فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۷٬۴۲۱ تا ۱۷٬۴۴۰ مورد از کل ۷۹٬۳۳۶ مورد.
بررسی دلائل عصمت پیامبر و امامان از سهو و خطا و نسیان (3)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دانش و حقیقت در بینش قرآنی
حوزههای تخصصی:
شناخت حقایق و واقعیتهای هستی به بهره گیری از روشهای علمی صحیح و منطقی در عین پرهیز از آفات شناخت حقیقت نیاز دارد تا انسان در علم و معرفت خود دچار اشتیاه نشود. تأکید اسلام بر لزوم به کار گیری اندیشه و روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق بر کسی پوشیده نیست. می توان گفت تمامی آموزه های اعتقادی، اخلاقی و علمی اسلام در این مسیر قرار دارد. جهتگیری در دیدگاه قرآنی نظام آفرینش بر تثبیت حق و ریشه کن شدن باطل است، پس شایسته است که با ارزشها و مبانی خردورزی و دانش پژوه در اسلام، بیشتر آشنایی حاصل شود و در اصول و معیارهای شناخت حقیقت و منشاء و مصادیق حق و حقیقت از دیدگاه اسلام دقت شایسته تری به کار برد تا ضمن پاسخ به نیازهای بشر در این عرصه و پرکردن خلأهای جدید، راه پژوهش، ژرف اندیشی، نوآوری مستمر و تولید علم و توسعه دین هموار شود.
ارسطو ستیزی در یهودیت تحت تأثیر غزالی (با تأکید بر دیدگاه یهودا هلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین جریان های فکری یهودی که در قرون وسطا وجود دارد، جریانی مخالفت با فلسفه را وجهه همت خویش قرار داده است. برخی از یهودیان از موضع الهیاتی به نقد آرا و افکار فیلسوفان به ویژه ارسطو می پرداختند و جمعی از طریق جدل و با مدد گرفتن از خود فلسفه به مقابله با آن برخاستند. در این بین یهودا هلوی جایگاه ممتازی دارد. او تحت تأثیر غزالی بر نابسندگی و محدودیت عقل در تبیین موضوعات الهیاتی تأکید می کرد و برای تجربه دینی و سنت به مثابه تجربه انباشته شده اهمیت ویژه ای قائل بود. کتاب « الخزری» مهم ترین کتاب هلوی به شمار می آید.مخالفت با فلسفه ارسطو بخش معظم کتاب را به خود اختصاص داده است. هلوی در عین حال که عقل را ارج می نهد، بر محدودیت و نابسندگی آن تأکید دارد. او متأثر از اسماعیلیه معتقد بود بسیاری از آموزه ها و رخدادهای دینی را نمی توان از راه عقل و علیت تبیین کرد، چرا که آنها مربوط به عالم امرند و تبیین علّی مربوط به عالم خلق است. بنابرین تجربه دینی مؤمنان و سنت دینی، بهترین ضامن و گواه بر تحقق امور مربوط به عالم امر هستند. مقاله حاضر تنها عهده دار تبیین دیدگاه هلوی درباره محدودیت عقل و ناکارآمدی فلسفه ارسطو در توجیه باورهای دینی است.
