فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل شکل دهنده به نگرش ها و رفتارهای سیاسی شهروندان در کشورهای مختلف جهان بینی سیاسی مردم است. طبیعی است انتظار داشته باشیم در کشوری که از سویی مردم دیندار هستند و از سویی دیگر حکومت بر مبنای ترکیب دین و مردم سالاری شکل گرفته، دین نقشی پررنگ در جهان بینی سیاسی شهروندان ایفا کند. هرچند مجموعه مطالعات شایان توجهی درباره سنجش دینداری در جامعه ایرانی انجام شده، این مطالعات معمولا با هدف توصیف وضعیت دینداری در جامعه طراحی و اجرا شده اند و به دینداری به مثابه یک متغیر توصیف گر رفتار شهروندان، خصوصا رفتار سیاسی آنها پرداخته نشده است. در این مقاله سازه ای به نام «اسلام سیاسی» پیشنهاد می شود که سنجشگر شدت تمایل شهروندان به حضور دین اسلام در حکومت است. ابتدا رابطه «اسلام سیاسی» با ابعاد مختلف دینداری بررسی می شود و سپس با استفاده از نظرسنجی های متعدد ملی نشان داده می شود که بر خلاف جناح بندی رایج اصلاح طلب/اصولگرا، «اسلام سیاسی» قدرت زیادی در توصیف نگرش های مختلف سیاسی در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی دارد، حتی زمانی که در کنار متغیرهایی مانند ابعاد مختلف دینداری یا گرایش جناحی قرار می گیرد. نشان داده می شود که این متغیر رابطه ای با گرایش های جناحی شهروندان ندارد و در عین حال یکی از ابعاد اصلی تاثیرگذار بر نگرش های سیاسی در کشور است.
بررسی «همه گیری اطلاعاتی» در کشورهای جهان پس از شیوع ویروس کرونا؛ ضرورت افزایش سواد اطلاعاتی و سواد رسانه ای در میان شهروندان
منبع:
سیاست کاربردی سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
239-250
حوزههای تخصصی:
همزمان با شیوع گسترده ویروس کرونا در زمستان 1398 که کشورها را یکی پس از دیگری درنوردید، انبوهی از اطلاعات درست و نادرست، فضای جوامع این کشورها را دربرگرفت. این موج به اندازه ای بزرگ بود که کارشناسان حوزه رسانه از واژه «همه گیری اطلاعاتی» برای اشاره به آن استفاده کردند. ناشناخته بودن عملکرد دقیق این ویروس نزد متخصصان، گسترش بسیار سریع آن و سرعت بالای پخش اطلاعات بعضاً نادرست به واسطه شبکه های اجتماعی به آشفتگی و اضطراب شهروندان در بسیاری از کشورها دامن زد. در این میان، رسانه های معتبر برخی کشورها از جمله ایران کوشیدند که مرجعیت خبری را در سطح جامعه به دست گرفته و با تمهیداتی، ابتکار عمل را در سطح رسانه ای در برابر این همه گیری اطلاعاتی در اختیار داشته باشند. اما یکی از دلایلی که این همه گیری اطلاعاتی در مواردی با موفقیت اشاعه یافت، ضعف سواد رسانه ای و اطلاعاتی شهروندان در جوامع میزبان بود. این آسیب پذیری و ابعاد پیش بینی نشده آن، یادآور ضرورت غیرقابل انکار افزایش سواد اطلاعاتی و رسانه ای به عنوان مهارت های اساسی زندگی شهروندان در عصر کنونی است. از این رو در این پژوهش پس از تشریح پدیده ای که از آن با عنوان «همه گیری اطلاعاتی» یاد می شود به تقویت سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی به عنوانی راهکاری حیاتی در برابر سیطره آن اشاره خواهد شد. همچنین یادآور می شود که سواد رسانه ای به مکملی به نام مرجعیت رسانه ای نیاز دارد که هر دو می بایست همچون یک ضرورت حکمرانی در دستور کار قرار بگیرد.
