دولت خوارزم شاهیان طی سده سیزدهم میلادی رشد و توسعه زیادی یافته و سرزمین های خوارزم ماوراالنهر افغانستان کنونی و قسمت بزرگی از ایران را تحت سیطره ی خود داشت. این دولت به ظاهر پرقدرت از لحاظ تمرکز ضعیف بود و حاکمان محلی عملا ولایات زیردست خود را تقریبا به صورت مستقل اداره می کردند. حکومت محمد خوارزم شاه نیز چندان استوار نبود و علاوه بر آن ترکان خاتون مادر خوارزم شاه هم که زنی پردل و جسور بود توان نگهداری ساختار دولت و حکومت را نداشت. در چنین اوضاع آشفته ای بود که چنگیزخان با سپاهیانش به سرزمین های فوق الذکر حمله ور شدند...
در دوره ایلخانی با آنکه شهرسازی و عمران در زمان هلاکو آغاز گردید، اما در دوره اولجایتو به بالندگی رسید؛ به گونه ای که وی چهار شهر به نام های سلطانیه، سلطان آباد چَمچَمال، اولجایتوآباد و آق قلعه را ساخت. آگاهی از ضروریات و نیازهای یک شهر سلطنتی یا پایتخت، استفاده از تجارب موفق شهرسازی غازان، به ارث بردن خزانه ای غنی، وجود نیروی متخصّص و کارگزارانی مایل به عمران، سبب ترغیب شهریار ایلخانی به شهرسازی گردید. برخلاف عصر غازانی که شهر جدید در کنار شهرهای قدیم شکل می گرفت، در این دوره شهر جدید، هویّت کاملاً مستقلی داشت. با این وجود در اصول شهرسازی کاملاً پیرو سنن شهرسازی ایرانی- اسلامی بود و در ایجاد فضاهای شهری به تمام نیازهای شهرنشینان توجه می شد که در این بین سلطانیه نمونه کامل و سرآمد شهرهای نوبنیاد به شمار می رود. صدور فرمان ساخت شهر توسط ایلخان و طرح از پیش تعیین شده شهر یکی از نکات درخور توجه در شهرسازی عصر اولجایتو است. پژوهش پیش رو در پی آن است تا با استفاده از متون تاریخی برجای مانده و داده های باستان شناختی موجود، تصویری کلی از شهرسازی در روزگار اولجایتو و عوامل موثر بر شکل گیری شهرها ارائه کند.
بعد از انعقاد عهدنامه ارزروم دوم در 1263ق/ 1847م چنین به نظر می رسید اختلاف دو دولت ایران و عثمانی بر سر موضوع عتبات عالیات حل خواهد شد؛ اما رفت و آمد مداوم کاروان های زیارتی و حمل جنائز به عتبات عالیات مشکلات جدیدی را میان دو کشور ایران و عثمانی ایجاد کرد. انتقال جنائز به عتبات عالیات از سوی ایرانیان همواره با رفتار سخت و آزار دهنده مأموران عثمانی در مرزها همراه بود؛ بهانه ی دولت عثمانی در برابر این قبیل رفتارها با مسئله پیرامون شیوع بیماری وبا و تهدید آن برای ساکنان قلمرو عثمانی به دولت ایران پاسخ داده می شد.
در این مقاله تلاش شده است مشکلات ناشی از رفت و آمد کاروان های زیارتی و حمل جنائز به شهرهای مقدس عراق، میان دو دولت ایران و عثمانی بررسی و بازتاب آن در روابط سیاسی دو کشور مورد ارزیابی قرار گیرد.