فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
محققین فناوری زیستی این علم را شاهراه اقتصاد در آینده و بخصوص در بحث غذا می دانند. غذا نقش بسیار مهمی را در جوامع مختلف ایفا می کند. تلاش های اخیر برای تغییر آنچه به عنوان غذا تولید می شود و چگونگی تولید آن و اصل برابری بنیادین از اصول مهم به شمار می رود. با آنکه فناوری زیستی، فناوری حاصل از قوانین خلقت است، ولی تاکنون خطرات بالقوه ناشی از استفاده این فناوری تا حدی شناخته شده و اهمیت عوارض آنها ممکن است. غیرقابل جبران باشد. کشورهای در حال توسعه به طور روز افزونی با ورود سازواره های دست ورزی شده ژنتیکی و فراورده های آن مواجه هستند. افزایش واردات این محصولات در کشورهای جهان سوم نتیجه فشار کشورهای تولید کننده است، که مایلند مازاد تولید خود را به کشورهای توسعه نیافته ارسال نمایند. وقتی بحث واردات یا صادرات محصولی با ویژگی خاص سازواره های دست ورزی شده ژنتیکی به وجود می آید. یعنی این محصولات وارد محیط زیست بشر می شوند. سوالات اخلاقی در مورد این فناوری و بخصوص فناوری زیستی محیط زیست مانند چگونگی تفکیک مسایل غریزی و احساسی از قوانین اخلاقی، یا اجبار شرکت ها در مورد قراردادن اطلاعات مربوط به فراورده های بیولژیک شان و مجاز بودن تجارت مخفی مواد ژنتیکی و ... از مواردی است که امروزه مورد بحث بسیاری از محافل علمی و اخلاقی است. کشورهای متعددی در دنیا دارای اقتصاد وابسته به فناوری زیستی نوین هستند. ثبت رسمی موجودات زنده توسط شرکتهای انحصاری به عنوان یک امتیاز مطرح می شود. صاحب امتیاز ژن، مکلف به رعایت حقوق دیگران (توسط کس دیگری به ثبت نرسیده باشد) و رعایت قوانین عمومی (از نظر ایمنی زیستی و اخلاق زیستی) می باشد. دزدی زیستی به منظور علمی، تجاری و سودخواهی شرکت ها انجام می گیرد.نتیجه گیری: با توجه به سودآوری اقتصادی محصولات فناوری زیستی نوین باید قوانین محکم تری در این زمینه در کلیه کشورهای جهان و از کشور ما تدوین و تصویب شود. قوانین متنوع وضع شده در دنیا موارد اشتراک زیادی دارند و کنترل ها سبب کسب نتایج مطلوبی در بی خطر بودن اکثریت قریب به اتفاق سازواره های تراریخته شده است. در عرصه تجارت جهانی، محصول شرکت های تولید کننده سازواره های تراریخته باید به تایید کشور وارد کننده برسد و موضوعات ارزشی و قوانین اخلاقی مربوط به آن کشور نیز ملاحظه شوند.