وضعیت استثنائی و کرونارانگیِ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس با تغییر در ساحت زیست شهروندان، اغلب دولت ها را به اعلام «وضعیت استثنائی» و اِعمال محدودیت های فراوان برای مقابله با گسترش این ویروس واداشت. اگرچه نمی توان از تلقی مشترک درباره «وضعیت استثنائی» به عنوان یک موقعیت سخن گفت، اما اعلام وضعیت استثنائیِ مدنظر متفکرانی هم چون میشل فوکو، کارل اشمیت و جورجوآگامبن همواره به سودِ افزوده شدن بر قدرت حاکمِ مستقر تفسیر شده است. در این نوشتار، ضمن ایضاحِ نظری وضعیت استثنائی، به اثرات سیاسی و حقوقی اعلام چنین وضعیتی در کشور فرانسه و مقایسه آن با ایران پرداخته می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که نتایج سیاسی-زیستیِ اعلامِ وضعیت استثنائی در کشور فرانسه و ایران چگونه به افزایش اختیارات دولت، محدودیت آزادی شهروندان و صف آرایی جامعه مدنی در برابر حاکمیت دولت منجر شده است. به نظر می رسد قدرت دولت ها با اعلام وضعیت استثنائی به منظور تنظیم ساحت زیستی- سیاسی جمعیت افزایش یافته است. وضعیت استثنائی اعلام شده در فرانسه در ذیل دشواره «مصلحت دولت» به ایجاد نظم پلیسی- نظامی در جامعه منجر شده، مساله ای که قاعده مندیِ زیست روزمره شهروندان را به حالت تعلیق درآورده و سایه تداوم وضعیت استثنائی را با دائمی کردن ترس میان جمعیت مستقر کرده است. وضعیت استثنائی ایجادشده پس از همه گیری کرونا در ایران، اگرچه نه به وضوح و تعیین کنندگیِ کشور فرانسه، اما تغییرات سیاسی اثرگذاری را به وجودآورده که برهم زننده نظم سابق اجتماعی به شمار می رود. در هردو کشور مورد بررسی، کرونا هم چون رانه ای اساسی، تبدیل به موتور محرکه ای شده که با اعلام وضعیت استثنائی، مناسبات قدرت را به سود حاکیت دولت، تغییر داده است.
Nigeria Government Perception on Boko Haram and Search for National Security
حوزههای تخصصی:
اعجاز و اعجاب قدرت نرم؛ بازنمایی یهودیان در سینمای روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
149-171
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم یکی از مهم ترین مؤلفه های حکومت ها و دولت ها برای تغییر اذهان نسبت به خود است. کارکرد مؤلفه های این قدرت، زمینه را برای تغییر افکار و اذهان به سمت مطلوب فراهم می کند و تقریباً همه دولت های موفق و برتر، به این مهم توجه خاص مبذول می دارند. این توجه پس از جنگ جهانی دوم و توسعه و گسترش صنعت سینما و اقبال عامه به این رسانه ماهیت و کارکرد مضاعفی پیدا کرده است. سینما، به عنوان یک ابَررسانه قدرتمند، توانایی بسیار بالایی در معرفی سرزمین ها، قومیت ها، ملت ها و سیاست های یک کشور پیدا کرده است. این مهم، مستمراً از مسیر کاربست قدرت نرم و به خدمت گرفتن رسانه ها با تکیه بر ابزارها و فن آوری های هنرمندانه، قادر است تصویری غیرواقعی ارائه کند که مطلوب و مقصود کارگردان و جریان حاکم بر تولید رسانه و «آفرینندگان دنیای جدید» مبتنی بر قدرت نرم است. سینما در حقیقت یکی از بهترین ابزارهای قدرت نرم در خدمت بازنمایی واقعیت است. در این نوشتار، جایگاه یهودیان روسیه با تکیه بر بازنمایی آنان در فیلم های سینمایی منتخب مورد توجه قرار گرفته و از خلال آن چگونگی توجه و تعامل با اقلیت یهودی مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. بازنمایی یهودیان در سینمای روسیه مبتنی بر کلیشه های رایج خوب و بد در سینماهای صاحب سبک دیگر است و بار اصلی فیلم در دفاع از حقوق آنان و حمایت از اقلیت مظلوم نمایانده، تنظیم شده است. یهودیان در سینمای روسیه به عنوان یک اقلیت قومی، همواره مظلوم، مهجور و ستمدیده به تصویر کشیده می شوند.
