فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مسأله اولویت بندی و بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی مرتبط با فعالیت های اقتصادی پرداخته می شود. فعالیت اقتصادی به فعالیتی اطلاق می شود که از طریق آن فرد یا گروهی از افراد جامعه، با استفاده از فضا، تجهیزات، مواد اولیه و اطلاعات مورد نیاز،مبادرت به تولید کالا و یا ارائه خدمات نمایند. اولویت بندی و بودجه بندی موضوعهای تحقیقاتی بر اساس اولویت و امتیاز فعالیت های اقتصادی و همراستا نمودن تحقیقات با نیازهای اساسی جامعه، نوآوری و دستاورد مهم تحقیق می باشد. روش اولویت بندی پیشنهادی، شامل یک فرآیند دو مرحله ای بوده که در مرحله اول، امتیاز موضوع های تحقیقاتی هر فعالیت اقتصادی، به صورت مستقل تعیین می گردد. سپس با استفاده از امتیاز فعالیت های اقتصادی و نتایج حاصل از مرحله اول، امتیاز نهایی و اولویت آنها تعیین می گردد. همچنین از یک رویکرد سلسله مراتبی برای بودجه بندی موضوع های تحقیقاتی استفاده شده است. در پایان روش اولویت بندی و بودجه بندی ارائه شده، به صورت مطالعه موردی، برای اولویت بندی و بودجه بندی 21 موضوع تحقیقاتی استفاده و نتایج حاصل از آن ارائه شده است.
بررسی امکان رویکرد چندپاردایمی و فراپارادایمی در مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های کوهن و دیدگاه پارادایمی، انگاره های پیشرفت و انباشتی بودن علم را به چالشی ویرانگر کشید و پس از آن «پارادایم» بارها در علوم اجتماعی هم به کارگرفته شد و اقبالی گسترده یافت.
نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا در مطالعات میان رشته ای می توان از رویکردهای چند/فرا پارادایمی بهره گرفت یا گفتگو و پل زدن میان پارادایم ها ناشدنی است. در این پژوهش نخست مفهوم پارادایم و دیدگاه های گوناگون آن واکاوی می شود که مفهوم ناهمسنگی پارادایم ها در آن نقش پررنگی دارد و سپس امکان گفتگوی پارادایم ها در مطالعات میان رشته ای بررسی می شود. رویکرد پژوهش توصیفی- تطبیقی است و با ژرف کاوی پژوهش های پیشین درباره رویکردهای پارادایمی دنبال می شود.در پایان نشان داده می شود که یکی از دشواری های بحث درباره پارادایم ها و به ویژه رویکرد چند/فرا پارادایمی، کاربست باز و سست مفهوم پارادایم است و گنگی آن با پیش چشم داشتن زمینه کاربرد تا اندازه زیادی کاسته می شود. همچنین نتیجه می گیریم رویکرد چند/فرا پارادایمی مفهومی ناسازنماست که ویژگی اساسی پارادایم ها را نادیده می گیرد و در مطالعات میان رشته ای نمی توان هم هنگام از چند پارادایم در بررسی پدیده ها بهره گرفت.
علوم انسانی بومی بر مبنای منطق فازی
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله بر آنیم که با استفاده از منطق فازی نشان دهیم که می توان علوم انسانی را در طیفی دسته بندی کرد که یک سر آن، علم بومی و در سر دیگر آن، علم جهانی قرار دارد. رهیافتی که مطالعه بر مبنای آن انجام گرفته است، رهیافت فازی است. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق، مبتنی بر استدلال نظری است. یافته: نتیجه بررسی نشان می دهد که می توان در دستگاه فازی به علوم انسانی از حیث معرفت شناسی، هستی شناسی و روش شناسی علم بومی یا علم جهانی، نمراتی از صفر تا ده داد. نتیجه گیری: تقلیل علوم انسانی به یکی از دو علم بومی یا غربی، جز نگاه مبهم چیزی برای ما به ارمغان نمی آورد. لذا شایسته است که به جای تقلیل علوم انسانی به یکی از این دو گزینه، برای هر نوع از دانش، درجه تعلق به مجموعه علم بومی را در نظر بگیریم. منطق فازی قابلیت این را دارد که درجه تعلق به این مجموعه را مشخص کند و خط کشی برای ما در راستای تولید علم بومی باشد.