جهانی شدن و مهندسی فرهنگی
حوزههای تخصصی:
در خصوص جهانی شدن، دو دیدگاه متفاوت و شاید متناقض مطرح است؛ دیدگاه نخست، جهانی شدن را تصویری از به هم پیوندی ها، مراودات و ارتباط بین دورترین نقاط جهان و معارضه با تعصبات کهنه و مبشر از بین رفتن ریشه مخاصمات می داند و دیدگاه دوم، جهانی شدن را تصویری ترسناک از بازار عنان گسیخته نوسازی و مدرنیزاسیون و عامل سلطه قدرتهای بزرگ و تزلزل دولت - ملتها تلقی می کند. در این میان، گروهی از دانشمندان بین جهانی سازی و جهانی شدن قائل به اختلاف هستند.آنان جهانی سازی را فرایندی به منظور تامین منافع و سلطه ارزشهای قدرتهای بزرگ در عرصه گیتی تعریف می کنند؛ حال آنکه جهانی شدن را روندی طبیعی از به هم پیوندی سرنوشت مردم جهان در اثر توسعه فن آوری های نوین ارتباطات که منجر به حذف مشکل زمان و مکان در ارتباطات و سبب مشارکت فعال مردم در اقصی نقاط جهان و یکپارچگی جهان می شود، تعریف و تفسیر می کنند. در ارتباط با نقش جهانی شدن در مخدوش کردن هویت فرهنگی نیز موافقان جهانی شدن با تمسک به تئوری های مکتب واقع گرایی از جمله بین المللی شدن و منطقه ای شدن، هیچ گونه دغدغه ای برای جهانی شدن به خود راه نمی دهند و حتی جهانی شدن را فرصتی برای معرفی ارزشهای متعالی فرهنگهای بومی در سطح جهان می دانند و گروه مخالف بر تاثیرگذاری منفی جهانی شدن در هویت فرهنگی دولتها و ملتهای کوچک و فرهنگ بومی تاکید دارند. در نهایت نیز چند راهکار برای صیانت از فرهنگ بومی با استفاده از مهندسی فرهنگی مطرح شده است.
معیارهای رفتار اخلاقی در انجام کار علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله جایگاه کلیدی و اهمیت خاص موضوع علم به مفهوم عام، و آداب و معیارهای اخلاقی حاکم بر آن، و مناسبات بین علم و اخلاق را به طور خاص در مطالعات جامعه شناسی نشان می دهدروش کار: به طور مشخص، در این مقاله سهم نظری دو جامعه شناس سرشناس یعنی رابرت کینگ مرتن و دیوید رزنیک، در آنچه که در اینجا به عنوان "جامعه شناسی آداب و اخلاق در علم- فناوری" نامیده شده است، تشریح شده و مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفته است. مرتن، علم را نهاد اجتماعی نظام مندی می داند که دارای مجموعه متمایزی از هنجارها و آداب نهادینه شده و الزام آور است که از حیث اخلاقی بر دانشمندان اعمال اقتدار می کنند. رزنیک علم را به مثابه حرفه ای می داند که دارای اخلاق خاص خود است و رعایت اخلاق حرفه ای ضمن آنکه بر کارکرد علم تاثیر مثبتی دارد، اعتماد اجتماعی نسبت به علم واصحاب علمی را افزایش می دهد. به رغم تفاوت دو متفکر اجتماعی در تعریف علم و ماهیت آن، آنها نه فقط اخلاقی بودن یا اقتدا به معیارهای اخلاقی را در شناخت و انجام کار علمی توصیه می کنند، بلکه حتی فراتر از آن، اخلاق را برای کارکرد علم و توسعه آن اساسی می دانند. به عقیده آنان، در شرایط ناهنجار و بی اخلاقی، علم قادر به تحقق اهداف خود نیست وبا ناکامیهای نهادی و حرفه ای بیشتری روبرو می شود.نتیجه گیری: از نظر هر دو صاحب نظر، اقتدا به معیارهای اخلاقی برای صیانت ازعلم- فناوری در برابر هر گونه عمل فسادآمیز و فریبکاری، ضروری است.