چالش های آینده تربیت جنسی در داستان های ترجمه ای
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ویژه آینده تربیت جنسی کودک و نوجوان و هم چنین تأثیرپذیری قابل توجه مخاطب از کتاب های داستان، آسیب شناسی تربیت جنسی کتاب های داستان ترجمه ای طنز، مدنظر قرار گرفت. پژوهش حاضر، با رویکرد آینده پژوهی هنجاری و به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع هدایت شده انجام گرفت. جامعه آماری نیز، کتاب های داستان ترجمه شده توسط انتشارات هوپا مشخص گردید و هفت جلد از مجموعه داستان های «قصه های با پدر و مادر و تام گیتس» که در سال 1398 به چاپ رسیده اند، به صورت هدف مند انتخاب شدند. معیار توصیف در تحلیل کتاب های منتخب، براساس مؤلفه های تربیت جنسی استخراج شده در گزارش سعیدی رضوانی (1396) با عنوان «تدوین راهنمای برنامه درسی تربیت جنسی دوره ابتدایی» درنظر گرفته شد. واحد زمینه، پاراگراف و واحد ثبت نیز، مضمون هر پاراگراف (متن ها یا تصاویر نشان دهنده آسیب در یکی از زیرمؤلفه های تربیت جنسی) لحاظ گردید. درمجموع 1997 صفحه مورد بررسی قرار گرفت و از تجزیه وتحلیل داده ها، 25 زیرطبقه کشف گردید که در چهار طبقه با عناوین «والدین بی ارزش»، «هبوط بزرگترها»، «هنجارشکنی جنسی» و «روحیه اباحی گری» طبقه بندی شد. یافته ها حاکی از آن است که مخاطبان کودک و نوجوان، با مطالعه این کتاب های داستان، آموزه هایی در خلاف جهت تربیت جنسی اسلامی فرامی گیرند و این آموزه ها، چالش های متعددی را در آینده آن ها به همراه خواهد داشت. درصورت عدم آیند ه نگر ی و ادامه روند فعلی، انتظار می رود آینده رفتارِ جنسی نسل آینده ساز، بیش از پیش به مخاطره افتد.
شفافیت و امنیت اقتصادی؛ تحلیل کارکردی سازمان های اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
114 - 154
حوزههای تخصصی:
برقراری امنیت داخلی در حوزه اقتصادی در بحران ها و تکانه های حاصل از شرایط داخلی و خارجی مستلزم تصمیمات صحیح و کارامد مسئولین و مدیران عالی است؛ اتخاذ تصمیمات صحیح نیز نیازمند شفافیت و دسترسی به اطلاعات و آمار درست، دقیق، جامع و به روز از حوزه اقتصادی است که این موارد صرفاً با شکل گیری یک سیستم اطلاعات اقتصادی در کشور تحقق می یابد. در بسیاری از کشورها این وظیفه خطیر به این سازمان ها واگذار شده است. شفافیت اقتصادی با استفاده از ابزار سیستم اطلاعات اقتصادی، دارای کارکردهای قابل توجهی است که برای امنیت داخلی کشور حیاتی و اجتناب ناپذیر است. هدف مقاله حاضر، کندوکاو نظری درباره کارکرد شفافیت اقتصادی و ایجاد سیستم اطلاعات اقتصادی و تأثیر آن بر امنیت اقتصادی در کشور است.
