فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۰۱ تا ۴٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۰ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
182 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجان تحصیلی، درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی در آموزش مجازی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. بر اساس آمار منطقه 6 تهران تعداد 6000 دانش آموز دختر دوره اول دبیرستان (4000 دانش آموز دختر در دبیرستان های دولتی و 2000 دانش آموز دختر در دبیرستان های غیردولتی) در حال تحصیل هستند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 360 دانش آموز (180 دانش آموز دختر دبیرستان دولتی و 180 دانش آموز دختر دبیرستان غیردولتی) نمونه پژوهش را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. بعد از تعیین مدارس موردبررسی، به این مدارس مراجعه و هماهنگی لازم با مدیران آن ها در جهت گردآوری داده ها انجام شد و پرسش نامه های کدگذاری شده به صورت مجازی و آنلاین برای دانش آموزان مذکور به صورت همزمان ارسال شدند، پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط دانش آموزان، داده ها گردآوری شده مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین هیجان تحصیلی، عملکرد تحصیلی و درگیری تحصیلی در گروه های دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی تفاوت معناداری وجود دارد.
مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
603 - 613
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی دبستان پسرانه شهدای ماسور ناحیه 2 شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-140 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از سیاهه خودپنداره تحصیلی دانش آموزان ابتدایی (SSCI) چن و تامپسون (2004) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روش تدریس مبتنی بر سکوسازی اثربخشی بیشتری نسبت به روش تدریس معکوس بر بهبود خودپنداره تحصیلی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به کاربرده شوند.
مداخلات اضطراب امتحان در نوجوانان: مرور نظام مند پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب امتحان، یکی از انواع اضطراب در محیط های آموزشی و شرایط امتحان است که سبب ایجاد چالش های روانشناختی بسیاری برای دانش آموزان ازجمله نوجوانان و هم چنین خانواده های آنان شده است. نظر به روند رو به رشد این مسئله، تاکنون مداخلات گسترده ای با هدف کاهش اضطراب امتحان در میان جمعیت نوجوان انجام گرفته است؛ از این رو، بررسی این مداخلات مهم و ضروری به نظر می رسد.هدف: بنابراین پژوهش حاضر با هدف مرور مداخلات انجام گرفته در حوزه کاهش اضطراب امتحان نوجوانان انجام شد.روش: روش پژوهش از نوع مروری نظام مند بود. بدین منظور کلیدواژه های «اثربخشی»، «تأثیر»، «مداخله»، «دبیرستان»، «متوسطه»، «دانش آموزان»، «نوجوانان»، «نوجوان» و «اضطراب امتحان» به صورت مفرد و ترکیبی در پایگاه های اطلاعاتی SID، Magiran، Google Scholar،Ensani و Civilica ، در بازه فروردین ماه 1397 تا بهمن ماه 1402 مورد جست وجو قرار گرفتند. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و بر طبق الگوی PRISMA، از میان 213 مطالعه اولیه، درنهایت 33 مقاله وارد مطالعه مروری منظم حاضر شد.یافته ها: نتایج نشان داد انواع مختلفی از مداخلات درمانی و آموزشی مانند درمان شناختی-رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، مداخلات مبتنی بر راهبردهای فراشناختی، تنظیم هیجانی، خودتنظیمی، بازآموزی اسنادی و مداخلات دیگری مانند آموزش مغزمحور، هوش موفق، واقعیت درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی، مهم ترین مداخلات انجام شده جهت کاهش اضطراب نوجوانان بوده است. بیشترین مداخلات به کار گرفته شده، درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده اند.نتیجه گیری: لذا پیشنهاد می شود در مداخلاتی که توسط مشاوران و روان شناسان باهدف کاهش اضطراب امتحان نوجوانان انجام می گیرد، به این رویکرد های مداخلاتی درمانی و آموزشی توجه شود.
