فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۷
151 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبین رابطه احساس تنهایی، حمایت ادراک شده و رضایت زناشویی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و اینترنت در بین زوجین شهر تهران است. در این پژوهش بنابر ماهیت موضوع، از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار «spss» انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان متأهل ساکن مناطق 2، 6 و 15 شهر تهران در سال 1397 تشکیل می دهد. تعداد نمونه با استفاده از فرمول «کوکران» 385 نفر برآورد شد. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار بین متغیرهای پژوهش است ؛ بین متغیر احساس تنهایی و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد ؛ بین متغیرهای حمایت عاطفی و رضایت زناشویی و استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که آسیب های خانوادگی و فردی از مهمترین پیامدهایی است که در اثر استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی مجازی در خانواده ها و بین زوجین به وجود می آید ؛ عدم حمایت عاطفی از سوی همسر، احساس تنهایی و عدم رضایت از زندگی زناشویی و پناه بردن به شبکه های مجازی منجر به کاهش ارتباطات همسران در خانواده و نهایتاً تعارض های زناشویی می شود.
بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تاب آوری و بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
157 - 187
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانواده به عنوان یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه، متحمل فشارهای زیادی می شوند که بر سلامت روانی آنان و خانواده شان تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. طرح پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مرکز خیریه حضرت فاطمه زهرا (س) در سال 1396 که تعداد آن ها 1904 نفر بودند که از میان آنان، 30 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش هوش معنوی دریافت کرد. ابزارهایی که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفتند عبارت اند از فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (ریف، 1989) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003). داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها حاکی از اثربخشی آموزش هوش معنوی بر افزایش بهزیستی روان شناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری و همچنین تاب آوری در مرحله پس آزمون و عدم معناداری در مرحله پیگیری بود. هوش معنوی با افزایش انعطاف پذیری، خودآگاهی و تقویت نظام اعتقادی فرد موجب ارتقاء بهزیستی روان شناختی و تاب آوری می گردد و می تواند به عنوان آموزشی در راستای توان بخشی و ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار در نهادهای حمایت کننده به کار گرفته شود.
بررسی دیدگاه زنان کارآفرین ایرانی به فشارهای نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار دنیای کنونی که با تغییرات سریع و شتابان بین المللی همراه است، از کارآفرینی به منزله موتور توسعه اقتصادی یاد می شود. به علت تاثیرات مثبت کارآفرینی، بسیاری از کشورهای درحال توسعه از جمله ایران، کارآفرینی را به عنوان راه حل اساسی برای ضعف رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و ناتوانی بخش خصوصی و دولتی در فراهم آوردن شغل مناسب برای فارغ التحصیلان دانشگاهی، برگزیده اند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی فشارهای نهادی وارد شده بر زنان کارآفرین ایرانی و دیدگاه آن ها به این فشارها و همچنین زمینه این پاسخ هاست. این پژوهش از نظر نتیجه، بنیادین و ازنظر هدف اکتشافی است. جامعه مورد پژوهش را کارآفرینان زن تقدیر شده در جشنواره های زنان کارآفرین استانی و کشوری در سه استان گلستان، مازندران و هرمزگان تشکیل می دهند و شرکت کنندگان در پژوهش به روش گلوله برفی انتخاب شده اند. پس از جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد جهت دار و به روش کدگذاری سه مرحله ای انجام شد. براساس نتایج بدست آمده، فشارهای اختصاصی بر زنان کارآفرین در بعد تنظیمی شامل فشار از سوی مسئولین، در بعد هنجاری شامل فشار از سوی مردان جامعه و فشار از سوی خانواده و در بعد تشخیصی شامل وظایف زن، خودکم بینی و نادیده گرفتن خود می شود. آنان همچنین در پاسخ فشارهای تنظیمی استراتژی های مصالحه، اجتناب و مبارزه، در پاسخ به فشارهای هنجاری از استراتژی های مصالحه، اجتناب، مبارزه و دستکاری کردن و در پاسخ به فشارهای تشخیصی استراتژی تساهل را استفاده می کنند.