ضرورت و ویژگیهای پژوهش دراخلاق زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفاظت از محیط زیست به آحاد جامعه وابسته است و طرز تلقی و نگرش آنان، بر نوع رفتار آنها با محیط زیست تاثیر می گذار. این که آنان چه درکی از رابطه خود با محیط زیست دارند و چگونه برای آن ارزش قائلند، در نهایت، سازنده محیط زیستی است که آنان در آن پرورش یافته و با سایر مخلوقات تعامل می کنند برخورداری افراد از اخلاق زیست محیطی مناسب، یک تضمین درونی برای رفتار درست با سایر مخلوقات و جلوگیری از صدمه به محیط زیست محسوب می شود. به همین دلیل، در مباحث جاری پیرامون حفاظت از محیط زیست، بر آموزش اخلاق زیست محیطی و تربیت انسانهای اخلاق مدار در تعامل با محیط زیست، تاکید فراوانی می شود.روش کار: درمقاله حاضر سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود که چرا مراکز علمی و پژوهشی می باید به اخلاق زیست محیطی بپردازد و برای این کار، به کدام ویژگیهای پژوهش پیرامون اخلاق زیست محیطی می باید توجه داشته باشند.نتیجه گیری: مقاله حاضر نتیجه می گیرد که ازدیاد دانش زیست محیطی و ارتقا عمل به اخلاق زیست محیطی در جامعه، از وظایف مراکز تعلیم و تربیت و از جمله دانشگاهها و مراکز علوم دینی است و در این خصوص، به دلیل وسعت، چند رشته ای و چندگانه بودن و همچنین زیست منطقه گرایی اخلاق زیست محیطی، پژوهشها می باید به صورت مستمر و پیرا رشته ای انجام شوند تا با کمک آن، به ارایه نظریه ها و رهیافتهای مورد نیاز و همچنین، تدوین یک نظام نامه جامع اخلاق زیست محیطی، همت گماشت.
هندسه مقدس در طبیعت و معماری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه، طبیعت، معماری ایرانی، زیبایی شناسی، نسبت زرین
برآورد ویژگی های سوال با استفاده از مدل همگنی مضاعف در رویکرد ناپارامتریک نظریه سوال پاسخ
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ تابستان ۱۳۸۷ شماره ۲
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، برآورد ویژگی های سوال با استفاده از مدل همگنی مضاعف در رویکرد ناپارامتریک نظریه سوال پاسخ است. بدین منظور، پاسخنامه های داوطلبان رشته ریاضی فیزیک آزمون ورودی دانشگاه های کشور در سال 1384، در بخش آزمون اختصاصی درس ریاضی مورد استفاده قرار گرفت. از بین کلیه داوطلبان شرکت کننده در این رشته، با توجه به نرم افزار مورد استفاده در سازمان سنجش، به روش نمونه گیری سیستماتیک یک گروه نمونه 3000 نفری و سپس از میان آنها، دو نمونه 800 و 80 نفری به طور کاملاً تصادفی انتخاب شدند و دو سوال این پژوهش، بر روی این دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. به منظور مقایسه شاخص های برآوردشده سوال ها در دو گروه، از آزمون t وابسته و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین شاخص های محاسبه شده سوال با استفاده از مدل همگنی مضاعف در رویکرد ناپارامتریک نظریه سوال پاسخ، در دو نمونه تفاوتی وجود ندارد و این مدل در نمونه های کم نیز قابل استفاده است.
موانع و چالش های شکل گیری دانشگاه کارآفرین در ایران
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳
89 - 103
حوزههای تخصصی:
دانشگاه کارآفرین، به عنوان مرکز تولید علم و فناوری و محل کاربردی نمودن دانش، می تواند نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه کشور در عرصه های جهانی داشته باشد. موضوع دانشگاه کارآفرین، چندی است که در کشور مورد توجه قرار گرفته است، ولی این کار، به معنای واقعی، شکل گیری دانشگاه کارآفرین محسوب نمی شود. در این زمینه، موانع مختلفی که بر ایجاد دانشگاه کارآفرین در ایران تاثیر دارند، می توان به پنج گروه مرتبط به هم، شامل: موانع آموزشی و پژوهشی، اقتصادی و مالی، فرهنگی و اجتماعی، ساختاری و تشکیلاتی و در نهایت مشکلات ارتباطی و اطلاعاتی تقسیم بندی کرد.مقاله حاضر، با هدف شناخت مقدماتی از کارآفرینی و دانشگاه کارآفرین و نیز برخی موضوعات مهم مرتبط با آنها، بیان مختصری از تعاریف، اهمیت و ضرورت ایجاد دانشگاه کارآفرین را مطرح می کند و همچنین با ارائه مدلی مفهومی از موانع اجرای دانشگاه کارآفرین در کشور، به بررسی چالش هایی که دانشگاه های کشور در استقرار و توسعه آن مواجه اند، می پردازد و در پایان مقاله نیز، موارد مذکور جمع بندی و در قالب بحث و نتیجه گیری، کاربردهای مدیریتی و پیشنهادهای مرتبط با آن، برای پی گیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است.