بررسی تاثیر درمان پذیرش و تعهد و درمان شناختی ، برافسردگی و کیفیت زندگی مبتلایان بدرد کمر مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
97 - 113
حوزههای تخصصی:
اهداف : در میان دردها ی مزمن ، کمر درد مزمن یکی از فراگیر ترین انواع درد است . در این تحقیق مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بیماران مبتلا به کمر درد مزمن بر افسردگی و کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش: تحقیق حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد است. جامعه آماری متشکل از بیماران نظامی دارای کمر درد مزمن در شهر تهران بود. جمعیت نمونه تحقیق شامل ۴۵ ( هرگروه۱۵ نفر) نفربه روش تصادفی هدفمند انتخاب و در گروه ها قرار داده شده اند. مداخله درمانی برای گروه اول درمان شناختی رفتاری و برای گروه دوم درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بود و برای گروه کنترل هیچ آموزشی در نظر گرفته نشد. پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی ، افسردگی و کیفیت زندگی استفاده شد. داده ها بر اساس آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها : در دو گروه آزمایشی میانگین (انحراف معیار) در پس آزمون و پیگیری افسردگی کاهش یافت و کیفیت زندگی افزایش یافت اما در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) در پس آزمون و در پیگیری تفاوت نداشت.نتیجه گیری : درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی اثربخش بوده اند اما تفاوت معنی داری بین این دو روش مشاهده نشد (P>0/05) بررسی در مرحله پیگیری نیز ماندگار بود. اما بین دو روش آزمایشی با گروه گواه تفاوت معنا دار بود( (P<0/001).
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون_پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که با استفاده از شیوه خوشه ای، 45 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش 1 رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش 2 تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های واکنش پذیری بین فردی دیویس (1983)، خودمهارگری تانجی (2004)، نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (2001) و پرخاشگر باس پری (1992) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می شود.
بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مطالعه حاضر زوج های دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره آستان مهر مشهد در بهار سال 1401 بودند. حجم نمونه 30 زوج و 10 زوج برای هر یک از سه گروه در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم 11 جلسه 90 دقیقه ای تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ابرازگری هیجانی کینگ و ایمونز (1990) بودند که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. برای تحلیل داده های این مطالعه از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی شدند و نتایج در مرحله پیگیری باقی ماند (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین روش های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی در بهبود ابرازگری هیجانی در میان زوج های دارای دلزدگی زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>). با توجه به اثربخشی هر دو روش بر بهبود ابرازگری هیجانی و عدم تفاوت معنی دار بین آنها به مشاوران و درمانگران پیشنهاد می شود که از هر دو روش مذکور در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ابرازگری هیجانی استفاده نمایند.
رابطه مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد تهران مرکزی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد همچنین ازنظر هدف این تحقیق کاربردی و به این خاطر که می خواهیم رابطه و همبستگی بین دو یا چند متغیر را بسنجیم ، روش پژوهش همبستگی می باشد. به این منظور دودسته از دانشجویان دانشگاه، 500 نفره که شامل دانشجویان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، که بالای 5 سال سنوات دارند در نیمه ی اول سال 1399 انتخاب شدند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده می باشد و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان شامل 217 نفر، دانشجوی شاغل در دانشگاه است، بر اساس لیست جامعه نمونه به روش نمونه گیری در دسترس پرسشنامه بین نمونه ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های برسو (1997)، پرسشنامه ی مدیریت زمان، پرسشنامه آزمون شخصیت نئو (کاستا ومک گری1985)، جمع آوری شد. بعد از جمع آوری اطلاعات، داده ها با نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. بدین ترتیب که داده ها در ابتدا کدگذاری شده و وارد نرم افزار می شوند. سپس با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی در سه بخش داده ها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته شد. بدین ترتیب که ابتدا، برای توصیف نظرات، نمونه آماری در رابطه با سؤالات از جدول های توزیع فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شد. سپس فرضیه های تحقیق بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی سؤالات با استفاده از آمار استنباطی و استفاده از آزمون های مناسب تست نرمال بودن داده ها انجام و در صورت نرمال بودن داده ها (همبستگی پیرسون) و در صورت نرمال نبودن (همبستگی اسپیرمن) بررسی شد. همچنین از آزمون رگرسیون هم استفاده می شود. نتایج بیانگر آن بود که بین مهارت مدیریت زمان با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد و بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. منفی بودن رابطه یعنی با افزایش برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی دانشجویان، فرسودگی تحصیلی آن ها کاهش می یابد و بالعکس. همچنین بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ روش گرداوری داده ها نیمه آزمایشی که طرح مورداستفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون چند گروهی (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مبتلایان به کرونا، بستری در بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 60 نفر از بیماران بود که با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار گردآوری داده ها مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) علی پور و همکاران (1398) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان های شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود؛ همچنین یافته ها نشان داد که در میان این مداخله ها درمان شناختی رفتاری بیشتر از طب سنتی و طب سنتی بیشتر از طب پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود.