اثربخشی زوج درمانی به روش شناختی- رفتاری بر امید به زندگی و شفقت به خود در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجسته ترین عامل فروپاشی خانواده، آسیبی تحت عنوان طلاق است که برای فرد، خانواده و اجتماع آثار ویرانگری دارد، بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی به روش شناختی- رفتاری بر امید به زندگی و شفقت به خود در زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. برای اجرای پژوهش، از طرح آزمایشی تک موردی (SCED)از نوع آزمایش بالینی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ملایر در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 6 زوج (12نفر) متقاضی طلاق بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 3 زوج). پروتکل زوج درمانی شناختی- رفتاری برای زوجین گروه آزمایش طی 12 جلسه اجرا گردید و آزمودنی ها 3 مرتبه قبل از درمان، 3 مرتبه میانه درمان، 2 مرتبه در پایان درمان، در مرحله پیگیری به پرسشنامه امید به زندگی و شفقت به خود پاسخ دادند. نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی- رفتاری بر امید به زندگی و شفقت به خود زوجین متقاضی طلاق تأثیر معناداری داشته است. چنانکه این درمان توانسته منجر به افزایش نمرات امید به زندگی و شفقت به خود زوجین متقاضی طلاق در مرحله درمان و پیگیری شود.
ارتباط طرح واره های ناسازگار اولیه با عملکرد سازمانی: نقش میانجی سکوت سازمانی و راهبردهای مقابله ای مدیران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش میانجی سکوت سازمانی و راهبردهای مقابله ای در ارتباط با طرح واره های ناسازگار با عملکرد سازمانی مدیران زن شهرداری ها بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران زن شهرداری های تهران که در سال 1397 مشغول بودند. حجم گروه نمونه 200 نفر بود به صورت نمونه در دسترس انتخاب و پرسش نامه های طرحو اره های ناسازگار،عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت ، پرسش نامه سکوت سازمانی ونداین و مقیاس اجتناب و جبران افراطی یانگ تکمیل گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی و معادلات ساختاری با نرم افزارهای 22SPSS و LISREL 8.85تحلیل گردید. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد . نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه به صورت غیر مستقیم از طریق سکوت سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که جبران افراطی و اجتناب رابطه مستقیم با طرح واره ناسازگار دارد. می توان براساس یافته های پژوهش، نتیجه گرفت که سکوت سازمانی در رابطه بین طرح واره-های ناسازگار اولیه و عملکرد سازمانی نقش واسطه ای دارد. توجه به این مکانیسم تاثیر، در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای تقویت عملکرد سازمانی می تواند موثر باشد.
ارزیابی انتقادی محرمیت مادرزن با نکاح صغیره(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
125 - 145
حوزههای تخصصی:
برخی متشرعین، گاه به برخی دلایل، لازم می بینند تا با زن شوهردار، صرفا رابطه محرمیّت برقرار کنند. یکی از راه هایی که معمولا به آن متوسل می شوند عبارت است از نکاح دختر صغیره آن زن تا وی به عنوان مادر زن، در شمار یکی از محارم قرار گیرد. این عمل، شبهه کودک همسری را پدید آورده است. مشهور فقهاء، حتی یک عقد موقت لحظه ای با صغیره را موجب حصول محرمیت با مادر زن می دانند؛ لذا روش مذکور را به لحاظ فقهی تأیید می کنند؛ اما برخی دیگر از فقهاء، قابلیت استمتاع برای دختر را شرط تحقق این محرمیت می دانند. در این مقاله که به روش توصیفی _ تحلیلی به نگارش درآمده، اثبات شده که راهکار مذکور - فارغ از آسیب های احتمالی فردی، اجتماعی و خانوادگی و یا موجه بودن یا نبودنِ آن به لحاظ اخلاقی – مورد خدشه است؛ زیرا مستفاد از ادله، مقیدبودن مَحرمیتِ مادر زن، به قابل استمتاع بودن زوجه است؛ لذا نکاح صغیره، موجب محرمیت مادر زن نمی شود.
