فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
5 - 34
حوزههای تخصصی:
طی کاوش های دهه 1380 تپه پردیس ورامین، مجموعه یافته های جدید و گاه منحصربه فردی مشاهده و گزارش شد که توجه محققان داخلی و خارجی عضو یا همکار هیئت کاوش را به خود جلب کرد. در سال های بین این کاوش ها یا اندکی پس از پایان آنها، کاوشگران به ارائه دستاوردهای این مطالعات و انتشار تفسیرهای خود از این یافته ها پرداخته و تاکنون به تکرار فرضیات اولیه خود ادامه داده اند. چرخ سفالگری، کوره سفال پزی و کانال آبیاری ازجمله یافته های این کاوش ها بودند که به نظر می رسد کارکرد آنها در همان لحظه کشف تعیین شده و با گذشت زمان تردیدی در ذهن کاوشگران نسبت به ماهیت آنها ایجاد نشده است. بااین حال، ازآنجاکه هویت علوم انسانی و تجربی تغییرپذیری آنهاست، مردود شدن فرض ها و نتایج حاصل از کاوش تپه پردیس هیچ گاه نباید دور از انتظار باشد. ازجمله یافته های کاوش تپه پردیس برشی تقریباً مثلثی شکل در دیواره مجاور محل کاوش بود که به عقیده کاوشگران می تواند نمایانگر یک کانال آب باستانی باشد. بر این مبنا کاوشگران نتیجه گرفته اند که این پدیده، یک سازه مصنوعی و درواقع یک کانال آب برای آبیاری مزارع پیرامون تپه پردیس بوده است. در این مقاله با مروری بر سابقه انتقال آب از قدیم ترین زمان ها تا دوره های اخیر در ایران و نواحی پیرامونی اش و همچنین بررسی دقیق تر این پدیده می کوشیم ماهیت آن را روشن کنیم.
تحلیلی بر علل شکل گیری، اهداف و عملکرد لژیون خدمت گزاران بشر (1349ش-1357ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
144 - 196
حوزههای تخصصی:
شش سال پس از اجرای اصول انقلاب سفید، محمدرضا پهلوی در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد در 1347ش، دیدگاه خود مبنی بر لزوم تشکیل سازمانی جهانی به نام لژیون خدمت گزاران بشر را ارائه داد. کمک رسانی به جوامع عقب مانده و درحال توسعه ازطریق نیروهای داوطلب، رسالت این سازمان عنوان شد.هدف: بیان رویکرد پهلوی دوم در تأسیس نهاد لژیون خدمت گزاران بشر، و توجه به آرمان مدنظر آن و نتایج فعالیت های آن.روش/رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتاب خانه ای با تأکید بر اسناد و با رویکرد توصیفی-تحلیلی تدوین شده است.یافته ها و نتایج: انگاره های روان شناختی پهلوی دوم در قامت مُصلحی جهانی، و تقلید از برنامه های اصل چهار ترومن و سپاهیان صلح کندی در شکل گیری این سازمان نقشی مهم داشت. فعالیت های این سازمان باوجودِ برخی تلاش ها، به دلیل کمبود بودجه، تداخل با اقدامات سایر ادارات به ویژه با سپاهیان سه گانه انقلاب سفید و حتی سپاهیان صلح کندی در ایران، و جدی گرفته نشدن فعالیت های آن ازسوی سازمان برنامه، چندان راه به جایی نبرد. هم چنین نادیده گرفته شدن این نهاد ازسوی رهبران کشورهای جهان، سبب توسعه نیافتن فعالیت های این نهاد در عرصه بین المللی شد.
رویارویی مردم و بلدیه در خیابان کشی های اقتدارگرایانه شیراز دوره پهلوی اوّل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
68 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی روند خیابان کشی های شیراز در دوران پهلوی اول و ارزیابی تأثیر مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه بر بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این شهر.روش/رویکرد پژوهش: مطالعه مبتنی بر بازخوانی اسناد تاریخی، مکاتبات رسمی و تحلیل رویدادهای مرتبط با اجرای طرح های خیابان کشی به منظور بررسی پیامدهای اجتماعی و واکنش های عمومی به این تغییرات.یافته ها: اجرای طرح های خیابان کشی با هدف مدرن سازی، به تخریب گسترده منازل و اماکن کسب، و تهدید بناهای مذهبی منجر شد و نارضایتی عمومی را به ویژه در میان اقشار کم درآمد برانگیخت. اعتراضات ناشی از نگرانی های مربوط به نقض حقوق مالکیت، تهدید هویت تاریخی و از بین رفتن انسجام شهری بود. این اعتراضات توانست در مواردی باعث کاهش ابعاد تخریب و تعدیل برخی طرح ها شود.نتیجه گیری: خیابان کشی های شیراز نمادی از مدرنیزاسیون تحمیلی بودند که علاوه بر تغییرات کالبدی، شکاف عمیقی میان طرح های توسعه و نیازهای واقعی جامعه ایجاد کردند. پژوهش حاضر با تأکید بر تعامل و تقابل میان مقامات و مردم، ابعاد مختلف این تحولات و پیامدهای آن بر هویت شهری شیراز را روشن می سازد.