تحول پارادایمی در معانی و دلالت های مفهوم امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول پارادایمی با تحول نظری مرزبندی مهمی دارد. این نوع تحول نه ناظر بر تحول در اجزاء نظری، بلکه ناظر بر تحول در فضای نظری است که برآیند آن، تغییر رادیکال در پیش فرض ها و برداشت های زمینه ای است؛ امری که سرانجام نه تنها به تحول در معانی، بلکه به تحول در دلالت های مفهومی می انجامد. مفهوم امنیت مانند سایر مفاهیم بسیط می تواند در گذر از فرآیند «تفهم» به تکوین «فهم» های متفاوتی بینجامد؛ زیرا تاریخ مند است و ذیل پارادایم های مختلف، دلالت های گوناگونی به خود می گیرد. از این نظر، تولد مفهوم امنیت به معنای کلاسیک آن را می توان مقارن با پیدایش پارادایم سیاسی تلقی کرد؛ پارادایمی که در قالب آن، امنیت هم ردیف حفظ نظم سیاسی و تمامیت ملت-دولت بود. پس از آن، گذار از پارادایم سیاسی به پارادایم اقتصادی امنیت روی داد؛ که بیش از هر چیز در شکل «تأمین اجتماعی» نمودار و در چارچوب آن، تلاش برای کاهش فاصله طبقاتی و افزایش عدالت اجتماعی به مبحث کانونی مطالعات امنیت بدل شد. از اواخر قرن بیستم به این سو، شاهد پیدایی پارادایم فرهنگی امنیت هستیم. این مقاله بر آن است که گذار به پارادایم فرهنگی امنیت، نتیجه مستقیم ورود به مرحله مدرنیته متأخر است که امکان طرح نظریات نوینی درباره امنیت فراهم آمد؛ که مهم ترین آن، نظریه امنیت جامعوی است؛ که اطمینان خاطر افراد و گروه های اجتماعی نسبت به حفظ هویت و ارزش هایشان را در کانون توجه مطالعات امنیت قرار می دهد.
نقش رهبری نظام در کارآمدی دیپلماسی عمومی از طریق مدیریت تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 193
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی یکی از ابزارهای مؤثر نیل به اهداف سیاست خارجی ایران محسوب می شود. جایگاه و نقش امام خمینی و مقام معظم رهبری در جهت دهی به افکار عمومی سایر ملت ها به منظور صیانت از ارزش های اسلام و انقلاب از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در این مقاله در پاسخ به این سوال اصلی که نقش رهبری نظام در ارائه تصویر مثبت و مطلوب از جمهوری اسلامی ایران، جهت تأمین منافع ملی و مصالح اسلامی چیست؟ این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که رهبری نظام با توجه به جایگاه خود در ساختار سیاسی حقوقی کشور، در فعال سازی، تقویت و کارآمدی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران از طریق مدیریت تصویر، برقراری ارتباط مستمر با سایر ملت ها و آگاهی بخشی به افکار عمومی جهان نسبت به اهداف، ارزش ها و آرمان های ایران اسلامی، نقش تعیین کننده ای در مقبولیت و مشروعیت وجهه ایران در سطح منطقه و فرامنطقه داشته است. بر این اساس تعریف و تبیین دیپلماسی عمومی و ارتباط آن با رهبری نظام، می تواند به شناخت عوامل تأثیر گذار بر دیپلماسی عمومی و بهره گیری بیشتر از فرصت های فرا رو کمک نماید. واژگان کلیدی: رهبری نظام، انقلاب اسلامی، دیپلماسی عمومی، تصویر مطلوب
