به نظر نویسنده، مردمسالاری دینی راه به جایی نمیبرد و چارهای جز تن دادن به اصول دموکراسی وجود ندارد. وی معتقد است تنها راه جمع میان مردمسالاری و دین این است که بگوییم صدای مردم، صدای خداست، و هر چه مردم در امر حکومت خواستند، همان خواست خداست.
در این مقاله نویسنده با اشاره به مؤلفههای معرفتشناسانه و هستیشناسانه نظام فکری در گذشته، چنین نتیجه گرفته است که به نظر پیشینیان، دانش دینی تولید و توجیهکننده قدرت بوده است؛ درحالیکه به نظر نویسنده با دست برداشتن از آن مبانی سنتی، میتوان گفت: این قدرت است که هر دانشی، از جمله دانش دینی را سامان میبخشد.
هدف من از تبیین و تشریح ماجرای یازدهم سپتامبر و یا به اصطلاح من «پدیده سپتامبر» در این مقاله آن است که با مدد یالکتیک تاریخی، فلسفه سیاسی هگل را از بنبست دوران پس از جنگ سرد برهانم. البته نه به زبان و شیوه فلسفه سیاسی هگل که همه چیز فقط بر مفهوم دولت تاکید دارد.