هخامنشی گرایی در سیاست گذاری های فرهنگی حکومت محمدرضاشاه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دوران 37 ساله حکومت محمدرضا شاه پهلوی نشان می دهد که در میان ابعاد اندیشه باستان گرایی این حکومت، توجه، علاقه و دل بستگی به فرهنگ و تمدن هخامنشی از جایگاه برجسته ای برخوردار بوده است. این موضوع که از آن می توان به پدیده هخامنشی گرایی یاد کرد، بسیاری از سیاست ها و راهبردهای پهلوی دوم را تحت تأثیر قرار داد. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که محمدرضا شاه پهلوی در سیاست گذاری های فرهنگی خود چه رویکردی به تاریخ و تمدن هخامنشی داشته است؟ یافته های این بررسی نشان می دهد محمدرضا شاه و کارگزاران فرهنگی اش سهم بسیار مهمی از سیاست ها و برنامه های فرهنگی حکومت پهلوی دوم را به احیا و ترویج فرهنگ و تمدن هخامنشی در عرصه داخلی و خارجی اختصاص داده بودند. مهم ترین تجلّیات هخامنشی گراییِ فرهنگی، در عرصه هایی همچون هنر نمایش، موسیقی؛ ساخت و طراحی آثار و نمادهای هخامنشی؛ نام گذاری هخامنشی بر روی مکان ها، رویدادها و سال ها؛ برگزاری نمایشگاه ها، کنگره ها، مسابقات و جشن ها به مناسبت بزرگداشت و یادبود هخامنشیان؛ تألیف، ترجمه و چاپ کتاب و مقاله در مورد هخامنشیان و ابداع تقویم شاهنشاهی با مبدأ هخامنشی بروز و ظهور کرد. باید گفت برجسته کردن تمدن هخامنشی از سوی محمدرضا شاه و توجه و علاقه خاص وی از میان سلسله های باستانی ایران به هخامنشیان، به دلیل کارکرد پویا و بالنده میراث خوش نام و موردتمجید این حکومت در عرصه فرهنگی، دینی، سیاسی، هنری و... جهانِ معاصر بود که حکومت پهلوی با تبلیغ و ترویج آنها می توانست برای ارتقای جایگاه ایران و سلطنت خود در عرصه داخلی و مناسبات جهانی استفاده کند.
برنامه های توسعه ای بنیاد فورد در ایران دوره محمدرضا پهلوی (1332-1343.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
323 - 361
حوزههای تخصصی:
موقعیت ویژه ایران در جنگ جهانی دوم و همسایگی با شوروی کمونیستی، ایران را در معرض نفوذ کمونیسم قرار داده و منافع آمریکا در خاورمیانه را دچار تهدید می کرد. خواست دوسویه ای در حکومت غرب گرای پهلوی دوم و آمریکای پس از جنگ جهانی، برای رساندن کمک های اقتصادی و سیاسی آمریکا به ایران و نفوذ سرمایه داری به ایران و منطقه، برای مقابله با شوروی کمونیستی وجود داشت. بنیادهای آمریکایی ازجمله بنیاد فورد در عرصه جنگ سرد به عنوان سربازان جنگ های ترکیبی و فرهنگی، وارد کشورهای در معرض نفوذ کمونیسم گردیدند تا طرح های اقتصادی و اجتماعی مختلفی را اجرایی نمایند. مسئله این پژوهش، بررسی فعالیت های بنیاد فورد، اهداف و نتیجه فعالیت های این بنیاد در ایران و همچنین بررسی نسبت سیاست ها و فعالیت های این بنیاد با سیاست خارجی دولت آمریکا در ایران می باشد که با روش تحلیل تحقیق تاریخی و برپایه منابع اسنادی انجام گرفته است. برپایه یافته های این پژوهش، برنامه ها و اهداف بنیاد فورد برای توسعه ایران در بُعد اقتصادی، حول محور توسعه اجتماعی و روستایی و خودکفایی و توسعه اقتصاد ارضی ایران و در بُعد سیاسی، ایجاد ثبات از طریق گسترش دموکراسی بود؛ درصورتی که هدف اصلی دولت آمریکا در کمک های مستمر مالی به رژیم پهلوی، تکیه بر انجام پروژه های پرزرق وبرق و ظاهری، برای گذار از بحران ها و جلب توجه طبقه متوسط مدرن شهری به حکومت پهلوی و ایجاد ثبات از هر طریق ممکن بود. این تناقض در سیاست رسمی دولت آمریکا و اهداف بنیاد فورد در ایران به خروج این بنیاد از ایران منتج گردید.