بررسی و مقایسه بین مولفه های رهبری چندگانه مدیران گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ تابستان ۱۳۸۷ شماره ۲
79 - 92
حوزههای تخصصی:
رقابت، پدیده غیر قابل اجتنابی است که دانشگاه ها با آن روبه رو هستند، و در رقابتی فشرده با دانشگاه های داخل و خارج از کشور قرار دارند. انجام موفقیت آمیز نقش ها و وظایف و همچنین رویارویی منطقی در رقابت-ها ، ایجاب می کند که دانشگاه ها از یک رهبری موثر برخوردار باشند ، رهبر ی که با استفاده از راهکارهای موثر بتواند یادگیری و فعالیت های دانشگاهی را بهبود بخشد. هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه بین مولفه های رهبری چندگانه در دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بوده است. به منظور نمونه گیری ، پس از برآورد آماری و مشخص شدن حجم نمونه تعداد 105 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان و 197 نفر از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با بهره گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد MLQاستفاده شد. پرسشنامه دارای 3 مولفه است که شامل رهبری تحولی ، تبادلی و عدم مداخله گر می باشد. برای تعیین پایایی پرسشنامه رهبری چند گانه از فرمول آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن 89/0 = برآورد شد. این پرسشنامه دارای روایی محتوایی و صوری است ، از نظر انطباق سال های پرسشنامه ، با موضوع و هدف پژوهش مورد تایید متخصصان قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه نشان داد که از مجموع مولفه های تشکیل دهنده رهبری تحولی، نفوذ آرمانی با میانگین15/3 از بالاترین جایگاه در دانشگاه اصفهان برخوردار است و از مجموع مولفه های تشکیل دهنده رهبری-تحولی ، ملاحظه گرایی فردی با میانگین 13/4 از بالاترین جایگاه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برخوردار است . نتایج همچنین نشان داد که بین میانگین نمر ات دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان در سبک رهبری تحولی تفاوت معناداری وجود دارد.
نهادینه کردن آموزش کارآفرینی در نظام آموزش عالی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ بهار ۱۳۸۷ شماره ۱
49 - 63
حوزههای تخصصی:
از اهداف هر نوع آموزش، می توان به تغییر در دانش، بینش و ایجاد و پرورش توانایی ها و مهارت هایی در فراگیران اشاره کرد تا این تغییرات به بهتر زندگی کردن فرد کمک نماید. از جمله مباحث جدیدی که امروزه در آموزش علوم مختلف وارد شده، بحث کارآفرینی است. توانا سازی دانشجویان برای ایجاد کسب و کار جدید، نیاز به آموزش در زمینه مهارت های کسب و کار و مهارت های کارآفرینی دارد؛ بنابراین، مقاله حاضر که به روش کتابخانه ای انجام شده، درصدد است تا به بحث در خصوص نهادینه کردن آموزش کارآفرینی در نظام آموزش عالی بپردازد. در این قالب، موضوع هایی نظیر مفهوم کارآفرینی، سابقه آموزش کارآفرینی در نظام آموزش عالی، اهداف آموزش کارآفرینی و... مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
بررسی دیدگاه های داوطلبان آزمون سراسری سال 1386 شهرستان تهران به منظور بهینه سازی اجرای ثبت نام های الکترونیکی در مقیاس گسترده
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ بهار ۱۳۸۷ شماره ۱
111 - 132
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بهینه سازی اجرای ثبت نام های الکترونیکی با استفاده از دیدگاه های داوطلبان آزمون سراسری انجام شده است. طرح تحقیق از نوع پیمایشی و جامعه آماری طرح شامل داوطلبان آزمون سراسری سال 1386 شهرستان تهران بوده که با استفاده از روش نمونه گیری اتفاقی، نمونه ای به حجم 740 داوطلب از چهار منطقه شمال غرب، شمال شرق، جنوب غرب و جنوب شرق انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است. اطلاعات تحقیق با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با ضریب همسانی درونی835/0 و روایی محتوایی مورد تأیید کارشناسان سنجش و اندازه گیری آموزشی جمع آوری شده است. نتایج نشان داد، داوطلبان به ثبت نام از طریق اینترنت علاقه مند بوده اما مشکلاتی از قبیل دسترسی نداشتن به سخت افزار، اعتماد نداشتن به ثبت نام اینترنتی و عدم شناخت شیوه های ثبت نام را ذکر کرده اند. دیدگاه های داوطلبان در خصوص ثبت نام اینترنتی با توجه به گروه آزمایشی متفاوت نبود، اما از نظر دسترسی به شبکه اینترنت بین مناطق مختلف تفاوت معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد، داوطلبان نحوه اطلاع رسانی سازمان را در بحث ثبت نام "مطلوب" ارزشیابی کرده اند.