از شرق شناسی تا مطالعات پسااستعماری: رویکردی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن تبیین سیر تحول از رویکرد چند رشتهای در مطالعات شرق شناسی قرن نوزده و نیمه نخست قرن بیستم به رویکرد میان رشتهای در مطالعات پسااستعماری در نیمه دوم قرن بیستم، با نگاهی تاریخی و تحلیلی، به تشریح مراحل گذار از مطالعات چند فرهنگی به مطالعات میان فرهنگی میپردازد و تحولات روش شناختی از چند رشتگی به سوی میان رشتگی و پیامدهای این تحول در تحلیلهای شرق شناسانة محققان و متخصصان دانشگاهی غربی و تعامل رشتههای مختلف علمی در دوران مطالعات پسا استعماری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. در پاسخ به این پرسش که چرا شرق شناسی اساساً بر رویکرد چند رشتهای و مطالعات پسا استعماری بر رهیافت میان رشتهای استوار بوده است، این مقاله به بررسی عوامل درونزا ناشی از ماهیت تلفیقی و چند گونة شرق شناسی علمی و عوامل برونزا ناشی از تأثیرگذاری قدرتهای استعماری بر مستشرقین غربی برای پژوهش دربارة کلیه جنبههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و ادبی جوامع مشرق زمین میپردازد و با رویکردی تبیینی، دلایل اهتمام به رویکرد بینا فرهنگی در مطالعات پسا استعماری را با توجه به تأکید بر انجام تحقیقات میدانی و پیمایشی از رهگذر پیوند معرفتی و روشی بین علوم زیباشناختی و واژه شناختی، مردم شناسی و جامعه شناسی، جغرافیا و علوم سیاسی و همکاری میان رشتهای بین شرق شناسان بومی مورد بررسی قرار میدهد.
بررسی حقوقی مالکیت آثار دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار دانشگاهی به عنوان منبعی حیاتی در توسعه صنعتی جوامع نگریسته می شوند. در این میان آن چه که از دیدگاه حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است، تعیین و شناخت حقوق مربوط به این آثار است. در این مقاله ابتدا حقوق مالکیت فکری آثار دانشگاهی تعریف شده؛ در گام دوم عناصر ضروری که برای خلق آثار دانشگاهی نیاز است، از جمله پدیدآورنده، وجود شخصیت حقوقی خاص به نام دانشگاه، وجود قرارداد استخدامی و اثر پدیدآمده معرفی گردیده و در انتها سه معیار مهم دکترین کار در برابر مزد، استفاده گسترده از منابع دانشگاهی و قرارداد انتقال مالکیت، که در دانشگاه های معروف کشورهای غربی در باب تعیین مالکیت این آثار، مورد استفاده قرار می گیرد، در مقایسه با بعضی از دانشگاه های ایران، همراه با قوانین موضوعه حقوق مالکیت فکری کشورمان، مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
تأملی در مرزهای سیاستگذاری و قانونگذاری ( مطالعه موردی : مفاد قانون برنامه پنجم توسعه در حوزه فرهنگی)
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۶۷
213 - 251
حوزههای تخصصی:
آموزش میان رشته ای در محیط های دانشگاهی با تاکید بر تجربه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاسیس و گسترش آموزش عالی میان رشته ای یکی از دغدغه های مهم ذهنی و برنامه ای وزارت علوم در طول سال های 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامه ها، فعالیت ها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشته های میان رشته ای» نشانگر استقبال سرد دانشگاه ها، جامعه علمی و حتی بخش های ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده می شود درسطح کلان، می توان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینه های عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی و سازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میان رشته ای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میان رشته ای اشاره داشت. در این مقاله تلاش می شود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میان رشته ای، موانع چرخش ازآموزش رشته ای به آموزش و یادگیری میان رشته ای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میان رشته ای مقایسه و ویژگی های آموزش میان رشته ای به بحث گذاشته می شود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایده هایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میان رشته ای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میان رشته ای ها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
بررسی هوش هیجانی مجرمان زندانی بر اساس نوع جرم و رابطه آن با سلامت روان
حوزههای تخصصی:
جایگاه گمرک الکترونیکی در تسهیل تجاری
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶۶
31 - 62
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی در محیط های دانشگاهی؛ نگاهی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم اکنون جدال اندیشه ای بر سر مفهوم سازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاه ها و مؤسسه های عالی کشور، موضوع پیچیده ای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میان رشته ای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» و «آموزش عالی» به ویژه مدیریت آموزش عالی است، مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران کوشیده اند تا به این پرسش پاسخ دهند که عوامل تأثیرگذار بر افراد در تسهیم دانش کدامند؟ عوامل و دلایل احتمالی تسهیم و یا عدم تسهیم دانش افراد کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهش های متعددی انجام شده که یافته های آن در برخی از موارد نظری و در برخی از موارد نیز دارای شواهد تجربی است. در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی، تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی، به مثابه یک حوزه مطالعاتی میان رشته ای در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی شود. پژوهش حاضر، کاوش پدیدة تسهیم دانش در عرصه آموزش عالی را به بحث گذاشته و سپس با بررسی دقیق و ژرف نگری، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی را تحلیل کرده است.