ساختارشناسی ملاط های باستانی قلعه اوجان متعلق به دوران سلجوقی-ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
نشان های سنگ تراشان در مجموعه صفویِ باغ شاه و عباس آبادِ بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۶۳-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
شهر «اشرف»، «بهشهر» کنونی، در سال 1021ه .ق. به دستور «شاه عباس اوّل»، احداث و هم زمان، عمارت هایی در آن بنا شد. در کف سازی بناهای سلطنتی بهشهر از سنگ های تراش خورده استفاده شده که بر سطح برخی از آن ها، علائم حجاران دوره صفوی نقر شده است. باوجود اهمیت فراوان مجموعه نقوش مذکور، اما صرف نظر از یک اشاره کوتاه توسط دمورگان در اواخر قرن 19م.، تاکنون هیچ مطالعه مستقل و مفصلی درباره علائم حجاری مجموعه بهشهر صورت نگرفته است. در این پژوهش که براساس بررسی میدانی و مطالعات تکمیلی کتابخانه ای صورت گرفت، 266 بلوک سنگی علامت دار شامل 309 نشان مربوط به حجاران صفوی در مجموعه باغ شاه و کاخ عباس آباد بهشهر، شناسایی و مستندنگاری شد. هدف از این پژوهش، پاسخ به پرسش هایی درباره ماهیت و مفهوم علائم حجاری در مجموعه بهشهر، طبقه بندی آن ها و دستیابی به اطلاعاتی درباره ساخت و سازهای مجموعه مذکور از طریق مطالعه علایم حجاری است. برای دستیابی به این هدف، علائم مذکور مطالعه و طبقه بندی شده و برخی جنبه های ظاهری و مفهومی این نشان ها، از طریق مقایسه تطبیقی با نمونه های مشابه در ایران و سایر مناطق همجوار روشن شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برخی از علائم حجاران در مجموعه صفوی بهشهر دارای نمونه های مشابه، حتی درمیان قدیمی ترین نمونه ها از دوران هخامنشی تا قاجار هستند. بیشینه علائم حجاران مجموعه بهشهر را می توان در گروه علائم هندسی و سپس ابزار و اشیاء و تعداد کمتری را هم می توان در گروه نقوش گیاهی یا جانوری طبقه بندی نمود. برخی از علائم هم شباهت هایی با الفبای ارمنی و گرجی دارند که احتمالاً حاکی از حضور حجاران این مناطق در ساخت مجموعه بهشهر است. بااین حال تقریباً هیچ یک از علائم حجاری پرتعداد مجموعه مذکور، را نمی توان با اطمینان نقوش مذهبی یا آئینی نامید.
مقایسه تطبیقی دو مسجد جامع زواره و گناباد براساس تحلیل ساختار فضایی و عملکردی مساجد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۰۴-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
معماری مساجد در دوره های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی های خاص خود را نمایان کرده است. دوره خوارزمشاهی، دوره ای تاریخی است که محققان تاریخ معماری، به علت کوتاهی این دوره و حمله مغول، بعضاً ابنیه به جا مانده از آن را در شمار آثار سلجوقی یا ایلخانی آورده اند. با بررسی نمونه های دو دوره می توان دریافت، هرچند معماری خوارزمشاهی در استمرار معماری سلجوقی شکل گرفته، ولی پیروی کاملی از آن نداشته است. هدف پژوهش این است که با بررسی ویژگی های مسجد زواره و گناباد به عنوان بناهای شاخص دوران سلجوقی و خوارزمشاهی، به شباهت های معماری دو مسجد در دو دوره متوالی و تفاوت های معماری دو مسجد در دو اقلیم مختلف بپردازد. مسجد زواره به عنوان نمونه مطرح دوره سلجوقی در پایتخت سلجوقیان در شهر اصفهان واقع شده و مسجد گناباد همانند سایر مساجد خوارزمشاهی در منطقه خراسان قرار گرفته است. با مطالعه منابع کتابخانه ای، مبانی نظری به دست آمد و با استفاده از راهبرد توصیفی-تحلیلی به همراه روش مقایسه تطبیقی، ساختار فضایی و عملکردی دو مسجد موردتحلیل قرار گرفت. تحلیل تفاوت های موجود در دو مسجد، با مراجعه به منابع کتابخانه ای به روش استنباطی بررسی شد. براساس یافته های پژوهش، معماری دو مسجد، ویژگی های مشترکی هم چون: اهمیت جبهه جنوبی و ایوان های آن، نقش انتقال دهنده میانسرا از اتصال به وصول و استفاده از آجر دارند که در دوره سلجوقی و خوارزمشاهی دنبال شده است؛ اما این دو مسجد دارای تفاوت هایی در تعداد ایوان ها، نحوه جانمایی ورودی و شبستان و وجود و عدم وجود گنبدخانه و مناره، می باشند؛ در واقع، معماری مسجد گناباد به لحاظ فضایی و عملکردی، تشابهاتی با مسجد زواره دارد، اما در سازماندهی فضا دارای ویژگی های خاص خود است و باوجود مسجد زواره که با استفاده از گنبد و عناصر عمودی ابهتی کم نظیر دارد، از شیوه دو ایوانی و فاقد گنبدخانه که در اکثر مساجد خراسان رایج بوده، بهره برده است.
