در برنامه ریزی ملی برای استراتژی دفاعی در چارچوب و برنامه های زمانبندی شده، پیش از آنکه به چگونگی اجرای برنامه ها توجه گردد، باید مقدورات و امکانات را برای نیل به اهداف مورد نظر به محاسبه گزارد. چون سازمانهای اجرایی با توجه به نقشی که در ساختار دفاعی دارا می باشند، صرفاً مجری بوده و لازم است برای اجرای بهتر تکلیفی که به عهده آن ها گذاشته می شود به کیفیت ساختاری، سازماندهی پویا و آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی توجه نمایند. منظور کلی از تنظیم این مجموعه، بررسی خط مشی های کلی سیاست خارجی و داخلی دوره های مختلف در بعد استراتژی دفاعی جمهوری اسلامی ایران و استراتژیک در حوزه نظامی است که ارتباط تنگاتنگی با شاخصها و پارامترهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داشته و درنتیجه تطبیق این پارامترها با عنصر نظامی و شاخصهای کلی سازمان رزمی در ایران، و همچنین تحلیل تهدیدات جانبی که از سوی بازیگران منطقه ای فرامنطقه ای و مجموعه های غیر دولتی علیه نظام سیاسی ایران اعمال می گردد اجزاء استراتژی دفاعی مشخص می گردد که در این مقاله با توجه به شاخصهای موجود به بررسی آن خواهیم پرداخت.
سوریه از جمله کشورهایی است که تحت تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفت. رویکرد عربستان سعودی به عنوان بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای، از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است. عربستان سعودی به دنبال گسترش نقش آفرینی و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه است. از نگاه ریاض، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقه ای ایران و مهار آن می شود. در این راستا، عربستان سعودی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد می کند و در راستای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه مبادرت می ورزد. سؤال اصلی پژوهش این است که عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه چه رویکردی را دنبال می کند؟ فرضیه قابل طرح این است که عربستان درصدد است تا با حمایت از معارضان در مقابل رژیم سیاسی سوریه و براندازی نظام سیاسی این کشور، موازنه قدرت منطقه ای را به نفع خود تغییر داده و دایره نفوذ و بازیگری محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران را در منطقه تنگ تر کند. پژوهش موجود با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه سازه انگاری به بررسی این موضوع می پردازد.