تدوین الگوی راهبردهای انطباقی مادران در رویارویی با مسائل نوپدید نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز نوجوانان با مسائل و چالشهای زیادی روبه رو هستند از جمله رویارویی با سبکهای گوناگون فکری و رفتاری، فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و بومی، دسترسی سهل و آسان به انواع و اقسام اطلاعات، روابط بی حد و مرز با جنس مخالف در سنین پایین و غیره. در این راستا راهبردهای انطباقی مادران شیوه هایی است که مادران آن را در رویارویی با این چالشها به کار می گیرند. این مطالعه با هدف تعیین و تدوین الگوی راهبردهای انطباقی مادران در رویارویی با مسائل نوپدید نوجوانان در شهر تهران انجام شده است. پژوهش با روش کیفی زمینه ای صورت گرفت. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از نمونه ها استخراج شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری ادامه یافت و به ده مورد رسید و پس از آن تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای و چگونگی شناسه گذاری اشتراوس و کوربین انجام شد. در این شناسه گذاری مقوله مرکزی، تحت عنوان کلی راهبردهای واقعیت مدار مبتنی بر رابطه همگرا انتخاب شد که در سه دسته کلی راهبردهای آماده ساز والدینی، راهبردهای همگراساز و راهبردهای ایمن ساز ارائه شده است. هم چنین راهبردهای آماده ساز به عنوان عوامل زمینه ای و راهبردهای همگراساز به عنوان عوامل علی مشخص شد. طبق تجربیات زیسته مادران، آن دسته از روشها و راهبردهایی که اساس آن را کاوش، تحلیل و پذیرش واقعیات فردی و اجتماعی روز تشکیل می دهد و مادران با شیوه های مختلف برآنند تا تماس خود و فرزندانشان را با این واقعیات بر قرار سازند تا آنان بتوانند فرصتها و آسیبهای واقعی را تشخیص دهند به شرطی که در رابطه ای همگرا، قوی و صمیمی صورت گیرد، راهبردهای انطباقی و کارآمد به شمار می رود و می تواند باعث کاهش آسیبهای مسائل نوپدید شود.
عوامل موثر بر توسعه و موانع باز دارنده کارآفرینی زنان روستایی
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
61-70
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر توسعه و موانع بازدارنده کارآفرینی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه می باشد. نمونه مورد پژوهش زنان روستا های سیاه بید، گاکیه، کرناچی و قزانچی از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه بود که به صورت در دسترس انتخاب ودر مصاحبه شرکت کردند. طرح پژوهش توصیفی –تحلیلی بود. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و مصاحبه با شرکت کنندگان استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر برتوسعه کارآفرینی شامل ابتکار عمل ، فعال بودن، شناسایی فرصت ها، پشتکار، تلاش و غلبه بر موانع وشایستگی های فردی زنان است ، به این معنی که کارآفرین بدون نیاز به درخواست یا دستور دیگران دست به کار می شود. هم چنین مشخص شد که کارآفرینی یک فعالیت اقتصادی است که مستلزم جستجوی مستمر برای یافتن ایده های تازه و نوآوری و پتانسیل سود آوری وابسته است.موانع بازدارنده کارآفرینی زنان روستایی به ترتیب موانع اجتماعی فرهنگی، موانع حمایتی اقتصادی و موانع مدیریتی گزارش شد. تحقیقات نقش زنان کارآفرین در سلامت اقتصاد و اجتماعی شدن را نیز نشان داد.
عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر تمایل جوانان به ورزش همگانی (با تاکید بر زنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر تمایل به ورزش جوانان به ویژه زنان می باشد. پژوهش حاضر از نظر نوع پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس مسیر از نوع توصیفی می باشد که بر روی جوانان شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه جوانان ساکن در شهر تهران در حدود 3040248نفر بر اساس سرشماری سال 1395 می باشند که بر اساس جدول برگرفته از گلن دی ایزرائیل به میزان 370 نفر به عنوان نمونه تعیین و برای اطمینان از عدم تورش 400 نفر به عنوان نمونه ی نهایی انتخاب گردید و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای نمونه گیری انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد شده ی حمایت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، سرمایه اجتماعی، رفتار مطلوب اجتماعی، سرمایه فرهنگی، هوش فرهنگی و جهت گیری مذهبی و پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته ی تمایل به ورزش همگانی با ضریب CVR برابر با 0.860، اعتبار سازه برابر با 0.776 و پایایی برابر با 0.894 بودند. نتایج به دست آمده از رگرسیون خطی حاکی از آن بود که عدم وجود سرمایه ی اجتماعی، رفتار مطلوب اجتماعی و حمایت اجتماعی بر تمایل جوانان به ورزش همگانی تاثیر گذار بودند و عدم وجود پذیرش اجتماعی، هوش فرهنگی، سرمایه ی فرهنگی و باورها و جهت گیری های اعتقادی و ارزشی تاثیری بر تمایل به ورزش همگانی نداشتند
تقاطع جنسیت و خانواده : فهم مردانه از ادزواج و جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
113 - 156
حوزههای تخصصی:
بررسی وضعیت پرشتاب و فزاینده ازهم گسست زندگی های خانوادگی در میان زنان و مردان، بر حسب جنسیت متفاوت شان، با تعابیر مختلفی همراه است.این فهم در مردان بیانگر تجربه نوعی از دست دادن است. این تجربه نتیجه تقاطع ساختار جنسیت و نهاد خانواده و تاثیر آن بر موقعیت متحول شده مردان است. بخشی از این تحول مربوط به مردان و بخشی دیگر مربوط به تحولات هویتی و نقشی زنان است که بر جایگاه دیرپای مردان در خانواده موثر واقع شده است. این مطالعه با هدف کشف فرایند شکل گیری فهم مردانه از جدایی با مشارکت 23 نفر از مردان تهرانی با سابقه حداقل یکبار ازدواج و جدایی و با استفاده از روش داده بنیاد(رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. مردان با تجربه جدایی مشارکت کنندگان مطلعی برای این مطالعه هستند که واجد سه تجربه هستند: تصورات پیش از ازدواج، تجربه زیسته از زندگی خانوادگی و تجربه جدایی. بررسی این معنای این تجربیات که ریشه در تعارض میان تصورات و تجربه زیسته از ازدواج است، بیانگر فرایندی از شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی و جدایی است که بر "گسست رشته های انحصار" از جانب مردان تاکید دارد. گره خوردن هویت مردانه به عرصه های حضور تک جنسی/ جنسیتی( عرصه عمومی و خصوصی) و سست شدن این انحصار در پی ورود زنان و دوجنسیتی شدن آنها، مولد تعارض شناختی وشکل گیری بحران هویتی در مردان و زمینه ساز جدایی آنان شده است.
تحلیل جامعه شناختی فردگرایی در بین زنان و مردان و عوامل مرتبط با آن (مطالعه موردی: افراد 30 سال به بالای شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
243 - 258
حوزههای تخصصی:
فردگرایی به عنوان یکی از مفاهیم دوران مدرنیته و با توجه به پیامدهای فراوان در جامعه امروزی، توجه محققین زیادی را به خود جلب کرده است. مطالعه حاضر نیز به بررسی مقایسه ای وضعیت فردگرایی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان و مردان پرداخته است. نظریه فردگرایی زیمل به عنوان چهارچوب نظری تحقیق مورد توجه قرار گرفته است جامعه آماری شامل تمامی شهروندان 30 سال به بالای شهر شیراز اعم از زنان و مردان می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر با سطح خطای 5 درصد تعیین شد. روش نمونه گیری در این تحقیق، طبقه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. نتایج نشان داد که میزان فردگرایی 61.5 درصد از پاسخگویان در حد متوسط می باشد. همچنین 22.4 درصد فردگرایی پایین و 16.1 درصد نیز دارای فردگرایی بالا بوده اند. نتایج حاصل از آمار استنباطی نشان داد که تنها دو متغیر با فردگرایی رابطه آماری معناداری نداشته است. این دو متغیر، وضعیت تأهل و میزان درآمد است. دیگر متغیرها یعنی سن، اعتقادات مذهبی، جنسیت، مقطع تحصیلی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با میزان فردگرایی ارتباط آماری معناداری مشاهده شد. در نتیجه فرضیات مربوط به وضعیت تأهل و درآمد رد شده و سایر فرضیات پژوهش، مورد تأیید قرارگرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که با اطمینان 99 درصد میزان فردگرایی بین زنان و مردان متفاوت می باشد.