این مقاله بر این نکته تأکید دارد که حوزه مطالعاتی میان رشته ای تسهیم دانش از علوم و دانش های مختلفی بهره برده و برای کاوش پدیده تسهیم دانش در محیط های آموزش عالی و نظریه پردازی در این زمینه، درک و تحلیل ماهیت دانش، انگیزش و فرصت تسهیم دانش در دانشگاه ضروری است. همچنین در این مقاله نتایج دو دهه پژوهش های مهم تجربی در ارتباط با عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در محیط های دانشگاهی مرور شده است. در پایان، مقاله با ارائه مدلی مفهومی، جایگاه کنونی و زمینه های بالقوه پژوهش های آتی مرتبط با تسهیم دانش را پیش روی پژوهشگران قلمرو آموزش عالی قرار می دهد.
مدل سازی روابط هستی شناختی و معرفت شناختی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوش در چیستی و چگونگی رابطة علم و دین و مدل سازی این رابطه هدف اصلی این مقاله است. دیدگاه هایی که درصدد تبیین رابطة علم و دین برآمده اند (دیدگاه های تمایز، تعارض، تلاقی و تأیید، و دیدگاه مکملیت) هریک فقط به یک جنبه از این ارتباط پرداخته اند و همگی در این نقص سهیم اند که عمدتاً بر جنبه های عملی و کاربردی تعامل میان علم و دین تأکید می کنند و مدل نظری مشخصی را، در خصوص رویارویی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی و نحوة رابطة آن ها با یک دیگر، ارائه نمی دهند. در مسیر ارائة چنین مدلی و با نگاهی دقیق به دو مقولة علم و دین و به تبع آن، رابطة میان آن ها، می توان چهار رویکرد متمایز، هرچند مرتبط با هم، را در این خصوص از یک دیگر تمییز داد: رویکردهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه، معناشناسانه، و تکوینی. در این مقاله ضمن تبیین رابطة علم و دین در دو حوزة هستی شناسی و معرفت شناسی، دو مدل در خصوص تبیین این رابطه در دو حوزة مذکور ارائه می شود. برای مدل سازی و تبیین رابطة هستی شناختی علم و دین، از نمای مکانیکی مولکول DNA بهره می گیریم و سپس مدل را بر اساس سه مفهوم حقایق دینی، حقایق طبیعی، و نقاط انطباق ارائه می کنیم؛ مدلی که برای تبیین رابطة معرفت شناختی گزاره های علمی و گزاره های الاهیاتی ارائه می شود بر مبنای تفکیک میان هستة سخت نظریات علمی و الاهیات دینی از کمربند محافظ آن ها استوار است. پس از ارائة مدل های مذکور، سعی می کنیم تا انسجام منطقی آن ها را نشان دهیم.