پوتین و پرسش از حکمرانی جهانی، ایده ها و اصول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز این مقاله بر حکمرانی جهانی است؛ مفهومی که در بیشتر مواقع به معنای مدیریت امور جهانی، چگونگی و شیوه برخورد با مناقشه ها و بحران ها به کار می رود. فهم تغییراتی که در سیاست و روابط میان روسیه و غرب به رهبری ایالات متحد آمریکا به ویژه پس از سال 2014 رخ داده است، به ابزاری نیاز دارد که حکمرانی جهانی، به مثابه سطح تحلیل، می تواند به درک آن کمک کند. روسیه به رهبری پوتین ضمن چالش های هنجاری و ساختاری نسبت به حکمرانی جهانی، در پی اصلاح، بازنگری و حذف برخی از اصول و قواعد حاکم بر حکمرانی جهانی است. در این نوشتار با استفاده از روش پژوهش کیفی و به کمک نمونه پژوهی به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چشم انداز روسیه از حکمرانی جهانی چیست و چه ایده هایی در این زمینه مطرح کرده است؟ در پاسخ بیان می شود که چشم انداز روسیه از حکمرانی جهانی سلطه غرب و حاکمیت نظم نولیبرال به رهبری آمریکا است. مواردی چون تأکید بر نقش سازنده سازمان ملل در حل وفصل منازعه ها، واگذاری حکمرانی در سطح منطقه ای، اهمیت حقوق بین الملل سنتی در تعریف قواعد و قوانین بین المللی، نگاه وستفالیایی به حاکمیت، اصلاح قواعد و رویه های حاکم بر رژیم های پولی، مالی و اقتصادی و سرانجام نقش محوری شورای امنیت در توسل به زور را می توان از مهم ترین ایده ها و اصول روسیه از حکمرانی جهانی برشمرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه، معماری حکمرانی جهانی را در موضوع های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نهادی و منطقه ای در پیش گرفته است.
مسئله محیط زیست؛ اولویتی در ساحت نظریه پردازی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تدریج بر شمار آن دسته از اندیشمندان سیاسی افزوده می شود که خود را با وجهی از مسئله محیط زیست رو به رو می بینند و در می یابند که پرداختن به این مسئله در نظریه سیاسی معاصر ضروری است. اکنون مسئله مندی محیط زیست، به دو صورت به هم پیوسته در ساحت نظریه پردازی سیاسی نمایان شده است؛ نخست در به فهم درآمدن عوامل سیاسی ایجاد مسائل خرد و کلان زیست محیطی و دیگری در شناخت چگونگی مواجهه سیاسی با آن مسائل . نظریه سیاسی به منزله عامل شکل دهنده روندها، نهادها و کنش های سیاسی در پیوند با مفاهیم و ارزش های سیاسی، با این پرسش رو به روست که با چه تمهیداتی می شود توجه به اولویت مسئله مندی محیط زیست را در مناسبات قدرت سیاسی نهادینه کرد. به بیان دیگر، برای نظریه پرداز سیاسی این پرسش مطرح می شود که چگونه باید بر اساس فلسفه سیاسی خاص، مناسبات قدرت را به گونه ای "جهت داد" که همواره دغدغه های زیست محیطی، در جایگاه اولویتی تثبیت شده، در این مناسبات به دیده گرفته شوند. این مقاله دستاورد تأمل و پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی درباره وجوهی از کلان مسئله محیط زیست است که حل آنها به نظریه پردازی سیاسی مناسب نیاز دارد.