رابطه هیجان های پیشرفت مثبت تحصیلی، هیجان های پیشرفت منفی تحصیلی، و راهبردهای یادگیری با نقش واسطه ای رضایتمندی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هیجان های پیشرفت مثبت و منفی تحصیلی با راهبردهای یادگیری با واسطه گری رضایتمندی تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان دبیرستان های شهرستان کوهبنان استان کرمان تشکیل دادند که از بین آنها 450 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و درون هر خوشه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، پرسشنامه هیجان های پیشرفت و مقیاس بهزیستی تحصیلی استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهند رضایتمندی تحصیلی نقش واسطه گری معناداری را بین هیجان های پیشرفت مثبت، هیجان های پیشرفت منفی و راهبردهای یادگیری داشت. همچنین، نتایج حاکی از این بود که بین متغیرهای ذکرشده به جز هیجان های پیشرفت منفی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، یعنی هیجان های پیشرفت منفی رابطه منفی و معناداری با رضایتمندی تحصیلی و راهبردهای یادگیری داشتند؛ بنابراین، همه روابط مستقیم و معنادار هستند و نقش واسطه ای رضایتمندی تحصیلی در مدل پیشنهادی نیز تأیید شد؛ ازاین رو، نتیجه گرفته می شود که ارتقای هیجان های مثبت تحصیلی و کاهش هیجان های منفی تحصیلی دانش آموزان، زمینه افزایش رضایتمندی تحصیلی دانش آموزان و به کارگیری راهبردهای یادگیری آنها را فراهم می کند.
مقایسه اثربخشی روش تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم (tDCS) و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر سیالی کلامی و توانایی دیداری فضایی در بیماران مبتلا به آلزایمر خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۴)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش tDCS و پروتکل توانبخشی شناختی کوتاه مدت بر سیالی کلامی و توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بود. روش: روش پژوهش، آزمایشی گسترش یافته با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری سالمندان بالای 65 سال مبتلا به آلزایمر خفیف که در اردبیل زندگی می کردند را شامل می شد که در سال 1401 به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کرده بودند که از بین این افراد،60 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. سپس روش tDCS به مدت 10 جلسه 20دقیقه ای روی یک گروه آزمایش و برنامه توانبخشی شناختی کوتاه مدت به تعداد 9 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش دوم اعمال شد و بر روی گروه سوم مداخله ای انجام نشد. پس آزمون با فاصله یک هفته اجرا شد. بعد ازیک ماه مجدد گروه های مورد مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون شناختی آدن بروک نسخه تجدید نظر شده استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که tDCS موجب بهبود معنی دار در مؤلفه دیداری و روش توانبخشی شناختی موجب بهبود توانایی ادراک می شود. در مجموع به نظر می رسد مداخله های انجام شده موجب بهبود توانایی دیداری فضایی در سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف شد در حالی که بر روی متغیر سیالی کلامی تأثیر معناداری نداشتند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که از هر دو روش می توان در جهت بهبود توانایی دیداری فضایی سالمندان مبتلا به آلزایمر خفیف بهره جست