شناسایی علل و پیامدهای گرایش زنان به مد با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
259 - 278
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده هایی که امروزه به صورت امری فراگیر درآمده و درگیری ذهنی بالایی برای زنان و جوانان ایجاد کرده، مدگرایی است. بدین جهت، هدف از انجام این پژوهش شناسایی علل و پیامدهای گرایش زنان به مد با استفاده از نظریه داده بنیاد است. پژوهش از نظر روش اجرا، کیفی، از بعد هدف، بنیادی و روش مورد استفاده، نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری تحقیق تعداد30622 نفر از دانشجویان خانم دارای سن 30-18 سال ساکن شهرهای خرم آباد می باشد. که با استفاده از روش نمونه گیری نظری، در این پژوهش پاسخ های دریافتی پس از مصاحبه تعداد نمونه با 24 نفر به اشباع رسید. در تئوری داده بنیاد از رهیافت نظام مند که با اثر استراوس و کوربین شناخته می شود، درواقع کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردیده است. برای دستیابی به روایی و پایایی این پژوهش، توافق بین دو کدگذار(دانشجو و استاد راهنما) وجود داشته و نیز نتایج این تحقیق را به افراد با شرایط مشابه؛ یعنی دانشجویان خانم جوان دیگر نیز تعمیم داد. نتایج مقاله نشان داد که رفتارهای رقابتی، عوامل اجتماعی، تأیید و تحسین دیگران، تعلق و تأثیرات گروه ها، مدگرایی برای لذت بردن، خصوصیات روان شناختی، درگیری ذهنی با مد، کمبودها، عوامل موقعیتی، نمایش قدرت، فرهنگ و سبک زندگی، ایده آل گرایی، برندگرایی و عوامل بازاریابی و شبکه های اجتماعی بر مدگرایی مؤثر بوده که این عوامل در 5 دسته شرایط محوری، علی، زمینه ای، مداخله گر و راهبردی و همچنین پیامدهای مدگرایی دسته بندی و در نهایت مدل علل و پیامدهای گرایش زنان به مد با استفاده از نظریه داده بنیاد ارائه گردید.
بازتاب تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث کاربردی در حقوق اسلام،تعارض اصل و ظاهر است. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻗﺎﻋﺪﻩ «ﺍلبینه ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻤﺪﻋﻰ ﻭ ﺍﻟیﻤیﻦ ﻋﻠﻰ ﻣﻦ ﺍﻧکﺮ» ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻟیﻞ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﻋﻰ ﺍﺳﺖ. بر اساس یکی از معیارهای ارائه شده در تشخیص مدعی و منکر، مدعی کسی است که قولش مخالف اصل یا ظاهر باشد. در جریان دادرسی ممکن است فروضی مطرح شود که اصل بیان کننده یک مطلب و ظاهر مبین مطلب مخالف آن باشد. پرسش این است که دادرس به هنگام مواجه با این گونه مصادیق باید کدام را برگزیند؟ با وجود گستردگی مصادیق این مسأله در موضوعات فقهی و حقوقی، حساسیت این موضوع در خانواده بیش از سایر ابواب فقهی است؛ زیرا شکل ویژه ماهیت روابط میان اعضای خانواده، مقتضی عنایت قانونگذار به جایگاه ویژه خانواده در جامعه خواهد بود، به گونه ای که قاضی نیز در تصمیم گیری باید مصالح خانواده و اعضای آن را درنظر بگیرد. لذا در این مقاله، مصادیق تعارض اصل و ظاهر در خانواده مورد بررسی قرار گرفته است. در متون فقهی و حقوقی کشور، ملاک و رویه قضایی مشخصی برای ترجیح ظاهر بر اصل و یا بر عکس وجود ندارد. البته به نظر می رسد که ملاک قرار دادن یک قانون واحد و لا یتغیر مبنی بر تقدم اصل یا ظاهر نمی تواند راهگشای حل و فصل عادلانه دعاوی باشد. بنابراین جهت تحقق عدالت قضایی لازم است که حقوقدان یا دادرس در مقام استنباط حکم قانونی یا فصل خصومت، اقناع وجدان پیدا کرده و هر دعوایی را متناسب با شرایط حاکم بر مسئله مورد نزاع و احوالات طرفین مورد رسیدگی قرار دهد.