مقایسه تطبیقی مبانی نظام اقتصادی عصر اول عباسیان با مبانی نظام اقتصادی تراز در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام اقتصادی به عنوان عاملی پیش برنده در ایجاد و گسترش تمدن نوین اسلامی در عصر کنونی از اهمیت به سزایی برخوردار است و شناخت مبانی نظام اقتصادی عصر اول عباسیان و مقایسه ی تطبیقی آن ها با مبانی نظام اقتصادی اسلام در این مقاله موردپژوهش قرار گرفته است. تا ضمن برجسته سازی جهت های تمیز و تفکیک میان این دو نظام و تحلیل روش عمل نظام اقتصادی عباسیان در رشد و یا رکود این نظام؛ نقاط ضعف و قوت این نظام اقتصادی را نیز قابل استنتاج نماید. بنابراین پژوهش پیش روی با روشی تاریخی و تحلیلی و با ارائه ی اسناد تاریخی، به عنوان بحثی میان رشته ای به تبیین مبانی نظام اقتصادی عباسیان در عصر نخست، با مطابقت سنجی مبانی آن بر مبانی نظام اقتصادی اسلام در سه اصل مالکیت مختلط، آزادی اقتصادی در کادر محدود و عدالت اجتماعی پرداخته است که بدین ترتیب این تحقیق می تواند جهت تبیین نقاط مثبت و نیز آسیب شناسی تمدن اسلامی که در عصر عباسیان محقق گردید به کار گرفته شود، تا آن را جهت بهره بری در سطح تمدن نوین اسلامی عرضه نماید
Consistency in the EU’s Normative Foreign Policy: Crimean Tatars and Xinjiang Uyghurs
حوزههای تخصصی:
The Middle East and Iran in Russia's Foreign Policy after the Ukraine War(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The war in Ukraine and the prospect of continuing and even intensifying tensions in Russia's relations with the West have strongly affected its foreign policy priorities. The "Look East" Strategy, which has historical roots in Russian foreign policy and has been more seriously pursued by the Kremlin since the second half of the 1990s and especially in the last decade, has become the dominant approach in Moscow's foreign policy. In fact, after the war in Ukraine, Russia has no choice but to go east. In this situation, the question is how the war in Ukraine will affect Russian policy toward the Middle East and Iran. What changes will happen in Russia's foreign policy regarding this region? It seems that parallel to the dominance of the "Look East" approach in Russia's foreign policy, the Middle East will also find a more strategic position in the country's foreign policy priorities. After the war in Ukraine, Russia will need to maintain and strengthen relations with the Middle East countries especially Iran much more than before in order to reduce the consequences of the political and economic pressures of the West. The methodology of this research is descriptive-analytical and the method of data collection is the library. In this regard, books, articles, documents, and Internet resources have been used to collect data.
سیاست خارجی بوروکراتیک دولت اوباما در آمریکای لاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی عملکرد سیاست خارجی دولت اوباما در آمریکای لاتین است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که مبنای رفتار در سیاست خارجی دولت باراک اوباما کدام عوامل، مؤلفه ها، و معیارها بوده است. مقاله در بررسی خود به این نتیجه رسیده است که سیاست خارجی دولت باراک اوباما در آمریکای لاتین به تبع رویکرد نیمکره گرایان دموکرات، نرم، صلح جویانه، و مبتنی بر همکاری در چارچوب بین الملل گرایی لیبرالیستی بوده است. بررسی فرضیه، نیازمند شناخت رفتار سیاسی اوباما و دموکرات ها در منطقه و بررسی رویدادهایی است که بر سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر گذاشته اند. اوباما با درپیش گرفتن سیاست تغییر در چارچوب بین الملل گرایی لیبرالی و روی آوردن به همکاری با جهان و به تبع آن با آمریکای لاتین، شیوه متفاوتی را در اعمال سیاست ها در مورد آمریکای لاتین درپیش گرفته است که تأثیر عمیق و متفاوتی بر ساختارهای سیاسی و اقتصادی منطقه گذاشت. یکی از مهم ترین تفاوت ها را می توان در تغییر سیاست راهبردی در مورد کوبا پس از هفتاد سال درگیری و دشمنی دانست که سرانجام سبب اتخاذ دیدگاه مسالمت جویانه در برابر این کشور شد. در گام بعد، دولت اوباما شایستگان و نخبگانی از مهاجران منطقه آمریکای لاتین را پذیرفت که ازآن میان می توان به پذیرش دانشجویان اشاره کرد. برایند تصمیم سازی در دولت اوباما ابتدا به نگرش های نظری پیشین او و سپس به دیدگاه های نظریه پردازان حزب دموکرات مربوط می شود که بازتاب آن در راهبرد تغییر، تجلی یافت.
