی سنگ افراشت ها می پردازد. این پژوهش از نوع تحلیلی-تاریخی فرهنگی بوده که اطلاعات آن بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند مهم ترین عوامل گسترش زمانی فرهنگ سنگ افراشت انسان ریخت به دلیل ارتباط آن ها با سنن و آئین های مذهبی بوده و آن چه سبب گسترش مکانی این فرهنگ شده، احتمالاً با مبادلات تجاری و به تبع آن مبادلات فرهنگی ارتباط داشته است؛ هم چنین سنگ افراشت ها درطول ازمنه به اشکال انسانی و حیوانی و نمادهای باروری قابل مشاهده است که در موارد متعددی در قالب، تجسم فرد متوفی در ارتباط با مدفن وی نمود یافته است. قدیمی ترین نمونه سنگ افراشت انسان ریخت شناسایی شده در حوزه جغرافیایی مذکور، متعلق به استل دوبندی در شمال باکو است. این سنگ افراشت در حالت برجای در ارتباط با یک کورگان به دست آمده که درون آن مواد فرهنگی از اواخر دوره فرهنگ مایکوپ به دست آمده است. این فرهنگ متعلق به اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش ازمیلاد است. در ادامه نمونه های دیگری از سنگ افراشت ها در سوریه، ترکیه و شمال غرب ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند؛ هرچند ارتباط گاهنگاری و باستان شناختی بین نمونه های پیش از تاریخ و ازمنه بعد از میلاد وجود ندارد، اما تمامی نمونه ها با مقوله تدفین، سنن و آئین های مذهبی ارتباط داشته و به تجسم شخصی که احتمالاً از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار است، می پردازد. این موضوع در متون و یافته های باستان شناختی نمود داشته است.
A Cylindrical Seal from Susa IVA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
37 - 45
حوزههای تخصصی:
In archaeological finds, seals are generally considered as one of the most important data bearing important economic, political and even artistic information of relevant time periods. Moreover, the iconography of seals plays an informative role to explore the main characteristics of seals or sealing in order to better understand the social, economic or even the administrative contexts of the societies to which they belonged to. Different styles in the different space and times are known in terms of pictography that can help researchers understand the characteristics of a time period better in the absence of sufficient information. The ancient city of Susa with a rich collection of seals related to different historical-cultural periods is one of the most important ancient sites in Iran which have been used as clues to decipher or interpret that can guide researchers in the stylistics and iconology of seals from its neighboring areas. The cylindrical seal No. 1841 has been registered in the catalogue of the National Museum of Iran with an “unknown” location. The similarity of the image engraved on this seal to those found on seals obtained from Susa was the reason the author came up with this article in order to introducethe seal and specify iconography and stylistics and finally its date and origin with a comparative study. The present study tries to answer the research questions: “What style and time period can be considered for the iconography of the cylindrical seal in the National Museum?” and “Is it possible to prove that it belongs to the city of Susa according to the iconography of the image of the relevant seal?” Studies that have been conducted with the comparative method and with the approach of the image analysis, the IVA style of Susa is considered for it leading to the conclusion that this seal probably belonged to Susa itself.
مروری بر دوره مس وسنگ شمال غرب ایران و پیشنهاداتی برای حوزه گسترش سنت دالما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۹
37 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از دوره ها و فرهنگ هایی که در شمال غرب ایران کمتر به آن توجه شده، دوره مس وسنگ و سنت سفالی دالماست. متأسفانه، اطلاعات ما از این دوره بسیار مختصر و تنها محدود به چند مقاله و گزارشنه چندان مفصل است. این سنت سفالی دارای حوزه گسترش نسبتاً وسیعی از شمال غرب ایران تا زاگرس مرکزی است و شامل سفال های منقوش، سفال هایی با تزیینات حجمی (نقش کنده، فشاری، پانچی و افزوده)، سفال های ساده و با پوشش گلی غلیظ قرمز است. به نظر می رسد که سفال های منقوش تداوم سفال های دوره پیشین، یعنی فرهنگ حاجی فیروز بوده وسفال های با تزئینات فشاری، کنده، پانچی و افزوده فاقد پیشینه ای در منطقه هستند واحتمالاً این نوع سفال ها از منطقه ای دیگر به این منطقه وارد شده اند. متأسفانه، با وجود آنکه مدل هاو نظریه های گوناگونی در مورد گسترش سنت سفالی دالما ارائه شده، اما هنوز از نحوه گسترش آن اطلاعی در دست نیست. آیا گسترش این سنت سفالی بواسطه کوچ نشینان روی داده یا مهاجرت؟ انتقال ایده سبکی در این بین تأثیرگذار بوده یا عواملی دیگر؟ این ابهام بدلیل عدم انجام پژوهش های دقیق منطقه ای و فرامنطقه ای همچنان به قوت خود باقی است.
مقایسه سالیابی سقانفارهای مازندران با روش های گاه شناسی درختی و ترمولومینسانس (مطالعه موردی: شهرستان قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقانفار، بنائی چوبی در استان مازندران بوده که دارای کاربردی مذهبی می باشد. با توجه به اهمیت تاریخی و فرهنگی سقانفارهای مازندران، مطالعات سالیابی مطلق با روش های علمی و قابل استناد بر روی آن ها صورت نگرفته است و پژوهش ها عمدتاً بر روی نقاشی های درون آن و یا معماری آن ها بوده است. در این پژوهش، برای نخستین بار در کشور، قدمت دو سقانفار شهرستان قائم شهر (وسطی کلا و سیدابوصالح) با روش های گاه شناسی درختی و ترمولومینسانس تعیین شدند. در این روش ابتدا از تیرها و ستون های سازه دو سقانفار با مته رویش سنج و عکسبرداری از مقاطع نمونه برداری انجام شد. آنگاه نمونه های چوبی تهیه شده زیر دستگاه اندازه گیری LINTAB با دقت یکصدم میلیمتر اندازه گیری شدند و نمونه های تصویری با نرم افزار ImageJ اندازه گیری شدند. برای ارزیابی ترمولومینسانس، نمونه هایی از آجرهای پی سقانفار تهیه و برای تاریخ گذاری به آزمایشگاه منتقل شدند. در بررسی گاه شناسی درختی به کمک تطابق سری زمانی مرجع از پهنای حلقه های رویش بلوط منطقه گرگان با نمونه های مستخرج از سقانفارها مشخص شد که این بناها در دوره قاجار (وسطی کلا، 1856 میلادی و سیدابوصالح، 1881 میلادی) ساخته شدند و در دوره های تاریخی پس از آن، مرمت و حتی دستخوش تغییرات ازنظر ابعاد گردیدند. نتایج آزمایش های ترمولومینسانس انجام شده برروی آجرهای پی سقانفارها با نوسان پنج ساله، قدمت مورد سقانفار سیدابوصالح را 140 سال (زمان ساخت بنای اصلی) و قدمت سقانفار وسطی کلا را 50 سال (زمان ساخت بنای الحاقی) تعیین نمود. مقایسه این دو روش با هم نشان داد که درصورت وجود نمونه های چوبی مناسب برای استفاده در تکنیک گاه شناسی درختی، این روش از دقت بالاتری برخودار خواهد بود.