تحلیل سندی و متنی حدیث «ردّوا الحجر من حیث جاء» و تطبیق آن با قاعده مقابله به مثل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب نفیس نهج البلاغه که گزیده ای از عالی ترین و زیباترین سخنان امام علی R است، حدیثی ذکر شده که می فرماید: «ردّوُا الحجرَ مِن حیثُ جاء، فإنّ الشرَّ لا یدفَعُه إلا الشّرُّ.» این روایت که پس از نهج البلاغه در منابع متعدد شیعه و اهل سنّت منعکس شده است، بر دفع بدی با بدی یا همان مقابله به مثل تذکر می دهد؛ درحالی که این معنا علاوه بر آنکه می تواند بستری برای ورود شبهه تلافی جویانه بودن آموزه های دین مبین اسلام فراهم آورد، با آیات و روایات متعددی که دالّ بر صفح و احسان در مقابل بدی و شر است، متعارض می نماید. در نگاشته حاضر پس از ارزیابی سندی و اعتبارسنجی روایت مذکور و نیز شرح و تبیین کامل آن، تعارض این روایت با ادله قرآنی و روایی دیگر نمایان شده و سپس از رهگذر تبیین رابطه منطقی میان دو قاعده دفع شر با نیکی و مقابله به مثل، تعارض مذکور برطرف گردیده و در نهایت این نتیجه حاصل آمد که روایت مورد بحث نه تنها به هیچ رو دلالت بر انتقام جویی و یا تلافی ظالمانه ندارد، بلکه گاه در مواردی، اتخاذ هر موضع دیگری غیر از موضع مقابله ای، زیان آور و غیرمنطقی است.
پیشینه احکام وجود در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصول کار مسلمین در قرنهای گذشته درباره احکام وجود چه بوده است؟ آیا فقط به بازگو کردن گفته های پیشینیان یونانی اکتفا کرده اند و نقش واسطه و رابطه را ایفا نموده اند یا اینکه به نقد و بررسی اصول پیشین پرداخته و حتی اصول و براهین جدیدتری آورده اند؟ و از این مهمتر ، بابها و عناوین و مباحث جدیدی را گشوده اند و در تکامل فلسفه نقش در خوری ایفا نموده اند؟ این سؤال به عنوان سؤال اصلی این نوشتار مطرح است. اهمیت این سؤال از آن رو است . که روشن شدن پیشینه تاریخی مباحث ، نقش ارزنده شخصیتها در ابراز نظریات و سهم دانشمندان و فلاسفه اسلامی را در تبیین و گسترش بحث وجود آشکار می سازد و سهو و نسیان های بیان تاریخی را بر ملا می نماید و دستیابی به علل اختلاف نظر فلاسفه اسلامی در مسائل گوناگون را سهل می سازد.
عقل یا وحی کدام معتبر است؟
روش قرآن در طرح مسأله ی حجاب
فقیهان جهانگرد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه ۱۳۷۷ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
متکلمین چه می گویند؟
روش شناسی حکمت متعالیه
بررسی معقولیت دلالت کرامت (وقایع خارق عادت دینی) در تطبیق میان اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقایع خارق عادت بسیاری در دوران پس از پیامبران، در اسلام و مسیحیت نقل می شوند. دربارة اصل وجود و دلالت این وقایع که در اسلام به نام کرامت و در مسیحیت به نام کلی معجزه خوانده می شوند اختلاف نظر هایی وجود دارد، اما در بسیاری از موارد نشانه ای از اعتبار الهی و حقانیت معرفی می گردند. مشکل مهم
آن جا رخ می دهد که برفرض اعتبار یکسان نقل این کرامات در اسلام و مسیحیت آیا می توان آنها را نشانه ای از تأیید الهی دانست؟ چگونه یک دلیل می تواند اثبات کنندة دو باور بعضاً متنناقض باشد؟
این مقاله به بررسی دلالت کرامات در اسلام و مسیحیت می پردازد و به این مسئله توجه دارد که چه دلالت معقولی برای کرامات هر دو دین قابل پذیرش است. در نهایت، اصل رجوع به فهم عرف به عنوان مبنای جامعی برای مواجهه با کرامات متعدد اسلام و مسیحیت و فهم دلالت آنان پیشنهاد می شود. این قاعده، دلالت هر کرامت را مطابق با فهم عرف از آن می داند. بر اساس همین اصل، دلالت مجموعة کراماتِ ظاهراً متعارضِ در ادیان نیز با مراجعه به همین قاعدة کلی - یعنی فهم عرف- قابل بررسی است که طبق آن ارزیابی عظمت یک کرامت، مبنای تشخیص برتری آن قرار خواهد گرفت و در نتیجه، عظمت کرامات ملاک برتری و حقانیت بالاتر صاحب آن است.