در حاشیه سفر رئیس محترم جمهوری ایران به اتریش، نمایشگاهی از اسناد تاریخ روابط خارجی دو کشور به ابتکار مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی در ساختمان اصلی موزه تاریخ و هنر وین افتتاح شد.
مقالة حاضر می کوشد ضمن بازخوانی اندیشه و مواضع سیاسی میرزا کوچک خان، به این پرسش اصلی پاسخ دهد که ساختار بینش سیاسی وی از چه مقوله هایی تشکیل شده و بر این اساس نظام حکومتی مورد نظر وی چه بوده است؟ روش تحقیق مقاله مطالعات تاریخی و روش گردآوری داده ها کتاب خانه ای است. یافته های تحقیق، در بُعد داخلی، مؤلفه های عدالت خواهی، استبدادستیزی، و نگرش مذهبی است و در بُعد خارجی در ذیل عنوان کلی منافع ملی، مقوله های حفظ تمامیت ارضی، و ملی گرایی است که شکل دهندة بینش سیاسی کوچک خان بوده است. بر اساس این مؤلفه ها این چنین نتیجه می شود که کوچک خان مشروطه خواهی بوده که بر اثر فشار عوامل داخلی و تحولات بین المللی جمهوری خواه شده است.
با توجه به آنکه محیط زیست مبحثی فراگیر در دنیای کنونی است و تلاش های جهانی درباره آن انجام شده است، نگارندگان معتقدند این حوزه تا به حال در پژوهش های دانشگاهی به ویژه در علوم انسانی مغفول مانده است. از این رو، در این مقاله سعی شده است تا یک مجموعه از دانش زمینه ای مربوط به محیط زیست در این علوم ارائه شود. در راستای رسیدن به این هدف و برای معنادار شدن بیشتر، از نظریه روث وداک بهره جسته ایم؛ چراکه نظریه وی به اندازه کافی قائم به خویش بوده و می توان آن را به عنوان روش نیز به کار برد. وداک هر مفهوم را به عنوان زمینه ای در نظر می گیرد که دارای کارکردهای متنوع است. وی معتقد است هر یک از این کارکردها ژانرهای زبانی خاص خود را دارند که با استفاده از آنها به استدلال ورزی می پردازند. ما نیز محیط زیست را به عنوان زمینه ای در نظر گرفته و در پی کارکردهای آن در برخی از علوم انسانی و همچنین استدلال ورزی های آنها در این حیطه هستیم. چنین رویکرد راهبردی، می تواند نظام معنایی تحقیقات مربوط به محیط زیست را در علوم انسانی قوت بخشد؛ بنابراین در مباحث پیش رو ابتدا به ذکر پیشینه تحقیق، سپس به معرفی نظریه وداک می پردازیم و درنهایت کارکردهای این مفهوم را در علوم مورد نظر و استدلال ورزی هایشان را در حیطه محیط زیست روشن می کنیم
انقلاب اسلامی ایران نتیجه فوران نیروهای نهفته در بستر سیاسی- اجتماعی ایران است که دستکم از دوران مشروطیت انباشت خود را آغاز کرده بود. این انقلاب بدون رهبری بیبدیل و فرهمند امام به نتیجه نمیرسید. نوشتار پیشرو در پی ارزیابی و واکاوی مبانی رهبری و مدیریت امام بر جریان انقلاب اسلامی و دگرسازی و خصومتسازی آن با گفتمانهای رقیب، لیبرال (ملی- مذهبی) و چپ است. بر پایه فرضیه موجود، کیفیت کاربست عناصر سیاسی، اجتماعی و گفتمانی در اندیشه و عمل سیاسی امام به گونهای بوده که توانسته در سایه به حاشیهرانی گفتمانهای هماورد و برجستهسازی گفتمان خودی، بیشترین حد از قابلیت دسترسی و اعتبار را برای آن فراهم آورده و گفتمان سیاسی اسلامگرا، همخوان با خوانش ایشان را بهعنوان گفتمان هژمون در جریان انقلاب اسلامی معرفی نماید. بر این پایه، گفتمان امام در فرآیند انقلاب اسلامی در امر بسیج سیاسی مردم و تحقق انقلاب از گفتمان نخبهگرای گروهها و روشنفکران نهضت ملی و چپ، بهدلیل استحکام گفتمانی و تطبیق با شرایط اجتماعی و گرایشهای فکری و عقیدتی مردم و سابقه تاریخی و وجود نهادهای قدرتمند مذهبی نقش بارزتری را ایفا کرده است.