The influence of Iranian architectural style on the garden of Indian buildings in the Gorkan era (with emphasis on the garden-tombs of the Gorkan sultans)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The influence of Iranian architectural art on Indian architecture is a category that is as old as the cultural-civilization relations between Iran and India, and according to historical evidence, its history goes back to the third century BC, when we witnessed that in the capital of the Mauryan empire, Patliputra, There were influences of Iranian architecture.This flow after the emergence of Islam in the 7th century AH / 13 AD. And especially after the formation of Islamic states in India, it became more intense. The art of Iranian-Islamic architecture with its unique characteristics was used in the construction of large mosques in India, and while combining with Indian architecture, it benefited from Indian materials that were suitable for the climate there. In this regard, Indian architecture benefited from the accuracy and subtleties of Iranian architecture, and from the combination of those two new and independent styles emerged in the art of architecture, which became known as the Indo-Iranian style. Before the Gurkanians came to power, the Indian aspect of this style was more obvious, but in the Gurkanian era, its Iranian aspect prevailed. This style in the construction of the tombs of Gorkani sultans was widely inspired by the garden tradition of the Safavid era.
Tepe Hissar in the Fourth Millennium BCE(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
49 - 66
حوزههای تخصصی:
The fourth millennium BCE in northeastern Iran was marked by intricate interactions at both regional and trans-regional levels. During this time, Tepe Hissar’s inhabitants engaged in significant cultural exchanges involving pottery, figurines, and metal objects with various regions of central Iran. In the latter half of the millennium, these connections shifted towards northeastern Iran and the Gorgan Plain. Hissar became a hub for large-scale, centrally organized industries, particularly in metalworking and gemstone craftsmanship, such as lapis lazuli, which contributed to greater social stratification, evidenced by wealth accumulation in elite burials.New pottery chronologies offer a revised understanding of the cultural developments at the Hissar settlement and their social and cultural consequences, as seen in the material culture of settlements and burials. The primary goal of this research is to present the quantitative and qualitative changes in pottery and the influence of Tepe Hissar throughout the fourth millennium BCE. These changes indicate the formation of extensive internal and external cultural relationships, reflecting the cultural dynamism of Hissar during the fourth and third millennia BCE. It can likely be concluded that despite environmental heterogeneity in northeastern Iran, there were cultural homogeneities and similarities in this region. These can be observed in the resemblance of pottery styles and unified management techniques, which are attributed to cultural interactions between these communities within geographic and cultural frameworks.