تأملی بر پیوند نظری رویکردهای ارزشیابی آموزشی با الگوهای کیفیت آموزشی و تبیین پیامدهای آن بر حوزه عمل
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
47 - 73
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی و کیفیت آموزش از مسائل مهم و مورد توجه نظریه پردازان از یکسو، و دست اندرکاران نظام های آموزشی از سویی دیگر است. هدف مقاله حاضر، بررسی رویکردهای مختلف ارزشیابی آموزشی و الگوهای کیفیت آموزشی می باشد. این تحقیق به روش بررسی اسنادی انجام شده است. جامعه آماری آن، منابع و اسناد موجود در مقوله ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی بود که نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و بر اساس روش تحلیلی – تفسیری نقاط کانونی هریک از رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت آموزشی مورد شناسایی و پیوندهای بین آنها تبیین شده است. یافته های تحقیق نشان داد که رویکرد ارزشیابی هدف محور با الگوی کیفیت هدف محور، رویکرد مدیریت محور با الگوی رضایت مندی و رویکرد ارزشیابی طبیعت گرایانه یا مشارکت کننده محور با الگوی یادگیری سازمانی ارتباط دارند. افزون بر این نتایج تحقیق، بیانگر آن است که رویکرد ارزشیابی متخصص محور از این حیث که متخصصان همواره درگیر ارزشیابی هستند، با تمامی الگوهای کیفیت آموزشی پیوند دارد. بر این اساس، برای تحقق و تضمین کیفیت نظام آموزشی باید به پیوندهای میان رویکردهای ارزشیابی و الگوهای کیفیت توجه کرد.
تناسب آموزش عالی با تأکید بر نقش اجتماعی دانشگاه در جامعه دانش محور
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
121 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، تبیین ابعاد مفهوم تناسب آموزش عالی با تأکید بر درک مفهوم نقش اجتماعی دانشگاه در گفتمان جامعه دانشی است. تعریف کارکرد خدمت به جامعه در کنار دو کارکرد اصلی نظام آموزش عالی یعنی آموزش و پژوهش بر نقش اجتماعی دانشگاه ها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه در سطوح مختلف آن دلالت دارد. عنصر کلیدی در ارزیابی اثربخشی و کارایی این نظام، «تناسب» می باشد که به عنوان معیاری در کنار سایر معیارهای کیفیت و شفافیت، مطرح است. بنابراین، در پاسخ به این سوال اساسی که کارکرد جدید دانشگاه در جامعه دانشی چگونه معنا می شود و با مدنظر قرار دادن چه معیارهایی می توان با چالش هایی که دانشگاه ها در هزاره سوم با آن روبه رو هستند، مقابله کرد. در این خصوص، دیدگاه های مُطلّعان کلیدی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این مصاحبه ها، «تناسب» را به عنوان یک مقوله کانونی در ارتباط با چهار مقوله فرعی دیگر شناسایی کرد. تناسب آموزش، تناسب پژوهش، تناسب تخصص، تناسب دانش و تناسب رشته تحصیلی از جمله ملاک های اصلی در تعریف و اندازه گیری تناسب در آموزش عالی به شمار می آیند. علاوه بر این، با تقویت و ارتقای فرهنگ دانشگاهی، ساختار و مدیریت، جنبه های مالی و اقتصادی، سیاست های آموزشی و پژوهشی و نظام سنجش و ثبت حقوقی مناسب می توان بسترهای لازم برای ایجاد تناسب را فراهم نمود.
معیارهای ارزیابی روش شناختی تکنیک های مطالعات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به خلأ ادبیات موجود و عدم تأمل در باب مباحث پایه ای، این مقاله درصدد گسترش مباحث روش شناختی در حوزه مطالعات آینده می باشد. مسئله اصلی مقاله بررسی ضوابط ارزیابی محصولات و یافته های تحقیقات آینده نگری و نیز ملاک های ارزیابی و تمیز تکنیک های مختلف رایج در مطالعات آینده می باشد تا از قِبل آن امکان تشخیص توانمندی های ذاتی هر کدام از تکنیک های رایج و نواقص موجود در هر کدام فراهم آید. بر این اساس، پس از بررسی جایگاه مطالعات آینده در بین سایر روش های تحقیق، مهم ترین و رایج ترین تکنیک های آینده پژوهی مرور اجمالی شده است. آنگاه توقعات و انتظارات مشتریان محصولات مطالعات آینده که شامل تصمیم گیرندگان ارشد دولتی، صاحبان صنایع و مدیران بخش خصوصی می شود، معرفی شده و در نهایت مهم ترین ملاک های روش شناختی به منظور ارزیابی روش های آینده شناسانه شامل ارائه انواع آینده ها، تعیین اولویت ها به آینده ها، تعیین نیروهای پیش ران، تشریح مکانیسم علّی، معرفی و تشخیص بازیگران و کنشگران، ابتناء بر چارچوب نظری و قوانین علمی، قابلیت اعتباربخشی به یافته ها و پویایی روش توضیح و تشریح شده است. در نهایت طی ماتریس دوبعدی تک تک روش ها با ملاک ها مقایسه و تصریح شده که هر کدام از روش ها دارای مزیت های نسبی خاص خود هستند که در هنگام انتخاب تکنیک، بایستی به آن مزیت ها و نیز توقعات و انتظارات خاصی که از هر کدام از روش های مطالعات آینده انتظار می رود، توجه شود. همچنین پیشنهاد شده است تا محققان در هنگام اجرای طراح های آینده شناسی دست به ترکیب انواع روش های آینده پژوهی بزنند.