تاریخ نگاری سازمان های اطلاعاتی: از تقویت هویت ملی تا منبعی برای روایت تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به چرایی تاریخ نگاری سازمان اطلاعاتی در نظام های سیاسی می پردازد. تاریخی که بخش عمده ای از آن یا به دلیل پنهان کاری مستتر در فعالیت های اطلاعاتی از انظار مخفی شده است یا ملاحظات و مصالح سیاسی یا غفلت از این مهم، مدفن آن گردیده است. در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم که «نوشتن و ثبت تاریخ سرویس های اطلاعاتی چه کمکی به امنیت ملی می کند؟» هدف از انجام این پژوهش، روشن ساختن ابعاد تاریخ نگاری سازمان های اطلاعاتی و تأثیر آن در امنیت ملی است. داده های مورد نیاز از طریق منابع ثانویه و سپس مصاحبه با شش نفر از خبرگان موضوع گرد آوری شده است. داده ها نیز به روش تحلیل موضوعی و با استفاده از کدبندی باز، کدبندی محوری و کدبندی گزینشی تحلیل شده اند. به این منظور در ابتدا به نقش سازمان های اطلاعاتی در کشورداری پرداخته می شود و سپس هفت دلیل تاریخ نگاری سازمان اطلاعاتی که نتیجه پژوهش می باشد، ذیل سه بعد اصلی معرفی می گردد.
نقش رهبری در حکمرانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
186 - 209
حوزههای تخصصی:
با توجه به ماهیت پیچیده و چندوجهی مفهوم امنیت ملی، سؤال پژوهش حاضر، این است که رهبری چه نقشی در حکمرانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند؟ به جهت بررسی نقش رهبری در حکمرانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به بررسی چهار فرضیه «هادی»، «ناظر»، «حامی» و «مجری» پرداخته و بیان می شود که اصلی ترین نقش رهبری هدایت است که در قالب «سیاست گذاری کلی نظام» تجلی یافته، اما ضعف «ضمانت اجرا» در «نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام» سبب اختلال بنیادین در حکمرانی رهبری در این حوزه گردیده است. اصلی ترین پیشنهاد پژوهش حاضر آن است که فراکسیونی در مجلس به جهت «نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام» تشکیل شود که به عنوان بازوی ضمانت اجرایی «هیئت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام» عمل کند.
روابط ترکیه و روسیه در جهان پساغربی؛ از رقابت ژئوپلیتیکی تا مشارکت راهبردی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار به دنبال درک نظام مند ماهیت مشارکت راهبردی ترکیه و روسیه در شرایط گذار نظام بین الملل هستیم. برخلاف بسیاری از دیدگاه های غالب که از چرخش ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترکیه به اوراسیا و پدیدارشدن روابط راهبردی میان ترکیه و روسیه سخن می گویند، در این نوشتار چنین روندی را نه چرخشی محوری بلکه واکنشی پویا به گذار در نظام بین الملل، پویایی های سیاست داخلی و تحول های ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی دو قدرت نوپدید اوراسیایی می دانیم. با بهره گیری از چارچوب مفهومی «مشارکت راهبردی» به مطالعه محدودیت های راهبردی در شکل دهی به مشارکت راهبردی پایدار میان دو قدرت اوراسیایی تجدیدنظرطلب در یک محیط جدید بین المللی و منطقه ای می پردازیم. در پاسخ به این پزسش که آیا ترکیه و روسیه می توانند به شریکان راهبردی یکدیگر تبدیل شوند؟ در این نوشتار این ایده اصلی را مطرح می کنیم که نزدیکی راهبردی ترکیه و روسیه خروجی برهم کنش بازتوزیع قدرت و ثروت بین المللی، بحران در اتحاد فراآتلانتیکی، ژئوپلیتیک درحال تغییر منطقه ای و پویایی های سیاست داخلی ترکیه است و به ضرورت به معنای ظهور مشارکت راهبردی بین دو قدرت اوراسیایی در یک نظام بین الملل پساغربی نیست. هرچند شرایط نوین بین المللی بسترهای همگرایی ترکیه و روسیه را فراهم ساخته است، اما روابط دو کشور همچنان دارای عناصر مهمی از مناقشه و رقابت و متأثر از وضعیت روابط آن ها با غرب است. در این میان، نقش روابط نامتقارن اقتصادی، واگرایی راهبردی در حوزه انرژی، عاملیت ناپایدار رهبری اقتدارگرایانه پوتین و اردوغان و همچنین رقابت های ژئوپلیتیکی در معادلات در حال تغییر دریای سیاه، قفقاز جنوبی، شرق مدیترانه و خاورمیانه برجسته می شود.