زن در عرفان از دیدگاه حکیم سبزواری و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در موردجایگاه زن در منابع و متون اسلامی از جمله متون عرفانی بحث شده و آراء متفاوتی درباره آن اظهار شده است. در این پژوهش دیدگاه عرفانی حکیم سبزواری و امام خمینی به جایگاه زن مورد بررسی قرار گرفته است. در دیدگاه امام خمینی به جایگاه زن پژوهش هایی انجام شده است ولی در مورد دیدگاه حکیم سبزواری و تطبیق آن با دیدگاه امام خمینی تحقیقی صورت نگرفته است. برای تبیین نگاه این دو متفکر در مورد جایگاه زن کوشیده ایم نگاه قرآنی و روایی این دو عارف را کشف کرده و برای این منظور به کتب: اسرارالحکم، نبراس الهدی و تعلیقات حکیم سبزواری بر اسفار و به صحیفه امام خمینی رجوع شده است. نگاه حکیم سبزواری به زن از نظر عرفانی محدودساز و به لحاظ اجتماعی و فردی نسبتاً منفی و مبتنی بر سنت پذیرفته شده دوره خویش است و در بعضی موارد با سخن خود حکیم در مواضع آثارش متناقض است و هماهنگی ندارد. از این سو امام خمینی به جهت شرایط اجتماعی و فردی که در آن زیست می کرده نگاهش" جمالی و رحامتی" است و زن را واجد همان کمالات و شرایط اجتماعی می داند که مرد از آن برخوردار است.
فراتحلیل علل جامعه شناختی گرایش به طلاق در ایران در بازه زمانی سال های 1386-1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۸
97 - 128
حوزههای تخصصی:
طبق احادیث، پدیده طلاق منفورترین حلال خداوند است. با رشد فزاینده طلاق از اواسط دهه 80 شمسی، نظر کارشناسان علوم اجتماعی به سوی این مسئله اجتماعی و فرهنگی جلب شد و تحقیقات زیادی در این مورد صورت گرفت. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل جامعه شناختی گرایش به طلاق در ایران در تحقیقاتی که در این زمینه در بازه زمانی سالهای1386 تا 1396 صورت گرفته است، انجام شد. پس از بررسی شرایط 100 مقاله علمی _ پژوهشی و 50 پایان نامه علمی معتبر، جهت فراتحلیل علل طلاق در ایران 55 پژوهش بین سال های 1386 تا 1396 برای ورود به پژوهش انتخاب شد. نتایج فراتحلیل به روی 260 آزمون استخراجی از این منابع نشان داد که میانگین اندازه اثر علل فردی، علل ساختاری، علل انتخابی، علل وارده از سوی خانواده و دوستان، علل اجتماعی و علل ارتباطی میان زوجین به ترتیب 423/0، 392/0، 353/، 258/0، 393/0، 382/0 است. با تحلیل مدل خروجی با استفاده از نظریه رشد چهار بُعدی تأثیرات، این نتیجه حاصل شد که همبستگی هرچند از ناحیه فرد یا زوجین یا خانوادها و یا اجتماع وارد می شود، اما زمانی به علتی برای طلاق تبدیل می شود که تمام تأثیرات فردی، زوجینی، خانوادگی و اجتماعی را به همراه داشته باشد و اگر این تأثیرات توسط این همبستگی به وجود نیاید یا شدت آن کم و ناچیز باشد، این همبستگی سبب طلاق نمی شود.
بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی (منطقه مورد مطالعه: دهستان های گلمکان و رادکان شهرستان چناران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 53
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، کسب شخصیت اجتماعی وابسته به مشارکت و خارج شدن از دایره فعالیت های شخصی در جهت توسعه امری ضروری است. از این روست که مشارکت زنان به منزله بخش مهمی از نیروی توسعه و نابرابری جنسیتی به منزله یکی از مسائل و مشکلات مهم جامعه شناخته شده است. زنان روستایی، به عنوان عناصر تأثیرگذار فضاهای روستایی، به علت ناآگاهی از حقوق خود تا حد زیادی در معرض این تبعیض قرار دارند. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیرات تبعیض جنسیتی بر میزان مشارکت پذیری زنان روستایی است. روش شناسی تحقیق توصیفی تحلیلی بوده که به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. از روش پیمایشی در قالب 116 پرسش نامه خانوار، به بررسی افراد نمونه در 10 روستا از دهستان های رادکان و گلمکان شهرستان چناران پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داده که بر اساس آزمونt، بیشترین اثر تبعیض جنسیتی بر کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی با میانگین رتبه ای53 / 3 است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان دهنده اهمیت نسبی تبعیض جنسیتی بر مشارکت پذیری زنان است. ازاین رو، می توان گفت از آنجا که زنان روستایی در زمینه اقتصاد روستا مشارکت زیادی دارند و در زمینه های دامداری، کشاورزی، باغداری و... همپای مردان کار می کنند، در زمینه اقتصادی بیشترین تبعیض را به خود اختصاص داده اند، زیرا با وجود مشارکت فراوان در این زمینه از امکانات و مزایای اقتصادی بهره چندانی نمی برند.
بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام و غرب در مورد مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی
حوزههای تخصصی:
زنان نیمی از جمعیت هر کشور را تشکیل می دهند. از این رو، فعالیت اقتصادی ایشان به عنوان نیمی از نیروی کار جامعه در دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بسیار مؤثر می باشد. جوامع مختلف دیدگاه های متفاوتی را در مورد نحوه مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی دارند. در دیدگاه غرب، زنان باید بدون هیچ قید و شرطی وارد بازار کار شوند و به فعالیت اقتصادی بپردازند. نقش شغلی آنان در درجه اول اولویت قرار دارد و از نقش مادری و همسری ایشان مهم تر است. لیکن در اسلام، ضمن تأکید بر امکان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی، بر نقش ایشان در خانواده به عنوان مادر و همسر تأکید شده است. اسلام اشتغال زنان را تحت شرایط خاصی قبول نموده است. در این پژوهش تلاش شده است این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه گردد. سپس پیامدها و نتایج این دیدگاه ها در وضعیت کنونی زندگی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده ازداده های کتابخانه ای تدوین شده است.
بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و نشانه های وسواسی جبری در زنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی الگوی نقش واسطه گری کنترل و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و نشانه های اختلال وسواسی-جبری در زنان صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در چارچوب آن، روابط مفروض میان متغیرها، با استفاده از روش تحلیل مسیر بررسی شد. در مدل مذکور، متغیر ذهن آگاهی به عنوان متغیر برون زاد، کنترل و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیرهای واسطه ای و نشانه های اختلال وسواسی-جبری به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. جامعه آماری شامل همه زنان 18سال به بالای ساکن شهرشیراز بود که از این میان 150نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه های وسواسی جبری ییل براون، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) و کنترل و انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج حاصل نشان دهنده این بود که ذهن آگاهی نشانه های اختلال وسواسی-جبری را به طور معکوس و معنی داری (35/0- = β) پیش بینی می کند. هم چنین انعطاف پذیری شناختی (24/0- = β) و کنترل شناختی (23/0- = β) پیش بین منفی و معنی دار نشانه های اختلال وسواسی