تاملاتی در خصوص توسعه یادگیری در دانشگاه مجازی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳
33 - 47
حوزههای تخصصی:
تحولات فناورانه پارادایم های نوینی را برای یادگیری و آموزش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ایجاد کرده است. پیشرفت شگرف فناوری اطلاعات، بسیاری از محدودیت ها، به ویژه محدودیت های زمانی و مکانی در امر آموزش و یادگیری را برطرف کرده و با ایجاد مفاهیمی از قبیل یادگیری مجازی، آموزش مجازی و دانشگاه مجازی، محیط آموزش را دستخوش تحول و گسترش پرشتابی کرده است. در این راستا، چند رسانه ای شدن، رویکردهای آموزش از راه دور را تقویت کرده است. دوگانگی آشکاری میان ابعاد یادگیری سنتی و آموزش های جدید ظهور کرده است. دانشگاه های «کلیکی» عرصه را بر دانشگاه های «آجری» تنگ کرده است. این مقاله، بر آن است تا در زمانه ای که فناوری اطلاعات به سرعت در حال رشد وگسترش است، به چالش ها و چشم اندازهای طراحی یادگیری الکترونیکی در دانشگاه ها بپردازد. این مقاله، ضمن بررسی عوامل مؤثر در موفقیت دوره های یادگیری آنلاین، با بررسی رویکردهای یادگیری دانشگاهی، بر رویکرد سازاگرایان و ضرورت استفاده از آن در توسعه فناوری های نوظهور آموزشی و طراحی دوره های آموزشی آنلاین در دانشگاه مجازی می پردازد.
کاربرد فلسفه و روش شناسی علوم انسانی در سیاست گذاری علمی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روشهای تحقیق(ابزارها و فنون) در علوم انسانی و علوم طبیعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط رابطه میان علوم انسانی و توسعه
امکان یا امتناع علم دینی در مقام اثبات
حوزههای تخصصی:
درپی بالا گرفتن تعارض علم ودین درغرب عصرروشنگری ،طرح مقوله «علم دینی» به عنوان راه کاربرون رفت ازاین بحران ،درکانون توجه واقع شد.جوامع اسلامی نیزازشمول این امربرکنارنبودند چه آن که نوعی دوگانگى محیط هاى علمى این گونه جوامع را فراگرفته بود؛ از یک طرف، میل به حفظ ارزشهاى دینى و اسلامى در آنها وجودداشته و دارد و از طرف دیگر، علومى آموزش داده مى شد که در آنها جایى براى ارزشهاى دینى نیست. افزون بر این، رکود و انحطاط جوامع اسلامى به دلیل بى توجهى به علوم تجربى، اعم از طبیعى و انسانى، و در مقابل، پیشرفت و توسعه جوامع غربى به دلیل استفاده از این علوم، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشت تا نسبت به علوم جدید و روشهاى آن بازنگرى عمیقى صورت دهند؛ چرا که احیاى معرفت دینى یا به تعبیرى، نواندیشى دینى، نیازمند نگرش جدید به علومى بود که به طور مستقیم در راستاى معارف دینى قرار نداشتند. برآیند این عوامل، خطور طرح ایجاد «علم دینى » به ذهن پاره اى از اندیشمندان مسلمان در دهه دوم قرن بیستم راباعث گردید.براساس این ایده، مدعیان علم دینى باید به نوعى همپوشى در قلمرو علم و دین باور داشته باشند. از آنجا که در قلمرو تلاقى علم و دین، روند دینى کردن یا شدن علوم، نمود آشکارترى دارد، پس در این راستا باید رابطه بین علم و دین با دقت بیشتری مورد کاوش قرارگیرد.