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه حضور اجتماعی دانشجویان به شیوه مجازی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بوده است (16500). بر اساس فرمول کوکران نمونه برابر با ۳۶۷ نفر براساس روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه حضور اجتماعی ین و تو (2008) بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. در بخش یافته ها پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی و ابعاد آن تائید گردید. روایی تأییدی پرسشنامه بر اساس دیدگاه متخصصان روانشناسی مورد تائید قرار گرفت. بر اساس تحلیل عاملی تأییدی گوته های پرسشنامه حضور اجتماعی بار عاملی مناسب و معنادار داشت و حضور اجتماعی از چهار عامل بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین تشکیل شده است. شاخص های برازش نشان داد که مدل اندازه گیری پرسشنامه حضور اجتماعی از برازش مناسب برخوردار است. روی هم رفته نتایج گویای این بود که پرسشنامه حضور اجتماعی با اندازه گیری چهار بعد بافت اجتماعی، حریم خصوصی، تعامل و ارتباط آنلاین ابزاری معتبر برای تعیین میزان برخورداری افراد از این ویژگی توانمندساز است و به همین سبب به راحتی مورداستفاده پژوهشگران و متخصصان در عرصه روانشناسی و علوم اجتماعی قرار گیرد.
رابطۀ بین آگاهی هیجان و رویدادهای زندگی با کنش های اجرایی: نقش واسطه ای بازداری هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
161 - 172
حوزههای تخصصی:
هــدف ایــن پژوهــش تعییــن نقــش واســطه ای بــازداری هیجــان در رابطــۀ بیــن ســطوح اگاهی هیجــان و رویدادهــای زنــدگی بــا کنش هــای اجــرایی و روش پژوهــش توصیــفی از نــوع همبســتگی بــود.400 نفــر (117 مــرد و 283 زن) از مراجع کننده هــای مراکــز مشــاوره شـهر دورود، خــرم ابــاد و بروجــرد بــا روش نمونه بــرداری در دســترس انتخــاب شــدند و مقیــاس بــازداری هیجــان کلنــر (1986)، مقیــاس ســطوح اگاهی هیجــان (لیــن و شــوارتز، 1987)، چـک لیسـت رویدادهـای زنـدگی (ودرز و دیگـران، 2013) و مقیـاس نارسـایی ها در کنـش وری اجـرایی بـارکلی (2011) را تکمیـل کردنـد. تحلیـل داده هـا بــا مــدل معــادلات ســاختاری نشــان داد بــازداری هیجــان در رابطــۀ بیــن ســطوح اگاهی هیجــان و رویدادهــای زنــدگی بــا کنش هــای اجــرایی نقــش واســطه ای ایفــا می کنــد. اثــرات مســتقیم بــازداری هیجــان و کنش هــای اجــرایی و اثــر غیرمســتقیم رویدادهــای زنــدگی و کنش هــای اجــرایی مثبــت معنـادار و اثـر غیرمسـتقیم سـطوح آگاهی هیجـانی و کنش هـای اجـرایی منـفی معنـادار بـود. برایـن اسـاس می تـوان گفـت بـازداری هیجـانی رابطـۀ بیـن سـطوح آگاهی هیجـان و کنـش هـای اجـرایی را بـه صـورت منـفی و رابطـۀ بیـن رویدادهـای زنـدگی و کنش هـای اجـرایی را به صـورت مثبـت معنـادار واــسطه گری می کــند.