تحلیل اسناد موقوفات شاه زادگان ایالت مازندران در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
82 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی محتوای اسناد موقوفات شاه زادگان قاجاری ایالت مازندران در دوره قاجار با هدف پی بردن به انواع موقوفات و چگونگی مصارف آن ها.روش: برای بررسی و تحلیل تعداد و نوع موقوفات، و اهداف و نیات واقفان از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. این روش به ما امکان می دهد تا به درک عمیق تری از تاریخ اجتماعی ایران و شناسایی الگوهای مشابه در دوره های تاریخی دیگر دست یابیم.یافته ها: موقوفات شاه زادگان قاجاری ایالت مازندران به ترتیب فراوانی شامل زمین، دکان و حمام بوده است. این موقوفات برای مصارفی چون عزاداری، تأمین هزینه های اولاد، اعانت به فقرا، سادات و مساکین، خیرات و مَبَرّات، اداره مدرسه علمیه، خرید کتب علمیه، تعمیر بقاع مشرفه و امکنه متبرکه، تعمیر قنطره و رباط، تعمیر آب انبار و تأمین روشنایی حرم حضرت عباس (ع) هزینه می شده اند. ازنظر ترتیب زمانی، 30 درصد از وقف های این شاه زادگان مربوط به دوره محمدشاه (1249-1264ق)، 60 درصد مربوط به دوره ناصرالدین شاه (1264-1313ق) و 10 درصد مربوط به دوره مظفرالدین شاه (1313-1324ق) است. ازنظر مکانی 8 وقف نامه مربوط به شهر ساری و 2 وقف نامه مربوط به شهر بارفروش (بابل امروزی) است.نتیجه گیری: از یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که شاه زادگان قاجاری در مازندران نقشی به سزا در توسعه امور خیریه و عام المنفعه ایفا کرده اند و تنوع مصارف موقوفات آنان نشان از توجه به نیازهای گوناگون جامعه ازجمله زمینه های مذهبی، اجتماعی، آموزشی، و زیرساختی داشته است. تعداد بیشتر وقف در دوره ناصرالدین شاه احتمالاً با ثبات نسبی و رونق اقتصادی آن دوره مرتبط بوده است و تعداد بیشتر وقف ها در ساری نیز اهمیت این شهر در آن زمان را نمایان می کند. درمجموع، این پژوهش تصویری از فعالیت های وقفی شاه زادگان قاجاری در مازندران و تأثیرات آن بر جامعه آن دوره را ارائه می دهد.
طراحی مدل «مدیریت راهبردی با رویکرد تعادل سازمانی» در آرشیو ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
156 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای مدیریت راهبردی با رویکرد تعادل سازمانی در آرشیو ملی ایران است.روش شناسی: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) اکتشافی و برحسب روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری در بخش کیفی را ۱۵ نفر از نخبگان علمی و تجربی حوزه مدیریت تشکیل داده است که با در نظر گرفتن قانون اشباع، انتخاب شده اند. در بخش کمی نیز بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای، حجم نمونه 320 نفر از متخصصان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انتخاب شده اند. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی بر مبنای تحلیل مضمون و کدگذاری نظری است. در ابتدا شبکه ی مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر از ادبیات، پیشینه و متون مصاحبه استخراج و مقوله بندی شده و با استفاده از نرم افزار MaxQda2018 کدگذاری صورت گرفته است. در ادامه برای تایید شاخص ها، مولفه ها و ابعاد و الویت بندی آن ها و سپس ارائه مدل و اعتبارسنجی مدل مدیریت راهبردی متعادل در آرشیو ملی ایران از آزمون های کولموگروف اسمیرنف، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار لیزرل و اسمارت.پی. ال .اس استفاده شده است. یافته ها: از نتایج به دست آمده از تحلیل کیفی داده ها، 16 شاخص، ۱۸ مولفه و 5 بعد اصلی برای مدل مدیریت راهبردی متعادل به عبارت بازآفرینی مدل کسب و کار، مدیریت دانایی، نوآوری، رهبری و فرهنگ تعاملی شناسایی شده اند. مدل راهبردی ارائه شده برای آرشیو ملی ایران دارای یک چرخه تعاملی است که از بین ابعاد، بعد نوآوری در الویت اول و راس چرخه قرار گرفته است. از بین 18 مولفه نیز درک اقتصادی و سودآوری، نوآوری فرآیندها، فرهنگ تعاملی انتشار دانایی، رهبری فرایندهای کارآفرینی و یادگیری دوسویه دارای الویت اول ابعاد پنجگانه و در راس این چرخه قرار گرفته است.
استان کرمانشاه، نقطه عطفی در پیش درآمد جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
444 - 473
حوزههای تخصصی:
جنگ ایران و عراق (1367-1359) یکی از بحرانی ترین منازعات نظامی در تاریخ معاصر خاورمیانه، ریشه در مجموعه ای از پیش زمینه ها و محرک های تاریخی، سیاسی و اقتصادی دارد. اختلافات مرزیِ دیرینه میان دو کشور، موجب تنش های مداوم و درگیری های ارضی و سیاسی شده بود. امضای معاهده الجزایر در سال 1353، به رغم هدف کاهش تنش ها، نتوانست اختلافات را حل کند و مشکلات اجرایی آن، شرایط را تشدید کرد. انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تحولی اساسی در منطقه رقم زد. صدام حسین، با هدف تثبیت قدرت خود و جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی، به ایران حمله کرد. فرضیه اصلی پژوهش این است که محرک های اصلی در نوار مرزی مخصوصاً در استان کرمانشاه، شروع جنگ را از نظر صدام حسین غیرقابل اجتناب کرد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که اختلافات مرزی در کرمانشاه همراه با موقعیت خاص استان کرمانشاه، چگونه به شروع جنگ ایران و عراق منجر شد؟ سؤال دوم اینکه چرا تهاجم عراق به ایران، براساس تحرکات نظامی عراق در ایران، غافلگیرکننده نبود؟ یافته های پژوهش، که در چهارچوب مطالعات تاریخی- سیاسی و از نوع توصیفی-تحلیلی و مطالعات اسنادی انجام شده است، نشانگر آن است که عراق تا پیش از شروع جنگ در 31 شهریور 1359 تحرکات و تجاوزاتی نظامی خود را در نوار مرزی غرب ایران و استان کرمانشاه آغاز کرده و عملیات های متعددی را در این استان انجام داده بود.