تحلیل جامعه شناسی سیاسی از اصلاحات ارضی و پیامدهای آن در منطقه میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
218 - 235
حوزههای تخصصی:
به دلیل عدم بهره وری زمین های کوچک، زارعین مجبور به مهاجرت از روستاها و استقرار در حاشیه شهرها شدند. این مسأله تبعات مؤثری در منطقه میاندوآب داشت و منجر به اشتغال کاذب و افزایش قشر کارگران روزمزد در شهر میاندوآب شد و به تبع آن محصولات کشاورزی کاهش یافت. اجرای اصلاحات ارضی در منطقه مزبور موجب افول تولید و انتقال سرمایه از روستاها به مناطق شهری شد و زندگی روستاییان را تحت تأثیر قرار داد و به جهت شروع آزمایشی اجرای قانون از منطقه میاندوآب به عنوان یکی از حوزه های شهر مراغه اهمیت دارد که هدف آن رسیدن به نتایج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود که در هم شکستن نفوذ سیاسی مالکان از پیامدهای مهم آن بود. پیامدهای اجرای قانون در میاندوآب به لحاظ اقتصادی، موجب گسترش نظام بهره برداری دهقانی و تغییر مالکیت زمین گردید و منافع اقتصادی چندانی برای آنها نداشت. در بعد اجتماعی موجب رشد و توسعه طبقه دهقانی و کارگری، کاهش نابرابری و حذف نظام ارباب-رعیتی شدکه نشان دهنده تضعیف قدرت مالکان میاندوآب و افزایش تمرکز قدرت دولت در روستاها است ولی نارضایتی ها از شیوه اجرای برنامه و منافع حاصل از آن ادامه داشت.
مؤلفه های همگرایی سیاست خارجی جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز بحران یمن که در پی حمله عربستان سعودی در سال 2015 به این کشور آغاز گردید، ائتلاف های مختلفی در سطح منطقه غرب آسیا و فراتر از آن شکل گرفت. ماهیت بسیاری از این ائتلاف ها واضح و مبرهن است. آنچه در میان طیف وسیعی از ائتلاف های مذکور هماره محل بحث و ابهام بوده، ائتلاف جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن در عرصه سیاست خارجی بحران یمن است. درواقع عواملی که موجب شکل گیری این ائتلاف در سطح بین المللی میان دو بازیگر مذکور گردیده، مسئله پژوهش حاضر است. ازاین روی پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریه سازه انگاری به گردآوری منابع کتابخانه ای پرداخته تا بتواند به این سؤال اصلی پژوهش پاسخ دهد که «چه عواملی موجب همگرایی ایران و جنبش انصارالله در یمن شده است؟». اهمیت این پژوهش نیز از این حیث است که می تواند مهر بطلانی بزند بر ادعای بسیاری از کشورهای معاند ازجمله عربستان سعودی مبنی بر نظامی بنیاد بودن همگرایی و همکاری های جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن. بااین وجود فرضیه پژوهش حاضر ازاین قرار است که هویت انقلابیگری و اسلام گرایی مشترک میان جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران به اندازه ای برای دو بازیگر مذکور مهم است که هویت ایرانیگری ایران و عربیت انصارالله را تحت تأثیر قرار داده و آنان را در عرصه سیاست خارجی همگرا کرده است، به گونه ای که تلاش های عربستان سعودی جهت ایجاد شکاف عرب و عجم میان آنان کارساز نبوده است.