باربور و یکپارچگی علم و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایان باربور، استاد فیزیک و صاحب کرسی ادیان، بی گمان یکی از شخصیت های برجسته و تأثیرگذار در بحث های جدید دربارة روابط علم و دین است و انتشار کتاب مسائلی چند در زمینة علم و دین به قلم او، در سال 1996، نقطة تحول و حتی سرآغاز گفتمان امروزی علم و دین به حساب می آید. او دیدگاه ها یا مدل های پیشنهادشده دربارة نسبت میان علم و دین را در چهار گونة عمده دسته بندی می کند: تعارض، استقلال، گفت وگو، و یکپارچگی. تحلیل های شخصی وی از این موضوع در راستای رویکرد گفت وگو با گرایش آشکار به دیدگاه یکپارچگی و وحدت است که در بستر اندیشة پویشی و واقع گرایی انتقادی اش پرورانده شده است.
امکان علم دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم دینی دارای ابعاد، قلمروها، مبانی، مفروضات و تعریف ها و تصویرهای گوناگونی است. دلایل نادرستی علم دینی از نظر مخالفان عبارتند از: سابقة ناموفق ایدئولوژیک کردن علم؛ منسوخ شدن بحث دربارة علم دینی؛ فقدان پشتوانة علمی و سیاسی؛ عاطفی بودن دفاع از آن؛ گسست میان هست ها و بایدها؛ وحدت موضوع و روش هر علم؛ اتفاقی بودن پیدایش یک علم؛ تناقض گونه بودن واژة علم دینی؛ و لوازم ناپذیرفتنی آن.
این دلایل توان اثبات مدعای یادشده را ندارند؛ زیرا ایدئولوژیک کردن علم در مسیحیت و مارکسیسم، نمی تواند دلیل ناموفق علم دینی دانسته شود. این توهم، برخاسته از پیش فرض نادرست یک سان انگاری اسلام با سایر ادیان است. منسوخ شدن علم دینی، اتفاقی بودن پیدایش علم، گسست میان هست ها و بایدها و فقدان پشتوانة علمی برای علم دینی، مدعیاتی بدون دلیل و برخلاف واقعیت های تاریخ علم است. نتیجه گیری نادرستی علم دینی از وحدت موضوع و روش، و تناقض نما بودن واژة علم دینی نیز معلول نوعی مغالطه است. سرانجام، لوازم ناپذیرفتنی علم دینی، ادعایی صرف، مربوط به مرحلة اجرایی تحقق علم دینی و برخاسته از عدم آشنایی با معارف اسلامی و قلمرو آموزه های دین اسلام است.
تحول در علوم انسانی؛ از شعار تا واقعیت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
نقش و عملکرد قانون نحوه تأمین هیئت علمی طرح سربازی در تأمین هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۳
75 - 91
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی نیروی انسانی، برای تأمین هیئت علمی مورد نیاز دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی تلاشی هدفمند برای پیش بینی، بکارگیری، حفظ و اعتلای نیروی انسانی در نظام آموزش عالی کشور است. دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور به طرق مختلف از جمله از طریق قانون نحوه تأمین هیئت علمی (طرح سربازی) مصوب 1/3/1365 مجلس شورای اسلامی، هیئت علمی مورد نیاز خود را در بخش آموزشی و تحقیقاتی تأمین می کنند.
در این مقاله، تاریخچه شکل گیری ، اهمیت و ضرورت، اهداف و فرایند انجام قانون نحوه تأمین هیئت علمی (طرح سربازی)، عملکرد وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری و نتایج حاصل از آن مورد بررسی قرار می گیرد.
فرصت های نابرابر اقتصادی و چالش های توسعه رقابت در اقتصاد ایران
منبع:
مجلس و راهبرد سال هجدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۶۵
67 - 104
حوزههای تخصصی: