با توجه به آنکه محیط زیست مبحثی فراگیر در دنیای کنونی است و تلاش های جهانی درباره آن انجام شده است، نگارندگان معتقدند این حوزه تا به حال در پژوهش های دانشگاهی به ویژه در علوم انسانی مغفول مانده است. از این رو، در این مقاله سعی شده است تا یک مجموعه از دانش زمینه ای مربوط به محیط زیست در این علوم ارائه شود. در راستای رسیدن به این هدف و برای معنادار شدن بیشتر، از نظریه روث وداک بهره جسته ایم؛ چراکه نظریه وی به اندازه کافی قائم به خویش بوده و می توان آن را به عنوان روش نیز به کار برد. وداک هر مفهوم را به عنوان زمینه ای در نظر می گیرد که دارای کارکردهای متنوع است. وی معتقد است هر یک از این کارکردها ژانرهای زبانی خاص خود را دارند که با استفاده از آنها به استدلال ورزی می پردازند. ما نیز محیط زیست را به عنوان زمینه ای در نظر گرفته و در پی کارکردهای آن در برخی از علوم انسانی و همچنین استدلال ورزی های آنها در این حیطه هستیم. چنین رویکرد راهبردی، می تواند نظام معنایی تحقیقات مربوط به محیط زیست را در علوم انسانی قوت بخشد؛ بنابراین در مباحث پیش رو ابتدا به ذکر پیشینه تحقیق، سپس به معرفی نظریه وداک می پردازیم و درنهایت کارکردهای این مفهوم را در علوم مورد نظر و استدلال ورزی هایشان را در حیطه محیط زیست روشن می کنیم