فرآیند زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و اثر نانومواد در حفاظت از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۴۱۲-۳۹۱
حوزههای تخصصی:
در سراسر جهان مواد گران بهایی که از منسوجات مختلف تهیه شده اند، در موزه ها، گالری ها و کتابخانه ها نگه داری می شوند. این منسوجات، ازجمله مهم ترین عناصر میراث فرهنگی در دوره های مختلف تاریخ یک کشور بوده و مبیّن زندگی بشر در گذشته، خلاقیت های هنری، تجارت بین الملل، توسعه کشاورزی، تحولات فناوری و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن ها بوده است؛ بنابراین مطالعه آن ها و استفاده از روش های مناسب برای حفاظت و نگه داری از این منسوجات که میراث منحصربه فرد برای نسل های آینده می باشند، ضروری است. نحوه حفاظت و نگه داری از این منسوجات فرهنگی-تاریخی که یکی از متنوع ترین شاخه های حفاظت محسوب می شود، به عوامل متعددی ازقبیل: شرایط ذخیره سازی، سن منسوجات، نوع الیاف تشکیل دهنده آن ها و هم چنین دوره تاریخی استفاده از آن ها بستگی دارد. نمونه های متعدد منسوجات فرهنگی-تاریخی که تحت تخریب زیستی قرار گرفته اند و هم چنین اثرات مخرب انواع روش های حفاظت فیزیکی و شیمایی برروی این اشیاء، سلامتی انسان و محیط زیست، نشان می دهند که نیاز به مطالعه سازوکار تخریب انواع میکروارگانیسم ها روی این منسوجات و جدیدترین روش های حفاظت از آن ها وجود دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی زیست تخریب پذیری منسوجات فرهنگی-تاریخی و آخرین روش های حفاظت از آن ها می باشد. برای نیل به هدف پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. پرسش های پژوهش عبارتنداز: فرآیند و سازوکار زیست تخریب پذیری منسوجات چیست؟ فناوری های نانو در محافظت از منسوجات تاریخی از چه جایگاهی برخوردار می باشند؟ نتایج نشان داد که یکی از جدیدترین و کارآمدترین روش های حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی در مقابل فرسایش ناشی از عوامل زیستی، استفاده از نانومواد می باشد. این ذرات دارای خواص چندگان ه ای ازقبیل: خ ود پ اک کنندگ ی، آزادس ازی چ رک، حفاظت در براب ر اشعه ماورای بنفش، ضدمیکروبی و عملکرد طولانی مدت بدون به خطر انداختن خواص ذاتی منسوج می باشند، که می توانند در حفاظت از منسوجات فرهنگی-تاریخی و آهسته کردن فرآیندهای تخریب آن ها مفید باشند.
Reading Architectural Spaces Based on Historical Dialectical Models (Case study: Bernard Tschumi's architecture)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
71 - 89
حوزههای تخصصی:
This research focuses on the role of dialectics in architectural design and the interpretation of text and architectural spaces based on this approach. In today's constantly changing post-modern life, the issue of meaningful and identity-based design in architecture is a topic of discussion. Dialectics necessitates the creation of spaces derived from fundamental concepts of existence for human interaction with the environment and the continuous creation of events. As one of the acts of existence, dialectics can serve as a concept in phenomena and explain the method in categories. The research is conducted using descriptive, analytical, and phenomenological methods, and the various layers of conceptual existence are analyzed through analogical and inductive approaches. The concepts are then reviewed using the dialectical method, and the different modes of interaction between component layers are analyzed. The Swiss architect Bernard Tschoumi's works are examined and interpreted as a case study, and the three-level component concepts are explored. The case study is analyzed, and the results are extracted hermeneutically. The components of architectural design derived from dialectics are then read, and an effective dialectical model for text reading is developed, which has the ability to adapt and visualize the conceptual components that are influential in design. This process has the potential to provide identity to architectural spaces in today's continuously evolving life.