اثربخشی آموزش نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گراس بر رفتار جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
185 - 196
حوزههای تخصصی:
ایــن پــژوﻫﺶ بــا هــدف ﺗﻌﯿﯿﻦ اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ آموزش نظم جــویی ﻫﯿﺠﺎن ﻣﺒتنﯽ ﺑﺮ ﻣﺪل ﮔﺮاس ﺑﺮ رفتــار جامعه پســند نوجوانــان و جوانــان اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. از انــواع مختلـف رفتارهـای جامعه پسـند رفتارهـای دفـاع، حمایـت عاطـفی، در ﺑﺮﮔﯿـری، کمـک فیزیـکی و سـهیم شـدن در نظـر ﮔﺮفتـه شـد و اثـر راﻫﺒﺮدهـای نظم جــویی ﻫﯿﺠــان بــررسی شــد. اﯾﻦ پژوﻫﺶ از نوع شــبه ﺗﺠﺮیی و به صــورت پﯿﺶ آزمــون پس آزمــون ﺑﺎ ﮔﺮوه گــواه بــود. از ﺑﯿــن دانشــجویان ســال اول مقطــع کارشـناسی 30 دانشــجو مشـتمل بـر 20 دختـر و 10 پسـر ﺑﻪ روش نمونه بـرداری در دســترس انتﺨﺎب و به صـورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ در ﮔﺮوه هــای آزﻣﺎﯾﺶ (15 نفـر) و گـواه (15نفـر) ﮔﻤﺎرده ﺷﺪﻧﺪ و ﺑ ـه پرسشـنامۀ چنﺪﺑُعـدی رفتـار جامعه پسـند (نیلسـون، پـادیلا ــ والکـر و هولمـز، 2017) پاسـخ دادنـد. سـپس، ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﻣﺪت ﻫﺸت جلســه 90 دقیقــه ای آموزش نظم جــویی ﻫﯿﺠﺎن ﻣﺒتنﯽ ﺑﺮ ﻣﺪل ﮔﺮاس را درﯾﺎفت ﮐﺮدنــد و در ﭘﺎﯾﺎن پس آزمــون ﺑﺮاي ﻫﺮ دو ﮔﺮوه اﺟﺮا ﺷﺪ. نتﺎﯾﺞ آزمون ﺗﺤﻠﯿﻞ کووارﯾﺎنس چندمتغیــری ﻧﺸﺎن داد آموزش راﻫﺒﺮدهــای نظم جــویی ﻫﯿﺠﺎن، افزاﯾﺶ رفتارهــای جامعه پســند را در ﭘﯽ داﺷته است. ﺑﺎ ﺗوجه ﺑﻪ یافته هــا مﯽ ﺗــوان ﮔفت که افــراد پــس از آموزش راﻫﺒﺮدهــای نظم جــویی ﻫﯿﺠﺎن، قــادر بــه اصلاح و پــردازش اطلاعــات در مــورد دیگــران و تعدیـل شـدت پاسـخ ﻫﯿﺠـانی بـرای دسـتﯿﺎﺑﯽ بـه یـک سـطح متوسـط از واکنـش اولیـه و ﺑﺎزﮔﺸـت ﺛﺎنویـه مؤثـر بـه وضعیـت ﻫﯿﺠـانی عـادی هسـتند.
مدل پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه با توجه به اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین با نقش میانجی آگاهی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرح ریزی برای فارغ التحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدین شان به عنوان مشارکت کنندگان، پرسشنامه های ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خرده مقیاس یادگیری ادراک شده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خرده مقیاس طرح ریزی برای فارغ التحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانش آموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خرده مقیاس دانش آموز (Sokol, 2000) و خرده مقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS 22 و LISREL 8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطه ای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانش آموزان را ایفا می کند. یافته های حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژه ای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانش آموزان در بردارد.