نقش آموزش عالی در توسعه اقتصادی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱ پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳
125 - 138
حوزههای تخصصی:
امروزه کشورهای جهان، سعی در ایجاد ارتباط بین آموزشعالی و برنامههای توسعه ملی و ارتقای دانش و فناوری دارند؛ از این رو، سیاستهای توسعه ملی به طور اصولی به آموزش متصل است. در واقع، میتوان گفت که یکی از پرارزشترین منابعی که جامعه برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد، دانشگاه است. در اغلب کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه، حل مسائل و رفع نیازمندیهای اهداف ملی را در دانشگاهیان تحقق بخشیدهاند و امروزه اکثر کشورهای جهان سوم بر این باورند که پایه اصلی توسعه ملی، گسترش کمی و کیفی سریع فرصتهای آموزشی است. هر چه آموزش بیشتر و با کیفیت بهتر ارائه شود، توسعه ملی سریعتر صورت خواهد پذیرفت. آموزش عالی از جهات مختلفی در تمامی ابعاد توسعه نقش اساسی دارد. یکی از نقشهای مهم در این زمینه، تاثیر آموزش عالی بر توسعه اقتصادی است. امر آموزش، از جهات متفاوتی در مسائل مربوط به توسعه اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد. طبق نظریه سرمایه انسانی، تحصیلات بیشتر و هر نوع مهارت و آموزشی که فرد میبیند در وی ظرفیت و قابلیتی ایجاد میکند که میتواند جریان درآمدی بیشتری را در آینده به وجود آورد؛ بنابراین، آموزش و افزایش توانایی و مهارت، در واقع به منزله سرمایههایی است که مانند هر سرمایه فیزیکی دیگر بازدهی اقتصادی دارد. دیدگاه سرمایه انسانی که از سوی «تئودور شولتز» و «گری بکر» به رشته تحریر درآمد ما را متوجه این حقیقت میکند که دستیابی به میراث بالای توسعهیافتگی در کشورهای پیشرفته مرهون آموزش و به خصوص ارائه آموزش عالی است؛ بدین ترتیب، این مقاله فرایند دستیابی به توسعه اقتصادی را از طریق آموزش عالی جست و جو و بیان میکند.
عوامل مؤثر در توجه پزشکان اندلسی به داروشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکوفایی دانش پزشکی مسلمانان در اندلس ازنیمه سده سوم هجری و از روزگارمحمد بن عبدالرحمن اوسط آغاز شد. در این میان داروشناسی به عنوان دانشی وابسته، همگام با پزشکی سیر تکاملی خود را طی کرده است؛ اما توجهات دانشمندان اندلسی به موضوع ادویه یا مفردات پزشکی موجب شد که پزشکان و دانشمندان اندلس توجهی فراوان به داروشناسی نشان دهند تا جایی که داروشناسی به رویکرد غالب پزشکی اندلس تبدیل شد. عواملی چند، هر چند نه با یک میزان اهمیت، به این رویکرد اندلسیان کمک کرده است. دراین مقاله برآنیم که به بررسی عوامل مؤثر در ایجاد این رویکرد غالب در پزشکی اندلس بپردازیم.