Archaeometric Study of Pottery Finds Obtained From the Surface Survey of Naderi Tepe (Southeast of Mashhad)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Naderi Tepe is located in the southeast of Mashhad and is located next to a communication route. According to the typology, the wares of this site include the variety of species and the quantity of pottery pieces from the Chalcolithic to the historical period. During the study of this site, based on the obtained wares, 10 pieces of the sherds and two pieces of stone quern were analyzed by petrography and their thin sections were examined in order to find the minerals in them. The purpose of this experiment was to identify the components of each sherd, the difference in composition and materials between samples, determine the percentage of each composition, determine the temperature of pottery firing according to the available minerals, and investigate the origin of the raw materials that make up wares. In the laboratory, a thin section was prepared from the pottery and then studied with an optical microscope. The results of the studies show that the mineralogy of the sherds from the site shows the better quality and purer paste of the sherds produced from the middle Bronze Age to the end of this period, which shows the high skill of the potter in making and knowing the raw materials in the production of pottery. The results of this research can be the basis for the comparison of ware types in terms of construction techniques and compounds used in them in the surrounding areas, especially in the Mashhad Plain.
بازخوانی باغ شهر تاریخی رام هرمز براساس تطبیق عکس هوایی سال 1335 با اقوال شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
6 - 36
حوزههای تخصصی:
سرزمین ایران علاوه بر شهرهای تاریخی شناخته شده، دارای تعداد زیادی شهرهای تاریخی فراموش شده است. عمده این شهرها بافت تاریخی منسجمی ندارند؛ ولی اسناد تصویری -و مهم ترین آن ها عکس های هوایی سال 1335ش- و هم چنین اقوال شفاهی، راوی این شهرهای تاریخی اند.هدف: بازخوانی این شهرها براساس مستندات، امکان احیاء سنت های اصیل زیست در اقلیم های مختلف سرزمین ایران را فراهم می کند. موضوع مقاله حاضر بازخوانی وضعیت اصیل شهر رام هرمز و نظام محله بندی آن است.روش/رویکرد پژوهش: در این مقاله از روش تحقیق تفسیری-تاریخی استفاده شده است. مستندات استفاده شده در این تحقیق عکس هوایی سال 1335 و اقوال شفاهی کسانی است که وضعیت اصیل شهر -پیش از مداخلات شروع شده از سال 1339- را به یاد می آورند. پیش برد تحقیق با انطباق اقوال شفاهی با وضعیت کالبدی مشهود در عکس هوایی انجام شده است.یافته ها و نتیجه گیری: شهر رام هرمز واقع در شرق استان خوزستان، یکی از شهرهایی است که سابقه تاریخی سکونت دارد. آب وهوای گرم و نیمه مرطوب و تابستان های طولانی بر ساختار این شهر تأثیری اساسی داشته و شهری احاطه شده با باغ های میوه و خانه هایی با فضاهای زیرزمینی متنوع را ایجاد کرده است. این شهر تا پیش از مداخلات قرن حاضر دارای ساختاری باغ شهری براساس پیوندهای کالبد شهر با باغات پیرامون خود بوده است. حاصل این تحقیق بازشناسی و ترسیم مرز محلات اصیل شهر و باغ های پیرامون شهر است.
مطالعه و بررسی محوطه های اشکانیِ حوضه آب ریز شمالی قزل اوزن در محدوده آب بر و درّام، شهرستان طارم علیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۴۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
درنتیجه افزایش پژوهش های میدانی در دهه های اخیر که عمدتاً در قالب بررسی های باستان شناسی انجام شده، دانسته های ما درباره دوره اشکانی افزایش محسوسی یافته است. محدوده موردنظر این پژوهش، شامل دهستان های آب بر و درّام، در شهرستان طارم علیا در استان زنجان، ازجمله مناطقی است که تا پیش از این اطلاع چندانی از وضعیت آن در دوره اشکانی در دست نبود. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، براساس نتایج حاصل از یک بررسی باستان شناسی صورت گرفته که با مطالعه 12 محوطه باستانی درپی پاسخ گویی به پرسش هایی درباره کم و کیف استقرارهای اشکانی، چگونگی تأثیر عوامل اقلیمی و محیطی بر شکل گیری محوطه ها، ویژگی های مواد فرهنگی، به ویژه گونه شناسی سفال، وجوه افتراق و اشتراک آثار اشکانی این محدوده با مناطق پیرامون و بازسازی سیمای تاریخی فرهنگی منطقه در دوره اشکانی است. درنتیجه، محوطه های اشکانی منطقه براساس عواملی چون: میزان ارتفاع، شیب زمین، کیفیت اراضی، دسترسی به منابع آب و راه های ارتباطی مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی سفال های محوطه های مذکور، شامل سه گروه منقوش، معمولی و فیلیده، نشان می دهند که سنت سفالگری منطقه موردمطالعه در دوره اشکانی علاوه بر برخورداری از ویژگی های بومی، متأثر از سنت های سفالگری نواحی مجاور، به ویژه شمال، شمال غربی و غرب ایران بوده که حاکی از ارتباطات بین منطقه ای به ویژه میان منطقه موردمطالعه و نواحی مذکور است. استقرارهای اشکانی منطقه موردبررسی عمدتاً در نزدیکی منابع آبی دائمی چون رود قزل اوزن و در اراضی کم شیب، کم ارتفاع و حاصل خیز شکل گرفته اند. به دلیل وضعیت هیدرولوژیکی دره طارم و وفور منابع آبی، همه محوطه های منطقه به آب کافی دسترسی داشتند. با توجه به الگوی استقراری محوطه ها، به نظر می رسد غالب جمعیت منطقه در دوره اشکانی، معیشتی مبتنی بر کشاورزی و باغداری داشته اند که در این میان، محوطه قلعه درّام با وسعتی حدود 20هکتار، نقش کلیدی و محوری در منطقه مورد بررسی داشته است.
بررسی باستان شناختی سلاح های گرم و فرآیند تولید، به کارگیری، بهره وری از آن در بستر سیاسی و اقتصادی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۹۳-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
براساس مطالعات باستان شناختی، انسان همواره در تلاش برای تولید و تکامل ابزارهای جنگی بوده و تسلیحات جنگی همواره نقشی مهم در کسب موفقیت های نظامی داشته است. به رغم افزایش چشمگیر مطالعات باستان شناسی دوره قاجار، نوع تسلیحات نظامی مورداستفاده در این دوره کمتر موردتوجه قرار گرفته است و پژوهش های انجام شده در حوزه نظامی دوره قاجار بیشتر به بررسی سلاح های سرد و ساختار نظامی قشون پس از رفت و آمد هیأت های نظامی خارجی و تأثیرات آن ها اختصاص دارد؛ درصورتی که نقش سلاح گرم در دوره قاجار و تحولات ناشی از آن کمتر در مطالعات باستان شناسی موردتوجه قرار گرفته است. تمرکز این پژوهش بررسی چگونگی واردات و ساخت سلاح گرم و انواع مورداستفاده آن در طول دوره قاجار است. هدف از این پژوهش، مطالعه باستان شناسانه این سلاح ها و بررسی رفتار فرهنگی هر دوره در چگونگی مواجه با تولید و واردات سلاح ها در راستای پاسخ به این پرسش ها است؛ روش های دستیابی به این سلاح و تولید داخلی آن ها به چه صورت بوده؟ و تفاوت آن ها در چه جزئیاتی قابل تبیین است؟ هم چنین بسترهای سیاسی و اقتصادی دوره قاجار چگونه در توسعه و به کارگیری سلاح گرم مؤثر بوده اند؟ روش پژوهش به صورت یک بررسی جامع و همه جانبه نگر موادفرهنگی مکتوب و غیرمکتوب طراحی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آ ن هستند که استفاده قشون از سلاح های گرم به عنوان جنگ افزار محوری قشون در آغاز دوره پیشا ناصری و با آغاز مناسبات منطقه ای و فرامنطقه ای ایران با دیگر کشورها آغاز شده و تلاش برای تولید داخلی آن نیز از همان ابتدا مدنظر قرار گرفته است؛ هم چنین سلاح های تولید داخل دارای طول بیشتر و تزئینات کمتری در مقایسه با نمونه های وارداتی هستند، ازجمله تزئینات مورداستفاده در نمونه های داخلی نقوش تناوبی هندسی است.
Investigating the Process of the Formation of the Defensive Walls in the City of Mashhad(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
15 - 23
حوزههای تخصصی:
The city of Mashhad gradually took shape and expanded after the martyrdom of Imam Reza, around his mausoleum. Throughout history, defensive walls with towers were built in three different periods to ensure the security of citizens and pilgrims around this city. Historical reports and dedicatory Qurans testify to the existence of the existence of defensive walls around the city of Mashhad from the fourth century, which is considered the first defensive wall constructed for the city of Mashhad. the second defensive wall for this city was constructed by Faramarz ibn Ali in 515 AH. The last defensive wall for the city was built by Shah Tahmaseb Safavi to ensure that the city remained safe from Uzbek attacks forever. This defensive wall remained around the city of Mashhad until the first Pahlavi dynasty. During the first Pahlavi dynasty, the improvement of urban security in Mashhad reduced the effectiveness of the city's towers and defensive walls, leading to the expansion of the city beyond the defensive walls. The lack of maintenance for the defensive wall, along with leveling and destroying it to create new roads and expand the city, destroyed the defensive wall of Mashhad.