تدوین الگوی ساختاری طلاق عاطفی بر اساس صفات سه گانه تاریک شخصیت و سبک های حل تعارض با میانجی گری دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
444 - 471
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مدل یابی معادلات ساختاری طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت و سبک های حل تعارض با میانجی گری دلزدگی زناشویی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل رده سنی 25-50 سال دانشگاه آزاد تهران واحدهای یادگار امام (ره)، ابوالفتوح رازی (مادران) و تهران شمال در نیمه نخست سال 1400 تشکیل دادند که از طریق روش نمونه-گیری در دسترس به صورت آنلاین (بدلیل شیوع ویروس کرونا) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (EDQ،1994)، مثلث تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، سبک های حل تعارض رحیم (ROCI-II، 1983) و دلزدگی زناشویی پاینز(CBM،1996) بود. تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد مدل مفروض پژوهش با داده های تجربی برازش دارد(063/0=RMSEA). بین صفت ماکیاولی (149/0= β)، سبک سازنده (441/0-=β ) و سبک غیرسازنده (264/0=β) با طلاق عاطفی رابطه معناداری مشاهده شد. ضریب مسیر غیرمستقیم دلزدگی زناشویی در ارتباط بین صفت خودشیفته (007/0 = sig) و سبک های سازنده حل تعارض(043/0 =sig) با متغیر وابسته طلاق عاطفی معنادار بود اما نقش میانجی دلزدگی زناشویی در ارتباط بین سبک های غیر سازنده با طلاق عاطفی تأیید نشد (536/0 = sig). نتیجه گیری: صفات تاریک شخصیت و سبک های حل تعارض سازنده علاوه بر اثر مستقیم بر طلاق عاطفی می توانند با اثرگذاری بر دلزدگی زناشویی به طور غیر مستقیم بر آن تأثیرگذار باشند.
اثربخشی بسته آموزشی فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
103 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی بر تعارض زناشویی زنان درگیر طلاق عاطفی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان واجد شرایط طلاق عاطفی شهر تهران که به کلینک روانشناسی آتیه در سال 1397 مراجعه کرده اند، بود که با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین آن ها، 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش، آموزش فراتشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنا درمانی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. بسته آموزشی محقق ساخته فراتشخیصی براساس تکنیک تحلیل مضمون در ده جلسه 90 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. ابزار اندازه گیری به کار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1999)، پرسشنامه طلاق عاطفی (گاتمن، 2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که تأثیر درمان مبتنی بر فراتشخیصی شناخت درمانی، طرحواره درمانی و معنا درمانی در کاهش تعارضات زناشویی (36/362=F، 001/0>P) در شرایط پیگیری ماندگاری اثربخشی دارد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته شد که درمان فرا تشخیصی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، طرحواره درمانی و معنادرمانی کاهش تعارضات زناشویی موثر است.
تبیین فقهی نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف و وصیت به آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
150-163
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با پیشرفت علم پزشکی در زمینه استفاده از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف در درمان طیف وسیعی از بیماری ها و قابلیت استفاده از آنها برای افراد دیگر غیر از جنین و همچنین قابلیت نگهداری آنها به مدت طولانی، خلأ پژوهشی در زمینه حکم تکلیفی نگهداری و به تبع آن وصیت به سلول های بنیادی به چشم می خورد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تبیین فقهی نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف و وصیت به آنها صورت گرفته است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که در آن محتوای مفاهیم به صورت نظام دار توصیف عینی و کیفی محقق شده است؛ به علاوه این پژوهش بیشتر درباره متن های مکتوب و شفاهی به صورت استفتاء از چندی از فقهای معاصر شیعه در زمینه این موضوع خاص صورت گرفته است. شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای و ابزار جمع آوری نیز عمدتاً فیش برداری از کتاب ها و استفاده از مقالات، تارنما های معتبر اینترنتی و همچنین استفاده از نرم افزارهای فقهی بود. مؤلفان تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: از منظر تعدادی از فقهای معاصر می توان چنین گفت که نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف به طور کلی جایز است؛ اما ملاک جواز از نظر هر یک از آنان متفاوت است؛ بعضی نگهداری آنها را مطلقاً جایز می دانند. برخی ملاک جواز را انجام تحقیقات و پژوهش های علمی می دانند. برخی دیگر رضایت صاحب سلول ها یا ولی او را لحاظ نموده اند و برخی دیگر جواز نگهداری را مبتنی بر منافع آن کرده اند. در زمینه وصیت بر این سلول ها چندی از فقهای معاصر قائل به جواز هستند. نتیجه گیری: نتایج حاصل گویای این است که با استناد به آیات و روایات و اصل برائت می توان قائل به جواز نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف شد. درباره وصیت به این سلول ها با توجه به منفعت عقلایی و مالکیت داشتن آنها حکم به جواز وصیت داده می شود.