جبری بودند. ذهن آگاهی نیز پیش بینی کننده مثبت و معنی دار کنترل شناختی (80/0 = β) و انعطاف-پذیری شناختی (60/0 = β) بود و در نهایت انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی توانستند نقش واسطه گری بین متغیرهای برون زاد و درون زاد ایفا نمایند. بر این اساس ذهن آگاهی از طریق تاثیر بر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی می تواند بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی جبری تأثیرگذار باشد. ذهن آگاهی نشانه های اختلال وسواسی-جبری را به طور معکوس و معنی داری پیش بینی می کند. به علاوه انعطاف پذیری شناختی پیش بین منفی و معنی دار نشانه های اختلال وسواسی-جبری است؛ به علاوه هر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی توانستند نقش واسطه گری بین متغیرهای برون زاد و درون زاد ایفا نمایند. بر این اساس ذهن آگاهی از طریق تأثیر بر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی می تواند بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی جبری تأثیرگذار باشد
حدود و مرزهای روان شناختی خانواده با تأکید بر آیات مشتمل بر واژه «حدود الله»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم خانواده، فاصله روان شناختی اعضا و محدوده عمل زیرمنظومه ها در خانواده است که از آن به مرز تعبیر می شود. در میان نظریه های خانواده درمانی، ساخت نگران به رهبری مینوچین، به تبیین مفهوم مرز و نقش آن در خانواده پرداخته اند. در منابع اسلامی نیز حدود و مرزهایی برای خانواده و زندگی زناشویی مطرح شده است از جمله: مرزهای شروع زندگی زوجینی، مرزهای استدامه و مرزهای بعد از گسستن پیوند زناشویی که به دلیل گستردگی منابع، در این نوشتار حدود و مرزهای خانواده از نگاه روان شناختی و فقط با تأکید بر آیات قرآن کریم مشتمل بر واژه «حدود الله» بررسی می شود. این تحقیق با روش، تحلیل محتوای آیات قرآن کریم انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد: الف) واژه «حدود الله» دوازده بار در قرآن کریم تکرار شده است که یازده مورد آن ناظر به مرزهای خانواده و زوجین می باشد؛ ب) مفهوم مرز از نگاه قرآن کریم، مفهومی عام و فراگیر است که شامل مرزهای کلامی، غیر کلامی، زمانی، مکانی، اقتصادی، کمی، کیفی، عاطفی و جنسی می شود؛ ج) مرز پیوند زناشویی، سلامت دینی و اخلاقی زوجین است؛ د) زوجین همانند لباس یکدیگرند و باید از ابتدای ازدواج و در صورت تصمیم بر طلاق تا پایان عده، مرزهای زوجینی رعایت شود؛ ه) در طلاق رجعی، علاوه بر رعایت مرزهای زوجینی، باید زوجین به معاشرت معروف و احسان نیز پایبند باشند.
فهم عوامل اجتماعی مرتبط با جایگاه اجتماعی زنان راهبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
241 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله این است که جایگاه اجتماعی مرتبط با زنان راهبه را در ادیان بودایی و مسیحیت، بررسی کند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی و مطالعات تاریخی است، به روش کتابخانه ای انجام شده است؛ در ادیان بودایی و مسیحیت به زنانی که زهد می ورزند (راهبه) و به مردان (راهب) می گویند. در واقع رهبانیت در ادیان، گونه ای زهد ورزی است که به یک نحوه ی زندگی تعبیر می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ، زنان بودایی در ابتدا جایگاهی نداشتند و بودا از لغزش های اخلاقی زنان واهمه داشته است. اما با پذیرش زنان در سنگهه و ورود آنان در سلک رهبانی با کراهت و با شرایطی که اطاعت مطلق و تابعیت زنان را از راهبان مرد ایجاب می کرد موافقت کرده است؛ اما در مسیحیت در نظام هایِ رهبانی، راهبان، زنان را اغواگر و شیطان دانستنه اند که البته این امر بیشتر به سبب شرایط فرهنگی و اجتماعی آن زمان بوده است. اما به مرور شاهد افزایش راهبه ها و صومعه های خاص زنان می باشیم تا جایی که حتی زنان رهبری صومعه ها را به عهده گرفته اند نتایج پژوهش حاکی از آن است که، نگاه جنسیتی به زن مانع اساسی بر مشارکت های معنوی زنان در حلقه های رهبانیت شده است؛ گرچه در آغاز از ورود راهبه ها به دلایل مختلف مخالفت شده است، اما با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی زنان به عنوان راهبه ها جایگاه اجتماعی خود را در این دو دین بزرگ یافته اند؛ تا آنجا که شمار آنها با مردان راهب برابری کرده و حتی صومعه های خاص زنان راهب رواج یافته است.