ارتباط بین هوش معنوی و معنویت سازمانی پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47-57
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی و معنویت سازمانی از عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار حرفه ای پرستاران معرفی شده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران صورت گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی است. 193 نفر از پرستاران بیمارستان سیدالشهدای فارسان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه استاندارد هوش معنوی کینگ و معنویت سازمانی میلین جمع آوری و با آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داده است که میانگین نمره هوش معنوی (61/14± 45/83) و معنویت سازمانی پرستاران (08/12±12/69) بالاتر از متوسط بود. نتیجه آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داده است که بین میانگین نمره هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (208/0=r و 05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه می توان بیان کرد که هوش معنوی می تواند موجب افزایش معنویت سازمانی پرستاران گردد. بنابراین، با برنامه ریزی در دوره آموزش پرستاری و سپس در دوره های ضمن خدمت جهت افزایش هوش معنوی به عنوان یک عامل روان شناختی می توان به ارتقای معنویت سازمانی پرستاران کمک کرد.
اثربخشی برنامه ی آموزش فرزندپروری با رویکرد عقلانی آینده نگر بر خلاقیت فرزندان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
150 - 130
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف مفهوم عقلانیت و خرد در متون دینی و فلسفی قدمتی دیرینه دارد. از سوی دیگر، امروزه اهمیت فرزند پروری و استفاده از رویکردهای متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی سبک های فرزندپروری و تاثیر آن بر تربیت و آینده فرزندان بر کسی پوشیده نیست. این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری با رویکرد عقلانی آینده نگر بر خلاقیت فرزندان دبستانی صورت گرفته است. روش کار این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه پژوهش شامل والدین دانش آموزان دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به ملاک های ورود، 30 نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (بسته فرزندپروری عقلانی آینده نگر را در طی 10 جلسه آموزش دیدند) و گروه کنترل (بدون دریافت مداخله) جایگزین شدند. در این پژوهش از آزمون خلاقیت تورنس (1989) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان که بین خلاقیت فرزندان در زیرمقیاس های (بسط، سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری) با گروه گواه تفاوت معناداری دارد (001/0>P). بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری عقلانی آینده نگر بر خلاقیت کودکان دبستانی اثربخش است؛ و از این آموزش می تواند به عنوان یک رویکرد متناسب با فرهنگ ایرانی استفاده کرد
تجربه زیسته مشکلات روانی- اجتماعی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته مشکلات روانی- اجتماعی مادران کودکان دارای اختلال یادگیری شهر تهران بود. برای درک و توصیف تجربه از روش پژوهش پدیدارشناسی استفاده شد. از میان مراجعان به مراکز درمانی اختلال یادگیری شهر تهران، تا رسیدن به حد اشباع، 14 مادر دارای کودک با اختلال یادگیری در مصاحبه ای عمیق و نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های پژوهش با روش کلایزی تحلیل گردید. در تحلیل کدهای توصیفی مصاحبه ها، 137 مفهوم اولیه استخراج شد و با تلفیق مفاهیم مشابه 31 مفهوم فرعی و 7 مفهوم اصلی (آسیب دیدگی روابط اجتماعی، آسیب دیدگی روابط زناشویی، والدگری چالش برانگیز، سیستم آموزشی ناکارآمد، افت غنای زندگی، تجربه هیجانات منفی، و مشکلات جسمی- روانی) در این پژوهش شناسایی شد. مفاهیم به دست آمده در پژوهش حاضر نشان داد مادران این کودکان، مشکلات روانی و اجتماعی را تجربه می کنند که می تواند منجر به تغییر نوع رابطه ارتباطی و روان شناختی آنان با اطرافیانشان شده و آنها را منزوی سازد و احساس فرسودگی در والدگری را تجربه کنند.